فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۶۰۱ تا ۴۷٬۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
گادامر تحت تاثیر آرای هایدگر در باب مقوله ی فهم، زبان، زبانمندی و تاریخمندی فهم و ...، هرمنوتیک فلسفی را بنیان نهاد. او بی آن که در خوانش متن، همچون اسلاف خود شلایرماخر و دیلتای با اتخاذ روش، و محوریت بخشی به مؤلف در پی دستیابی به نیّت مؤلف برآید و یا خواننده را به عنوان نقطه ی کانونی مقوله ی فهم و خوانش متن قرار دهد، با الهام از فلسفه ی هستی شناختی هایدگری، بر این باور است که تناظری سوژه – سوژه میان خواننده و متن برقرار است و امتزاج افق، نتیجه ی نهایی گفتگوی میان خواننده و متن به شمار می آید. این در حالی است که یکی از مهم ترین بدفهمی هایی که در باب هرمنوتیک فلسفی گادامری در پژوهش های رایج راه یافته، این است که به اشتباه از هرمنوتیک فلسفی به هرمنوتیک خواننده / مفسّرمحور تعبیر می شود. این اشتباه، ریشه در دلایلی چون: عدم توجّه به تغییر رویکرد روش محورانه در هرمنوتیک فلسفی به رویکرد دیالکتیکی، تلقّی نادرست از مفهوم انطباق یا کاربرد در هرمنوتیک فلسفی، عدم توجّه به مفهوم بازی در هرمنوتیک فلسفی، جدا انگاری سوژه و ابژه و عدم التفات به امتزاج افق ها در هرمنوتیک فلسفی، عدم تفکیک میان قلمرو هرمنوتیک فلسفی و نقد خواننده محور (هرمنوتیک ادبی) و ... دارد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی است، ریشه های این بدفهمی را مورد واکاوی قرار می دهد .
بینامتنیت قرآنی در اشعار حمید سبزواری و سمیح القاسم
حوزههای تخصصی:
اثرگذاری قرآن که کلام خدا است،مقوله ای ژرف و گسترده در ادب فارسی و عربی است.سمیح القاسم و حمید سبزواری در اشعار خود از الهامات قرآن کریم متاثرند. موضوع پژوهش حاضر بررسی بینامتینت قرآنی در اشعار دو شاعر مذکور است.روش پژوهش به صورت کتاب خانه ای و با بررسی اشعار دو شاعر اجرا شده است.ابتدا مبانی نظری پژوهش تنظیم و براساس آن اشعار دو شاعر استخراج و تحلیل های لازم به دست داده شد که حاصل نشان داد،سبزواری غالباً به روش های ترجمه،برآیندسازی از قرآن مجید بهره گرفته است و این بهره گیری عمدتا برای خلق مضمون یا تایید و تاکید مطلب و نیز،نشان دادن آگاهی و تاثیرگذاری بیشتر است و یمزان الهام پذیری او از قرآن بیشتر از سمیح القاسم است؛در مقابل،سمیح القاسم از آیات قرآن کریم به نسبت حمیدی سبزواری کمتر بهره برده؛اما این اثرپذیری در ذهن و ضمیر او چونان درهم آمیخته که موجب شده،تاثیرپذیری او از نوع «حل» باشد. اثرپذیری به شیوه حل،جزء اثرپذیری هایی است که در ظاهر بسیار نامرئی و کمرنگ نشان داده می شود؛ اما با باریک نگری، می توان به اثرپذیری عمیق اشعار او از قرآن کریم پی برد؛بنابراین،دو شاعر از آیات قرآن اثرپذیرفته اند؛اما سبزواری از اثرپذیری سمیح القاسم از اثرپذیری پنهان تر و ممزوج تر است؛از این رو،سهم خلاقیت شاعر سبزواری در بهره بردن از آیات کلام الله در قیاس با سمیح القاسم کمتر است و قدرت خلاقیت سمیح القاسم بیشتر است.سمیح القاسم در اثرپذیری خود،کسوت نو پوشانده و شائبه اقتباس را تا حد زیادی کمرنگ و در پاره ای موارد به صفر رسانده است؛زیرا،اثرپذیری سمیح القاسم،با زیبایی های بیانی و بدیعی همراه است که از بهترین نوع بینامتنیت شناخته شده است و بدان بینامتنیت انگیزشی می گویند.
