مطالب مرتبط با کلیدواژه

گرماس


۱.

کاربرد «الگوی کنشگر» گرِماس در نقد و تحلیل شخصیت‌ های داستانی نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نادر ابراهیمی کنش الگوی کنشگر شخصیت‎پردازی گرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۵
هر داستان از پیوند استوار بین دو عنصر رویه یا سطح و ساختار تشکیل شده است. در حقیقت، ارزش هر داستان در زیبایی نهفته در آن است و که ساختار درست یک داستان، می‎تواند به زیبایی آن بیفزاید. بنابراین، شناخت ساختار روایی و توصیف و تشریح شخصیت‌های داستان، یکی از مهم‌ترین نکته‌ها در پژوهش‌های ادبی است و پژوهشگران نیز می‎کوشند از طریق کاربرد معنا‌شناسی، ارتباط بین شخصیت‌های داستانی را تبیین کنند. یکی از شیوه‌های جدید تبیین ارتباط شخصیت‌ها با یکدیگر، «الگوی کنشگر» گرِماس است. گرِماس،از ساختارگرایان و نظریه‌پردازان نشانه معناشناسی پیرو ولادیمیر پراپ، با مطالعه ساختارهای معنا و ادامهپژوهش‎های پراپ در سطحی گسترده، توانست فرضیه مدل کنشی را ارایه دهد. این الگوی کنشی با هدف نمایان ساختن نقش شخصیت‌ها مطرح شد و مفهوم حوزه‎های پیوند دهنده کنش و شخصیت، به شناخت شخصیت، کمک شایانی کرد. در این الگو، شمار کنشگرها به شش می‏رسد: فرستنده یا تحریک‌کننده، گیرنده، شیء ارزشی‌، کنشگر بازدارنده و کنشگر یاری‌دهنده. در الگوی کنشی، کنشگر، گرانیگاه روایت به شمار می‌رود. کنشگر کسی یا چیزی است که کنش را انجام می‏دهد. واژهکنشگر از شخصیت داستانی فراتر می‏رود؛ زیرا کنشگر ممکن است فرد، شیء، گروه و یا واژه‏ای مجرد و انتزاعی باشد. بهره‌مندی از شیوه‌های جدید، مانند الگوی کنشگر، در تحلیل شخصیت‌های داستانی، موجب می‌شود نگاه به متن‌های ادبی هر چه بیشتر علمی، آکادمیک و نظام‌مند شود. در این مقاله با کاربرد الگوی کنشگر گرِماس، سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی1 (خانه‌ای برای شب، دشنام و صدا که می‌پیچید) را بررسی کرده‌ایم.
۲.

تحلیل ساختاری داستان پادشاه سیاه‌پوش از منظر بارت و گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داستان هفت پیکر نظامی گرماس بارت رمزکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱۲ تعداد دانلود : ۱۹۱۵
یکی از زیباترین داستانهای هفت پیکر نظامی، داستان پادشاه سیاه پوش است. این داستان به دلیل ویژگیهایی که دارد زمینه را برای بازخوانی مجدد از منظر نظریه های ادبی معاصر از جمله ساختارگرایی مهیا می سازد. ازآنجاکه ساختارگرایی در ادبیات، از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی می‌کند، استفاده می‌کند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. مقالة حاضر به بررسی ساختار داستان پادشاه سیاه‌پوش از منظر رمزگانهای بارت می‌پردازد. این رمزگانها عبارت است از رمزگان معناشناسانه، رمزگان فرهنگی، رمزگان هرمونتیک، رمزگان نمادین و رمزگان اعتباری. در رمزگان کنش روایی از نظریات گرماس بهره جسته ایم. این مقاله می کوشد شاهدهای عینی و ملموسی از داستان پادشاه سیاه‌پوش بر اساس رمزگانهای بارت ارائه کند، برای مثال در سطح ظاهری رمزگان معناشناسانه از حرص آدمی سخن به میان می آید، اما در سطح استعاری از میوة ممنوعه، معراج و نظایر آن گفتگو می‌شود. داستان پادشاه سیاه پوش عجیب ترین داستان هفت گنبد نظامی است و بیش از همة آنها دارای ظرفیت قرائتهای ادبی نوین است. این داستان همچنین در میان داستانهای دیگر قدیمی ایران بی نظیر یا دست کم نادر است.
۳.

