فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۳۸۱ تا ۵۰٬۴۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
43 - 63
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تأثیر حماسه های دینی فارسی بر اشعار کردی غلام رضاخان ارکوازی شاعر بزرگ کردی سرای شیعی ایلامی از نظر تطبیقی بررسی موارد مقتبس و ملهم از حماسه های دینی در شعر او نشان داده شده است. از آنجا که کردهای شیعه مذهب، بخش اعظمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند و در روند شکل گیری مذهب تشیع نقش داشته اند، بررسی تطبیقی این نوع ادبی در زبان فارسی و زبان کردی جنوبی (زبان کردهای شیعه مذهب) حائز اهمیت است؛ چراکه می تواند به شناخت زمینه های مذهبی و فرهنگی و ملی و طبعاً حرکت به سوی همگرایی افزون تر منجر شود.
از نظام نشانه ای تا نظام ابژه ای در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در فرایندی تحولی، از نشانه شناسی ابژه محور به نشانه شناسی سوژه محور و سپس به نشانه شناسی پدیدارشناختی گرایش می یابد. حاصل چنین بینشی، شکل گیری رابطه ای مبتنی بر چالش یا تطبیق میان سوژه و ابژه و جهان هستی است. برپایه این، شاهد نوعی تأثیر و تأثّر ابژه ها و سوژه ها هستیم. معنی نیز در اثر درهم آمیختگی سوژه و ابژه به طور سرایتی از یکی به دیگری منتقل می شود. ابژه ها نیز در نقشی بیناابژه ای در تعامل یا چالش با یکدیگر قرار می گیرند و این امر بر عملکرد و رفتار فرهنگی و اجتماعی سوژه های انسانی تأثیر می گذارد و نوع تبادلات آنها را تعیین می کند. درواقع، ابژه بر صدر می نشیند و با وجه مشروعیت بخش و اقتدارگرای خود می تواند به فروپاشی ساحت حضوری سوژه یا بازاستقرار آن منجر شود. مسأله مقاله این است که این فرایند چگونه و مبتنی بر کدام ویژگی ها و گفتمان ها تحقق می یابد. برپایه این، در پژوهشِ حاضر به بررسی این دو پرسش مهم پرداخته می شود که ویژگی ها و بایسته های گذر از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و کارکردهای گفتمانی آن در شازده احتجاب گلشیری چگونه است؟ همچنین جایگاه فرایند معنایی ابژه و نقش آن در وضعیت حضوری سوژه چیست؟ درواقع هدف اصلی این مقاله بررسی سیر تحول از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و استقرار نظام ابژه ای و جایگاه های فرایند معنایی آن است. نتیجه نشان می دهد ابژه ها در فرایند گذر از نشانه تا ابژه شدگی، جایگاه اقتدارگری، پروتزی، مکانی، کنشی، نمودی، طنزگونگی، ارجاعی، فرهنگی، تاریخی و مشروعیت بخشی پیدا می کنند.
الدور الروائي للزمن في تکوین عملیه الخطاب الروائي لجیرار جینیت في روایه "أم سعد" لغسان کنفاني(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یؤکد الناقد الروائی "جیرار جینیت" فی الخطاب الروائی علی القصه وکیفیه سردها، وینظر إلی الروایه باعتبارها حلقه وصل للتعامل بین القصه والخطاب. وللخطاب فی هذا الاتجاه ثلاثه أبعاد، هی الصیغه، والخطاب، والزمن الذی ینقسم بدوره إلی نظم واستمرار وتکرار. نحاول فی هذا البحث وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی اتجاه جینیت فی الخطاب الروائی أن ندرس بنیه الزمن وأساسیات الروایه لنحلل بعدها المساحه ما بین الروایه وبیان الراوی فی روایه "أم سعد"، ونتعرف کذلک علی حجم استخدام غسان کنفانی لهذا الاتجاه من أجل تشکیل هذا النظام والبنیه الروائیه للقصه. تنطلق فرضیه البحث من أن روایه "أم سعد" قد شهدت تداخلا للأزمنه الثلاثیه وبالتالی یمکن دراستها وفق نظریه جیرار جینیت. ونتیجه لذلک فإن القصه وبسبب طبیعتها الوصفیه فی بدایتها کانت سلبیه السرعه، لکن فی نهایه القصه وبعد حذف بعض الأحداث غیر الهامه أخذت القصه منحی إیجابیا من ناحیه السرعه والحرکه، لکن النمط العام للحکی أو الروی فی الروایه کان أحادیا وتمت الاستفاده من مقیاس التکرار لتأکید المعنی فی مضمون القصه. إن الکاتب وبعد کسره للمسار الزمنی الخطی استخدم أنواعا من الزمن المضطرب الاستباقی والاسترجاعی، لکن الروایه وعندما تلجأ إلی الحوار والمناقشه بین طرفین نلاحظ فیها أکثر أشکال التکرار وهو ما خلق فضاءً واقعیا قلص المسافه بین القارئ والنص وزاد من حیویه روایه کنفانی وحول نصه إلی نص حی ونشط.
