مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
راز
حوزه های تخصصی:
راز و رازداری در عرفان مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کنش هستی شناسانه عرفانی، هدف سالک وصال به حق و معرفت بر امور، پدیدهها و حالاتی است که کمیت عقل در راه آن لنگ است و بالهای پرواز دل، فربه. او برای نیل بدین هدف باید به مدد ریاضت و صداقت، پاکی را برای دل، روشنایی را برای دیده و آشنایی را برای گوش به ارمغان آورد. در این حالت، دلش روشن از نوری است که محرومان هرگز آن را نیافتهاند و دیدگانش گشوده به دیدنیهایی است که اغیار ندیدهاند و گوشهایش آشنا به رمز و رازهایی است که ناآشنایان نشنیدهاند. عرفا از حاصل این پاکی و روشنایی و آشنایی، با عنوان سر یا راز یاد میکنند و عارف واصل و کامل کسی را میدانند که در کتمان اسرار بکوشد. جلالالدین محمد بلخی در مثنوی و کلیات شمس، راز و رازداری و موضوعات مربوط بدان را مطرح کرده است و از جایگاه راز، رازداری و خاموشی، محرم و نامحرم، موانع رازدانی، عوامل افشای راز و رسولان یا پیامآوران راز و... سخن گفته است. این مقاله به تحلیل راز و رازداری در عرفان مولوی پرداخته است.
نگاهى به بازى زبانى احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پندار غالب آن است که احساسات خصوصى اند؛ امّا ویتگنشتاین با این پندار مخالف است، زیرا اعتقاد دارد: چنین تلقّى اى به شکّاکیت و سولیپسیزم منتهى مى شود. بنابه برداشت رایج، احساسات در دو معنا خصوصى اند: 1. معناى اوّل که با مسئله معرفت سروکار دارد، داراى دو جنبه است: الف) هرکسى تنها خودش مى تواند به احساسات خود یقین و شناخت پیدا کند؛ ب) افراد هرگز نمى توانند از احساسات خصوصى دیگران آگاهى یابند (ویتگنشتاین نشان مى دهد که وجه اوّل بى معناست و وجه دوم نادرست.) 2. معناى دوم با «داشتن» مرتبط است؛ برطبق این معنا، هرکسى احساس مخصوص به خود را دارد. و از این رو، نمى توان دو احساس مانند هم و شبیه به هم داشت (ویتگنشتاین نادرستى این معنا را نیز نشان مى دهد.)
مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ویتگنشتاین، فقط به لحاظ دستور زبانى مى توان گفت که احساسِ هرکسى تنها به خود او تعلّق دارد؛ نه اینکه این موضوع حاکى از امر خصوصى باشد. البته احساسات از این جهت که به صورت راز باقى بمانند و هیچ نشانه بیرونى از خود بروز ندهند، مى توانند خصوصى باشند.
دین باوری ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین یکی از مهم ترین فیلسوفان قرن بیستم است که آرا و نظرات وی در هر دو دور? مختلف فکری او در مسایل متعدد از جمله دین تأثیرگذار بوده است. تفکر وی دربار? دین در فلسفه نخستش در رساله منطقی ـ فلسفی انعکاس یافته است. او با طرح نظریه تصویری معنا و تمایز میان گزاره های با معنا و بی معنا سعی کرده است که گزاره های دینی را جزو گزاره هایی بداند که معنای متعارف ندارند. به اعتقاد ایشان دربار? چنین گزاره هایی باید سکوت کرد. این گزاره ها بیان کردنی نیستند، بلکه خود را در نحوه عمل، هنر و رفتار ما نشان میدهند.
پهلویات: 1-4(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مشتمل است بر چهار یادداشت مستقل درباره چند لغت و عبارت پهلوی. یادداشت اول به جستجوی اشتقاق لفظ فارسی «فراوان» در متون پهلوی برآمده است؛ یادداشت دوم ترجمه و شرح عبارتی است به فارسی میانه مانوی در باره مسأله شناخت در مانویت و تصحیح آراء گذشتگان در باب آن؛ یادداشت سوم بحثی است در باره معانی مختلف لفظ فارسی«سخن» [پهلوی: saxwan] و جستجوی علت تحول معنای آن از «کلام» به «کار» در شاهنامه؛ و یادداشت چهارم بحث کوتاهی است درباره لغت «قهرمان» در فارسی و عربی و بیان این احتمال که این لغت مستقیماً از فارسی میانه وارد عربی نشده، بلکه به واسطه زبان آرامی به آن زبان راه یافته است.
