فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر آشفتگی روان شناختی و امید به زندگی مادران دارای فرزند اختلال طیف اوتیسم انجام شده است؛ روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم ساکن شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ ابتدا پرسشنامه های آشفتگی روان شناختی کسلر (2002) و امیدواری اشنایدر (1991) بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد سپس گروه آزمایش تحت 10جلسه درمان گروهی مبتنی بر تحلیل روابط متقابل به مدت هر جلسه 60 دقیقه قرار گرفتند. مجدداً پس ازمون بر روی دو گروه ازمایش و کنترل اجرا شد. به علت شیوع ویروس کرونا آموزش بصورت مجازی انجام شد. ﺑﻌﺪ از اﻋﻤﺎل ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ در 10 جلسه 60 دقیقه ای بر گروه آزمایش، ﻫﺮ دو ﮔﺮوه به طور مجدد ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻫﻤﺎن آزﻣﻮنﻫﺎ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار گرفتند؛ تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد تحلیل رفتار متقابل بر امید به زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم موثر بوده است (p<0/05)؛ اما بر آشفتگی روان شناختی تاثیری نداشته است (P>0/05). با توجه به نتیجه پژوهش حاضر پیشنهاد می شود روش تحلیل روابط متقابل را به عنوان ابزاری حمایتی و موثر جهت افزایش امید به زندگی مادران دارای فرزندان اوتیسم استفاده شود.
بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان بزهکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری در کاهش مشکلات خشم و ارتقای مدیریت خشم نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت تهران انجام شد. این پژوهش یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 30 نوجوان با مشکلات رفتاری مقیم کانون اصلاح و تربیت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 16 جلسه ی 120 دقیقه ای در جلسات آموزش بخشایشگری شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه ی خشم صفت – حالت اسپیلبرگر STAXI-2 بود و اطلاعات به دست آمده با روش کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نسخه ی 23 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش برنامه ی بخشایشگری اثر معنی داری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان با مشکلات رفتاری دارد (p<0/05). لذا آموزش این برنامه با نتایج مثبت و مؤثری بر کنترل و مدیریت خشم گروه آزمایش همراه بوده و توجه به برنامه های بخشایشگری در کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان ضروری است و اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتقادهنده هوش هیجانی بر رشد اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتقا دهنده هوش هیجانی بر بهبود رشد اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی شهر اصفهان بود. روش: شرکت کنندگان این پژوهش چهار کودک مبتلابه فلج مغزی مشغول به تحصیل در مرکز گوهر دانش آموزش و پرورش شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این کودکان براساس پرونده موجود در مدرسه دارای اختلال فلج مغزی و هوش نرمال بودند. برای سنجش میزان رشد اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی واینلند استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شده است. در این روش پژوهشی پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 10 جلسه مداخله انفرادی، آموزش هوش هیجانی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر چهار آزمودنی دو هفته پس از پایان مداخله به مدت دو هفته متوالی تحت موقعیت خط پایه دوم قرار گرفتند. یافته ها: یافته های این پژوهش طی تحلیل دیداری نمودار داده ها نشان داد که براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری مداخله مورد نظر در مورد هر چهار آزمودنی اثربخش بوده است (با PND 100 درصد برای هر چهار آزمودنی). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آموزش هوش هیجانی می تواند روابط اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی را بهبود بخشد و استفاده از این آموزش برای افراد دارای کم توانی از جمله فلج مغزی می تواند مفید باشد.
نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آن جایی که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در سازگاری تحصیلی مشکل دارند، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد . روش: در این پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری ، تعداد 160 نفر دانش آموز با ناتوانی یادگیری به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (سینها و سینگ، 1993)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (مک ایلروی و بانتینگ، 2002) و مقیاس تاب آوری تحصیلی (ساموئلز و وو، 2009) استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM ) به وسیله نرم افزار SPSS23 و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، تاب آوری تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری براساس شاخص های مختلف برازش تأیید شد. خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اثر مستقیم دارند؛ همچنین خودکارآمدی تحصیلی از راه تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0 > P ). نتیجه گیری: بنابراین، خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ایفا می کنند و هدف قرار دادن این دو مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی می تواند در افزایش سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مؤثر باشد.
