فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶٬۰۴۱ تا ۴۶٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
گفتمان غیرمستقیم آزاد در رمان لب بر تیغ نوشته حسین سناپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
91 - 106
حوزههای تخصصی:
این جستار شگرد روایی « گفتمان غیرمستقیم آزاد» را در رمان لب بر تیغ حسین سناپور بررسی می کند. پس از بحثی دربار? ساختار روایت در این رمان، شیوه های چهارگان? بازنمود گفتمان شخصیت ها در روایت های داستانی با ذکر نمونه هایی معرفی می شوند. از آن میان، گفتمان غیرمستقیم آزاد اهمیتی ویژه دارد، زیرا یگانه سبک روایی است که موجب ابهام و تکثر معنای متن می شود. در بخش پایانی مقاله، با تحلیل دو قطعه از رمان لب بر تیغ نقش شگرد گفتمان غیرمستقیم آزاد در روایت این داستان توضیح داده می شود. بحث اصلی این مقاله آن است که کاربرد گفتمان غیرمستقیم آزاد موجب می شود که گفتمان راوی و گفتمان شخصیت کانونی ساز به طور هم زمان در متن حضور داشته باشند، به گونه ای که نتوان یکی را بر دیگری غالب دانست. در نتیجه، گفتمان روایت میان عینیت و ذهنیت نوسان پیدا می کند و چندصدایی می شود، زیرا صدای راوی و صدای شخصیت ها مدام در حال گفت وگو با یکدیگرند.
تحلیل تناسب تشبیه با بافت کلام در دو جریان شعری معاصر: تجدّدگرایان محافظه کار، رمانتیسم (مطالعه موردی: اشعار سیمین بهبهانی، بهار، حمید مصدّق و فریدون مشیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناسب زبان و نگاه در شعر شاعران از رهگذر تصاویر منتزع از اشعار آن ها قابل ارزیابی است. هر نگاه ویژه ای در بیان خاصی نمود پیدا می کند و با بررسی جریان های مختلف ادب فارسی، می توان تناسب بیان و نگاه را دریافت. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی سعی شده است تناسب تشبیه با بافت کلام در دو جریان شعری معاصر با تکیه بر سردمداران آن جریان ها بررسی و تحلیل شود. بهبهانی و بهار به عنوان شاعران تجدّدگرای معاصر و مصدّق و مشیری به عنوان شاعران رمانتیسم معاصر1، سهم ویژه ای در ادب معاصر دارند. نتایج حاکی از آن است که شاعران تجدّد گرا در کنار تصاویر برخاسته از تشبیه، سعی بیشتری در تناسب سطح کلام با واژگان کهن ادب فارسی داشته اند و بهار به نسبت، بیشتر از بهبهانی این تناسب را در ارتباط با مشبّه ها و مشبّه به های اشعار خود برقرار کرده و تخییل در اشعار او با زبان گذشته، بیشتر پیوند یافته است. بیشترین وجه گذشته گرایی اشعار مصدّق در تشبیهات او، مقیّد بودن مشبّه به های آن است که هم تتابع صفات و هم اضافه های مقلوب را شامل می شود اما در نهایت به دلیل قرینه های زیاد سطح بیت، مخاطب، تصاویر برخاسته از اشعار او را بیشتر به عنوان یک تصویر امروزی قبول می کند و تناسب واژگان در سطح ابیات، بیشتر امروزی است نه مربوط به گذشته ادب فارسی. مشیری به دلیل زبان ساده و توجّه ویژه ای که در انتقال عاطفه و احساس داشته است در تشبیهات خود توجّهی به گذشته ادب فارسی نکرده است و اگر گذشته گرایی هم در شعر او دیده شود، هنجارگریزی هایی ساده هستند که تنها در سطح بیت، آن هم بدون گره خوردگی معناداری با تصاویر بکار رفته اند.
