شهلا پزشک

شهلا پزشک

مدرک تحصیلی: دانشیار کودکان استثنایی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران، تهران،ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

اثربخشی مداخلات روان شناختی بر تمایلات بی رحمی – بی عاطفگی کودکان دارای مشکلات سلوک: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
Background and Purpose: Children with conduct problems and callous-unemotional traits form a separate group who exhibit persistent, widespread, and more severe patterns of delinquent, antisocial, and aggressive behaviors and are generally assumed to be resistant to therapeutic interventions and improvement. Accordingly, this study seeks to answer these questions: 1- What interventions have been used for this group so far? 2- Have the interventions effectively reduced this group's problems? 3- What factors have influenced the effectiveness of the interventions? Methods: A systematic review was used in this research. Articles between 2000 and 2021 with the keywords Callous-unemotional traits, intervention, treatment, and therapy were reviewed in PubMed، ProQuest، ،PsycINFo sciencedirect، Google scholar & Springer databases. They were reviewed using the Prisma guidelines and 17 articles were selected according to the inclusion and exclusion criteria. Findings: The results of this study showed that the interventions that have been carried out so far for the group of children with conduct problems and callous-unemotional traits are in three categories: interventions based on behavioral approach, based on parent-child interaction therapy. And they are divided based on the training of individual, cognitive, and social skills. Ten studies have reported low effectiveness and seven studies have reported appropriate effectiveness. Among these, the interventions based on behavioral approaches were the least effective, the interventions based on parent-child interaction were the most effective, and skills training was effective only in combination with the parent education program. Conclusion: In general, the response to treatment of children with conduct problems and callous-unemotional traits compared to those without callous-unemotional traits was low, and among different interventions, behavioral interventions had a more insufficient improvement. Innovative programs focusing on the warm and emotional relationship between parent and child have responded well.
۲.

مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان ۶ تا ۹ ساله با سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد حرکتی تمایلات حرکتی سبک های دلبستگی کودکان کیفیت حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۲
هدف این پژوهش مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان 6 تا 9 سال با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی مقایسه ای بود و نمونه ها شامل ۲۴ کودک ۶ تا ۹ سال دختر و پسر (۸ کودک دلبسته ایمن، ۸ کودک دلبسته ناایمن اضطرابی و ۸ کودک دلبسته ناایمن اجتنابی) بودند که با استفاده از مقیاس دلبستگی کودکی میانه (رونقی، دلاور و مظاهری، ۱۳۹۱) به روش دردسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب و رفتار حرکتی هر کودک در حین انجام فعالیت تصویربرداری و در پایان، فیلم ها با نظارت ارزیاب متخصص و با استفاده از چک لیست مشاهده ای کیفیت های حرکتی محقق ساخته و چک لیست مشاهده ای ابعاد حرکتی (اساسه، ۱۳۹۳) نمره گذاری و داده ها با استفاده از آزمون های خی دو و تحلیل واریانس چندمتغیری بررسی شد. نتایج این پژوهش تفاوت معنادار در کیفیت های حرکات سه گروه را نشان داد. این کودکان در استفاده از ابعاد فضایی نیز تفاوت هایی داشتند؛ بدن کودکان اضطرابی بیش تر در بعد افقی و بدن کودکان اجتنابی در بعد عمودی شکل گرفته بود. این یافته ها نشان داد که تفاوت های فردی مشاهده شده در الگوهای حرکتی به گونه ای معنادار با جهت گیری های دلبستگی مرتبط است.
۳.

اثربخشی آموزش برنامه شناختی - رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش شناختی - رفتاری رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۳۰۰
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را در مقایسه با سایر والدین تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شناختی رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهرستان شادگان در سال تحصیلی 1393 بود (90 مادر). 20 نفر از این جامعه آماری که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش، در 12جلسه، آموزش برنامه شناختی رفتاری را دریافت کردند و شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 25 گویه ای تنبیه ملک پور (1376) و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش برنامه شناختی- رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی اثرگذار است؛ به طوری که مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه گواه در مرحله پس آزمون، به طور معنا داری رفتار تنبیهی کمتری نشان دادند (001/0 , P = 494/539 F= ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، آموزش برنامه شناختی- رفتاری به عنوان یک شیوه مورد تأیید برای کمک به مسائل و مشکلات روان شناختی والدین و در جهت کاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۴.

تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روانشناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت پیامدهای روان شناختی مادران کودکان با ناتوانی هوشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۸۰۱
زمینه : دشواری های تربیتی، آموزشی و توان بخشی کودکان با کم توان ذهنی والدین آن ها را با مشکلات و موانع بی شماری مواجه کرده است، مادران این کودکان به دلیل پیوند عاطفی قوی تر و نقش پررنگ تری که در تربیت و آموزش فرزند خود عهده دار هستند، زمان بیشتری را به آن ها و برآورده کردن نیازهایشان اختصاص می دهند، ازاینرو بیشتر در معرض مشکلات جسمی و روانی قرار دارند. هدف : تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روان شناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش : پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 36 نفر از مادران با روش نمونه گیری به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس معنویت پارسیان و دانینگ (2009)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ فوور و اولسون (1989) و آموزش گروهی ارتقاء معنویت محقق ساخته (1398) . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها : برنامه آموزشی بر ابعاد کلی معنویت تاثیرگذار بود (0/05< P ). بین دو گروه آزمایش و کنترل در ابعاد کلی رضایت زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (0/05< P ). نتیجه گیری: می توان برای افزایش رضایت زناشویی مادران دارای کودک کم توان ذهنی از روش مداخله ارتقاء معنویت بهره برد.
۵.

اثربخشی مداخله بازی های فعال بر حافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی های فعال فعالیت هوازی اختلال خواندن حافظه کاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۲ تعداد دانلود : ۶۳۶
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی مداخله بازی های فعال برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن بود. روش:این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 کودک 7 تا 9 ساله با اختلال خواندن در شهرستان اهواز به صورت نمونه گیری در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون حافظه کاری گرفته شد و سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 6 هفته و هر هفته 2 جلسه تحت مداخله برنامه بازی های فعال قرار گرفت. هدف اصلی این برنامه به کارگیری عضلات مختلف بالاتنه و پایین تنه برای انجام فعالیت هایی هوازی مختلف بود. پس از اتمام جلسات تمرینی، پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که یک دوره مداخله با رویکرد بازی های فعال می تواند موجب بهبود مؤلفه های حافظه کاری ارقام پیشرونده (001/0=p)، ارقام پسرونده(001/0=p)، حافظه منطقی (005/0Pنتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت که یک دوره بازی ها فعال می تواند باعث بهبود حافظه کاری در کودکان با اختلال خواندن شود. بنابراین به مربیان و معلمان و افرادی که با کودکان با اختلال خواندن سر وکار دارند. پیشنهاد می شود که بازی های فعال را در مداخلات تمرینی خود مدنظر داشته باشند و از آن استفاده نمایند.
۶.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر افسردگی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان افسردگی کودکان مبتلا به سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۵۱۰
زمینه و هدف: بروز سرطان در کودکان رویداد تنش آوری است که علاوه بر ایجاد مسائل و مشکلات مختلف درمانی برای خانواده، عوارض جسمانی و روانی مختلفی برای فرد مبتلا نیز به دنبال دارد. افسردگی یکی از مهم ترین علائم روانی همبود با سرطان است که هم در مطالعات مختلف و هم در مشاهدات بالینی در افراد مبتلا با این بیماری، فراوان گزارش شده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر افسردگی کودکان مبتلا به سرطان بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی یک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کودکان 8 تا 12 سال (دختر و پسر) مبتلا به سرطان بود که در سال 1394 در مراکز درمانی بیمارستان طبی کودکان و شهید بهرامی شهر تهران بستری شده بودند. تعداد 10 کودک از این مراکز درمانی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برنامه مداخله ای تنظیم هیجان را طی 9 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. داده های پژوهشی به وسیله فرم های والدین و معلم پرسش نامه سیاهه رفتاری کودکان (آخنباخ و رسکورلا، 2001) در طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون، جمع آوری شدند و در پایان با استفاده از آزمون تی وابسته، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تی وابسته نشان داد نمره افسردگی کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری کاهش یافته است؛ درنتیجه آموزش تنظیم هیجان، تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی کودکان مبتلا به سرطان دارد ( 0/001 P< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش تنظیم هیجان با تقویت مهارت های مثبت تنظیم هیجانی و کاهش مهارت های منفی، می تواند نشانگان افسردگی را در کودکان مبتلا به سرطان کاهش دهد. علاوه بر این افزایش استفاده از شیوه های مثبت تنظیم هیجانی، به پذیرش شرایط موجود بیماری کمک کرده و با بهبود همکاری کودکان، موجب تسهیل روند درمان آنها در بیمارستان نیز می شود.
۷.