دیگریِ تهدیدکننده و دیگریِ معنابخش در شعر معاصر، مطالعه موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
علاوه بر اینکه انسان گرایی از رویکردهای اصلی اگزیستانسیالیسم است و انسان شأنی معنابخش در آن دارد، دیگریْ به عنوان باشنده ای که او نیز از وجود خویش آگاه است، در اگزیستانسیالیسم و ادبیات حضوری چندگانه پربحث و گسترده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که هم مجموعه ای از مفاهیم مربوط به یکی از رویکردهای اگزیستانسیالیستی به مفهوم دیگری که در نظریات متفکرینی چون سارتر به چشم می خورد و در کل نگاهی است بدبینانه، در شعر شمس لنگرودی بازتاب قابل توجهی داشته است و هم نگاه انسان گرایانه و معنابخش به دیگری در اشعار وی دارای مثال های متعدد است. مطالعه ی اشعار نشان می دهد که شاعر در نگاه انتقادآمیز به دیگری، موضوعاتی مانند محدودکردن اختیار و امکان مندیِ دیگری، سلطه جویی، توده سازی و توده شدگی و تنزل و سقوط رابطه ی اصیلِ من-تو به من-آن مطرح کرده است و در نگاه خوش بینانه و انسان گرایانه به حضور معنابخش و محوری انسان پرداخته که سبب تعالی است و حتی بر نحوه ی آشکار شدن پدیده ها بر شاعر تأثیر زیادی دارد. از شواهد مثال پرتعداد می توان ادعا کرد که هر دو رویکرد را می توان از مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیستی حاضر در اشعار شمس لنگرودی دانست که حاکی از دغدغه های وجودی شاعر است و در چارچوب شعریت و منطق هنری منعکس شده است.
ساخت کلان رباعیات نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت کلان به ساختار زیرین و بنیادینی اطلاق می شود که نظام و سازمان متن یا گفتمان را تبیین و تفسیر می کند. در بررسی و توصیف ساخت کلان رباعیات نیما، که برپایه طرح ساخت گفتمانی و متنی لطف الله یارمحمدی درباره رباعیات خیام صورت گرفته و مبتنی بر سه سازه «توصیف»، «توصیه» و «تعلیل» است، علاوه بر این سه سازه، سازه های «تمنا و آرزو»، «تأسف»، و «تعجب» نیز قابل تشخیص است. براساس این طرح، رباعیات نیما را می توان به سه دسته رباعیات تک سازه ای، دوسازه ای و سه سازه ای تقسیم کرد. رباعیات تک سازه ای بیش از نیمی از کل رباعیات نیما را به خود اختصاص داده است. سازه اصلی و محوری در رباعیات نیما سازه توصیف است که بیشترین بسامد را دارد و در آن نیما به توصیف احوال خود، به ویژه احوال عاطفی خویش، در قالب گفت وگوهایی عاشقانه با معشوق پرداخته است. همچنین، توصیف طبیعت، انسان، جهان و دیگر مقوله های کلی از دیگر عناصر سازه توصیف در رباعیات او به شمار می آید. ازآنجاکه در دستگاه ارتباطی رباعیات نیما، جزء فرستنده در مرکز و کانون توجه قرار دارد، گفتمان رباعیات او از نوع توصیفی است. نگاه نیما در این اشعار به مقوله هایی همچون عشق، انسان و جهان، غالباً مبتنی بر نگرش سنّتی است و فقط در رباعیاتی که در آنها به توصیف طبیعت پرداخته، نشانه هایی از بینش نو و تازه او دیده می شود.
