فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
اثر بخشی آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ماهیت پیچیده اختلالات رفتاری کودکان، بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و نشانه های مرضی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود.
روش: این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون (و پیگیری) با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل می دادند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای را دارا بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از دانش آموزان پسر دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود که از میان دانش آموزانی که بعد از شناسایی به وسیله فرم والد-معلم مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسن، موری، اوهان و جانسون و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش، مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران و مقیاس تکانشگری بارات روی هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجراشد. در فرآیند اجرا، گروه آزمایش به مدت دو ماه تحت آموزش گروهی کنترل تکانه قرار گرفتند (هشت جلسه ی یک ساعتی) در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و کاهش نشانه های مرضی اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر بوده است. تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان تکانشگری و نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارتهای کنترل تکانه منجر به کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و رفتارهای تکانشی در دانش آموزان مبتلا به این اختلال می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مناسب سود جست.
آسیب حرکتی در نارساخوانی: تاثیر اختلال های توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی رشدی یک نشانگان نامتجانس است که با نقص آواشناسی همراه می باشد و اغلب با دیگر اختلالات رشدی، ارتباط زیادی دارد. در واقع، نارساخوانی رشدی نوعی از اختلال شدید در خواندن می باشد که سال های زیادی برای مجامع آموزشی و پزشکی به صورت معما و مشکل درآمده بود. اکثراً در این رابطه که مشکلات حرکتی باعث ایجاد نارساخوانی می شوند، بحث ها و اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. براساس رویکردهای نظری گوناگون، این آسیب های حرکتی ممکن است یک فلج مخچه ای را به همراه بیاورند. هدف اصلی این مطالعه بررسی آسیب های حرکتی در کودکانی میباشد که مبتلا به نارساخوانی هستند. ما 58 کودک را که مبتلا به این بیماری بودند با استفاده از آزمون های هوش وکسلر، راهنمای بین المللی طبقه بندی بیماریها و مقیاس رشد حرکتی لینکُلن- اورسرتکای از نظر توانایی های توجه و حرکتی بررسی کردیم و آشکار شد آن ها در این مقوله نسبت به کودکان معمولی در درجه ی خیلی پایین تری قرار گرفته بودند.
تاثیر روش یادگیری مشارکتی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی می باشد . بدین منظور 38 دانش آموز کم توان ذهنی پایه پنجم از بین مدارس استثنایی شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت . قبل از شروع برنامه مداخله ای به روش یادگیری مشارکتی ، آزمون پیشرفت تحصیلی از نوع محقق ساخته برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد . سپس برنامه تهیه شده در 10 جلسه 45 دقیقه ای به گروه آزمایش با استفاده از روش یادگیری مشارکتی و به گروه کنترل با استفاده از روش سنتی تدریس گردید . پس از پایان آموزش ها، آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا گردید . داده ها با استفاده از آزمون آماری کواریانس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که یادگیری مشارکتی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی موثر بوده است.
بررسی مهارت بینایی- حرکتی در کودکان آسیب دیده ی شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت بینایی- حرکتی یکی از مهارت های لازم برای برقراری ارتباط غیرکلامی است. این مهارت که شامل یکپارچگی بینایی- حرکتی و هماهنگی چشم و دست است، در کودکان با آسیب شنوایی که به طور مکرر از زبان اشاره برای برقراری ارتباط استفاده می کنند، بسیار حائز اهمیت است تا به امروز بررسی های متعددی توسط پژوهشگران در زمینه ی رشد ادراک بینایی و مهارت بینایی- حرکتی در افراد آسیب دیده ی شنوایی انجام شده است. در این مقاله مطالعات انجام شده در زمینه ی مهارت بینایی- حرکتی و مهارت های مرتبط با آن در افراد با آسیب شنوایی مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی مقایسه ای امید به زندگی و خوشبینی در دانش آموزان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای امید به زندگی و خوشبینی در دانش آموزان راهنمایی دختر ناشنوا و شنوای شهر اصفهان بود. روش پژوهش از نوع عل ّی- مقایسه ای بود. بر این اساس تعداد60 نفر از دانش آموزان دختر در مقطع راهنمایی (30 نفر دانش آموز ناشنوا و 30 نفر دانش آموز شنوا) به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه هشت سؤالی جهت گیری به زندگی شیر و کارور (1985) و مقیاس خود گزارشی امید اسنایدر (1991) بزرگسالان را تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون T دو گروه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته هانشان داد که تفاوت میانگین به دست آمده بین دو گروه در مقیاس امید برابر 04/7 بود که نشان از نمره بالاتر دانش آموزان شنوا از ناشنوا بوده است. علاوه بر این، تفاوت میانگین دو گروه در متغیر خوشبینی برابر 2 بود و نشان از نمره بالاتر دانش آموزان شنوا در مقیاس خوشبینی از دانش آموزان ناشنوا بوده است. از سوی دیگر نتایج آزمونt نشان داد که تفاوت بین دو گروه در متغیر های بین سن، امید به زندگی و خوش بینی معنادار است. بر اساس نتایج به دست آمده دانش آموزان ناشنوا در مقایسه با دانش آموزان شنوا آسیب پذیری بیشتری در متغیرهای امید و خوشبینی داشته اند و متعاقب این مسئله باید تحت خدمات روان شناختی و مشاوره ای قرار گیرند. ازآنجا که اعتقاد بر آن است که سازه های روان شناسی مثبت از جمله امید می تواند از افراد در برابر رویدادهای استرس زا حمایت کند، به نظر می رسد که تدوین و اجرای برنامه های پیشگیرانه برای دانش آموزان ناشنوا مفید فایده باشد. علاوه بر این یافته های مطالعات گوناگون نشان می دهد که خوش بینی اثر مطلوب روی سلامتی و رفتارهای سازشی دارد که در مقابله با موقعیت های استرس زا، افراد را یاری می کند و باید در گروه ناشنوا تلاش در جهت ارتقای آن صورت گیرد.
