فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
56-68
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر اقامتگاه هایی با عنوان اقامتگاه بوم گردی در صنعت گردشگری کشور پدیدار شده اند. از اهداف اصلی ساخت این اقامتگاه ها سازگاری بنا با محیط، توجه به اقلیم منطقه و پایداری بنا می باشد. همچنین اقامتگاه هایی با رویکردهای جدیدتری چون اقلیمی و پایداری بنا شده اند که بدون توجه به معماری بومی منطقه طراحی و ساخته شده اند. توقع می رود که این بناها کیفیت بیشتری نسبت به بناهای بومی منطقه داشته باشند زیرا با علم روز ساخته شده اند و جوایز معماری روز دنیا را هم دریافت کرده اند. هدف این مطالعه بررسی سه اقامتگاه بوم گردی در جزایر دریای خلیج فارس (قشم، هنگام و هرمز) از نظر سازگاری بنا با مولفه های اقلیمی معماری منطقه می باشد. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. در ابتدا اطلاعات ژئوفیزیکی و اهداف اقلیمی این سه جزیره شناسایی شده بعد مولفه های اقلیمی آنها استخراج شده است و در ادامه بر اساس راهکارهای اقلیمی به بررسی این سه بنا پرداخته شده است. در انتها تمام یافته ها در جدولی به صورت خلاصه جمع آوری شده و به مقایسه ی سازگاری بناها با اقلیم منطقه پرداخته شده است. در این پژوهش فرض بر این است که اقامتگاه تازه تاسیس ماجرا، واقع در جزیره ی هرمز با توجه به رویکرد اقلیمی- زیستی، سازگاری بیشتری با محیط داشته باشد ولی بلعکس بنای قدیمی ساخت (دورشه در قشم) و بنای جدیدی که با رویکرد معماری بومی (گاروم زنگی) ساخته شده اند، سازگاری بیشتری با محیط دارند. در این پژوهش نتیجه گرفته شد که الگوهای معماری هر منطقه با اقلیم، فرهنگ و تاریخ همان منطقه سازگار شده اند. این سازگاری قرنها طول کشیده و عدم توجه به این الگوها سبب خلق بناهایی که با اقلیم و فرهنگ منطقه سازگار نیستند شده است. معماران باید تلاش کنند که به جای حذف الگوها، الگوهای موجود هر منطقه را بر اساس نیازهای جدید بروز رسانی کنند.
طرح بهسازی مسکن و الگوی بومی- سنتی مساکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان آق آباد، شهرستان گنبدکاووس)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
149-156
حوزههای تخصصی:
مسکن بعنوان پناهگاه انسان، زاییده یکی از نیازهای اساسی جوامع بشری است که عناصر سازنده آن به طور توأمان از محیط طبیعی، شیوه های زیستی- معیشتی و روابط اجتماعی و فرهنگ جامعه مورد نظر تأثیر پذیرفته است. این اثرپذیری از شرایط محیطی و اکولوژیکی، در بناها و مساکن نواحی روستایی، بسیار محسوس است؛ به طوری که تحت تأثیر نیروها و عوامل محیطی، فرهنگ مادی- معنوی جوامع روستایی تکوین و طی روندهای زمانی تکامل یافته اند که از آن با عنوان «الگوی بومی مسکن» خاص آن منطقه یاد می شود. در این میان، توسعه روستاها و مقاوم سازی مسکن روستایی همواره یکی از مهمترین دغدغه های دولتمردان و برنامه ریزان روستایی بوده که طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن روستایی یکی از مهمترین این طرح ها است. جامعه آماری تحقیق شامل 5922 خانوار روستایی بوده که به دو گروه وام گیرندگان طرح مسکن و وام نگرفتگان این طرح دسته بندی شده که در مجموع تعداد 200 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که غالب روستاییانی که از طرح بهسازی مسکن روستایی استفاده کرده اند، طبقه ضعیف و کارگری بوده است. بعلاوه، اجرای این طرح اگرچه نتایج مثبتی را در بین خانوارهای روستایی به دنبال داشته، لیکن در برخی از معیارهای الگوی بومی- سنتی مساکن روستایی منطقه از جمله نحوه استقرار و جانمایی خانه، الگو و جهت یابی خانه، کمرنگ شدن فضاها و عملکردهای اقتصادی مسکن و غیره، نتایج چشمگیری حاصل نشده است.
تدوین مدل شاخص های مکانی یادگیری تجربی و کاربرد آن در طراحی محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
111 - 125
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، یکی از مهمترین توجهات در نظام های موفق آموزشی در جهان، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی از جمله معماری نیز با بسترسازی محیطی در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش به سزایی ایفا می کنند. از مسائل قابل ملاحظه در این حوزه، نظریه های یادگیری و کاربرد آن در طراحی فضاهای آموزشی است. یکی از متأخرترین نظریات یادگیری که منطبق با نگاه جدید به یادگیری است و مقبولیت بیشتری میان محققان دارد؛ نظریه یادگیری تجربی است. پژوهشگران بسیاری به بررسی تأثیر این نظریه یادگیری بر یادگیرندگان و کاربردهای آن در علوم مختلف پرداخته اند؛ اما مهمترین عامل در این زمینه، یعنی فراهم نمودن بستر فضائی مناسب جهت تحقق صحیح و اصولی این نظریه، مغفول مانده است. هدف از این مقاله، دستیابی به مدلی از شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری تجربی است که به عنوان یک چارچوب مفهومی در برنامه ریزی و طراحی فضاهای یادگیری، فراروی مجریان باشد. پرسش اصلی پژوهش آن است که، فضای آموزشی، چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری را که از طریق تجربه عینی حاصل می شود، فراهم می آورد. روش تحقیق در این مقاله، روش دلفی است. یافته ها نشان می دهند که مهم ترین دسته شاخص های مکانیِ تأثیرگذار بر یادگیری تجربی به ترتیب، دسته شاخص های «طبیعت گرائی و خوداکتشافی»، «هویت مندی»، «تنوع و انعطاف پذیری»، «جامعه مداری» و «جمع گرائی» می باشند. در نهایت، مدل شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء یادگیری تجربی شامل 32 شاخص و در پنج دسته اصلی تدوین شد که در این مدل، اولویت و ترتیب اهمیت شاخص ها در هر دسته نشان داده شده است.
