فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در ادبیات نوین برنامه ریزی منطقه ای الگوی سازمان فضایی مناطق هرچه بیشتر تحت تأثیر تعاملات میان سکونت گاه هاست، این امر باعث شکل گیری پیوندهایی میان کانون ها می شود و در صورت هدایت صحیح روند سازمانیابی فضا می تواند به یکپارچگی فضایی-عملکردی منطقه بیانجامد. براساس مستندات طرح های فرادست نیروهای مرکز گرا به سمت کلانشهر تهران، سیل عظیم نیروهای کار و جریان افراد با هدف برخورداری از خدمات و تسهیلات برتر متمرکز شده در تهران، سازمان فضایی نامتعادلی را تداعی می نماید. این پژوهش با بهره گیری از روش بررسی و تحلیل جریان سفرها (تعداد مسافران جابه جاشده بین شهرهای منطقه کلانشهری تهران)، الگوی حاکم بر سازمان فضایی منطقه کلانشهری تهران بازشناسی و روند تحولات آن بررسی شود. نتایج نشان می دهد به موازات کاهش سهم تمرکز جریان سفرها از کلانشهر تهران، نقش شهرهای پیرامونی در نظام اسکان و فعالیت در منطقه افزایش یافته و الگوی سازمان فضایی منطقه کلانشهری تهران در طی دوره مورد بررسی (1375-1390) از یک الگوی متمرکز با تسلط شهر تهران به تدریج به یک حوزه گسترده با مراکز جمعیتی و عملکردی متعدد تکوین یافته است. تحلیل های شبکه جریان سفرها گرایش به سوی الگوی متعادل تر در پراکنش فعالیتها در منطقه و افزایش مراکز سطح دو را بیان می کنند.
ارزیابی تابش خورشید و ایجاد سایه بر کالبد کبوترخانه های روستای اصفهان و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۸۸-۷۳
حوزههای تخصصی:
در اکثر نقاط کشورمان مخصوصاً دو اقلیم گرم و خشک و سرد و خشک کبوترخانه هایی با فرم و شکل های گوناگون جهت نگهداری و پرورش کبوترها وجود داشته است. این بناها غالباً دارای پلان های دایره و مربعی هستند و با مصالح خشت و آجر ساخته شده اند. هدف از این پژوهش، شناخت دریافت تابش خورشید و اثر سایه بر سطوح کبوترخانه های روستایی اصفهان و تبریز می باشد. سؤال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه: «دریافت و درصد تابش خورشید و ایجاد سایه بر سطوح کبوترخانه های اقلیم گرم و خشک اصفهان و اقلیم سرد تبریز چگونه بوده است؟». بخشی از مطالعه موردکاوری و توصیفی- تحلیلی و بخشی دیگر تحلیل نرم افزاری است؛ بنابراین، چهار نمونه کبوترخانه با ساختار و فرم متفاوت از روستاهای طار، خیرآباد، گورت و ضامن آباد اصفهان و چهار نمونه از روستاهای خلجان، تقی آباد، دیگ باشی و چله غاز تبریز انتخاب گردید، سپس نمونه ها در نرم افزار Rhinoceros5 با مقیاس دقیق مدل سازی شدند و با استفاده از موتور RADIANCE و ECOTECT میزان و درصد دریافت تابش خورشید در گرم ترین روز سال در دو بازه ی زمانی ساعات 13 و 16 و اثر ایجاد سایه بر سطوح کبوترخانه ها در ساعت 15 شبیه سازی گردید. نتایج شبیه سازی ها نشان دادند که دریافت و درصد تابش خورشید بر سطوح کبوترخانه ها در اقلیم گرم و خشک اصفهان و سرد و خشک تبریز با مساحت و فرم بنا رابطه ی مستقیمی دارد. مناسب ترین کبوترخانه برای اقلیم گرم و خشک که حرارت اشعه ی تابش زیاد است و نیاز است در بازه ی زمانی گرم سایه اندازی در سطوح ایجاد گردد و سطوح کمتری از بنا در معرض تابش قرار گیرد؛ کبوترخانه های چنداستوان ه ای با خلل و فرج بیشتر و سطوح منحنی است و برای اقلیم سرد کبوترخانه های مکعبی با سطوح صاف و بدون خلل فرج، مناسب ترین می باشد که این کبوترخانه ها درصد زیادی از سطوح خود را در معرض تابش خورشید قرار می دهند و اشعه ی تابش خورشید با زاویه تقریباً مستقیم و 90 درجه بر سطوح برخورد می نماید.