مقایسه ی سبک شناختی نامه های جامی و غزالی در بافت سیاسی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مقایسه سبک شناختی نامه های جامی و غزالی در بافت سیاسی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می پردازد. نامه های عرفا و علمای بزرگ ،منابع تاریخی ارزشمندی هستند که علاوه بر دارا بودن اطلاعات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی روزگار خود ، چگونگی مناسبات و ارتباط نویسندگان آن را با صاحبان قدرت و طبقات مختلف اجتماعی نشان می دهد.دراین تحقیق سعی بر آنست که با توجه به مدل سه بعدی نورمن فرکلاف ویژگی های سبکی نامه های جامی و غزالی در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین مورد مقایسه قرار گیرد تا بتوان به این پرسش ها پاسخ داد که هر کدا م از چه گفتمان و راهبرد های زبانی برای برقراری ارتباط با افراد در بافت سیاسی بهره برده اند؟ چه نقاط مشترک و متفاوتی در ویژگی های زبانی و سبکی آن ها وجود دارد ؟ گفتمان موجود در نامه ها چه نقشی ایفا کرده اند ؟ یافته های تحقیق نشان می دهد گفتمان حاکم بر نامه های جامی ، عارفانه با محوریت عشق الهی و گفتمان حاکم بر نامه های غزالی زاهدانه با محوریت آخرت گرایی است. هر دو با بکار گیری گفتمان مورد نظر به حفظ اقتدار خود در مقابل حکومت پرداخته اند. در مفهوم روابط قدرت ،جامی از طریق همسویی با قدرت حاکم و غزالی با ایستادگی در برابر آن ،دستگاه حکومت را کنترل وآن ها را به اجرای عدالت و حمایت از مردم دعوت نموده اند.
تحلیل استعاره های هستی شناختی در «حماسه آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
199 - 230
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای زبان شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره های مفهومی بهره می برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعاره مفهومی، با استفاده از حوزه مبدأ که حوزه ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزه مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می پردازد.استعاره های مفهومی به سه دسته ی هستی شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره های هستی شناختی در سه زیرشاخه ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می گیرند. منظومه بلند حماسه آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره های هستی شناختی در این اثر حماسی، با شیوه توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره های هستی شناختی در حماسه آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده اند، به این نتیجه دست یافته اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه ها ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم سازی با حوزه مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می بخشد) صورت گرفته است.
بازخوانی سروده ای از طاهره صفّارزاده با رویکردی به سبک شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
بازخوانی، ریخت شناسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان شناسی نظام مند نقشگرا و سبک شناسی نقشگرای مایکل هالیدی، یکی از رویکردهای برجسته و کارآمد در فهم و تبیین متون است. در این نگاه و خوانش، بیشتر به کارکرد اجتماعی زبان توجّه می شود و در پیِ آن فرانقش های اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان تبیین و تفسیر می شود. سبک شناسی نقشگرا، در دو ساحت مستقل زبان شناسی و نقد ادبی ورود می کند و به شناخت، معرّفی و ارزش گذاری مؤلّفه های این دو موضوع می پردازد. این پژوهش که با روش توصیفی، اسنادی، گردآوری و تا اندازه ای آماری انجام پذیرفته است، با نقد و تحلیل سروده ای از طاهره صفّارزاده، تأثیرپذیری و بهره مندی سبکی او را از فرانقش های سه گانه و تبیین شیوه های کاربرد زبان شعری اش آشکار می کند. با تجزیه و تحلیل فرانقش ها و کارکرد زبان در قالب عبارت پردازی ها و با رمز گذاری فرآیندهای ششگانه، این نتیجه مهم به دست می آید که جهان درون و بیرون شاعر - در بُرشی که با زبان از آنها صورت می گیرد - در قالب افعالی رمزگذاری می شود و در ادامه با بررسی فرآیندها و فعل ها، به خوبی تجربه های ناب شاعرانه و اندیشه های او مشخّص می شود. از سوی دیگر، نظام گذرایی زبان یا تعدّی، به عنوان نشانگر مهمّ نوع ادبی، در برجسته تر کردن شگردهای شخصیت پردازیِ روایت های این شاعر سودمند است.