«سرّ و مصادیق آن در عرفان با تأکید بر اندیشه ابن عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل و بررسی جوهره عرفان ابن عربی، سرّ یا راز یکی از مضامین کلیدی محسوب می شود. سرّ، یکی از لطایف الهی است که خداوند آن را در ذات موجودات به ودیعه گذارده است و مربوط به طور ورای عقل می باشد. در اندیشه این عارف، خداوند به عنوان یکی از انواع راز می تواند مدرَک عارف قرار گیرد. البته ادراک اسرار، متعلق شهود و ایمان است و در طور و تور عقل قرار نمی گیرد. تنگنای زبان متعارف برای بیان تجارب عرفانی عارف در این وادی، زمینه تناقض گویی، شطح و بیان رمزواره را برای عارف مهیا می کند. ابن عربی، روش بیان اسرار را زبان تمثیل، استعاره و رمز می داند، ولیکن شطح را رعونت نفس می داند که ناشی از نقصان سلوک است و آن را ابزار بروز اسرار به شمار نمی آورد. رابطه راز و سرّ با مقوله هایی از قبیل حیرت و مصادیق اسرار از دیگر مباحث قابل تأمل در این مقاله است.
نقدی بر دینی سازی قانون جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
51 - 62
حوزه های تخصصی:
مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشده متون دینی معرفی کرده اند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانسته اند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواسته ها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است. در این نوشتار بیان می شود تسلط نداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است. رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواسته ها می دانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و اراده خدا در هر دو عالم حکم فرما بوده است و آن مقدار از خواسته انسان که به آن می رسد نیز به اراده خدا و به واسطه تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش. در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده می داند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
اسرار در کلیات شمس
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
199-228
سرّ در عرفان لطیفه ای است در دل که محل مشاهده است. از سویی دیگر رابطه ای نهانی است میان انسان و خدا که در تجربکه اکنون خویش را آشکار می سازد. یکی از پربسامدترین مفاهیم در کلیات شمس، مفهوم راز است. مولانا به دلیل حالات عمیق عاطفی و به دلیل لمس عرصه های ناآگاه حین سرودن غزل ها، درک ویژه ای از راز دارد و این تجربه را به دلیل سرمستی با ما در میان می گذارد. از این رو در این پژوهش با غور در کل دیوان شمس عرصه های راز و تجربه های رازآمیز او مورد بررسی و طبقه بندی و با آرای ع ارفان و نظر گابریل مارسل فیلسوف اگزیستانسیالیست مورد مقایسه قرارگرفت. راز از نظر او امری والا و در پیوند با انسان است که انسان در شوری از عشق، حیرت و بی خبری می تواند بدان دست یابد.در نظرگاه او درک راز هستی و عشق تنها با آمیختن انسان در هستی و عشق میسر است، نه با میل انسان به تملک و چیرگی حقیقت. راز از این جهت عرصه ای زبانی نیست و با مشاهده در پیوند است. زبان در این تجربه یا به سکوت می رسد و یا به تجربه ای نمادین ورای زبان عادی مبدل می شود. بارزترین ویژگی دیوان شمس برجستگی عاشق در درک راز است. عاشق در دیوان شمس به اسرار بدل می شود و راز اصلی را در خویش می یابد. این مرکزیت انسان در عشق و یگانگیش با معشوق، راز بزرگ در دیوان شمس است.
بازخوانی تفسیر راز افشا شده در آیه 3 تحریم با تأکید بر سیاق و روایات تفسیری اهل بیت (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در باره راز رسول خدا6 و افشای آن توسط یکی از همسران ایشان در آیه سوم سوره تحریم است که معرکه آراء مفسران شده است. افشای این راز در همین سوره، سبب شده است که خداوند به نحو بی نظیری از رسولش دفاع کند. روایات شأن نزول مورد استناد مفسران اهل سنت و مفسران شیعه متأثر از منابع اهل سنت، نه تنها از پیچیدگی این راز نکاسته، بلکه موجب انتساب نسبت های ناروایی به مقام رسالت گردیده است. نگارنده با معیار قرار دادن سیاق حاکم بر آیات آغازین سوره تحریم و بررسی روایات وارده در شأن نزول، به شأن نزولی دست یافته که تا قرن پنجم مورد توجه عالمان شیعه بوده و پس از آن مورد غفلت واقع شده است. در این شأن نزول، منظور از راز رسول خدا 6خلافت بلافصل امیرالمؤمنین7 از جانب خداوند، و اقدامات دیگران در کنار زدن ایشان از خلافت معرفی شده است. در این روایات، علاوه بر حفظ شأن و عصمت رسول خدا6، ارتباط بین راز مذکور با عبارت ﴿صالح المومنین﴾ و همچنین علت واکنش شدید پروردگار در مقابل افشای آن بیان شده است.
تحلیل عشق و پیامدهای معرفت شناسانه آن در اندیشه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
51 - 73
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از واژه های مهمی است که در اخلاق، فلسفه و عرفان و مکاتب مختلف فلسفی از جمله اگزیستانسیالیسم، مورد بحث قرار گرفته است. گابریل مارسل (1889-1973م)، فیلسوف فرانسوی قرن بیستم در تاملات فلسفی خویش با تفکیک «مساله» از «راز»، عشق را از مصادیق راز به شمار آورده است. از نظر وی «راز» امری است که نمی توان آن را از راه روش های رایج در علوم و در قلمرو تفکر اولیه حل و فصل کرد، بلکه باید اذعان کرد که آن را باید در حوزه تفکر ثانویه مورد تامل قرار داد. همچنین از دیدگاه مارسل راز عشق به ساحت «بودن» متعلق است، نه به قلمرو «داشتن». در این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی، سعی کرده ایم خطوط کلی اندیشه او را در این باب بیان کرده و لوازم معرفت شناختی آن را از منظر روابط انسانی و پذیرش وجود دیگران در شبکه عاشقانه میان انسان ها و پذیرش وجود موجودی متعالی در عشق به ماوراءالطبیعه، نفی شکاکیت، اثبات وجود جهان، کنار نهادن ذهنیت باوری و سوبژکتیویسم دکارتی مورد بحث قرار دهیم.
