فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۰۱ تا ۶٬۹۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، پدیده ای زبانی می باشد که در اثر ارتباط تولید شده، و گرایشی مطالعاتی، اجتماعی و میان رشته ای است. گفتمان انتقادی، به تحلیل و نقد متونی که بازتاب دهنده عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر فضای جامعه است، می پردازد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل گفتمان انتقادی امام حسن مجتبی7 در وقایع پس از رحلت رسول خدا6 بر اساس نظریه فرکلاف است که در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و به روش توصیفی- تحلیلی به آن پرداخته می شود. دستاورد این نوشتار تبیین گفتمان انتقادی امام7 است که نشان دهنده شرایط خفقان و قدرت مسلط بر جامعه، اوضاع مردم کوفه در زمان حضرت می باشد، افزون بر این اثرپذیری امام7 از آن شرایط که گفتمان را به صورت اعتراضی و انتقادی نسبت به پیمان شکنان ایراد فرموده اند، این انتقاد را در راستای اثبات امامت و جانشینی بعد از رسول خدا6، شکوه از حق ضایع شده حضرت علی7، ذکر فضایل پدر بزرگوارش، معرفی یار و یاور دلسوز پیامبر اکرم6 و روشنگری در جهت برانگیختن افکار عمومی برای حمایت و پشتیبانی امام7 و یارانش برجسته می نماید.
تحلیل بن مایه های اساطیری گیاه و درخت در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
171-191
حوزههای تخصصی:
تقدس درخت و گیاه از دیرباز تا امروز سبب شده است تا در اساطیر، ادبیات و فرهنگ عامه بر جلوه های گوناگون آن اشاره شود. در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد، بن مایه های اساطیری درخت و گیاه مانند اعتقاد به درمانگری آن، سوگند خوردن، آیین خوشبو کردن خانه ها و نماد مرگ و زندگی بودن آن در اشعار محلی و آیین های این مردمان نمودی آشکار دارد. هدف این پژوهش، تحلیل بن مایه های اساطیری گیاه و درخت در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد و توجه به جنبه های ادبی این بن مایه ها در اشعار محلی آن هاست. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. بسیاری از بن مایه های گیاهی مانند گیسو بُران ، معطر کردن خانه با دود گیاهان، اعتقاد به شفابخشی گیاهان در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد، نمودی اساطیری دارند که در فرهنگ ایران باستان یافت می شوند. عمل سوگند خوردن به درخت، بیشتر از سوی کشاورزان و با تأکید بر سبزی آن و در اثبات درستی سخن خود است. آن ها برای خوشبو کردن فضای خانه ها و همچنین، برای درمان بیماری ها از گیاهان کوهی استفاده می کنند که سبب دور شدن شیاطین به اعتقاد این مردمان می شود. زنان این مردمان در مراسم سوگواری، موی سر خود را برای مرگ عزیزان پس از گشودن بریده و در زیر درخت دفن می کنند که نمادی از مرگ است. پس از گذشت یک سال و با رشد موهایشان امکان ازدواج مجدد را برای خود فراهم می کنند. همچنین، آن ها موی سر و ناخن خود را زیر درخت بلوط برای باروری، دوری از بیماری و جادو دفن می کنند.
