مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
ماندالا
حوزههای تخصصی:
ماندالا، دایره های تو در تو و درهم تنیده ای است که از دایره ای مهین آغاز، و به دایره ای کهین به فرجام می آید و این دایره های تو در تو دست کم برای فراهم آمدن حواس (تمرکز حواس) و دست بالا برای نشان دادن مرکز روان، یعنی «خود» به کار برده می شود. این نگاره آن سری و جادویی، در باور ما، ریختار (= فرمول) ساخت اسطوره، حماسه اسطوره ای و عرفان است، و حتی با نگاهی فراگیر، ریختار ساخت همه هستی است که ما در این جستار با پیش کشیدن کهن نمونه ای نامزد به «خود» و پیوند دادن آن با نگاره ماندالا، بحث هایی درباره رویا، مرکز در اسطوره، کارکرد آیین ها، سفر هفت خوانی قهرمان و زینه های (= مراحل) هفت گانه رازوری را با نگاهی نو فراروی می گسترانیم.
بررسی دایره های تعالی در گلشن راز و مفاتیح الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایره های متعدد، نظام هستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل می کنند. از حرکت های تودرتوی نظام هستی، تصویری ماندالایی شکل می گیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطه ای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق می شود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنوی اند و هر دو فانی را به ابدیت می رسانند. نگرش یونگی به نظام این دایره ها، منجر به کشف ساحت روان شناختی آن ها می شود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق می شود و انسان روان شناخته ای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی می کند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلی های جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.
تحلیل کهن الگوی «خویشتن» در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کهن الگو های یونگ «خویشتن» است که بیانگر یک نمونة خداگونه در آفرینش انسان است و رسیدن به این نمونة خداگونه، غایت رشد او را نشان می دهد. عطار با کمک مصداق های گوناگون کهن الگویی خویشتن در یک مسیر ماندالایی از خود تا خود مثالی به بیان نهایت رشد و ادغام در ترکیب عالی تری می پردازد که در عرفان به مقام فنا تعبیر می شود و یونگ آن را «حل شدن من در خویشتن» تعبیر می کند. عطار این فنا را در افعال الهی می داند ؛ زیرا سی مرغ تنها در فعل الهی (خویشتن) غرق شدند نه در ذات الهی، و یونگ آن را تکامل در ناخودآگاه فردی می داند. یونگ مانند عطار معتقد است که خویشتن (سیمرغ) هیچ گاه جای خدا را نمی گیرد؛ گرچه ممکن است پیمانة فیض الهی باشد. گوناگونی نمودهای کهن الگوی خویشتن در منطق الطیر بیانگر آن است که راه های معرفت بی شمار اما حقیقت یکی است و عطار این اندیشة فلسفی – عرفانی – روان شناختی را در نهایت ایجاز در تمثیل سی مرغ نمود سیمرغ تعبیر نموده است که سیمرغ «خویشتن یا صورت الهی» سی مرغ است که بر اساس نظریة فرایند فردیت یونگ، سیر تحول شخصیت سالکان از من (سی مرغ) به خویشتن (سیمرغ) تحقق یافته است.
تاثیر هنردرمانی ماندالا بر کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
269-284
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی تاثیر هنردرمانی ماندالا، بر کاهش اضطراب در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سوءمصرف مواد در شهرستان ساری بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مبتلایان بودند که به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس از بین معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد زنان انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ابزار پژوهش از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک استفاده شد. هنردرمانی ماندالا به مدت 8 جلسه60 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه تحت هیچ مداخله درمانی قرار نگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد میانگین نمرات اضطراب در گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، از هنردرمانیِ ماندالا می توان به عنوان یک راهکار غیر دارویی موثر برای کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد استفاده نمود.
بازتاب آرکی تایپ های مادینه در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ؛ رمزمادینگی در طرح واره های ماندالاوار معماری تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: باور به ذات مادینه هستی و تقدم آیین نیایشی ایزدبانوان در غالب تمدن ها پذیرفته شده است. طبق آرای یونگ این باور در قالب آرکی تایپ های مادینه (آنیما و مادر)، که عامل مؤثر درخلاقیت هنری است، در ناخودآگاه جمعی بشر نهادینه شده و به صورت رمزهای مادینه در آثار هنری مختلف تبلور می یابد. معماری آمیخته با خلاقیت و مظهری برای ارزش ها و باورهایی است که گاه در قالب رمزی بروز می یابند و بنابر آرای یونگ نمی تواند از تأثیر ناخودآگاه جمعی عاری باشد. واکاوی این تأثیر می تواند به شناخت جامع تر از میراث برجای مانده معماری و عوامل مؤثر درآن بینجامد. مسئله این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری معماری تاریخی ایران از ناخودآگاه جمعی با تأکید بر رمزهای مادینه است. برای پیگیری این رمزها بررسی تمام مقیاس های معماری از طرح واره تا تزئینات ضروری است. این مقاله بر طرح واره ها متمرکز شده و از این رو تنها رمزهای هندسی را مد نظر خواهد داشت. هدف پژوهش: در این پژوهش نگارندگان در پی پاسخ این پرسش اند که تأثیر ناخودآگاه جمعی در معماری تاریخی ایران چگونه قابل تبیین است و آرکی تایپ های مادینه در این آثار چگونه بازتاب یافته اند. روش تحقیق: این مقاله پژوهشی بنیادی است و با برخورداری از ویژگی های کیفی با اتکا بر منابع کتابخانه ای و اسنادی و از طریق تحلیل محتوا و استنتاج منطقی متکی بر قیاس به بررسی آثار معماری تاریخی ایران و خوانش آنها براساس نظریه یونگ می پردازد. نتایج: نتایج نشان می دهد که معماری تاریخی ایران آرکی تایپ های مادینه را در مقیاس های مختلف، از طرح واره تا تزئینات، بروز می دهد. الگوهای هندسی پایدار در طرح واره ها غالباً در تعریف و شکل ماندالا قابل جمع اند که بنابر اسناد حاوی رمز مادینگی است و استمرار و دوام آنها، فارغ از مرزهای زمان و مکان، متکی بر ارزش های پایدار ناخودآگاه جمعی است.