کندو کاوی در تغییر نگرش های مفهومی در شهر در شرایط بیماری های همه گیر از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
127 - 151
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مدیریت بحران های حوزه سلامت، با هدف تقویت تاب آوری جوامع محلی، طیف وسیعی از مفاهیم در ابعاد برنامه ریزی، سیاست گذاری، اقدام و کنترل در تمام مراحل قبل، هنگام و بعد از رخداد در برمی گیرد. شهرها به صورت دوره ای با برخی از این بحران ها درگیر هستند. هدف: پژوهش حاضر با بررسی شیوع کووید -19، تغییر نگرش های مفهومی به شهر به زبان برنامه ریزی و طراحی شهری در جهت کنترل و انطباق با شرایط جدید تحلیل می کند تا درک بهتری از تغییرات و تأثیر آن ها در مدیریت موضوعات مرتبط به دست آورد. روش: تحقیق کیفی و مروری حاضر به روش تحلیل محتوای نگرش های درحال تغییر و با مراجعه به متون علمیِ مدیریت شهری در گفتمانِ جهانیِ پس از ورود ویروس، سعی در استنباط و استخراجِ محورهای جدید سیاست گذاری داشته است. بنابراین، با جست وجوی کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی آغاز شیوع تا همه گیری آن، مفاهیم اولیه با بررسی حدود 50 مقاله استخراج و استنباط گردید. در ادامه ارتباط مؤلفه ها باهم سنجیده شد و تحلیل های تلفیقی در ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط با برنامه ریزی شهری مورد بازبینی قرار گرفت. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شهرهای دارای عرصه های عمومی باز، واجد سیستم های شفاف مدیریت داده های مکانی و اقدمات مشارکتیِ مرتبط با تحلیل زمانیِ رویدادها، فرصت های بهتری جهت اجرای ایده های برنامه ریزی و طراحی شهری در مدیریت بیماری های همه گیر وجود دارد. نتیجه گیری: محدوده های جدید محلات پس از این بیماری، براساس معیارهایی مانند قابلیت جداسازی و اقدامات سریعِ تشخیصی بازتعریف می شوند و مفاهیم مکانی-زمانیِ جدیدی از اختلاط محیط های واقعی-مجازی در محل های کار و زندگی، ترکیب بندی های فضایی جدیدی از عرصه های عمومی در نظام فعالیتی و سناریوهای حساس به زمانِ رشد بیماری مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر کیفیت های با قابلیت جداسازی نظام فعالیت و حرکت و دسترسی، به واسطه ترکیب لایه هایی از محیط های طبیعی و مصنوع را در سلسله مراتب مبتنی بر مدیریتِ زمان-جریان محورِ عملکردها فراهم می کند.
شاخصه سبک های متداول نماهای آپارتمان های مسکونی در تهران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به جهت ورود و نفوذ عناصری از معماری دیگر مکان ها، همواره در تعیین سبک معماری نماهای آپارتمان های مسکونی، سردرگمی وجود داشته است. تشخیص و تمایز سبک ها و تعیین عناصر شاخصه آنها می تواند در تحلیل های آتی مبنی بر هدایتگری سلایق بصری جامعه و ایجاد هماهنگی منظر بصری در شهرها، کارایی داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی عناصر فیزیکی سبک های نماهای مسکونی رایج در شهر تهران است تا بدین لحاظ بتوان مبنایی برای دسته بندی نماها فراهم نمود. با این هدف نماهای آپارتمان های مسکونی میان مرتبه معاصر واقع در هفت منطقه شهرداری شهر تهران که نماینده سبک های پست مدرن، مدرن متأخر و نئوکلاسیک می باشند توسط دوربین ثبت گردیدند. سپس عناصر فیزیکی هر سبک با توجه به تصاویر در جدول هایی تنظیم و فراوانی هر عامل فیزیکی با روش استدلال و تحلیل منطقی تعیین گردید. این پژوهش از حیث روش تحقیق از نوع پژوهش موردی با راهبرد توصیفی-تحلیلی است و ماهیت بنیادی-کاربردی دارد. در مجموع 2303 نما مورد تحلیل قرار گرفتند که از این تعداد 1131 نمونه مدرن متأخر، 1086 نمونه نئوکلاسیک، 85 نمونه پست مدرن و 1 نمونه ترکیب سه سبک می باشند. همچنین، 40 عنصر فیزیکی در سبک پست مدرن، 39 عنصر فیزیکی در سبک مدرن متأخر و 44 عنصر فیزیکی در سبک نئوکلاسیک شناسایی شدند. از مجموع نماهای مورد تحلیل، سبک پست مدرن تنها 3.7% کل نماها را در بر می گیرد.
بازخوانی نقش ارگونومی در آفرینش فضای داخلی مدرسه شهدای هویزه با رویکرد آموزش خلاق
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
1-10
حوزههای تخصصی:
آبشخور نظری پژوهش حاضر؛ هم پیوندی ارگونومی در آفرینش فضای داخلی است تا به اتکای مفاهیم و پیکربندی تئوریکی و عملی آن، بیش از پیش به حوزه ی مطالعات برنامه ریزی غنا بخشد. زیرا مطالعات نشان می دهند موارد زیادی میتواند به کاهش کیفیت اموزشی دامن زند و یکی از این مواردی که می تواند کیفیت اموزش را برهم زند، عدم توجه نکردن به اصول ارگونومی می باشد و لذا، عدم توجه به فاکتورهای ارگونومی و رعایت نکردن انها در فضای اموزشی،منجر به پرداخت هزینه های بسیار زیادی،توسط دانش اموز در محیط اموزشی خود می شود که نتجه ای جز اتلاف انرژی،وقت،هزینه و عدم پرورش دهی نیروی متخصص توسط مدرسه می گردد و از این رو موجب کاهش کارایی،کیفیت و افزایش تنش بین دانش اموزان یک محیط اموزشی می شود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ قلمرو زمانی، مقطع حاضر (1400) بوده است. جهت تحلیل چگونگی عملکرد شاخص ها از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با تعداد 4 گزاره اصلی و 19 گزاره فرعی(زیر مجموعه ها ) بهره برده شده است. نتایج حاصل از پرسشنامه می توان به این نتیجه رسید که عواملی چون نحوه ی قرار گیری ساختمان مدرسه، وجود فضای سبز و طراحی فضاهای موقت در حیاط مدرسه، تعداد و کیفیت مناسب فضاهای ورزشی و بهداشتی معیارهای مهمی در طراحی حیاط مطلوب است و میتواند کارایی آن را به شکل چشمگیری افزایش دهد. بنابراین ارائه راهکارهای متناسب با معضلات موجود در حیاط مدرسه میتواند زمینه افزایش خلاقیت کودک در زنگ تفریح را نیز در پی داشته باشد. بنابراین هرچه طراحی حیاط مدرسه هوشمندانه و مطلوب تر باشد، کودکان نیز تمایل بیشتری به شکوفایی خلاقیت خود دارند. یافته این پیام را درپی داشت که غالب مدرسه های فعلی ایران از زاویه معماری و فضا سازی های داخل آن بخصوص برای اعداد سنی محدوده این پژوهش نیاز به بازسازی و فضا سازی مناسب براساس روحیات کودکان دارند و انتخاب فضا هایی منطبق بر خواسته ایشان می تواند مدرسه را تبدیل به فضایی پر روح و اثر گذار بر رشد و بهبود آموزش کند.
