فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
محمد فرخی یزدی به جز سرایش اشعار سیاسی و انتشار روزنامه انتقادی طوفان، برای نشر فعالیت های ادبی، ترویج شعر و گسترش زبان و ادب فارسی و رواج آثار ادبی اروپایی مجله «طوفان هفتگی» را به مدت دو سال منتشر می کند. در این جستار با بازخوانی 41 شماره موجود طوفان هفتگی به شیوه توصیفی، تحلیلی و ارزیابی کمّی به معرفی و بررسی انگیزه های انتشار، ساختار صوری، اهمّیت و کیفیت، محتوا و نویسندگان و شاعران این مجله پرداخته می شود. این مجله ادبی به دلیل جایگاه والای مسئولان، انتشار مقالات سودمند ادبی، هنری و تاریخی و کیفیت و تنوع مطالب ادبی ایران و جهان از همکاری نویسندگان و شاعران مشهوری همچون: ملک الشعرای بهار، عبدالحسین هژیر، اسماعیل یکانی، سید احمد کسروی، سید عبدالرحیم خلخالی، علی جواهرالکلام، مهدی بهرامی، عمیدی، رسام ارژنگی، ابوالقاسم سحاب و ... بهره می برد. از میان نویسندگان و شاعران خارجی، بیشتر از ترجمه آثار تولستوی، حسین دانش و رضا توفیق بیک و ویکتور هوگو استفاده شده است. طوفان در دوره دوم انتشار به دلیل سیاست های دوره رضاشاهی شیوه ملایم تری را در پیش می گیرد و بیشتر به مطالب اجتماعی، اقتصادی و ادبی توجه می کند و ضمن تأکید بر عناصر هویت ایرانی و سنت های ادبی به شیوه متعادل به نواندیشی نیز روی می آ ورد. از این رو، به دلیل ضرورت نوگرایی و با درک موقعیت زمانه بیشتر از متون نثر و ادبیات داستانی در ترجمه های آثار غربی بهره می برد.
خلاقیت ادبی در هشت کتاب سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاقیت ادبی بازتاب توان بالقوه آفرینش گرانه شاعر در خلق مفاهیم نو می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش، نشان دادن روند خلاقیت ادبی با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین در اشعار سهراب سپهری با تکیه بر هشت کتاب می باشد. داده های مورد نظر، با بهره گیری از منابع دست اول و دوم در محیط کتابخانه گردآوری گردیده است. سپس با تکیه بر اهداف و ابعاد مورد نظر جستار حاضر، داده های مورد نظر به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که بخش عمده ای از خلاقیت ادبی در معناسازی و تصویرآفرینی با الهام از نگاه تازه و ذن بودیسم بوده است.از سویی دیگر شاعر در روند شگردهای های زبانی و خلاقیت های معنایی حاصل از آن به تجربیات زندگی شخصی خود که با دو مورد فوق الذکر همگرایی داشته روند رو به رشد آفرینش ادبی را دنبال کرده است. نگارنده در تلاش است که با کنکاش در هشت کتاب سپهری و مطالعه منابع موجود در این زمینه، فرآیند روند خلاقیت ادبی را نشان دهد و بگوید که چگونه شاعر به سبک منحصر به فرد خویش رسیده است و با درک عمیق فلسفه نگاه تازه و ذن بودیسم و تاثیر آن بر ذهن و زبانش موجد پدید آمدن اثری شاخص شده است.
شناخت جوهر آب و نشانه های آن در سیرالعباد سنایی؛ پژوهشی در مفاهیم تمثیلی و نمادین صدف، سنگ پشت، نهنگ، ماهی و خرچنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
45 - 72
حوزههای تخصصی:
سنایی غزنوی در مثنوی تمثیلی و حکمی سیرالعباد، شماری از جانوران دریایی را در معنای تمثیلی و رمزی به کار برده است. این جانوران بر اساس تقسیم بندی حکیمان بر ارکان و طبایع دلالت دارند. هر یک از ارکان دلالت بر طبعی دارد و هر طبع ، گذشته از فوایدش، ذمایمی در نفس انسان ایجاد می کند. سنایی در توصیف گوهر آب و گوهر هوا در مثنوی سیرالعباد، ذمایم نفسانی برآمده از طبایع را در قالب جانوران دریایی مجسم نموده است. او، صدف، سنگ پشت ، ماهی، نهنگ و خرچنگ را در مفاهیمی رمزی به کار برده است. شماری از این جانوران به شکل موجودات وهمی و ترکیبی ظاهر می شوند. اجزای این موجودات و همچنین ترکیب کلی آنها دلالت بر مفاهیم خاص حکمی دارد که تنها با مراجعه به منابع کهن قابل درک است. در این مقاله قصد داریم از این مفاهیم رمز گشایی کنیم. به دنبال روشن کردن این مفاهیم رمزی، بعضی کاستی های شرح موجود سیرالعباد را باز خواهیم نمود.
