فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۲۱ تا ۶٬۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه و پژوهش در متون فرهنگی و نتایج تفسیری که از واکاوی ساختارهای احساسی و ارجاعات درون متنی آنها حاصل می گردد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران علوم انسانی و منتقدان ادبی بوده است. آثارمنتخب منثور و منظوم این نویسندگان غربی و شرقی، عمدتا احساس گرا، سرشار از عشق و زیبایی و ملهم از عواطف درونی آنها است. به همین دلیل، با وجود آنکه این آثار از لحاظ شیوه نگارش با یکدیگر متفاوتند، جملگی آنان از حیث مضمون شباهت بسیاری به اشعار غنایی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نهادهای ادبی همچون شعر و رمان به عنوان صورت های فرهنگی مختلف گرفته از حس درونی نویسندگان آنها و در عین حال ارتباط آنها با گسترش بی عدالتی، تحکیم قدرت و تسلط کشورهای مبدا یا بزرگ شهرهای امپراطوری است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق به شیوه اسنادی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی احساسات عدالت خواهانه این نویسندگان در آثار منتخبشان می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به رغم تفاوت های اساسی در شیوه و لحن این نویسندگان، وجه مشترک آنان در جبهه گیری بر علیه اروپا محوری و احساس انزجار و تنفر آنها نسبت به گسترش بی عدالتی به سرزمین های پیرامونی می باشد. البته، ذکر این نکته لازم است که در موضع گیری کنراد و فورستر نسبت به بی عدالتی نوعی دوگانگی مشهود است که ریشه در باورهای نژادپرستانه محیط فرهنگی آنان دارد. این امر خود از موارد تفاوت آنها و تمایز فرهنگی این دو نویسنده نسبت به نویسنده شرقی دو است.
ترجمه در دوران دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی وضعیت ترجمه در هر دوران دریچه ای است به اوضاع جامعه در آن برهه از تاریخ. آن چه در دوران دفاع مقدس در حوزه ادبیات ترجمه شده در ایران اسلامی گذشت با همین فرض در قالب یک طرح پژوهشی بررسی شد. نتایج نشان داد در این دوران در حوزه رمان، تعداد ترجمه های مجدد و چاپ مجدد ترجمه های قبلی بیشتر از ترجمه های تازه بوده، آثار کلاسیک همواره پُر ترجمه و پُر چاپ بوده اند ، یعنی ادبیات نو آن زمان به بازار راه نداشته، امّا در حوزه داستان کوتاه، نشریات ادبی در ارایه فرم های نو پیشگام بوده اند. نتایج همچنین نشان داد که مهم ترین شیوه ترجمه در این دوران بومی سازی بوده است، یعنی در دوران پر تلاطم دفاع مقدس ترجمه در خدمت دو نیروی متقابل به کار رفته است. هم در صدد مقابله با ورود ادبیات ، مفاهیم و ارزش های نو، بیگانه و نا ایمن بوده است و هم به واسطه خاصیت ذاتی خود محمل ورود این مفاهیم بوده است. نقش اول در ترجمه رمان ها پر رنگ است و نقش دوم در ترجمه داستان های کوتاه در نشریات ادبی که در پی معرفی آثار و سبک های نو بوده اند.
درباره جشن سده
منبع:
چیستا بهمن ۱۳۶۰ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
پیوند ابیات مثنوی بر مبنای تداعی و تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن در نظر داشتن سبک قصه پردازی مولانا نخست ویژگیهای آن کلی همراه با برخی نظریات مثنوی شناسان و بعضی عناوین اطلاق شده بر آن به اختصار بررسی شده است. نظریات و عناوین مطرح شده غالبا به پیچیدگی و بعضا به بی نظمی مطالب مثنوی اشاره می کند در حالی که تامل در روابط ابیات نشان می دهد پیوند بیتها، تمثیلها و قصه ها از آنچه گفته اند، بیشتر است. ضمن اینکه امروزه محققان در این شیوه غالبا محاسن را جستجو می کنند و سبک مولانا را سبکی متفاوت و بر هنجارگریزی و ساختارشکنی مبتنی می دانند. بر این اساس در ادامه به نقش تداعی معانی و تمثیل به عنوان دو عامل موثر در شناخت پیوند ابیات پرداخته شده است. بررسی تداعی و تمثیل نشان می دهد، این دو مقوله ضمن ایجاد ابهام، سیالیت، گسست و گسسته نمایی در عین حال می تواند عناصری در جهت پیوند و انسجام متن نیزبه شمار آید. برای تبیین این موضوع مثالهایی انتخاب شده است که گسستگی و پراکندگی ظاهری در آنها مشهودتر است. ضمن بررسی دلایل پراکنده نمایی این موارد، نهایتا شیوه های پیوند حاکم بر آنها نمایانده شده است.
