فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۰۱ تا ۵٬۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعلیق، کیفیتی است که نویسنده برای واقعیتی که در شرفِ تکوین است، در داستانِ خود می آفریند و خواننده را مشتاق و کنجکاو به ادامه داستان می کند؛ ازین رو، هر حالتی، اَعم از کشمکش های داستانی، پیچیدگی، ابهام و ... که خواننده را به داستان، اشخاصِ داستان، سرنوشتِ آنان و روندِ ماجرا، حساس کند، در حوزه تعلیق قرار می گیرد. این امر، نه تنها از کسل شدن و بی حوصلگیِ خواننده می کاهد؛ بلکه، سببِ پویایی و تحرّکِ بیشترِ روایت نیز می گردد. یکی از داستان هایی که عنصرِ تعلیق، نقشِ مؤثری در سیرِ خطّی و طولی آن داشته است، نبردِ رستم و اسفندیار در شاهنامه است. در این داستانِ طولانی، عواملِ متعددی، سبب سازِ تعلیق شده اند که هر کدام به نحوی، به پویاییِ داستان، کمک کرده اند. در بررسیِ صورت گرفته، براعتِ استهلال، پیش بینی های رخ داده، کشمکش های درونیِ شخصیت ها، بازگشت های روایی، جزئی نگری در توصیفات، طولانی شدنِ گفتگوها و انواعِ آن(تک گوییِ درونی و حدیثِ نفس گویی و ...)، انواعِ تداعی های لفظی و معنوی(شیوه داستان در داستان، و ...)، همگی، از جمله ترفندهای تعلیق، در این داستان بوده اند که از سویی، سببِ تداومِ داستان و به تعویق انداختنِ پایانِ داستان شده اند و از سوی دیگر، اشتیاقِ خواننده را، برای درکِ چگونگیِ این روند، افزایش داده اند. در پژوهشِ پیشِ رو، پس از آشنایی با مفهومِ تعلیق و ویژگی های آن، به عناصر و شیوه هایی که نقشِ مؤثری در ایجاد تعلیق در داستان رستم و اسفندیار داشته اند، پرداخته شده است.
بررسی روایت نقّالان از داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۴
241 - 263
حوزههای تخصصی:
طومارهای نقالی یکی از اجزای مهم ادبیات داستانی عامه هستند. طومار متن مکتوبی است که به دست نقالان استاد تدوین می شده و خود و نیز شاگردانشان براساس آن «داستان می زده اند». از لحاظ محتوا و مضمون، طومار شامل اجزای زیر بوده است: داستان های شاهنامه (معمولاً از آغاز تا پایان داستان بهمن)؛ بخش هایی از منظومه های پهلوانی (ادامه شاهنامه مانند گرشاسپ نامه، سام نامه، بهمن نامه، برزونامه، بانوگشسپ نامه، فرامرزنامه و جز این ها)؛ برخی روایت های شفاهی اصیل از داستان های حماسی و پهلوانی که از دیرباز در کنار روایت های مکتوب میان مردم رایج بوده و به دست پیشینیان مکتوب نشده است و سرانجام داستان هایی که برساخته برخی مؤلفان خوش ذوق طومارها یا اسلاف آنها بوده است. در این مقاله، ضمن مروری کوتاه بر پیشینه هنر نقّالی، به بررسی داستان رستم و اسفندیار از منظر نقّالان و راویان پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک آن را برشمرده ایم. در روایت های نقّالان، برداشت های شخصی و یا جمعی برآمده از آرزوها و آرمان ها نمود می یابد و به هسته اصلی داستان گره می خورد. در نتیجه این گره خوردگی، نقّالان شاهنامه آنچه هست را به آنچه که باید باشد و یا آرزو می کنند که باشد مبدّل می سازند و بر پیکره اصلی داست ان می افزایند.