تحلیل منطق الطیر بر پایه روایت شناسی

کلیدواژه‌ها: ژنت گرماس منطق الطیر الگوی کنشی سطوح روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۵۷
این مقاله بررسی ساز و کار روایت منطق الطیر از دیدگاه دو روایت شناس ساختارگرا، گرماس و ژنت است. از یک سو، با طرحِ الگوی کنشیِ معناشناسانه گرماس و ساختارِ بنیادینِ تقابل های دوگانه در این الگو، فرایند معناسازی و پیش رویِ واحدهای روایت در منطق الطیر تحلیل میشود. همچنین نقشِ تقابلِ جفت های متضاد همچون معنا و صورت، روح و جسم، لاهوت و ناسوت در شکل گیریِ نقش های کنشیِ این الگو تبیین میگردد. از دیگرسو، بر اساسِ نظریه ژنت، سه سطحِ رواییِ داستان، روایت، روایت گری و مولفه های رابطِ این سطوح در متنِ منطق الطیر نشان داده میشود تا از دیدگاهِ ژنت، میزانِ روایت مندی این اثر معلوم شود.
۴.

بررسی و تحلیل ساختار روایی هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار روایت پراپ گرماس تودوروف هفت خوان رستم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸۵ تعداد دانلود : ۱۳۵۱
در این پژوهش، داستان هفت خوان رستم از منظر ساختارگرایان، تحلیل و بررسی شده است. در بررسی ساختار روایت و داستان، ضمن پژوهشِ روابط حاکم میان اجزای روایت، به شناخت سازه های داستانی و دریافت الگوی مشترک و محدود می توان دست یافت. در این مقاله، داستان هفت خوان رستم از منظر سه تن از روایت شناسان ساختارگرا؛ یعنی پراپ، گرماس و تودوروف بررسی شده است. در روش پراپ جستجوی خویشکاری ها و حوزه های عمل اشخاص برجسته تر است. از نظر گرماس داستان ها دارای کنشگرهای شش گانه و سه زنجیره اجرایی، میثاقی و انفصالی هستند. تودوروف نیز در بررسی روایت، تمام داستان ها را به قضایا و جمله هایی تقلیل می دهد که شامل یک نهاد و یک گزاره است، نهاد نقش عامل را دارد و اغلب معادل یک اسم خاص است، گزاره نیز شامل یک صفت یا فعل است. هفت خوان رستم از منظر پراپ دارای مراحل آغازی، میانی و پایانی است و هفت حوزه عمل و خویشکاری های متعددی در آن دیده می شود؛ شش کنشگر مورد نظر گرماس عبارتند از: فرستنده: زال + فاعل: رستم+ هدف: نجات کیکاووس + یاریگر: جهان آفرین، رخش و اولاد( بعد از اسیر شدن) + رقیب: همه نیروهای شرور در هفت خوان اعم از شیر، اژدها، تشنگی، زن جادوگر، اولاد، ارژنگ دیو و دیو سپید +گیرنده: کیکاووس؛ از منظر تودوروف این داستان را به قضیه های زیر می توان تقلیل داد: Kشاه است؛ R پهلوان است؛ D دیو و نیروهای شرور است؛ K گرفتار D می شود؛ R، D را می کشد؛ R، K را از دست D نجات می دهد.
۵.