بازتاب شیوه استیلایی زمامداران غزنوی و سلجوقی در اشعار درباری آن دوره(با نیم نگاهی به اندیشه ماکیاولی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
113 - 138
حوزههای تخصصی:
نظریه استیلایی قدرت در ایران پس از اسلام، در دوره هایی که مذهب تسنن رواج داشته و کارآمدی و مصلحت نگری را جزء اصلی اندیشه های سیاسی خویش قرار داده، نمود بیشتری داشته است. بدین ترتیب، در دوره ی استیلای ترکان غزنوی و سلجوقی که بر مذهب تسنن بوده اند، تئوری استیلایی بازتاب وسیعتری یافت. از دیگر سوی، آنچه مطمح نظر ماکیاولی، متفکر بزرگ سیاسی سده های پانزدهم و شانزدهم ایتالیا بوده است، این مهم بود که چگونه می توان روش های اجرایی و درست به-دست داد تا بدان دستاویز، ایتالیا و فلورانس را از هجوم ویرانی و تباهی نجات داد. بنابراین، ماکیاولی نیز به واقع گرایی و مصلحت اندیشی در نظریات خویش، به عنوان دو رکن اساسی در امور سیاسی توجه عمده نمود. در این نوشتار، پس از بررسی اندیشه های مبتنی بر قدرت سیاسی در اسلام، تفکرات سیاسی در ایران پس از اسلام و تأثیر آن بر فرهنگ و ادب فارسی سده-های چهارم تا هفتم هجری از نظر گذرانده می شود و سپس به اندیشه های ماکیاولی و وجوه شباهت و تفارق آن با نظریه استیلایی قدرت در اشعار درباری پرداخته خواهد شد. بالطبع، شعر درباری آن دوران، بهتر از هرچیز دیگری می توانسته محل بازتاب نظریه استیلایی باشد. برخی از وجوه این نظریه که در اشعار درباری نمود داشته است عبارتند از: قدرت بی ملاحظه و ارعاب، سیاست جنگ، استفاده ابزاری ازمذهب و...
«خردگویه» زیرگونه ای در ادبیات تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خردگویه»، زیرگونه ای در ادبیات تعلیمی است که نخستین بار کنفسیوس آن را برای آموزشِ خردجویانی که نزد او می آمدند و پرسش هایی را مطرح می کردند، به کار برده است. این گونه سخنان وقتی در متون ادبی نقل و روایت می شود ذکاوت و ارجحیت گوینده را نسبت به دیگران نشان می دهد و وجود چنین افرادی در فرهنگ های مختلف نمایانگر حوزه ای از تفکر و عقلانیت است که برای سایر مردم، موهبتی آسمانی تلقی می شود. ترجمه عنوانِ چینی کتاب کنفسیوس، LunYu در زبان انگلیسی به Analects به درستی نمایانگر ساختار و محتوای کتاب کنفسیوس نبوده و برگردانِ آن در زبان فارسی به «مکالمات» نیز سبب شده که این گونه ادبی، با گفت وگو (دیالوگ) که مبتنی بر ارتباطی دوسویه است، یکی شمرده شود. خردگویه دارای مؤلفه هایی است که آن را از پندنامه و زیرگونه های دیگری مانند خطابه و امالی متمایز می کند. در مقاله حاضر مبحث ترجمه واژه LunYu و ویژگی های ساختاری و محتوایی خردگویه همراه با نمونه هایی از منطق الطیر عطار و فیه ما فیه مولانا بررسی و همچنین وجوه تمایز خردگویه با پندنامه، خطابه و امالی شرح و تبیین شده است.
فراوانی "راهبردی" در عملیات روانی شاهنامه (مطالعه موردی داستان رستم و سهراب بر اساس نمودار فراوانی)
حوزههای تخصصی:
عملیات روانی تدبیری است عاری از خشونت که زمینه نفوذ و غلبه بر دشمن را فراهم می سازد. امروزه دانش سیاست و امنیت این تدبیر را در عقلانیت راهبردی حاکمیت ها قرار داده است. در حکومت های کهن نیز این تدبیر به صورت تعلیمی، ورزشی و تفریحی مورد تمرین قرار می گرفت و با بررسی عملکردهای سیاسی و نظامی گذشتگان همواره می توان برای این تدبیر پیچیده و سیاسی بشریت نمونه های فراوانی چه در بخش راهبردی و چه در بخش تاکتیکی ذکر کرد. در این مقاله از باب نمونه بخش تاکتیکی عملیات روانی داستان "رستم و سهراب" مورد بررسی قرار گرفته و پس از ذکر مصداق برای هفتاد و هشت مورد از انواع نوزده گانه عملیات روانی تاکتیکی به این نتیجه می رسد که انگاره سازی و پلیس خوب و بد هر کدام با ضریب 82/12% بالاترین و دسته واگن با ضریب 29/1% در پایین ترین سطح از فروانی نمودار قرار گرفته است. قابل ذکرست که سطوح و انواع عملیات روانی همواره از گفتمان و عقلانیت زمان پیروی کرده است.
فرم شناسی تلمیحات روایی- قرآنی در مجموعه اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح یکی از کهن ترین و پرکاربردترین فنون و صنایع ادبی بلاغی است که سبب غنای معنایی و زیبایی زبانی شعر می شود؛ اما در ادبیات و شعر معاصر، رشد دانش ادبی و گسترش مطالعات نقد ادبی سبب تنوع و پیچیدگی کاربرد این صنعت ادبی در شعر شده است که بررسی و تحلیل ظرافتهای ساختاری و نحوه سازوکار آنها نیازمند مطالعات دقیق تر با رویکردهای نوین است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است به شیوه توصیفی تحلیلی ساختار تلمیحات روایی قرآنی در مجموعه اشعار شفیعی کدکنی را با روشی نوین بررسی کند تا دریابد شفیعی کدکنی با چه شگردهای فرمی از روایتهای قرآن در تلمیحات شعری اش استفاده کرده و بر این اساس، چه اقسام تلمیحی در شعر او وجود دارد؟ بر اساس نتایج، شفیعی کدکنی شاعری است که در تلمیحات روایی قرآنی خود قسمتهای مختلفی از داستانهای معروف و شناخته شده قرآنی را با نوآوری ها و هنجارشکنی های ساختاری و هنری متنوع و پیچیده ای به کار برده است که سبب ایجاد اقسام مختلف تلمیحات تشبیهی، ساختاری، آیرونیک، چندوجهی، ترکیبی، پژواکی و نام دهی خاص در شعرش شده است.
تحلیل انتقادی گفتمان دو اثر طنزآمیز «دیوان خروس لاری» از ابوالقاسم حالت و «مجموعه آثار محمد علی افراشته» بر اساس الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۴
57-88
حوزههای تخصصی:
موضوع این جستار تحلیل انتقادی گفتمان دو اثر طنزآمیز «دیوان خروس لاری» از ابوالقاسم حالت و «مجموعه آثار محمدعلی افراشته» به کوشش نصرت الله نوح، براساس الگوی ون لیوون (1996م.) است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر قدرتهای حاکم و فرایندهای ایدئولوژیکی دوران پهلوی دوم بر میزان صراحت و پوشیدگی کلام در این دو اثر است. در این مقاله کارگزارانی که در این اشعار طنزآمیز حضور و مشارکت دارند براساس عوامل الگوی ون لیوون چون حذف، تشخص زدایی، مشخص سازی، نامشخص سازی، نامدهی، طبقه بندی، پیوند زدن، جدا کردن، جنس ارجاعی و نوع ارجاعی بررسی می شوند. دلیل انتخاب این دو اثر این است که دیدگاه های این طنزپردازان در دوران پهلوی دوم از آبشخورهای مشترک سیاسی و اجتماعی سرچشمه می گیرد؛ اما آنان ایدئولوژی و گرایشهای متفاوتی نیز دارند. بنابراین وجود مشترکات و مفترقات گوناگون، زمینه مقایسه میان آنها را فراهم می سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد با اینکه هر دو طنزپرداز به پوشیده گویی تمایل بیشتری دارند و طبقه بندی و تشخص زدایی در اشعار آنان بیشترین بسامد را دارد؛ اما محمدعلی افراشته بر خلاف ابوالقاسم حالت با نامدهی کارگزارانی که بر مسند قدرت قرار دارند و هم چنین انتقاد از ارکان اصلی قدرت چون شاه، دربار، روحانیون و نیروهای امنیتی بر صراحت کلام خود افزوده است. محمدعلی افراشته هم چنین به دلیل گرایش سوسیالیستی از عامل جنس ارجاعی برای بازنمایی توده و خلق بیشتر بهره برده است. ابوالقاسم حالت نیز با کاربرد بیشتر عامل نامشخص سازی یعنی ضمایر و صفات مبهم، کلام خود را پوشیده تر کرده است.
تحلیل تطبیقی لالایی های فارسی و انگلیسی از منظر فرانقش اندیشگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار نویافته از انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه شخصیّت پردازی نمایشی در دو اثر ایرانی و ایتالیایی مطالعه موردی: رمان های جن نامه و وسوسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۴
153-175
حوزههای تخصصی:
رمان های جن نامه از هوشنگ گلشیری و وسوسه از گراتزیا دلدا، نویسنده ایتالیایی، دو اثر مهم با شاخصه های داستانی و نمایشی هستند که از میان این شاخصه ها، عنصر شخصیّت پردازی برجسته تر است. تحلیل تطبیقی این دو اثر از زاویه شیوه ها و ابعاد شخصیت پردازی نمایشی، گویای اهمیت توجه به عناصر دراماتیک در شک ل دهی به متون شاخص داستانی دو ملیت ایرانی و ایتالیایی است که به تبع آن، ضرورت توجه به این مسأله در بازکاوی این گونه متون داستانی، بیش از پیش احساس می شود. اشاره مستقیم به ویژگی های ظاهری، گفتار و رفتار و ابعاد گوناگون شخصیّت ها موجب شده برای مخاطب، باورپذیر و قابل تجسّم باشند. در این دو اثر، شخصیّت ها با نشان دادن اعمال و رفتار مختلف در کشمکش های داستانی، ارتباط با دیگر شخصیّت ها و کنش ها و موضع گیری ها در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرّفی می کنند و دو نویسنده با این روش در اثر خود شخصیّت های نمایشی خلق می کنند. در این پژوهش با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، مؤلفه های شخصیّت پردازی نمایشی را در دو رمان جن نامه و وسوسه بررسی کرده و نشان داده ایم که چگونه گلشیری و دلدا توانسته اند با بهره گیری از شگردهای برجسته سازی نمایشی، ویژگی های شخصیّت های نمایشیِ متون دراماتیک را به اثر خود ببخشند. کلیدواژه ها: شخصیّت پردازی، شخصیّت پردازی نمایشی، کشمکش، گفت وگوی نمایشی، جن نامه، وسوسه.
رابطه آداب و ادبیات با اخلاقیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
لفظ «آداب» را از گذشته تا کنون در معانی گوناگون به کار برده اند. بررسی منابع حاکی از تسامح در کاربرد این لفظ و خلط مبحث آن با مباحث ادبیات و اخلاق است. در این مقاله کوشیده ایم تا با مطالعه منابع مرتبط و اتکا و استناد به اسناد، استدلال و تحلیل، هر یک از اصطلاحات فوق را تعریف کرده، به طور ویژه تفاوت آداب را با اخلاق تبیین نماییم. برپایه آنچه به دست آوردیم، توانستیم وجوه متعددی از تفاوتهای آداب را با اخلاق فهرست نموده شرح دهیم؛ به گونه ای که با اتکا به دستاوردهای این پژوهش می توان به شیوه ای علمی به بیان وجوه اشتراک و افتراق آداب و اخلاق دست یافت، به اختصار می توان گفت که از جمله نتایج این تحقیق تبیینی روشنتر از آداب، ادبیات و اخلاقیات است با این توضیح که آداب مبتنی بر عرف و ادبیات مبتنی بر هنر و اخلاقیات مبتنی بر فطرت الهی آدمی است. واژگان کلیدی: آداب، ادبیات و اخلاق
بررسی و تحلیل کاربرد حروف اضافه در شعر شاعران برجسته دوره سامانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عنصر زبان یکی از پدیده های اجتماعی است که همواره در حال تغییر و دگرگونی است. زبان فارسی نیز به دور از این تغییر و تحولات نبوده است. یکی از این دگرگونی ها، تغییر حروف اضافه است. در این پژوهش به بررسی حروف اضافه، انواع و چگونگی آن در زبان شعری شاعران برجسته ی دوره ی سامانی و مقایسه ی آن با زبان معیار امروز پرداخته شده است. بررسی شواهد بیانگر این است که در دوره ی یادشده، حروف اضافه ی ساده و مرکّب گوناگونی کاربرد دارند. این حروف از لحاظ شکل و ساختار و هم چنین بار معنایی دارای گستردگی و تنوع فراوانی هستند. علاوه بر این حروف اضافه ای در این دوره کاربرد دارند که در دور های بعد کاهش یافته یا به طور کامل متروک شده اند. همچنین تعدادی از عبارات (حرف اضافه و متمم) در این دوره وجود دارند که برخی از دستورنویسان، آن ها را حرف اضافه مرکب دانسته اند؛ درحالی که به نظر می رسد این عبارات، ترکیبی از «حرف اضافه-ی ساده» و «متمم» می باشند.
بررسی تأثیر جنسیت و زمان بر استعاره های مفهومی غم در آثار پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران به قلم احمد محمود و سیمین دانشور؛ از دیدگاه اجتماعی- شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰۷
19 - 41
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی استعاره های مفهومی حوز ه غم می پردازد و تأثیر زمان و جنسیت را بر کاربرد این استعاره ها نشان می دهد. هدف این مقاله آن است که دریابیم که چگونه مفهوم غم در ساخت استعاره های مفهومی درک می گردد و برمبنای کدام مفاهیم در حوزه مبدأ شکل می گیرد و تغییر زمان و جنسیت در کاربرد استعاره های مفهومی مربوط به احساس غم در آثار مذکور چگونه نشان داده شده است. به این منظور دوازده اثر منتخب به قلم احمد محمود و سیمین دانشور در پیش و پس از انقلاب اسلامی -که در متن مقاله به صورت دو دوره ابتدایی و متأخّر نامگذاری شده است- با روش تحلیل محتوا مطالعه شده اند. از نتایج حاصل از این مطالعه، 317 استعاره مفهومی در 45 نام نگاشت و 45 حوزه مبدأ از آثار احمد محمود و 733 استعاره مفهومی در 63 نام نگاشت و 63 حوزه مبدأ از آثار سیمین دانشور استخراج گردید. همچنین نویسندگان مذکور با استفاده از واژگان و فرهنگ سازی، غم را عادی تر از قبل جلوه داده اند و به سمت کاهش بیان غم و اصطلاحات منفی پیش رفته اند. اگرچه کلاً در آثار متأخرشان بسامد غم کم شده است، اما به عقیده احمد محمود، تأثیر منفی آن شدیدتر و قدرت تخریبی آن بیشتر شده است. دانشور، اگرچه در دوره ابتدایی احساسی از خفقان و انفجار درونی را دارد، ولی با ابراز هر چه بیشتر غمش، این بار غم را به دوره دوم زندگی نمی برد؛ بلکه در دوره متأخر احساس آرام تری در برخورد با این احساس در خود می یابد.
تحلیل جایگاه زنان با تکیه بر دو اثرِ سرگذشت ندیمه و سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، یکی از ابزارهای درک جایگاه و نقش زنان در جامعه است. از طریق آثار ادبی می توان به اوضاع و شرایط اجتماعی واقف شد که فراتر از خوانش رسمی و رایج هر دوره ای است. خصوصا اگر این آثار متعلق به دو جامعه ی متفاوت با دیدگاه ها و فرهنگ های متمایز از هم باشد. پژوهش حاضربر مطالعه دو اثر ادبی «ندیمه» مارگارت اتوود و «سووشون» سیمین دانشور متمرکز شده است تا ضمن بازنمایی جایگاه و نقش زنان در هر دو اثر، تفاوت ها و تشابه های هر دو نویسنده را به عنوان نمایندگان فرهنگ غرب و شرق واکاوی نماید. در زمینه حقوق، وظایف و مشکلات زنان هر دو مولف مشترکات فراوانی دارند، اما در عواملی چون عدم رعایت حقوق زنان و نقش ساختارهای فکری و فرهنگی در ایفای وظایف و استیفا حقوق زنان، تفاوت های مشهودی به چشم می خورد چنانکه نگاه جهانی تر و عام تر جامعه ی غربی در تقابل با نگاه محدودتر و سنتی تر جامعه ی شرقی به زن قرار می گیرد. نگارنده در نوشتار حاضر ضمن بازخوانی آثار ندیمه و سووشون، اهتمام دارد به روش توصیفی- تحلیلی (کتابخانه ای) ضمن پرداختن به موضوع جایگاه زن ، تمایزها و علل آن را،در این دو اثر واکاوی می نماید.
بینامتنیت دینی در علم بدیع فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط متقابل تاریخی، سیاسی و ادبی اعراب و ایرانیان، بسیار کهن و ریشه دار است. این روابط فراتر از دوران فتح اسلامی ایران است، زمانی که تمدن پارسی نفوذ سیاسی برجسته ای بر قبایل عرب در جزیره العرب و به ویژه شهر "حیره" و تأثیر ادبی بر شاعرانی همچون "الأعشی" و "عدی بن زید العبادی" و دیگران داشت. پس از ظهور اسلام، ارتباط ایرانیان و عرب ها بیش از پیش گسترده شد، آن چنان که آشنایی با قرآن زمینه ساز تاثیرپذیری ایرانیان از زبان و علوم مختلف عربی و اسلامی گردید. علاقه ی بسیار به اسلام سبب شد تا ایرانیان توجه ویژه ای به متون دینی عربی داشته باشند که در این میان "قرآن"، "احادیث نبوی شریف"، "نهج البلاغه" و "صحیفه ی سجادیه" شایسته ی ذکرند. از آنجا که علم بدیع، بر زیبایی کلام تکیه دارد و ایرانیان نیز میل ذاتی به آراستگی و زیبایی دارند، شاعران و ادیبانی که تمایل کمتری به قواعد پیچیده ی صرف و نحو عربی داشتند، مجالی یافتند تا در علم بدیع که تداخل کمتری با صرف و نحو داشت، طبع آزمایی کرده و از متون دینی عربی تأثیر پذیرند. کشف لایه های در هم تنیده و بینامتنیت این متون در رسیدن به درک نوینی از آثار ادبی بسیار مفید است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است و در پی پاسخ به این سؤالات می باشد: که عوامل تأثیرپذیری ادب فارسی از علم بدیع عربی کدام است؟ و کیفیت تأثیرگذاری متون دینی عربی و جلوه های آن در ادب فارسی چگونه است؟ اشتیاق به فراگیری قرآن
تحلیل بلاغی و منظورشناختی در جمله های انشایی (نمونه بررسی: داستان واره های موسی در مثنوی مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در علم معانی، جمله های انشایی است که به طلبی و غیرطلبی تقسیم می شود. انشای طلبی شامل گزاره های امری و نهی، پرسشی، تمنّی و ندا و دعا می باشد. بنا بر اصل سه گانه؛ مقتضای حال مخاطب و مقام او و هدف نویسنده، گاهی گزاره های انشایی از ظاهر دستوری خود عدول کرده و معنیِ معنی آنها -کارکرد بلاغی- چشمگیر شود. با بررسی منظورشناختی این گزاره ها، می توان لایه های پنهانی زبان را کشف کرد. ازآنجایی که گفتگو، عنصر اصلی در برقراری ارتباط است، در این پژوهش، گزاره های انشایی درگفتگوها و داستان واره های موسی در مثنوی مولوی تحلیل و بررسی می-شود. در این پژوهش، به این نتیجه رسیدیم که مولوی ازکارکردهای ترغیبی و همدلی زبان بسیار بهره می برد تا به وسیله شیوه خطابی و منبری، به هدف خود که اقناع و برانگیختگی و ترغیب مخاطب است، دست یابد. بیشترین نمونه های این ترغیب و برانگیختگی نیز در گزاره های امری و ندایی و نیز پرسشی نمود یافته است.
تأثیر و بازتاب نظام طبقاتی و استبدادی در متون تعلیمی منثور فارسی (با تکیه بر اندرزنامه های سیاسی قرن پنجم تا هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
307-333
حوزههای تخصصی:
ادبیات و اجتماع تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و ادبیات را می توان بازتاب واقعیت های اجتماعی دانست. یکی از جلوه های تأثیرگذاری، تأثیری است که نظام طبقاتی و حکومت استبدادی بر اجتماع و روابط افراد می گذارد و ادبیات به عنوان اصلی ترین نمود اجتماعی آن را در خود بازتاب می دهد. نظام طبقاتی (سلسله مراتبی) یک سیستم فراگیر اجتماعی است که در آن مردم به چند طبقه مجزا تقسیم می شوند و بر اساس آن عده ای خود را برخوردار از حقوق کامل شهروندی دانسته و مابقی را از ابتدایی ترین حقوق محروم می سازند. پذیرش و تأکید بر تفاوت، اختلاف، تضاد، و به طورکلی نابرابری از ویژگی های چنین نظامی است. چنین نظامی منجر به شکل گیری حکومت استبدادی می شود که مؤلفه های آن تقدّس پادشاه و تک گویی است و شاکله آن را ترس تشکیل می دهد. این نظام بر نگرش ها و اعتقادات، خلق وخوی افراد، و شیوه بیان مطالب تأثیر می گذارد؛ به گونه ای که زبان ادبی به سوی بیان غیرمستقیم و پند و اندرز گرایش می یابد و سمت وسوی توصیه ها نیز در خدمت تأمین منافع و مصالح طبقه حاکم و قدرتمند جامعه قرار می گیرد. اندرزنامه های سیاسی که با هدف تأثیرگذاری بر رفتار سیاسی حاکمان تدوین شده اند می توانند محمل مناسبی برای بازتاب این نوع از ساختار اجتماعی و نظام حکومتی باشند. ازاین رو، این مقاله سعی دارد با شیوه ای تحلیلی توصیفی به بررسی این تأثیرات و بازتاب آن در برجسته ترین متون تعلیمی نثر فارسی که عمدتاً ذیل اندرزنامه های سیاسی قرار می گیرند، بپردازد.
ساختار زیبایی شناسی تعریض در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۲
191 - 222
حوزههای تخصصی:
تعریض از مباحثی است که درخصوص آن بین بلاغت دانان، اختلاف بوده است. این صنعت در شعرشاعران مختلف نمود داشته، اما در شعرحافظ به شکل بارزتری متجلّی شده است به گونه ای که بدون در نظرگرفتن آن، معانی بسیاری از اشعار حافظ دریافت نمی شود. یکی از جلوه های زیبایی شناسی شعر حافظ، ایهام هنری آن است. دلایل مختلفی از جمله روح عنادی و سرکش خواجه و مشرب عمیق انتقادی و افکار و عقاید سنت برانداز او باعث شده تا گناهکاری و تزویر مخالفان خود را افشا کند و با تعریض به تمسخر بگیرد. او در غزلیات خود در قالب کلمه ها و جمله ها، تعریض هایی را نهفته است که درک معنای شعرش تنها با شناخت این ابزار هنری ممکن است. در این مقاله سعی بر آن است هرچند مختصر با مطالعه غزلیات حافظ، اغراض تعریض اعم از: استهزاء، بیان کثرت، حسن طلب، بیان آرزو، تشویق، مفاخره، اغراق، ریشخند، تنبیه، تحقیر و... شناسایی شود و دلایل زیبایی شناسانه به کارگیری تعریض و تنوع این صنعت در شعر او که بیشتر ناشی از نمودهای زبانی و ایمایی و روابط هم نشینی و جانشینی میان نشانه های حاضر در زنجیره زبانی و دیگر نشانه های غایب در بافت کلامی حافظ است؛ مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد.
بازتاب بُن مایه های اعتراف و حسب حال (Confessional Poetry) در شعر انگلیسی و فارسی: بررسی سروده هایی از رابرت لووِل و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
95 - 118
حوزههای تخصصی:
شعر اعتراف (Confessional Poetry) همگام با دیگر انواع شعری در قرن بیستم پا به منصه ظهور گذاشت تا شاید مرهمی بر دردهای انسان آشفته، و گریزگاهی از جهانی پیچیده باشد. ماشا لوییس روزنتال (Macha Louis Rosenthal 1917-1996) چنین اصطلاحی را نخستین بار هنگام بررسی و تحلیل دفتر شعر رابرت لووِل (Robert Lowell 1917-1977) (1295-1356 ش.) با عنوان تأمّلات زندگانی (Life Studies) (1959) به کار برد. برخی از مهم ترین خصیصه های این نوع شعری عبارت اند از بیان آشکار احساسات و احوالات درونی، بازتاب آمال و آرزوهای شاعر، اشاره به حریم های فردی و خانوادگی در شعر، به کارگیری اسامی و نام های خاص از جمله مکان و زمان و افراد، بهره گیری از زبانی ساده و بی پیرایه، حقیقت نمایی (Verisimilitude) و جلب اعتماد خواننده. منظومه بلند «صدای پای آب» سهراب سپهری و شعر «آخرین بعد از ظهر من با عمو دِوِروکس وینسلو» اثر رابرت لوول به عنوان نمونه هایی برتر از این گونه شعری برای بحث و بررسی در این مقاله انتخاب شده اند.
همانندی اندیشه های جلال آل احمد و صدر الادبای اصفهانی
حوزههای تخصصی:
صدر الادبای اصفهانی یک نویسنده ی شریعت گرا (مشروعه خواه) در دوره ی مشروطه است که نزدیک به نیم قرن پیش از جلال آل احمد، در تحلیل های داستانی خود، استنباط ها و استدلال ها و راه حل هایی رامطرح کرده است که شباهت شگفت انگیزی به اندیشه های آل احمد دارد. انتقادهای او از موضوعاتی چون: شیفتگی جامعه به پوشش و اخلاق و رفتار و سیاست و فرهنگ غربی، سکوت و انزوای بزرگان مذهب در برابر تحوّلات و تغییرات اجتماعی، ناتوانی مدرسه ها و دانشگاه های تقلیدی در تأثیرگذاری بر فنّ-آوری و صناعت گری، مستعمره شدن حکومت در برابر استعمارگران فرنگی، شباهت کامل به استنباط های آل احمد دارد. بهره گیری او از نوشته های روایتی تحلیلی و تک صدا، و نثر ساده ی گفتارگرا، سبک آل احمد را تداعی می کند و راه حل های او برای رهایی از غرب گرایی ها نیز دقیقاً در همسویی با اندیشه های آل احمد قرار دارد. او نیز راه و چاره را در بازگشت به سنّت ها و معتقدات مذهبی می داند، چون مذهب بیش از هر عنصر دیگری، جایگاه قدرتمندی در میان مردم دارد و می تواند آنان را متّحد کند.