حیات جمعی و شهر شیراز در عصر آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
49 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اجتماعات اقشار مختلف شهروندان، در مکان ها و فضاهایی صورت می گیرند که به طور کلی فضاهای جمعی نامیده می شوند. شهرنشینی ترجمه نیاز انسان به زندگی اجتماعی است. این نیاز در انواع رفتار، به طرق و اشکال گوناگون، با توجه به زمان های مختلف خود را نشان داده است. در دوره آل بویه شهر شیراز از قشرهای مختلفی تشکیل شده بود که هرکدام از این گروه ها اجتماعات خاص خود را داشتند و زیر سایه مدارای امیران آل بویه با دیگر مذاهب، و آزاداندیشی نسبی، این اجتماعات را در فضاهای متفاوت یا مشترک برگزار می کردند.هدف پژوهش : این تحقیق با هدف بررسی فضاهای جمعی شهر شیراز در دوران آل بویه و نحوه تأثیر آن بر کالبد شهر انجام شده است. همچنین با این فرض که فضای موجود از تسامح امیران آل بویه با دیگر ادیان و اقوام باعث پویایی حیات جمعی و مکان های شهری شده بود، نقش اقشار مختلف در تولید فضای جمعی بررسی می شود.روش پژوهش : روش تحقیق در این پژوهش، روش تفسیرِ تاریخی است. سپس با رویکرد تحلیلی، مکان های شهری و محل استقرار آنها در شهر شیراز، معاصر با دوره آل بویه بررسی می شوند. در این روند ابتدا تعاریف مکان های شهری و فضاهای اجتماعی جمع بندی خواهند شد و سپس با استفاده از این تعاریف و مستندات برداشت شده از منابع دست اول، تحقیق در مورد فضاهای جمعی شهر شیراز در دوره آل بویه انجام می گیرد.نتیجه گیری : مسجدها، بازار، مدارس و مکاتب، کاخ های حکومتی، میدان ها، خانقاه و رباط، معابر، کنیسه ها، کلیساها و آتشکده ها فضاهایی هستند که میزبان تعاملات اجتماعی ساکنین شیراز بودند. فضاهایی که اغلب توسط مردم ساخته می شد. از داده های تاریخی چنین برمی آید که این مکان ها به جز کارکردشان به عنوان یک هویت شهری برای قشرهای مختلف عمل می کرده است و محلات زیستی با ساکنان هم مسلک در اطراف آن به وجود می آمده است. بیشتر این فضاها در قسمت جنوب غرب محدوده تاریخی شهر شیراز قرار داشته اند.
بررسی گرافیک محیطی در راستا زیبا سازی و طراحی شهری
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
11-22
حوزههای تخصصی:
امروزه کمتر جایی می توان یافت که ردپای گرافیک محیطی در آن نباشد. ضرورت وجود گرافیک محیطی با پیچیده تر شدن شهرها و افزایش جمعیت آن ها افزایش یافته است، می توان اذعان داشت که گرافیک محیطی در شهرهای امروزی نقشی حیاتی را ایفا می کند. یکی از مهم ترین مسائل در جامعه امروز مسئله بی نظمی ها و آشفتگی های مناظر مختلف شهری است که مولد آلودگی بصری و روانی مردم می باشد و تأثیرات نامطلوبی بر روحیه انسان برجای می گذارد مهم ترین عناصر موجود دریک شهر بناها و ساختمان های آن می باشد که زیبایی و هماهنگی و موزون بودن آن ها می تواند سلامت ذهنی و روحی افراد را در پی داشته باشد دانش های گوناگون نظیر روانشناسی جامعه شناسی شهرسازی و محیط زیست به دنبال راه کارهایی مناسب برای حل این مسئله هستند در این میان مقوله هنر و در میان هنرها هنر تجسمی ازجمله گرافیک محیطی سهم بسزایی در این حیطه دارد گرافیک محیطی از طرق مختلف به زیباسازی فضاهای شهری و همچنین فضاهای داخلی بناها کمک می کند مسائل و مشکلاتی که امروزه در زندگی شهرنشینی وجود دارد ایجاب می نماید تا علم گرافیک قسمتی از فعالیت های خود را در حیطه معماری و محیط زیست انجام دهد به عبارت دیگر در نظم بخشیدن و زیباکردن فضاهای شهرها و اماکن عمومی و ساختمان ها و بناها باید فراهم آوردن محیط زیبای بصری هماهنگی مطلوب با محیط زندگی آرامش بخشی به افراد جامعه را در نظر داشته باشد. این گرافیک ها با توجه به ماهیت ارتباطی خود، قابلیت های فراوانی در ایجاد هویت ویژه مکانی، تقویت سواد بصری و تبیین ساختارها و ارزش های زیباشناختی، جامعه شناختی، روان شناختی مسائل فرهنگی، هنری، سیاسی و ... جامعه دارند. گرافیک محیطی به واسطه ارتباط مستقیم خود با ویژگی های کالبدی، بصری و معنایی فضاهای شهری، در ادراک و ارزیابی شهر و محیط های شهری از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و به عنوان بخشی از هنرهای شهری، نمود عینی احساسات و تفکرات معاصر شهروندان و همچنین زندگی روزمره آن هاست که می تواند تأثیر بارزی در فعال سازی و پویایی سازی فضاهای شهری داشته باشد. در این مقاله تحلیلی-توصیفی سعی شده پس از پرداختن به گرافیک محیطی و طراحی شهری، آرمان ها و فصل مشترک آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک و معتدل شمال ایران با استفاده از ریاضیات گسسته