دلالتهای نمادین رنگ سبز در شعر عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک، رنگ از عوامل مهم خلق اثر هنری، بویژه شعر است. شاعر در آفرینش اثر خود گاه رنگ را به خاطر زیباییهای حسی به کار می گیرد تا ارزشهای درونی آن را پدیدار سازد، اما گاهی هم هنرمند از این مراحل پا فراتر نهاده و مفاهیم نمادین رنگها را موضع توجه خود قرار می دهد تا از این راه، مفاهیم ذهنی خود را به کمک رنگهای درخشان به صورت نماد به تصویر کشد. در این میان وسعت دید و نگاه عمیق شاعران معاصر به پدیده های هستی در کنار آگاهی آنها از اثرات مختلف رنگها سبب می شود که رنگها در اشعار آنها جلوه و نمود زیبایی پیدا کند. ظاهراً در میان رنگهای موجود اطراف شاعر، رنگ سبز بیش از دیگر رنگها توجه شاعر نوپرداز، عبدالمعطی حجازی را به خود جلب کرده؛ چرا که رنگ غالب روستا، محبوب و معشوق واقعی شاعر است، ضمن اینکه معانی نمادین جدیدی هم یافته است؛ در مقاله حاضر تلاش شده تا جایگاه این رنگ در تصاویر شعری این شاعر و معانی و دلالتهای نمادین و برخی جنبه های زیباشناختی آن تبیین شود. بررسی رنگ سبز در اشعار حجازی مبین این است که سبز پربسامدترین رنگ در شعر حجازی و رنگ غالب همه دفاتر شعری اوست که خود بیانگر علاقه شاعر و گرایش او به این رنگ است و یا نگاه خاص شاعر به روستا موجب گشته شهر گریزی و اشتیاق بازگشت به روستا اصلی ترین عامل در جهت نمادین شدن این رنگ در اشعار او باشد.
اثری درباره ادبیات منظوم فرانسه : انواع شعر و صناعات شعری در زبان فرانسه تالیف: دکتر ژاله کهنمویی (و)، سید ضیاءالدین دهشیری
منبع:
شعر بهار ۱۳۷۷ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
مناظره عقل و علم و حلم و دولت از مولفی ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظره ها یا پیکارهای زبان حالی در تاریخ ادبیات پارسی در زمره انواع ادبی غالبا مرتبط با دربارها بوده است. شاعران یا نویسندگان این آثار را برای خواندن در دربار شاهان و سلاطین یا مجالس وزرا و اعیان و اشراف تصنیف می کرده اند. دلایل و نشانه های متعددی هست که این وابستگی را در این دسته از پیکارها نشان می دهد. گاهی نویسنده یا شاعر، در دیباچه، نام شاه یا وزیر یا شخصیتی را که مخاطب اصلی او بوده و مناظره را برایش نوشته یا سروده بوده ذکر می کرده است. در پاره ای از این آثار، شاعر یا نویسنده، در انتهای اثر، به مدح مخاطب خود می پرداخته یا ممدوح خود را به منزله داور مناظره معرفی می کرده است. این نوع مناظره ها، از این حیث، در واقع، همانند قصایدی است که شاعران در مدح شاهان و بزرگان می سروده اند. قرابت این نوع مناظره ها با قصیده ها به حدی است که حتی، در بعضی از قصاید، شاعر در تشبیب مناظره ای می آورد، مانند مناظره شب و روز یا رمح و قوس از اسدی طوسی؛ «قصیده فی مناظره السیف و القلم»، به عربی، از نظام الدین اصفهانی؛ و «مناظره شمشیر و قلم»، به فارسی، از میر سید شریف جرجانی. پیکارهایی که برای دربارها و مجالس بزرگان تصنیف می شده است هم جنبه آموزشی داشته و هم جنبه تفننی و سرگرم کننده. این دسته از پیکارها و مناظره ها در واقع برای مجالس بزم شاهانه نوشته یا سروده می شده است. خصیت هایی که شاعر یا نویسنده به منزله طرف های مناظره انتخاب می کرده طبعا به نحوی با دربار و موجودات یا مفاهیم مورد توجه یا علاقه صاحب مجلس ارتباط داشته است. شمشیر و قلم بارزترین نمونه پیکارجویان درباری به شمار می آیند و تقریبا همه مناظره هایی که به این نوع فرعی (sub-genre) تعلق دارند جنبه درباری دارند. گل و مل، بزم و رزم، و شطرنج و نرد نیز از طرف های دیگر در مناظره ها یا پیکارهای درباری اند. مناظره ای هم هست که ما آن را در اینجا تصحیح و چاپ کرده ایم و شخصیت هایی که در آن به مناظره می پردازند چهار مفهوم عقل و علم و حلم و دولت اند...