بازی های رایانه ای و نقش آن در آموزش و یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کم توانی ذهنی، اصطلاحی است که در خصوص دانش آموزانی به کار می رود که محدودیت های اساسی در عملکرد ذهنی و مهارت های ارتباطی و اجتماعی دارند. این محدودیت ها منجر به این می شود که دانش آموز کم توان ذهنی مطالب درسی را دیر یاد بگیرد. از این رو، مدارس این گونه دانش آموزان با مشکلاتی از قبیل مشکلات یادگیری مواجه هستند. همچنین، این دانش آموزان معمولاً با کمبود انگیزه، شناخته شده اند و جلب توجه آنها توسط معلمان به مطالب آموزشی، امری دشوار است. دانش آموزان کم توان ذهنی به نسبت سایر دانش آموزان عادی، برای دریافت خدمات و برنامه های آموزشی پیشرفته از اولویت بیشتری برخوردارند. دانش آموزان کم توان ذهنی، تنها در صورتی یاد می گیرند و به موفقیت نائل می شوند که برای آموزش آنها از روش ها، تجهیزات و فناوری های مناسبی استفاده شده باشد. در این مقاله سعی شده است الزامات آموزشی در بازی های رایانه ای ، انواع خاص آن و راهکارهای کاربرد موفقیت آمیز آن برای دانش آموزان کم توان ذهنی تشریح شود .
آموزش مستقیم و کاربرد آن در حوزه ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز معلمان و مربیان به آشنایی با روش های تدریسی که دارای پشتوانه های نظری و تجربی قوی باشد، ایجاب می کند که چنین روش هایی به آنها معرفی شود. روش آموزش مستقیم یک روش سازمان یافته و معلم محور است که طی چند دهه گذشته مبانی نظری و شواهد تجربی زیادی از آن حمایت کرده اند. در این مقاله به معرفی کلی این روش و کاربردهای آن به خصوص در حوزه ناتوانی های یادگیری پرداخته می شود. در پایان نیز به نظرهای موافق و مخالف کاربرد این روش اشاره خواهد شد.
تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی با پیش ختام (SQP4R) و خود نظارتی در درک مطلب خواندن کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی SQP4R و خود نظارتی در درک مطلب خواندن دانش آموزان کم توان ذهنی پایه پنجم مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور 30 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی از دو مدرسه مختلف انتخاب شدند، پس از اجرای پیش آزمون درک مطلب بر روی هر دو گروه (آزمایش و کنترل)، به گروه آزمایشی در 16 جلسه 45 دقیقه ای روش SQP4R و خودنظارتی آموزش داده شد. پس از اجرای 16 جلسه آموزشی از آزمودنی های دو گروه پس آزمون درک مطلب به عمل آمد. تحلیل کوواریانس نشان داد که به کار گیری راهبرد فراشناختی SQP4R به همراه خود نظارتی در درک مطلب خواندن دانش آموزان موثر بوده است. نتایج به دست آمده از فرضیه پژوهش مبنی بر عملکرد بهتر دانش آموزانی که راهبرد فراشناختی SQP4R و خودنظارتی را دریافت کرده اند، حمایت می کند. آموزش این راهبردها، درک مطلب دانش آموزان را افزایش داد و به نگهداری اطلاعات کمک کرد.
روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان استثنائی: رویکرد فراگیر و رهائی بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان استثنایی، مانند سایر رشته های علوم انسانی، بر نوع معینی از فلسفه زندگی و فلسفه علم بنا می شود. بنابراین، لازم است توجه کنیم که نظام تعلیم و تربیتی و نظام آموزش و پرورش استثنایی کشور ما بر کدام رویکرد فلسفی استوار است. این مقاله، که رویکردی فراگیر و رهایی بخش را مورد نظر دارد، بر ""فلسفه خردگرایی مینوی و علمی"" و بر ""رویکرد درمان زندگی ایرانی"" بنا شده است. تمام افرادی که در سنین مدرسه هستند، با وجود شباهت های انسانی خود، همگی از نظر زیستی و روان شناختی متفاوت از یکدیگرند به گونه ای که می توان گفت هر کودک یا نوجوان یک فرد استثنایی است و هرچه سن او بالاتر می رود استثنایی تر می شود و نیازهای آموزشی و پرورشی خاص خود را دارد. همچنین، هر کودک و نوجوانی که در خانواده و جامعه و فرهنگ و دوره تاریخی معین رشد می کند، در مقایسه با کودکان و نوجوانان سایر خانواده ها و جامعه ها و فرهنگ ها و دوره های تاریخی گوناگون، فردی استثنایی است. حتی اگر کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را مطابق با آمارهای جهانی، 12 درصد از کل افراد این دوره های سنی بدانیم، آموزش و پرورش استثنایی کشور که با مشکلات اساسی در بنیادهای فلسفی و جوانب کیفی مواجه است از نظر کمّی نیز فقط کمتر از 7 درصد از کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را زیر پوشش دارد. نگاه آموزش و پرورش استثنایی کشور به مفهوم کودک و نوجوان استثنایی، یک نگاه سنتی و کاستن گرای است و چندان توجهی به استثنایی بودن مضاعف، کم توانی های درست اندیشیدن، اغتشاش هویت و شخصیت، درماندگی آموخته شده اجتماعی و فرهنگی، و روحیات سایکوپاتیک و فقر ویژگی های سالم شهروندی، که بسیاری از افراد دچار آنها هستند، ندارد. نگرش سنتی و کاستن گرای را وقتی می توان تغییر داد که شأن و ارزش انسانی کودکان و نوجوانان در مفهوم رهایی بخشی آن و متناسب با فلسفه زندگی و فلسفه علوم انسانی متناسب با عصر حاضر، که آن را فلسفه خردگرایی مینوی و علمی نامیده ایم، مورد نظر قرار گیرد.
الگوی پیش بینی کنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانش آموزان دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینیکنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانی بود. بدین منظور، گروهی متشکل از 507 دانشآموز سال اول دبیرستان (259 دختر و 248 پسر) با میانگین سنی 15 سال و 6 ماه و انحراف معیار 8 ماه از مدارس پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی شهرستان شیراز به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی از سه مؤلفه راهبردهای خودتنظیمی عمومی یادگیری، راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی و راهبردهای فراشناختی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار، و انعطافپذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول نمرات این ابزارها در میان دانشآموزان بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که رابطه همبستگی بین مؤلفههای خودتنظیمی ریاضی و ابعاد خلاقیت برقرار است. تحلیلهای رگرسیونی چندگانه بیانگر آن بود که راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی، مهمترین عامل پیش بینیکننده ابعاد چهارگانه خلاقیت است. فزونی در کاربرد این راهبردها و نیز راهبردهای فراشناختی، افزایش خلاقیت را به دنبال دارد. راهبردهای شناختی عمومی که معرف شیوههای سادهتر و نسبتا سطحی پردازش اطلاعات از قبیل مرور ذهنی است، خلاقیت را از بعد بسط و ابتکار پیشبینی نمیکند و در مقایسه با راهبردهای پیچیدهتر، به کاهش سیالی و انعطافپذیری میانجامد. افزون بر این، پژوهش حاضر نشانگر آن بود که دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی در مقایسه با دانشآموزان مدارس عادی از سیالی و انعطافپذیری بیشتری در تفکر برخوردارند، اما تفاوتی در ابعاد خلاقیت بین دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی حاصل نشد.
ارزیابی اثربخشی بازی های رایانه ای بر میزان توجه مبتلایان به عقب ماندگی ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق، ارزیابی اثربخشی بازیهای رایانهای بر میزان توجه افراد عقبماندهی ذهنی بود.