بررسی دو کتاب مختارات من النصوص الأدبیه فی العصر العباسی الثانی و المنتخب من نظم العصر العباسی و نثره (2)
حوزههای تخصصی:
کتاب هایی که در یک موضوع نگاشته می شود گاهی این سؤال را درپی دارد که با وجود بودن یکی، فایده بعدی چیست؟ آیا نقص یا خللی نویسنده دوم را بر آن داشته که دست به نگارش جدیدی بزند یا حتی فراتر از آن با وجود بودن تألیفات فراوانی در متون منتخب، که گاهی با شرح و تحلیل همراه است، چه سودی به بار می آورد؟ دو کتاب موردنقد در یک سال نگاشته شده و هر کدام با انگیزه ای خاص یا احساس نیازی گردآوری شده است. اگر دو تألیف در یک سطح و با رویکرد واحدی بود امر موازنه دقیق تر و قدری سخت تر می شد، اما از این دو تألیف مختارات عامری درس نامه ای برای این ماده درسی به شمار می آید و دیگری در راستای کتاب های سازمان سمت است که بیشتر جنبه آموزشی دارد و معیارهای خاصی نیز برای چاپ این کتاب ها دارد. نویسنده قصد خود را تکمیل کتاب تاریخ خود دانسته است. به سبب شکل دو اثر و شیوه پرداختن به متون این دوره، مقایسه دقیق بین دو کتاب کمی دشوار به نظر می رسد. از مهم ترین نتایج حاصل از این تحقیق آنکه اشکالات تقریباً فراوان شکلی و محتوایی در هر دو کتاب وجود دارد که نباید در کتاب های آموزشی وجود داشته باشد. گزینش سروده ها در کتاب مختارات بیشتر بر اساس واقعیت دانشجوی کارشناسی است و کاملاً یک درس نامه به شمار می آید، اما متون در کتاب المنتخب کامل تر و متنوع تر است.
بررسی تطبیقی قصه ی فریدون به روایت ماصرمی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فریدون، پنجمین پادشاه نامدار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخش قابل توجهی از شاهنامه ی فردوسی را به خود اختصاص داده است. در شاهنامه ، شمار کسانی که به همه ی دوره های زندگی آن ها پرداخته شده باشد، بسیار اندک است. یکی از این شخصیت ها فریدون است. ماجراهای مربوط به فریدون در میان عامه ی مردم نیز نفوذ گسترده ای یافته است. یکی از این گونه روایت ها، روایت یکی از نقالان روستای ماصرم-روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز- به نام «خاور قشنگ» است. نگارنده، نخست به شیوه ی میدانی، این روایت را ثبت کرده، سپس به بررسی تطبیقی آن با روایت شاهنامه ی فردوسی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد راویان و نقّالان کوشیده اند برای پذیرش این داستان در میان مردم منطقه، دست به بومی سازی بزنند. به دیگرسخن، این روایت جز در برخی خطوط داستان، کمتر شباهتی به روایت شاهنامه دارد و یکسره متفاوت شده است. بررسی این روایت نشان می دهد که نقالان افزون بر روایت شاهنامه، به عناصر بومی و باورهای عامیانه، روایت های مذهبی و نیز اسطوره های کهن توجه داشته اند. به طورکلی می توان گفت تفاوت های دو روایت در سه بخش قابل بررسی است: حوادث، شخصیت ها و مکان های رخدادها.
بررسی تطبیقی دیدگاه های نقدی ادونیس و شفیعی کدکنی در حوزه تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی نظریه های نقدی شاعران معاصر عرب و ایرانی می تواند جایگاهی خاص در تحلیل های ادبی داشته باشد. به طور کلی نظریه های نقدی نوین شعری، متأثر از مبادی فکری فلسفه های معاصر آلمان و فرانسه است. ادونیس و شفیعی کدکنی دو تن از شاعرانِ ناقد تأثیرگذار هستند که با درایت خاصی مفاهیم و مولفه های شعری را در مقالات و کتاب های نقدی خوب به بحث گذاشته اند. پژوهش حاضر آرای نقدی این دو شاعر معاصر را با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی در حوزه های تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر مورد واکاوی قرار داده است. از نتایج گرفته شده پژوهش این است که این دو منتقد خاستگاه های فکری مشترک و در نتیجه برخی دیدگاه های نقدی مشابه دارند؛ ولی رهیافت های نقادانه آنان به لحاظ روش شناسی و هم به لحاظ عمق فکری متفاوت جلوه می کند. ادونیس در قیاس با کدکنی نگاهی ژرفتر، منسجمتر به مقوله های شعری و زبان شاعرانه دارد.
ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
بررسی و تحلیل مفهوم رضایت از زندگی در مثنوی مولوی با استفاده از روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی مثبت گرا، مفهوم کلی «رضایتمندی از زندگی» بازخورد شیوه ادراک و ارزیابی انسان از همه موقعیت های زندگی اش است. این مفهوم در مثنوی معنوی به شکلی فضیلت خواهانه و ثابت و کلی ارائه شده است و همه موقعیت های زندگی انسان را فرامی گیرد. از نظر مولوی می توان با وجود موقعیت های نامطلوب در زندگی، رضایتمندی کامل را از زندگی به دست آورد؛ شیوه کسب آن نیز ارزیابی شناختی صحیح از دنیا، باور و پایبندی به جهان بینی الهی اسلام و عمل به راهکارهایی خاص است. نویسندگان این پژوهش با استناد به عرفان مولوی، مبانی رضایتمندی از زندگی را از مثنوی استخراج و با مبانی روان شناسی مثبت گرا پیوند می دهند. ارزش های معنوی و الهی در سیروسلوک عرفانی مولوی، زمینه ساز سلامت روان و رضایتمندی انسان از زندگی است. برپایه این پژوهش مشخص می شود که مولوی رضایتمندی را هیجانی ربّانی می داند که با آموزش و ایجاد باورهای سازگارانه و عملکرد مبتنی بر ارزش های الهی به دست می آید؛ سالک با کسب آن شایسته فنای صفاتی و اتصاف به صفات الهی می شود و سرانجام در زندگی چیزی به جز اراده خداوند طلب نمی کند. هدف در این پژوهش شناخت و تحلیل این مفهوم کلی و مؤلفه های مرتبط با آن در اندیشه های مولوی با استفاده از آموزه های روان شناسی مثبت گراست. نتایج این بررسی نشان می دهد رضایتمندی از زندگی یکی از مفاهیم متعالی تمدن و عرفان اسلامی است؛ همچنین یک مفهوم تعلیمی عمومی و ثابت در مثنوی معنوی است؛ این مفهوم با ترویج باورها و مهارت های کنترل هیجانات منفی و افزایش هیجانات مثبت در قالب حکایات و مواعظ و تمثیل ها و با تبیین مفاهیمی مانند رضایت به مقدَّرات و صبر و شکر و قناعت ارائه شده است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتوای مثنوی مولوی است.
«محو در محو و فنا اندر فنا» نقد شبکه مؤلفه های «محو و فنا و نیستی» در غزلیات عطار از دیدگاه زبان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با مطالعه غزلیات عطار، فراوانی کاربرد مفاهیم و واژگان «محو»، «فنا»، «نیستی» و... بررسی شده است. موضوع فنا در غزل عطار دارای دایره واژگانی متعدد و ساخت های زبانی در سطح های واج، واژه، گروه و جمله و فرم است؛ به حدی که اندیشه اصلی و محوری عطار در غزلیات، موضوع فناست؛ این موضوع ذهن و زبان شاعر را سرشار کرده و عناصر زبانی و معنایی بسیاری را در این شبکه جای داده که تاکنون از منظر زبان شناسی بررسی نشده است. در این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و براساس دیدگاه های زبان شناسی ساختارگرا، این موضوع برجسته غزل عطار بررسی، دسته بندی و تحلیل شده است. عطار در محور هم نشینی و تداعی واژگانی، نمادها و تلمیحات و تعبیر های بسیاری را به موضوع پربسامد محو و فنای سالک و عاشق اختصاص داده است؛ شناخت این موارد از منظر زبان شناسی ساختارگرا دیدگاهی تازه به مخاطب خواهد داد. بنابر نتایج این پژوهش افزون بر تقابل ها و تضادها، تداعی معنایی و واژگانی، هم معنایی، باهم آیی اسمی (اسم+ اسم/ اسم + صفت) و... نیز عمیقاً نحو زبان غزل عطار را در بر گرفته است. این شاعر از تداعی آوایی و آوای «ف» نیز غافل نبوده است و از آن برای القای فنا بهره برده است. همچنین بسیار به اسطوره های فنا و مرگ مشتاقیِ دینی و عرفانی مانند حضرت یحیی (ع) ، امام حسین (ع) ،ادریس و حسین منصور در زمینه همین شبکه مفهومی اشاره کرده است. اندیشه فنا چنان در فکر عطار نفوذ داشته که زبان غزلش سرشار از عناصر متعدد زبانی در این باره است و فرم و ساختار شبکه ای غزل، در بیشتر غزلیات، مرهون نظام مندی همین تمهیدات ساختارساز است.