معشوق تعالی بخش در گنبد سبز هفت پیکر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
83 - 93
حوزههای تخصصی:
عشق برجسته ترین و نامکررترین مفهومی است که در هنر و ادبیّات بازتاب گسترده داشته است. عشق به مرد، زن، پدر، مادر، فرزند، طبیعت، دین و اندیشه، وطن، آزادی و... در جای جای ادبیّات فارسی قابل لمس است. آن چه همه عشق ها را در سایه خود می گیرد، عشق به خدای یکتاست که موجب تکامل و خویشتن شناسی انسان می شود. سراسر ادبیّات عرفانی، بیان عشق به خالق یکتاست. ادبیّات غنایی نیز یکی از عرصه هایی است که عشق ورزیدن به انسانی دیگر، می تواند راهی برای رسیدن به رشد و کمال و شناخت خود باشد. هفت پیکر نظامی گنجوی، یکی از آثار غنایی است که در ظاهر، داستان عشق زمینی و دون است اما با تأمل در این داستان ها و با تحلیل کهن الگویی و روانشناسی، مشاهده می شود معشوق زمینی می تواند قهرمان داستان را به کمال و تعالی برساند. در این جستار با معرفی اجمالی هفت پیکر و موضوع آن، داستان گنبد سبز با تأکید بر معشوق تعالی بخش، مورد بررسی قرار می گیرد.
تدبیر و چاره گری در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شناخت خصایص و ویژگی های ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، می تواند نقش عمده ای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشته باشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دست یابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامه باستان، شاهنامه فردوسی، چهره گشایی فرهنگ دیرپای ایران زمین است. فرهنگ هر قوم بازتاب عواطف و احساسات، آیین ها و نگرش ها، دین ها و باورها و سنن مردم آن قوم و دیار است، که عناصر و مؤلفه های فراوانی در سامان بخشیدن به آن ها موثرند، از طریق این عوامل می توان به وجود چاره گری ها در شاهنامه برای رویارویی با تندخویی های اهریمنانه و بهره گیری از تدابیر شایسته در جهت ساختن جهانی نیکوتر و برتر اشاره کرد. این مقاله در پی آن است که با پژوهشی گذرا در گرامی نامه سترگ حکیم بزرگوار توس راهی به سوی تدبیرها و دوراندیشی ها بگشاید و با شناخت این تدابیر و چاره گری ها، راز و رمزی دیگر را که در این اثر بزرگ حماسی وجود دارد آشکار سازد.
کارکرد نماد در حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
217 - 241
حوزههای تخصصی:
متون عرفانی و قصه های پریان غالباً در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی اند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّت بخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب می شود و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین شیوه بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوه های نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستان های عرفانی و قصه های پریان منجر می شود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی می کند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونه ها، نشان می دهد که شناخت ویژگی ها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایه های مکتوم مضامین آن ها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشن شدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصه های پریان، ابهام آفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب می شود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانش های مکرر حفظ می کنند و چنین کیفیتی آن ها را به متنی باز، با قابلیت تأویل های گوناگون تبدیل می کند.