اثربخشی روان درمانی روان پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر بهبود رابطه متعارض مادر- فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی پویشی کوتاه مدت تعارض رابطه والد- فرزندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۱ تعداد دانلود : ۴۱۱
رابطه با والدین نقش مهمی در زندگی نوجوانان دارد. بروز تعارض در این رابطه باعث آسیب های بلند مدت و جدی در نوجوانان می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر بهبود رابطه متعارض مادر- فرزندی می باشد. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با پیگیری 2 ماهه صورت گرفت. 16 نفر از مادران به همراه فرزندانشان که ملاک ورود به تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای بررسی متغیر آزمایشی از پرسشنامه تعارض والد- فرزند (م روف) استفاده شد. مداخله به مدت 8 جلسه بر روی مادران انجام شد. پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بر روی فرزندان اجرا گردید. تحلیل واریانس چند متغیره – آمیخته (درون گروهی- بین گروهی) و تحلیل واریانس چند متغیره آمیخته دو راهه نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد ولی در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوتی وجود نداشت. این تفاوت در پیگیری دو ماهه ماندگار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله روان پویشی فشرده و کوتاه مدت در بهبود کیفیت رابطه متعارض مادر- فرزندی تأثیر مثبت دارد و این تأثیر در سه مقیاس پرسشنامه معنی دار بود. همچنین یافته ها نشان داد که اثربخشی درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر روی هر دو جنس معنی دار بود و تفاوت معنی داری بین دختران و پسران در پیامدهای درمانی مشاهده نشد.
۸.

بررسی اثربخشی مداخله روانی- اجتماعی بر انتقال توجه، حافظه کاری و برنامه ریزی کودکان طیف اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

۹.

رویکرد آدلر-گلاسر به اختلال نافرمانی مقابله ای: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد آدلر - گلاسر اختلال نافرمانی مقابله ای مطالعه مروری نظامند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۴۸۱
یکی از اختلال های دوران کودکی و نوجوانی، اختلال نافرمانی مقابله ای است که از علل رایج ارجاع کودکان به کلینیک های روان شناسی و مشاوره است. رویکردهای درمانی مختلفی برای بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. یکی از مداخلاتی که در این زمینه مطرح شده، تکنیک های درمانی آدلر و گلاسر است. هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها، و شواهد پژوهشی، پیرامون موثر بودن رویکرد آدلر-گلاسر برای اختلال نافرمانی مقابله ای است. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه-های تخصصی مرتبط با اختلال نافرمانی مقابله ای و رویکرد آدلر و گلاسر در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین سال های 2017-1985 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. همچنین، از برخی منابع فارسی موجود در این زمینه استفاده شد.<br />مرور ادبیات پژوهش حکایت از اثربخشی رویکرد آدلر - گلاسر بر نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای دارند. براساس رویکرد آدلر- گلاسر افرد با اختلال نافرمانی مقابله ای بیمار نیستند، بلکه آنها دلسرد شده اند و نیازهای پنجگانه شان پاسخ داده نشده است. بنابراین با درک هدف رفتار و ارتقا علاقه اجتماعی در افراد با اختلال نافرمانی مقابله ای، نشانه های این اختلال را کاهش داد.
۱۰.

بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر دلبستگی مادر- جنین در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیهای عصب نمایشی دلبستگی مادر - جنین دلبستگی پیش از تولد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۵۷۵
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر دلبستگی مادران باردار- جنین بود. به منظور اجرای برنامه مداخله ای، مادران داوطلب 20 تا 35 ساله نخست زا که به لحاظ سطح تحصیلی دیپلم به بالا بودند و مطابق مقیاس گلدبرگ دارای سلامت عمومی بودند، از ابتدای ماه چهارم بارداری به صورت پانزده روز یک بار به مدت یک ساعت مورد آموزش قرار گرفتند. به منظور بررسی وضعیت دلبستگی، مقیاس دلبستگی پیش از تولد ماهانه توسط مادران پر می شد. روش مورد استفاده این پژوهش، روش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه گواه با در نظرگیری ملاک های ورود و شمول از میان مادران مراجعه کننده به بیمارستان نیکان انتخاب شدند. یافته ها در سطح آمار توصیفی نشان دهنده اثرگذاری برنامه آموزشی مورد پژوهش بود ولی در سطح آمار استنباطی و با استفاده از آزمون t، میانگین دو گروه تنها به لحاظ شدت در ماه هفتم و در سطح 05/0 تفاوت معناداری داشت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی توان تاثیرگذاری بر سطح دلبستگی پیش از تولد را دارد بنابراین می توان از این برنامه در جهت ارتقای سطح دلبستگی مادران استفاده کرد.
۱۱.

