مطالب مرتبط با کلیدواژه

روش های کمی


۱.

چرخش های روش شناختی در علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چرخش زبانی چرخش روش شناختی چرخش فرهنگی روش های کیفی روش های کمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲۳ تعداد دانلود : ۱۴۳۹
امروزه چرخش های روش شناختی در علوم اجتماعی و انسانی به پدیده ای تبدیل شده است که به صورتی پرشمار، در آثار صاحبان رای در این حوزه، به آنها اشاره و ارجاع شده، مقولات بسیاری بر مبنای آنها توضیح داده می شود. در این مقاله، ابتدا به دو چرخش مهم در حوزه علوم انسانی، یعنی چرخش های زبانی و فرهنگی می پردازیم و سپس به چرخش های روش شناختی ذیل این دو، از جمله چرخش های روایی، زندگی نامه نویسی و خودزندگی نامه نویسی و تاریخی اشاره می کنیم. بررسی مبانی فلسفی چرخش های مذکور در قالب ضدیت روش شناختی با رویکرد پوزیتیویسم، در ابتدا بازنموده شده است.تغییر رویکرد از اثبات گرایی به رویکردهای انسان گرایانه تفسیری و تفهمی، و تغیر موضع از روش های کمی به روش های کیفی بررسی جنبه های گوناگون پدیده های انسانی و اجتماعی را فارغ از چارچوب کشف قوانین علی ممکن ساخته و فضا را برای قوت گرفتن سویه هایی چون تاریخ و زندگی نامه پژوهی و روایت است.
۲.

جای خالی پژوهش های تجربی در علوم سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه گرایی علوم سیاسی روش های کیفی روش های کمی پژوهش های تجربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۰ تعداد دانلود : ۹۳۰
در عرصه پژوهش های علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات تجربی به روشنی مشاهده می شود، به ویژه اگر با رشته های دیگری از علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی، روان شناسی و علوم تربیتی مقایسه شود. بخش عمده مقاله هایی که در ارتباط با این رشته نوشته می شوند، برآمده از یافته های پژوهش های تجربی نویسندگان نیستند و صرفاً به شکل محدودی به داده های موجود تکیه می زنند. پژوهش های کتابخانه ای و حتی کمتر از آن، سندپژوهیْ روش اصلی گرد آوری اطلاعات برای تدوین مقاله های علمی در این رشته هستند. با وجود آنکه در چند سال گذشته به سبب تاکید نشریه های علمی ـ پژوهشی بر مطالعات تجربی بر شمار مقاله های حاصل از یافته های پژوهشی افزوده شده، هنوز تحرک کافی در زمینه کارهای پژوهشی تجربی در میان پژهشگران علم سیاست در ایران مشاهده نمی شود. بیشترین پژوهش های تجربی در حوزه علوم سیاسی در قالب طرح های پژوهشی عمدتاً کمی / آماری صورت می گیرند که حمایت های مالی به دست آورده اند؛ اما حتی داده های این پژوهش ها نیز کمتر در اختیار پژوهشگران دیگر قرار می گیرد و معمولاً به صورت خصوصی یا محرمانه، به بایگانی سپرده می شوند. مهم ترین پیامد چنین وضعیتی در حوزه پژوهش های علوم سیاسی، فقر اطلاعات پژوهشی برای تحلیل های ثانویه و انباشت محدود دانش درباره رفتارهای انواع بازیگران سیاسی اعم از بازیگران فردی و نهادی است. نویسنده در این مقاله تلاش می کند تا علل و عوامل نازل بودن میزان پژوهش های تجربی علوم سیاسی در کشور را به بحث بگذارد و استدلال کند که علاوه بر عوامل ساختاری و نهادی مانند نبود حمایت های مالیِ کافی از سوی نهادهای علمی و دانشگاهی و دشواری های گردآوری داده های تجربی در محیط ایران، بخشی از کم توجهی شایع به این گونه پژوهش ها از تصورات نادرستی ناشی می شود که درباره روش های تجربی و لوازم آن وجود دارد و می توان با دگرگونی در نگرش ها، به ویژه در شکاف میان روش های کمی و کیفی، اسباب گسترش پژوهش های تجربی را فراهم ساخت.
۳.

تحلیلی بر الگوی توسعه ناموزون تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبریز روش های کمی پراکنش شهری مدل هلدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۲ تعداد دانلود : ۲۲۱۸
ابزارهای تحلیل برنامه­ریزی شهری و منطقه­ای، دامنه گسترده­ای از مفاهیم و فنون مختلف را در بر می­گیرند. این مدل ها و فنون که برای درک و بیان ماهیت پیچیده شهرها و پیش­بینی پیامدهای آنها با اهمیت هستند، می­توانند ما را به درک هرچه بهتر سیستم های شهری و پیش­بینی رفتار این سیستم ها نزدیک کنند. در این زمینه، مدل هلدرن، یکی از مدل های کمی در تجزیه و تحلیل کاربری اراضی شهری است که برای مشخص نمودن رشد بی­قواره و ناموزون شهرها به کار می­رود. در این مقاله برآنیم با استفاده از این مدل و تجزیه و تحلیل های آماری، الگوی توسعه ناموزون تبریز را در خلال سال های(85-1335) در گستره فضایی آن مورد بررسی و مداقه قرار دهیم. نتایج بررسی و تحلیل فرایند توسعه کلانشهر تبریز در نیم قرن اخیر، گویای این واقعیت است که شهر با روند توسعه ناموزون درونی روبه روست. فضاهای باز و بویژه فضاهای سبز، باغ ها و اراضی کشاورزی اطراف آن، بیش از پیش در معرض تداخل با کاربری های دیگر و نهایتاً تخریب قرار گرفته و به لحاظ جمعیت پذیری، همواره بر تراکم های انسانی و ساختمانی آن، افزوده می­شود، تا جایی که طرح­ها و پروژه­های شهرسازی پاسخگوی تحولات و پیامدهای حاصله نبوده، نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناموزون در حال وقوع است. چنین شکلی از توسعه، الگویی از یک شهر بیمار است که انسجام کالبدی- فضایی خود را از دست داده است.
۴.

نقد و بررسی کتاب Quantitative data Analysis for language assessment (Fundamental techniques and advanced methods) (تحلیل داده های کمی در سنجش زبان (تکنیک های بنیادین و روش های پیشرفته))(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
باتوجه به اهمیّت و نقش داده های کمی در سنجش زبان، چاپ کتابی که بتواند روش های تحلیل داده ها را معرفی کند حیاتی بنظر می رسد. کتاب دوجلدی تحلیل داده های کمی در سنجش زبان (تکنیک های بنیادین و روش های پیشرفته) به منظور پرکردن این خلاء توسط وحید آریادوست ((Vahid Aryadoust و میشل راکوئل (Michelle Raquel) گردآوری شده است و انتشارات راتلج (Routledge) آن را منتشر کرده است. جلد اول آن با عنوان تحلیل داده های کمی در سنجش زبان: تکنیک های بنیادین در سال 2019 چاپ شد، و جلد دوم آن تحت عنوان تحلیل داده های کمی در سنجش زبان: روش های پیشرفته در سال 2020 منتشر شد. در این نوشتار، نویسنده ضمن معرفی کتاب، آن را مورد نقد هم قرار می دهد. مطالعه حاضر از نظر هدف انتقادی، به لحاظ رویکرد کیفی، و از حیث تحلیل محتوایی است. کتاب امتیازات بسیار زیادی دارد از جمله کامل بودن فصل ها از نظر ساختاری و محتوایی، انسجام و پیوستگی مطالب، و تنوع روش های تحلیل داد ه های کمی، اگرچه کاستی هایی هم دارد که می توان به عدم شفافیت در انتخاب روش ها اشاره کرد. کتاب حاضر می تواند منشاء تولید پژوهش های سودمند در این حوزه باشد، به گسترش آن کمک شایانی بکند، و منجر به تولید علم در سنجش زبان بشود. لذا مطالعه آن به جامعه آزمون سازی و سنجش زبان موکدا توصیه می شود.
۵.

به سوی فرایند جامع ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای عمومی شهری ارزیابی کیفیت معیارهای کیفیت روش های کیفی روش های کمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۱۵
اهداف: نگاه به مطالعات سنجش کیفیت فضای عمومی در ایران و ادبیات جهانی نشان از گونه ای یکسان سازی در استفاده از معیارهای سنجش کیفیت دارد. در حالیکه مفهوم کیفیت فضای عمومی متناسب با گونه فضا و همچنین بستر سیاسی-اقتصادی-اجتماعی شکل گیری و تحول فضای عمومی می تواند فهم و درکی متفاوت فراهم آورد. به نظر می آید در سنجش کیفیت فضای عمومی بیشتر تمرکز بر روشهای کمی و آماری بوده و فهم ماهیت فضا در سنجش کیفیت نقش پر رنگی نداشته است. این پژوهش مسیری جدید در روش سنجش کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ترکیب روش های کیفی و کمی ارائه می دهد. روش ها: جهت اعتبارسنجی فرایند پیشنهادی، میدان هفت حوض به عنوان مورد مطالعه پژوهش انتخاب شده است. از ترکیب روش های تحلیل محتوا، تفسیری-تاریخی، مصاحبه عمیق و تدوین خاطرات شفاهی، رفتارشناسی و تحلیل همبستگی در این پژوهش استفاده شده است. یافته ها: این پژوهش روش شناسی جدیدی مبتنی بر هفت گام شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ادبیات جهانی، شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت آزمون شده در مطالعات مبتنی بر تجربه ایرانی فضاهای عمومی، تجمیع معیارهای گام اول و دوم و اعتبارسنجی امکان ارزیابی معیارهای انتخاب شده در فضای عمومی مورد مطالعه مبتنی بر بازدید میدانی، مطالعه تفسیری-تاریخی تحول فرم فضای عمومی در دوره های مختلف تاریخی، انجام مطالعات رفتاری مبتنی بر روش یان گل، انجام مصاحبه عمیق با کاربران دارای سابقه استفاده طولانی از فضا جهت استخراج خاطرات شفاهی و شناسایی مهمترین معیارهای کیفیت فضا در طول زمان و تحلیل کمی همبستگی های معیارهای کیفیت را ارائه می دهد. نتیجه گیری: ارائه یک روش شناسی جامع در ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری مهم ترین نتیجه این پژوهش است.
۶.

به کارگیری رویکرد ترکیبی به منظور بررسی توزیع کاربری های خدماتی در بافت های فرسوده شهری (نمونه موردی: محلات دوازده گانه بافت فرسوده شهر میناب)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۸۲
 توجه به نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری برای ارتقای بهره وری شهری، کاهش خسارات ناشی از وقوع احتمالی زلزله، تحقق عدالت اجتماعی و رفع محرومیت های ساکنین این بافت ها و استفاده از پتانسیل های شهری امر ضروری است. یکی از مراحل قبل از اقدام جهت نوسازی و بهسازی بافت ها شناسایی و اولویت بافت ها ازنظر دسترسی به خدمات و کاربری های شهری می باشد. به همین منظور در این پژوهش هدف بررسی توزیع کاربری های خدماتی در محلات دوازده گانه شهر میناب بوده است. روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی است و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. برای سطح بندی محلات ازنظر برخورداری از روش های ضریب مکانی (LQI) و آنتروپی و  TOPSIS استفاده گردید. نتایج بررسی ضریب در بین محلات گویای این است که محلات شهید عباس پور و لب رودخانه دارای شرایط بهتری نسبت به دیگر محلات می باشند و محلات سجاد، شیخ آباد و باغ ملک ازنظر ضریب مکانی کاربری ها دارای شرایط بسیار نامطلوب بوده و ضریب مکانی اکثر کاربری ها در این محلات در سطح صفر قرار دارد. در ادامه با استفاده از روش تلفیقی آنتروپی-تاپسیس، محلات بافت فرسوده شهر میناب به لحاظ برخورداری در سه دسته برخوردار، نیمه برخوردار و محروم تقسیم بندی شدند که درنتیجه آن، محلات جوی باریکو، سجادیه، گرو صالحی و جنگجو اولویت اول و کوی شهرک نفت، لاری ها، لب رودخانه و شهید عباسپور اولویت دوم و محلات سجاد، شیخ آباد باغ ملک و پاکوه اولویت سوم برنامه های توسعه قرار می گیرند.
۷.

تحلیل و بررسی الگوی توسعه فضایی کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه فضایی روش های کمی کلانشهر مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۳
در دنیای امروز ابزارها و تکنیک های برنامه ریزی شهری پیشرفت بسیار زیادی داشته اند؛ لذا، نظریه پردازان برنامه ریزی شهری از مدل های مختلفی جهت سنجش رشد و توسعه کلانشهرها استفاده می کنند. در پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد، محققین با استفاده از روش های کمی تراکم جمعیت، اندازه متروپل، مدل آنتروپی و مدل هلدرن، با هدف شناخت الگوی توسعه فضایی کلانشهر مشهد، پرداخته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از میزان رشد پراکنده کلانشهر مشهد کاسته شده و این کلانشهر به سمت فشردگی در حال حرکت می باشد. همچنین اندازه متروپل نشان می دهد که مساحت کلانشهر مشهد طی دوره 1270 تا 1390، 47 برابر و جمعیت این کلانشهر 56 برابر شده است. نتایج معادله هلدرن نیز مشخص می کند، به طور میانگین یک دهم رشد کالبدی شهر نه بر اثر رشد و افزایش جمعیت بلکه بر اثر عواملی جدای از رشد جمعیت که هلدرن آن را پراکنش افقی می نامد، صورت گرفته است. به عبارت دیگر، در فرایند رشد شهری، کلانشهر مشهد در دوره (1355-1390)، 9 درصد از میزان اسپرال یا گسترش کالبدی شهر کاسته و بر عامل جمعیتی افزوده شده است. نتایج بررسی و تحلیل فرایند توسعه کلانشهر مشهد در نیم قرن اخیر، گویای این واقعیت است که طرح ها و پروژه های برنامه ریزی شهری پاسخگوی تحولات و پیامدهای حاصله نبوده و نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناموزون در حال وقوع است. چنین شکلی از توسعه، الگویی از یک شهر بیمار است که انسجام کالبدی/ فضایی خود را از دست داده است.