حضور زنان در اسکندرنامه با توجه به نامه ها و روایت ها
حوزههای تخصصی:
بزرگترین منظومه ی حماسی قوم ایرانی مجموعه ای از داستان، اسطوره و تاریخ است که در آن همه ی اجزا به هم پیوند خورده اند، به گونه ای که نادیده گرفتن یک جزء به دیگر اجزا آسیب می رساند و فردوسی سراینده ی حکیمی است که با شکوه تمام آفریدگار این پیوستگی و زیبایی است. یکی از بخش های این اثر عظیم، داستان اسکندر است که از نگاه تاریخی با حمله به ایران، امپراتوری بزرگ هخامنشیان را در هم شکست و بزرگ ترین گناه تاریخ حکومت خود را مرتکب شد، اما در شاهنامه ی فردوسی جلوه های دیگرگونه ای از کردار او نموده شده است که از برجسته ترین آنها می توان به منش او در برابر زنان اشاره کرد. این نوشته بر آن است تا با خوانشی زنانه ،اسکندر تاریخ را در کنار اسکندر شاهنامه بنشاند و به تحلیل چنین رفتارهایی از یک جنگجوی بزرگ ،به روایت یک اثر حماسی بزرگتر ، بپردازد.
تحلیل انتقادی کتاب المرجع فی تدریس اللغه العربیه نوشته سامی الدهان
حوزههای تخصصی:
همواره شیوه های نوینی در بهینه سازی و ارائه روش های علمی نوین بمنظور بهبود کیفیت آموزش زبان ارائه شده است. کتاب پیش رو با کنکاشی در آموزش زبان عربی قصد ارائه شیوه نوینی دارد، اما سؤال اینجاست که نقاط مثبت و کاستی های رویکرد این کتاب و گفتمان غالب بر آن چیست؟ با بررسی و تحلیل انتقادی نظام مند کتاب «المرجع فی تدریس اللغه العربیه» و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با نگاهی جامع بر گفتمان حاکم بر نویسنده، و بر اساس نظریه سه بعدی فرکلاف، دستاورهای این بحث را چنین برشمرد: وجود گفتمان های متعدد تجربی آموزشی و زبان شناختی، نشان از ایجاد تغییر و بازآفرینی رویکردی نوین و فرا رفتن از شیوه های سنتی تدریس دارد، اما راهکارهای مؤلف نظام مند و واضح نیست. استفاده از تشبیه ها و استعاره ها برای بیان ایده های علمی و غلبه سبک ادبی به عنوان عامل توجیه گر، گفتمان را از جنبه علمی به سمت ایدئولوژیک کشانده است و ارزش بیانی جملات نیز بجای بار علمی، دارای بار اقناعی هستند. با وجود شباهت عناصر گفتمای حاکم بر کلام نگارنده، با برخی رویکردهای ارتباطی در حوزه آموزش زبان، همسویی کاملی با آنها ندارد و برخلاف آنچه در روشهای نوین ارتباطی وجود دارد، شاهد نوعی نابرابری قدرت بین نهاد مسلط معلم-شاگرد هستیم. با توجه به حضور عناصر و بسترهای رویکرد سنتی، نگارنده در ادعای ارائه شیوه نوین دچار نوعی افراط گرایی شده که با ادعای او سنخیتی ندارد؛ در نتیجه می توان شیوه او را آمیزه ای از شیوه سنتی و نوین با تکیه بر تجربیات شخصی دانست، که چندان پایه علمی مستندی برای آن نمی توان متصور شد.