بررسی وجوه هنری بیگانه سازی صورخیال در مجموعه شعر میخانه بی خواب اثر مهدی فرجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجسته سازی ویژگی و مشخّصه اصلی زبان ادبی است. برجسته سازی را می توان با هنجارگریزی و بیگانه سازی یا آشنایی زدایی یعنی انحراف هدفمند از قواعد زبان معیار ایجاد کرد. شاعران نوآور تلاش می کنند با کمک عناصر خیال و بهره گیری از مسائل زیبایی شناسی و با روش ابداعی و هنرمندانه در شعر، به واژه های روزمره که هیچ تشخّص ویژه ای ندارند، جان بخشند و مخاطب خویش را به اوج التذاذ ادبی برسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است و بر آن است تا تحوّل زیبایی شناسانه صور خیال و تصویرسازی های ادبی ای را که از رهگذر آشنایی زدایی ادبی از اشیا و پدیده های پیرامون خود عادت زدایی می کنند و به کلام جلوه هنری می بخشند، در مجموعه شعر میخانه بی خواب از مهدی فرجی مورد بررسی قراردهد. این پژوهش با بررسی ابعاد زیبایی شاسانه صور خیال موجود در این اثر و با ذکر شاخص ترین شواهد مثال مربوط به هر حوزه، بیشترین نوآوری مهدی فرجی را در این اثر از آن تشبیه و استعاره و کمترین نوآوری را در زمینه مجاز مرسل و کنایه دانسته است.
رویکرد پنهان سیاست و ایدئولوژی در برگردان واژگان رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژگان در رسانه ها، هدفمند و برای القای مفاهیمی خاص، انتخاب می شوند، نگاهی گذرا به چگونگی -انتخاب واژگان در رسانه ها نشان می دهد معنای مورد نظر رسانه ها در ورای واژگان پنهان می شود- انتخاب هدفمند واژگان ، شامل فعالیت های ترجمه ای رسانه ها هم می شود. در این پژوهش، ابتدا به اهمیت و جایگاه ترجمه رسانه ای اشاره می کنیم، سپس در باره عواملی مانند سیاست و ایدئولوژی سخن می گوییم که چگونه به صورت نامحسوس در لایه های زیرین معنایی نفوذ کرده و خود را به شکل حقیقت به مخاطبان معرفی می کنند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری، متون خبری ترجمه شده عربی به فارسی و برعکس است؛ به این صورت که با جست وجو در رسانه های عربی و فارسی، متون خبری ای که در چندسال اخیر در این رسانه ها منتشر شده بود، جمع آوری شد و از بین این متون خبری، عبارت هایی که در راستای اهداف پژوهش بود به صورت هدفمند انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از انتخاب رسانه های مختلف این است که بگوییم تکنیک استفاده از واژه ها برای انتقال معنای پنهان در ترجمه رسانه ای، محدود به رسانه خاصی نیست و در رسانه های مختلف وجود دارد. نتایج به دست آمده بیانگرآن است که مترجمان رسانه ها در انتخاب واژگان، تابع باورها و سیاست های رسانه خود هستند؛ بنابراین، تلاش می کنند با زیرکی تمام، واژه ای را برای انتقال معنا در ترجمه انتخاب کنند که اهداف و خواسته های رسانه خود را تأمین کنند و معنای موردنظر آن ها به مخاطب منتقل شود. استفاده از واژگان جایگزین به کارگیری واژه های دارای بار معنایی منفی، تغییر واژگان و افزودن صفت به برخی از واژه ها از جمله روش هایی هستند که مترجمان رسانه ها برای القای معانی و مفاهیم موردنظرخود در ترجمه به کار می گیرند.