پژوهشی بر جایگاه طبیعت در حس سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر با افزایش روند شهرنشینی و انبوه سازی مسکن در کشور، ایجاد فضای طبیعی در شهرها که از عوامل مؤثر در افزایش سرزندگی ساکنان می باشد رنگ باخته است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی جایگاه طبیعت بر سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی است. چهار مجتمع مسکونی اکباتان در تهران، پردیسان در قم، زیتون در اصفهان و مهرگان در قزوین به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند. پژوهش به لحاظ هدف شناختی، روش انجام آن توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش تلفیقی از روش کیفی و کمی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و مشاهدات میدانی از محل؛ و روش تجزیه وتحلیل داده ها، استفاده از مدل ANP است. پس از شاخص سازی بر اساس نتایج، سرزندگی در مجتمع مسکونی زیتون و اکباتان وضعیت بهتری نسبت به مجتمع مسکونی پردیسان و مهرگان دارد. در مؤلفه ها نیز، در مؤلفه کالبدی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه ادراکی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه اجتماعی مجتمع زیتون و در مؤلفه های بصری و عملکردی نیز اکباتان و مؤلفه زمانی نیز دو مجتمع اکباتان و زیتون بهترین وضعیت را داشته اند. در راستای بررسی شاخص طبیعت و تأثیر آن بر سرزندگی مطالعات میدانی از طریق ساکنین با تدوین پرسشنامه انجام شد، بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان 384 پرسشنامه برای هر مجتمع تهیه، سپس شاخص های مورد بررسی مورد تحلیل واقع شد خروجی تحلیل بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است بر این اساس به ترتیب اکباتان و زیتون، بر اساس میزان فضای سبز و رضایت ساکنین در وضعیت بهتری قرار داند.
بررسی تناسبات حیاط خانه های دوره قاجاریه کاشان
حوزههای تخصصی:
حیاط خانه های سنتی به عنوان قلب خانه، فضایی آرام و بهشت گونه است. فضایی که معمار آن با خلق نوعی خاص از الگوی سکونت، سبزی، طبیعت، خنکی، پاکی هوا و آسایش روان را به زندگی ارمغان می دهد. در این خانه ها، حیاط آن طور خلق می گردید که بهترین مکان برای انجام عملکردهای فضای باز، نیازها و خواسته های کیفی زندگی انسان در مقیاس و اندازه مطلوب باشد.تناسبات خود مفهومی است ریاضی که در معماری بر رابطه اجزا با یکدیگر و با کل تأثیرگذار است که در همه آثار هنری کاربرد دارد و همه آثار در خود نوعی تناسب را دارا می باشند. در این مقاله سعی بر این است تا با بررسی حیاط مرکزی و تناسبات حاکم بر آن ها با روش تحقیق توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به سؤال چگونگی تناسبات در حیاط این خانه ها است. نتایج نشان می دهد هرچه طول حیاط افزایش یافته تقریباً به همان نسبت عرض نیز افزایش یافته و در نهایت این نسبت بین ۱ تا 6/1 متغیر بوده است. حتی این تغییرات در بین خانه هایی با دو یا چند حیاط نیز صدق می کند و بیشترین تناسبات موجود در آن ها 5/1 می باشد.
تدوین شاخص ها و طبقه بندی کاربردی مدل های آموزش آتلیه ای طراحی معماری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
103-121
حوزههای تخصصی:
هر آموزش طراحی معماری محوری ترین موضوع آموزش معماری است. اگرچه آموزش طراحی در ایران پس از انقلاب فرهنگی اصطلاحا بومی سازی شده، ولیکن اساس آن منطبق بر ساختار آموزشی بوزار، باهاوس و سپس شیوه های متاخر اروپایی و آمریکایی است. ضعف اساتید و مراکز آموزش عالی در دانش و فهم مدل های مختلف آموزشی منجر به انطباق آموزش طراحی معماری بر اساس سرفصل های سیال، منعقد نشده و سلیقه محور شده است. هدف مقاله حاضر شناسایی، تدقیق و طبقه بندی موثرترین شیوه های آموزشی است و فرض بر آن است که چنین طبقه بندی با شفافیت لازم می تواند تا حدود زیادی ضعف آموزشی دروس طراحی معماری را کاهش دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که چه شیوه هایی در این زمینه تدوین و تجربه شده است؛ ویژگی های هر یک چیست و چه عواملی در انتخاب هر روش موثر است؟ این تحقیق از انواع پژوهش های ترکیبی است؛ علاوه بر تبعیت از روش های اسنادی و تاریخی، متکی بر روش های تحلیلی- مقایسه ای بوده ولیکن تجربیات آموزشی محققین در جمع بندی نهایی، روش های کیفی را بر ساختار تحقیق حاکم می کند. دستاورد پژوهش حاضر شناسایی پنج الگوی آموزشی بر مبنای شناسایی معیارهای کلان متمایز کننده می باشد.
