فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به ظاهر بیان صائب، در نگاه نخست چنین به نظر می آید که صائب بیشترین اقتباس را از حافظ داشته است و تحت تأثیر او بوده است. با استناد به این که هر متنی در تعامل با متن های پیش از خود است و نیز با دقت بیشتر در اشعار این دو شاعر، این فکر شکل گرفت که صائب نسبت به مفاهیم و مضامین حافظ نوعی آشنایی زدایی معنایی انجام داده است یا در واقع استفاده صائب از مضامین حافظ با نوعی موضع گیری منفی همراه بوده است و به نظر می رسد بیشتر به لقب لسان الغیب رشک می برده است. صائب ضمن درک شگردهای زبانی زیرکانه حافظ، در برخورد با مضامین حافظ از همین شگرد استفاده نموده است، به گونه ای که در ظاهر محسوس نیست و با دقت و نکته سنجی می توان به آن پی برد. این مسئله باعث گردید با استفاده از روش بینامتنیت، تحلیل تطبیقی در دو غزل حافظ که مورد اقتباس صائب بوده، انجام گیرد. با تحلیل بینامتنی می توان پی برد چگونه مؤلف یک متن گزینشگرانه و هدفمند از متون دیگر بهره برده است. تحقیق زیر نتیجه این فکر و روش است.
بررسی نحله های فکری -اعتقادی مؤثر بر توصیف آفرینش در عجایب المخلوقات طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
175 - 197
حوزههای تخصصی:
عجایب نامه ها از جمله آثاری به شمار می آیند، که به توصیف شگفتی های جهان و موضوعاتی ظاهراً وهمی می پردازد.این مطالعه درصدد بررسی موضوع آفرینش و کیّفیت آن در عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات طوسی برآمده است تا از خلال این موضوع، به رایج ترین تلقی های زمانه طوسی (قرن ششم هجری) درباره مصادیقی چون آفرینش، دست یابد و این امکان را مورد بررسی قرار دهد که آیا طوسی در طرح نظرات در این اثر، براساس ساختار مشخصی پیش رفته است یا خیر! در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی، به کار رفته است. در مرحله ابتدایی با توجّه به گوناگونی آراء در اثر مزبور، ابتدا به طبقه بندی گرایش های فکری پرداخته شده و سپس آراء حکما و فلاسفه، متشرّعان، متکلّمان و... با محوریّت موضوع آفرینش به تفکیک منعکس گردیده است. طوسی تلاش می کند، با توجّه به حساسیّت های زمانه، نوعی از توازن را در ارائه آراء برقرار سازد؛ امّا در عین حال، تأکید بیشتری بر آراء متشرّعان دارد. وی علیرغم بهره بردن از چارچوب استدلالی متکلّمان و منابع دانشی حکما تلاشی در جهت اعتباربخشی به جایگاه این گروه ها، صورت نمی دهد. نمودار ساختاری نظرات طوسی در موضوع آفرینش براساس مادّه، مراتب (مدّت) و وسائط تنظیم شده است و نتیجه آن عالم امکان است که دوگانه انسان و روح، مظهر تجلّی آن به شمار می آید.