نقد و بررسی رویکردهای زن محور در پژوهش های ادبیات عامۀ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
1 - 27
حوزههای تخصصی:
ادبیات عامه از یک قرن پیش با جمع آوری متون آغاز شد و در دهه های بعد با استفاده از رویکردهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پژوهش های مرتبط با زنان از حوزه های مهم در ادبیات عامه است که بخاطر بازتاب صداهای خاموش جامعه، ظرفیت زیادی برای مطالعه دارد. همزمان با دانشگاهی شدن ادبیات عامه، عوامل مختلفی باعث شد که به مسأله زنان بخصوص در این حوزه توجه ویژه ای شود. در این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی، ابتدا با مطالعه و طبقه بندی آثار مرتبط با زنان در ادبیات عامه که از سال 1300 تا 1400 نوشته شده اند، سیر صعودی این تحقیقات و موضوعات آن ها را نشان دادیم، سپس تأثیر رویکردهای دوگانه سنت و مدرنتیه را در ایجاد نگرش های مختلف به زنان در متون ادبیات عامیانه واکاوی کردیم، و در نهایت نظریه های تحلیلی چند پایان نامه مرتبط با زنان در حوزه ادبیات عامیانه را با نگاه انتقادی بررسی نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: نگاه غالب به زنان در متون ادبیات عامه، منفی است. معمولاً کوشیده اند تا رویکرد سنتی مردسالار را در ذهن و زبان مردم نهادینه کنند. زن را به عنوان موجودی حیله گر و جنس دوم تلقی کنند. در معدود آثاری نیز زن از جهت مثبت به عنوان نقش مادری مورد ستایش قرار گرفته است. از رویکردهای نظری مختلف در پایان نامه های زن محور به خوبی استفاده نشده و به نتایج جدید و متفاوتی نرسیده است.
بت تراش نادرپور و سلب عاملیت از سوژه (تحلیل بت تراش نادرپور از نظرگاه فلسفه وجودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
221 - 238
حوزههای تخصصی:
اندیشه های وجودی در عصر جدید، ریشه در سنت فکری- فلسفی غرب دارد و نوعی اندیشیدن در باب انسان و وضعیت انضمامی او در هستی است. این فلسفه در درجه ی نخست نوعی اعتراض به اندیشه های ماهیت گرای کلاسیک است که سهم انسان را در انتخاب سرنوشت خویش کم رنگ ساخته و با اشاعه ی نوعی جبرگرایی به انجماد فکری و انفعال دامن زده اند. در مقاله ی حاضر پس از پرداختن به پیشینه و سابقه ی فکری و محتوای شعر بت تراش از نادر نادرپور، به عنوان یکی از نمونه های موفق ادبیات منظوم معاصر فارسی، نسبت آن با سنت های ماهیت گرای کلاسیک بررسی شده است و سپس خوانشی تازه از این شعر ازمنظر فلسفه وجودی ارائه شده است. در هسته ی مرکزی شعر بت تراش نادر نادرپور، نکته ای بسیار ظریف و مهم قرار دارد چنانچه اصالت نسبی انسان را به عنوان یکی از بنیادی ترین ارکان بنای اندیشه مدرن به شمار آوریم. شعر نادرپور ازین منظر با چنین مفهومی کاملاً ناسازگار و بیگانه است و در تحلیل نهایی می توان کارکرد اصلی این شعر را معطوف به بازتولید اندیشه های ماهیت گرای متعلق به سنت های جبرگرای کلاسیک به شمار آورد که در سطحی از یک رویکرد انتولوژیک تا یک ابزار ایدئولوژیک برای سرکوب و سلب عاملیت از سوژه جریان یافته است.
بررسی آموزه های تعلیمی مفاهیم عدالت و تأمین اجتماعی از منظر سعدی شیرازی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
151 - 172
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی عدالت و تأمین اجتماعی، آرمان والایی است با این که همه آن را می ستایند ولی به یک گونه نمی بینند و تلقی یکسانی از ابعاد و گستره آن ندارند. این مقوله، به عنوان یکی از مهم ترین آرمان های بشری از دیرباز مورد توجه اندیشه مندان و صاحب نظران قرار گرفته است. در اندیشه تعلیمی شرق، عدالت و تأمین اجتماعی به عنوان محوری ترین هدف بشریت بوده است. یکی از نغزترین آثاری که به این مسأله پرداخته است، کلیات سعدی است. عدالت در برداشت سعدی، به مفهوم توزیع امکانات و مناصب براساس لیاقت هاست. در این دیدگاه، توزیع امکانات مادی و رفاهی و نیز توزیع قدرت باید براساس شایستگی ها صورت گیرد. وی به عدالت توزیعی قائل است و هم در نوع و هم در شکل حکومت، طبقه ی متوسط را شایسته ی حکومت کردن می داند. در واقع این اندیشه مند ادب فارسی، به لحاظ اقتصادی و اجتماعی، به نوعی شایسته سالاری باور دارد. در این مقاله سعی برآن است که نگرش های تعلیمی این متفکر ادبی قرن هفتم هجری قمری در مقوله عدالت و تأمین اجتماعی از این منظر مورد بررسی تحلیلی قرار گیرد تا رویکرد متفاوتی فراروی سیاست مداران و پژوهشگران عرضه کند.
