مطالب مرتبط با کلیدواژه

متون منثور


۱.

آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان از طریق متون منظوم در مقایسه با متون منثور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش زبان متون منظوم متون منثور آموزش واژه فارسی آموزان عرب زبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۴۴۴
ارتباط عمیق ادبیات با لایه های مختلف جوامع و پیوند آن با هویت و میراث فرهنگی، موجب شده است از این ابزار نیرومند و جذاب برای گسترش و آموزش زبان نیز بهره بگیرند. در این مقاله به بررسی اثربخشی بهره گیری از متون ادبی در آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان پرداخته ایم. برای این منظور، از فارسی آموزان عرب زبان دوره پیشرفته مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) افرادی انتخاب شدند و پیش آزمونی با محوریت سنجش دانش واژگانی مربوط به واژه های جدید به کار رفته در متون پژوهش، در قالب متون منظوم و برگردان نثر آنها در دو گروه مساوی آزمون و گواه برگزار گردید. پس از آن، پس آزمونی برگزار شد. نمرات دو گروه آزمون و گواه در پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل هم وردایی بررسی شد. نتایج تحلیل آماری حاکی است اگرچه فارسی آموزان گروه پیش آزمون در پاسخ گویی به پرسش های پس آزمون، عملکرد بهتری داشته اند، این تفاوت در عملکرد، معنادار نیست و درنتیجه فرضیه پژوهش که به کارآمدی و تأثیر بیشتر آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان از طریق متون منظوم در مقایسه با متون منثور تأکید دارد، به اثبات نمی رسد.
۲.

الگویی برای تحلیل متون منثور فارسی برمبنای مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الگوی تحلیل متن متون منثور مقدمه شاهنامه ابومنصوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۹۹
ضرورت تدوین الگویی قابل اتکا برای تحلیل متون ادبی، نکته ای غیر قابل انکار است. از این رو، تلاش برای تدوین چنین الگویی، تاریخی به دیرینگی متون ادبی دارد. چنین ضرورتی در حوزه نثرپژوهی بیش از حوزه شعرپژوهی به چشم می خورد و علت آن را باید در توجه افزون تر پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی و البته مخاطبان آن به متون شعری جست و جو کرد. این مقاله با بهره گیری از پژوهش-های دیروز و امروز و با استناد به مقدمه شاهنامه ابومنصوری که از قدیمی ترین متون برجای مانده زبان فارسی است؛ کوشیده است؛ الگویی برای تحلیل متون نثر ارائه کند. پژوهش حاضر که در شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده بر آن است که تعیین موضوع متن، روشن کردن پیوندهای متن با عوامل تأثیرگذار و سرانجام تعیین جایگاه متن مورد بررسی در حلقه های شکل گیری و تحول متون منثور، می تواند؛ در تحلیل چند و چون متون راه گشا باشد. مقدمهء اجرایی کردن چنین الگویی، پژوهش در ویژگی های اصیل زبان فارسی و ترسیم دقیق خط سیر و تحول زبان محاوره و خطابه به عنوان دو گونهء زبانی تأثیر گذار در شکل گیری و تحول متون منثور است. شاهنامه ابومنصوری با موضوعی حماسی و ملی و با قرار گرفتن در بزنگاه برخورد محاوره، خطابه و نثر مکتوب فارسی، به استقلال نثر می اندیشد و با پای بندی به موضوع، اصالت زبان، توجه به معیارهای بومی در بهره گیری از زبان عربی، رعایت بلاغتی طبیعی، الگویی قابل اعتماد برای نویسندگان زبان فارسی است.
۳.

بررسی شیوه های تغییر امثال فارسی در متون منثور منتخب پس از اسلام تا سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متون منثور امثال فارسی تغییر امثال شیوه های تغییر امثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۱۵۴
اغلب مثل پژوهان تغییرناپذیری یا تغییرپذیری اندک را یکی از ویژگی های مثل دانسته اند. برخی از آنان هیچ گونه تغییری را در امثال جایز نمی دانند و برخی دیگر برای تغییر امثال حد و حدودی قائل شده اند. این مقاله بر آن است تا با بررسی امثال متون منثور منتخب تا سده هشتم هجری به بررسی مقوله تغییر امثال بپردازد. در این پژوهش 27 متن منثور فارسی خوانده و امثال فارسی آن ها استخراج شد. سپس امثال مشابه از نظر لفظی و محتوایی به منظور بررسی شیوه های تغییر در سیر تاریخی متون بررسی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد بر خلاف تعاریف محققان، امثال در سیر تاریخی متون با تغییراتی روبرو شده اند. در میان امثال مستخرج از متون مورد بررسی 74 مثل کم و بیش تغییر یافته اند. شیوه های تغییر در این امثال به ترتیب بسامد عبارتند از: تغییر در ساخت دستوری، تغییر بلاغی، تغییر در واژه ها، افزایش یا کاهش واژه ها و جابجایی نحوی.
۴.

ساختارشناسی دیباچه های متون منثور در پنج متن برگزیده پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی متون منثور دیباچه نگاری ساختارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۷۶
متون کهن پارسی در دو وجه منظوم و منثور خود بر مبنای ساختارهایی مشخص تکوین یافته اند که برونداد ژرف ساخت های گفتمانی حاکم بر نظام اندیشگانی مؤلفان آنها هستند. دیباچه ها در جایگاه نقطه آغازین این ساختارها، خود نیز سازمان بندی ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره و بر مبنای الگوی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها، می کوشد ساختار حاکم بر دیباچه های پنج اثر روایی، تعلیمی، اخلاقی، عرفانی و تاریخی را با رویکردی توصیفی و تحلیلی شناسایی کرده، به سوی استخراج الگویی گام بردارد که تعمیم پذیر به تمام یا دست کم بخش عمده دیباچه های منثور ادب فارسی باشد. پژوهش پیش رو، ساختاری نُه سازه ای را در دیباچه های متون مورد مطالعه شناسایی کرده که به گونه ای تکرارشونده، نظام مند و نسبتا واحد نمود یافته، صرفا تفاوت نویسندگان از منظر ایستارهای ذهنی، شرایط اجتماعی و سیاسی و برخی عوامل دیگر باعث گسترش یا محدودیت برخی از این سازه ها شده است اما، در مجموع، این ساختار نه گانه برقرار مانده است. ساختار استخراج شده را می توان در کلان ساختار سه سازه ای «دیگری، خود، دیگری» خلاصه نمود. بر این اساس، در دیباچه های مورد مطالعه، گونه ای هنجارمندی و در نتیجه، نوعی وفاداری خودآگاه یا ناخودآگاه به این ساختار جز در مواردی معدود دیده می شود، مسئله ای که سخن درباب میزان ابتکار و نوآوری خالقان این دیباچه ها را پیش می کشد. بر مبنای پژوهش حاضر، می توان با تکیه بر همین ساختار حاکم بر دیباچه های منثور فارسی، از نوعی «زیرگونه» سخن گفت که در امتداد کلان گونه های شناخته شده در سنت ادبی فارسی شکل می گیرد و به مثابه نیروی جهت دهنده نویسندگان در فرایند خلق آثار منثور فارسی عمل می کرده است.