بازخوانی واقعه غدیر در دو غدیریه احمد محمّد الشّامی و ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی رویدادهای مهمّ تاریخی و به ویژه مذهبی، ازجمله موضوعات مورد توجّه شاعران مسلمان است. واقعه غدیر خم، یکی از مهم ترین این رویدادهای تاریخی است که در شعر بسیاری از شاعران معاصر بازخوانی و تحلیل شده است. جستار پیش رو ضمن معرّفی دو شاعر شیعه عرب و فارس، یعنی احمد محمّد شامی و ادیب الممالک فراهانی، نحوه نگرش آن دو را نسبت به این رویداد مهم سنجش و ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش که در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، بیانگر آن است که هردو شاعر، با هدف تأکید بر لزوم پیروی از حاکمان مسلمان از بُعد سیاسی زندگانی حضرت علی (ع)، ضمن بازخوانی این واقعه در کنار برشمردن برخی حوادث مهمّ روزگار حضرت علی (ع)، قصیده خود را به پادشاه روزگار خود تقدیم کرده اند؛ همچنین یافته ها نشان دهنده برخی تفاوت ها و شباهت ها در شعر دو شاعر است. مهم ترین شباهت های دو قصیده، مقدّمه غزلی و استناد به آیات قرآنی و احادیث است. درمورد تفاوت میان دو قصیده نیز می توان گفت احمد شامی بیشتر توجّه خود را به شخصیّت حضرت علی (ع) و صفات ایشان و نیز حوادث پیش و پس از واقعه غدیر معطوف کرده و کمتر به جزئیات آن پرداخته است؛ درحالی که ادیب الممالک، حادثه غدیر را با جزئیات بیشتری مطرح کرده و کمتر به حوادث دیگر اشاره کرده است.
بررسی سهم نوجوانان از مفاهیم تعلیمی- تربیتی مثنوی (براساس داستان های بازنویسی شده جعفر ابراهیمی شاهد و احمد نفیسی از مثنوی)
حوزههای تخصصی:
نوجوانی، سن و سال جست و جوهای جدید برای یافتن راه زندگی و توجه به مطالب متنوع، علمی و.. است و نوجوان تحت تاثیر امور و مسائل ادبی و فرهنگی قرار می گیرد. استفاده از آثار مختلف ادبی و مکتوب به نوجوان کمک می کند تا اطلاعات و تجارب تازه ای درباره مسائل مختلف به دست آورد، بینش خود را وسعت بخشد و با فرهنگ ملی خود آشنا شود. یکی از این متون کهن و ارزشمند، مثتوی معنوی است. انتقال مفاهیم تعلیمی در قالب داستان و حکایت-های جذاب، باعث نهادینه شدن این مفاهیم در شخصیت کودک و نوجوان و همچنین باعث پرورش قوه تخیل و پرسشگری آن ها می شود. هدف این پژوهش بررسی مفاهیم تربیتی در داستان های بازنویسی شده از مثنوی برای نوجوانان است و در واقع پاسخ به این سوال که نویسندگان بازنویس تا چه اندازه توانسته اند مفاهیم تربیتی و پیام های آموزشی مثنوی را به این نسل انتقال دهند؟ و اینکه چه شیوه هایی می تواند در انتقال این مفاهیم موثر باشد؟ در اکثر بازنویسی های انجام شده از مثنوی به دلیل ضعف در پردازش ساختار داستانی و عدم خلاقیت نویسندگان، انتقال مفاهیم و پیام های ارزشمند مثنوی به خوبی صورت نگرفته است و به جای بازنویسی و ایجاد خلاقیت در ارائه مفاهیم تربیتی، شاهد شرح و ترجمه و بازنویسی واژه به واژه(ساده) داستان ها و حکایات هستیم.
نقد تطبیقی- تحلیلی دو شرح شبهقارّهای دیوان حافظ (شرحعرفانی غزلهایحافظ و بحرالفراسهاللآفظ فیشرح دیوان خواجه حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محبوبیّت روزافزون و رواج افکار و اندیشههای حافظ شیرازی در میان عرفای شبهقارّه منجر به تدوین شروح متعدّد بر دیوان وی گردید که حجم انبوه این شروح، جای خالی نقد و تجزیه و تحلیل علمی آنها را به خوبی آشکار میسازد تا با تکیه بر آن، خوانندهای که به دنبال درک و فهم معانی دقیق اشعار حافظ است به سمت شروح قابل اعتماد راهنمایی شود. به همین منظور، این پژوهش به نقد تطبیقی-تحلیلی دو شرح «بحرالفراسهاللآفظ فی شرح دیوان خواجه حافظ» از عبیدالله خویشگی قصوری و «شرح عرفانی غزلهای حافظ» از ختمی لاهوری که هر دو از عرفای صاحب نام شبه قارّه بودهاند، میپردازد. نتایج حاصل حاکی از آن است که این دو شرح علیرغم نواقصی که دارند، گاهی توانستهاند تفاسیر مناسبی از اشعار حافظ ارائه دهند. خویشگی به بیان نکات ادبی و ترجمة لغوی اشعار حافظ توّجه بیشتری داشته است و از این جهت شرح وی بر شرح ختمی برتری دارد و شرح ختمی صرف نظر از تعقیدهای معنوی فراوانی که در آن وجود دارد در بیشتر موارد از عهدة تفسیر درست غزلهای عرفانی حافظ برآمدهاست.