تحلیل و بررسی نگره تطبیقی چهره هادیان ارواح در آیینه اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
243 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، «هادی» در آن نقش فرستنده ارواح مردگان به جایگاه ابدیشان دارد. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی به انواع هادیان ارواح و رابطه هادی با جنسیت متوفی، برهه زمانی همراهی روح از لحظه جدایی روح از بدن تا پایان رسیدن به جایگاه ابدیش و چهره ارواح در اساطیر ایران و جهان پرداخته شده است تا مردم به درک عمیق از زندگی پس از مرگ و کاهش ترس و اضطراب و رسیدن به آرامش در کردار و اخلاق نفسانی خود در گذر این جهان برسند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نحوه عملکرد هادیان روح بر اساس میزان خوبی یا بدی اعمال متوفی ارزیابی می شود و نقش هادی در هر اسطوره متفاوت از اساطیر دیگر کشورهاست و اعتقادات هر کشوری تأثیر بسیار زیادی در نشان دادن چهره هادی و نحوه برخورد با شخص متوفی دارد.
بررسی تحلیلی مباحث و اصطلاحات طبّ سنتی در مثنوی «منّ و سلوی» اثر نعمت خان عالی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی «منّ و سلوی» یا «سخنِ عالی»، منظومه ای اخلاقی و عرفانی، تعلیمی و اجتماعی از آثارِ نعمت خان «عالیِ شیرازی» نویسنده، شاعر و پزشک ایرانی تبار شیعی قرن 11و12 ﻫ ق است. «عالی» در هند می زیسته و در دربار اورنگ زیب و بهادرشاه دارای منزلتی بوده است. او به عنوان پزشک به دربار اورنگ زیب راه یافت و به نویسندگی و شعر روی آورد و از جانب اورنگ زیب و بهادرشاه به عناوین «نعمت خان» و «مقرب خان» و «دانشمندخان» مفتخر گردید. مثنوی «منّ و سلوی» مجموعه ای است از حکایات، با موضوعات اخلاقی، عرفانی و اجتماعی. «عالی» در بخش هایی از این مثنوی به طرح مباحث پزشکی اعم از نام بیماری ها، حالات بیمار، شیوه های درمان، داروها و برخی گیاهان دارویی و اخلاق پزشکی پرداخته است، که این مباحث تاکنون پنهان و مغفول مانده و به آن توجهی نشده است. در پایان این پژوهش به این نتایج مهم دست می یابیم که اولاً «عالی» برغم اینکه در تذکره ها به عنوان شاعر و نویسنده معرفی شده، از پزشکان حاذق دربار بوده و سعی داشته است با طرح مباحث پزشکی در خلال حکایات به معرفی برخی بیماری ها و داروها و گیاهان دارویی بپردازد. ثانیاً شیوه او در آگاهی بخشی و آموزش عمومی پزشکی و اخلاق پزشکی قابل توجه و بسیار کمیاب بوده و از نظر سبکی نیز حائز اهمیت است. ثالثاً این مثنوی می تواند در مطالعات و تحقیقات طب سنتی و روابط علمی ایران و هند مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای استفاده شده و با بهره گیری از سایر کتب مرتبط به تحلیل موضوع اشاره شده در متن مورد نظر می پردازد.