بررسی کارکرد نمادین اعداد و اشکال در ساختار خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف ساختار یک اثر، نقشی برجسته در دستیابی به مضمون و محتوا و لایه های پنهان معنایی آن دارد. بسیاری از اساطیر، افسانه ها، قصه های پریان و روایاتی با درونمایه نمادین، دارای ساختارهایی نظام مند و نمادین هستند که اعدد و اشکال و نگاره ها در آنها کاربردی برجسته دارند. از جمله این متون، منظومه خسرو و شیرین نظامی است که روایتگر داستانی تاریخی است که به افسانه ها پیوسته و از این روی دارای مضامین و مفاهیم نمادین و کهن الگویی است و باید به دنبال ساختاری نمادین در آن بود؛ ساختاری که اشکالی چون: ماندالا، مربع و مثلث که ارتباطی برجسته با اعداد دو و سه و چهار دارد، زیربنای اصلی حرکت و چینش و گزینش اشخاص و عناصر داستانی را معین می کند. در این مقاله به چگونگی ارتباط و نقش اعداد و معانی نمادین منظومه، به روش تحلیل و توصیف متن پاسخ داده می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که در این اثر، حرکت قهرمان روایت، حرکتی ماندالایی است که آغاز و پایان آن در جغرافیای داستان یکی است و در پایان این ماندالای چهارتو، چهارگوشه ای وعده داده شده، جایگزین مربع آشفته آغاز داستان می شود و به تعبیری روانشناختی، خسروپرویز به فرایند فردیت روانی دست می یابد
بازتاب نمادها و نشانه های ماندالا در داستان مصور کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
328 - 343
حوزههای تخصصی:
ماندالا یکی از مهم ترین کهن الگوهای یونگ است که با برخی اعداد، اشکال هندسی و مفاهیم ارتباط دارد. مهم ترین مضمون آن وحدت و برجسته ترین شکل هندسی آن، دایره می باشد که می توان نمود آن را در هنر و ادبیات مشاهده کرد. نویسندگان داستان های کودک و نوجوان از کهن الگوهای اساطیری به عنوان ابزاری برای غنای داستان های خود بهره برده اند. ماندالا یکی از این کهن الگوهاست که در داستان های کودک و نوجوان مورد استفاده قرار گرفته است. با توجّه به این که نویسندگان کودک و نوجوان گرایش زیادی به اساطیر دارند و لازم است با دیدی علمی به استفاده از این ابزار کارآمد پرداخته شود، در این مقاله سعی شده است به روش کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی-تحلیلی بازتاب ماندالا در داستان های کودک و نوجوان بررسی شود. به همین منظور ابتدا ماندالا به صورت مختصر تعریف شده و سپس این نوع کهن الگو در داستان های کودک و نوجوان مورد تحلیل قرارگرفته است. به نظر می رسد ماندالا در داستان های کودک و نوجوان در قالب نمادهایی مانند زمان، ماه، خورشید، غار، چشمه، اعداد و دایره بیان شده است. اهداف: 1.ارائه تحلیلِ الگوهای ماندالا در ادبیات داستانی کودک و نوجوان 2.بررسی کارکرد ماندالا در ادبیات کودک و نوجوان سؤالات 1.ماندالا به چه شکل هایی در ادبیات داستانی کودک و نوجوان بروز یافته است؟ 2.حضور ماندالا در ادبیات کودک و نوجوان چه کارکردی دارد؟
بنیاد نظری ماندالا و بازنمایی آن در قالی های چهار باغ
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۵
63 - 74
حوزههای تخصصی:
ماندالا از کهن الگوهایی است که مفهوم خود را در اغلب تمدن های بشری در قالب فرم اولیه دایره، مربع و یا ترکیبی از هر دو بازنمائی کرده است؛ این در حالی است که در جزئیات عناصر از فرهنگ بومی هر منطقه تأثیر پذیرفته و وجوه متفاوتی به خود گرفته است. از نظر مفهوم، ماندالا تبیین کننده مکان مثالی خدایان، معابد، وسیله مراقبه در سنت هندو و بودا است و تصویر کننده باغ بهشت و یا همان نقش جهان در سنت ایرانی است. مسئله این مقاله بازشناسی مفاهیم و فرم ماندالا در مقایسه با قالی های چهارباغی است. هدف آن ارائه گواهی بازنمود نماد کهن الگوی ماندالا در قالی های چهارباغی است و اطلاعات آن به صورت اسنادی گردآوری شده و به روش مقایسه ای مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که مفاهیمی همچون «نقش جهان»، «باغ بهشت»، «آب حیات»، «حصارهای محافظ از ورود شیاطین» در قالی های چهارباغی و در تطابق ماندالا در سنت های دیگر یافت می شود. از لحاظ فرم نیز تقسیم قالی های چهارباغی توسط جوی های آب صلیبی شکل به چهار قسمت و به مرکزیت چشمه آب حیات و یا کوشک مرکزی -که بعدها این چشمه به ترنج تبدیل می شود- با فرم ماندلا مطابقت دارد.
