مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
زبان شناسی نقشگرا
بازخوانی گزاره «إنّما البیعُ مثلُ الرِّبا» تحلیلی سه سطحی مبتنی بر زبان شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزه های تخصصی:
یکی از گزاره هایی که توجه مفسران را به خود جلب کرده، «إنّما البیعُ مثلُ الرّبا» است؛ تنها گزاره ای که به صورت بی واسطه بازتاب دهنده جایگاه «ربا» در بافت اقتصادی شبه جزیره در عصر نزول است. به رغم تفاوت آرای مفسران پیرامون این گزاره، همگی به دلیل تشبیه بیع به ربا بر غیرطبیعی بودنِ چینشِ واژگان در این گزاره متفقند. مطالعه حاضر تلاش دارد با بهره گیری از نگره نقشگرای مایکل هالیدی دست به بازخوانی این گزاره زند. هالیدی، سه کارکرد ذاتی زبان را که فرانقشِ «متنی»، «اندیشگانی» و «بینافردی» هستند، شناسایی کرده و متناظر با آنها، سه لایه معنایی را برای هر گزاره ساماندهی کرده است. فرانقش متنی نشان می دهد که «بیع» هنگام تولید این گزاره، پدیده ای نو، و «ربا» پدیده ای شناخته در بافت اقتصادی شبه جزیره بوده است. نیز فرانقش اندیشگانی حکایت از آن دارد که گویندگان این گزاره از «فرآیند رابطه ای» که کارکرد تعریفِ هویت را داراست، بهره برده اند. هنگامی به تعریف یک پدیده چون بیع روی آورده می شود که نو و ناشناخته باشد. فرانقش بینافردی نیز نشان می دهد، گویندگان این گزاره با استفاده از اداتِ «إنّما» به عدم حتمیت خویش به مفاد این گزاره اذعان کرده اند. بنابراین مبتنی بر نگره نقشگرای هالیدی، کیفیت چینش واژگان در این گزاره، غیرطبیعی نبوده، بلکه در هنگامه تولید این گزاره، برای مخاطبان قابل فهم و بازتاب دهنده بافت اقتصادی شبه جزیره بوده است.
بازخوانی سروده ای از طاهره صفّارزاده با رویکردی به سبک شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
101 - 112
حوزه های تخصصی:
بازخوانی، ریخت شناسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان شناسی نظام مند نقشگرا و سبک شناسی نقشگرای مایکل هالیدی، یکی از رویکردهای برجسته و کارآمد در فهم و تبیین متون است. در این نگاه و خوانش، بیشتر به کارکرد اجتماعی زبان توجّه می شود و در پیِ آن فرانقش های اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان تبیین و تفسیر می شود. سبک شناسی نقشگرا، در دو ساحت مستقل زبان شناسی و نقد ادبی ورود می کند و به شناخت، معرّفی و ارزش گذاری مؤلّفه های این دو موضوع می پردازد. این پژوهش که با روش توصیفی، اسنادی، گردآوری و تا اندازه ای آماری انجام پذیرفته است، با نقد و تحلیل سروده ای از طاهره صفّارزاده، تأثیرپذیری و بهره مندی سبکی او را از فرانقش های سه گانه و تبیین شیوه های کاربرد زبان شعری اش آشکار می کند. با تجزیه و تحلیل فرانقش ها و کارکرد زبان در قالب عبارت پردازی ها و با رمز گذاری فرآیندهای ششگانه، این نتیجه مهم به دست می آید که جهان درون و بیرون شاعر - در بُرشی که با زبان از آنها صورت می گیرد - در قالب افعالی رمزگذاری می شود و در ادامه با بررسی فرآیندها و فعل ها، به خوبی تجربه های ناب شاعرانه و اندیشه های او مشخّص می شود. از سوی دیگر، نظام گذرایی زبان یا تعدّی، به عنوان نشانگر مهمّ نوع ادبی، در برجسته تر کردن شگردهای شخصیت پردازیِ روایت های این شاعر سودمند است.
آغازگر لایه ای، مفهومی تازه در نقشگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، به بررسی تطبیقی ماهیت آغازگر در دو ژانر علمی و ادبی فارسی از منظر نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی پرداخته شده و وجوه اشتراک و افتراق دو ژانر یادشده، در باب مقوله آغازگر در زبان فارسی مشخص و تبیین شده است. در این پژوهش، پس از ملحوظ داشتن تفاوت های بارز متون مورد بررسی از منظر نوع آغازگر و بسامد رخداد آن، بر ساختار انواع بند و رابطه آن ها با آغازگر نیز تأمل شده و ویژگی ساختاری بندها با توجه به دو ژانر علمی و ادبی بررسی و مقایسه شده است. در فرایند تحلیل داده ها، موضوع جایگاه آغازگر در درون بند و مواجهه با همپوشی آغازگرها به صورت لایه هایی درهم تنیده، سبب شده است تا اصطلاح آغازگر لایه ای برای نخستین بار معرفی و مطرح شود. این اصطلاح از نظرگاه پژوهش های مربوط به حوزه نقشگرایی درخور توجه و شایان تعمق است. گفتنی است، آغازگر لایه ای هنگامی امکان طرح می یابد که آغازگرهای موجود در بند مرکب، از منظر سطوح تشکیل دهنده، دارای همپوشی هم زمان باشد.
جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
157 - 174
حوزه های تخصصی:
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.