بررسی تطبیقی نقش گرگ در اسطوره های ملل و اسطوره های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرگ از قدیمترین روزگاران در بیشتر اقلیم های جهان با بسیاری از اقوام زیسته و در اساطیرآنها جنبه های نمادین گسترده ای یافته است. گرگ همزاد انسان از بدو آفرینش و همراه او در جهان پس از مرگ است. گرگ؛ نیای باستانی، پرورش دهنده، هدایت کننده و راهنماست و توان بارورسازی، حمایت و محافظت دارد و در نقش توتم نیز ظاهر شده است. این نقش های گرگ را در بین اقوام شرق و غرب سرزمین ایران، به ویژه در بین رومیان، ترکان و مغولان به صورت بارز و برجسته ای می توان دید، اما در فرهنگ ایرانی چنین خویشکاری-هایی را یا هرگز نداشته یا فروگذاشته است. برجسته ترین نقش گرگ را در متون حماسی فارسی و در پیوند با تورانیان (ترکان) می توان دید. در این پژوهش به روش کتابخانه ای نقش گرگ در اساطیر و به روش تطبیقی در فرهنگ ملل (به ویژه رومیان، ترکان و مغولان) و ایران بررسی خواهد شد. در این پژوهش در حوزه مطالعات میان رشته ای اسطوره شناسی و ادبیات و در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست: خویشکاری های گرگ در اساطیر سایر را کدام موجودات اسطوره ای در فرهنگ ایرانی دارند؟ به عبارت دیگر جانشین گرگ در اساطیر ایران کدام موجود است؟ بر طبق این پژوهش، تنها پاره ای از نقش های گرگ را در اسطوره های ایرانی می توان دید. در حالی که هیچ موجودی چنین نقش های جامع و گسترده ای ندارد، بخش عمده ای از این نقش ها را سیمرغ ایفا می کند. البته همتاانگاری سیمرغ و شاهین (وارغن)، این حضور را پررنگ تر جلوه می دهد. بخش دیگر خویشکاری های گرگ در اسطوره های سایر ملل را شیر و بهرام در اساطیر ایرانی بر عهده دارند.
واکاوی تیپ شخصیتی قهرمان رمان"ساق البامبو" براساس تئوری آنیاگرام (از منظر تیپ شناسی، سطوح سلامت و تیپ ثانویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسان برای شناخت شخصیت ها، روش های گوناگون را ارائه داده اند که هریک از زاویه خاصی به موضوع می نگرند. آنیاگرام (Ennea gram) یکی از این الگوهای شناخت شخصیت در روانشناسی نوین است. الگوی تیپ شناسی آنیاگرام دارای9 تیپ شخصیتی: اصلاح طلب، کمک گرا، موفقیت طلب، فردگرا، فکور، محتاط، خوشگذران، رهبر و صلح طلب است که با به کارگیری آن می-توان نوع تیپ شخصیتی هر فرد را تشخیص داد. سعود السنعوسی(1981-) ازجمله رمان نویسان معاصر کویت به شمار می آید. یکی از مطرح ترین رمان های او "ساق البامبو" است که مسئله کارگران مهاجر آسیای شرقی در کویت و بحران های اجتماعی و مسائل روانی ایشان را دستمایه اصلی داستان خویش قرار داده است. پژوهش پیش روی با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و آماری تلاش می-کند تا ویژگی های شخصیتی عیسی قهرمان اصلی رمان ساق البامبو را براساس تئوری آنیاگرام از3 زاویه تیپ شناسی، تعیین سطوح سلامت و تشخیص تیپ ثانویه تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عیسی دارای تیپ4 (فردگرا) می باشد و تیپ ثانویه و تکمیل کننده وی، تیپ5 (فکور) است. همچنین سطح سلامت عیسی با 91 بسامد در سطح حد وسط سلامت به طرف ناسالم می باشد.
تحلیل چهار ترجمه انگلیسی از گزیده اشعار بوستان سعدی با استفاده از نظریه کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تطبیقی چهار ترجمه فارسی به انگلیسی گزیده اشعار بوستان سعدی، شاعر و نویسنده نامدار ایرانی، که توسط کلارک (۱۸۷۹)، دیوی (۱۸۸۲)، ادواردز (۱۹۱۱)، و ویکنز (۱۹۸۴) انجام شده-اند، با استفاده از نظریه کتفورد (۱۹۶۵) است. پنج شعر از بوستان سعدی توسط پژوهشگران به صورت تصادفی انتخاب و هر مصرع پس از بررسی، در دسته بندی مشخص شده توسط کتفورد (1965) ، یعنی تغییر صوری در سطح واژگانی، تغییر مقوله های دستوری، تغییر واحد، تغییر ساختار، و تغییر درون زبانی قرار گرفت. برخی از مصرع ها در بیش از یک دسته بندی قرار گرفتند چرا که بیش از یک تغییر در آن ها رخ داده بود. یافته ها نشان داد که تغییر ساختار بیشترین کاربرد را در ترجمه هر چهار مترجم داشته است، و پس از آن، تغییر صوری در سطح واژگانی و تغییر به واحدی بزرگتر، به ترتیب بیشترین بسامد و کاربرد را داشتند. علاوه بر این، یافته های این پژوهش بیانگر این موضوع بود که هر چهار مترجم رویکرد مشابهی را در رابطه با این تغییرها در ترجمه اشعار انتخابی اتخاذ کرده اند. همچنین براساس نتایج بررسی، می توان اینگونه استدلال کرد که تغییر ساختار و تغییر صوری در سطح واژگانی، عمدتاً در ترجمه های مورد مطالعه اجتناب ناپذیر بوده اند.