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها در تمام علوم ازجمله معماری نقش مهمی در شناسایی و بازشناسی نظم موجود در دیدگاه های اندیشمندان به عنوان چراغ راه آیندگان ایفا کرده است. اهمیت گونه شناسی در معماری به گونه ای است که از حدود دو هزار سال پیش در آثار معماران مشهور ازجمله ویترویوس دیده می شود. بررسی کهن الگوها درگذشته بر اساس مقایسه پلان خانه ها و به صورت تحلیل دیداری صورت می گرفت ولی اکنون مقایسه کهن الگوها را می توان به صورت کمّی بررسی و تحلیل نمود که این کار با استفاده از ترسیم گراف پلان توجیهی و محاسبات ریاضیاتی انجام می گیرد. به عبارت دیگر با استفاده از تفکیک و کدبندی فضاها و مشخص نمودن ارتباط فضاها با یکدیگر می توان به پلان محدب دست یافت و بدین وسیله گراف پلان توجیهی ترسیم می شود و با محاسبه درجه هم پیوندی، اهمیت و نقش فضاها در هر پلان مقایسه شده و درنهایت می توان به یک کهن الگو دست یافت که پلان ها فارغ از اندازه و فرم از یک الگوی واحد تبعیت می کنند. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک کاشان با خانه های سنتی معتدل و مرطوب شمال ایران با استفاده از نحو فضا و ارتباط آن ها با یکدیگر می پردازد و این پرسش را پاسخ می دهد که چه تفاوتی در کهن الگوی این خانه ها با توجه به تفاوت اقلیم زیستی در آن ها وجود دارد. نتایج مطالعه نشان می دهد که بیشترین هم پیوندی و یکپارچگی فضایی در حیاط و ایوان خانه های موردمطالعه مشاهده می شود و کم ترین هم پیوندی مربوط به پستوها و بیرونی هست. بدین ترتیب افق فکری معماران در این دو اقلیم بدین گونه بوده است که از حیاط و ایوان به عنوان فضایی که مرکزیت دسترسی به فضاهای دیگر را فراهم می کند استفاده می شود و پستوها به عنوان خصوصی ترین فضا بکار گرفته شده است. در این تحقیق نمونه های موردی خانه های اقلیم گرم و خشک کاشان (نشاسته پور، کارخانه چی، بنی احمدی و قریشی) و خانه های اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران (شفاهی، دارویی، کاشانی، قدیری، کیا و فاطمی) مورد مطالعه قرار گرفته اند و نمونه کهن الگوهای پیشنهادی هر دو اقلیم، بررسی و مقایسه شده است.
در جست وجوی معنای خانه: تبیین مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی مطالعه موردی: خانه های حیاط دار همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : خانه به عنوان بستری برای زندگی انسان که با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط است، در طی چند دهه گذشته، به صورت قفسی بی روح درآمده و برای ساکنان خود مفهومی از خانه را تداعی نکرده است. در این راستا شناخت مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه به عنوان یک مکان، می تواند در ایجاد مکان های معنادار برای انسان مفید واقع شود. هدف پژوهش : هدف تحقیق، بازگشت به معنای خانه و شناسایی مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از رهیافت پدیدارشناسی و کاربست مفاهیم آن به منظور کیفیت بخشی به خانه های امروزی است. روش پژوهش : این مقاله با رویکردی کیفی و به روش گرانددتئوری انجام شده و داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه گردآوری شده است. در این راستا ابتدا با تکیه بر اسناد کتابخانه ای، به مطالعه مفاهیم، نظریه های مرتبط با معنای مکان در پدیدارشناسی و ابعاد هستی انسان پرداخته شده است. در ادامه به منظور تبیین مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی و بر پایه مطالعه هستی شناسانه، داده های به دست آمده، در محیط نرم افزار 20 MAXQDA تحلیل شده، سپس با استفاده از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، داده ها به مفاهیم، مقوله و سپس مؤلفه تبدیل شده است. براساس مصاحبه ها، 197 کد استخراج شده است. مصاحبه شوندگان شامل سه گروه بوده اند و داده های به دست آمده پس از مصاحبه با جمعاً 35 نفر به اشباع نظری رسیده است. نتیجه گیری : با توجه به مطالعات انجام شده، پنج مؤلفه شامل فضا، حیاط، تزیینات، نور و مبلمان از عوامل کالبدی تجلی بخش معنا در خانه هستند که هر کدام اشاره به معنایی دارند. با توجه به پایه هستی شناسانه این مقاله، خانه برای انسان، زمانی مفهوم خانه را می دهد که فراتر از بعد کالبدی، بازنمایی از هستی او که همانا توجه به بعد حرکت، زمان، خدا، آسمان و زمین است، باشد و معانی مختلفی که ریشه در هستی او دارد را در خود جای دهد.