تحلیل داستان «شیخ صنعان» منطق الطّیر عطار براساس نظریه کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیخ صنعان عطار قصه گرماس کنش گر الگوی کنشی دختر ترسا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴۱ تعداد دانلود : ۱۴۵۳
ساختارگرایی ادبی به دنبال آن است تا علمی ترین مبنای ممکن را برای مطالعات ادبی فراهم آورد. ساختارگرایی روش تحلیل متن و شناخت نظام آن است.ای.جی.گرماس یکی از روایت شناسانی است که با ارائه الگوی کنشی، تحلیل و شناخت روایت را آسان تر کرده است. گرماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ، نشان داد که همه عناصر تشکیل دهنده قصه، قابل تجزیه و تحلیل و دارای نقش مؤثّرند. این کنش گرها ممکن است، اشیاء، مفاهیم یا اشخاص باشند. مدل گرماس بسیار انعطاف پذیر است و ظرفیت بالایی برای تجزیه و تحلیل قصه دارد. در این مقاله کوشش شده است، نمونه هایی روشن و عینی از داستان شیخ صنعان برمبنای الگوی کنشی گرماس ارائه شود. داستان شیخ صنعان، طولانی ترین و مشهورترین حکایت منطق الطیر است و یکی از داستان هایی است که مورد توجه محقّقان منطق الطیر قرار گرفته است. داستانی است که دارای افت و خیزها و کشش ها و کوشش هایی است که امکان تحلیل آن را بر مبنای الگوی یاد شده فراهم می کند. تحلیل قصه شیخ صنعان براساس مدل گرماس هم استواری قصه و ساختار و پیوستگی اجزای آن را نشان می دهد و هم بازگو کننده توانایی این الگو در شناخت ساختار و نظام قصه های کهن فارسی است.
۶.

بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف المحجوب هجویری براساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تصوف حکایت روایت روایت شناسی گرماس کشف المحجوب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۷۶۶
حکایت پردازی یکی از سنت های بسیار مهم در میان صوفیان بوده است. نویسندگان صوفی، همواره از حکایت به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کرده اند. هجویری یکی از کسانی است که در پروردن این حکایت ها و غنابخشیدن به آن ها، نسبت به بسیاری از نویسندگان دیگر موفق تر عمل کرده است؛ تا جایی که برخی بر این باورند که هجویری را می توان بهترین عارفانه نویس ایران دانست. حکایت ها و شبه حکایت های صوفیانه بخش مهمی از کتاب کشف المحجوب را به خود اختصاص داده اند. این حکایت ها از استحکام زیادی برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحلیل و بررسی هستند. هجویری این حکایت ها و شبه حکایت ها را در بخش-های گوناگون کتاب برای تأکید بر گفته های خود بهکار برده است. حکایت های کشف المحجوب را می توان براساس نظریه های جدید ادبی از جمله «روایت شناسی ساختارگرا» نیز بررسی کرد. از میان الگوهای گوناگون روایت شناسی، الگوی روایت شناسی گرماس برای بررسی حکایت های کشف المحجوب - که بسیار کوتاه و فشرده اند - مناسب تر به نظر می رسد. این الگو به طرز چشمگیری با طرح بسیاری از قصه های عامیانه سازگار است. آژیرداس ژولین گرماس، پس از بررسی نظریة پراپ در ریخت شناسی قصه، تلاش می کرد به یک دستور زبان جهانی برای روایت دست یابد. وی در کتاب «معناشناسی ساختاری»، نظریة نشانه شناسی روایت را بنا نهاد و به این ترتیب، این برداشت که ساختار یک داستان با ساختار یک جمله همانند است، به یکی از فرضیات معیار در روایت شناسی تبدیل شد. در مقالة حاضر، ساختار روایی حکایت های کشف المحجوب هجویری بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس و نیز چرخش ها و انعطاف پذیری این الگو در حکایت های صوفیانه بررسی شده است.
۷.

تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی روایت گرماس سفر عطار نیشابوری برمون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۲۹۸
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
۸.