بررسی تطبیقی معناشناختی نشانه های معماری محلات قدیمی و معاصر از منظر اندیشه اسلامی و از دیدگاه ادراک شهروندان (نمونه موردی محله شتربان و رشدیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها متناسب با فرهنگ یک ملت شکل گرفته و انعکاس دهنده هویت آن ها بوده اند. در سیمای کنونی شهرها هویت اسلامی کمتر مورد توجه است. معنا از مهم ترین ابعاد هویتی شهر، محسوب می شود و عدم تطابق آن با ارزش های فرهنگی، سبب هویت نامطلوب شهرهای امروزی است. در این راستا این تحقیق سیمای محلات قدیمی و معاصر تبریز را مورد سنجش قرار داده است و با شناسایی نشانه های معماری محلات فوق از منظر ادراک مخاطبان، به این سئوالات پاسخ می دهد که تفاوت معنای ادراکی نشانه ها از منظر فرهنگ اسلامی چیست؟ و در تحلیل معناشناختی، انطباق سیمای شهر با هویت اسلامی چگونه است؟ این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و در مرحله اول در بستر مطالعات کتابخانه ای به مرور منابع می پردازد و سپس به روش تحقیق موردی و با استفاده از پرسش نامه و تحلیل میدانی به شناسایی و بررسی نشانه ها براساس شاخص های معناشناسی برگرفته از اندیشه اسلامی می پردازد. نتایج حاکی از آن هستند که نشانه های محلات سنتی، کارکرد مذهبی و نشانه های محلات معاصر، عملکرد مادی دارند. براساس یافته های تطبیقی، درک شهروندان از نشانه های معماری در محله سنتی شتربان در مقایسه با محله نوساز رشدیه، در سه سطح معانی شکلی-کاربردی، ذهنی-عاطفی و ارزشی-نمادین با اصول معناشناسی برآمده از اندیشه اسلامی(الهی-معنوی، اجتماعی، زیست محیطی و هویتی) انطباق بیشتری دارد. با توجه به اینکه درک شهروندان از نشانه های معماری در محلات شتربان و رشدیه بر اساس طرحواره های ذهنی و الگوهای فضایی سکونت سنتی و معاصر شکل گرفته است، در هر دو محله می توان با اتخاذ راهکارهایی، نسبت به ارتقاء درک شهروندان از نشانه های معماری در ابعاد کالبدی، عملکردی و معنایی اقدام کرد.
مقدمه ای بر تحلیل هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی چگونگی تأثیر علم هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری به وسیله ی روش های طراحی معماری وابسته به بستر یا متن پروژه می باشد. روش های طراحی ذکر شده در این پژوهش دارای مفهوم طراحی مشترکی هستند و آن مفهوم متن معماری می باشد. روش های طراحی معماری موردمطالعه در این تحقیق زمینه گرایی و توسعه گرایی می باشد. روش تحقیق کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و سپس تحلیل و بررسی این اطلاعات و همچنین ارائه نمونه های موردی مربوط به روش های طراحی معماری مذکور، روش این پژوهش بوده است. از نتایج این تحقیق می توان به توصیف روش های طراحی زاینده در تولید فرم ها و کالبدهای معماری و شهرسازی از طریق تفسیر و خوانش متن موجود اشاره کرد. با استفاده از مفاهیم این روش ها می توان در بافت های تاریخی از روش های زیر در طرح معماری بهره برد 1. استفاده از آثار و بقایای قدیمی یا حتی توصیفات آن به عنوان ایده، ساختار یا زیرنقش طرح جدید 2. طراحی اثری حاوی روح، مفاهیم، کارکرد یا خاطرات بنای پیشین.
صندوق خانه، منظر خلوت در خانه ایرانی (بررسی خانه های سنتی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
29 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در زمینه ارتباط بین فرهنگ و سبک زندگی و معماری و ساختار فضایی نظریات مختلفی بیان شده است. از جمله مصادیقی که برای این ارتباط معرفی شده صندوق خانه است؛ عنصری فرعی در خانه های سنتی ایرانی که در مواردی برای کمک به معمار در جهت ایجاد تناسبات فضایی ایجاد می شده است، ولی در واقع نقشی عملکردی در ایجاد فضای اندرونی در خانه های سنتی ایرانی ایفا می کرده است. هدف پژوهش: هدف از این تحقیق بررسی نقش و عملکرد صندوق خانه و جانمایی آن در خانه های سنتی ایرانی است و برای دست یابی به این هدف، خانه های سنتی یزد به عنوان مورد مطالعه در نظر گرفته شده است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده انجام شده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر و نقشه های معماری برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. نتیجه گیری: براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوق خانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است؛ فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن، که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید و عملکرد آن نیز تحت تأثیر محل استقرار قرار می گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده بوده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر، نقشه های معماری جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوقخانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است. فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید. در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن که عملکرد آن نیز تحت تاثیر محل استقرار قرار می گرفته است.