تحلیل انتقادی سلوک معنوی مطرح شده در کتاب راز (فرضیه جذب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحران های اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاین رو پایه های فکری اندیشه ای آن به شدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمین مبنا سردمداران نظام سرمایه داری برای تحکیم پایه های معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود می کوشد که در ظاهر به دنبال دست یابی به آرامش روحی روانی افراد است. داستان راز اثر راندا برن ازجمله آثار در این درون مایه است که در سال های اخیر بسیار موردتوجه قرارگرفته است و طرفداران زیادی پیداکرده است. این اثر در روش و رویکرد خود به نوعی سلوک عرفانی معتقد است که انسان با محوریت قراردادن تفکر و پشتکار، امید و آرزو، توجه به شعورمندی موجودات و عشق و خودشناسی، می تواند به همه آرزوها و خواسته های مادی خود دست یابد. در پژوهش حاضر با نگرش انتقادی به تطبیق درون مایه های این اثر با آثار عرفانی و تعلیمی فارسی پرداخته شده است. اجمالاً یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در ظاهر اثر، نوعی وجه مشترک با آثار عرفانی ادب فارسی مشاهده می شود، هدف و درون مایه اصلی اثر، به دلیل توجه صرف به مسائل مادی و خواسته های نفسانی انسان، در راستای اهداف نظام سرمایه داری به عنوان محور اصلی مدرنیته است.
عصر تصویر جهان و راززدایی از جهان هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
عصر تصویر جهان گویای عصری است که انسان با اعتماد به عقل خودبنیاد، دلبسته آبادانی زندگی دنیاست و به توانمندی علوم تجربی امید فراوانی دارد. براین اساس او جهان جدیدی می سازد که مبتنی بر فهم، خواست و نیازهای دنیوی جدیدش اشت. راززدایی از جهان و زندگی انسان، از اوصاف اصلی چنین عصری است به این معنا که انسان تمایلی به اندیشیدن درباره رازهای مابعدالطبیعی زندگی خود، مانند راز خدا، مرگ، و جاودانگی (حیات اخروری) و نظایر آنها ندارد، بلکه تمرکز اندیشه او بر آبادانی حیات دنیوی است. به همین دلیل اوصافی چون انسان محوری، نسبی گرایی و انسانی شدن اخلاق، انسانی شدن حقیقت، غلبه کمیت نگری، دنیاگرایی و مادی گرایی، فراموشی مرگ، و نهایتاً الحاد یا ندانم انگاری از مشخصه های بارز جهان انسان عصر تصویر جهان است. چنین انسانی به واسطه کنار گذاشتن رازهای مابعدالطبیعی دچار بحران ها و چالش های مهمی شده است که از جمله آنها می توان به بی معنای زندگی، ناامیدی و پوچی، بی خانمانی و عدم امنیت، عسرت و تنهایی، عدم اصالت، نفی دیگری و توسل به خشونت و بی هویتی اشاره داشت. راه کار نجات چنین انسانی دعوت به بصریت درباره لزوم تأمل و زیستن با رازهای مابعدالطبیعی و تفکیک آنها از مسائل علمی زندگی رزمره و توجه به ناتوانی عقل خودبنیاد و گفتمان علوم تجربی برای فهم ماهیت رازهاست.
مفهوم رازدارى در آثار متقدمان ادبیات عرفانى(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال سوم بهار ۱۳۹۱ شماره ۹
51 - 65
حوزه های تخصصی:
« راز » و معادل آن « سرّ » از عمده مسائلى است که در ادبیات عرفانى بدان پرداخته ى است که مولوى بدون مقدمه بدان « راز » « نى » ،« مثنوى معنوى » شده است. در به صورت مجزا در هیچ کدام از مقامات هفت گانه طریقت یا « راز » مى پردازد. اگرچه کلمه هیچ کدام از حالات ده گانه ذکر نشده است، آنچه از فحواى کلام عارفان برمى آید، نماینده از شرایط مهم سیر و سلوک به حساب م ىآید. سنایى « رازدارى » و « رازدانى » آن است که اشاراتى دارد « رازدارى » و« رازدانى » ،« راز » به عنوان پیشگام و پیشواى عطار و مولانا به چگونه دریاف ت هاى شهودى « حکیم پرد هاى » که نشان م ى دهد که به قول مولانا، این خویش را در قالب شعر سامان داده و ابیات عرفانى را غنا بخشیده است.