تحلیل شناختی کانون های توجه در داستان یوسف پیامبر از دیدگاه لنگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
85 - 101
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد.این رویکرد که در سه دهه اخیر در زبان شناسی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است، زبان را نمودی از نظام تصویرسازی و تعبیر ذهن می داند. زبان شناسان شناختی عقیده دارند که پدیده تعبیر صحنه پدیده ای شناختی است و آنچه در داستان و روایت اتفاق می افتد را می توان از دیدگاه شناختی به شکلی عمیق تر بررسی و تحلیل نمود. در این پژوهش با توجه به دیدگاه های زبان شناسی شناختی رونالد لنگاکر (1987) در زمینه تعبیر صحنه و ابعاد مختلف آن مانند زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه به تحلیل داستان یوسف پیامبر(ع) در سوره یوسف پرداخته می شود و سپس مقوله کانون توجه در آیات این سوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین بسامد هر یک از ابعاد تعبیر در آیات این سوره بررسی می شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخآن های می باشند. در این جستار سوره یوسف که مشتمل بر 111 آیه است، به عنوان منبع اصلی پژوهش انتخاب و ابعاد تعبیر صحنه در زبان شناسی شناختی در سرتاسر داستان مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های این مطالعه، از میان ابعاد تعبیر صحنه، به ترتیب بُعد زاویه دید بیشترین و بُعد شرح صحنه کمترین بسامد را دارا می باشند. همچنین بیشترین کانون های توجه دراین سوره به ابعاد خواب و رویا و تعبیر آن، پیراهن و مکر و نیرنگ اختصاص یافته است.
الباخرزی حیاته و ادبه
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول بهار ۱۳۸۸ شماره ۱
49 - 64
حوزههای تخصصی:
الباخرزى أدیب بارز فی من أدباء القرن الغامس للهجره، انه فارسى الاصل ولد فى قصبه باخرو احدى نواحى نیشابور: و آ ثرت أن ابحث عن ترجمه حیاته و هو و ان ولد فى باخرز الا أنه کاذ من الادباء الذین عرفوا من ذوى اللسانین، اللغه الفارسیه و العربیه و أشرت فى هذه الدراسه الى اساتذته و مجالس العلم و الادب فى عصر» و الاصفار و الصلات و عمله الادبى و آ ثاره التى وصلت الینا و التى لم تصل، خاصه الروزنامجتان( الیومیات) و اصلها معرفه الایام و الشهور و طلوع الشمس و القمر على مدار السنه التى اجتمعت له فى بغداد حین زارها بصحبه الآمر البو یهى الیومیه (Diry) فى دائره المعارف البریطانیه الجدیده، تسجیل یومی للتجارب و الملاحظات و الخبرات و الآراء الذاتیه.
ظاهره التناص فی لغه محمود درویش الشعریه
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳
79 - 100
حوزههای تخصصی:
تکون آلیه التناص من أهم الأدوات التی یستخدمها أدباء العرب لإثراء نتاجاتهم الشعریه أو النثریه، حیث یسترجعون المعارف السابقه ویستثمرونها ویذیبونها فی نصوصهم الجدیده وفق رؤیتهم. یهدف هذا المقال إلی أن یدرس مفهوم التناص فی نتاجات شاعر العرب والقضیه الفلسطینیه محمود درویش من سنه 1964م إلی 1983م، لیکشف عن أن هذا الشاعر العظیم کیف یستدعی النصوص بأشکالها المتعدده الدینیه، والتاریخیه، والأسطوریه، والأدبیه، وکیف یجسد التفاعل الخلاق بین الماضی والحاضر. وهل یوظف التراث توظیفا حیویا أو جامدا؟
مقایسه پیر در شعر حافظ و دیوان های حکیم فضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
159 - 188
حوزههای تخصصی:
در همه مکاتب عرفانی، به ویژه در عرفان اسلامی بر لزوم راهنما و مرشد تاکید شده است. اهل طریقت را اعتقاد براین است که بی وجود واسطه، توفیق در سلوک میسر نیست ومبتدیان را بدون هدایت پیری منتهی راه پرفراز ونشیب طریقت پیمودنی نیست.در دیوان خواجه شیراز هیچ سند قاطعی که حکایت از سرسپردگی حافظ به یک پیر واقعی یعنی مشایخ طریقت داشته باشد در دست نیست.ولی با این وجود به لزوم داشتن پیر و آرزوی یافتن دلیل راه و همانند عقاید متصوفه، عقیده به لزوم پیروی سالک از پیر، در افکارش مشهود میباشد.در دیوانهای فارسی وترکی حکیم فضولی با توجه به مدایح و ثنایایی که درباره ائمه معصومین سروده شده، به صراحت پیر فضولی مشخص می شود و درگاه پیر مغان نیز در اشعارش والاتر از فرشته و راهبر به سوی آب زندگانی می باشد.در این تحقیق به روش تطبیقی پیر از دیدگاه عرفان و نظریات دو شاعر عارف بزرگ درباره پیر و لزوم داشتن آن بررسی خواهد شد تا اشتراکات و افتراقات آن روشن شود.