ابعاد تأثیرگذار بر خودشکوفایی در مجتمع های مسکونی از نگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر باتوجه به بحران معنای بوجود آمده و از بین رفتن هویت فردی، اهمیت توجه به رشد فردی و تلاش جهت خودشکوفایی بیش از پیش نمایان می گردد. خودشکوفایی گرایش بنیادین هر انسان برای تحقق قابلیت های بالقوه است، بطوریکه به بیشترین ادراک از خویش و یکپارچگی نیازهای جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی برسد. باتوجه به اهمیت تاثیرات محیط مسکونی بر افراد، لازم است طراحی مسکن به گونه ای صورت پذیرد که زمینه ساز شکوفایی افراد باشد، چراکه عدم توجه به خودشکوفایی سبب اختلال در رشد و تکامل فردی و در فضای مسکن، سبب عدم شکل گیری ارتباط معنادار بین فرد و فضا خواهد شد. با توجه به ضرورت عنوان شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه ی ابعاد طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی ساکنین براساس دیدگاه متخصصان نگارش شده و روش تحقیق پژوهش، آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. جامعه ی مورد مطالعه متخصصان رشته ی معماری بوده و نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی و باتوجه به نظریات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ در مرحله ی اول پس از مصاحبه بازپاسخ با متخصصین، به وسیله ی تکنیک کدگذاری باز و محوری، جدول هدف-محتوا تشکیل شده و پرسشنامه ی محقق ساخت شکل گرفته است؛ پیمایش نیز در دو دور صورت پذیرفته و پرسشنامه ها توسط متخصصان تکمیل شده است. داده ها به وسیله ی نرم افزارSpss-23 و با استفاده از تحلیل عاملQ، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن تحلیل شد. درنهایت تأثیرگذارترین عوامل بر خودشکوفایی از دیدگاه متخصصان مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد روانشناختی-ذهنی، تعاملی-اجتماعی و شناختی-معنایی از دیدگاه متخصصان موثرترین عوامل بر خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند.
بررسی اصول مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان به شیوه محدوده محور در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
83 - 108
حوزههای تخصصی:
با کاهش فعالیت خارج از خانه کودکان در شهرهای امروزی، کشف رابطه عامل های محیطی با تحرک مستقل کودکان مدنظر است. مطالعات کیفی این حوزه با اتکا به تعاریف، مدل ها و نظریات غیر اثباتی سعی در ارائه اصول هنجاری دارند. این در حالی است که در پژوهش های محدوده- محور با اتکا به مشاهدات رفتاری و داده های محیطی قابل اندازه گیری، کشف اصول مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان میسر شده است. بنابراین این سؤالات مطرح می شود که؛ محدوده های تحرک مستقل کودکان در شهر و اصول ارتقاء دهنده تحرک مستقل کودکان کدم اند؟. با تحلیل 1896 مکان رفتاری- ادراکی، 9 محدوده منتخب تحرک مستقل کشف و 4 اصل مرتبط با ارتقاء تحرک مستقل کودکان استخراج شده اند. توجه به سیاست های توسعه مسکن، توسعه فضای سبز، مزیت زمین های بلااستفاده حاشیه شهر و تنوع کاربری ها چهار اصل اکتشافی مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان هستند.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی در مساجد کبود مزارشریف افغانستان و سلطان احمد ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تزیینات با ارزش ترین بخش هنر اسلامی است. به این سبب که می تواند عقاید مذهبی و جلوه های فرهنگ وهنر این دوران را بازتاباند و با تمام فرازونشیب هایی که در طول قرن ها داشته، توانسته به طور چشمگیری خود را گسترش دهد و با بیانی یگانه در اقلیم های مختلف آثاری جاودانه از خود بر جای گذارد. در میان انواع تزیینات معماری، کاشی کاری و نقاشی ضمن آنکه بیشترین توجه معماران مسلمان را به خود جلب کرد، از دلایل بسیار مهم و مؤثر در نمود زیبایی و عظمت بناهای اسلامی است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش مطالعه و بررسی نقوش تزیینی دو مسجد کبود مزارشریف و سلطان احمد است. تزیینات بی مانند این دو مسجد از آن جهت مقایسه می شوند که موارد مشابه و غیرمشابه در نقوش تزیینی به کار رفته روی کاشی کاری ها را که با الهام از طبیعت و تأثیرات قومی و منطقه ای و برگرفته از هنر ایران باستان و ایران اسلامی است، شفاف سازند. روش پژوهش: این تحقیق به روش مقایسه و تطبیق نقوش تزیینات دو مسجد با استفاده از جدول هایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد و در این راه از اسناد مکتوب و تحلیل داده ها نیز کمک گرفته شد. نتیجه گیری: خاستگاه نقوش تزیینی در دو بنا ریشه ایرانی دارد اما هر منطقه سازوکار مخصوص و خلاقانه خود را برای بومی کردن طرح ونقش خود به کار بسته است. تزیینات کاشی های به کاررفته در دو مسجد سازگار با دستورات دین اسلام ساده و انتزاعی شده و به جای طبیعت گرایی از تزیینات گیاهی و هندسی و نمادگونه استفاده شده است. این سبک علاوه بر زیباساختن معنا و نشانه هایی از نظم، کثرت و وحدت را نیز نمایان می کند و بر انسجام فضای روحانی محیط می افزاید.