بازداری پاسخ، توجه پایدار و ابعاد همدلی در کودکان با اختلالات رفتاری برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های رفتاری برون نمود از شایع ترین اختلال های روان پزشکی دوره ی کودکی است. از جمله مؤلفه های روان شناختی که در این کودکان تحت تأثیر قرار می گیرد، کارکردهای اجرایی و همدلی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی بازداری پاسخ، توجه پایدار و ابعاد همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره ی ابتدایی )سنین 8 تا 12 سال( شهر تبریز در سال تحصیلی 97 - 98 بود که تعداد 100 کودک با اختلال های رفتاری برون نمود ) 50 دختر و 50 پسر( و 100 کودک فاقد اختالل ) 50 دختر و 50 پسر( به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه علائم مرضی کودکان فرم معلم، آزمون های استروپ و عملکرد پیوسته، و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. نتایج با روش تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بازداری پاسخ، توجه پایدار، همدلی سرد و گرم در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود ضعیف تر از کودکان فاقد اختلال است ) 57 / .) p > 0/05 ،F =40 نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کارکرد های اجرایی و همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود آسیب می بینند. شناسایی و فهم این عوامل می تواند به درک بهتر این اختلال و ارائه ی راهکارهای مختلف درمانی کمک کند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: این پژوهش، در چهارچوب طرح تجربی مورد منفرد چند خط پایه اجرا شد. بر اساس تمایل به شرکت در مطالعه و ملاک های ورود، 3 نفر از مادران به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب بِک ) BAI ( و افسردگی بِک ) BDI-II ( بود که در مراحل خط پایه، طول درمان )جلسات چهارم، ششم و هشتم درمان( و پیگیری یک ماهه، توسط مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تکمیل شد. سپس مادران طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر و همچنین نمودار و ارزیابی دیداری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. به طوری که نمرات آزمودنی ها طی جلسات مداخله و مرحله پیگیری یک ماهه، نسبت به نمرات خط پایه در میزان اضطراب و افسردگی آنها کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را در کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تأیید می کند.
مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توان بخشی اتیسم شهر تهران (مراکز شمیم و فریحا) در شش ماهه اول سال 1398بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (1و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، درمان ویبرواکوستیک را به مدت 12 جلسه (20 دقیقه ای) و گروه آزمایش دوم، لگودرمانی را به مدت 12 جلسه (45 دقیقه ای)، دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385)، استفاده شد. به-منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته های حاصل از پزوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات مؤلفه های پرخاشگری (پرخاشگری رابطه ای، کلامی و بدنی) افراد گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، یافته ها نشان داد که درمان ویبرواکوستیک نسبت به لگودرمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اتیسم کارآمدتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که توجه روان شناسان و مشاوران به مداخلات مناسب مانند درمان ویبرواکوستیک و لگو درمانی می تواند باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شود.
کاربرد فناوری ردیابی چشم برای غربالگری و توان بخشی کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیابی چشم، فناوری اندازه گیری حرکات چشم، هنگام نگاه کردن به نقطه موردنظر است. در فرآیند ردیابی چشم، مدت زمان نگاه به یک موقعیت خاص، توالی مشاهدات و نیز نقاط مورد توجه، پردازش می شوند و حرکات چشم با عناوینی مانند؛ تثبیت، پرش و ... مشخص می گردند. اطلاعات مربوط به چگونگی حرکات چشم در یک لحظه ی خاص، کاربردهای بالقوه ی بسیاری در زمینه ی آموزش و پرورش کودکان با نیازهای ویژه دارد. پژوهش حاضر با مرور مقالات مربوط به حوزه ی ردیابی چشم، به این کاربردها پرداخته است. نتایج، گویای آن است که از فناوری ردیابی چشم می توان برای غربالگری به هنگام نارساخوانی و اختلال طیف اُتیسم و نیز تشخیص دقیق اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی استفاده کرد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که شناخت توانمندی های دیداری کودکان با نیازهای ویژه ی ذهنی، بهبود گفتارخوانی کودکان آسیب دیده ی شنوایی، تقویت توانایی های ارتباطی کودکان چند معلولیتی و بهبود بازداری شناختی کودکان با اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی به کمک این فناوری امکان پذیر است. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده ی آن است که فناوری ردیابی چشم، نه تنها برای تشخیص به هنگام بعضی از اختلالات شناختی مناسب است بلکه از این فناوری می توان برای توان بخشی دانش آموزان آسیب دیده نیز استفاده کرد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی و مهارتهای اجتماعی دانشجویان با نقص توجه /بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی، بر روی دانشجویان داری نقص توجه/ بیش فعالی دانشگاه شهر دامغان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه دامغان در سال 1397 بودکه در طرح پایش سلامت روانی دانشجویی شرکت کردند. تعداد 30 دانشجو که در پرسشنامه غربالگری نقص توجه و بیش فعالی کانرز بالاترین نمره را کسب کردند در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس ازآن هر دو گروه، پرسشنامه های کارکردهای اجرایی بارکلی و مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش هر دو گروه مجدداً پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد و سطح معناداری برابر با 05/0 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی و زیرمقیاسهای آن ها معناداربود (001/0P<). نتایج : یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در ارتباط با کارکردهای اجرایی، مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر، تغییر باورها، مثبت اندیشی، آموزش رفتارها و راهکارهای موثر می توان کارکردهای اجرایی و مهارت های اجتماعی دانشجویان دارای نقص توجه/بیش فعالی را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویت مهارت حل مسئله خلاقانه در دانش آموزان تیزهوش می تواند به آن ها در سازگاری های اجتماعی و رضایت از زندگی کمک کند. با توجه به اهمیت مهارت حل مسئله برای دانش آموزان به ارزیابی اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر بهبود سازگاری اجتماعی و رضایت از زندگی در پسران تیزهوش پرداخته شد. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل اجرا شد. ابتدا دبیرستان های تیزهوشان پسرانه شهر اردبیل به عنوان جامعه آماری برگزیده شد از میان دو مدرسه موجود یکی به روش تصادفی انتخاب شد و سه کلاس میانی (گروه های ایستای پایه های هشتم) به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه و پایلوت انتخاب گردید با استفاده از آزمون ماتریس های پیش رونده ریون (1938) و آزمون هوش استنفورد–بینه–تهران (افروز و کامکاری،1390) افراد دارای هوشبهر کمتر از 115 از هر دو گروه آزمایش و گواه حذف شدند و دو گروه 46 نفری (هر گروه 23 نفر) نهایی شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها (رضایت از زندگی هوبنر(2001) و سازگاری اجتماعی بل(1962)، شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 13 جلسه (هر جلسه 75 دقیقه) در برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه شرکت کردند. و گروه گواه هیچ گونه آموزش دریافت نکردند. به منظور ارزیابی اثر آموزش پس آزمون ها مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مانکوا نشان داد که در خرده مقیاس های رضایت عمومی از زندگی، رضایت از دوستان، رضایت از محیط، رضایت از خود، سازگاری اجتماعی و سازگاری عاطفی بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). در پایان استفاده از برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه به منظور بهبود رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تاثیر آموزش روش تعامل همه جانبه بر کاهش رفتارهای چالش برانگیز و افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش روش تعامل همه جانبه بر کاهش رفتارهای چالش برانگیز و افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان با اختلال طیف اتیسم در مرکز اتیسم ندای عصر شهر تهران در سال 97-1396 می باشد. روش: روش پژوهش به صورت آزمایشی از نوع طرح های تک آزمودنی با چند خط پایه و چند نوع درمان (A-B-A-B) بود. حجم نمونه شامل 5 نفر از کودکان 5 تا 8 ساله دارای اختلال طیف اتیسم بود که از بین جامعه آماری 36 نفری، به صورت غیر تصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. هر نفر طی 22 جلسه سه خط پایه اول، 8 جلسه خط درمان اول، سه خط پایه دوم و 8 جلسه خط درمان دوم تحت مداخله با روش تعامل همه جانبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از مشاهده و پرسشنامه رفتار چالش برانگیز جلیلی(1386) و پرسشنامه مهارت های ارتباط اجتماعی (SCQ) راتر و همکاران(2003) جمع آوری شد. یافته ها: نتایج نشان داد اندازه اثر در متغیر رفتارهای چالش برانگیز در آزمودنی اول26/1، آزمودنی دوم33/1، آزمودنی سوم49/0، آزمودنی چهارم83/1 و آزمودنی پنجم71/0 برآورد شده است، همچنین نتایج نشان داد اندازه اثر در متغیر مهارت های اجتماعی در آزمودنی اول 55/0، آزمودنی دوم 90/0، آزمودنی سوم74/0، آزمودنی چهارم76/0 و آزمودنی پنجم 03/1 می باشد که اندازه اثر آزمودنی ها بین 41/0 تا 7/2 درصد قرار دارند که نشان می دهد روش تعامل همه جانبه تأثیر معنی داری بر رفتار چالش برانگیز و مهارت های اجتماعی کودکان طیف اتیسم دارد. همچنین نتایج نشان داد اندازه اثر در مؤلفه های ارتباط چشمی، لمس و بازی انفرادی در پنج آزمودنی بین 41/0 تا 7/2 قرار دارد که نشان دهنده تأثیر روش همه جانبه بر مؤلفه های ذکر شده می باشد. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر این نوع مداخله پیشنهاد می شود مربیان و متخصصین امر از روش تعامل همه جانبه برای بهبود رفتارهای چالش برانگیز و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با طیف اتیسم استفاده کنند.