نقش تعاملی هنر، تجارت و پایگاه های مؤثر از منظر نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی گرماس میانجی اثر هنری بازار و تجارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۳ تعداد دانلود : ۸۳۵
امروز مرز میان تجارت و بازار فروش کالا با فرهنگ و هنر از بین رفته و هر گروه برای دستیابی به اهداف خود به دیگری وابسته شده است . هنر جایگاه ویژه ای در اقتصاد جهانی دارد و ظهور پایگاه های قدرتمند و مؤثر و نقش آفرین به عنوان میانجی موجب تعامل آشکارتر هنر و تجارت شده است. میانجی ها می توانند معرف هرآن چیزی شناخته شوند که میان اثر هنری و پذیرش آن مداخله می کنند. این مقاله ضمن بررسی نقش تعاملی هنر و تجارت به عملکرد میانجی ها در ارزشگذاری، معرفی و فروش آثار هنری با بهره گیری از مربع نشانه شناسی گرماس می پردازد. با توجه به یافته های موجود که حاکی از رشد روز افزون بازارهای هنری در نتیجة مشارکت میانجی های مربوطه است، پرداختن به این مبحث و بیان چالش های موجود ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی در پاسخ به این پرسش که ""چه عواملی در تعامل هنر با دنیای اقتصاد و تجارت بیشترین تأثیر را دارند؟"" به این نتیجه می رسد که مداخله و مشارکت عوامل میانجی و کنشگران مختلف ، در تعاملی معین با دو مقولة مورد بحث قرار گرفته و گسترة دامنة فعالیت و ترکیب آنها به عنوان شبکه ای از معنا و ارزش های اجتماعی می تواند موجب رشد هنر و اقتصاد و درک بیشتر فرهنگ شود. شناخت بیشتر در این زمینه ، می تواند بر غنای دستاوردهای هنری، فرهنگی و نیز اقتصادی بیافزاید.
۹.

پژوهشی در بابِ توانِ تحلیلی «مربع نشانه شناختی» در خوانشِ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرماس مربع نشانه شناختی تقابل های دوگانی دلالت مندی شعر الگوی خواننده محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۱ تعداد دانلود : ۷۸۴
مربع نشانه شناختی به مثابه الگویی که مبانی دلالت را طرح و تبیین می کند نخستین بار توسط گِرِماس طراحی شد. این الگو که بر نحوِ اولیه دلالت استوار است و حاصلِ بسطِ منطقی تقابل های دوگانی به شمار می رود، در آغاز، برای تحلیلِ ساختار روایت به کار گرفته شد، اما بعدها گرماس، راستیه و برخی از اعضای مکتبِ پاریس آن را در حوزه نشانه شناسی شعر نیز به کار بردند. با وجود این، در پژوهش هایی که بر این اساس در ادبیات فارسی صورت گرفته است، این الگو عمدتاً در تحلیلِ ساختار روایی حکایت های منظوم یا منثور استفاده شده است و تحقیقِ مستقلی که موضوعِ دلالتمندیِ شعر را بر اساسِ مربعِ نشانه شناختی توجیه و تبیین کند به چشم نمی خورد. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد ضمنِ ارایه کلیّاتی درباره این الگو، آن را در خوانشِ نشانه شناختی شعر به کار گیرد. بنابراین، پس از بررسی مؤلفه های اصلی مربعِ نشانه شناختی و نحوه ترکیبِ این مؤلفه ها، کوشیده شده است نحوه سازمان دهی درونی عناصر، به طورِ موردی، در غزلی از عطار، مولوی و حافظ بر این اساس بررسی و تحلیل شود. چنین پژوهشی علاوه بر اینکه امکانِ بررسیِ ساختاری غزل را از چشم اندازِ نشانه شناسی فراهم می آورد و برخی از تلقی های پنهانِ شعر را آشکار می کند، الگویی خواننده محور به دست می دهد که نشان می دهد یک خواننده توانمند چگونه مؤلفه های معناشناختی را، در راستایِ فهم شعر، شناسایی و طبقه بندی می کند.
۱۰.