روشکار: مطالعهی حاضر یک کارآزمایی بالینی کنترل شده بود که در سال 84-1383 انجام شد. دو مرکز از مراکز نگهداری افراد عقبماندهی ذهنی در شهر تهران که حاضر به همکاری بودند، انتخاب شدند. یکی از مراکز به تصادف به عنوان گروه آزمون و مرکز دیگر به عنوان گروه شاهد و در هر مرکز تعداد 30 نفر به تصادف انتخاب شدند. برنامهی بازیهای رایانهای طی 12 هفته 3 جلسهای اجرا گردید. نمرهی توجه افراد با استفاده از ابزار تولوز-پیرون در 3 مرحلهی قبل، بلافاصله بعد و 5 هفته بعد از مداخله محاسبه شد. برای مقایسهی نمرات توجه در مراحل مختلف مداخله از آزمون اندازهگیری تکراری استفاده شد. عملیات آماری با استفاده از SPSS نسخهی 19 انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج بلافاصله بعد از مداخله، میانگین نمرهی توجه افراد گروه آزمون 33/19 وگروه شاهد 09/9 بود و مداخله، تاثیر معنی داری در افزایش نمرهی توجه افراد داشت (001/0P<، 7/13=F1.3, 75.2). همچنین در گروه آزمون پس از 5 هفته از پایان مداخله، نمرهی توجه نسبت به بلافاصله بعد از مداخله کاهش یافت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، بازیهای رایانهای به مدت 35 جلسه می تواند نمرهی توجه افراد عقبماندهی ذهنی را افزایش دهد، اما این نمرهی توجه 5 هفته بعد از مداخله رو به کاهش می رود. لذا این مداخله پایا نیست.
آموزش خودکارآمدی به دانش آموزان ناشنوای هنرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به آموزش مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نیاز ویژه که مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی و شیوه تصمیم گیری دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسئله در نزد دانش آموزان ناشنوای هنرستانی در خور توجه است. یکی از فرآیندهای رشد اجتماعی در افراد، خودکارآمدی است. این مفهوم در نظریه رشد اجتماعی آلبرت باندورا، باور به توانمندی های فردی است که در تصمیم گیری های فرد برای آینده موثر است. از این رو به نظر می رسد آموزش خودکارآمدی برای دانش آموزان، به خصوص دانش آموزان ناشنوای هنرستانی می تواند میزان سازگاری و رشد تصمیم گیری های فردی را در آن ها افزایش دهد. دلایل اهمیت این موضوع برای مربیان و کارشناسان گروه آسیب دیده شنوایی، خلاءهای موجود و سرانجام ارائه راهکارهای گوناگون در جهت آموزش خودکارآمدی به دانش آموزان ناشنوایی که در تصمیم گیری برای انتخاب رشته یا شغل آینده دچار مشکلاتی هستند، قابل بحث و بررسی است.
کاربرد آموزش برنامه حل مسأله بین فردی در کاهش رفتارهای مشکل ساز دانش آموزان دیرآموز: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت حل مسأله در برقراری ارتباط مناسب با دیگران، از اهمیت زیادی برخوردار است. عدم برخورداری از توانایی حل مسأله در مواجهه با مشکلات بین فردی، می تواند موجب بروز رفتارهای تکانشی، پرخاشگری، گوشه گیری، احساس ناکامی و رفتارهای غیرانطباقی در کودکان شود. از سوی دیگر، در کودکان کم توان ذهنی وجود نقایص شناختی و نارسایی مهارت های اجتماعی، بر کنترل تکانه و سازگاری رفتاری تأثیرگذار است. از این رو، آموزش مهارت های تفکر از جمله حل مسأله ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر برنامه حل مسأله بین فردی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شده است. این پژوهش از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت طرح A-B با مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر انجام گرفت. پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله به عنوان رفتارهای آماج مورد مشاهده قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به خط پایه در 10 جلسه جمع آوری شد. سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته ، برنامه حل مسأله بین فردی به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل چشمی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که آموزش، در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مرحله مداخله تأثیرگذار بوده و روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده است.
آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان با نیازهای ویژه در نظام آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های اجتماعی رفتارهایی هستند که به افراد برای کنش متقابل با دیگران کمک می کنند. در مدرسه، کنش متقابل ممکن است با هم کلاسی ها، معلمان و سایر کارکنان مدرسه باشد. در مراحل بعدی زندگی، این کنش متقابل با همکاران، سرپرستان، دوستان و افراد دیگر برقرار می شود که شخص ملاقات می کند. در آموزش فراگیر که دانش آموزان با نیازهای ویژه در کلاس های درس عادی در کنار سایر دانش آموزان با استفاده از خدمات معلم مرجع (رابط) به عنوان تسهیل گر مشغول به تحصیل می شوند، از نظر پذیرش در گروه همسالان خود با مشکل رو به رو می شوند. یک برنامه عادی سازی باید شامل تمهیداتی برای افزایش پذیرش اجتماعی نسبت به دانش آموزان دارای نیازهای ویژه باشد تا بتواند مؤثر واقع شود. در مقاله حاضر ضمن تعریف خصوصیات افراد توانا به لحاظ اجتماعی و مشکلات دانش آموزان با نیازهای ویژه در مهارت های اجتماعی پایه، شیوه های شناسایی دانش آموزان دچار مشکل در برقراری ارتباط و روابط اجتماعی توضیح داده می شود. علاوه بر آن ضرورت، اهداف و نحوه آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان با نیازهای ویژه شرح داده می شود.