واکاوی برخی اشکال کهن الگوی ماندالا در ناخودآگاه قومی طاهره صفارزاده
حوزههای تخصصی:
کهن الگوی ماندالا یکی از دیریاب ترین تصاویر ذهنی و بازمانده اجداد بشری است که دارای مفاهیم مختلف اعم از تکامل و فردانیت است. یونگ روانشناس سوییسی، این کهن الگو را نماد خویشتن می شمارد که ابتدا از دین وارد روانشناسی و سپس به حوزه ادبیات وارد گردید. این صورت ازلی بیشتر در آسیای شرقی و بین هندوها و بوداییان مورد توجه است و شامل دایره-ای محصور در مکعب است. در آثار ادبی و هنری، نمود این کهن الگو در تصاویری چون خورشید، گل، ساعت، فواره و غیره قابل مشاهده است. اعداد چهار و هفت نیز نمادهای دیگر این کهن الگوست. با بررسی این کهن الگو در آثار ادبی می توان به کارکرد ناخودآگاه شاعر در استفاده از این تصویر و میزان موفقیت او در رسیدن یا توجه به کمال پی برد. در این مقاله نمودهای کهن الگوی ماندالا با تصاویر مختلف در شعر صفارزاده واکاوی می گردد. به نظر می رسد در شعر صفارزاده، اساطیر مربوط به قدرت و زیبایی در کهن الگوی خورشید نمود یافته و مرگ و رستاخیز دوباره در اساطیر گل خود را نشان داده است. همچنین حیات بخشی و تمامیت در نماد فواره ظاهر شده و زمان و اهمیت آن خود را در ساعت نشان داده است. کمال و فردانیت نیز در دو عدد چهار و عفت نمایان شده است که همه این موارد اشکال نمایش کهن الگوی ماندالا در شعر صفارزاده هستند.
تحلیل داستان دقوقی بر پایه آرای روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های یونگ،ﺗﺄثیر بسزایی در علوم روان شناسی و متون ادبی داشته و او را در زمره یکی از اندیشمندان بزرگ قرن20م، قرار داده است، این پژوهش، از میان نظریه های متفاوت یونگ، به بررسی نظریه کهن الگوها و تطبیق آن با عناصر داستان دقوقی در مثنوی پرداخته است، کهن الگوها، در عمیق ترین لایه های ناخودآگاه جمعی انسان قرار گرفته است که بیان گر تصاویر ذهنی جهان شمولی است که در تعادل روانی شخص اهمیّت بسیاری دارد، این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، ﻣﺴﺄله انواع کهن الگوها را در این داستان مورد بررسی قرار داده است، نتایج تحقیق بیان گر آن است که دقوقی، کهن الگوی قهرمان و سمبل «خودآگاهیِ من» است و تلاش او در سراسر داستان، نشان گر تکامل و رشد روانی او است، کهن الگوی سفر، شامل 3 مرحله؛ جست وجو، پاگشایی و بلاگردانی است که دقوقی توانست با موفقیّت مراحل صعب و دشوار گذار را طی سازد،شکوفایی نفس او، در گرو شناخت سایه یا منبع عظیم نیروی غرایز است؛ مردم داخل کشتی، وجه منفی ضمیر دقوقی هستند که او توانست، بر سایه خویش تسلّط بیابد، قرار گرفتن کشتی بر روی آب، تجدید حیات یا نوزایی را برای او به همراه دارد، دیدار با مادینه منفی، در قالب شب که با اصل زنانه مرتبط است، بر او فرافکنی شده،دیدار با پیران خردمند، در سیر صعودی او موثّر واقع گشته وسیر آفاقی و انفسی او، در 3 ماندالا قابل ترسیم است، بدین ترتیب او توانست، از مرحله جهل و کودکی گسسته شود و به بلوغ و انکشاف خویشتن نایل گردد