مناسبات و کارکردهای قدرت در رمان «اجنحه الفراشه» از محمد سلماوی (بر اساس الگوی کنشی گرماس و نظریه گفتمان میشل فوکو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان روایی گرماس میشل فوکو رمان اجنحه الفراشه محمد سلماوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۷۳۱
تحلیل گفتمان، گرایشی بین رشته ای در مجموعه دانشهای علوم انسانی و علوم اجتماعی است که از اواسط دهه 1960م تا 1970م، ظهور کرده است. این اصطلاح را نخستین بار زلیگ هریس به کار گرفته و بر انواع مختلفی از روایی، قدرت و انتقادی اطلاق می شود. در تحلیل گفتمان تولید یا تقویت یک ایدیولوژی خاص، بررسی سطوح بالاتر جمله، نگاه علمی و کاربردی به متون، قدرت و غیر آن مورد نظر است.این پژوهش بر مبنای تحلیل گفتمان روایی بر اساس الگوی کنشی و مربع معناشناختی گرماس ونظریه تحلیل گفتمان قدرت میشل فوکو تدوین شده است. بر این اساس ابتدا با توجه به الگوی کنشی گرماس، ساختار داستان و ارتباط بین ساختار و متن بررسی و تبیین شد و سیر تحول در فرآیند داستان بر این اساس تبیین و مربع معناشناختی آن تدوین شد و سپس با توجه به نظریه گفتمانی فوکو موضوع قدرت و بررسی ارتباطات ساختاری و کلامی آن در متن تبیین شد. نتایج حاکی از آن است که نویسنده بر مبنای ساختار و پیرنگی دقیق سیر تحول در داستان را به اشکال متنوعی بیان کرده و سیر فعالیت کنشگران با توجه به اهداف پیش روی آنها مشخص شده است. در سیر فعالیت کنشگران و مسیر تحول آنها از یک سو و مربع معنایی رمان از سوی دیگر قدرت نقشی اساسی دارد. در این رمان همچنین نویسنده به مناسبات قدرت، قدرت و مردم و ارتباطات بین آنها، نقش قدرت بر مردم و کنترل آنها پرداخته و با متنی انتقادی بر علیه قدرت حاکم بر مصر به پا خواسته و با محکوم کردن نگاهی قدرتمندانه به مردم عادی و مشکلاتشان از آنها دفاع کرده است.
۱۱.

تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان روایی ضحاک و فریدون براساس نظریه گرمس

کلیدواژه‌ها: نشانه - معناشناسی گرماس ضحاک و فریدون گفتمان روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۷۸۳
نشانه–معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب دست یابند. به نظرمی رسد که در بافت داستان های اسطوره ای گفتمان غالب، گفتمان منطقی-روایی است. در این جستار، داستان «ضحاک و فریدون» از شاهنامه فردوسی را از منظر نشانه–معناشناسی به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی می کنیم تا نشان دهیم که تمامی مؤلفه های روایی داستان به سوی تغییر شرایط معنایی پیش می روند. نتایج حاکی است که این گفتمان پویاست و در انتهای داستان وضعیت اولیه به گونه ای به وضعیت ثانویه تغییر یافته که شرایط آن گونه که در ابتدا بوده نیست. مراحل تحول کلامی این گفتمان در چهار مرحله عقد قرارداد، توانشی، کنشی و ارزیابی خلاصه می گردد. ارزش مطرح برای هر دو شخصیت اصلی این داستان، مادی است. ضحاک در پی تاج و تخت و فریدون در پی نابودی حکومت ضحاک است. نظام کنشی–معنایی این گفتمان بر اساس شناسه مکانی به مکان های خودی، کنشی و واسطه ای قابل تقسیم است.
۱۲.