نمود جنسیت گرایی، ناجنسیت گرایی و فراجنسیت گرایی در شعر فروغ فرخزاد
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 85
حوزههای تخصصی:
زبان از عناصر بنیادین نوشتار به شمار می رود. بسیاری معتقدند میان زبان مردانه و زنانه در نوشتار تفاوت وجود دارد. لذا در شاخه رادیکال و پست مدرن جنبش زنان فمینیسم زبان و نوشتار زنانه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هر چند وجود چنین زبانی، با منطق شکل گیری خود زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین از زبان و نوشتار زنانه به عنوان یک رویکرد به زبان و نوشتار یا نوعی شیوه نگارش که در قید و بند جنسیت قرار گرفته می توان یاد کرد. لذا نگرش فرافمنیسم از شاخه زبان شناسی فراساختارگرا با تمایزی که بین نوشتار زنانه (جنسیتی) نوشتار فراجنسیتی، و غیرجنسیتی قائل است سعی دارد نمونه هایی را بررسی و نگرش های ذکر شده را تبیین و تشریح نماید. مقاله حاضر ضمن بررسی انواع نوشتار (جنسیتی، فراجنسیتی، غیرجنسیتی)، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت بین زبان و جنسیت و هر گونه الگوی پیشینی دارد که زبان نوشتار را به زنانه و مردانه تقسیم می کند. لذا با بررسی آثاری از فروغ فرخزاد نمونه هایی از انواع روابط بین زبان و نوشتار را ارائه می دهد. تا نشان دهد تقسیم بندی نوع نوشتار به زنانه و مردانه نگرشی کاملاً جنسیت زده است.
تحلیل حکایت "عاشق شدن پادشاه بر کنیزک" از دیدگاه مبانی حکومت داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
207 - 217
حوزههای تخصصی:
حقیقت نقد، یا همان زنجیره احوال ما آدمیان مهم ترین شاخصه شناخت چگونه زیستن است. تأثیر دقیق و اندیشه ژرف و عمیقِ کسانی همچون مولوی ، در راستای نشاندن اهداف صحیح چه در محوریت فردی و چه در محوریت اجتماعی، پخته کردن دقیق ترین داستان هاست در قالب «مثنوی». یکی از مرکزهای ثقل «مثنوی معنوی» داستان پادشاه و کنیزک است که نقد حقیقت آن باعث بوجود آمدن شاهراه هایی می شود که هرچه بیش تر به عمق آن پی می بریم عجز ما را در برابر آن بیش تر می کند و تاریکی ها را در برابر دیدگانمان افزون تر. شرح های بسیار بر این داستان، نمایانگر قدرت معانی و رستاخیز کلماتی است که در قالب نظم ریخته شده، و هر اندیشمند بر اساس ذوق و قریحه نقاد خود آن را به گونه ای شکل می دهد و چه هنرمندانه گمان ها یار و همراه مولوی می شوند. در این پژوهش نگاه متفاوت ما، مبانی اصیل حکومت داری را هدف قرار داده است و اگر به دیده انصاف بنگریم به بدیع بودن و متفاوت بودن آن پی خواهیم برد.