نقد و معرفی منابع ابیات عربی نامه های عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نامه های عین القضات همدانی با توجه به زبان ساده و ساختار درس گونه آنها در راه یابی محققان و پژوهشگران به مسائل و مبادی عرفان همواره محل تأمل بوده است. عین القضات همدانی در این نامه ها از 204 بیت عربی، بدون شمارش ابیات تکراری، بهره برده است؛ به همین سبب، برای شناخت دقیق تر اندیشه او، بهتر است نام شاعران عربی و دیوان های مأنوس و محبوب وی که ابیات عربی بسیاری را از آنها انتخاب کرده و در نامه ها گنجانده است را شناخت. ابیات عربی مندرج در متن نامه ها در بسیاری اوقات با صورت اصلی آنها متفاوت است و گاهی نیز به صورتی نادرست در متن درج شده است. روش: نویسندگان مقاله درپی آن بوده اند تا با رجوع به متون اصلی عربی، سراینده اصلی ابیات و نیز ابیات تحریف و تصحیف شده را با ذکر صورت های متفاوتشان ذکر کنند. یافته ها و نتایج: عین القضات همدانی در میان متون عربی، به متون نقد و لغت علاقه خاص تری دارد و اطلاع و دانش وی از ادبیات عرب بیشتر به این شاخه و نیز به منابع آموزشی مدارس قدیم محصور بوده است. ابیات عربی که وی در نامه های خود گنجانده، در بیشتر لغت نامه ها و متون نقد برای مثال ذکر شده است و غیر از این، وی در میان شاعران عربی، در کنار متنبی و عمر بن ابی ربیعه، بیشتر به ایرانیان عربی سرا مثل ابیوردی و شاعران مخضرم و صدر اسلام توجه دارد.
درپوش های سرامیکی کندوی عسل: گنجینه ای ناشناخته از هنرهای عامه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۴۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های ناشناخته از هنرهای تصویری قاجار و پهلوی، نقاشی های روی درپوش های سفالین کندوی عسل است. این درپوش ها به قطر تقریبی 23 سانتی متر بر روی کندوهای حصیری به طول حدود 85 سانتی متر نصب می شدند و یک سوراخ جهت عبور زنبورها در کناره آن ها قرار داشت. در این مقاله برای اولین بار ده ها نمونه از این درپوش ها که از اواخر عصر صفوی تا دوره پهلوی اول ساخته شده اند، معرفی می شود. مهم ترین مسئله این تحقیق شناسایی محل تولید این درپوش ها، دسته بندی مضامین نقوش و کتیبه ها و تحلیل محتوای آن هاست. نتایج نشان می دهد که این آثار را می توان به سه گروه کلی کتیبه دار، نقاشی های مذهبی و نقاشی های غیرمذهبی دسته بندی کرد. در میان آثار کتیبه دار، اذکار و دعاهایی نوشته شده که باید آن ها را وسیله ای جهت برآورده شدن حاجات و نیز تعویذی برای دفع بلاها از محصولات تلقی کرد. همچنین برخی از دعاها و آیات قرآنی در ارتباط با افزایش برکت محصول و نیز دفع چشم زخم هستند. علاوه بر کتیبه هایی با محتوای «ناد علی» و «اسم اعظم» که بر شیعی بودن آثار دلالت می کنند، تمام نقاشی های مذهبی شناسایی شده نیز مرتبط با باورهای مذهب تشیع است. نقاشی های مذهبی شامل تصاویری از دلدل، پنجه و زیارتگاه های امامان شیعه ازجمله آستانه های کاظمین و نجف است. در میان نقاشی های غیرمذهبی، بیشترین فراوانی به تصاویر حیوانات اختصاص دارد که آن ها را در نقش مایه های درخت زندگی یا صحنه های شکار نشان می دهد.