تحلیل نظام های گفتمانیِ داستان «پیرِ چنگی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیر چنگی نظام گفتمانی گرماس تنش بوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۴۴۷
کنش در متون عرفانی تحت تأثیر عواملی رخ می دهد که فضای مناسبی برای بیان عرفانی فراهم می آورد. این عوامل می توانند درنتیجه فرآیندهای القایی، تجویزی، رخدادی و یا زاده و زاینده نظام های تنشی و شوشی باشند. سرچشمه این عوامل به تقابل های دوگانه بازمی گردد که نظام تفکر انسان بر آن استوار شده است و بحث پیرامون آن از زمان ارسطو آغاز و در مطالعات ساختارگرایانه و نشانهشناسانه کسانی چون سوسور، فروید، پیرس، موریس، گرماس و... در قرن بیستم ادامه پیدا کرده است. بر پایه همین تقابل ها در رویکردی از علوم نشانه- معناشناسی می توان به سازوکارهای تولید معنا در نظام گفتمانی با ابعاد مختلف حسی- ادراکی، شناختی و زیبایی شناختی اثر پرداخت. در این مقاله با بررسی «نظام های گفتمانیِ» داستان «پیرِ چنگی» به مثابه نمونه ای از داستان های منظوم مثنوی معنوی مولانا، جایگاه نظام کنشی، شوشی، تنشی و بُوشی در آن مشخص و گذر شخصیت اصلی «پیرِ چنگی» از حالت نابسامان اولیه به حالت بسامان پایان داستان بیان شده است. نتیجه تحلیل، بیانگر نقش پررنگِ نظام شوشی در جهشِ اصلی داستان است؛ چنانکه در پی یک «لحظه- بارقه»، پیرِ چنگی شخصیتی به باور رسیده می یابد. جذابیت این داستان برای خوانش مکرر، همانگونه که خود مولانا در آخر داستان اشاره می کند، وامدار حضور سوژه بُوشی است.
۱۳.

تحلیل الگوی کنشگر گرماس در شخصیت های رمان «سلحشور»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلحشور عبدالحسین صنعتی زاده گرماس الگوی کنشی شخصیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۸ تعداد دانلود : ۳۰۴
ارزش هر داستان در پیوند بین دو رویه سطح و ساختار است. بنابراین، شناخت ساختار روایی داستان و توصیف و تشریح شخصیت های داستانی، یکی از مهم ترین نکته ها در بحث از متون ادبی شناخته شده است. شخصیت از عناصر کلیدی هر روایت است با اعمال و گفتار خود نقش آفرینی می کند. گرماس، ازجمله صاحب نظرانی است که در بررسی شخصیت های داستان، الگوهای کنشی را طراحی کرده است. مقاله حاضر، به شیوه تحلیلی – توصیفی، به بررسی شخصیت در رمان «سلحشور» اثر عبدالحسین صنعتی زاده می پردازد. نتایج حاصل از بازتاب الگوی گرماس بر این اثر داستانی، حاکی از آن است که این الگوی کنشی کاملا در این رمان قابل تطبیق است. این رمان تاریخی دارای شخصیت های متعددی است که می توان آن ها را طبق الگوی کنشی گرماس، با عناوین کنش یار، کنشگر، ضد کنشگر، کنش گزار و کنش پذیر طبقه بندی کرد و هدف را مبنای این طبقه بندی قرار داد.
۱۴.

بررسی جنبه های نمایشی و نشانه شناسی نمایشنامه و اجرای نمایش«خشکسالی و دروغ» به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی و پیاده سازی الگوی کنشی گرماس و نظریه پیرس بر روی آن

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۶۱
امروزه بحث در مورد نشانه شناسی وجنبه های نمایشی، به یکی از دغدغه های مهم صاحب نظران و نظریه پردازان پیرامون مباحث هنر نمایش تبدیل شده است. با توجه به اینکه در عصرحاضر، بعد اجتماعی این علم مورد توجه قرارگرفته است، لذا این پژوهش درصدد تحلیل نشانه شناسی نمایش «خشکسالی و دروغ» به عنوان اثری که هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ فرهنگی، از جایگاه خوبی برخوردار بوده است، می باشد. هدف از بررسی نشانه شناسی این اثر، بررسی نمایه های شخصیتی و مکانی، بر مبنای الگوی کنشی گرماس و نظریه پیرس، به منظور تبیین راهبردهای تحلیلی اثر بخش می باشد. پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر شواهد نظری اجرایی نمایش است که روش جمع آوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای می باشد که در نهایت، پس از بررسی نمایش خشکسالی و دروغ و آیتم های مربوط به آن، جنبه نشانه شناختی آن را استخراج کرده و با تعاریف و الگوهای مطرح شده در بحث نشانه شناسی و الگوی کنشی گرماس و نظریه پیرس مطابقت داده و به تعریف جدیدی از این تطابق دست پیدا نموده است.
۱۵.