مقایسه عملکرد حرارتی شگردهای اقلیمی دُرچَه، کُلَک و خارخُنَه در دوره گرم سال در مسکن بومی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
67 - 88
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در معماری است. مطالعه در این زمینه از اوایل قرن بیستم شروع شده و دستاوردهای قابل توجهی داشته است. با وجود این یکی از چالش های معماری امروز، تأمین آسایش حرارتی ساکنانِ بناها با کمترین وابستگی به انرژی های فسیلی است. در عین حال به نظر می رسد معماری بومی که حاصل قرن ها تجربه و برآمده از آزمون های واقعی است موفقیت های قابل توجهی در این زمینه داشته و به شگردهای پاسخ ده اقلیمی خاصی دست یافته است که می تواند به طراحی غیرفعال و ایجاد معماری پایدار در اقلیم های مختلف کمک کند. معماری بومی منطقه سیستان نمونه ای از این نوع معماری است که توانسته است شرایط اقلیمی محیط داخل را در اغلب اوقات برای ساکنان قابل پذیرش کند. ازاین رو پژوهش حاضر در یک نمونه پژوهی به بررسی عملکرد شگردهای اقلیمی و نقش آن ها در تأمین آسایش حرارتی در معماری بومی منطقه سیستان می پردازد. برای این منظور، یک بنای بومی انتخاب شده و از طریق تحلیل کیفی و کمّی، عملکرد شگردهای درچه، کلک و خارخنه که به تأمین آسایش حرارتی در دوره گرم سال کمک می کنند مورد بررسی قرار گرفته و میزان تأثیر آن ها بر سه پارامتر دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد در فضای داخلی و آسایش حرارتی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اگرچه در دوره گرم سال، شرایط محیطی فضای داخلی معماری بومی منطقه سیستان در محدوده آسایش حرارتی کلاسیک (23 تا 27 درجه سانتی گراد) قرار ندارد ولی بهره گیری از شگردهای اقلیمی مورد اشاره تأثیر قابل ملاحظه ای بر بهبود پارامترهای محیطی فضای داخل در اوقات مختلف شبانه روز داشته است. علاوه بر آن، این پژوهش ثابت می کند پارامتر های محیط داخل حاصل از عملکرد شگرد خارخنه نتایج خوبی را برای اوقات گرم روز نشان داده و شگردهای درچه و کلک می توانند فضاهای داخلی را در مواقعی که محیط خارج خنک تر است قابل تحمل نمایند.
بررسی عوامل موثر بر ایجاد سرزندگی در فضاهای شهری(نمونه موردی: بلوارطاقبستان کرمانشاه)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
238-250
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل تاثیر گذار بر کیفیت فضای شهری امری ضروری است زیرا در دنیای صنعتی امروز انسان ها بخش عمده ای از زمان خود را در طول شبانه روز در محیط های شهری می گذرانند و کیفیت این فضاها زندگی و سلامت شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. سرزندگی در فضای شهری فاکتوری است که می تواند به ارتقای کیفیت محیط و زندگی کاربران فضای شهری کمک کند. در همین راستا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر سرزندگی در بلوار طاقبستان شهر کرمانشاه به وسیله مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه می پردازد. یافته ها حاکی از آن است که 75% افراد استفاده کننده از این فضا بلوار را فضایی سرزنده می دانند. مهم ترین عوامل موثر بر سرزندگی در فضای شهری از دید کاربران این بلوار سبزینگی در محیط ، وجود درختان و گیاهان، تنوع کاربری، عدم وجود محورهای سواره و اتومبیل گرایی، رضایت فرد از محیط ، میزان استفاده افراد از خیابان مذبور ، وجود سطوح آبی مانند حوض، فضاهای ارتباط جمعی، مکان بازی برای کودکان، استفاده از رنگ های شاد در محیط، استفاده از نورپردازی مناسب و عدم وجود صداهای ناهنجار می باشند. بر طبق یافته ها پیشنهاد می شود برای افزایش سرزندگی و حضور مردم در فضای این خیابان از عناصر شهری متنوع ، انعطاف پذیر و قابل تغییر استفاده شود تا اثر روز مرگی را کاسته و نشاط را به فضا القا کند. از دیگر راهکارها کاهش نقش اتومبیل و افزودن محورهای پیاده و دوچرخه سواری در راستای بلوار است. همچنین وجود کاربری های متنوع مانند مراکز خرید، خرده فروشی ها و مراکز تفریحی در حاض می تواند بلوار را سرزنده تر کند.