کارکرد فرهنگ های منظوم دوزبانه فارسی-ترکی در انتقال دانش زبان فارسی دردوره عثمانی در آناتولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
73 - 96
حوزههای تخصصی:
برای آشنایی با مردم یک جامعه، سنت ها و ذهنیت آنها، ابتدا باید زبان آنها را دانست. از طریق مقایسه طرح های زبانی زبان مادری و زبان آموخته شده به عنوان زبان دوم، می توان به شباهت های دو زبان پی برد، ویژگی های فکری مردم آن جامعه را آشکار کرد و تصویری کلی از دنیای افرادی که به این دو زبان آشنا هستند، بدست آورد. یکی از بهترین منابع، در این مورد، قطعاً فرهنگ لغات هستند. هدف اصلی این مقاله روشن کردن ساختار فرهنگ لغت های دوزبانه فارسی-ترکی منظوم یا «نصاب »ها است چرا که از یک سو از نظر انعکاس زندگی اجتماعی مردم در دوره عثمانی و از سوی دیگر از نظر واژگان، میزان نفوذ و توسعه تاریخی زبان فارسی و نیز نوع تاثیرپذیری ادبیات ترکی از ادبیات فارسی، دارای اهمیتند. ضمن بررسی فرهنگ ها، انگیزه ها و محرک های اصلی مؤلفان در تدوین آثار، نقاط ضعف و قدرت فرهنگ ها و نیز چالشهایی که نویسندگان با آنها روبرو بوده اند مشخص گردید. از لحاظ ساختاری نیز به این نتیجه رسیدیم که فرهنگهای منظوم نسبت به فرهنگهای منثور از غنای کمتری برخوردار هستند و واژه هایی که در بخش لغت نامه آمده اند، اغلب واژه های روزمره در زبان محاوره مردم هستند و واژه های نادر و ثقیل برای نگارش و انشا در آنها کمتر دیده می شوند. با ترسیم مسیرهای اصلی حرکت و جریان دانش زبان فارسی، به همراه جنبه های تاثیر و انتقال آن، دریافتیم که زبان فارسی نقشی حیاتی در محیط فکری جامعه در دوره عثمانی داشته و به عنوان زبان گفتمان فرهنگی در جریان تضاد مذهبی بین ایران و آناتولی بکار رفته است.
بازنمایی عدم قطعیت در رمان دیلمزاد اثر محمّد رودگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
241 - 259
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم زندگی بشر امروز و به تبع آن یکی از مهم ترین مختصّات پسامدرنیسم، عدم قطعیت است. نفوذ این اصل به حوزه ادبیّات و تأثیرپذیری رمان از آن سبب جذّابیت هرچه بیشتر رمان های مدرن و پست مدرن برای خواننده و مشارکت هرچه بیشتر خواننده در خوانش رمان شده است. رمان «دیلمزاد» اثر محمّد رودگر یکی از رمان های برگزیده دفاع مقدّس است که در آن از عوامل گوناگونی برای ایجاد تشکیک و عدم قطعیت بهره گرفته شده است و ساخت مایه اصلی آن را عدم قطعیت تشکیل می دهد. در جستار حاضر، جلوه های متفاوت عدم قطعیت در رمان «دیلمزاد» با روش توصیفی تحلیلی بررسی و از این رهگذر تمهیدات نویسنده برای ایجاد عدم قطعیت و قراردادن خواننده در مرز باور و ناباوری تحلیل شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که در این رمان، عدم قطعیت در سطوح زبانی، روایت، شخصیّت پردازی، زاویه دید و زمان و مکان داستان نمود یافته و از این میان، در سطح زبانی رمان از برجستگی خاصّی برخوردار است. همچنین نویسنده با داستانی کردن واقعیت و آمیختن خیال و واقعیت به همراه بی توجّهی به رابطه علّت و معلولی در داستان، بر تشکیک مخاطب و عدم قطعیت داستان افزوده است.