Autobiographie ou Alterbiographie ? Ecriture de Soi chez Annie Ernaux, Catherine Cusset et Simine Behbahâni(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۴, No ۲۶, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۰
120 - 135
حوزههای تخصصی:
Résumé Mise au premier plan dans le champ littéraire contemporain, la pulsion autobiographique, autrefois refoulée par la vague structuraliste des années 50-60 excluant l'auteur de sa création, renaît avec une grande diversité et inventivité à cette fin du siècle et atteint son apogée pendant ces dernières années. En perpétuelle transformation quant à ses formes et à ses contenus, la pratique autobiographique d’aujourd’hui se singularise par son hétérogénéité et par ses transgressions des préceptes canoniques du genre, formalisés par les théoriciens dont Philippe Lejeune et Georges Gusdorf. D’ailleurs, cette prédilection esthétique pour l’introspection se révèle notamment dans nombre de récits, écrits par des femmes, frappant le lecteur par la façon dont elles s’écrivent.Le présent article se propose d’enquêter la mise en scène de soi dans trois ouvrages du XXIe siècle, à savoir l’œuvre autobiographique d’Annie Ernaux, de Catherine Cusset et de Simine Behbahâni, du fait qu’elle reflète une ouverture quasi-totale à autrui au point que ce n’est plus le moi qui a la pleine puissance et qui l’emporte dans le texte. Cette écriture moins concentrée sur le « je » approche ces tentatives autobiographiques de ce que l’on appelle « alterbiographie ». Chez elles, le récit de soi se manifeste comme l’écriture de l’autre que l’on se propose d’étudier à la lumière des théories de critique littéraire générique au féminin.
From Hegelian Ethical Substance to Lacanian Impossible Thing: An Ethical-Psychoanalytic Study of Sophocles’ Antigone(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Hegel’s approach to tragedy is innovative and impressive, putting such a tremendous impact on the ethical canons that has been unprecedented since Aristotle. Hegel studies both the modern and the Greek classic tragedies, concluding that the Greek tragedy, in particular, Sophocles’ Antigone is superior to all the masterpieces of the classical and modern world… the most magnificent and satisfying (Aesthetics II 1218). Resorting to his dialectics, he declares that Antigone is a brilliant demonstration of what he names the ethical substances, the universal pathos or divine wills of the Greek mythological gods incarnated in the particulars, that’s is, the human beings that consciously choose to actualize them. Hegel thus illustrates that in Antigone the characters’ wills and actions are counterpoised by the unseen and intangible ethical substances just to confirm the triad of the Dialectal method where the thesis and anti-thesis’s dispute will subside down at the reconciling synthesis. Jacques Lacan, despite the incontrovertible impacts he takes from Hegel, argues that the essence of tragedy has to be sought in the very private world the subject internalizes in itself in interaction with the object-cause of its desire. Lacan adds that the object-cause of desire, unlike Hegel’s dynamic and lively external stimuli, is a common object that the subject elevates to the level of sublimity. Lacan also proposes that the very incomprehensibility of the Thing causes the subject to encounter the blinding Real, as an essentially-internal part of the subject’s symbolic world.
سیر تحوّل «تشبیب» در شعر سبک های خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
117 - 138
حوزههای تخصصی:
قصیده که از کهن ترین قالب های شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنه ی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم می شود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دست یابی به نتیجه ی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دوره ی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافته است؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بوده اند؟ دیدگاه شاعر به عنوان یک شعرشناس درباره ی مقدّمه ی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سده های ششم تا هشتم هجری علاوه بر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش به شمار می آیند.
نظریه ادبی قدامه بن جعفر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
79-106
حوزههای تخصصی:
از اوایل قرن بیستم بود که در اروپا و امریکا و پی آیه آن با چند دهه تأخیر ناگزیر در ایران، تلقی نوینی از نقد ادبی به دست داده شد که پیروی از یک نظریه بینارشته ای و مشارکت با نویسنده در تألیف معنا را ناگزیر می نمود. نبودِ چنین تعریفی از نقد در گذشته ادبی اسلام و ایران را نباید به وجود نداشتنِ نقد ادبی در آن ایام تعبیر کرد و بر نمادها و نمودهای آن در رسایل تاریخی و بلاغی، تذکره ها و دواوین شعرا، با تعریفی که در ادوار پیشین از نقد ادبی وجود داشته، چشم بست. این نقدها بدون پشتوانه نظری نیز نبوده؛ چراکه نقد ادبی عملی است نظریه ای و ایده ها و آرای منقِد درباره جهان، سامانه نظری ای را به وجود می آورد که نقدهای وی مطابق با آن عمل می نماید. در جستار پیشِ رو، به بویه نظریه ادبی شناسی تاریخی در گذشته ادبی اسلام و ایران، کتاب نقدالشعر نوشته قدا مه بن جعفر (260 337ق) بررسی شده است. نخست از همه، شایسته تر آن دیده شد که به جای نقد کلاسیسیستی یا فرمالیستی، رویکر نقادانه قدامه و نظریه ادبی وی که منطقه عملش بلاغت و مسائل مرتبط به عیوب شعری است، نقد و نظریه ادبی بلاغی نامیده شود. معاییر تشخیص معایب و محاسن شعری، متن مدار بودن و تک معنا دانستنِ متن نیز مسائلی اند که استخوان بندی نظریه ادبی قدا مه بن جعفر را می سازند. برخی از این موضوعات را با آرا و اندیشه های پژوهشگران و منقِدان بازبسته به دبستان انگلو امریکایی نقد ادبی می توان سنجید.