تحلیل انتقادی سفرنامه بیابان و کشتزار اثر گرترود بل بر اساس نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرترود بل، جهانگرد و سفرنامه نویس انگلیسی، سال های زیادی از عمر خود را در خاورمیانه و در کشورهای مختلفی همچون ایران، عربستان، سوریه، اردن و فلسطین سپری کرد. وی به علت نگارش چندین سفرنامه و ترجمه گزیده غزلیات حافظ به زبان انگلیسی نه تنها چهره ای ادبی بود، بلکه نوشتارهای او پوشش و بهانه ای برای پیشبرد فعالیت های جاسوسی دولت بریتانیا محسوب می شوند. در این میان، سفرنامه بیابان و کشتزار (1907) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سفرنامه نه تنها در اروپا به محبوبیت دست یافت، بلکه می توان ادعا کرد که زمینه ی اشغال فلسطین و سیاست های امپریالیستی و مداخله جویانه ی بریتانیا در دهه های بعدی قرن بیستم در خاورمیانه را تضمین کرد. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل سفرنامه پیش گفته می پردازد و با استفاده از خوانش تاریخ باوری نوین و نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید، خوانشی شرق شناسانه از سفرنامه ی بل ارائه می دهد تا گفتمان شرق شناسی اثر، که فرآیند دیگری سازی اعراب و برتری فرهنگی غربی ها بر شرقی ها را دربرمی گیرد، مورد واکاوی و ارزیابی نقادانه قرار گیرد. بر اساس مفهوم شرق شناسی ادوارد سعید می توان نتیجه گرفت که گرترود بل در مواجه با فرهنگ و اهالی شرق به خصوص منطقه خاورمیانه بی طرف نبوده و صادقانه به روایت ماجرا نپرداخته است و نشان می دهد او بیشتر به عنوان یک فعال سیاسی در حوزه شرق و کشورهای خاورمیانه برای زیر سلطه بردن کشورهای مشرق زمین زیر سلطه غرب فعالیت می کرده است.
نقش فاعلی شاعردر آفرینش شعر براساس بازخوانی های متفاوت ازنظریه فلسفی -هنری میمسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقلید به وسیله ی تصویر، رفتار، نمایش و گفتار در فرهنگ برخی از ملل باستان، بیانگر نوعی باور به وحدت یافتن با پدیده ها و قداست هستی از رهگذر این تقلید بود. افلاطون این واژه را برای طرح نظریه ای ادبی و در جهت مخالفت با هنرهای تقلیدی ، به کار برد. تأثیر نظریه ی میمسیس سبب گشته که در هر دوره ای از تاریخ نقد هنری وادبی اروپا و جهان اسلام ، طرحی از این نظریه جلوه گر باشد و نگاه های متفاوت به آن، نظریات جدیدی به وجود آورد. در این نوشتار تلاش شده در یک بررسی تطبیقی از رهگذر مطالعه ی کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی- تحلیلی، نقش فاعلی هنرمند در آفرینش اثرهنری را بر اساس نظریه ی میمسیس از دیدگاه افلاطون، ارسطو و نو افلاطونیان شرح دهیم. در این میان نظرات اندیشمندانی همچون دموکریت، سیدنی، کالریج، بندتوکروچه، والتر بنیامین، تئودور آدورنو، گادامر، و نیز مطرح گشته و به طور تطبیقی بررسی شده اند. این بررسی تطبیقی نشان می دهد که نقش فاعلی شاعربراساس نظریه میمسیس درنظرافلاطون نقشی منفی وبازدارنده از حقیقت است اما فلوطین دربازخوانی خودازاین نظریه نه تنها نقش ادراک حاصل از سلوک را درآفرینش هنری بیان کرده بلکه همچون کروچه ادراک شهودی را بدون قدرت تجسم وبیان، شهودهنری ندانسته است. ارسطو نقش فاعلی شاعر راکشف وساخت زوایای طرح آفرینش شعری دانسته که ازرهگذرمیمسیس با نوع نگاه ، ادراک وترکیب وتصرف درپدیده ها حاصل می شود.نقش فاعلی شاعربراساس بازخوانیهای آدورنووبنیامین ازاین نظریه همانندسازی ویکی شدن با طبیعت ودرنظرگادامر بازشناسی است.
