مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
کیفیت دلبستگی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بـررسی رابـطه ی کیفیت دلبستگی بـه مادر و پدر و نشانه های مرضی درونی سازی شده و برونی سازی شده در دوره ی میانی نوجوانی و مقایسه ی نقش مادران و پدران در آسیب شناسی روانی احـتمالی در نوجوانان و تعیین تـفاوت میان رابطه پدر- نوجوان و مادر- نوجوان بـه عنوان یک پیش بینی کننده ی مهم مشکلات رفتاری- هیجانی بود. شرکت-کنندگان، شامل 337 دانش آموز دختر و پسر که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، پرسشنامه ی دلبستگی به والدین و پرسشنامه ی خودگزارش دهی جوانان (نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که دلبستگی بیشتر به والدین رابطه ی منفی با نشانه های مرضی درونی سازی شده و برونی سازی شده دارد. همچنین رابطه ی مثبت میان والدین و نوجوانان، شامل اعتماد و ارتباط، رابطه ی منفی معنادار و بیگانگی از والدین، رابطه ی مثبت معناداری با نشانه های درونی سازی شده و برونی سازی شده داشت. به طور خاص تر، اعتماد به مادر در پسران و دلبستگی به پدر در دختران نیرومندترین پیش بینی-کننده ی نشانـه های مرضی درونی سازی شـده و بیگانگی از پـدر، در هـر دو جنس، مهم ترین پیش بینی کننده ی نشانه های مرضی برونی سازی شده بود. به طور کلی با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد که نقش پدران در بـروز مشکلات رفـتاری و هیجانی نوجوانان، بویژه در زمینه ی نشانه های مرضی برونی سازی شده مهم بوده و بررسی های بیشتر در خصوص مکانیزم های زیربنایی این تأثیر لازم است.
پیش بینی کننده های نگرش نوجوانان به رفتار خرابکارانه: نقش مؤلفه های ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با نگرش به رفتارهای خرابکارانه در دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوعِ همبستگی و شرکت کنندگان شامل 320 دانش آموز (176 دختر و 144 پسر) پایه سوم دبیرستان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ازخودبیگانگی روانی ""ملوین سیمن (1959)""، پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان ""آرمسدن و گرینبرگ (1987)"" بود. نتایج نشان داد که مؤلفه های اعتماد و ارتباط با والدین و همسالان رابطه منفی و مؤلفه بیگانگی از والدین و همسالان و هر پنج مؤلفه ازخودبیگانگی روانی رابطه ای مثبت با نگرش به رفتارهای خرابکارانه داشتند. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای احساس ازخودبیگانگی روانی، اعتماد به پدر، اعتماد به همسال، ارتباط با همسال و ارتباط با مادر توانستند واریانس نگرش به رفتار خرابکارانه را به طور معنی داری پیش بینی کنند (87/0R2=). با توجه به نتایج حاضر، توجه به روابط دلبستگی برای مشاوران و خانواده درمانگران در مواجهه با نوجوانان توصیه می شود
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همزمان با افزایش میزان شیوع اختلال های روانی، نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تاثیر آن بر تحول کودک، در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای این پژوهش 30 کودک پسر با اختلال نافرمانی مقابله ای با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس از آموزشگاه های شهر اصفهان انتخاب و سپس از مادران آنها جهت شرکت در پژوهش دعوت شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزشی درمان مبتنی بر دلبستگی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش بی بهره بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو، 1984)، پرسشنامه کیفیت دلبستگی (راندولف، 2004)، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسن (1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد، آموزش متغیر مستقل بر مؤلفه های کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بوده است (05/0=α).
نتیجه گیری: بنابر یافته های حاصل از پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر دلبستگی بر بهبود کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بهره برد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی از متغیرهای مهم در سلامت روانی کودکان و نوجوانان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه چهارم و پنجم شهر شیراز در سال تحصیلی 1395 بود. در این پژوهش از میان 60 دانش آموز دختر دوره ابتدایی، بر اساس نمونه گیری در دسترس، دو گروه 30 نفری مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس وسواس بی اختیاری ییل براون (گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان نسخه تجدیدنظر شده (گالون و رابینسون، 2005) و پرسشنامه رفتارهای مقابله ای کودکان (بریتانی وهرناندز، 2008) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین دو گروه در متغیر کیفیت دلبستگی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05 p < ) . به عبارت دیگر کودکان مبتلابه اختلال وسواس - بی اختیاری نسبت به کودکان غیرمبتلا در متغیر کیفیت دلبستگی نمرات پایین تری کسب کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که ازخودبیگانگی و کنار آمدن ویرانگر با مشکل در کودکان مبتلابه اختلال وسواس - بی اختیاری در مقایسه با کودکان غیر مبتلا بیشتر است (0/05 p < ). درحالی که اعتماد و کنار آمدن سازش یافته با مشکل در کودکان مبتلا در مقایسه با کودکان غیرمبتلا کمتر بود (0/05 p < ). نتیجه گیری: تشخیص به موقع اشکال در راهبردهای مقابله ای کودکان و سبک های دلبستگی و مداخله صحیح، در پیشگیری و درمان اختلال وسواس - بی اختیاری مؤثر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده شهر تهران، تعداد 30 کودک به صورت در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 9 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که افراد حاضر در گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه رفتاری کودکان(آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه اختلال دلبستگی (راندولف، 2004) و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات(گودمن و همکاران، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده موثر بوده است( P<0/001 ). بدین صورت که این درمان توانسته بود از مشکلات دلبستگی کودکان کاسته و نوع دوستی آنها را بهبود بخشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده مورد استفاده گیرد.
کیفیت دلبستگی و مشکلات رفتاری – هیجانی در نوجوانان: بررسی نقش پدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین کیفیت دلبستگی به پدر در پیش بینی مشکلات رفتاری و هیجانی نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقاطع سوم راهنمایی و اول دبیرستان شهر تهران به تعداد123718 نفر بود.به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله-ای از پنچ منطقه آموزشی در سطح تهران 320 نوجوان دختر و پسر(170 دختر و 150 پسر)انتخاب شدند و پرسشنامه های خودگزارش دهی نوجوان آخنباخ و رسکولا(2001) و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ(1987) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد دلبستگی به پدر و همه مؤلفه های آن در دختران بیش از پسران با نشانگان برونی سازی و درونی سازی رابطه دارد. در دختران مهمترین عامل پیش بینی کننده منفی نشانگان درونی سازی شده، دلبستگی به پدر و بیگانگی از پدر مهم ترین عامل پیش بینی کننده مثبت نشانگان برونی سازی شده بود. در پسران بیگانگی از پدرهم در پیش بینی نشانگان برونی سازی شده و هم نشانگان درونی سازی شده بیشترین سهم را داشت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دلبستگی به پدر نقش معناداری در پیش بینی مشکلات روان شناختی نوجوانان پسر و دختر دارد و ماهیت این رابطه در دو جنس متفاوت است.لازم است برنامه هایی آموزش پدران در این زمینه طرح ریزی شود.
ارتقای کیفیت دلبستگی شیرخوار توسط ارتقای آگاهی بین ذهنی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر بر شناخت اثربخشی بستة آموزشی افزایش آگاهی بین ذهنی مادران دارای شیرخوار 7-6 ماهه بر ارتقای کیفیت دلبستگی شیرخوار در پایان سال نخست زندگی شیرخوار متمرکز شد. کیفیت دلبستگی شیرخوار توسط طبقه های Q دلبستگی (واترز، 1995) مورد سنجش قرار گرفت.20 مادر دلبستة ناایمن از طریق مصاحبة رابطة کنونی (کرول و اونز، 1996) شناسایی شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند شیرخواران گروه آزمایش به واسطة بهبود آگاهی بین ذهنی در مادران و پاسخدهی متناسب به نیازهای آنها دلبستگی ایمن تر و وابستگی کمتر نسبت به گروه گواه دارند.