بررسی مؤلّفه های عملیات روانی براساس نشانه شناسی تقابل های دو گانه در مناظره «جدال سعدی با مدّعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
171 - 190
حوزههای تخصصی:
مطلوبِ هر انسان عاقل و توانایی است که بتواند با صرفِ حداقلّ هزینه ها و نیز کوتاه ترین زمان دلِ مخاطبان مُنکر و مُردّد را در باب موضوعات و دغدغه های مشترک به دست آورد و به طرز غیرمستقیم و عجیبی، آنان را با افکار سازنده خود همراه سازد و حتی در جهت پیشبردِ اهداف خود، از مخاطبان خود استفاده کند؛ بی تردید، عملیات روانی نویسنده، شاعر و یا سیاستمدار را قادر می سازد تا خواسته های خود را به صورت مرموز و استادانه در وجود مخاطبان، طوری ایجاد کنند که در جهت اهداف اخلاقی، اقتصادی و ... خودشان باشد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت می گیرد، مناظره «جدال سعدی با مدّعی» بر اساس شگردهای عملیات روانی و ایجاد تقابل های دوگانه، پاره ای از آسیب های اجتماعی را شناسایی و ارائه راه حل می کند. سعدی در این مناظره که ظرفیت بیان پاره ای از آسیب های اخلاقی و اقتصادی جامعه را دارد، از راه طرح تقابل های دوگانه و در مقابل هم قرار دادنِ توانگر و درویش و بیان خصوصیات آنان و بیان تعریف جدیدی از هر دو طبقه قصد دارد ضمن ایجاد تعدیل آن دو، توانگران را به توزیع بخشی از ثروت خود برای درویشان متقاعد و تشویق کند و از این راه به رونق اقتصادی جامعه کمک کند و درویشان را نیز به داشتن همت والا در برابر بی اعتنایی برخی از توانگران ترغیب سازد.
سلاح آیینی اژدها کشی
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث تکرارشونده در اساطیر و حماسه های ایران اژدهاکشی است. نبرد با اژدها یکی از انواع جنگ های حماسی و اساطیری به شمار می رود و آنچه در بعضی از این گونه نبردها نمایان می شود، نمادها هستند. اژدها در داستان های اساطیری و حماسی ایران، عموماً با گرز کشته می شود. کشتن اژدها با این سلاح در اساطیر و حماسه های دیگر ملل هند و اروپایی نمونه هایی دارد؛ به گونه ای که سلاح آیینی اژدهاکشی گرز شناخته می شود. در این مقاله بررسی شده که چرا گرز به عنوان سلاح آیینی این کار درآمده است. گرزهای پهلوانان اساطیری و حماسی ایران گاوشکل است. تقابل گاو با اژدها، به عنوان نمادهای ترسالی و باروری در مقابل خشکسالی، باعث شده است تا گرز گاوشکل، به عنوان نماد ترسالی و باروری سلاح آیینی کشتن اژدها به عنوان نماد خشکسالی شناخته شود؛ در واقع علت این امر در شکل گرز و نمادشناسی آن است.