اثربخشی قصه گویی تصویری بر کاهش رفتارهای برون نمود و درون نمود کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال نافرمانی مقابله ای قصه گویی تصویری رفتارهای برون نمود رفتارهای درون نمود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۵۲۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر قصه گویی تصویری بر کاهش رفتارهای برون نمود و درون نمود کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. در این پژوهش جامعه آماری شامل کودکان مقطع ابتدایی با اختلال نافرمانی مقابله ای شهر تهران بوده است. این پژوهش بصورت نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری) انجام گرفت.  جهت اجرای پژوهش تعداد 22 کودک مقطع ابتدایی مراجعه کننده در مرکز آموزشی و درمانی که با اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند به صورت نمونه گیری هدفمند در پژوهش مشارکت کردند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، والدین چک لیست رفتاری کودکان را تکمیل کردند. در مرحله بعد برای گروه آزمایشی 13 جلسه مداخله قصه گویی تصویری اجرا گردید، و گروه کنترل نیز تحت شرایط انتظار قرار گرفت. در انتهای مداخله نیز پرسشنامه مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط والدین تکمیل شد. داده های حاصل از ارزیابی پرسشنامه از طریق آزمون های آماری کوواریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  نتایج حاصله نشان داد که روش قصه گویی تصویری در کاهش رفتارهای برون نمود بصورت معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بوده است؛ ولی در کاهش رفتارهای درون نمود صرفا در مرحله پس آزمون موثر بوده و در مرحله پیگیری تغییر معناداری ایجاد نشده است.
۱۲.

اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانایی خودنظم بخشی پرخاشگری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۳۸۷
داشتن یک کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی می تواند منجر به تجربه هیجانات و احساسات ناخوشایند در والدین آنان گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 31 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و 16 نفری کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را به مدت 7 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آرگیل و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات شادکامی و مسئولیت پذیری بود؛ بدین ترتیب، آموزش واقعیت درمانی موجب افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری در مادران گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می-توان از آموزش واقعیت درمانی گروهی به عنوان روشی موثر و مفید در افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده در مداخلات درمانی و بالینی استفاده کرد.
۱۳.

مقایسه خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلاقیت تیزهوش اختلال یادگیری خلاقیت حرکتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان تیزهوش
تعداد بازدید : ۲۶۳۷ تعداد دانلود : ۲۴۹۶
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی تفاوت خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی انجام شده است. روش:روش پژوهش از نوع توصیفی علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق، کلیه دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم دبستان شهر تهران است. با روش نمونه گیری هدفمند 24 دانش آموز عادی و 23 دانش آموز تیزهوش با اجرای آزمون وکسلر از مدارس و 27 دانش آموز با اختلال یادگیری با مراجعه به مراکز اختلال یادگیری انتخاب شدند. سپس آزمون خلاقیت در حرکت و عمل تورنس اجرا شد. یافته ها:نتایج آماری نشان داد که بین سه گروه کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی در شاخص خلاقیت حرکتی تفاوت وجود دارد و میانگین خلاقیت حرکتی کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان عادی و تیزهوش پایین تر است و نتایج با سطح اطمینان 95 % نشان داد که مقیاس های سیالی و تخیل در کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان تیزهوش و عادی پایین تر است، ولی در مقیاس ابتکار در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق و عملکرد بهتر گروه تیزهوش و عادی در آزمون خلاقیت حرکتی، به منظور تسریع در شناخت به موقع کودکان با اختلال یادگیری می توان از این آزمون استفاده کرد.
۱۴.

طراحی و اعتبارسنجی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار سنجی دانش آموزان کم توان ذهنی الگوی طراحی چندرسانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۲۳۵
این تحقیق با هدف طراحی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی و اعتبار سنجی آن از نظر متخصصان، انجام شده است. برای انجام تحلیل محتوای کیفی، ابتدا سؤال پژوهش را تعیین کردیم.روش پژوهش برای مرحله طراحی الگوی چندرسانه ای، روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد مرور نظام مند ادبیات پژوهشی [1]و جهت اعتبار سنجی الگو از روش توصیفی- پیمایشی، استفاده شد. جامعه ی آماری این تحقیق جهت طراحی الگوی آموزشی، شامل تمامی کتب، مقالات پژوهشی و مروری، پایان نامه ها و منابع اطلاعاتی اینترنتی مرتبط درزمینه ی طراحی الگوی چندرسانه ای بود و جامعه آماری جهت اعتبار سنجی الگو، متخصصان تکنولوژی آموزشی و متخصصان آموزش ویژه به تعداد ۱۶ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و یک پرسشنامه 7 سؤالی محقق ساخته، در مقیاس لیکرت بود. نتایج این مطالعه منجر به تدوین الگوی طراحی چندرسانه ای آموزشی ADPIE [2]در ۵ مرحله شامل تحلیل، طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی طراحی گردید. الگوی مذکور می تواندراهنمایی برای طراحان آموزشی، متخصصان و معلمان آموزش ویژه در تولید چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی باشد. یافته های اعتبار سنجی نشان داد که ویژگی های عناصر طراحی الگوی چندرسانه ای از نظر متخصصان مطلوب (در حد زیاد) است.
۱۵.