الزامات و راهکارهای طراحی معماری برای کاهش خطرات جانی ساختمان های بلندمرتبه ی مسکونی در سوانح غیرمترقبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
1 - 14
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت و افزایش قیمت زمین در شهرهای بزرگ سبب افزایش تعداد ساختمان های بلندمرتبه ی مسکونی در سالهای اخیر شده است. این ساختمان ها به علت عواملی نظیر تعداد زیاد جمعیت ساکن ، احتمال خواب بودن افراد، ارتفاع زیاد و غیره از چالشهای فراوانی برای تخلیه ی جمعیت در شرایط اضطراری و حریق برخوردارند. در پژوهش حاضر ابتدا الزامات تخلیه ی ساختمان از منظر طراحتی معماری در آیینامه های حریق در شش کشور آمریکا، ژاپن، فرانسه، ایران، انگلستان و استرالیا و چالشهای مربوطه مورد بررسی قرار گرفته است. سپس مؤلفه های معماری خروج اضطراری شناسایی و مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین بررسی شش تیپ از واحدهای مسکونی شهرک اکباتان تهران مشخص نمود احتمال مسدود شدن مسیر فرار واحدهای مستونی بسیار زیاد است. با توجه به پیشرفتهای فناوری برای نجات افراد در سالهای اخیر و با در نظر گرفت ای اصل که هدف ایمنی، نجات جان همه ی افراد است، طراحی و اجرای بالکن های محصور در تمامی واحدها و با گنجایش افراد ساکن در آن واحد، یک نیاز اساسی و ضرورت طراحی در ساختمانهای بلندمرتبه ی مسکونی است.
بررسی تاثیر فرم بر القا حس معنویت در مساجد دوره قاجار و دوره معاصر (نمونه مطالعاتی: مسجد سپهسالار و مسجد امام رضا علیه السلام تهران)
حوزههای تخصصی:
از زمان ساخت اولین مسجد بدست پیامبرخدا تا امروز، معماری مساجد دستخوش تغییراتی شده اما پایه اصول مسجد، بنا به هویت عبادی که دارد ثابت بوده است. انتظاری که انسان از دیدن مسجد و حضور در آن توقع دارد، در طی قرن های متمادی، به دلیل مفاهیم اولیه ای که در ساخت اولین مسجد بکارگرفته شد و بعد ها بست و گسترش یافت، همواره القای حس معنویت، آرامش و توجه به معبود می باشد. فرم فضای معماری مساجد با چینش خاص عناصر آن، این مهم را برآورده می سازد. از آنجا که مسجد خانه خداست، جایگاه قدسی است که می باید محل ظهور و تجلی صفات الهی باشد تا بدینوسیله بر جان و قلب انسان اثر گذاشته و ارتباط او را با نیرویی ماورایی استحکام ببخشد. معماری مسجد به عنوان یکی از شاخص ترین بناهای اسلامی در شکل نهایی خود مناسبترین فضا برای خودسازی و سیرانسانها از زندگی مادی و طبیعی به زندگی ملکوتی می باشد. اما در عصر حاضر با توجه به نگاه مدرن به معماری، گاها نظریات و طراحی های متفاوتی ارایه می گردد که به لحاظ ماهیت دچار خلا بوده و نمی تواند آنگونه که باید پاسخگوی نیاز جامعه باشد. معماری مساجد نیز از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به جایگاه والای مسجد در جامعه اسلامی، این نوشتار ضمن بست و توضیح مفاهیم کاربردی بویژه فرم، مقایسه ای بین دومسجد دوره قاجار (مسجد سپهسالار) و معاصر (مسجد امام رضا علیه السلام)در یک اقلیم مشترک انجام داده و تاثیر فرم مسجد را بر القای حس معنویت در آن مورد سنجش قرار می دهد که نتیجه حاصل به روشنی تاثیر بهره مندی از تمام عناصر کالبدی مسجد را در نمونه اول نشان می دهد برخلاف نمونه دوم که با وجود ساختاری نو بدلیل استفاده نکردن از عناصری که موید روح معماری مسجد هستند، دارای کمترین حس معنوی تشخیص داده شده است. روش تحقیق برای پژوهش پیش رو توصیفی-تحلیلی بوده که با بهره گیری از روش کتابخانه ای به گردآوری و جمع بندی مطالب پرداخته شده تا پاسخگوی این سوال باشد که: چگونه فرم در معماری مسجد می تواند بر افزایش حس معنویت در انسان، موثر باشد؟
ارزیابی تاثیرات شاخص های جغرافیایی انسانی و طبیعی معماری قلعه زیویه
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
150-161
حوزههای تخصصی:
غرب ایران در هزاره اول قبل از میلاد سرشار از رخدادهای تاثیر گذار در زمان حکومت های آشور و اورارتو بود. در این میان نیاز به دفاع از سرزمین، ماناها را مجبور به ساخت بناهای مستحکم برای جلوگیری از غارت و تخریب کرد. در این زمان، سازه ای بزرگ در محلی موسوم به (تپه زیویه) ایجاد شد که از طرف محققین به عنوان (قلعه) یا (کاخ - دژ) معرفی شده است. در تحقیق حاضر که با روش، تحلیلی - تطبیقی و روش وزن دهی انجام می شود، در تلاش هستیم وزن تاثیرگذاری هریک از این فاکتورها را در معماری قلعه زیویه مشخص کنیم تا ضمن شناخت تخصصی این اثر معماری فاخر، ویژگیهای جغرافیایی انسانی - طبیعی منطقه زیویه شهرستان سقز را بشناسیم و از این داده ها در طراحی آثار مخصوص این منطقه استفاده نماییم. برای انجام این کار برداشت های میدانی از پلان معماری انجام گرفته است. در نهایت با استفاده از نظرات متخصصین فاکتورها وزن دهی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیبی از فاکتورهای جغرافیای طبیعی و انسانی بر مکانیابی، طراحی و معماری زیویه تاثیر گذار بوده که از میان عوامل طبیعی، توپوگرافی و اختلاف ارتفاع حایز رتبه اول و از میان عوامل انسانی، فاکتور امنیت بیشترین وزن را داشته است.