جستاری در کارکرد نمادین رنگ و انواع دلالت های آن در شعر کودک و نوجوان دهه ی شصت تا هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ ها ورای ظاهر خود، مفاهیم گوناگونی دارند و تکیه گاه افکار و احساسات نمادین به شمار می آیند. نماد، مخاطب را به درنگ بر معنای شعر وا می دارد و لذت مشارکت در خلق معنای متن را فراهم می کند. این مقاله به بررسی اشعار کودک و نوجوان از چشم انداز نماد رنگ و توجه به این امر که کدام رنگ ها در شعر کودک و نوجوان در موقعیت نمادین قرار دارند و چه مفاهیمی را القا می کنند، پرداخته است. پس از انتخاب نُه شاعر کودک و نوجوان، از میان 134 مجموعه شعری که دسترسی به آن ها ممکن شده است، تنها در 32 مجموعه، رنگ هایی با ویژگی نمادین مشاهده شده است. این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بیان فراوانی هرکدام از رنگ های نمادین در شعر شاعران منتخب و همچنین بیان بسامد آن ها در هرکدام از گروه های سنی (ب، ج، د و ه)، دلالت های هر رنگ را در اشعار مدّنظر، بررسی و با شعر کهن و معاصر مقایسه کرده و میزان تازگی یا تداول آن ها را نشان می دهد. نتایج این بررسی نشان می دهد که رنگ های سیاه، سفید، سبز و سرخ در شعر کودک و نوجوان بیش از رنگ های دیگر، ویژگی نمادین یافته اند؛ سیاه برای بیان ظلمت فقر، گمراهی، ظلم و خفقان به کار رفته است. سفید، پاکی و معصومیت، امید و آگاهی را القا می کند و سبز، رنگ طبیعت، امید، امنیت و بیانگر مفاهیم مذهبی است. رنگ سرخ نیز با مفهوم شهید و شهادت، زیبایی، عشق، شرم و گاه تشویش گره خورده است. بیشتر نمادهای رنگ در این حوزه، نمادهای مرسوم شعر فارسی اند. از میان شاعران منتخب نیز بیوک ملکی، جعفر ابراهیمی، مصطفی رحمان دوست و قیصر امین پور، از نمادهای رنگ بیش از بقیه شاعران بهره گرفته اند.
سعدی و فخرالدین ابوبکر حوایجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
179 - 198
حوزههای تخصصی:
فخرالدین ابوبکر بن ابی نصر حوایجی، باربک و وزیر اعظم اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی، از شخصیت های مهمّ سیاسی، نظامی و فرهنگی در قلمرو وسیع فارس در نیمه نخست سده هفتم هجری است که بخشی از حیات سعدی با دوران اقتدار او همزمان شده است. سعدی او را در دیباجه گلستان ستوده و نامش را ماندگار کرده و در دو موضع کمتربررسی شده از کلیات خویش باز خطاب به او اشعاری دارد. این دو موضع البتّه همیشه محلّ شک و تأمّل بوده و اینک بر اساس اسناد موثّق و کهن می توان با قطعیّت درباره آن ها سخن گفت. آنچه پیش از این علّامه قزوینی را درباره یکی از این اشعار به تردید افکنده، در واقع مرثیه کوتاهی است که در آن یک تناقض تاریخی درباره حیات وزیر و حاکم سلغری یافت می شود و پیش از این مشخّص نبود که این مرثیه برای درگذشت فخرالدین است یا فرد دیگری جز او؛ و اینک می توان به این یقین رسید که سعدی آن مرثیه را به مناسبت درگذشت فرزند این وزیر، و نه خود او، سروده است. در بخش دیگری از مقاله حاضر اطّلاعات مهمّ تاریخی درباره این وزیر گردآوری و عرضه شده که قسمتی از این اطّلاعات از دل منابع تاریخی استخراج گردیده و برخی نیز از دواوین شعرا برداشت شده است.
رویکردی فرهنگی به هویت در ترجمه ی ادبیات نوجوان: مطالعه ی موردی رمان خورشید هم یک ستاره است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردی فرهنگی به هویت در ترجمه ی ادبیات نوجوان: مطالعه ی موردی رمان خورشید هم یک ستاره است زهره قرائی* شیرین شب انگیز ** چکیده ادبیات یکی از عوامل مؤثر در رشد فکری کودک و نوجوان است. با وجود اینکه در ایران ادبیات ترجمه شده سهم بزرگی از آثار کودک و نوجوان را تشکیل می دهد، مطالعات چندانی در رابطه با ابعاد مختلف آن انجام نشده است. در پژوهش حاضر به بررسی ترجمه های یک رمان نوجوان از منظر مؤلفه های هویت فرهنگی پرداخته شده است. طبق تعریف هالیدی، عناصر هویت فرهنگی در رمان شناسایی شد. سپس دو ترجمه ی فارسی آن بررسی شد تا با انتخاب رویکردی فرهنگی، مؤلفه هایی مشخص شوند که بیشتر دستخوش دست کاری شده بودند. بررسی ها نشان داد که مهم ترین مؤلفه های هویت فرهنگی در رمان بررسی شده زبان، غذا، حرفه و تحصیلات، رویکردهای هستی شناختی و روابط هستند. بررسی ترجمه ها نشان داد که از میان مؤلفه ها، زبان بیشتر دستخوش دست کاری شده است؛ زیرا لهجه های اجتماعی که در رمان، نسل اول مهاجران به آمریکا و همچنین نوجوانان را نشان دار می کنند در ترجمه تبدیل به زبان استاندارد شده اند. به علاوه، گرچه محتوای جنسی رمان در ترجمه ها به طور کلی حفظ شده بود، اما با تکنیک های