ایجاد وفاداری گردشگری فرهنگی: تأثیر تجربه ماندگار شهر، ارتباط فرهنگی و مشارکت گردشگران شهر ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
113 - 132
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: وفاداری گردشگران برای شهرهای توریستی ازجمله ماسوله می تواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد. مثلاً مصرف کالاها و خدمات تولید شده به وسیله ساکنین شهرهای توریستی، اشتغال زایی در صنایع خدماتی مرتبط با گردشگری مانند رستوران، حمل ونقل، هتل ها و ... می تواند نمونه ای از این مزایا به شمار آید. هدف: هدف این تحقیق ارزیابی ایجاد وفاداری در گردشگری فرهنگی با استفاده از تجربه ماندگار، ارتباط فرهنگی و مشارکت گردشگر بود. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق از گردشگران شهر ماسوله و بومیان استان گیلان تشکیل گردیده است. با توجه به ماهیت جامعه از نرم افزار Spss Sample Power جهت تعیین حجم نمونه بهینه استفاده شد که 431 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه و دارای طیف 5 گزینه ای (کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) جمع آوری گردیده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smart PLS 3 و فن مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی برای بررسی الگو مفهومی پژوهش بهره گرفته شده است. مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. مدل پژوهش حاضر در دو سطح؛ مدل اندازه گیری (پایایی، بار عاملی، روایی همگرا و روایی واگرا) و مدل ساختاری (ضریب تعیین، ضریب قدرت پیش بینی، آماره t) مورد برازش قرارگرفته و سپس فرضیه های پژوهش آزمون می شوند. یافته ها: طبق نتایج تجزیه وتحلیل داده ها شش فرضیه تائید و یک فرضیه رد شدند؛ یعنی آزمون فرضیه ها نشان داد که مشارکت گردشگر بر متغیرهای ارتباط فرهنگی و تجربه ماندگار گردشگر تأثیرگذار است. متغیر ارتباط فرهنگی بر تجربه ماندگار گردشگر تأثیرگذار است. همچنین متغیر ارتباط فرهنگی نقش میانجی را در بین رابطه مشارکت گردشگر و تجربه ماندگار گردشگر بر عهده دارد. تجربه ماندگار گردشگر نیز بر متغیرهای قصد سفر مجدد و قصد توصیه به دیگران تأثیرگذار است؛ اما تأثیر بومی بودن و یا غیربومی بودن تفاوتی را بر نتایج تحقیق ایجاد نکرد. بعد از انجام تحلیل مدل به صورت کمی، محققان طی دو جلسه متوالی در قالب گروه کانون با حضور هشت نفر از گردشگران ماسوله، به تحلیل نتایج مدل پرداختند. گردشگران زمانی که در کارهای فرهنگی مشارکت داشته اند، این مشارکت باعث شده است که آن ها بتوانند ارتباطی نزدیک با مکان گردشگری و مجریان آن ها برقرار کنند. نتیجه گیری: «مشارکت گردشگر» 83 درصد از تغییرات «ارتباط فرهنگی» را تبیین نموده و تأثیرگذاری این اثر در سطح معناداری 9/99 درصد مورد تائید قرار گرفت. «مشارکت گردشگر» 64 درصد از تغییرات «تجربه ماندگار گردشگر» را تبیین نموده و تأثیر آن در سطح معناداری 9/99 درصدی مورد تائید قرار گرفت. «ارتباط فرهنگی» 20 درصد از تغییرات «تجربه ماندگار گردشگر» را تبیین می نماید، ضمن آنکه این تأثیرگذاری نیز در سطح اطمینان 9/99 درصد مورد تائید قرارگرفته است. «تجربه ماندگار گردشگر» 76 درصد از تغییرات «قصد سفر مجدد» و 73 درصد از تغییرات «قصد توصیه به دیگران» را تبیین نموده و این اثر نیز در سطح اطمینان 99 درصد مورد تائید قرار گرفت.
تجربه زیبایی شناسی در معماری با اتکا بر آرای جورج لیکاف و مارک جانسون
حوزههای تخصصی:
زیبایی همواره یکی از مناقشه بر انگیزترین مفاهیم در تاریخ فرهنگ و هنر بشر بوده است. در یک تقسیم بندی کلی مجموعه تعاریفی که بدین منظور ارائه شده است را می توان به دو جریان عینیت گرا و ذهنیت گرا تقسیم کرد. در حالیکه تجربه زیبایی شناسی در جریان عینیت گرا، تجربه ای متاثر از ویژگی های عینی و لمس پذیر شئ است؛ گفتمان زیبایی شناسی ذهنیت گرا، تجربه زیبایی شناختی را تجربه ی غیر شناختی ارزیابی می کند که به معنای نادیده گرفتن ویژگی های عین، یا اُبژه تجربه زیبایی شناختی می باشد. از این رو نمی توان هیچ جایگاهی برای ویژگی های عینی یک اثر معماری در خلق تجربه زیبایی شناختی در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر، تعیین دامنه و عوامل موثر بر فرآیند تجربه زیبایی شناختی در معماری است، تا علاوه بر فهم صحیح از چگونگی شکل گیری چنین تجربه ای بتواند این تجربه را از سلطه آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود آزاد سازد. روش انجام تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که با مطالعه منابع اسنادی و تحلیل استنباطی اطلاعات گرد آوری شده انجام گرفته است. این پژوهش ابتدا منشاء مناقشات بر سر مفهوم زیبایی را بیان می کند، سپس با رجوع به گفتمان زیبایی شناسی مدرن آنچه را که دلایل عمده شکل گیری جریان ذهنیت گرا در تعریف زیبایی است را مورد پژوهش قرار می دهد ودر آخر با رجوع به آرای جورج لیکاف و مارک جانسون به عنوان دو اندیشمند برجسته در حوزه علوم شناختی بنا دارد تا تجربه زیبایی شناسی در معماری را از دامِ آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود رها سازد، این پژوهش تجربه زیبایی شناختی در معماری را تجربه ای شناختی ارزیابی می کند که مؤلفه انسجام بخش آن حاصل از هماهنگی میان، عین و یا اُبژه تجربه زیبایی شناسی، با بدن و ذهن می باشد.
مقایسه تفکر واگرا و هم گرا در فرآیند طراحی معماری با تأکید بر آموزش معماری
حوزههای تخصصی:
طراحان و معماران به واسطه فرآیند طراحی به ایده پردازی و طراحی معماری می پردازند و استادان معماری در این راه، نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفاء می کنند، زیرا خط فکری و مسیر طراحی را برای طراحان و معماران مشخص می کنند و آزادی عمل آن ها را برای ایجاد طرح های خلاقانه تعیین می کنند. بنابراین، بی شک خروجی و محصول نهایی هر یک از طراحان و معماران بی ارتباط به تفکر اساتیدی که تحت آموزش آن ها بوده اند و یا خواهند بود، نیست. با توجه به اینکه انتخاب هر یک از دو نوع تفکر هم گرا و واگرا در فرآیند طراحی نتایج متفاوتی را در پی خواهد داشت و سیمای شهرها و معماری کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین تفکر واگرا و تفکر همگرا در فرآبند طراحی با تأکید بر آموزش معماری سعی در مشخص کردن راهی برای آموزش معماری به دانشجویان این رشته داشته تا بتواند با رویکردی معاصر، یعنی با در نظر گیری صنعت و تکنولوژی در عصر حاضر و همچنین نگاه به گذشته، بسترساز رشد و پرورش خلاقیت دانشجویان باشد و با آموزش طراحان، شهرسازان و معماران آینده این مرز و بوم، سیمای شهرها و معماری کشور را در یک مسیری بهتر هدایت نماید. روش به کار گرفته در پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با استفاده از بررسی منابع موجود در حیطه موضوع مورد بررسی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تفکر واگر موجب افزایش خلاقیت دانشجویان و ارائه دستاوردهای جدید خواهد شد و توجه به تفکر همگرا نیز، وجود هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری، وجود قوانین و ضوابط اجباری و سفت و سخت برای طراحی و هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری را در پی خواهد داشت. بنابراین آموزش مطلوب معماری هر دو تفکر واگرا و هم گرا را مورد توجه قرار می دهد.
سیر احیا و تحول هنر نگارگری معاصر ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری معاصرترکیه وام د ار میراث عظیم نقاشی عثمانی است. هرچند د ر طی مسیر پرفرازونشیبش بعد از شکل گیری جمهوریت ترکیه (1923 م.) د چار افول شد و تا د هه 1940 م. چند ان د ر هنر ترکیه قابل رد یابی نیست، ولی د ر نهایت توانسته است به کمک هنرمند انی که د ر پی احیای نگارگری بود ه اند ، امروزه به سبک های خاص و شیوه های شخصی د ست پید ا کند . این سبک شخصی و نوآوری ها بعد از 1970 م. د ر د و بخش تحول و نوآوری مضمونی نگاره ها و سپس تحول و نوآوری فرمی نگاره ها به وضوح قابل پیگیری است.هد ف پژوهش: این پژوهش د ر نظر د ارد تحولات و نوآوری های نگارگران معاصر ترکیه را مورد مطالعه قرار د هد و د ر طی پژوهش به این د و سؤال پاسخ د هد : «نگارگری ترکیه بعد از استقرار جمهوریت چه ویژگی هایی د ارد ؟» و «چه آثار نوآورانه ای د ر نگارگری معاصر ترکیه شکل گرفته است؟» و د ر همین راستا برای پاسخ به سؤالات مورد نظر د ر این پژوهش آثار د ه نگارگر معاصر که د ارای سبک شخصی هستند ، مورد مطالعه قرار گرفته است.روش پژوهش: این مقاله با استفاد ه از روش توصیفی-تحلیلی و با گرد آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و آرشیوی از طریق مکاتبات با خود هنرمند ان و جمع آوری آثار از مجموعه های شخصی آنها، به مطالعه و تحلیل آثار پرد اخته است.نتیجه گیری: نتایج نشان می د هد گروهی از نگارگران با بهره گیری از سبک و اسلوب مکتب نگارگری کلاسیک عثمانی د ست به نوآوری د ر مضمون زد ه اند و گروه د یگر نه تنها اسلوب رایج نگارگری کلاسیک را تغییر د اد ه اند ، بلکه نگارگری را د ر هنرهای اجرایی و مفهومی نیز اجرا کرد ه اند . به عبارت د یگر نگارگران معاصر د ر کنار حفظ سنت های نگارگری عثمانی توانسته اند مفاهیم معاصر را د ر قالب های بیانی امروزی به مخاطب ارائه کنند .
سیر تحول مسجدجامع فرومد با تأکید بر افزوده های دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۱۹۲-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
مسجدجامع فرومد، از جمله مساجد دوایوانی خراسان بزرگ است که در منطقه جوین خراسان و در میانه روستای تاریخی فرومد قرار دارد. اگرچه تأکید بر دوره های متعدد ساخت آن، وجه تشابه گزارش های موجود در باب بناست، در تاریخ احداث و توسعه بنا و معرفی حامیان و صنعتگرانی مؤثر بر ساخت بنا، اختلاف نظرهای جدی دیده می شود. آنچه مسلم است وجود دوره های تغییرات کالبدی در مسجد اولیه و دگرگونی آن در دوره های متأخر است که به سبب وقوع زمین لرزه های شدید در منطقه، که شرح آن ها در اسناد مکتوب وجود دارد، تعمیر و بازسازی بنا را اجتناب ناپذیر کرده است. پژوهش حاضر با تأکید بر اهمیت مسجدجامع فرومد و با هدف تدقیق تاریخ احداث بنای اولیه، تحولات ادواری و توسعه های کالبدی و شناخت افراد مؤثر در احداث بنا، به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته است. راهبرد اصلی پژوهش، بهره گیری از رویکرد توصیفی تحلیلی است و در جهت پاسخ گویی به پرسش ها، پژوهشگران با تأکید بر مطالعات میدانی و مستندسازی جامع بنا و انجام مطالعات پی گردی، ضمن نمونه برداری و مطالعات آزمایشگاهی، اسناد موجود و مکتوبات تاریخی را بررسی و تحلیل کرده اند. بر مبنای یافته های پژوهش، اگرچه تزیینات موجود بازگوکننده شیوه ایلخانی است، پی ریزی بنای اولیه در دوره سلجوقی یا پیش از آن صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، ساختار مسجد اولیه، تک ایوانی بوده که در طی زمین لرز ه های تاریخی منطقه، ویران شده است. در دوره ایلخانی و با ظهور وزیر صاحب مقام، علاءالدین محمد فرومدی و توجه وی به زادگاهش، فرومد ارج وقربی بیش از گذشته یافت و حاکم نشین منطقه شد. علاءالدین در مدت وزارت خود (716 ۷۳۶ق)، علاوه بر احداث عمارت شهرستان (کاخ اقامتگاهی)، دارالشفا و دارالکتاب در زادگاه خود، حامی مالی عملیات بازسازی و نوسازی مسجد کهن فرومد شد. بر اساس کتیبه ای که بر فراز محراب منحصربه فرد ایوان جنوبی قرار دارد، اقدامات نوسازی زیر نظر استاد «علی بن محمد المحمود الجامی الشهرستانی» صورت گرفته است. در طی مداخلات دوره ایلخانی، با حفظ بخش های باقی مانده از تخریب ناشی از زمین لرزه، ایوان جنوبی بازسازی، و ایوان شمالی برای اولین بار احداث شد. همچنین با شکل گیری طاقگان سه چشمه ای در طرفین غربی و شرقی صحن، ساختار کالبدی بنا تکمیل شد و جداره های بیرونی و داخلی با آجرکاری قالبی و گچ بری های پرکار و ظریف، تزیین شد.
مقایسه تطبیقی روش های تحلیل عاملی FA، تحلیل شبکه ای ANP و F’ANP برای ارتقای کاربرد آنها در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های ارزیابی و تحلیل کمک می کنند درک بهتری درخصوص اطلاعات جمع آوری شده و نتایج تحلیل ها بدست آید. تحلیل عاملی و تحلیل شبکه ای هر دو از روش های تحلیلی چندمتغیره می باشند و مدل F’ANP تلفیقی از دو روش FA وANP است. پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی می باشد و به دنبال پاسخگویی به این سوال است که وجه تمایز و کاربرد این سه روش به -فراخور موضوع و ماهیت مسایل مختلف شهری چیست و نقاط قوت و ضعف هر یک کدامند؟ بدین منظور ابتدا سه روش معرفی می شوند، در ادامه پژوهشی که قبل تر توسط نگارندگان با استفاده از FA تحلیل شده، توسط روش هایANP وF’ANP بازتحلیل می شود تا نتایج مقایسه بشوند. براساس نتایج، هرگاه هدف مشخص کردن معیارها و شاخص های موثر بر موضوع پژوهش باشد و یا مقصود تحلیل رابطه ی میان شاخص های یک موضوع باشد روش تحلیل عاملی گزینه ی مناسبی است. برای اولویت بندی یا رتبه بندی گزینه ها با توجه به شاخص ها و عوامل موثر بر آن ها و یا مقایسه ی دومقوله از یک جنس با توجه به شاخص های موثر بر آن استفاده از روش ANP بیشتر توصیه می شود. در نهایت F’ANP می تواند در ساخت شاخص های مرکب و پژوهش هایی که در ابتدای امر به دنبال شناسایی شاخص ها و معیارها و سپس در پی اولویت-بندی گزینه ها هستند کاربرد داشته باشد.
مدل سازی سه بُعدی میراث معماری با بکارگیری فتوگرامتری پهپاد؛ نمونه موردی: کاروانسرای دیرگچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی سه بعدی میراث معماری، به دلیل تعدد، پیچیدگی، گستردگی و یا محدودیت دسترسی این آثار، نیازمند به کارگیری ابزارهای توانمند و منعطف و روش هایی سریع و مقرون به صرفه در اخذ و ثبت دقیق اطلاعات است. فتوگرامتری پهپاد یکی از روش های نوینی است که با پیشرفت تکنولوژی در دهه های اخیر، به صورت منفرد یا در ترکیب با روش های دیگر، به طور گسترده ای در مدل سازی سه بعدی میراث فرهنگی غیرمنقول استفاده می شود. این پژوهش کاربردی با هدف ارزیابی توانایی فتوگرامتری پهپاد در مدل سازی سه بعدی میراث معماری انجام گرفته است. نمونه موردی پژوهش حاضر کاروانسرای دیرگچین، به عنوان یکی از آثار زنجیره ای پرونده ارسال شده برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو می باشد. برای انجام این پژوهش ابتدا طراحی اخذ داده صورت گرفت و طبق آن تصاویر هوایی با استفاده از پهپاد و تصاویر زمینی به طور مستقیم اخذ گردید و کنترل کیفیت داده ها انجام شد. سپس وضعیت سه بعدی تصاویر طی پردازشی فتوگرامتریک تعیین و ابرنقطه متراکم ایجاد شد. از اعمال بافت روی شبکه های هوایی و زمینی تولید شده، که توسط نقاط شاخص مشترک باهم یکپارچه شدند، مدل سه بعدی کاروانسرای دیرگچین با بافت واقعی و مقیاس 1:200 بدست آمد. ارزیابی نتایج تدقیق شده توسط نقاط کنترل زمینی، بیانگر توانایی بالای فتوگرامتری پهپاد به عنوان روشی سریع در مستندنگاری و مدل سازی سه بعدی خارجی میراث معماری با دقت زمینی بهتر از دو سانتی متر است.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «انتزاع» در هنر اسلامی و هنر غربی (براساس نظریات سنت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه پرد ازان حوزه حکمت و هنر اسلامی نظیر «بورکهارت» هنر اسلامی را انتزاعی یا تجرید ی می د انند که با بیانی نماد ین، رموز الهی را د ر هنر شرقی بازتاب می د هد . از این رو هنر سنتی هنری قد سی با بیانی انتزاعی است که از بازنمایی فیگوراتیو و طبیعت نگاری می پرهیزد . از سوی د یگر، د ر اروپای قرن بیستم جنبشی د ر هنرهای تجسمی پاگرفت که «کاند ینسکی» مبد ع آن بود و د ر پی کشف امکانات بصری فارغ از د ایره د ید اری - روایی جهان واقعی تلاش می کرد . آن ها عقید ه د اشتند نقاشی باید همچون موسیقی خود ش را از بند میمه سیس Mimesis یا تقلید از طبیعت و روایت برهاند و صرفاً با اَشکال و رنگ، د ر مخاطب تأثیر کند . هرد و نگرش، د لایل و مبانی نظری خود را د ارند که با یکد یگر متفاوتند . د ر این تحقیق تلاش بر این است که بد انیم واژه «انتزاع» د ر هرد و د ید گاه د ارای چه مفهوم، کارکرد و ویژگی هایی است؟ مفاهیمی که سنت گرایان و هنرشناسان غربی از واژه «انتزاع» اتخاذ می کنند ، چیست و چه نسبتی باهم د ارند ؟روش پژوهش: این مقاله پژوهشی، بنیاد ی با روشی توصیفی-تحلیلی است که ابتد ا به شناخت د قیق واژه «انتزاع» می پردازد، سپس با بررسی ویژگی های هنر اسلامی نزد متفکران سنت گرا و نیز مفهوم واژه «انتزاع» نزد هنرشناسان غربی آشنا می شود . و در نهایت به تطبیق این د و مفهوم می پرد ازد .اهد اف پژوهش: این مقاله طرح بحثی هنرشناسی و سبک شناختی است که به حوزه نظری پژوهش هنر مربوط می شود و د ر امر توسعه بحث هایی د ر باب «چیستی هنر» مؤثر خواهد بود .نتیجه گیری: شباهت ها و تفاوت هایی د ر کاربرد از واژه «انتزاع» د ر هنر اسلامی و هنر غربی د ید ه می شود ؛ د ر هرد و هنرمند و مخاطب از جهان و ماد یات و عینیات جد ا می شوند . هر د و د ید گاه، چیزی را فراتر از آنچه ما می بینیم بر ما عرضه می کنند از این رو هنرمند ان برای این کار به رمز و راز و سمبل و نماد رو می آورند .
کاوش دورنمای نظری مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران مبتنی بر روش CLA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
109 - 122
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: «اوربانیزاسیون» به مثابه یکی از پیشران های اصلی دگرگونی های اجتماعی/فضایی در دهه های اخیر همواره مورد توجه بوده، اما قرائت های گوناگون از سیر تغییرات محتوایی این مفهوم در انطباق با ویژگی های زمینه ای و زمانه ای آن، به طور جدی مورد تحلیل و بحث قرار نگرفته است. طوری که معادل سازی هایی از قبیل شهرنشینی، شهری شدن، شهری سازی، ایجاد مدنیت و حتی شهرگرایی برای پوشش مفهوم های پیچیده آن به کار رفته است. بدیهی است که معادل سازی در هر نوشتاری یک مساله قراردادی و صوری باشد، با این حال شایسته است مباحث شکلی واژگان از مباحث مفهومی آن جدا گردد. اهداف پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل لایه ای علی (CLA) در چهار لایه "سطح مشهود و پذیرفته شده"، " سطح علل کلان وابسته به سیستم"، "سطح گفتمان/ جهان بینی" و "سطح استعاره/ اسطوره" سعی دارد تا ضمن شناسایی خوانش های ممکن بر مبنای گفتمان ها و استعاره های موجود به ارائه چشم اندازهای نظری گوناگون ناشی از مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران بپردازد. روش پژوهش: تحلیل لایه ای علی بر اساس مصاحبه عمیق/ نیمه ساختار یافته و در راستای شناسایی مضامین اصلی لایه های تحلیل در سطح نخبگان و متخصص های حوزه مطالعات شهری ایران به کار گرفته شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش گویای آن است که مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران دارای چهار سطح تحلیلی است. سطح نخست، به عنوان نرخ شهرنشینی ناشی از یک واقعیت عینی و تجربی؛ در سطح دوم همتراز با مفهوم فرایندی شهری شدن؛ در سطح سوم مبتنی بر مفهوم «اوربانیزاسیون» به مثابه یک کنش جمعی با محوریت گشایش افق در امر سیاسی فضا؛ و در سطح چهارم به عنوان امر ذهنی متفاوت، با استعاره رهایی بخش بودن؛ همخوان شده است.