مهدکودک تلفیقی بستری برای تعامل کودکان با اختلال های جسمی- حرکتی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران خردسالی و اوایل کودکی است. در این دوران کودکان مفاهیم پایه و برخی از هنجارها و باورهای اجتماعی را می آموزند. به همین جهت بهره مندی از آموزش و پرورش مناسب مطابق با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی برای تمامی کودکان در سطوح مختلف توانایی ضروری است و حق طبیعی تمامی کودکان بهره مندی از موقعیت های ایمن با کمترین محدودیت می باشد؛ محیط های که صرفا به دلیل عدم توانایی کودکان در زمینه ای خاص سبب محرومیت آنها از حضور در کنار سایر همسالان نگردد و از به حاشیه رانده شدن این کودکان جلوگیری نماید. در این راستا مقاله حاضر با هدف ایجاد محیط تلفیقی – پرورشی برای کودکان در دوران پیش از دبستان با مطالعه موردی تلفیق کودکان مبتلا به اختلالات جسمی- حرکتی و عادی شکل گرفت و به شناخت و بررسی ویژگی-های کالبدی محیط تلفیقی - پرورشی به منظور استفاده فعال کودکان مورد بحث، پرداخته است. در این راستا روش توصیفی- تبیینی (از نوع پیمایشی) از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخت مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش در سطح نظری و میدانی مشخص ساخت، مهدکودک تلفیقی مناسب ترین محیط برای شکل گیری محیط تلفیقی - پرورشی بوده و نتایج پژوهش مبین آن است که سه کارکرد اصلی محیط مذبور ارتقای سطح سلامت، ا سطح تعاملات و سطح دانش و مهارت های کودکان می باشد. به طور کلی مهمترین ویژگی محیط کالبدی مهدتلفیقی، تناسب محیط کالبدی با نیازها، خواسته ها و توانایی کلیه کودکان استفاده کننده می باشد.
مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن مقطع ابتدایی شهر اردبیل در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1398 بودند که تعداد 45 نفر از جامعه آماری بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه یک ساعته آموزش داوسون-گویئر و یک گروه 10 جلسه 60 تا 75 دقیقه ای برنامه آموزش راهبردهای شناختی دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (BRIEF) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی با نرم افزارآماری SPSS20 صورت گرفت. یافته ها نشان داد هر دو برنامه مداخله ای تأثیر معناداری بر بهبود توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن دارد (p <0.01). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشلان داد که تفاوت بین گروه مداخله در هر سه متغیر توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری، معنادار نمی باشد(P>0.05). نتایج حاصله تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای به عنوان بخشی از درمان برای دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن ارائه می دهد.
رویکرد الگویابی معادلات ساختاری در تبیین تأثیر فشار شغلی با میانجی گری اشتیاق شغلی بر بهزیستی روان شناختی مربیان مراکز اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی در تبیین فشار شغلی با میانجی گری اشتیاق شغلی بر بهزیستی روان شناختی مربیان مراکز اختلال های یادگیری ویژه بود. روش: این پژوهش از نوع الگویابی معادلات ساختاری و جامعه آماری آن شامل تمام مربیان مشغول فعالیت در «مراکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری» تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آنها 1030 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی و داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، پرسش نامه فشار شغلی اورلی و گیردانو (1980)، پرسش نامه اشتیاق شغلی ش وفلی و س الانوا (2001 ) بودند. داده ه ا با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل ق رار گرفت. یافته ها: فشار شغلی به طور مستقیم موجب کاهش بهزیستی روان شناختی مربیان مراکز اختلال یادگیری ویژه، و به طور غیرمستقیم، از طریق افزایش اشتیاق شغلی موجب تعدیل میزان بهزیستی روان شناختی مربیان می شود (05/0 > P). نتیجه گیری: این پژوهش رابطه منفی بین فشار شغلی و بهزیستی روان شناختی، و رابطه مثبت بین فشار شغلی و اشتیاق شغلی را تأیید می کند. بنابراین، شایسته است با استفاده از نتایج این پژوهش و کاربست آن در برنامه ریزی ستادی و استانی، تعارضات موجود را شناسایی و با استفاده از رویکرد بوم نگر جهت بهبود شرایط بهزیستی روان شناختی مربیان این مراکز اقدام نمود.
تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادران و کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. 40 نفر از مادران دانش آموزان ناشنوا که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مدارس استثنایی شهرستان های تهران انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش گواه 20 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش فرزندپروری را در 16 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که به گروه های کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش و گواه حداقل در یکی از خرده مقیاس های رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری دارند. نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که برنامه آموزش فرزندپروری بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش مهارت های فرزندپروری منجر به بهبود نیمرخ ارتباط والدین با کودک می شود، برنامه ریزی جهت آموزش فرزندپروری مثبت اهمیت ویژه ای دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان در نوجوانان و بزرگسالان برای اولین بار در ایران انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصان و نوجوانان و بزرگسالان در سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 9 متخصص و 461 شرکت کننده می شد که با روش نمونه گیری تصادفی از شهر تهران و اصفهان انتخاب شدند. فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان انجام شد. برای تعیین روایی صوری و محتوایی از نظر 9 متخصص استفاده شد. شاخص روایی محتوایی به روش لاواشه و روش والتز و باسل به دست آمد و شاخص روایی سازه به روش تحلیل عاملی محاسبه شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی به دست آمد. پرسشنامه در پنج خرده مقیاس شامل 20 سوال پنج گزینه ای طراحی شد. روایی صوری و محتوایی (شاخص روایی محتوایی کل= 84/0) تائید شد. شاخص روایی محتوایی برای هر یک از خرده مقیاس های اقدام به کارهای دیگر، کناره گیری، رویارویی فعال، جستجوی حمایت اجتماعی و نادیده گرفتن به ترتیب 82/0، 87/0، 86/0، 87/0 و 83/0 بود. پایایی هر یک از خرده مقیاس های پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 90/0، 91/0، 89/0 و 87/0 و همچنین با روش بازآزمایی در دامنه 59/0 تا 66/0 به دست آمد. پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان برای نوجوانان و بزرگسالان، ابزاری روا و پایا است.
ارزیابی و مداخله در فرایند سازگاری خ انواده های کودکان با نیازهای ویژه: م عرف ی الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهند والدین دارای فرزند با نیازهای ویژه فشارهای بیشتری را در زمینه های مختلف تجربه می کنند که می تواند بر کارکردهای خانواده تأثیر گذاشته و منجر به ناسازگاری و آسیب پذیری شود. هدف از پژوهش حاضر معرفی الگویی چند وجهی و پرکاربرد جهت ارزیابی و تبیین سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه است. مقاله حاضر مروری است که با روش مرور نظام مند موضوع در وب گاه های معتبر علمی، به بررسی الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس» پرداخته و ضمن بررسی اجزای الگو، روش کاربرد آن نیز ارائه شده است. الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس» الگویی چندبُعدی در تبیین میزان فشار روانی و سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه است. با بهره گیری از این الگو، متخصصان، مربیان و کارشناسان می توانند ضمن ارزیابی مطلوب میزان سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه، مداخله های مناسبی برای بهبود عملکرد این خانواده ها انجام دهند.