طراحی مدلی از اثر واسطه ای کیفیت دلبستگی در رابطه میان باورهای دانش آموزان نوجوان دختر درباره طلاق والدین و راهبردهای مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
98 - 119
حوزههای تخصصی:
طلاق یکی از معضلات بزرگ جوامع امروزی است.نگرانیهای زیادی به دلیل اثرات مخرب همه جانبه آن در نوجوانان، ایجاد نموده است. عمده این اثرات ناشی از تغییر باورهایست که می تواند بر راهبردهای مقابله با استرس طلاق موثر باشد. کیفیت دلبستگی نقش کلیدی در نوع بکارگیری راهبردهای مقابله با استرس دارد،هدف از پژوهش آزمون اثر واسطه ای کیفیت دلبستگی در رابطه میان باورهای دانش آموزان نوجوان دختر درباره طلاق والدین و راهبردهای مقابله با استرس بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 242دانش آموز دختر مقطع اول متوسطه شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس باورهای کودکان درباره طلاق والدین(CBAPS)، مقیاس کیفیت دلبستگی به والد(مادر یا پدر) و همسال(IPPA)، مقیاس راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس(CISS)پاسخ دادند.مطالعه حاضر به منظور آزمون اثر واسطه ای از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.نتایج نشان داد که رابطه بین باورهای دانش آموزان درباره طلاق والدین با کیفیت دلبستگی و راهبردهای مقابله با استرس منفی و معنادار بود.همچنین،در این مدل رابطه بین کیفیت دلبستگی با راهبردهای مقابله با استرس نیز منفی و معنادار بود. نتایج نشان داد مدل مفروض بعد از اصلاح دارای برازش قابل قبولی است.نتایج کلی نشان داد از یکسوی،سرزنش خود و سرزنش مادر در باورهای نوجوانان درباره طلاق تاثیر بسزایی داشته وبیشترین اثر را از پدیده طلاق میگیرند و از سوی دیگر کیفیت دلبستگی به والدنقش مهمتری نسبت به دلبستگی به همسال در ایجاد شرایط مناسبتر بعد از طلاق ایفا می ماید و راهبرد مقابله ای اجتنابی پرکاربردترین نوع مقابله درنوجوانان متاثر از طلاق میباشد.
اثربخشی آموزش خودمتمایز سازی بر کیفیت دلبستگی و ناگویی هیجانی نوجوانان طلاق با اختلال رفتار برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طلاق افزون بر ازهم پاشیدگی بنیان خانواده، فرزندان را نیز با مشکلات روانی، هیجانی و رفتاری فراوانی مواجه می سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر کیفیت دلبستگی و ناگویی هیجانی نوجوانان طلاق با اختلال رفتار برونی سازی شده انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 99-1398 در شهر شهرکرد مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 40 نوجوان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (20 نوجوان در گروه آزمایش و 20 نوجوان در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودمتمایزسازی (کاظمیان و اسمعیلی، 1391) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 4 نوجوان در گروه آزمایش و 3 نوجوان در گروه گواه، از ادامه دریافت مداخله انصراف دادند. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسش نامه کیفیت دلبستگی (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) و پرسش نامه ناگویی هیجانی (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر کیفیت دلبستگی و ناگویی هیجانی نوجوانان طلاق با اختلال رفتار برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنونی همانند متمایز ساختن باورهای منطقی و غیرمنطقی، مجهز ساختن اعضا به مهارت های خاص ارتباطی و پذیرفتن مسئولیت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و کاهش ناگویی هیجانی نوجوانان طلاق با اختلال رفتار برونی سازی شده مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: ا ز پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده شهر اصفهان انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال رفتار برونی سازی شده شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. روش: پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 30دانش آموز دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده بودند که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (آخنباخ و رسکورلا، 2001) ، پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان و نوجوانان (راندولف، 2000) وپرسشنامه همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و داده ها نشان دادکه مداحله ی مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده تاثیر معنادار دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده تاثیر معنادار دارد(001/0>p).
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
213 - 221
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی (9 تا 12 سال) بود که در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 26 کودک دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 13 کودک). گروه آزمایش مداخله درمان ذهن آگاهی کودک محور را طی دو نیم ماه در 10 جلسه 65 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نظم جویی هیجانی کودکان (گارنفسکی و همکاران ، 2007)؛ پرسشنامه دلبستگی کودکان (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) و پرسشنامه تعامل والد- فرزندی بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه و بودن در زمان حال می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی نگرش به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دلبستگی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
17 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دل بستگی در زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره رازی کرج در سال 1400 بود. تعداد 191 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش روابط فرا زناشویی واتلی (2008)، مقیاس سه گانه تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند نمره کل مثلث تاریک شخصیت و بعد سایکوپات به صورت جداگانه می توانند نگرش به روابط فرا زناشویی در زنان متأهل پیش بینی کنند. اما صفات ماکیاولی و خودشیفتگی همچنین سبک های دل بستگی توان پیش بینی نگرش روابط فرا زناشویی در زنان متأهل را ندارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت در افراد سایکوپات میزان صداقت، خوشحالی و حس انسان دوستی کم است و رابطه زیادی با روابط یک شبه و انواع خیانت جنسی بدون ایجاد رابطه حسی و عاطفی می باشد، افراد باصفت سایکوپاتی بیشتر راغب به ایجاد روابط کوتاه مدت هستند و به علت کمبود حس تعهد، خیانت در این گونه افراد زیاد است.واژه های کلیدی: نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی، ابعاد تاریک شخصیت، کیفیت دلبستگی.