بررسی افعال استثنایی مرکب و راه تشخیص آن در جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقد، بررسی و توصیفِ گونه ای از افعال زبان فارسی است که ساختاری متفاوت با سایر افعال در جمله دارند. در مورد این ساخت فعلی بین دستورنویسان زبان فارسی اختلاف نظرهایی وجود دارد که فهم درست و تشخیص آن را با دشواری هایی همراه ساخته است. تأمل در نام هایی که صاحب نظران گرامی بر این گونه فعلی نهاده اند، شدت اختلاف نظر و برداشت های متفاوت در این عرصه را نشان می دهد. این افعال با عناوین مختلفی از جمله: «فعل بی شخص»، «فعل های ناگذر»، «فعل مرکب ضمیری»، «ناگذر یک شخصه»، «فعل یک شناسه» یا «فعل غیرشخصی» و «مرکب پی بستی» نامیده شده است. نگارندگان این ساخت خاص فعلی را در مقاله حاضر بر اساس ساختار نحوی و صوری در ساخت جمله بررسی و توصیف کرده اند. البته از آن جاکه در توصیف و معرفی این ساخت فعلی، برخی از صاحب نظران به آوردن مثال هایی از فارسی قدیم و بعضی دیگر به آوردن مثال هایی از فارسی معاصر پرداخته اند، بنابراین نگارندگان در این مقاله با روشی متفاوت و کاربردی توصیف فعل را با هر دو نگرش درزمانی و هم زمانی انجام داده اند؛ چون ساخت استثنایی این افعال باعث ارائه توصیف های متفاوت از آن شده است. لذا ضمن بیان نظریات دیگران به نقد و بررسی این دیدگاه ها پرداخته شده است تا در پایان با توصیف مشخص و دقیق زبانی این فعل، گامی هر چند کوچک برای فهم بهتر زبان فارسی برداشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این ساخت فعلی همیشه مرکب و معمولاً گذراست و شخصی بودن آن را بر اساس ساختار جمله می توان تشخیص داد. همچنین به دلایل مختلف بهتر است مرکب استثنایی نامیده شود.
رویکرد انتقادی به کتاب درس نامه ترجمه و تعریب
حوزههای تخصصی:
امروزه، ترجمه یکی از مباحث ارزشمند در حوزه های مختلف علمی است و در این بین آثاری که به آموزش ترجمه مبادرت می ورزند، اهمیت فراوانی دارند. خوشبختانه، در کشورمان چندین اثر پربار در حوزه ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس تدوین شده، و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. کتاب درس نامه ترجمه و تعریب نوشته یسرا شادمان و رضا امانی نیز کتاب جدیدی در این حوزه است که در سال 1396 منتشر شده است. این کتاب با وجود داشتن معایب بی شمار، موارد قوّت متعددی نیز دارد که می تواند آن را به شرط اصلاح معایبش به یکی از آثار قابل تدریس در محافل دانشگاهی تبدیل کند. با نقد و بررسی این کتاب این نتیجه حاصل شد که این اثر در کنار نقاط قوّت متعددی که به چندین مورد از آن ها اشاره کردیم، اشکالات متعدد ساختاری و محتوایی دارد. مهم ترین موارد قوّت کتاب: بعد از اتمام هر فصل، استفاد از منابع و مراجع کافی نهفته است. اما اشکالات نگارشی، غلط های تایپی، نارسایی در ساختار عبارت ها، ضعف در ترجمه متون، نارسایی در تعریب برخی عبارت ها، و ... از معایب اساسی کتاب است که شایسته است مؤلفان در چاپ های بعدی به اصلاح آن بپردازند.تمرین های زیاد، فصل بندی مناسب، ذکر
مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزههای تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
بررسی تطبیقی نوحه عاشورایی در میناب و مسقط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
94 - 123
حوزههای تخصصی:
نوحه در میناب و مسقط، در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان با یکدیگر متفاوت می باشد. چنین پیداست که اشعار عاشورایی در «میناب» با «مسقط» از جنبه های گوناگونی از جمله «ادبیات» (زبان، گویش، لهجه) تفاوت بسزایی دارد. در میناب، اکثر مردم به زبان فارسی صحبت می کنند. بنابراین؛ اکثر اشعار این منطقه، به زبان فارسی می باشد که گاهی با لهجه مینابی مطرح می شود.تنوع زیادی در نوحه های مینابی از نظر وزن وجود دارد. اشعار عاشورایی میناب در قالب های مثنوی، مستزاد،ترجیع بند، قصیده،غزل، بحر طویل و ... سروده شده اند که همین امر سبب تنوع مضامین و اوزان می شود.در مسقط، زبان رایج، عربی است. بنابراین نوحه های این منطقه به زبان عربی می باشد. مذهب غالب در مسقط، سنی می باشد. بنابراین؛ این مراسمات هم در سفارت ایران برگزار می شود که شیعیان این منطقه می توانند از آن استفاده کنند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اگرچه نوحه در میناب با نوحه در مسقط از نظر زبان متفاوت است اما وجوه اشتراکی مانند استفاده از آرایه های ادبی، مضمون و ... دارد. ضرورت انجام این تحقیق با توجه به جایگاه و اهمیت مراسم عاشورا در بین مسلمانان مشخص می شود.
نگاهی تطبیقی به هنجارگریزی زبانی در اشعار رهی معیری و مهرداد اوستا بر اساس الگوی لیچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
175 - 211
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی، یکی از روش های کاربردی در سرودن شعر و انتقال مفاهیم نهفته در آن است و شاعران زیادی از این روش برای انتقال اهداف خود استفاده کرده اند. شاعر هنجارگریز، با هدف رستاخیز ادبی در شعر، موفّق به ایجاد لذت هنری می شود. بررسی میزان هنجارگریزی در شعر شاعران معاصر، میزان توانمندی آن ها در برجسته سازی کلمات را به خوبی نشان می دهد. از آنجا که یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ، زبان است، نوع به کارگیری زبان، از مهم ترین ویژگی های شاعران محسوب می شود. در این مقاله، با مرور مفاهیم مربوط به هنجارگریزی زبانی از منظر «لیچ»، به بررسی جلوه های مختلف هنجارگریزی زبانی در اشعار «رهی معیری» و «مهرداد اوستا» پرداخته شده است. هدف از این پژوهش، بررسی گونه های هنجارگریزی زبانی بر اساس نظریه لیچ در اشعار این دو شاعر است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و با رهیافت توصیفی- تحلیلی انجام شد و در نهایت به این نتیجه رسید که دو شاعر مذکور از انواع مختلف هنجارگریزی های زبانی مانند هنجارگریزی آوایی، هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی نحوی یا دستوری و هنجارگریزی سبکی به خوبی استفاده کرده اند، تا مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده انتقال دهند.