زبان سعدی در فصاید فارسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ و اعلامیۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزههای تخصصی:
مفهوم حقوق بشر در همه فرهنگ ها مورد احترام بوده و قوانین متعددی در این باره وضع شده است و لزوماً منحصر به دوران معاصر نیست. به این اعتبار که ادبیات، جلوه گاه فرهنگ منعکس در بطن و متن جامعه است، بازتاب مصداق های حقوق بشر در آن دیده می شود. در گستره ادبیات فارسی، حافظ در آیینه دیوان غزلیات، ضمن پرداختن به مسائل غنایی، عاشقانه، عرفانی و ... از موضوعات حقوق بشری هم سخن گفته است. او در ابیات مختلف، بارها به کاستی های حقوق انسان ها اعتراض کرده و مخاطبان خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رعایت مبانی آن فراخوانده است. حافظ برای تحقق این هدف نوآوری هایی انجام داده که پرورش شخصیت رند از آن جمله است. در این پژوهش با استناد به منابع کتاب خانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ (با رویکرد به کنش های رند) و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رندآفرینی حافظ در دیوان غزلیات، تلاشی انتقادی و اعتراضی برای برجسته کردن محرومیت های مرتبط با حقوق بشر در جامعه ایرانی و افزودن بر گستره شناخت و بینش مردم تحت ستم بوده است. همچنین، از این طریق، دوگانه «خودی/ بیگانه» در کلیت ساختار سیاسی جامعه ایرانی تشریح و برجسته سازی شده است. دیگر آنکه، مفاهیم بنیادی ذکرشده در اعلامیه حقوق بشر، منحصراً ریشه در دنیای معاصر ندارد و فرازمانی و فراتر از جغرافیایی مشخص است.
بررسی چرایی تمایز اسکاز و جادوی مجاورت در دو غزل از فاضل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
53 - 70
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم مکتبی است که آثار ادبی را بدون توجه به تأثیرگذاری های محتمل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... می نگرد. اسکاز به لحن راویِ یک شعر یا داستان گفته می شود. بدیهی است که با توجه به تفاوت فضای اشعار، لحن نیز باید به اقتضای آن تغییر کند. عواملی مانند انتخاب وزن عروضی شعر، موسیقی قافیه و ردیف و صور خیال از مؤلفه های تأثیرگذار در تغییر لحن شاعر هستند و میزان حضور یا نبود و سادگی یا دشواری این مؤلفه ها در یک متن، توجه شاعر را به اهمیت تفاوت لحن آشکار می کند. با توجه به همین مسائل، فاضل نظری در سروده های عاشقانه از وزنی شادی آور و متناسب با فضای عاشقانه شعر استفاده می کند؛ درحالی که وزن مرثیه او اُفتان و حزن آور است. او در غزل عاشقانه از قافیه و ردیف طولانی برای موسیقی مندتر کردن شعر بهره می برد؛ اما در مرثیه به ردیف کوتاه بسنده می کند. همچنین حضور صور خیال در سروده عاشقانه او نسبت به مرثیه اش بسیار پررنگ تر است. او از جادوی مجاورت برای ایجاد موسیقی در فضاهای تغزلی بهره می برد.
واکاوی نشانه های کنشگری زن در مرزبان نامه برمبنای رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم به حاشیه رانده شدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانه های کنشگری او در سه حکایت از مرزبان نامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفته اند، یا به نحوی آن را به نفع خود تغییر داده اند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام می دهند و مؤلفه های این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزبان نامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانه های قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایت ها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا می کند. زنان در مرزبان نامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا می کنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکل گیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایت ها نشانه های فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیم گیری به دست آمد.
واکاوی دیدگاه طبقاتی بهرام بیضایی در پرتو نظریات ویتفوگل و مارکس با تکیه بر نمایشنامه های آرش، اژدهاک، بندار بیدخش، سلطان مار، چهار صندوق، در حضور باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریافت نگرش های اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... در آثار ادبی، یکی از راه های کشف معنا در آن ها است. برای نیل به این هدف، باید با نظریه های سایر حوزه های علوم انسانی آشنا شد. نظریه استبداد شرقی ویتفوگل و دیدگاه های مارکس در ارتباط با مفهوم طبقه در جامعه، از جمله رویکردهایی است که ما را با چگونگی شکل گیری طبقات اجتماعی یاری می رسانند. نظریه استبداد شرقی نشان می دهد چگونه استبداد حاکم بر جوامع آب سالار شرقی، باعث شکل گیری طبقات جامعه می گردد و نظریه مارکس تأثیر مالکیت خصوصی و در نهایت سرمایه داری را بر شکل گیری طبقات در جامعه، توضیح می دهد، که از همین رهگذر می توان به بررسی جوامع، در آثار ادبی پرداخت. بهرام بیضایی یکی از نمایش نامه نویسانی است که طبقات اجتماعی و کشمکش های آن ها در آثار او نمودی عینی دارد و برای درک آثار او، باید با نگرش های طبقاتی موجود در آثارش آشنا شد؛ از این رو، در پژوهش پیش رو با توجه به دیدگاه طبقاتی ویتفوگل و مارکس، نمایش نامه های شش گانه «سلطان مار»، «آرش»، «اژدهاک»، «بندار بیدخش»، «چهار صندوق»، و «در حضور باد» بیضایی را تحلیل طبقاتی کرده و کوشیده ایم ضمن بهره گیری از روش تحلیل کیفی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، و کاربست نظریه های طبقاتی ویتفوگل و مارکس، آثار او را بررسی نماییم. دستاوردهای پژوهش، گویای این است که نمایش نامه های «آرش»، «اژدهاک» و «بندار بیدخش» با نگرش های طبقاتی ویتفوگل و نمایش نامه های «چهارصندوق» و «در حضور باد» با رویکرد طبقاتی مارکس ارتباط دارند. نمایش نامه «سلطان مار» نیز، رویکرد طبقاتی بینابینی دارد؛ به این معنی که هم با رویکرد مارکس و هم با رویکرد ویتفوگل قابل بازخوانی است.
زیباشناسی محتوایی مرثیه های عاشورایی شریف رضی و نصرت اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
21 - 48
حوزههای تخصصی:
اشتراک های متعدّد فکری، فرهنگی، دینی و مذهبی و بهره گیری از منابع مشترک معرفتی و اسلوب اختصاصی کاربرد و ارائه آن ها در ارتباطات کلامی زبان فارسی و عربی، در آثار علمی و ادبی گویندگان آن ها، وجوهی از همانندی ها، ناهمانندی ها و اثرپذیری ها و ویژگی ها و سبک های اختصاصی را به وجود می آورد. یکی از مصادیق بارز این مدّعا موضوع ادبیّات عاشورایی و مرثیه سرایی در این دو زبان است. بر این باور، این مقاله به شیوه تطبیقی و برمبنای روش توصیفی و مبتنی بر کاوش کتابخانه ای به مقایسه سنجشی چندسویه مرثیه های نصرت اردبیلی، از شاعران عارف مسلک عهد قاجار و سیّد رضی پرداخته و به این نتایج کلّی دست یافته است که مرثیه های این دو شاعر شیعی دارای همانندی هایی متأثّر از منابع واحد در بیان ابعاد مختلفی از واقعه کربلا مثل توصیف شجاعت ها، مظلومیت ها، مرارت ها و احوالات امام حسین (ع) و یاران او و ویژگی های سپاهیان یزید هستند و به اعتبار ویژگی های هنری و زبانی و رویکردهای توصیفی و تصویرسازی های فردی، ناهمانندی هایی دارند که از آن جمله اند: نوع قالب های شعری، ترفندهای آرایه ای، صور معانی و فضاهای احساسی حاکم بر اندیشه شاعر و هر یک از آن ها نیز به موضوع های خاص و ویژه ای پرداخته اند که رویکرد فردی و اسلوب هنری و زوایای باوری و عاطفی - اعتقادی هر یک را به نمایش گذاشته است.