تأثیر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی با فواصل مختلف بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
146-133
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی دور و نزدیک بر نوسان های قامتی و فعالیت الکتریکی عضلات کودکان دارای اختلال کم توان ذهنی بود. روش : به این منظور، تعداد 30 نفر از کودکان 10 تا 12 ساله (میانگین 2/11 سال) از بین مدارس استثنایی تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره کانون توجه بیرونی دور، نزدیک و گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش نوسان های قامتی از دستگاه پایداری سنج بایودکس و برای سنجش فعالیت الکتریکی عضلات از دستگاه الکترومیوگرام استفاده شد. شرکت کنندگان نخست در پیش آزمون، 10 کوشش 20 ثانیه ای بدون دستورالعمل را اجرا کردند و سپس هر گروه براساس با برنامه گروه خود در سه جلسه تمرینی 10 کوششی شرکت کرده و در انتها، در جلسه پس آزمون که شامل 10 کوشش بدون دستورالعمل بود، شرکت کردند. در طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون، فعالیت الکتریکی عضلات درشت نی قدامی و نعلی ثبت شد. برای مقایسه های درون گروهی از آزمون های t همبسته و تحلیل کواریانس و برای مقایسه های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که عملکرد تعادلی گروه توجه بیرونی دور به طور معناداری بهتر از دو گروه دیگر بود. عملکرد گروه توجه بیرونی نزدیک نیز بهتر از گروه کنترل بود (05/0 P< ). نتایج فعالیت های الکتریکی عضلات نیز نشان داد که فعالیت عضله نعلی در گروه توجه بیرونی دور کمتر از گروه توجه بیرونی نزدیک بود. اما در مورد عضله درشت نی قدامی، فعالیت این عضله در دو گروه توجه بیرونی دور و نزدیک به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (05/0 P< ). نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد دور کردن کانون توجه نسبت به متمرکز کردن آن روی فوصل نزدیک تر، نتایج به نسبت مطلوب تری روی تعادل و نوسان های قامتی کودکان با کم توانی ذهنی در پژوهش حاضر دارد و از فرضیه عمل محدود شده حمایت می کند.
تصویرسازی حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی حرکتی، زمینه ویژه ای برای تکرار حرکات فراهم می کند. این قابلیت در کودکان با رشد بهنجار در تحقیقات متعددی بررسی شده است؛ اما در زمینه تصویرسازی حرکتی کودکان با اختلال طیف اتیسم، اطلاعات کمی وجود دارد.، لذا هدف تحقیق حاضر بررسی این مولفه در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم 8 تا 12 سال با عملکرد بالا در مقایسه با همتایان دارای رشد بهنجار بود. بدین منظور 40 کودک با اختلال طیف اتیسم و 40 کودک با رشد بهنجار که از نظر سن، سطح هوش با یکدیگر منطبق بودند، به صورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. جهت بررسی تصویرسازی حرکتی، از پارادایم چرخش دست در قالب نرم افزار سه بعدی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از دو آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون یومان ویتنی استفاده گردید. یافته های تحقیق حاضر تایید کرد کودکان گروه اتیسم همانند گروه با رشد بهنجار قادر به استفاده از این قابلیت بودند ؛ هرچند این بهره برداری با دقت کمتر و صرف زمان بیشتری نسبت به همتایان عادی صورت پذیرفت . به گونه ای که در متغیر زمان واکنش و تعداد خطای مربوط به محرک های ارائه شده، گروه اتیسم عملکرد ضعیف تری نسبت به همتایان با رشد بهنجار خود داشتند. نتایج پیشنهاد می نماید هر چند بروز اختلال می تواند بر عملکرد شناختی زیربنای رفتارهای حرکتی در این کودکان تاثیر داشته باشد، اما ظرفیت های مورد نیاز به منظور یادگیری و رشد مهارت های حرکتی در این کودکان به نحو مطلوب وجود داشته و در راستای اهداف توانبخشی و ارتقاء عملکرد آن ها، قابل استفاده می باشد.
تدوین برنامه آموزش توجه برای دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی : یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش توجه برای دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی مقطع ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون روش استرلینگ (2001) می باشد. روش نمونه گیری مورد استفاده در پژوهش روش نمونه گیری هدفمند در حد اشباع می باشد. به منظور بررسی روایی محتوایی از دو ضریب نسبی روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) استفاده شد است. در پایان از نتایج تحلیل مضمون برای مضمون فراگیر توجه، 4 مضمون سازمان دهنده (توجه پایدار، توجه انتخابی، توجه متناوب و توجه تقسیم شده) و 22 مضمون پایه شناسایی گردید. و بر اساس مضامین به دست آمده بسته آموزش توجه تدوین و سپس مورد اعتباریایی قرار گرفت، که از اعتبار مناسب برخوردار بود. بنابراین علاوه بر روش های قبلی درمانگران می توانند از این بسته آموزشی برای دانش آزموان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی استفاده کنند.