بررسی گفتمان در تصاویر مستقل شعر خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر و خیال، اساس و جوهره کلام شاعرانه را منعکس می کنند و ذهنیت هنرمند را از جهان برون و درون هویدا می سازند. تصویرسازی کوشش ذهنی سخنور است تا با خلاقیت بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خویش، پیوندی بدیع ایجاد کند. در این پژوهش با تکیه بر روند شکل گیری مفهوم تصویر و نقش خیال در آن، ضمن رعایت حدود ماهیت تصویر، به تعریف و معرفی ساختار و انواع مختلف پرداخته شده است. یکی از راه های کشف و بازنمایی ظرفیت های گوناگون تصویر شعری، در ابعاد مختلف مانند زیبایی شناسانه، ادبی، اجتماعی و...، شناخت ساختار چند لایه و انواع آن است. «تصویر مستقل» یکی از انواع تصاویر است. این تصویر ماهیت انحصاری و ویژگی خوداتکایی اندیشه شاعر را در بردارد و همچنین قابلیت به کارگیری در خارج از فضای شعر را دارد. بررسی تصاویر مستقل در غزل های خواجوی کرمانی، خواننده را با شبکه گفتمانی اشعار او روبرو می کند. گفتمان های به دست آمده را می توان در موضوعات؛ گفتمان های هستی شناسانه، عاشقانه، گفتمان های سیاسی حکومتی، گفتمان های دینی و مذهبی و گفتمان های حوزه وطن و....تقسیم بندی کرد. نتایج تحلیل گفتمان تصاویر مستقل در غزل خواجو، بیانگر جزئیاتی دقیق از فرهنگ، جامعه، سبک زندگی و اندیشه و بینش شاعر است. نگرش شاعر به عشق، به عنوان محور اصلی زیست بشر، گفتمان ننگ و نام و نگرش پیشرو خواجو، در به تصویر کشیدن گفتمان وطن، اشاراتی از آن دسته است.
بررسی لحن فردوسی در دو داستان شاهنامه فردوسی (زال و رودابه) و (رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه درباره شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتب مختلف ادبی بیان شده است، گویای برتری هنر حماسه سرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامه سرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و به ویژه هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید بیشتر مقلّدان فردوسی دور مانده است.این پژوهش بررسی گفتگوها و لحن فردوسی در دو داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار است و آنچه در نوع بررسی ما گفتنی است، این است که در شاهنامه در همه گفتگوها، اقتضای حال گوینده و مخاطب رعایت شده و با وجود تسلّط یک قالب، بحر و وزن مشخص، فردوسی در موضوعات و قصه های متفاوت، رعایت حال مخاطب کرده و باعث تناسب بین اندیشه و گفتگوها و ذهن خواننده است. در گفتار حاضر که به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از فنون تحلیل و توصیف محتوا تهیه شده است، به مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار از دیدگاه لحن و گفتگو می پردازیم و به این نتیجه می رسیم که لحن فردوسی در دو داستان به ویژه در گفتگوهای آن ها مناسب با فضای داستان و اقتضای حال مخاطب است.
بررسی عناصر انسجام پیوندی و رابطه آن با معنا در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام یک اصطلاح زبان شناسی متن است که در سال 1976 توسط مک هالیدی و رقیه حسن مطرح شد. یک متن جهت برخورداری از انسجام نیازمند عناصری است که یکی از آنها ادوات ربط یا پیوندی است که باعث پیوستگی و اتصال واژگان و به ویژه جمله های متن می شود. هر متن ادبی از این عناصر بهره می گیرد و کارکرد آن با توجه به موضوع مورد بحث مبتنی بر شیوه خاصی است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی، با تکیه بر سبک شناسی زبانی، بررسی ساختار و نحو جمله ها و عناصر انسجام پیوندی، بر مبنای نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، صورت گرفته است.در این راستا، داستان «آفرینش آدم» از کتاب «مرصادالعباد»، مورد خوانش و بررسی قرار گرفته و میزان استفاده از هر کدام از عناصر پیوندی به طور جداگانه و نقش آن عناصر در انسجام کلّی متن، بیان شده است.بررسی ادوات پیوندی در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد در چهار گونه عوامل ربط افزایشی، تقابلی، سببی و زمانی صورت گرفته است.با بررسی گونه های ربطی این نتایج به دست آمد که کارکرد عوامل افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی است.عامل افزایشی از نوع توضیحی بیشترین کاربرد را دارد که این خود می تواند متأثر از موضوع مورد بحث که توضیح و توصیف داستان خلقت آدم است، باشد؛ زیرا این متن داستانی عارفانه را برای علاقه مندان به عرفان و تصوف روایت می کند، از این رو باید از عوامل افزایشی یا اضافی استفاده کند تا بتواند داستان را بهتر به تصویر بکشد و به گونه ای تأثیرگذار این داستان عاشقانه عارفانه را بیان نماید.نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده آن است که عناصر انسجام پیوندی، نقش مهمی در یکپارچه ساختن یک متن، ایفا می کند.
بررسی و تحلیل بومی گرایی و ادبیات عامه در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اولیه قرن حاضر، در ادبیات داستانی، جریان بازگشت به اصل، با عنوان بومی گرایی پدید آمد. بومی گرایی را در گسترده ترین معنا می توان آموزه ای دانست که خواستار باز آمدن، باز آوردن یا ادامه رسوم، باورها و ارزش های فرهنگی و بومی است. ابراهیم گلستان که با زبان خاص خود موفق به خلق آثاری مانا در زمینه داستان های بومی شده، به زیبایی و در موارد ضروری از فضای بومی محلی برای رساندن مفهوم به خواننده بهره گرفته است. زبان و بیان بومی و محلی و اعتقادات محلی از زبان شخصیت های داستانی این نویسنده، نه تنها در پیشبرد داستان مؤثر است، بلکه زبان و بیان محلی به همراه باورهای بومی، راهی برای بیان و مقابله و مبارزه نویسندگان با معضلات و مشکلات اجتماعی، اعتقادات نادرست و خرافی، فقر اقتصادی و به همراه آن فقر فرهنگی است. این زبان، به خواننده یاری می رساند تا خود را در فضای مورد نظر نویسنده قرار دهد و شخصیت های داستان برای او باورپذیر شود. گلستان به نحوی شایسته از عناصر بومی بهره گرفته و در عرصه ادبیات بومی محلی به موفقیت دست یافته. در این تحقیق کوشیده شده تا پس از بررسی ویژگی های بومی گرایی در ادبیات، براساس شیوه کتابخانه ای و با دیدگاه تحلیلی – توصیفی، به تطبیق داده ها با آثار بومی گرایی ابراهیم گلستان پرداخته شود و ویژگی های بهره گیری نویسنده از فضا، اندیشه، آداب و رسوم و کلام بومی و در نهایت شکل گیری فرم داستانی و سبک نگارشی وی تبیین شود.
نقد فمینیستی رمان های «بنات الریاض» اثر رجاءالصانع و «عادت می کنیم» اثر زؤیا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
192 - 215
حوزههای تخصصی:
با پیدایش جنبش های فمنیستی در سده های نوزدهم و بیستم، زن و مشکلات او در مرکز توجه نویسندگان و ادیبان جهان قرار گرفت. هرچند بسیاری از ادیبان به گونه ای کلیشه وار و سطحی به بررسی زن و مسائل او پرداخته اند؛ اما در اندک آثاری از بزرگان این عرصه، شاهد پرداختن دقیق به مسائل این جنس هستیم. رجاء الصانع نویسنده پرآوازه عربستانی و زویا پیرزاد نویسنده ایرانی از جمله کسانی اند که در این زمینه توانسته اند گوی سبقت را از دیگر بزرگان این میدان بربایند. این دو نویسنده، افزون بر پرداختن به زنان در آثار خود، به عنوان شخصیت هایی اصلی و تأثیرگذار، به طرح مشکلات و مسائل آنان پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، رمان «بنات الریاض» نوشته رجاء الصانع و رمان «عادت می کنیم» نوشته زویا پیرزاد را واکاوی و بررسی نماید و نقدی فمنیستی از این دو رمان ارائه دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه هر دو نویسنده محل زندگی، آداب و رسوم، زبان، فرهنگ و بخشی از تفکراتشان با یکدیگر تفاوت هایی دارد؛ اما هر دو تحت تأثیر مکتب فکری فمنیسم، مباحث و مفاهیم مشترکی را در آثارشان بازتاب داده اند؛ زنان در هر دو رمان، زنان آزاده ایند که در برابر مردان و جامعه سنتی می ایستند و از حقوق خویش دفاع می کنند.