تحلیل غنای حسی با استفاده از تکنیک حس گردی و یاداشت برداری حسی (نمونه موردی: پارک آزادی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
153 - 169
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر و فضاهای شهری به دلیل محل گردهم آیی مردم و داشتن تعاملات اجتماعی، نقشی اساسی در شکل دادن به زندگی اجتماعی و هویت جامعه ایفا می کنند. ادرک این فضاها نتیجه تجربه حسی انسان از محیط است که از طریق کانال های متعدد حسی نظیر بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه برداشت می گردد. تجربه حسی گسترده و عمیق حاصل از تمامی حواس، تحت عنوان غنای حسی خوانده می شود. کیفیت محیط با پارامتر های متفاوتی سنجیده می شود که یکی از آنها غنای حسی است. با شبیه تر شدن مکان ها به هم، امروزه فضاهای شهری در انزوای حواس به سر می برند. توجه به امر اغنای حواس در طراحی، در مهیا کردن تجربه مکانی متمایز برای افراد، توان بالقوه دارد. پارک آزادی از جمله بوستان های فعال در شهر شیراز می باشد که علاوه بر دارا بودن عناصر فضایی مثبت، طیف گسترده ای از عناصر فضایی منفی را در خود جای داده که همین امر در افول کیفت غنای حسی تأثیر گذار است. در راستای حل این مشکل اولین اقدام موثر شناخت و ثبت محرک های حسی متنوع است که بتوان با نگاهی جامع کاستی های مربوطه را رفع نمود. هدف: این پژوهش با هدف آشکار سازی اهمیت غنای حسی در فضاهای شهری، عوامل تعیین کننده آن و تحلیل غنای حسی پارک آزادی شیراز تبیین شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با به کاربست نسخه تعدیل شده تکنیک یادداشت برداری حسی و حس گردی، غنای حسی در بوستان آزادی شیراز مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : یافته های تحقیق حاکی از آن است که میزان تاثیرگذاری مولفه های حسی در بوستان در حد متوسطی قرار دارد و در طراحی آن توجهی به عناصر محرک کلیه حواس صورت نگرفته است که این امر بر تجربه و ادراک افراد تاثیری منفی می گذارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد آن بخش از فضاهای شهری که توانسته است حس های بیشتری از شهروندان را درگیر کند، تجربه کاملتری از فضا را در ذهن مردم ایجاد کرده است؛ شهروندان در نتیجه این تجربه، آگاهی و لذت بیشتری از فضا خواهند داشت. از این رو تمرکز بر به کارگیری مولفه های تمامی حواس راهی مطلوب برای بهبود غنای حسی این بوستان محسوب می شود.
تأملی بر چالش ها و راهکارها در آموزش مکانیک سازه در معماری برای نوآموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۱۶۴-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
یکی ازحوزه های تلاش برای جبران شکافِ بعد از رنسانس میان سازه و معماری مبحث آموزش بوده است. نوشتارحاضر حوزه آموزش مکانیک سازه ها را در سطح مقدماتی و با تکیه بر جنبه های شناختی مورد توجه قرار می دهد. گزارش پیش رو، بخشی از نتایج یک اقدام پژوهی چهار ساله را گزارش می نماید که به قصد فهم و بهبود مسائل این حوزه انجام پذیرفته است. پرسشهای اصلی این نوشتار معطوف به چالشهای آموزش سازه در معماری برای نوآموزان، خطاهای شناختی آنها و مسیرهای محتمل برای بهبود آن هستند. یافته ها مسائل پایه ای را نشان می دهندکه برای دستیابی به یادگیری مناسب و عمیق، باید به رفع آنها توجه داشت. راهکارهایی نیز، در این مقاله برای بهبود این حوزه ارائه می گردند.
مطالعه تطبیقی تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخص کالبدی به معنای مجموعه صفاتی است که برای هر فضا معنای خاصی به وجود می آورد، آنچه به کالبد تشخص می دهد، همان ویژگی هایی است که آن را از غیر خود متمایز می کند و فضا را نسبت به سایرین ممتاز و ارجح می کند. خانه یکی از ابتدایی ترین و در عین حال اصلی ترین گونه ی معماری است و معماران در تلاشند، با ارجاع به مفاهیم و بهره گیری از بناهای تاریخی ارزشمند، به کیفیت مطلوبی از خانه ها دست یابند. مطالعه ی حاضر در پی یافتن عوامل موثر بر تشخص کالبدی خانه هاست تا به این منظور چارچوب مشخصی جهت بررسی سیر تحول تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز ارائه دهد. در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی برای شناسایی مولفه های موثر بر تشخص کالبدی و روش مقایسه تطبیقی، جهت بررسی تحولات تشخص کالبدی خانه های تاریخی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل موثر بر تشخص کالبدی را می توان به عامل کالبدی (عوامل متمایزکننده ی کالبد) و عوامل انسانی (معمار، ساکنین و صاحبین) تقسیم کرد. عوامل کالبدی بر پایه نظریه ی شولتز در سه سطح مواجهه با آن (گونه شناسی، سیماشناسی، موضع شناسی) مورد بررسی قرار گرفت که در این بررسی تشخص کالبدی در گونه ی پهلوی اول از لحاظ سیماشناسی و موضع شناسی نسبت به گونه ی قاجار کاهش یافته است. نتایج به دست آمده از بررسی عوامل انسانی، تاییدی بر این مدعاست که در مجموع خانه های قاجار محدوه ای از منطقه فرهنگی تاریخی تبریز نسبت به خانه های پهلوی اول آن منطقه متشخص تر است و سیر تحول خانه ها به سمت سادگی و عدم تشخص گرویده است.