بررسی رجز در دو حماسه منثور و منظوم مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
209 - 236
حوزههای تخصصی:
رجز یکی از شگرد های رزمی در جنگ و از عناصر مهم در نوع ادبی حماسه است و از گذشته های بسیار کهن در میدآنهای نبرد مرسوم بوده است. مختارنامه ها به دلیل پرداختن به شرح پهلوانی های قهرمانان و پهلوانانی که در انتقام از خون شهدای کربلا رشادت های بسیار از خود نشان داده اند، جزو آثار حماسی از نوع دینی مذهبی قرار می گیرند. پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانه ای انجام شده است، در پی آن است که با بررسی رجز در مختارنامه عطاءالله بن حسام واعظ هروی و نسخه منظوم مختارنامه محمّدحسین خان بیگلربیگی قاجار دولو، به وجوه افتراق و اشتراک رجزهای این دو اثر بپردازد. مسئله اساسی این جستار این است که رجزها در مختارنامه های یادشده از چه جهاتی به هم شبیه اند و در چه زمینه هایی با یکدیگر فرق دارند و چه عناصر بلاغی در آنها به کار رفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تفاخر به نژاد و قدرت و توانایی خویش، تهدید و ایجاد رعب و وحشت، تحقیر حریف، هماوردطلبی، نبرد سران، نام گویی و نام پرسی، ترغیب و تشجیع سربازان از مهم ترین آنهاست که صاحبان اثر با به کارگیری تشبیه، استعاره، کنایه، اغراق و ضرب المثل، سعی در خیال انگیزی و جذب مخاطب نموده اند.
شگردهای شاملو در کاربرد تشبیه مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکب از فاخرترین گونه های تشبیه است که تصویر کاملی از هیأت دو یا چند چیز را ارائه می کند. تشبیه مرکب از دوره های اول شعر فارسی همواره موردتوجه بوده و در شعر معاصر نیز جلوه ی خاصی یافته است. شاملو یکی از برجسته ترین شاعران معاصر است که شعر منثور (شعر سپید) با نام او رقم خورده و در موارد متعدد و با هنرنمایی از تشبیه مرکب بهره ی بسیار برده است. در این تحقیق که کتابخانه ای است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، تشبیهات مرکب در اشعار شاملو بررسی می شود تا شگردهای هنری اش در ساختار تشبیه مرکب، نقش آرایه های بدیعی در کنار تشبیه مرکب و اغراض تشبیه مرکب معلوم شود. نتیجه ی تحقیق نشان داد که تعدّد مشبه و مشبه به، مقدّم آوردن مشبه به و مقیّد کردن تشبیه مرکب از ویژگی های ساختاری تشبیه مرکب در شعر شاملو است که از هریک از این ویژگی ها برای تقویت موسیقی شعر و نیز روشن کردن مفهوم و محتوای شعر استفاده شده است. اغراض تشبیه نیز در شعر شاملو قابل توجه است. با توجه به اینکه شعر شاملو شعری اجتماعی- انتقادی است و شاعر در بیشتر اشعارش لحنی اندرزگویانه و منتقدانه دارد، «تقبیح و زشت جلوه دادن مشبه» و «استدلال برای بیان امکان مشبّه» از اغراضی است که در تشبیهات مرکب او دیده می شود.
شرح کانون و نوع روایت نگاره های نسخ مصور هفت پیکر نظامی در رابطه با متن آن
حوزههای تخصصی:
خمسه نظامی، از منظومه هایی است که در طول تاریخ، نسخ متعددی از آن، به صورت مصور و غیرمصور تهیه شده است. به خاطر رابطه متن منظومه و نگاره ها، نسخ مصور علاوه بر متن منظومه، بار معنایی حاصل از نگاره ها را نیز در خود جای داده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به شناساندن نگاره های نسخ هفت پیکر در مجموعه ای از نسخ برگزیده خمسه نظامی با عناوین: دانشگاه تهران با کد 5179، مدرسه عالی شهید مطهری با کد 400، کتابخانه کنگره آمریکا، کاخ گلستان با کد 1951، مجلس شورای اسلامی با کد 930، کتابخانه ملی با کد 15275-5 و کد 3058256 از کتابخانه دیجیتال مربوط می پردازد. با توجه به رابطه متن منظومه و نگاره، در نسخ مصور، آگاهی از تعداد و موضوع نگاره ها و مقطع قرار گرفتن آن ها در متن و کانون روایت و نوع روایت آنها گام ارزشمندی برای آغاز تحقیقات بعدی در این زمینه است. پژوهش حاضر نشان می دهد، در نسخ مصور بررسی شده، بهرام گور محور اصلی روایت نگاره هاست و بیشترین بسامد آن مربوط به حضور بهرام گور در هفت گنبد است و در ترسیم نگاره ها، نگارگر کاملاً تابع متن نیست.