بررسی قطب استعاری و مجازی زبان درشرح شطحیات روزبهان براساس نظریه رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب های نثر صوفیه دارای دو نوع زبان است: کتاب هایی با نثر مغلوب و بیان کننده حالات عارف در عالم وجد و کتاب هایی با نثر متمکن که به بیان و تعلیم اصول تصوف می پردازند. هدف این پژوهش آن است تا با اتکا به نظریه یاکوبسن مبنی بر قطب مجازی و استعاری زبان، شطحیات روزبهان را به شیوه تحلیلی توصیفی بررسی کند. یاکوبسن با پذیرفتن گفته سوسور مبنی بر دو اصل محور جانشینی و هم نشینی، می گوید که مجاز مرسل از خلال رابطه هم نشینی و استعاره از رابطه مشابهت و جانشینی به دست می آید؛ یاکوبسن نثر را دارای طبیعتی مجازی و شعر را دارای طبیعتی استعاری می داند. سوال اصلی پژوهش این است که روزبهان در شرح شطحیات، از کدام یک از این دو قطب بیشتر بهره جسته است؟ با این بررسی درمی یابیم که روزبهان از هر دو سویه قطب مجازی و استعاری زبان بهره برده است، آنجا که به وصف خداوند و خلفای راشدین پرداخته کلام او طبیعتی مجازی دارد و جایی که به شرح شطحیات عرفا پرداخته کلام او بیشتر از قطب استعاری بهره برده است.
عاشق فداکار یا بورژوای خائن؛ خوانشی دیگر از رمان «چشم هایش» و شخصیت «فرنگیس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
رمان چشم هایش، اثر معروف بزرگ علوی، یکی از مهم ترین رمان های فارسی است که به روابط عاشقانه «ماکان» و «فرنگیس» و فعالیت سیاسی آن ها در عصر رضاشاه می پردازد. در این رمان، فرنگیس، علی رغم بورژوا بودن،زنی عاشق و فداکار است که با ایثار بزرگ خود، استاد ماکان را از مرگ حتمی نجات می دهد. این موضوع، از همان زمان انتشار، منتقدان وابسته به جریان چپ را به انتقاد از این رمان و بعدها سایر منتقدان را به تحسین آن واداشته است. این مقاله می کوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اصل «عدم قطعیت معنی» و «امکان تفاسیر جدید از متون ادبی» در نظریه های ادبی ای مانند «هرمنوتیک» و «پساساختارگرایی»، خوانشی نو از این رمان به دست دهد و به قرائتی تازه از آن دست یابد. قرائتی که در نقطه مقابل معنای ظاهری رمان و قرائت پذیرفته شده از آن در میان منتقدان قرار می گیرد و فرنگیس را انقلابی متزلزلی معرفی می کند که در دشوارترین لحظات انقلاب، به استاد ماکان و نهضت خیانت می کند و به صف دشمنان انقلاب می پیوندد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رمان چشم هایش برخلاف معنای ظاهری اش، که به انتقاد شدید منتقدان چپ منجر شده، در باطن، به تئوری انقلاب در مکتب مارکسیسم وفادار است. به زعم ما نشانه های درون متنی فراوانی در این رمان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان خوانش جدیدی از آن را که متناسب با تئوری مارکسیسم در باب انقلاب است ارائه کرد.
بررسی شیوه های تغییر امثال فارسی در متون منثور منتخب پس از اسلام تا سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
143 - 166
حوزههای تخصصی:
اغلب مثل پژوهان تغییرناپذیری یا تغییرپذیری اندک را یکی از ویژگی های مثل دانسته اند. برخی از آنان هیچ گونه تغییری را در امثال جایز نمی دانند و برخی دیگر برای تغییر امثال حد و حدودی قائل شده اند. این مقاله بر آن است تا با بررسی امثال متون منثور منتخب تا سده هشتم هجری به بررسی مقوله تغییر امثال بپردازد. در این پژوهش 27 متن منثور فارسی خوانده و امثال فارسی آن ها استخراج شد. سپس امثال مشابه از نظر لفظی و محتوایی به منظور بررسی شیوه های تغییر در سیر تاریخی متون بررسی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد بر خلاف تعاریف محققان، امثال در سیر تاریخی متون با تغییراتی روبرو شده اند. در میان امثال مستخرج از متون مورد بررسی 74 مثل کم و بیش تغییر یافته اند. شیوه های تغییر در این امثال به ترتیب بسامد عبارتند از: تغییر در ساخت دستوری، تغییر بلاغی، تغییر در واژه ها، افزایش یا کاهش واژه ها و جابجایی نحوی.