Etude de la métaphore dans la traduction des Ghazals de Hâfiz par Charles Henri de Fouchécour(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La présente étude a permis de réaliser l’évaluation des métaphores traduites de Divan de Hâfez proposées par De Fouchécour afin d’avoir une vision générale sur la manière d’emploi de la métaphore dans les deux langues française et persane. Nous avons profité des parties les plus importantes et les plus utiles des idées de Meschonnic dans ses différents ouvrages, pour vérifier la manière d’agir de métaphore, son effet sur le sens et nous avons l’intention de vérifier les points communs et les points différents d’emploi de la métaphore dans les deux langues française et persane. Le principe de base c’est que le travail du traducteur doit avoir la même qualité que celui de l'auteur. Pour cela, l'objectif de ce travail de recherche est de trouver les stratégies possibles pour traduire les figures du sens et aussi on va constater des solutions trouvées par De Fouchécour pour en relever des moyens dans la voie de la traduction des figures de sens. Le travail proposé est articulé autour de trois parties: la première présente quelques principes des idées d’Henri Meschonnic, la seconde consiste en des remarques sur les figures du sens en français et en persan et la troisième présente l’analyse des ghazals.
نقش عناصر مادینه در زندگی زرتشت بر اساس روایت زراتشت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زراتشت نامه یکی از آثار قرن هفتم هجری است که به زندگی زرتشت و حوادث پیش و پس از تولد او می پردازد. در این منظومه، به توطئه های دشمنان زرتشت برای نابودی او در دوران کودکی و نقشی که مادرش در محافظت از وی دارد، اشاره می شود. نگارنده در این جستار بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به مطالعۀ نقش عناصر مادینه در زندگی زرتشت بر اساس روایت زراتشت نامه بپردازد. با اندک توجهی به این رویدادها درمی یابیم که علاوه بر مادر زرتشت، بسیاری از عناصر و حیوانات مادینه نیز در سرنوشت او، نقش حمایت گر و محافظ دارند. از جملۀ این موارد می توان به ماده گاو، مادیان، ماده گرگ، میش و نقش آب (گذر از آب و غوطه خوردن در رود وهدائیتی) اشاره کرد. نقش فعال مادر زرتشت و حیوانات و عناصر مادینه در مراقبت و حفظ زرتشت از خطرات، علاوه بر منظومۀ زراتشت نامه در بسیاری دیگر از آثار زرتشتی نیز تکرار شده که این موضوع می تواند در ارتباط با مفهوم نمادین این نیروهای مادینه با مفهوم برکت باشد. با توجه به این که اقوام هند و اروپایی، اقوامی پدرتبار و مردسالار هستند، نقش عناصر مادینه در سرنوشت زرتشت، می تواند بازمانده و یادگاری از عقاید ایرانیان قبل از ورود آریاییان به ایران باشد که این اقوام به گواهی تاریخ، اقوامی مادرتبار و زن سرور بوده اند. جایگاه فعال زن در این منظومه، نشان از باور فرهنگی عمیق و ریشه داری است که به هزاره های قبل از ورود آریاییان به ایران بازمی گردد.
شواهد تغییرات محیطی در نواحی خشک
حوزههای تخصصی:
نواحی خشک و نیمه خشک برروی هم بیش از ۳۰ درصد مساحت خشکی های زمین را دربرمی گیرند. این نواحی در دوران چهارم، همراه با پیش روی و پس روی یخچال های قاره ای و تغییرات اقلیمی، از نظر وسعت و نوع فرآیندهای طبیعی، تغییرات و تحولاتی را متحمل شده اند. آثار ناشی از این تغییرات و تحولات به صورتهای مختلف ژئومورلوژیک، رسوبی، فیزیکی، شیمیایی و زیشتی، کم و بیش محقوظ مانده اند که شناخت و بررسی آنها می تواند در تشخیص وسعت و شدت تغییرات محیطی به ما کمک نماید.
در این مقاله که با مطالعه منابع مختلف و به روش کتابخانه ای تهیه گردیده، ضمن دسته بندی انواع شواهد تغییرات محیطی در نواحی خشک، بنا بر نوع و ماهیت آنها، به طور مختصر، هریک از این شواهد مورد توجه قرار گرفته اند. مطالعه دقیق ویژگی های این گونه آثار موجود از شرایط محیطی گذشته در نواحی خشک می تواند زیربنای مناسبی را جهت برنامه ریزی های محلی و ناحیه ای فراهم آورد.
«تاجگه» یا «باجگه»؛ «طیّار، نوعی قایق» یا «طیّار، سازه ای در کاخ» تصحیح و شرح یکی از مشکلات دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
73 - 91
حوزههای تخصصی:
آثار خاقانی یکی از فاخرترین تولیدات زبان و ادبیات فارسی است که در طول سده های مختلف در سبک و اسلوب خود همچنان یگانه است. متاسفانه آثار خاقانی نیز مثل هر اثر کهن دیگری از تحریف ها و تصحیف ها برکنار نیست. این مشکل به ویژه در دیوان او بسیار پررنگ تر است. تشخیص نادرست نسخه اساس و اطمینان بیش از اندازه به آن، شناخته نبودن دستنویس های مضبوط دیگر، تفاوت زیاد سطح دانش شاعر با کاتب یا مصحح و نبود امکانات امروزی مثل اینترنت و موتورهای جستجوگر از جمله اصلی ترین دلایل این تصحیف ها و تحریف ها است. در این پژوهش برآنیم تا با روش کتابخانه ای و با کمک دستنویس های کهن و نیز منابع دیرین تاریخی و جغرافیایی یکی از بیت های بحث برانگیز دیوان را تصحیح کنیم و با توجه به صورت جدید بیت شرح دیگری از آن به دست دهیم. خاقانی در دو بیت دیوان به مکانی در بغداد اشاره می کند که در تمام دیوان های چاپی، شرح ها و جستارهاییکه بهآن پرداخته اند «باجگه» ضبط شده است و سال هاست خاقانی پژوهان این دو بیت را بر اساس همین نویسه «باجگه» شرح کرده اند. در این جستار نشان داده ایم نام درست این مکان «تاجگه» است و این مکان یکی از کاخ های مشهور خلفای عباسی در قرن ششم بوده است. در همین راستا کوشیده ایم تا آگاهای های پراکنده ای را که درباره این مکان در متون کهن وجود داشته دسته بندی کنیم و مکان دقیق این قصر را در جغرافیای تاریخی و امروزی بغداد نشان دهیم. از طرف دیگر سعی کرده ایم، معنای جدیدو متناسبی از واژه «طیار» و نیز آگاهی های دقیق تری از «زرسنجه طیار» عرضه کنیم.
تحلیل تطبیقی رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد و هرس بر پایه نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
امروزه ایده ها و الگوهای فمینستی، ابزار مناسبی برای شناخت فمنیستی بودن یک اثر ، نویسنده آن و نیز میزان برخورداری اش از سازوکارهای فمنیستی است. در این میان، نظریه رویکردهای چهارگانه «الین شوالتر» منتقد و نظریه پرداز مطرح آمریکایی قرن بیستم، اعم از رویکرد زیست شناختی، فرهنگی روانکاونه و زبانی این فرصت را برای نقد سنت نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و نویسندگان مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی نموده تا یک رمان احلام مستغانمی با عنوان ذاکره الجسد و یک رمان از نسیم مرعشی با عنوان هرس را برای نقد نوشتار زنانه انتخاب کند و آن را بر حسب رویکرد فرهنگی از رویکردهای چهارگانه الین شوالتر، مورد واکاوی قرار دهد تا تصویر روشن تری از وضعیت زنان و ایده ها و آرمان های آنها بدست آورد. مطابق با دستاوردهای تحقیق و با توجه تعلق رمان های مورد بحث به مرحله فمینیسم از سنت نوشتاری الین شوالتر نشانه های رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در هر دو اثر مورد بحث نمایان است، و مطابق مولفه مصداق های حاکمیت مردسالاری، حاکمیت تابوهای سنتی و عادت ها و باورهای زنانه، در هر دو اثر ذاکره الجسد احلام مستغانمی و هرس نسیم مرعشی بیشتر بازتاب کرده است.
صور مثالی آنیموس یونگ در رمان سو و شون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
73 - 93
حوزههای تخصصی:
"آنیما" و "آنیموس" دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند ؛ که ابتدا توسط روانشناسانی چون یونگ مطرح شدند، و بارها و بارها در آثار شاعران و نویسندگان مختلف نمود یافته اند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در وجود مردان ، و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان است. این کهن الگوها تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد، و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و زندگی هر شخص دچار تغییر و تحول می شود. سیمین دانشور یکی از نویسندگانی است که این تصویرها را در اشکال مختلف در آثار خود، و به ویژه در رمان "سو و شون" بروز داده است. در این مقاله به بررسی و تطبیق جنبه های صور مثالی آنیموس یونگ و سیمین دانشور با تأکید بر رمان "سو و شون" پرداخته خواهد شد.