اثربخشی برنامه مهارت آموزی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر سلامت روان نوزادان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان دلبستگی بازی های عصب نمایشی نوزادی مداخله پیش از تولد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۰۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامه مهارت آموزیِ مبتنی بر بازی های عصب نمایشی و در چارچوب نظریه دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونه در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد ند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاک های ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخست زا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسه نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچ یک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانه های خطر را در شش ماهگی نشان نمی دادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانه های خطر را نشان می دادند. این نتایج با مصاحبه ها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخ گویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری می تواند تأمین کننده سلامت روان نوزادان شان باشد. به نظر می رسد بازی های عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که می تواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
۱۶.

مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماری آلزایمر نشانگان داون عملکرد عصب روانشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۷ تعداد دانلود : ۵۸۹
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
۱۷.

مقایسه اثربخشی آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های اجتماعی حل مسئله ایفای نقش کم توانی ذهنی خفیف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۹ تعداد دانلود : ۸۰۷
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف بود. روش: روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 21 فرد کم توان ذهنی خفیف پس از بررسی ملاک های ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 20 جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مسئله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمود. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارت های اجتماعی در پس آزمون در هر دو گروه شده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست. با این وجود مقایسه میانگین ها نشان داد که روش ایفای نقش نسبت به روش حل مسئله تأثیر بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: با استناد به یافته های این پژوهش می توان گفت روش هایی که فرد را در آموزش درگیر نگه می دارند می توانند اثرگذاری بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی در افراد کم توان ذهنی داشته باشند.
۱۸.

ویژگی های شخصیتی و مکانیسم های دفاعی بزهکاران پسر کانون اصلاح و تربیت بر اساس نوع جرم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بزهکاری جرم شخصیت مکانیسم های دفاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۴ تعداد دانلود : ۴۹۴
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی بزهکاران و مکانیسم های دفاعی پسران بزهکار در 6 دسته جرم سرقت، ضرب و جرح، مواد، قتل، آدم ربایی و جرائم جنسی بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از بزهکاران پسر 15 تا 18 ساله ی کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و پرسشنامه سبک مکانیسم های دفاعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که در عامل گشودگی بین گروه سرقت با ضرب و جرح و ضرب و جرح با قتل تفاوت وجود دارد و بین میانگین های مکانیسم دفاعی والایش گروه های سرقت با آدم ربایی و آدم ربایی با مواد تفاوت وجود دارد؛ اما بین میانگین سایر گروه ها تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به وجود تفاوت بین جرائم همراه با آسیب های بدنی به انسان با جرائم دیگر در عامل گشودگی و مکانیسم دفاعی والایش که معیارهایی برای سلامت روانی هستند، استفاده از مداخله های متفاوت برای افراد با جرائم متفاوت در کانون اصلاح و تربیت ضروری است.
۲۰.

تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های اجتماعی دانش آموزان ایفای نقش کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۰ تعداد دانلود : ۷۳۸
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش 14 دانش آموز کم توان ذهنی خفیف 16-14 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. والدین و معلمان، پرسش نامه مهارت اجتماعی را برای آزمودنی ها تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش در یک برنامه آموزشی 20 جلسه ای شرکت کرد. در این برنامه آموزشی 10 مهارت اجتماعی از طریق ایفای نقش به دانش آموزان آموزش داده شد. پس از این مرحله، پرسش نامه مهارت های اجتماعی دوباره برای همه آزمودنی ها (گروه آزمایش و کنترل) تکمیل شد. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که باوجود تفاوت میانگین پیش آزمون–پس آزمون در گروه آزمایش، آموزش ایفای نقش به لحاظ آماری تفاوت معناداری در مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف ایجاد نکرد. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آموزشی برای دانش آموزان با کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان