فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۴۱ تا ۵٬۶۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
37 - 54
حوزههای تخصصی:
زبان یک واقعیت فرهنگی و محصول اندیشه انسانی است که با خلاقیت و نوع آوری همراه است. خلاقیت و آفرینندگی زبان انسان باعث ترکیب اصوات و ترکیب معانی در قالب ساخت های زبانی پیچیده در آفرینش های ادبی می شود و بالفعل شدن آن در فرایند اجتماعی شدن و فرهنگ سازی، خلاقیت ادبی را به همراه خواهد داشت. شاعر با استفاده از ساخت های زبانی، گذشته، حال، آینده را تصور کند و در هر زمان و مکان از واقعیت به سوی خیال حرکت نماید. در پژوهش حاضر به بررسی هنجارگریزی نحوی، واژگانی و زمانی در قطعات، مثنویات و منظومات پروین اعتصامی می پردازیم که شعرش نمادی از سبک عراقی و خراسانی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که وی از هنجارهای نحوی زبان متعارف و معیار بسیار دور شده است. ترتیب کلمات، تغییرات گرامری، باهم آیی با توجه به اصول و ساختار و سبک زبانی می باشد.
کارکرد استعاره در شعر خاقانی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی (لیکاف و جانسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ب رخلاف نظریه کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می داند، نظری ه معاص ر ادع ا می کند نظام ادراک ی ان سان، اساس اً سرش تی اس تعاری دارد و اس تعاره ب ه ش کل ناخودآگ اه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان به طور گسترده به کار می رود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحله ی تازه ای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعاره های گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعاره های به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجه ای دارد.
الطغیان وبدائله فی القرآن الکریم(دراسه تحلیلیه وتأصیلیه لفکره الطغیان فی النصوص الإسلامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
83 - 108
حوزههای تخصصی:
حاولنا فی هذا المقال قدر الإمکان جمع جزئیات الموضوع من خلال دراسه متعلقات الطغیان فی القرآن الکریم، مع بیان أهم الدوافع الذاتیه والخارجیه التی تدفع الإنسان إلیه. ثم نقوم بدراسه البدائل التی ذکرت فی القرآن الکریم، والتی تمنع بشکل مباشر أو غیر مباشر الطغیان من الظهور فی المجتمع. وهنا نختتم الملخص بأهم النتائج التی تم الحصول علیها: وکما للدین الصحیح من تأثیر سلبی علی مصالح الطغاه، کذلک للعلم دور رئیس فی فضح ممارساتهم؛ وأن الدین الصحیح هو الذی یقوم علی التوحید رافضاً الخضوع لغیر الله. والإسلام، فضلاً عن أنه دین توحید، فإنه أیضاً یترک المجال لإعمال العقل، بل إنه یدعو إلی العلم ویحضّ علیه حیث أن أول کلمه أُنزلت من القرآن الکریم هی الأمر بالقراءه أمراً مکرراً. وهذا ما سنلاحظه فی دراسه الآیات القرآنیه بمنهج توصیفی تحلیلی استنباطی.
بررسی کارکرد نمادین اعداد و اشکال در ساختار خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف ساختار یک اثر، نقشی برجسته در دستیابی به مضمون و محتوا و لایه های پنهان معنایی آن دارد. بسیاری از اساطیر، افسانه ها، قصه های پریان و روایاتی با درونمایه نمادین، دارای ساختارهایی نظام مند و نمادین هستند که اعدد و اشکال و نگاره ها در آنها کاربردی برجسته دارند. از جمله این متون، منظومه خسرو و شیرین نظامی است که روایتگر داستانی تاریخی است که به افسانه ها پیوسته و از این روی دارای مضامین و مفاهیم نمادین و کهن الگویی است و باید به دنبال ساختاری نمادین در آن بود؛ ساختاری که اشکالی چون: ماندالا، مربع و مثلث که ارتباطی برجسته با اعداد دو و سه و چهار دارد، زیربنای اصلی حرکت و چینش و گزینش اشخاص و عناصر داستانی را معین می کند. در این مقاله به چگونگی ارتباط و نقش اعداد و معانی نمادین منظومه، به روش تحلیل و توصیف متن پاسخ داده می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که در این اثر، حرکت قهرمان روایت، حرکتی ماندالایی است که آغاز و پایان آن در جغرافیای داستان یکی است و در پایان این ماندالای چهارتو، چهارگوشه ای وعده داده شده، جایگزین مربع آشفته آغاز داستان می شود و به تعبیری روانشناختی، خسروپرویز به فرایند فردیت روانی دست می یابد
تحلیل تطبیقی مفهوم وطن در اشعار نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
185 - 202
حوزههای تخصصی:
وطن دوستی امری طبیعی است و از این امر، در آثار و اشعار شعرا و نویسندگانِ معاصر به شیوه های گوناگون یاد شده است. این مقاله به شیوه تطبیقی و بر مبنای مکتب امریکایی، دیدگاه دو شاعر؛ احمد شاملو –شاعر پارسی گوی– و نزار قبانی – شاعر عرب– را تحلیل می کند تا به پاسخ این پرسش برسد که چه تفاوت ها و شباهت های فکری در خصوص وطن در شعر این دو شاعر وجود دارد؟ در فراز و نشیب زندگی اجتماعی و ادبی این دو شاعر، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که باعث همسانی این مفهوم در بیان آنان شده است. این دو شاعر، عشق به وطن را در اشعار خود مطرح کرده و از شهرهای مختلف نام برده اند و به فردایی بهتر و روشن تر برای وطن خویش امید دارند. هر دو شاعر طعم غربت و دوری از وطن را چشیده و این حسّ را در شعر خود منعکس کرده اند. نزار از این که وطن بزرگش به اجزاء کوچک تر تقسیم شده و از شکوه پیشینش چیزی باقی نمانده احساس شرم می کند و شاملو برخلاف نزار، عشق آسمانی به وطن را با عشق زمینی درهم نمی آمیزد.
نقد و تحلیل روایت حکایت « زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود » در الهی نامه عطار بر اساس نظریه گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
188 - 213
حوزههای تخصصی:
آلزیرداس ژولین گریماس (algirdas julien greimas) یکی از نظریه پردازان حوزه ی روایت است که پس از پراپ در زمینه ی ساختارگرایی الگویی ارائه می کند که به الگوی کنشی معروف است. این الگو دربردارنده ی مؤلفه هایی است که نشان می دهد ساختار بنیادی روایت و زبان یکی است. در این مدل، کنشگران در قالب سه جفت متضاد، پیرنگ ایجاد می کنند. مؤلفه ی دیگر این نظریه، مربع معنایی است که مبتنی بر تقابل و ویژگی های متضاد است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ریخت شناسانه ی یکی از حکایت های الهی نامه ی عطار براساس نظریه ی گریماس می پردازد. نکته ی مهم این بررسی آن است که طرح کلی داستان و نحوه ی روایت گری و شخصیت پردازی قهرمانان داستان، تابع یک نظم و چهارچوب کلی است. این حکایت با معیارهای الگوی گریماس منطبق است. همچنین با کمک مربع معناشناسی می توان ساختار کلی حکایت را به اجزای مشخصی که با هم در تقابل و تضاد هستند تجزیه کرد و به شناخت دقیق تری از روایت رسید. کنشگران، برادر شوهر، مرد جوان، بازرگان و اهالی کشتی، حرکتی را از شهوت و امیال شیطانی به «نه- شیطانی» انجام می دهند و درنتیجه از جایگاه «نه- شهوت» به طرف پاکدامنی حرکت می کنند. واژه های کلیدی: آلزیرداس ژولین گریماس (algirdas julien greimas) یکی از نظریه پردازان حوزه ی روایت است که پس از پراپ در زمینه ی ساختارگرایی الگویی ارائه می کند که به الگوی کنشی معروف است. این الگو دربردارنده ی مؤلفه هایی است که نشان می دهد ساختار بنیادی روایت و زبان یکی است. در این مدل، کنشگران در قالب سه جفت متضاد، پیرنگ ایجاد می کنند. مؤلفه ی دیگر این نظریه، مربع معنایی است که مبتنی بر تقابل و ویژگی های متضاد است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ریخت شناسانه ی یکی از حکایت های الهی نامه ی عطار براساس نظریه ی گریماس می پردازد. نکته ی مهم این بررسی آن است که طرح کلی داستان و نحوه ی روایت گری و شخصیت پردازی قهرمانان داستان، تابع یک نظم و چهارچوب کلی است. این حکایت با معیارهای الگوی گریماس منطبق است. همچنین با کمک مربع معناشناسی می توان ساختار کلی حکایت را به اجزای مشخصی که با هم در تقابل و تضاد هستند تجزیه کرد و به شناخت دقیق تری از روایت رسید. کنشگران، برادر شوهر، مرد جوان، بازرگان و اهالی کشتی، حرکتی را از شهوت و امیال شیطانی به «نه- شیطانی» انجام می دهند و درنتیجه از جایگاه «نه- شهوت» به طرف پاکدامنی حرکت می کنند. واژه های کلیدی:
نقش «تشبیه» در خوشه خوشه کردن حکایتهای تمثیلی دفتر سوم مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
264 - 289
حوزههای تخصصی:
«تشبیه» در پدیدآمدن حکایت ها در دفتر سوم مثنوی معنوی نقش بسزایی دارد و باعث پدیدآمدن نوع خاصی از حکایت های تمثیلی گردیده است که در این مقاله از آن ها با عنوان «حکایت های تمثیلی خوشه ای و بی خوشه» یاد شده است. این حکایت ها به عنوان مشبه به یک تشبیه مرکب یا گسترده هستند که نقطه ی شروعش در بیتی یا ابیاتی نهاده شده است. در نوع تمثیلی خوشه ای، هر حکایت چند هسته ی روایی و حکایت وابسته به عنوان خوشه دارد؛ درحالی که در نوع بی خوشه، تنها یک یا چند هسته ی روایی وجود دارد و حکایتی به عنوان خوشه وجود ندارد. در این زمینه ، تمثیل و روایت و حکایت و خوشه و بی خوشه بودن آن، از مسایلی است که با تشبیه پیوند ناگسستنی دارد. مقاله ی حاضر به پرسش هایی پاسخ می دهد که در دو حیطه ی بلاغی و داستانی مطرحند؛ سوال هایی از قبیلِ «چگونه تشبیه با ساختار روایی حکایت در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد؟» و «تشبیه در ساختار حکایت های دفتر سوم مثنوی چه تقسیم بندی پدید آورده است؟» نویسندگان از این منظر، حکایت های دفتر سوم مثنوی معنوی را تحلیل می کنند و به بررسی و تحلیل انواع حکایت های تمثیلی کوتاه و بلند خوشه ای و بی خوشه می پردازند و در تمام آن ها بر وجود تشبیه به عنوان عنصر اصلی و سازنده در محور عمودی حکایت ها تأکید دارند. واژه های کلیدی: «تشبیه» در پدیدآمدن حکایت ها در دفتر سوم مثنوی معنوی نقش بسزایی دارد و باعث پدیدآمدن نوع خاصی از حکایت های تمثیلی گردیده است که در این مقاله از آن ها با عنوان «حکایت های تمثیلی خوشه ای و بی خوشه» یاد شده است. این حکایت ها به عنوان مشبه به یک تشبیه مرکب یا گسترده هستند که نقطه ی شروعش در بیتی یا ابیاتی نهاده شده است. در نوع تمثیلی خوشه ای، هر حکایت چند هسته ی روایی و حکایت وابسته به عنوان خوشه دارد؛ درحالی که در نوع بی خوشه، تنها یک یا چند هسته ی روایی وجود دارد و حکایتی به عنوان خوشه وجود ندارد. در این زمینه ، تمثیل و روایت و حکایت و خوشه و بی خوشه بودن آن، از مسایلی است که با تشبیه پیوند ناگسستنی دارد. مقاله ی حاضر به پرسش هایی پاسخ می دهد که در دو حیطه ی بلاغی و داستانی مطرحند؛ سوال هایی از قبیلِ «چگونه تشبیه با ساختار روایی حکایت در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد؟» و «تشبیه در ساختار حکایت های دفتر سوم مثنوی چه تقسیم بندی پدید آورده است؟» نویسندگان از این منظر، حکایت های دفتر سوم مثنوی معنوی را تحلیل می کنند و به بررسی و تحلیل انواع حکایت های تمثیلی کوتاه و بلند خوشه ای و بی خوشه می پردازند و در تمام آن ها بر وجود تشبیه به عنوان عنصر اصلی و سازنده در محور عمودی حکایت ها تأکید دارند. واژه های کلیدی:
A Study of Different Aspects of Hutcheonian Parody in Peter Carey’s Jack Maggs(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present article is to investigate Peter Carey’s Jack Maggs (1997) within a theoretical context set by Linda Hutcheon’s definition of parody. In Hutcheon’s view, parody is a repetition with critical distance. Hucheonian parody allows the adapted work to challenge and ironically transform the form and the content of the hypotext in order not to ridicule but to create. The central questions of this research are: How does Jack Maggs employ Hutcheonian parody within the broader postmodern narrative discourse to view its source text with a critical distance? And, how does Hutcheonian parody engage Jack Maggs in contemporary social debates? In order to answer these questions, the research applies various aspects of Hutcheonian parody to Carey’s novel. The present paper demonstrates that Carey’s Jack Maggs recontextualizes Charles Dickens’ Great Expectations (1860) in a new Australian setting. It also argues that the novel, which has mostly received positive responses and reactions from both literary critics and general readers, illustrates Carey’s parodic attempt to revisit one of the most renowned novels of the Victorian era. The present research contends that Jack Maggs is a critique of nineteenth-century realism and, more broadly speaking, of master narratives.
تحلیل نظام های گفتمانیِ داستان «پیرِ چنگی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
7 - 32
حوزههای تخصصی:
کنش در متون عرفانی تحت تأثیر عواملی رخ می دهد که فضای مناسبی برای بیان عرفانی فراهم می آورد. این عوامل می توانند درنتیجه فرآیندهای القایی، تجویزی، رخدادی و یا زاده و زاینده نظام های تنشی و شوشی باشند. سرچشمه این عوامل به تقابل های دوگانه بازمی گردد که نظام تفکر انسان بر آن استوار شده است و بحث پیرامون آن از زمان ارسطو آغاز و در مطالعات ساختارگرایانه و نشانهشناسانه کسانی چون سوسور، فروید، پیرس، موریس، گرماس و... در قرن بیستم ادامه پیدا کرده است. بر پایه همین تقابل ها در رویکردی از علوم نشانه- معناشناسی می توان به سازوکارهای تولید معنا در نظام گفتمانی با ابعاد مختلف حسی- ادراکی، شناختی و زیبایی شناختی اثر پرداخت. در این مقاله با بررسی «نظام های گفتمانیِ» داستان «پیرِ چنگی» به مثابه نمونه ای از داستان های منظوم مثنوی معنوی مولانا، جایگاه نظام کنشی، شوشی، تنشی و بُوشی در آن مشخص و گذر شخصیت اصلی «پیرِ چنگی» از حالت نابسامان اولیه به حالت بسامان پایان داستان بیان شده است. نتیجه تحلیل، بیانگر نقش پررنگِ نظام شوشی در جهشِ اصلی داستان است؛ چنانکه در پی یک «لحظه- بارقه»، پیرِ چنگی شخصیتی به باور رسیده می یابد. جذابیت این داستان برای خوانش مکرر، همانگونه که خود مولانا در آخر داستان اشاره می کند، وامدار حضور سوژه بُوشی است.
اصطلاحات اداری و دیوانی در سیرالمتأخرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفی نسخه خطی دیوان حافظ مکتوب به سال 836 ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی و باورهای عامیانه درباره جانوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی از جمله شاعران بزرگی است که باورداشت های عامه در قصاید وی بسامد بالایی دارد. خاقانی با به کار بردن بسیاری از باورداشت های عامیانه در دیوان شعری خود، در انتقال این باورها، که بخشی از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی است، سهم بزرگی داشته و به یقین، در این راه موفق بوده است. در این جستار، پژوهشگر کوشیده است تا با بررسی دیوان خاقانی و به ویژه قصاید او و آثار و نوشته های محققان و نویسندگان درباره خاقانی و آثارش، باورهای عامیانه مطرح شده در قصاید خاقانی را بیابد و با روش توصیفی – تحلیلی و نیز بهره گیری از منابع و بررسی اسناد و مدارک و استخراج موارد لازم، به بررسی تاریخچه برخی از این باورها بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که باورها و الفاظ عامیانه در قصاید خاقانی جایگاهی ویژه دارند و می توان آنها را در پنج دسته: چشم زخم، تعویذها، فالگیری و پیشگویی، سحر و جادو، و پری جای داد. همچنین باید گفت که یکی از زمینه های اساسی الهام در شعر خاقانی زندگی مردم و جلوه های عواطف و افکار آنهاست.
نقد شعر در جُنگ لطایف الخیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
109 - 128
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی از مهم ترین ادوار تاریخی در سنت جُنگ پردازی و تذکره نویسی است . در این دوره در تدوین جنگ ها که مجموعه های ادبی منظوم و منثور به شمار می آید ، تغییرات مطلوبی شکل گرفت ؛ از مهم ترین آنها ، اتخاذ رویکرد انتقادی در نقل اشعار است که این مقوله متأثر از رواج نقد ادبی در عصر صفوی است . یکی از نمونه های چنین رویکردی در جنگ پردازی فارسی ، مجموعه ارزشمند لطایف الخیال است که دارای تغییرات اشاره شده در سنت تدوین مجموعه های ادب فارسی و از ارزشمندترین جنگ های روزگار صفویه است که هم از جهت تعدد شاعران و هم از منظر عدد ابیات از جایگاه ویژ ه ای در میان جنگ ها برخوردار است و یکی از دلایل اهمیت آن ، ذکر شاعران نویافته است که نامی از آنان در هیچ تذکر ه ای نیامده است و نکته مهم دیگر در این جنگ، نقد ابیات و فنون شعری بیان شده است که با علائم اختصاری به توضیح این مطالب پرداخته است. در پژوهش حاضر ، ضمن معرفی جنگ و شرح حال گردآورنده آن ، به معرفی نسخه های لطایف الخیال پرداخته شده و سپس علائم نقدی و فنون قافیه و بحور در سرتاسر این اثر بررسی شده است .
بررسی صحّت ضبط سروده های فارسی تاریخ بیهقی در دو تصحیح فیاض و یاحقی- سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیش از یک چهارم سروده های فارسیِ تاریخ بیهقی اختلافاتی در ضبط ابیات در دو تصحیح فیّاض و یاحقّی سیّدی دیده می شود که به اختلاف معنی انجامیده است. نویسندگان این پژوهش می کوشند با تحلیل این اختلافات، ضبط درست این ابیات را مشخص کنند. اعتبارسنجی این دو تصحیح در ضبط این ابیات، ارائه ضبط درست تر ابیات و کمک به درک بهتر مفاهیم تاریخ بیهقی از اهداف این پژوهش است. پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. داده ها به شیوه استقرای تام و با استفاده از روش کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شد؛ سپس با توجه به چینش واژگان و گزینش و قرارگرفتن آنها در محور هم نشینی و جانشینی و استفاده از مفاهیم دستوری، معنایی، وزن شعر و اختلاف نسخه ها به شیوه استدلالی عقلانی تجزیه و تحلیل شد. نتیجه نشان می دهد در هشتاد و یک بیت (بیش از یک چهارم) از مجموع 321 بیت شعر فارسیِ تاریخ بیهقی ، اختلافاتی در ضبط و گزارش ابیات در این دو تصحیح دیده می شود که به اختلاف معنی نیز انجامیده است. در پنجاه و سه بیت (43/65 درصد)، ضبط و گزارش فیاض درست تر است؛ اما در چهارده بیت (28/17 درصد)، ضبط یاحقّی سیّدی درست تر به نظر می رسد. همچنین در این پژوهش صورت درست و معنی روشن چهار بیت از چهارده بیتی ارائه شده است که در هر دو تصحیح مغشوش بود و درنتیجه معنی نامفهومی داشت.
بررسی داروهای جادویی و شفابخش و شیوه های درمان در طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
143 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از بن مایه هایی که در متون حماسی و روایات نقالی عنصری ثابت و پرکاربرد به شمار می رود، یافتن داروهایی است که خاصیت ماورایی و شفابخش دارند و پیرامون این جستجو رویدادهای بسیاری روی می دهد. در حماسه ها گیاهان و میوه های عجیبی هستند که خواص جادویی دارند. همچنین مرهم های جادویی و شفابخشی که از گیاهان، اجزای بدن دیوان (شاخ دیو، مغز سر دیو، دل و جگر دیو)، روغن اژدها و یا پر سیمرغ به دست می آیند و به طور معجزه آسایی موجب تندرستی و بهبود زخم ها می شوند و نیز معجون های جادویی، مهره های جادویی، چشمه های شفابخش، درمان با دعا و افسون و نظرکرده شدن از جمله موارد جادودرمانی در روایات حماسی و نقالی هستند. پیران، عابدان، اولیا، شاهان، پهلوانان، سیمرغ، زال و جادوگران، از جمله درمانگران یا جادوپزشکانی هستند که شیوه های درمانشان در طومارهای نقالی بازتاب یافته است. این پژوهش بر آن است که به اختصار درمانگری و داروهای جادویی و شفابخش را در طومارهای نقالی به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی نماید.
تحلیل سرودهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس براساس قاعده کاهی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
117 - 133
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی که با هنجارگریزی انجام می شود، یکی از مهم ترین مؤلفه های مکتب فرمالیسم است. در این مکتب به جای هرگونه توجه به علل زیبایی متن در بیرون از آن، بر خود متن تأکید می شود. توهّم اجتماعی این است که مصادیق هنجارگریزی در متون شنیداری بسیار اندک است؛ ازاین رو هدف این مقاله نشان دادن انواع هنجارگریزی آوایی، واژگانی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی و نوشتاری در 50 سرود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برمبنای فرمالیسم و الگوی هنجارگریزی لیچ است. دستاورد پژوهش این است که از میان هشت نوع هنجارگریزی در سرودهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، هنجارگریزی معنایی به منظور آفرینش اثر شعری و پس از آن هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی از بیشترین بسامد نسبت به سایر مؤلفه ها برخوردار است. مهم ترین نتیجه درباره عوامل فرم ساز سرودها این است که این مؤلفه ها موجب تعقید در زبان سرود نشده اند و باتوجه به مخاطبانِ سرود که از همه طبقات و قشرهای جامعه اند، برای ایجاد شور و آگاهی بخشی، رویکردی ابلاغی و کارکردگرا دارند.
The Reflection and Function of Geographic Names in Persian Poetry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
117 - 128
حوزههای تخصصی:
The relation between geographic knowledge (particularly geographic names) and Persian poetry is one of the important literary categories which is studied in this article. This category has been talked about less up to now and has been rarely under research and evaluation. There is no doubt that a noticeable part of the poetry themes and Persian poets' witticism is about the names which are mentioned. The familiar appendices which are regulated and published under the title of "list of places" on the final pages of most of the Persian poetry Diwans are briefly clear confirmation of this claim. In this article, there will be an endeavor to familiarize and introduce different forms of reflection of "geographic names" in Persian poetry including a various spectrum of poetic themes, figurative speech, inspiring symbolic and mystical meanings, melodious compounds, proverbial quotations, and wisdom, description, praise, expressing erudition, and developing geographic knowledge. Keywords: Persian poetry, geographical names, poetic theme, literary geography, collocation