Professionnaliser les enseignants du FLE en évaluation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
124 - 139
حوزههای تخصصی:
Le futur enseignant de français langue étrangère participe constamment à un processus de reconstruction de son identité personnelle, collective et professionnelle. En ce sens, dans le métier d’enseignement, l’évaluation est une activité professionnelle qui suppose une réflexion non seulement sur l’initiateur de l’action, ses motivations à agir, mais aussi sur le contexte de l’action, le déroulement du processus évaluatif et ses enjeux. L’activité évaluative engage l’évaluateur à installer une situation formative ou certificative qui suppose la mobilisation de savoirs complexes. Dans cette perspective, une formation à l’évaluation pourrait professionnaliser l’agir évaluatif des enseignants en rendant explicite les savoirs complexes dans ce domaine. Dans le cadre de cette recherche, l’analyse de l’activité évaluative permet de revenir sur une pratique, de la définir, de l’étudier selon plusieurs points de vue afin d’envisager des possibilités d’ajustement en fonction des difficultés rencontrées et des points d’appui. Le fil conducteur de l’article consiste à professionnaliser des enseignants dans l’activité évaluative portant sur les compétences des apprenants. Ainsi, le lien établi entre cette recherche et le monde professionnel s’inscrit dans une démarche collaborative dans laquelle les interactions entre formateurs et enseignants sont importants au niveau de l’analyse de l’activité d’évaluation en classe, de la problématisation des situations évaluatives et des compétences et des gestes évaluatifs.
پیوند اسب و قهرمان در روایتهای اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایان و شیفتگان ادبیات حماسی اساطیری ایران، به قطع و یقین متوجه پیوستگی راز آمیز قهرمانان این نوع ادبی با اسب شان شده اند. در نگاه نخست چنان می نماید که اسب قهرمانان حماسی و اساطیری برای تناسب یابی با سواران و صاحبان خود توانایی های متفاوت با دیگر نمونه های نوع خویش دارند. این اسبها با شعور استثنایی خود موفق به برقراری ارتباط عاطفی و فکری با سوار خود شده اند و گاه چنان وانمود شده است که در پیش بینی شرایط مخاطره آمیز، از صاحبان انسانی خود پیش و بیش افتاده اند. نویسنده این مقاله با کنار هم نهادن تمام شواهد مربوط به نحوه پیوستگی قهرمانان حماسی و اساطیری با اسب شان، رابطه ژرفتری در این پیوستگی که بر بنیاد باورها و اعتقادات فرهنگی اقوام سازنده آن داستان و روایتها شکل گرفته، یافته است. به نظر می رسد در این پهنه از ادبیات، اسب هر قهرمان تجسد و تجسم نام آن قهرمان است
بررسی تطبیقی اندیشه های «خردگرایی انسان» و «دوگانگی جسم و جان» از دیدگاه سعدی و الکساندر پوپ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
59 - 87
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر توصیف و تحلیل تطبیقی اندیشه های «خردگرایی انسان» و «دوگانگی جسم و جان» از دیدگاه سعدی، شاعر کلاسیک قرن سیزدهم میلادی ایران و الکساندر پوپ، نویسنده و شاعر برجسته قرن هجدهم انگلستان بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. بررسی آثار سعدی و پوپ نشان می دهد که یکی از مهم ترین اشتغالات ذهنی این دو شخصیت بزرگ شناخت ماهیت انسان بوده است و در این زمینه اندیشه هر دو شاعر از دو سرچشمه مهم دین و فلسفه نشئت گرفته است. اهمیت تحقیق در این است که با مقایسه اشعار سعدی و پوپ می توان به نوع نگرش این دو نویسنده به ذات انسان در دو فرهنگ متفاوت دست یافت. همچنین از این بررسی می توان زمینه های مشترک و بین رشته ای ادبیات و مذهب و فلسفه را در ادبیات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده است. این مقاله نشان می دهد که هرچند سعدی و الکساندر پوپ به دو فرهنگ و دو مذهب و پیشینه تاریخی کاملاً متفاوت تعلّق دارند اما در تأملات بنیادی و اندیشه های زیربنایی با هم مشابهت دارند.