Analyse du Schéma Actantiel et des Syntagmes Narratifs de Greimas dans le Roman La Nuit Sacrée de Tahar Ben Jelloun(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
En plus d'analyser les personnages et les séquences du roman La Nuit sacrée de Ben Jelloun, l’article présent, de manière descriptive et analytique, étudie le processus de la production de sens basé sur le modèle actantiel et les syntagmes narratifs de Greimas, afin de pouvoir introduire les aspects cachés du texte et présenter une image dans le texte, dans sa forme et sa structure. À cet égard, après avoir inséré le point de vue de Greimas, et avoir expliqué l'analyse structurale narrative, le roman se divise en plusieurs séquences, et tout en traitant des actants, le phénomène syncrétisme est clairement visible. Ce phénomène rend plus facile et plus tangible, l’accès du protagoniste à son but ultime, qui est la libération de l'emprisonnement du corps masculin et la réalisation d'une véritable identité féminine. Les actants ne sont pas forcément des personnages, c'est plutôt le cas du destinateur, qui relève davantage des concepts et des sens. Le changement de situations basé sur les doubles confrontations dans le roman, d’une situation équilibrée initiale vers les situations déséquilibrées médianes, enfin la situation équilibrée finale, est bien perceptible. Cette analyse est complétée par l'examen des syntagmes narratifs, étant les facteurs principaux de la formation du récit. La création d'un certain nombre de contrats au début du roman crée un ensemble de syntagmes contractueles, qui conduit à la production des syntagmes performanciels basés sur la lutte, la vengeance et la ruse. Le statut de l'histoire crée finalement un syntagme disjunctionnel, du négatif au positif.
درنگی در چیستی شعر آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر آیینی به عنوان یکی از کهن ترین انواع ادبی، از نظر ظرفیت و تنوع محتوایی، بیش از سایر انواع، در عرصه ادبیات ظاهر شده است. چرا که بیش از هر نوع ادبی دیگری، باورها، افکار ، احساسات ملی و گاه فراملی و دینی را پیش روی مخاطب می گذارد. اشعار شاعران ایرانی، از روزگاران کهن تا به امروز، به خوبی سیر تغییرات این نوع ادبی را نشان داده است. در این پژوهش با بررسی پیشینه شعر آیینی، مسیر تحول معنایی آن را بررسی می کنیم. سپس با ارائه تعریفی جامع از شعر آیینی و مشخص نمودن جایگاه آن در زبان فارسی، به تحلیل و بررسی مولفه های آن خواهیم پرداخت. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و شیوه آن به صورت تحلیلی است. در این پژوهش، شعر آیینی در گذشته و معاصر مورد مقایسه قرار گرفته است و با توجه به این که این نوع شعر، امروزه دایره معنایی وسیع تری دارد؛ شعر آیینی پس از انقلاب مبنای تحلیل شعرآیینی معاصر قرار داده شده است. شعر آیینی به انواع اشعار توحیدی، ماورایی، رهایی، ولایی و شعر پایداری تقسیم می گردد.
آیین پذیرایی از مهمان در شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
415 - 436
حوزههای تخصصی:
« شاهنامه» فردوسی و «اودیسه» هومر دو نمونه از کهن ترین و نام آورترین حماسه های جهان و نمایش گر بسیاری از آیین های ایرانیان و یونانیان باستان هستند. آیین پذیرایی و نکوداشت مهمان یکی از آیین هایی است که برگزاری شایسته و درست آن، در میان مردمان دو سرزمین بسیار مهم بوده است و اجرای مراحل مختلف آن چون استقبال، شستن دست ها، چیدن خوان، به گرمابه بردن، آماده کردن بستر، بدرقه و... با دقت و ظرافت صورت می گرفت. در «شاهنامه» مراحل مختلف پذیرایی از مهمان با خرده بینی، گستردگی و تشریفات بسیار برگزار می شود. در «شاهنامه» بسته به آنکه میزبان یا میهمان، پادشاه، شاهزاده یا پهلوان باشد، این آیین به گونه ای دیگر بر پا می شود. این آیین در نزد یونانیان حتی جنبه سپند و مینوی داشته و با اساطیر و باورهای کهن آنان در پیوند بوده است. در این جستار ما با یادکرد نمونه هایی از پنج داستان «شاهنامه» فردوسی (فریدون، منوچهر، سیاوش، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار) و نمونه هایی از «اودیسه» به سنجش و بررسی چگونگی برگزاری این آیین در این دو اثر پرداخته ایم.