تحلیل تطبیقی الگوی کنشگر در رسائل فارسی سهروردی از منظر گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۸
از رویکردهای مهم در شناخت ساختار روایت، تحلیل آنها براساس نظام تقابل های دوگانه گرماس است. او با بخش بندی عناصر کنشگر به سه تقابل دوتایی و تقسیم سه گانه پیرفت ها می کوشید به الگویی فراگیر در تحلیل داستان دست یابد. این پژوهش بر آن است که ساختار روایت را در سه رساله فارسی سهروردی با کاربست بن مایه نظری گرماس به صورت تطبیقی تحلیل کند. نتایج پژوهش بر عدم شکل گیری روایت کامل، براساس عناصر کنشگر الگوی گرماس، اشاره دارد. دلیل این امر، استیلای وجه معرفت افزایی به عنوان هدف اولیه بر فرم روایت پردازی به عنوان هدف ثانوی سهروردی است. از پیامدهای این استیلا می توان به تسری پیرفت انفصالی بر رسائل اشاره داشت که این امر نیز برخاسته از استیلای وجه گفتمان بر ساخت است. از دیگر نتایج پژوهش، شکل گیری فرم روایت پردازی یکسان از جهت نظام کنشگرها و نوع روایت پردازی لایه ای است. این سبک از پردازش داستان گویای نوع برداشت سهروردی از مفهوم افلاک نه گانه و ارتباط آن با نفس سلوک است. همسانی در کنشگر مفعول/هدف به عنوان امری مفهومی و همچنین ضعف در شاخصه های فرمی از یافته های دیگر این بررسی تطبیقی است.
۱۶.

تحلیل ساختار رسالۀ فی حالة الطفولیة برمبنای الگوی کنشگر گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی گرماس سهروردی فی حاله الطفولیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
در دوره نقد نو و با شکل گیری روش های جدید در روایت شناسی، الگوهای متعددی در زمینه شناخت و نقد روایت ظهور کرد. دراین میان، الگوی گرماس با الهام از روایت شناسی پراپ، و با تکیه بر اصل فلسفی تقابل، سعی داشت روایت ها را برمبنای نیروهای کنشگر شش گانه فاعل/ مفعول (هدف)، یاری رسان/ بازدارنده، فرستنده/ دریافت کننده در یک نظام نوین تحلیل متن بررسی کند. ازسویی، سهروردی به سبک و روش پیش متنی و با تکیه بر داده های فلسفی خود، از زبان روایت و تمثیل در جهت تبیین و تشریح اندیشه های خود به گونه ای بهره جسته است که می توان برخی روایات او را از منظر گرماس تحلیل و بررسی کرد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی ساختار تقابل ها را در رساله فی حاله الطفولیه بررسی کرده است. طبق یافته ها، شاکله این روایت، به صورت لایه ای و تودرتو، برخاسته از مشخصه های فکری و الگوهای مسلط بر ذهن سهروردی است و حضور کنشگرها در این روایت کامل است و در برخی خرده روایت ها در قالب سیّالیت نقش ها مشاهده می شود. ازسویی دیگر، با وجود حضور هر سه پی رفت در روایت کلان و خرده روایت ها، پی رفت غالب را می توان میثاقی دانست که در جذابیت روایت نسبت به دیگر رسائل سهروردی نقش دارد. درنهایت، همسویی مفعول/ هدف در روایت کلان و چهار خرده روایت دیگر، به برجستگی این هدف یعنی «رسیدن به آرامش» در نظام فکری او خواهد انجامید.