تحلیل پایداری اجتماعی مجتمع های مسکونی به کمک تکنیک سواراتاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
217 - 234
حوزههای تخصصی:
مرور پیشینه تحقیق در خصوص «توسعه پایدار» از نقطه نظر معماری، بیانگر فقدان مدل منسجمی است تا تحلیل گران معماری به واسطه آن قادر باشند میزان «پایداری اجتماعی» یک مجتمع مسکونی را به طور کمی تحلیل نمایند. در واقع، مطالعات قبلی عموماً بر شناسایی معیارهای پایداری اجتماعی متمرکز شده اند، لیکن موضوع رتبه بندی و استفاده از این معیارها برای تحلیل کمی طرح های معماری تاکنون مطالعه نشده است. بنابراین، در مقاله حاضر، هدف اصلی عبارت است از طراحی یک مدل کمی و منسجم که به واسطه آن بتوان میزان پایداری اجتماعی در یک مجتمع مسکونی مفروض را اندازه گیری نمود. مقاله از نوع تحلیلی و توصیفی بوده و روش گردآوری داده ها، مطالعه کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابتدا معیارهای پایداری اجتماعی از ادبیات موضوع استخراج و تخلیص شده، سپس یک مدل کاربردی مشتمل بر تکنیک «سوارا» برای وزن دهی معیارها و تکنیک «تاپسیس» به منظور سنجش میزان پایداری اجتماعی ارائه می گردد. در راستای اثبات کاربردی بودن مدل ارائه شده، میزان پایداری اجتماعی چند نمونه موردی با هم مقایسه شده اند. قاعده انتخاب این نمونه ها دسترسی کافی به اطلاعات لازم و نزدیک بودن بزرگی نمونه ها به هم بوده است. به علاوه، در کسب نظرات تخصصی، از خبرگان معماری دانشگاه و صنعت ایران، با سال ها سابقه اجرایی و علمی و دارای اشراف بر مباحث معماری پایدار و پایداری اجتماعی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که از دیدگاه خبرگان، سه معیار «فرهنگ ساکنین»، «تعامل و تجانس اجتماعی» و «امنیت» بیش از 60 درصد از کل ارزش وزنی مجموعه معیارهای پایداری اجتماعی را به خود اختصاص می دهند.
تحلیل موقعیت مکانی روستاها نسبت به حریم گسیختگی (مطالعه موردی: گسل شمال قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۶۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی زون برشی گسل شمال قزوین و تحلیل موقعیت مکانی سکونتگاه های روستایی محدوده مطالعاتی گسل شمال قزوین پرداخته شده است. در مقاطع انتخاب شده وجود دره های عرضی در امتداد گسل امکان بررسی های مربوط به شواهد پهنه های برشی به خوبی در آن میسر گردید که خردشدگی شدید در سنگ های آذرین از نوع آندزیتی و تراکی آندزیت، کاتاکلاسیت های خردشده وجود دارد که موردتحلیل قرار گرفت. همچنین آثاری از زون های گسل خورده و شکسته شده (Damage zone) شامل شکستگی ها و گسل های ریز و فرعی مشاهده گردید. همچنین توف های سبزرنگی که به صورت سالم و نسبتاً دست نخورده در انتهای زون برشی گسل شمال قزوین مشاهده گردید که به عنوان دیواره سالم کناره زون برشی تلقی گردید. با توجه به بررسی ها و مشاهدات صحرایی زون برشی گسل شمال قزوین در این مقطع، پهنای زون برشی به میزان 320 متر بر روی فرادیواره گسل اندازه گیری گردید. در ادامه با نرم افزارهای مرسوم موقعیت مکانی روستاها با محدوده حریم گسیختگی گسل شمال قزوین مقایسه گردید که درنتیجه روستاهای باراجین، حسام آباد، خرمن سوخته، دستجردعلیا، اهوارک، خوران، طزرکش، کیخنان، نجم آباد، رزجرد، قطبی میان، سپرنو، انگه، مزرعه لات و مزرعه خرمنلوق بر روی حریم گسیختگی گسل شمال قزوین واقع شده اند. همچنین تعداد 45 روستا در فاصله کمتر از 2 کیلومتری گسل شمال قزوین واقع شده اند. لذا برای جلوگیری از مرگ ومیر ناشی از گسیختگی سطحی حین زلزله در روستاهای واقع بر روی گسل شمال قزوین، جابجایی روستا به نقطه دیگر و یا اصلاح سمت توسعه آتی روستا به خارج از حریم گسیختگی گسل شمال قزوین و برای روستاهای واقع در فاصله کمتر از 2 کیلومتری گسل شمال قزوین برای جلوگیری از آسیب های ناشی از زلزله، ساخت وساز مقاوم با توجه به شتاب زلزله حوزه نزدیک گسل و همچنین دوری از مناطق با احتمال رخداد زمین لغزش و سنگ افتان در روستاها در ساخت وساز آتی پیشنهاد گردید.