حذف، خلاصه سازی و تلطیف تا حدی دستخوش تغییر گردیده بود. این مشاهده، با درنظرگرفتن رویکردهای هستی شناختی شخصیت ها که در تعارض با رویکرد غالب در جامعه ایران است، ولی در ترجمه ها معمولاً بدون دست کاری منتقل شده است، تأییدکننده ی این ادعاست که سخت گیری ها در ترجمه ی آثار، کم رنگ تر از تألیف هستند. برای بررسی تأثیر دست کاری ها بر کلیّت ترجمه، مشاهدات از منظر مفهوم «آمیختگی» هومی بابا به بحث گذاشته شد تا نقش لهجه ی اجتماعی در هویت فرهنگی برجسته شود. درنهایت، باتوجه به جایگاه ادبیات ترجمه شده ی نوجوان در ایران، نظام چندگانه ی روند حاضر توجیه شد. * استادیار مطالعات ترجمه دانشگاه کاشان zgharaei@kashanu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** کارشناس ارشد مطالعات ترجمه دانشگاه شیخ بهایی shirinsh.1395@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 20/2/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 22/5/1400
ژست و استعلای سوژه در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
267-296
حوزههای تخصصی:
ابراهیم کنعانی* امید وحدانی فر ** اکرم صفی خانی*** چکیده در جستار حاضر، به کاربرد ژست در یکی از غزل های روایی مولانا پرداختیم. در این گفتمان، مولانا سوژه ای را به تصویر می کشد که با تمرین و ممارست در ژست همان می شود که از آن ژست انتظار داشته است. سوژه های مولانا ازطریق تعامل با ژست و در قالب جسمانه و استعلا شکل می گیرند و در فرایندی مبتنی بر نظام تطبیق به نوعی هم حضوری با ژست دست می یابند؛ اما مسئله ی اصلی این است که سازوکار چنین وضعیتی چیست و برپایه ی کدام راهبردها و کارکردهای گفتمانی تحقق می پذیرد. برپایه ی این، در پژوهشِ پیش روی با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا تلاش شده است تا چگونگی مواجه شدن سوژه با ژست و تأثیر آن بر نظام زبانی و معنایی مولانا تبیین شود. پرسش اصلی پژوهش این است که ژست بر اساس چه شرایطی تولید می شود و چگونه سوژه را از وضعیت جسمانه ای به وضعیتی استعلایی مبدل می کند. فرض ما این است که فشاره ی حسی- ادراکی و حسی- شهودی زمانی که از حد خود فراتر می رود، ژست تولید می شود. سوژه با تکرار و درونی سازی ژست برساخته ی خود (ژست استعلایی)، به سوژه ای استعلایی استحاله می یابد؛ بنابراین ژست با قابلیتی دووجهی، ازطرفی سوژه را از دیگر ژست ها، نقاب ها و تصاویر رهایی می بخشد و ازطرفی به میانجی خودِ ژست، سوژه از فضای جسمانه- ژستیک به فضای استعلایی ارتقا می یابد و به یک هم حضوری مطلق می رسد. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد ebrahimkanani@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد o.vahdanifar@gmail.com *** دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات روایی دانشگاه کوثر بجنورد ak.safikhani@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 29/3/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 1/12/1400
تطبیق مبانی عشق انسانی در کتاب عطفُ الألفِ المألوفِ علی اللامِ المعطوف ابوالحسن دیلمی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی
حوزههای تخصصی:
عشق، که گاهی آن را محبّت بی حساب دانسته اند، از افزوده های ایرانیان به عرفان زاهدانه اسلامی است که سبب به وجود آمدن شاخه عرفان عاشقانه شده است. کلمه عشق، در قرآن مجید نیامده؛ امّا، عرفای ایرانی برخی از آیات را دالّ بر عشق الهی می دانند. نخستین بار جواز کاربرد عشق انسان به حق را، ابوالحسن دیلمی در کتاب عطف، به تبعیت از استادش، ابن خفیف شیرازی، اعلام کرده و مراتب و مقدماتی را چون اُلفت، اُنس، وُدّ، محبّت، خُلَّه، شَعَف، شَغَف، اِستِهتار، وَلَه، هَیْمان، برای آن، در نظر گرفته، که در نهایت، عاشق را، به مرحله «عشق الهی» وارد می کند. بعدها، روزبهان بقلی که از پیروان نهانی دیلمی است به تألیف عبهرالعاشقین پرداخته، تعریف و تقسیم بندی و عقایدی مشابه اندیشه های دیلمی ابراز داشته و بی آن که از استاد و راهنمایش سخن بگوید آن ها را در اثرش بیان کرده و به تکرار و تأیید و دفاع از اندیشه عشق پرداخته و آن را، به ذات، فسادناپذیر دانسته است، و حتی توجّه به جمال حدثانی برای رسیدن به عشق رحمانی را ممکن دانسته است و عاشقی را از این و سر آن، رهبر آدمی به حقیقت شمرده است. یافته های این پژوهش تحلیلی مشخّص می کند که ابن خفیف و شاگردش دیلمی در وارد کردن موضوع عشق و شاخه-های آن در تعلیمات صوفیه پیشرو بوده اند و روزبهان به تبعیّت از دیلمی در عبهرالعاشقین از عشق و حالات و مقامات آن سخن گفته است.
الگوی سفر قهرمان در تعدادی از قصه های ایرانی
حوزههای تخصصی:
اسطوره سفر قهرمان یکی از انواع اسطوره است که در آن سفر پر فرازونشیب قهرمان از مباحث تکرارشونده داستان به شمار می روند. هدف از نگارش این مقاله ارائه الگوی روایی چهاررکنی است که در آن رکن اول رانده شدن؛ رکن دوم درگیری با مشکلات و موانع؛ رکن سوم نجات به دست نیرویی اغلب غیبی و ماورایی و گاه غیرمنتظره؛ و سرانجام رکن چهارم بازگشت افتخارآمیز و به دست گرفتن قدرت است. منظور از قهرمان در این مقاله معنای کلی و عمومی آن است نه معنای تخصصی. به عبارتی دیگر، منظور نه قهرمان جامعه، بلکه هر شخصیتی است که به نوعی قهرمان داستانی است که در آن روایت می شود، خواه قهرمان واقعی جامعه باشد، مانند سیاوش، خواه نباشد. تمرکز مقاله بردست یابی به شگردهای مختلف الگوی سفر قهرمان، و مقایسه چهار رکن اصلیِ الگوی مذکور در اسطوره-های ایران و جهان نظیر سیاوش، زال، داراب، کوروش، پرسئوس است. نتایج مقایسه نشان می دهد که ساختار روایی این اسطوره ها شباهت فراوانی با یکدیگر دارند و تفاوت آنها مربوط به ویژگی های مضمونی و محتوایی است که از تمایزها و اشکال ویژه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی سرچشمه می گیرد.
بررسی و تحلیل قربانی حیوانات در متون نظم روایی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
91 - 121
حوزههای تخصصی:
آیین قربانی، به عنوان رفتاری دینی اجتماعی ازجمله آیین های کهنی است که در میان اقوام مختلف به شیوه های گوناگون وجود داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی می کوشد به تحلیل قربانی های حیوانی در متون نظم روایی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که تعدیل قربانی های انسانی به قربانی های حیوانی از آثار نیک پایه گذاران ادیان الهی است. در متون مختلف ادب فارسی، اغلب حیواناتی مانند: گاو، شتر، گوسفند، اسب و گاه مادیان، گورخر، الاغ و ماکیان به مناسبت های گوناگونی مانند بلاگردانی، دفع نحوست و چشم زخم، شکرگزاری، کامیابی در اُمور، تولّد فرزند، تقویت روان مرده، دفع جادو و ابطال طلسم قربانی می شوند. آیین قربانی در متون حماسی و عرفانی به طور یکسان بازتاب یافته است، اما در متون غنایی با توجه به فضای عاشقانه این متون، اغلب سخن از تقدیم و بخشیدن حیوانات به معابد و آتشگاه ها است و به ندرت از ریختن خون حیوانات سخن می رود و نمود برجسته ای ندارد. نظریات بلاگردانی فریزر و خشنودی ایزدان از بویس و تایلور در تحلیل مصادیق قربانی، کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه ها در این باره است.
تصحیح اشتباهاتی در انتساب برخی ابیات به رودکی سمرقندی در لغت نامه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین آثار پژوهشی تاریخ ادبیات فارسی تا به امروز، لغت نامه دهخداست. علی اکبر دهخدا (1257-1334) با بررسی هزاران کتاب و نسخه خطّی، بیش از چهل سال از عمر خود را وقف تألیف این فرهنگ لغت بزرگ به فارسی کرد. از مزیت های بارز این اثر، نقل اغلب واژه ها (بجز واژه های مدخل)، همراه با یک یا چند شاهد است که غالباً، از متون کهن منظوم و منثور برگرفته شده اند. از جمله شاعرانی که دهخدا و همکارانش، بسیار به سروده های او استناد کرده اند، رودکی سمرقندی است؛ به گونه ای که کمتر بیتی در دیوان رودکی هست که در لغت نامه به عنوان شاهد لغتی نیامده باشد. باوجود این، نگارندگان با بررسی یکایک شواهد منسوب به رودکی در این فرهنگ، متوجّه وجود شمار زیاد ابیاتی شدند که در دیوان رودکی مصحَّح نفیسی (1319 و 1341ه.ش.)، موجود نیست. با توجّه به اهمّیت سروده های رودکی، بویژه سروده های تازه منسوب به وی، نگارندگان برآن شدند درستی یا نادرستی این انتساب ها را بررسی کنند. با این هدف، نگارندگان 75 بیت از ابیاتی را که در متن دیوان رودکی تصحیح نفیسی نیست، امّا در لغت نامه دهخدا به نام رودکی ثبت شده، بررسی کردند و در نهایت، مشخص شد که 27 بیت از این ابیات به واسطه برخی منابع، که مهم ترین آنها دیوان مجعول رودکی چاپ تهران (سال 1276ش.) است، به لغت نامه راه یافته؛ سه بیت (دو شاهد) در منابع مورد بررسی ما بدون نام سراینده هستند و مابقی، ابیاتی هستند که متعلق به رودکی نیستند. جستار حاضر، به منظور اصلاح انتساب این ابیات به ر ودکی در لغت نامه و جلوگیری از ورود آنها به نام رودکی در پژوهش ها و دیوان های چاپی آینده، انجام یافته است.
نکته هایی درباره ارتباط سرنویس ها با ساخت داستان در شاهنامه و پیشنهادهایی برای گزینش بسامان تر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
111 - 125
حوزههای تخصصی:
سرنویس های شاهنامه عبارت های قرارگرفته در میان ابیات اند که بیانگر رخدادهای مهم در داستان هستند. سرنویس ها کارکردهای مختلفی دارند که مهم ترین آنها مشخص کردن بخش های داستان است. با خواندن داستان های طولانی، خواننده بیشتر پی می برد که به عنوان هایی نیاز دارد تا خط داستانی برای او مشخص شود. با حذف این عبارات از داستان های شاهنامه بخشی از هنر فردوسی در ساماندهی به توصیفات نیز مغفول می ماند. سرنویس ها مانند ابیات، ظرفیت داشتن وِیژگی های سبکی و هنری را ندارند؛ بنابراین مصحّحان در گزینش صورت صحیح آنها، عمدتاً به مطالب ثبت شده در نسخه ها بسنده می کنند. این شیوه از گزینش به سبب تک بُعدی بودن، مشکلاتی را به وجود می آورد. حال آنکه ساختار داستان و سرنویس با یکدیگر مرتبط است و می توان با شناخت ساخت داستان و عناصر اثرگذارش بر سرنویس ها، ضبط های دقیق تری ارائه داد. این رویکرد به متن و سرنویس، عناصری کمکی در اختیار مصحّح قرار می دهد که برای گزینش درست تر می توان از آن استفاده کرد. در این مقاله با در نظر داشتن ساختار داستان و پیوندی که با سرنویس ها دارد، راهکارهایی برای گزینش بسامان تر ارائه می شود؛ نیز در تصحیح متن، محل قرارگرفتن هر سرنویس مانند ضبط آن اهمیت دارد. با توجه به ساختار و محتوای ابیات شاهنامه، به انتخاب محل دقیق این عبارت ها اشاره، و برای ساماندهی به تصحیح سرنویس با رویکرد توجه به ساخت داستان، پیشنهادهایی ارائه خواهد شد.
تجلّی قرآن و حدیث در سعادت نامه شیخ محمود شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن، نوری است از نور النوّر به پیامبر گرامی اسلام به واسطه جبرییل امین نازل شده است. این کتاب آسمانی چارچوب و اساس دین اسلام را تشکیل می دهد، لذا نخستین کتاب و راهنمای اصلی مسلمین است. قرآن و حدیث پیامبر و ائمه اطهار، فرقان و جان مایه فرهنگ مسلمانان بوده و در زندگی آنان راه جُسته است. آثار ادبی و هنری و عرفانی مسلمانان با استناد به قرآن و احادیث نبوی، سندیت پیدا می کند. ادبیات و زبان فارسی نیز از آن بهره مند گردیده است. از جمله آثار ادبی و عرفانی، کتاب سعادت نامه شیخ الاسلام شیخ محمود شبستری، فقیه و عارف برجسته سده هشتم هجری را می توان نام برد. این منظومه دارای سه هزار بیت و هشت باب در قالب مثنوی و در وزن خفیف حدیقه الحقیقه سنائی سروده شده است که هر باب دارای فصل ها و حکایات و تمثیلات می باشد. این منظومه درباره معرفت ذات واجب الوجود و صفات و اسما و افعال خداوند است. این مقاله به روش (توصیفی- تحلیلی) می کوشد تا تاثیر بلاغی از شگرهای ادبی و اثرپذیری واژگانی را در بهره مندی از آیات قرآن و احادیث نشان دهد.