الصّور التشبیهیه فی القرآن؛ آثارها النفسیّه وعناصرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 56
حوزههای تخصصی:
القرآن الکریم قد إتّخذ من الصّور التشبیهیه وسیلته التی یخاطب بها النّاس ویقرّب لهم المعانی البعیده، ویوضح لهم الصّور الذّهنیّه المجرّده، ویضرب لهم الأمثال بالواقع المحسوس المشاهد الّذی یخضع لمعطیات الحواس الخمسه الظاهره. إنّ القرآن الکریم یستخدم مصادر الطبیعه للتّذکیر بعظمه اللّه وبرّه وعدله ویری أنّ کثیراً من هذه الصّور مستمدّه من البیئه. هذا الإعتماد من القرآن علی الطبیعه والکون فی تشبیهاته وبراهینه هو سرّ خلود القرآن وسرّ عمومه لکلّ النّاس فی کلّ البیئات وکلّ العصور، لأنه یستند إلی مقوّمات لا تتبدّل ولا تتغیّر. تلک المقوّمات هی الإنسان والطّبیعه. هناک نماذج عدیده للصّوره التّشبیهیه القرآنیّه بلغت حدّاً فائقاً فی الإعجاز البیانی، وتناولت جمیع الموضوعات من الوعد والوعید والتّرغیب والتّرهیب والتّوجیه والتّشریع ممّا یؤکّد مکانه هذا التّعبیر البیانی فی قوّه التّأثیر والتّبلیغ. تهدف هذه المقاله إلی دراسه الآثار الّتی تحدّثه التشبیهات القرآنیه فی نفوس البشر مصحوبا بمقدّمه، ثم تهتمّ بالدوافع والانفعالات فی النّفس البشریّه إثر الصّور التشبیهیه، وأخیرا تشیر إلی التخییل والابتکار والجده واللون من عناصر التشبیهات القرآنیه.
دراسه الآراء اللغویه عند أبی حیان التوحیدی فی کتاب "المقابسات"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
147 - 162
حوزههای تخصصی:
«المُقابسات» من أهم الکتب التی ألّفها التوحیدی وأکثرها تمیزاً، فهو أقرب إلی أن یکون کتاباً فلسفیا متخصصا یؤرّخ فتره خصبه من تاریخ الفلسفه العربیه الإسلامیه فی القرن الرابع الهجری. ومن أهمّ نتائج هذا البحث إن جهود التوحیدی فی هذا الکتاب ینقسم إلی قسمین هامّین وهما الجانب اللفظی والجانب الدلالی. وهذا الجانب اللفظی یستوعب بعدّه أمور وتلک ضبظ المفردات، اللغات فی المفرده، الإفراد والتثنیه والجمع، التذکیر والتأنیث، المقصور والممدود، المولد والمعرب، والجانب الدلالی یحتوی الأصول الإشتقاقیه، دلاله المفردات، الفروق اللغویه، الترادف والتضاد، التصحیح اللغوی. إعتمدنا فی هذه المقاله بمنهج الوصفی التحلیلی، نجعل کتاب «المقابسات» بین أیدینا ونستخرج النصوص التی ترتبط بالجوانب اللفظیه والدلالیه.
پژوهشی در انتساب رساله اوصاف القلوب به ابن خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله بن خفیف (269‑371 ق) یکی از شناخته شده ترین صوفیانی است که در انتقال آموزه های تصوف بغداد به سایر نقاط ایران به ویژه فارس نقش اساسی داشته است. با همه اهمیتی که او در تاریخ تصوف دارد، آثارش پراکنده و گمنام است و پژوهشگران غیرایرانی بیش از ایرانیان به شناسایی و تصحیح آثارش اهتمام جسته اند. در کتابخانه آستان قدس رضوی نسخه ای با عنوان « اوصاف القلوب » نگهداری می شود که به ابوعبدالله ابن خفیف منتسب شده است. کارل بروکلمان نیز این کتاب را جزو آثار او آورده است؛ اما آنه ماری شیمل بدان سبب که این کتاب در منابع قدیم، در فهرست آثار ابن خفیف نیامده، آن را از آثار او ندانسته است. در متن، از نویسنده تنها با نام «ابوعبدالله» یاد شده است. این مقاله که با روش کتابخانه ای و بر مبنای اصول متن پژوهی سامان یافته، درپی آن است که با عرضه سه دسته دلیل نشان دهد نویسنده این رساله «ابوعبدالله ابن خفیف» است. دلایلی که در این مقاله بدان ها استناد شده است از سه طریق به دست آمده است: با بررسی سلسله راویانِ احادیث منقول در کتاب؛ با مقایسه بخش هایی از رساله یادشده با نقل قول هایی که از ابن خفیف در حلیه الاولیای ابونعیم اصفهانی ذکر شده است؛ با اطلاعاتی که نویسنده از مسافرت های خود در این رساله عرضه کرده است.
پهارباغ نسخه خطی نویافته عصر تیموری هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: