فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
193 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات در نقد رمان تحلیل تیپ شخصیتی قهرمان و اشخاص داستان است. گاه شخصیت قهرمان و اشخاص دچار دگرگونی می شود. اگر این دگرگونی سیر تکاملی داشته باشد با الهام از علوم طبیعی دگردیسی شخصیت خوانده می شود که در آن قهرمان یا شخصیتها حائز تیپ برتر می شوند. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی دگردیسی تیپ قهرمان و شخصیت های اصلی رمان هستی اثر فرهاد حسن زاده از دیدگاه انیاگرام تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هستی، قهرمان داستان، پیشفرضهای اجتماعی و هنجارهای کلیشه ای جنس خود را به تعلیق درمی آورد و در چالشی همه جانبه با امداد مادر، خاله و دایی بر مشکلات غلبه می کند و با تکمیل مرحله دگردیسی به قهرمان و ناجی خانواده و اجتماعش تبدیل می شود. با تحلیل عناصر شخصیت شناختی هستی و تطبیق آن با نظریه اینیاگرام، «هستی»، دختری دارای ویژگیهای تیپ 4 است که بعد از حوادث داستان به سمت بال 3 می رود. مادر، خاله و دایی هستی تیپ شخصیتی2 دارند و از آغاز تا پایان داستان تیپ شخصیت خود را حتی با تغییر شرایط و شروع جنگ حفظ می-کنند. پدر هستی فردی دارای تیپ 1 ناسالم است که با آرامش به سمت تیپ 7 خوشخو دگردیسی می یابد.
هم سنجی طنز مقامات بدیع الزمان همدانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از مصادیق مفهوم گسترده ی شوخ طبعی و از تمام آن ها برجسته تر و کارآمدتر و مؤثّرتر است. سنجش مقامات بدیعی و غزل حافظ، از سویی مشابهت ها و مغایرت های دوقالب و نوع ادبی و از سوی دیگر، اندیشه و عاطفه ی دو هنرمندی را که برای بیان ذوق و اندیشه ی خویش دو رسانه ی متفاوت را برگزیده اند؛ آشکار می-سازد. از رهگذر هم سنجی این دو به هم ویژگی های اجتماعی و فرهنگی جامعه ی آنان پی می بریم و با پلیدی-های بنیادین آن آشنا می شویم و هم از طرز تلقّی آنان از محیط، آگاه می شویم. امّا در خلال این مقایسه درمی-یابیم که نگاه بدیع الزّمان به مسائل سطحی و طرز تلقّی حافظ از آن ها ژرف است. هدف نویسندگان بازنمایی همین مشابهت ها و تفاوت هایی است که در طنزهای این دو بازتاب داشته است. داده های تحقیق کتابخانه ای و روش تحلیل آن ها کیفی است و این سنجش نشان می دهدکه چگونه روزگار برای بیان نیازهای خود، هنرمندان را به راهی خاصّ می برد و نیز معلوم می دارد که انواع ادبی و زبان چه امکاناتی برای این بازنمایی دارند در اختیار هنرمندان می گذارد.
شباهت لفظی اشعار حافظ شیرازی و میر کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میر کرمانی از شاعران قرن هشتم اندکی قبل از حافظ شیرازی چشم به جهان گشود. این دو شاعر در زمان حکومت امیر مبارزالدین محمد باید تجربه های سیاسی و اجتماعی مشترکی را تجربه کرده باشند. دوران پیری میرکرمانی مصادف با اوان زندگی حافظ بوده است. میر که تحت تأثیر کلام دلربای سعدی بوده، توانسته به ذهن و زبان او نزدیک شود و از جهت دیگر در جریان تحول غزل تلفیقی که آمیخته ای از عشق و عرفان است، گام هایی برداشته و این جریان شعری که مورد پسند حافظ بوده، هم سانی های لفظی و معنایی در اشعار او و میر کرمانی پدید آورده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که اشعار میر کرمانی و حافظ شیرازی تا چه اندازه از جهت لفظی به هم نزدیک هستند و آیا تصاویر مشترک این دو شاعر در سنّت های شعری فارسی نمونه هایی دارد؟ این پژوهش از جهت هدف، کاربردی، از جهت گردآوری داده ها، توصیفی و از جهت نوع، کیفی است و از نظریه «بینامتنیت»، جهت تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شده است. بررسی ها حاکی از این است که از جهت معانی و مضامین، مشترکات بسیاری در شعر این دو شاعر وجود دارد؛ هرچند سحر کلام حافظ مضامین را زیباتر و شکوه مندتر جلوه داده است.
تحلیل بازتاب اندیشه های شبستری در گلشن راز در مقالات دهه های هشتاد و نود از منظر نظریه دریافت (یاوس و آیزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز یکی از متون محوری در حوزه عرفان نظری است که تاکنون پژوهش های بسیاری درباره آن صورت گرفته است. پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه دریافت، به تحلیل رویکرد نویسندگان مقالات نگارش یافته در دهه های هشتاد و نود درباره گلشن راز می پردازد. نظریه دریافت بر اهمیت رابطه «متن-خوانش»، نقش خواننده در تعیین معنای متن، تأثیر پارادایم های اجتماعی در شکل گیری افق انتظارات مخاطبان و تداوم خوانش متن تأکید دارد. «هانس رابرت یائوس» و « ولفگانگ آیزر» دو نظریه پرداز اصلی رویکرد دریافت، بر تغییرپذیری معنای متن باتوجه به دوره تاریخی و نوع خواننده، جایگاه خواننده در آفرینش معنی با فراخواندن پس زمینه های ادبی و طرح واره های ذهنی او تأکید دارند. این جستار به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مقالات نوشته شده در دهه های هشتاد و نود درباره گلشن راز انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که افق انتظارات مخاطبان و پارادایم های اجتماعی حاکم بر آن دو دهه، ازجمله گرایش مخاطبان به تفسیرهای عقلی، تلفیق دین و عرفان، گرایش به مطالعات تطبیقی و عرفان نظری، بر معانی دریافتی مخاطبان از متن گلشن راز تأثیر گذاشته است. این تأثیرات در پنج دسته عمده شامل نقد محتوایی، نقد زیبایی شناسانه، بررسی ریشه های قرآن و حدیث، پژوهش های تطبیقی و بررسی شروح گلشن راز، جای گرفته اند.
تحلیل گفتمان انتقادی تبلور آزادی در اشعار خلیل الله خلیلی و احمد شوقی بر اساس نظریل فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 107
حوزههای تخصصی:
آزادی، تحفه ای الهی است و حس آزادی و آزادی خواهی در ضمیر بشر نهفته است. خلیل الله خلیلی و احمد شوقی دو شاعر برجسته ادبیات فارسی و عربی در طول زندگی خود، متحمل مرارت های زیادی شده اند. آن دو برای آزادی میهن خود با سلاح شعر به مقابله با استعمارگران برخاسته و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند. این پژوهش قصد دارد تبلور آزادی را در اشعار این دو شاعر به گونه توصیفی–تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و با استفاده از داده های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی نماید و به کاربرد واژگان، ساختارهای دستوری، بیان بافت موقعیتی، مشارکان، گفتمان های موجود، بینامتنیت و ایدئولوژی پنهان بپردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آنست که دو شاعر برای بیان هدف خویش، با پرهیز از پیچید گی های کلامی از واژگانی ساده و روشن بهره برده اند. گفتمان های فعال در این اشعار، گفتمان میهنی، مبارزان و شهیدان، زنانه و متقابل است. واژگان و تعابیر به کار رفته در این اشعار، دارای بار ایدئولوژیک است. دو شاعر از این طریق سعی کرده اند در راستای بصیرت افزایی هموطنان، بیداری جامعه، تقویت حس مبارزه با استعمارگران در بین مردم و بیان اهمیت و جایگاه آزادی گام های اثرگذاری بردارند. گفتمان اشعار دو شاعر، بیان کننده تلاش آن دو برای سهیم شدن در مبارزه با استعمار است.
ناسازواری های دستوری در ویرایش جدید تاریخ بیهقی به تصحیح یاحقی و سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی از گرانبهاترین آثار تاریخی و ادبی ما و از متون تأثیرگذار بر دیگر متون منثور بعد از خود است؛ از این رو هر کاری که به منقح ساختن آن از دست کاری های بعدی یا شرح و توضیح آن کمک کند، می تواند مصداق پاسداشت این اثر جاودانه باشد. تصحیح چنین اثری البته دانش چندوجهی مصحح، ازجمله آگاهی از دستورِ تاریخیِ متن و نیز دوره آن را می طلبد؛ کاری که علی اکبر فیاض به خوبی از پس آن برآمد و چنان در آن خوش درخشید که نامش با نام تاریخ بیهقی گره خورد. در سال 1388 آقایان یاحقی و سیدی تصحیح تازه ای از تاریخ بیهقی منتشر کردند تا اشکالاتِ تصحیح فیاض را اصلاح کنند، اما نتیجه کار متأسفانه در موارد بسیاری ثمربخش نشد. انتشار ویرایش تازه کتاب هم در سال 1401، انتظارات را برای اصلاح اشکالات فراوان کتاب، برآورده نکرد و به نظر می رسد مصححان چندان اعتقادی به وجود این اشکالات ندارند. یکی از ایرادات مه م این تصحیح، بی توجهی به هنجارهای دستوری موجود در متن است که فهم بسیاری از عبارت های آن را با دشواری روبه رو کرده است. در مقاله حاضر پاره ای از این دست کاری ها در دستور زبان کتاب را که به ناسازواریِ دستوریِ متن انجامیده است، در دو بخش «صرف» و «نحو» مورد بررسی قرار می دهیم.
حرف «بر»از منظر دستور شناختی در 15 اثر از قرن چهارم تا ششم
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 158
حوزههای تخصصی:
حروف از اجزای مهم زبان هستند که از منظر زبان شناسی و دستور زبان مطالعات متعددی روی آن ها انجام شده است. با این حال، بررسی حروف به عنوان مقوله، جایگاه آن ها در سازه بندی های زبانی، حوزه ها و مؤلفه های معنایی و علل شکل گیری این مؤلفه ها، نقشی که در سازه های زبانی و آفرینش های ادبی ایفا می کنند به ویژه تأثیرگذاری و جایگاه آن ها در ساخت کنایه، مجاز و استعاره هم چنان از خلأهای پژوهشی ست به ویژه در نثرهای کهن فارسی. در مطالعه ای که روی 11 اثر تفسیری و 4 اثرغیرتفسیری از قرن چهارم تا ششم قمری صورت گرفت، هزاران نمونه از کاربردهای گوناگون حروف استخراج گردید. پس از شناسایی 340 حرف فارسی، حرف اضافه «بر» به دلیل اهمیت آن در ساخت مؤلفه های معنایی و آرایه های ادبی انتخاب گردید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد، تلاش گردید با توجه به داده های آماری و با تکیه بر مبانی دستورِ شناختی به مؤلفه های معنایی «بر»، نوع تأثیرگذاری آن، جایگاهش در سازه بندی های زبانی، چگونگی شکل گیری حوزه ها و مؤلفه های معنایی از جنبه های مختلف،کاربرد و نقشش در شکل گیری آرایه های ادبی و ایجاد معانی ثانویه به ویژه در ساخت کنایه، مجاز و استعاره پرداخته شود. شناسایی 45 مؤلفه معنایی حرف «بر»، خاستگاه هر کدام از مؤلفه ها و بیان حوزه های آن، و هم چنین نقششان در ایجاد کنایه، استعاره، تشبیه، و معانی ثانویه از جنبه های نوآورانه پژوهش حاضر است.
دیدگاه ادبی نظریه ادبی نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
83 - 125
حوزههای تخصصی:
نظریه ادبی بررسی نظام مند ذات ادبیات و شیوه ای برای تحلیل پدیده ادبی است. نظریه ادبی با اینکه در سالیان اخیر کاربرد وسیعی در پژوهش های ادبیات فارسی داشته است، اما به نظر می رسد قلمرو معنایی و مصداقی آن به خوبی تثبیت نشده، چراکه در برخی پژوهش های صورت گرفته در حوزه ادبیات فارسی، آرای ادبی افراد به اشتباه نظریه ادبی خوانده شده است. در مقاله پیش رو برای نشان دادن تفاوت میان نظریه ادبی با دیدگاه ادبی، پنج ویژگی خاص نظریه ادبی اعم از «برآمده از ذهنیتی فلسفی»، «نظام مند و منسجم»، «حاصل تأمل در متن»، «ارائه دیدی تازه» و «به کارگیری در نقد» تبیین و تشریح شده است. در ادامه دیدگاه افراطی ای که به صرف تشابه میان برخی آرا در متون کلاسیک فارسی با نظریه های غربی بر وجود و حتی تقدم نظریه هایی در گذشته خود معتقد است نقد و مشخص شده که اساساً کشف این آرا در متون علمی و ادبی گذشته نیز به واسطه آشنایی با نظریه های غربی بوده است. درنهایت نتیجه به دست آمده بیانگر آن است که به دلیل بی بهرگی آرای ادبی جمع آوری شده توسط پژوهشگران از ویژگی های نظریه، اطلاق اصطلاح «نظریه ادبی» بر آرا و عقاید ادبی آنان درست و دقیق نبوده و بهتر است برای دقیق تر کردن قلمرو دانش ادبیات فارسی درمورد این قبیل آرا و نظریات از اصطلاح «دیدگاه های ادبی» استفاده کرد تا این اصطلاح تعریف و مصادیق خاص و مشخص خود را داشته باشد.
اسطوره کاوی الگوی عشق در فرهنگ مشترک گیلان و منطقه الموت (نمونه موردی روایت عزیز و نگار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
60-35
حوزههای تخصصی:
یکی از روایتهای شفاهی، داستان عزیز و نگار از خطه طالقان و منطقه الموت است که علاوه بر مردمان آن دیار در استان گیلان و بخشهایی از مازندران نیز نقل می شود. این پژوهش در نظر دارد به روش توصیفی تحلیل محتوا و با استفاده از رویکرد اسطوره کاوی به بررسی این روایت بپردازد. در روش اسطوره کاوی، علاوه بر متن به شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی نیز پرداخته خواهد شد؛ از این رو با اسطوره کاوی روایت، می توان به مطالعه الگوی عشق در فرهنگ منطقه مورد مطالعه و ضمیر ناخودآگاه آن جامعه پرداخت. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از مراحل ششگانه اسطوره کاوی عشق شامل شرح روایت، تحلیل مضمونی، بیش متنهای روایت، اسطوره شناسی تطبیقی، وضعیت معاصر و تحلیل ترکیبی، کارکرد الگوشدگی اسطوره های روایت و کیفیت حضور آنها به عنوان الگوی عشق در جامعه معاصر بررسی شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود گسترش روابط موقت و ناپایدار عاطفیِ تحت تأثیر دنیای پست مدرنِ غرب در جامعه مورد مطالعه، مضمون عشق ازلی و ابدی به عنوان اصلی ترین مضمون روایت عزیز و نگار هنوز در ضمیر ناخودآگاه جامعه زنده است. این جامعه نه تنها ضرورت وجود اسطوره های عشق ازلی و ابدی را انکار نمی کند، بلکه اقدام به زایش اسطوره هایی با این مضمون در جامعه می کند. در نتیجه اسطوره عزیز و نگار الگوی مناسبی برای عشق ورزی در جامعه است.
سیر تطور شخصیت روایی روباه در حکایت های حیوانات از قرن 3تا قرن 9 هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد حکایت های حیوانات در طول زمان به دلایل اجتماعی، تاریخی، نظام های گفتمانی یا خلاقیت راویان آنها با تغییر و تطور در مؤلفه های ساختاری همراه بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که شخصیت روباه در حکایت های قرن 3 تا 9 چه تغییراتی داشته و این تغییر چه تأثیری بر سیر روایی حکایت داشته است. برای دستیابی به این هدف 33 حکایت از 18 کتاب در بازه زمانی ذکر شده، انتخاب و بر اساس دیدگاه کلی روایت شناسان ساختارگرا به ویژه آراء برمون بررسی شده است. روباه در حکایت ها در مقابل سایر شخصیت ها نقشی فعال و محوری دارد و سیر تحولی را از شخصیت منفی به مثبت طی می کند. در برخی ازکتب قرن ششم با تفاوت هایی در شخصیت روباه روبه رو می شویم. در برخی از حکایت ها روباه حیله گر و منفعت طلب گاهی به چهره ای چاره اندیش، عاقل و فریب خورده تبدیل شده و در برخی مواقع نیز حیله گری ناجی می شود. این حیوان متأثر از جریان عرفان و تصوف بیشتر به ارزش های درونی پی می برد؛ همچنین از صورت حیوانی فاصله گرفته و عهده دار نقش های انسانی مانند وزارت و نگهبانی می-شود.
نمود به باشی و خوش بینی در غزلیات شمس در سنجش با اندیشه پروفسور سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا از جمله بحث نوینی است که مارتین سلیگمن نظریه روان شناسی مثبت گرا را کمتر از دودهه مطرح و بنیان گذاری کرد که امروزه در سراسر جهان رواج یافته است هم چنین در مثبت گرایی با زندگی، سعادت و خوشبختی انسان رابطه مستقیم دارد. روان شناسی مثبت گرا شاخه مهم روان شناسی است و اندیشه فرد را ساماندهی می کتد، علمی نوین است که به نقاط قوت و توانمندی های انسان مانند: سلامت روانی، به باشی و خوش بینی توجه می کتد و درست فکرکردن را مدیریت می کتد. این نظریه در کشورهای مختلف فراگیر شد، رابطه روان شناسی و ادبیات امری حیاتی است. در این پژوهش آموزه های مثبت گرایی مولانا در غزلیات شمس با دیدگاه و نظریه مارتین سلیگمن هم خوانی و مطابقت دارد. در پژوهش حاضر هدف نگرش نوین به دنیای پیرامون با توجه به غزلیات شمس است. مؤلفه های مهم روان شناسی مثبت گرای مارتین سلیگمن و همسویی مفاهیم آن ها در غزلیات شمس و ادغام نظریه روان شناسی مثبت گرا و روان شناختی در فرهنگ اصیل ایرانی بوده است. بنابراین سربلند به قدمت فرهنگ و ادب غنی کشورمان، افتخار می کنیم. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی و توصیفی است و مفهوم نوعی نگرش نوین به دنیای پیرامون در غزلیات شمس و علم روان شناسی مثبت گراست.
تطبیق آلات و ابزار در ظفرنامه حمد الله مستوفی با نمونه های مشابه در ادبیات عرب (دیوان متنبی و المنهج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
77 - 100
حوزههای تخصصی:
ظفرنامه حمدالله مستوفی به عنوان یکی از حماسه های مذهبی و گنجینه های تاریخی و فرهنگی ایرانیان، در بردارنده مسائل و موضوعات گوناگونی است که جنبه های مختلفی از هویّت فرهنگی و مذهبی ما را نمایان می سازد. یکی از موضوعاتی که متناسب با حماسی بودنش، بخش های زیادی از این کتاب را به خود اختصاص داده، موضوع رزم است. از آنجا که تاکنون مسئله رزم در ظفرنامه مورد پژوهش واقع نشده، نگارنده بر آن شد که به بررسی این موضوع بپردازد و تحت چند عنوان کلّی، این موضوع را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. باری، پژوهش حاضر در چند بخش این موضوع را بررسی کرده و علاوه بر نقل شواهدی از ظفرنامه، برای تببین بهتر موضوع، به تحلیل این شواهد پرداخته است. یک بخش از این موضوعات به بررسی انواع گوناگون جنگ افزارهای به کار رفته در این اثر پرداخته است. در بخش های دیگر، آلات موسیقی رزمی بررسی شده و نیز پوشش جنگی جنگجویان مورد تحلیل قرار گرفته است. و با دیوان متنبی و المنهج ، تطبیق داده شده است.درباره نحوه توزیع غنایم جنگی، موضوع انتقام و کینه جویی، رجزخوانی هایی که در جنگ ها داشتند، امدادهای غیبی که گاهی در جنگ به یاری آنها می آمد، استفاده از جاسوس و یا دادن رشوه جهت کسب پیروزی، نوشیدنی های و خوردنی های مورد استفاده در جنگ ها نیز شواهدی استخراج و مورد تحلیل واقع شده است.
بررسی تطبیقی سیمای سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
119 - 143
حوزههای تخصصی:
عشق شاخصه اصلی بسیاری از اشعار و داستان های ادبیات جهان و یکی از محوری ترین موضوعات ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات غنایی است. عنوانی پرشور که در دوران مختلف حیات بشر شاعران، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند. در این میان صائب تبریزی و بیدل دهلوی دو شاعر بزرگ سبک هندی نیز به این شاخصه مهم و همراه همیشگی آن معشوق توجه داشته و در دیوان شعری خود آن را به کار برده اند. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه صائب تبریزی و بیدل دهلوی در مورد عشق و بیان ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق به مقایسه غزلیات دیوان این دو شاعر پرداخته است و نتیجه به دست آمده نشان می دهد؛ برخلاف آن که دیوان صائب تبریزی را دیوان امثال و حکم می نامند، وی عشق را جاری در تمام اجزای هستی و عناصر طبیعی جهان می داند و از موضوعات قابل توجه در دیوان صائب تبریزی است و در مقابل غزل های بیدل در چارچوب عرفان، اخلاق و فلسفه قرار داشته و گاهی در یک غزل تنها یک بیت عاشقانه وجود دارد و در بیشتر موارد عشق مطرح شده؛ عشق عرفانی و خدایی است.
مبانی پایداری در عهد تیموری؛ کاوشی در متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
235 - 262
حوزههای تخصصی:
دولت تیموریان، به ویژه در دوران فرمانروایی مؤسّس آن، تیمور لنگ، به واسطه عواملی چون گستره وسیع قلمرو جغرافیایی، شکست ناپذیری، قدرت فرماندهی بی نظیر، ادعای احیای شریعت اسلامی و اشاعه آن در سرزمین های آلوده به کفر و شرک و نیز ابعاد قابل توجه دیگر، در منظر پژوهشگران جایگاه ارزنده ای را به خود معطوف کرده است. یکی از موارد قابل توجه در این دوره، سیاست نظامی فرمانروایان آن است. از آنجایی که تیموریان در غالب جنگ های خود پیروز میدان بودند، بررسی تاکتیک های نظامی و شیوه های سپاهیگری آنان بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که چه عناصر و اصولی در متون کهن عصر تیموری، به عنوان مبانی پایداری شناخته شده و چگونه بر عملکرد نظامی آن دوران تأثیر گذاشته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد یکی از راه هایی که بنیان گذار دولت تیموری و اخلاف او برای پیشبرد اهداف و برنامه های نظامی خود به کار بسته اند، تهییج روحیه پایداری در میان نیروهای رزمی بوده است. ایشان بدین منظور از ساز وکارهایی نظیر تمسک به باورها و اعتقادات دینی، ذکر تکبیر و تهلیل، تضرع و راز و نیاز با پروردگار، تفأل و مشورت با قرآن کریم و طرح الهامات غیبی استفاده کرده اند.
تحلیل مؤلفه های تجربه عرفانی در داستان دقوقی با استفاده از نظریه والتر استیس و ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
9 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان دقوقی در مثنوی معنوی روایتی چند وجهی است و به دلیل ساختار سیالش می توان آن را از ابعاد مختلف تحلیل کرد. شناخت ویژگی های تجربه عرفانی که جوهره اصلی برسازنده این تمثیل است، می تواند یکی از این تحلیل ها باشد. تجربه عرفانی، قرار گرفتن در لحظات جذبه و کشفی است که طی آن فرد، واجد تجربه ای شگفت می شود و خود را در ارتباط با جهان بالا می یابد. شناخت ماهیت این امر وجهه همت بسیاری از اندیشمندان حوزه فلسفه عرفان بوده است. ویلیام جیمز و والتر استیس از بزرگ ترین نظریه پردازان در حوزه تجربه عرفانی هستند که ویژگی های آن را شناسایی کرده اند. نظام علمی و نظری که این دو در باب شناخت ویژگی های تجارب عرفانی بنا کرده اند می تواند گره از از کار پیجیده ترین تجارب عرفانی باز کند. تجارب عرفانی داستان دقوقی واجد مشخصه هایی است که می تواند با استفاده از این نظام علمی شناسایی و ابهامات آن برطرف گردد. ویژگی هایی چون بیان ناپذیری، تناقض آمیزی، بینش وحدانی، احساس برکت و عینیت، داشتن کیفیت معرفتی و... در این داستان به چشم می خورد. دقوقی در ابتدای تجربه اش به ادراک وحدتِ کثرات می رسد، این تجربه با تبدل های پیاپی، متناقض به نظر می رسد. تجربه او واجد کیفیت معرفتی است. دقوقی به ادراکی می رسد که سرشار از برکت است. وی بر بیان ناپذیری تجربه خود نیز تصریح می کند؛ بنابراین مسئله اصلی در این جستار این است که با استفاده از مختصات طرح شده در باب تجارب عرفانی، خوانشی دیگر از این تمثیل نمادین به دست داده شود. هرچند همچون عموم این تجارب، همه ویژگی ها در آن نیامده و خصوصیاتی چون زودگذری در این تمثیل غایب است.
بن مایه ها و تناظر های مشترک در منظومه «حُسینا و دلارام» و نمایش نامه «اُتِللو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
9 - 33
حوزههای تخصصی:
واکاوی و کشف رابطه متون ادبی و هنری جهان در آینه تطبیق، می تواند لذت حاصل از مطالعه و خوانش این آثار را دو چندان کند. در این بین، منظومه غنایی- نمایشی حُسینا و دلارام، سروده شاعری به نام حُسینا، و نمایش نامه غنایی- تراژیک اُتِللو، اثر ویلیام شکسپیر با مضمون عاشقانه عشق دو دلداده با وجود تفاوت در ژانر ادبی و خاستگاه فرهنگی، شباهت های متعددی دارند. از این رو، هدف پژوهش حاضر، کشف وجوه شباهت و تطبیقِ دو اثر ادبی و هنری از ادبیات فارسی و انگلیسی است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی است که به مقایسه شباهت ها و تفاوت های این آثار می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در هر دو اثر، روابط و مناسبات شخصیت ها، بن مایه های تقابلی عشق عشاق و حسادت رقیب، ساختار خطی روایت، تناظر های دوگانه شخصیت های اصلی و بن مایه شک و بدگمانی عشاق نسبت به معشوق، مشابه است. از دیگر یافته های پژوهش اینکه خالقِ هر دو اثر با خلق شخصیت های موازی دِزدمونا و دلارام و توصیف عشق پایدار آنان، پاکدامنی را به عنوان ارزش والای زن به مخاطب گوشزد و حسد و بدگمانی را نکوهش کرده اند. وجه افتراق این دو اثر در این است که اُتِللو به دلیل شک و بدگمانی نسبت به معشوق در مرحله احساس باقی می ماند و مرگ معشوقه را با دست خود رقم می زند، اما حُسینا با گُذار از مرحله احساس به وادی عقل پای می گذارد و به وصال معشوق دست می یابد.
مؤلفه های ادب غنایی در داراب نامه (فیروزشاه نامه) بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
69 - 86
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین داستان های بلند عامیانه فارسی، داراب نامه یا فیروزشاه نامه بیغمی است. این داستان از جمله داستان های نقالی است که در قرن نهم کتابت شده و اغلب از سوی محققان ازنظر انواع ادبی ارسطویی بررسی شده است. برخی آن را حماسی و برخی غنایی نامیده اند و برخی نیز ترکیبی از این دو نوع ادبی دانسته اند. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع چاپی و کتابخانه ای نوشته شده است، نگارنده در پی پاسخ به این پرسش است که این متن چگونه از منظر نوع ادبیِ غنایی قابل بررسی است. نوع ادبی غنایی در این متن به صورت «وجهی» به کار رفته است؛ یعنی بخشی از درون مایه متن را می توان از این منظر بررسی کرد. مؤلفه هایی مانند روایت غنایی که به شکل تک گویی، شخصیت پردازی غنایی و گفت وگوی غنایی در متن مشاهده می شود، باعث می شود که زبان کارکرد عاطفی داشته باشد. در این مواقع راوی یا نقال به زبان متن خود کارکرد شعری نیز می دهد. همچنین گونه های مختلف ادب غنایی مانند شکوائیه، تغزل وارگی، مناجات و نیایش، فتح نامه، هجویه و مفهوم «دم را غنیمت شمردن» باعث تقویت وجه غنایی در متن این کتاب می شود.
جلوه های انتقاد اجتماعی- سیاسی در شعر معاصر ایران و سوریه (مطالعه موردی: مهدی اخوان ثالث و محمّد الماغوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
168 - 195
حوزههای تخصصی:
شاعران متعهد و مردمی، این را رسالت خود می دانند که مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی را در آینه اشعار خویش منعکس نمایند. این سرایندگان اغلب خود رنج و درد ناشی از جنگ، استعمار، استبداد، خفقان، سرکوب و فضای بسته سیاسی را تجربه کرده اند و در جهت بیداری و ترغیب مردم، دست به قلم برده اند. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، در پی آن بوده است تا جلوه هایی از انتقاد اجتماعی سیاسی در سروده های مهدی اخوان ثالث (از ایران) و محمّد الماغوط (از سوریه) را بررسی کرده و از این منظر وجوه تشابه و تمایز هر یک را نسبت به موضوع یاد شده در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد به طور اختصار عبارت از آن است که: شاعران این تحقیق، انتقاد از انسداد سیاسی و عدم وجود آزادی، انتقاد از بی تدبیری و بی کفایتی حاکمان، انتقاد از غفلت زدگی و بی دردی مردم، انتقاد از سستی مبارزان، انتقاد از جنگ طلبی و... را در دستور کار خود قرار داده و بازتاب داده اند. اخوان ثالث و ماغوط درصدد آن بوده اند تا با برانگیختن احساسات ملّی و کهن، نیز، مردم را از غفلت و روزمرگی رهانده و نسبت به افتخارات گذشته شان آگاهی داده، باشد که هویّت از دست رفته را بازیافته و بدان در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی حیاتی دوباره بخشند.
تحلیل رویکرد تربیتی طالبوف در «کتاب احمد»: استنباط و نقّادی کاربست های آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
240 - 272
حوزههای تخصصی:
زمینه: میراث مکتوب بر جای مانده از گذشتگان که در پس هر یک داستانی خاص نهفته است، در فهم مطالعه ی تاریخ تربیتی بشر مؤثّر هستند. نقّادی آن ها از منظرهای گوناگون، تلاشی است برای حفظ آن ها از راه کاربست شان در زمان کنونی. هدف پژوهش حاضر، تبیین رویکرد تربیتی طالبوف، بیان کاربست های امروزین و نقّادی آن در کتاب احمد، است. برای دست یابی به این هدف، از روش های پژوهش اسنادی- کتابخانه ای، موردپژوهی و تحلیل محتوای کیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، کتاب سه جلدی کتاب احمد، نسخه ی چاپ دوم نشر شبگیر 1356، با مقدمه و حواشی محمدباقر مؤمنی است. یافته های پژوهش در چهار بخش تدوین شد. بخش نخست شامل معرفی کتاب احمد، بخش دوم به تبیین چگونگی تربیت در کتاب احمد در سه مرحله پرداخته است: ویژگی های متربی، سؤالات احمد و استخراج مفاهیم تربیتی از کتاب مذکور. در بخش سوم به استنباط کاربست های امروزین از نوع تربیت مدّنظر نویسنده پرداخته شد که کاربست های زیر حاصل شد: 1. شیوه ی برخورد مربی با متربیان، مهارت افزایی، اجازه ابراز وجود دادن 2. روش مند بودن در آموزش، مانند: روش گفت وگو، پرسش و پاسخ، سخنرانی و... 3. آموزش مسائل فراتر از کلاس و درس. 4. پیش برد آموزش های اخلاقی و دینی در کنار آموزش های علمی. در بخش چهارم، نقدهایی بر نوع تربیت طالبوف در کتاب احمد وارد شد از قبیل: توبیخ، سرزنش، نادیده گرفتن نقش مادر در تربیت متربی، عدم اجازه نقّادی به متربی، توضیحات طولانی و فراتر از درک مخاطب.از این رو، پیشنهاد می شود که معلمین از رویکرد تربیتی این کتاب در مدارس با دید انتقّادی بهره ببرند.
تحلیل تعامل و تقابل با دیگری در رمان «دریاس و جسدها»ی بختیار علی بر اساس نظریه ی منطق گفتگویی باختین
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 26
حوزههای تخصصی:
رمان «دریاس و جسدها»، از آثار «بختیار علی» نویسنده ی پرکارکورد، نوعی رمان فلسفی - اجتماعی است که در ردیف رمان های مدرن قرار می گیرد.هدف اصلی این پژوهش توصیف و تحلیل مولفه های نظریه ی چند صدایی باختین در گفتمان شخصیت های داستان است و این که در این رمان، گفتمان از چه مولفه های زبانی و محتوایی برخوردار بوده و چه جهان معنایی ای را برای ما آشکار می کند؟در این پژوهش با این فرض که می توان خوانشی دیگر از رمان «دریاس و جسدها» در عصر حاضر را ارائه کرد، به روش توصیفی _ تحلیلی به بررسی و تحلیل رمان با نظریه ی منطق گفتگویی باختین پرداخته ایم. در این رمان گذار از سبک ریالسم جادویی به نوعی ریالیسم اجتماعی، تنوع صداها، شخصیت ها، جهان بینی ها، گفتمان های طبقات مختلف جامعه در رابطه با یکی از مهم ترین مفاهیم زندگی انسان مدرن کورد، «پدیده ی انقلاب» به خوبی قابل تشخیص است. «چند صدایی» از اساسی ترین مفاهیم موجود در آرای نقادانه ی «میخائیل باختین» نویسنده و منتقد روسی است که مبنای تحلیل رمان حاضراست.در رمان به صداهای متکثری بر می خوریم که هر یک موضع خود را دارند.صداها هم سو و منفرد در حرکت هستند و لزوما تنها راوی سخن نمی گوید.ما با اثری «پولی فونیک» مواجهیم که بختیار علی، هنرمندانه با استفاده از چند شخصیت روایتگرمتمایز در(تحصیلات، سیاست، اجتماع و...) رمانی چند بعدی خلق کرده است