بازتاب الگوی اساطیری نبرد کیهانی در نمایش های سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ثنویت و به تبع آن الگوی اساطیری پیکار کیهانی یکی از اصلی ترین درون مایه های دینی ایرانیان شمرده می شود که هم در محتوا و هم در ساختار اجرایی سنت های نمایشی ایران قابل مشاهده است. در این طرح اسطوره ای دو شخصیت با سرشتی متضاد یا هدفی متعارض با یکدیگر به جدال می پردازند و در نتیجه آن نوعی آفرینش همچون رهایی آب، رهایی از اسارت یا به طور کلی حرکت از آشوب به نظم و هم چنین باروری جهان اتفاق می افتد. ما در برخی سنت های نمایشی ایرانی شاهد بازتاب پیکار کیهانی هستیم، پیکاری که به شکلی نمادین واقعه ازلی اسطوره ای را به نمایش درمی آورد و از طریق این الگوی قابل تقلید، اشخاص، اشیا و مکان نمایش از خود فراتر رفته و هر جزء آن به تجلی امر مقدس بدل می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از ریشه های اساطیری و بررسی تجلی امر قدسی موجود در این گونه های نمایشی در چارچوب نظری تاریخ نگاری نوین میرچا الیاده، به نمایش های سنتی ازجمله «سخنوری»، «دئیشمه آشیق ها»، «پهلوان کچل» و نمایش های مرتبط با «میرنوروزی» نگاهی تحلیلی انداخته شود و مطالعه شود چگونه این الگو، و به طور اخص مسئله پیکار، در نمایش های سنتی بازنمایی شده و به مثابه نوعی ضرورت اعتقادی و زیستی در فرهنگ عامه موردتوجه واقع شده است.
رمزگشایی کهن الگویی داستان های هفت پیکر نظامی با توجه به سیر بهرام برای رسیدن به «مادر مثالی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
315 - 341
حوزههای تخصصی:
می توان هفت پیکر نظامی را کتاب یگانگی قهرمان و پیوند مقدس او با آنیما دانست که در گستره نمادها یا استعاره هایی معنادار به نوعی «خویشتن شناسی» منجر می شود. جلوه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در این کتاب، آن را در هاله ای از ابهاماتی قرار می دهد که جز با راهکارهای روان شناختی اسطوره قابل درک و تبیین نیست. کهن الگوی «زن نخستین» یا «مادر ازلی» در سفر سمبلیک بهرام و در مراحل آزمون های خودشناسی او، حرکتی از اعماق سیاهی به دل روشنایی است. در داستان های این کتاب، نقصان و کمبودی در روان تمامی قهرمانان، موجبات حرکت و سفر آن ها را برای گشودن دریچه های ناشناخته فراهم می سازد. زندگی پر رمز و راز شاه در گزارش نظامی از او یک قهرمانان اسطوره مند ساخته که در فرجام زندگانی خویش به عنوان یک انسان آگاه به شعورِ شورمندِ خویش به نوعی فردانیت متافیزیکی دست می یابد. مسأله اصلی پژوهش در این مقاله، سیر بهرام است که خود در قالب سفری به قصد نوزایی رُخ می دهد و تسلسل وقایع و ارتباط درونی آن ها با یکدیگر فرایند خویشتن شناسی قهرمان را تقویت می کند. هدف این است تا با نشان دادن رویکرد روان شناختی اسطوره با واکاوی عناصرِ نمادینِ موجود در قصه های هفت گنبد، ارتباط درونی آن ها با داستان اصلی بررسی شود و تمامی کنش ها و واکنش های داستانی را در جهت استعلای متافیزیکی قهرمان معنا بخشد. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است.
نقد اسطورهای داستان رستم و سهراب بر اساس نظریات نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
285 - 305
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای مهم در مطالعات اسطوره شناختی متون ادبی، نظریات نورتروپ فرای در این خصوص است. پژوهش حاضر داستان رستم و سهراب در متن شاهنامه را با الگوی پیشنهادی فرای و با روش توصیفی-تحلیلی، بررسی می کند. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. مطابق بررسی ها، حضور عناصری مانند اسطوره زوال، مرگ فاجعه آمیز، قربانی کردن و انزوای قهرمان، داستان را با میتوس پاییز و تراژدی انزوا در نظریه فرای قرین می نماید. پس از برشماری مراحل ششگانه تراژدی در الگوی فرای، انطباق آن با سیر وقایع این داستان بررسی گردید. نهایتاً چنین نتیجه گرفته شد که بر اساس الگوی تراژدی انزوا، قهرمان اسطوره ای یعنی رستم به سبب انزوای منتج از وجه خودآگاهی-اش، مرتکب عملی می شود که تجربه ای فردی برایش به همراه دارد. همچنین طبق نظر فرای درباره نقش اسطوره در انعکاس دوره اجتماعی مؤلف، نتیجه شد که شکل گیری اسطوره رستم و سهراب می-تواند بازتابی از دیدگاه فردوسی به اوضاع اجتماعی معاصرش باشد.