نقد تأثری سه نمونه رمان معاصر فارسی برای مخاطب انگلیسی با استفاده از شیوه خوشه بندی بورک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقد و تحلیل پانزده عنوان رمان جنگ با انتخاب تصادفی براساس نقد رتوریک (مخاطب محور/ تأثری) [حوزه مطالعه] و روانشناسی ملی مردم انگلستان به عنوان نمونه با شیوه خوشه بندی «کنت بورک» پرداخته ایم. نقد و تحلیل سه رمانِ «برخورد» «زیر درخت آلبالو» و «در جستجوی من»، که تقریباً در صدر و ذیل و میانه این طیف انطباقی قرار دارند به طور کامل مندرج است. در مورد عناوین دیگر به دلیل اختصار به ارائه نتیجه نهایی اکتفا شده است. نتیجه، وجود طیف گسترده و گوناگونی از بیشترین تا کمترین همخوانیها به عنوان ظرفیت پذیرش و اقناع از سوی مخاطب انگلیسی است ؛ بدین ترتیب به نظر می آید که در مورد امکان گسترش و ترویج رمان فارسی در انگلستان، باید قائل به تفصیل باشیم؛ یعنی بعضی از این آثار مناسب حضور در فضای فرهنگی انگلستان هستند و امکان استقبال زیادی دارند و بعضی نه؛ گروهی نیز شاید با نوعی ویرایش، بستر لازم را برای ایجاد ارتباط بهتر و جلب ذوق مخاطب غربی به منظور اقناع و تأثیر بیابند؛ هم چنین نتایج می تواند نویسندگان ایرانی برای گسترش دایره جهانی مخاطبانشان باشد.
معمای یمن در بخش ساسانی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یمن امروز در روزگار باستان چنین نامی نداشت و اگر دولت «حِمیَر» از حبشه شکست نمی خورد چه بسا این کشور را با نامی می شناختیم که از نام این دولت سرچشمه گرفته بود، همچنان که هاماوران در شاهنامه برگرفته از حمیر است. از سوی دیگر در شاهنامه یمن بارها به جایی اطلاق شده که ربطی به یمن امروزی ندارد؛ بررسی پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه فردوسی نشان می دهد که دست کم در مقطعی از دوره ساسانی قلمروی حیره را یمن می نامیدند. برای توضیح این تناقض باید گفت که برخلاف انتظار واژه یمن در اصل یک واژه عربی نیست بلکه ریشه عبری دارد و در کاربردش به عنوان جاینام به معنی جنوب است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منشأ اطلاق این جاینام به حیره و یمن امروزی وجود جامعه پرشمار و بانفوذ یهودیان در دو منطقه میانرودان و شبه جزیره عربستان بوده است. ضمن اینکه در هر دو منطقه یهودیان موفق به کسب نفوذ سیاسی شده بودند و در ایران یزدگرد یکم دختر پیشوای یهودیان ایران را به همسری برگزید. در این دوره نفوذ یهودیان در دربار ایران به حداکثر خود رسید که یکی از پیامدهای آن اقتباس اطلاق یمن به حیره در دیوان ساسانی و ورود آن به خداینامه بود.
تحلیل ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود بر اساس نظریه استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوی استروس، مردم شناس فرانسوی، برای شناخت ساختار اسطوره ها، آن ها را به واحدهای سازنده تجزیه می کند و می کوشد با چینشی جدید، دلالت های پنهان آن ها را کشف کند. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استروس و با روش توصیفی تحلیلی، ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود تحلیل شده است. سه قهرمان یادشده، از پهلوانان دورگه شاهنامه هستند که علاقه به سرزمین پدری و خدمت به سرزمین مادری از ویژگی های مشترک آن هاست. تقابل های دوگانه خودی/بیگانه (ایرانی/انیرانی)، پدر/پسر و پدرسالاری/مادرسالاری، سه تقابل مهم این داستان هاست که در بروز تراژدی نقشی مهم دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اقامت قهرمان در سرزمین مادر که تقابل خودی/بیگانه را پدید می آورد، مهم ترین عامل در سرنوشت اوست. هم چنین در داستان سهراب و فرود، برخورد و مبارزه با قهرمان دورگه از نبرد با دشمن اصلی مهم تر است و اعمال به ظاهر اتفاقی ایرانیان منجر به مرگ قهرمان می شود. این امر به سبب تقابل تفکر مردسالار ایرانی در برابر تفکر مادرسالار فرهنگ های دیگر است.