آمیختگی داستان و گفتمانِ روایی در روایت های پسامدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به یکی از انواع و اقسام شگردها و تمهیداتی پرداخته می شود که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی متجلی می شود؛ یعنی آمیختگیِ بین داستان و گفتمان یا سخن روایی. بنا بر تعریف روایت شناسانِ ساختارگرا، «داستان» عبارت است توالی و پی آیندیِ رخ دادها در نظمی زمانی که شخصیت ها یا موجوداتی متحملِ آن رخ داها می شوند. گفتمان یا سخن روایی نیز عبارت است از واسطه یا رسانه ای بیانی که برای نقل و بیان داستانی برگزیده می شود. در بین داستان های پسامدرنیستی گه گاه روایت هایی دیده می شود که در ژرف ساختِ آن ها چندان داستانِ پرماجرایی موجود نیست و نویسنده قصد نقل و بیان داستانی خاص را ندارد و نمی خواهد هم که امری داستانی را بازنمایی یا مُحاکات کند. همچنین در چنین روایت هایی ژرف ساخت و روساختِ داستان چنان در هم تنیده می شوند که امکان خلاصه کردن داستان یا انتقال آن به رسانه یا وسطه بیانی دیگری نیست؛ به عبارتی موجودیّت و هستیِ داستان در همان روساخت یا گفتمان آن است و «داستان» به سطح گفتمان روایی برکشیده می شود و امکان جدا کردن آن از گفتمان روایی نیست؛ از این رو ماجرای داستان را همانا سیاق های کلام و تمهیداتِ روساختی بر عهده می گیرند. چنین شیوه ای از روایت-پردازی در بین برخی داستان های پسامدرنیستیِ ایرانی معهود و یافتنی است. در این مقاله ضمن تشریح و تبیینِ آمیختگی داستان و سخن، داستان های پسامدرنیستی ایرانی که واجد چنین ویژگی ای هستند، بررسی شده اند.
ارتباط قلب نحوی و تآکید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله ها و عناصر فرهنگی و چگونگی ترجمة آن ها در گتسبی بزرگ ترجمة کریم امامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرکاربردترین معنی واژه "طنز" در زبان فارسی طعنه زدن، خرده گیری، مسخره و انتقاد کردن است. طنز یکی از شیوه های بیانی است که در زبانی فارسی با "هجو"، "هجا"، "هزل" و "فکاهه" و ... از دیر باز در میان مردم، رواج داشته و بخشی از آثار ادبی را به خود اختصاص داده است. پایه طنز در آثار ادبی فارسی، بیشتر بر ناسازگاری "لفظ" و "معنی" در کلام بنا شده است و از این رو تا حدودی می تواند در مقوله "مجاز" جای گیرد. ولی بیشتر آثار مکتوب طنز آمیز فارسی با "هجو"، "هزل"، مطایبه و لطیفه، همراه بوده است. بنابراین، می توان گفت که طنز، نوعی ژرفکاوی و غایت اندیشی است و بر نوعی دگرگونی و استحاله درونی، دلالت می کند. واژه "لطیفه" نیز در فرهنگ و ادب ما، همیشه با گونه ای طنز و خوش طبعی همراه بوده است؛ با این تفاوت که روح غالب در "لطیفه" مضحکه، لذت و تفریح آفرینی است، ولی در "طنز" با اینکه رویه سخن به ظاهر مزاح آمیز و غیر جدی است، در آخر به "تعقل"، تنبیه و سیاست می انجامد. از این روست که می تواند "طنز" را در زبان فارسی در قلمرو ادب تعلیمی به حساب آورد.
پهلویات: 1-4(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مشتمل است بر چهار یادداشت مستقل درباره چند لغت و عبارت پهلوی. یادداشت اول به جستجوی اشتقاق لفظ فارسی «فراوان» در متون پهلوی برآمده است؛ یادداشت دوم ترجمه و شرح عبارتی است به فارسی میانه مانوی در باره مسأله شناخت در مانویت و تصحیح آراء گذشتگان در باب آن؛ یادداشت سوم بحثی است در باره معانی مختلف لفظ فارسی«سخن» [پهلوی: saxwan] و جستجوی علت تحول معنای آن از «کلام» به «کار» در شاهنامه؛ و یادداشت چهارم بحث کوتاهی است درباره لغت «قهرمان» در فارسی و عربی و بیان این احتمال که این لغت مستقیماً از فارسی میانه وارد عربی نشده، بلکه به واسطه زبان آرامی به آن زبان راه یافته است.
پاره های موزون گلستان سعدی
حوزههای تخصصی:
تصحیح چند بیت از دیوان ناصرخسرو (بر اساس نسخه ای تازه یافته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نسخه هایی که مینوی و محقق در تصحیح دیوان ناصر خسرو از آن بهره برده اند، نسخه مکتوب به سالهای 712 تا 714 هجری، محفوظ در کتابخانه ایندیا آفیس (دیوان هند) بوده است، که متاسفانه برخی از صفحات آن کاستیهایی دارد و بیتهایی از آن به علت محو و سیاه شدگی ناخواناست. از این رو، نسخه چاپی یاد شده در بردارنده ابیاتی مبهم، ناقص و مشکوک است. در این میان، در فاصله سالهای 1039-1041 هجری نسخه ای به خط صدرالدین محمد معمار اصفهانی از روی نسخه پیشین استنساخ شده که همه ابیات آن کاملا واضح و خواناست؛ اما ظاهرا این نسخه در اختیار مصححان نبوده است. به همین جهت، نگارنده در این نوشتار کوشیده است، بر اساس نسخه یاد شده، برخی از کاستیها و دشواریهای بیتها، واژه های مبهم و ناخوانای دیوان چاپ شده را برطرف سازد.