جستاری در سبک شعرای طنزپرداز عصر مشروطه با تکیه بر «افشاگری و آگاهی بخشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم نسبیّت در مثنوی مولانا و تمثیل های مربوط به آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ذهن نسبیّت گرای مولانا، طبیعت و جریانات آن را در قالب تمثیل های زیبا و هنرمندانه با زبان شعر به تصویر می کشد. نسبیّت در مثنوی به گونه ای است که بعضی معتقدند در مثنوی کثرت گرایش مطرح شده است. این دیدگاه مولانا در مثنوی با به کارگیری تصاویر، نمادها و مفاهیم متضاد و تمثیل ها و در نگاهی تأویلی بروز و ظهور پیدا کرده است. این پژوهش این موضوع را بررسی می کند که نسبیّت در اندیشه ی این شاعر بزرگ و در اثر ارزشمند او (مثنوی) تأثیر به سزایی داشته است. در این پژوهش تلاش گردیده با روشی تحلیلی – استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اول در این حوزه به واکاوی، برجسته کردن و بررسی ابعاد این نسبیّت از راه گذر تضادهای مطرح شده بپردازد. در ابتدا مطلق بودن حقیقت و نسبی بودن راه رسیدن به آن و نسبی بودن امور براساس دیدگاه ها و احوال درونی بررسی شده و سپس تضادها و تمثیل های مرتبط و برجسته در مثنوی از جمله خیروشر، ایمان و کفر، نیک و بد و ... و پدید آمدن نسبیّت از دل این تضادها موضوع سخن قرار گرفته است.
Approche duchetienne de « Clair de Lune »: Nécessité socio-historique ou influence française?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les années 1910 ont connu une grande crise en Iran et sur l’échiquier mondial. Les événements après la Révolution Constitutionnelle et avant la Première Guerre mondiale ont préparé le terrain à une grande évolution sociopolitique, ce qui a entraîné une réforme littéraire dans notre pays : le roman, la nouvelle et plus tard la poésie moderne ont émergé. C'est à cette époque-là que Nima Youshij a composé son fameux poème « Clair de Lune ». Formé dans un lycée francophone, Nima a été influencé par la poésie moderne française, surtout celle parsemée de symboles permettant aux poètes de décrire la réalité. Cependant, les érudits de son époque se montraient réticents envers cette évolution. Il fallait attendre des années pour que sa poésie soit saluée par ses lecteurs et que le poète soit reconnu comme pionnier de la « Nouvelle Poésie » persane. Cet article a pour objectif d’étudier « Clair de Lune », en s’appuyant sur la sociocritique de Claude Duchet afin de voir comment la poétique du texte se mêle au discours social, ce qui nous a amenées à la conclusion que voici : cette nouvelle forme d’expression n’est pas le seul résultat de l’influence des poètes français sur Nima ; de même, elle n’est pas une simple imitation, mais un moyen d’expression des événements socio-politiques de son époque.