متن پژوهی ادبی از منظر ترجمه پژوهی ادبی: نقدی بر بروز خطاهای آشکار در ترجمه متون ادبی با تکیه بر مدل های زبان شناختی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
293 - 322
حوزههای تخصصی:
ترجمه پژوهی و نقد ترجمه را می توان زیرشاخه ای از متن پژوهی دانست. موضوع تحقیق حاضر، بررسی خطاهای آشکار در پیکره ای دوزبانه شامل یک رمان فارسی و دو ترجمه انگلیسی است. در این پژوهش، کلیه واژگان و عباراتی که به خطا ترجمه شده اند، دقیقاً بررسی شد. طبق یافته ها، مقوله های واژگانی چالش برانگیز برای دو مترجم انگلیسی یکسان نبود. ازآنجاکه مترجم غیربومی در ترجمه اصطلاحات و برخی گروه های اسمی دچار چالش اساسی بوده است، می توان مطالعه دقیق اصطلاحات متون ادبی زبان مبدأ را برای عملکرد مطلوب تر این گروه از مترجمان حیاتی دانست. نکته مهم اینجاست که مترجم بومی سه بار اثر خود را ویرایش کرده است. یافته دیگر این جستار نشان می دهد که مترجم غیربومی حدوداً سه برابر بیش از مترجم بومی دچار خطاهای آشکار شده است و این تأکیدی بر لزوم ویرایش مکرر متن مقصد، توجه به مقوله پویایی متن و مشارکت فعال تر مترجمان بومی در ترجمه شاهکارهای ادبیات ملی خود است.
بررسی تطبیقی رموز عرفانی منظومه ی مهر و ماه جمالی دهلوی با داستان شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
169 - 194
حوزههای تخصصی:
منظومه ی مهر و ماه ، مثنوی عاشقانه ی جمالی دهلوی یکی از مریدان طریقت سهروردیه است. اگرچه این مثنوی در اصل داستانی عاشقانه است که قهرمان داستان در پی رؤیای معشوق از بدخشان به «مینا» سفر می کند؛ اما با تأمّل دیده می شود که طرح داستان با داستان شیخ صنعان منطق الطیر مطابقت دارد و سیروسلوکی روحانی را به تصویر درآورده است، چنان که در منطق الطیر ، شیخ صنعان در پی رسیدن به معشوق از تمام شهرت و اعتبار ظاهری خویش درمی گذرد تا به عشق واقعی دست یابد. در منظومه ی مهر و ماه نیز «ماه» در پی رؤیای خویش با دست شستن از تمامی امکانات، قدم در راه سلوک می گذارد و با گذر از تمامی تعیّنات، فنا را تجربه می کند. در این داستان درویش غار بدخشان و خضر راه دان در رسیدن ماه به مهر و اتّحاد آن ها به عنوان پیر فرزانه نمود می یابند و چون کار دشوارتر می شود، حضرت محمد (ص) همانند داستان شیخ صنعان در رؤیای همراهِ قهرمان ظاهر می شود و به یاریگری می پردازد. رموز عرفانی مطرح در منظومه ی مهر و ماه کاملاً تداعی کننده ی منطق الطیر عطار است. اگر عطار با طرح داستان شیخ صنعان، باری دیگر قدرت عشق را در رسیدن به کمال تبیین می کند، جمالی دهلوی نیز با داستان مهر و ماه ، سفر عرفانی ماه را به تصویر می کشد. صرف نظر از شرایط سن و اختلاف ادیان که عشق شیخ صنعان را به صورت عشقی ممنوع معرفی می کند، در هر دو داستان عناصری چون رؤیای حرکت بخش، شب به عنوان زمان نقطه ی عطف سفر، سفر از شرق به غرب، موانع و خطرات بازدارنده سلوک، هم سویی عقل و عشق، نمود حضرت محمد (ص) در رؤیای همراه قهرمان، گذر از عشق مجازی به عشق حقیقی، در سلوک قهرمانان دیده می شود. این مقاله بر مبنای مکتب فرانسه، به سیرعرفانی ماه و تأثّر آن از داستان شیخ صنعان می پردازد.