فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ساختار دیاگرام عملکردی فضای سکونتگاه های دانشجویی به واسطه جمعی بودن آن ها و اینکه خانه دوم محسوب می شود از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان این مجموعه، دانشجویانی هستند که با قبولی در شهری غیر از موطن خود مجبور به ترک خانه و نقل مکان به شهر جدید شده و عمدتا دارای سطوح رفتاری مختلف از نظر اجتماعی هستند و مواجهه با محیط جدید و افراد با فرهنگ ها و روحیات متفاوت موجب ایجاد نوعی اختلال در تامین یکی از مهم ترین نیازهای فردی از جمله خلوت مطلوب در محیط سکونتی، بخصوص در ماه های اولیه اسکان برای این افراد می گردد. این پژوهش به ارزیابی معیارهای تامین خلوت ساکنان سکونتگاه در ساختار دیاگرام عملکردی این مکان سکونتی خاص توجه دارد. برای نیل به این امر ابتدا ساختار سکونتگاه بر اساس مولفه های کالبدی- محیطی، عملکردی- فعالیتی و ادراکی- معنایی با استنباط از نظریه مکان دیوید کانتر مورد بررسی قرار می گیرد. نمونه های مورد ارزیابی هدف تحقیق، سکونتگاه دانشجویی در مجتمع سکونتگاهی دانشگاه بین المللی امام خمینی و مجتمع سکونتگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قزوین با دو نوع ساختار متمرکز و خطی بوده است. پرسشنامه این پژوهش در دو بخش اصلی سازماندهی شده است که بر پایه مقیاس 5 گزینه ای لیکرت پاسخ ساکنان را در رابطه با رفتار خلوت در مکان سکونتی دسته بندی می کند. به منظور ارزیابی نهایی الگوهای نظری پژوهش و تعیین رابطه وابستگی متغیرهای مستقل و وابسته به طور همزمان از روش چند متغیره الگوسازی معادلات ساختاری با نرم افزار 22 AMOUS استفاده گردید که به صورت ترکیبی از تحلیل عاملی و تحلیل مسیر بهره می گیرد و در نهایت استدلال منطقی به جمع بندی داده های حاصل از شیوه پیمایش و معادلات ساختاری می انجامد. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های کالبدی- محیطی با بارعاملی 0/83 بیشترین تاثیر بر سازمان فضایی را دارد و به همین ترتیب ویژگی های عملکردی- فعالیتی با بار عاملی 0/7 در رتبه دوم و ویژگی های ادراکی – معنایی با بار عاملی 0/56 در رتبه سوم قراردارند. نتایج نشانگر برتری معیارهای خلوت ساکنان در سکونتگاه های متمرکز بر اساس رابطه سازماندهی با ساز و کارهای تامین خلوت نسبت به نمونه مشابه خطی و افزایش رضایتمندی سکونتی در اینگونه سکونتگاه ها اشاره دارد.
تحلیل همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان و تدوین رتبه بندی پارامترهای طراحی فضای باز در نیروگاه های گازی؛ نمونه موردی: نیروگاه های گازی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
341 - 356
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های طراحی حوزه های صنعتی، بی توجهی پیرامون دستیابی به طرح بهینه برای واحدهای صنعتی در راستای ارتقای رضایت شغلی کارکنان است. این پژوهش مبین ضعف ادبیات نظری مدون موجود، پیرامون طراحی فضاهای باز در واحدهای نیروگاهی ذیل مباحثی مانند: رضایت کالبدی و رضایت شغلی می باشد. در پژوهش: 1- تحلیل همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی،2- تحلیل همبستگی شاخصه های فضای باز و رضایت شغلی ، 3- استخراج و تدوین رتبه بندی پارامترهایِ موثرِ طراحی فضاهای باز در راستای رضایت کالبدی، در واحدهای صنعتی نیروگاهی، مورد نظر بوده است. ماهیت پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر اساس هدف، کاربردی بوده و با شناخت و تحلیل واحدهای نیروگاهی موجود(با بهره گیری از مشاهده، مصاحبه عمیق و پرسشنامه)، پارامترهای برجسته در طراحی فضاهای باز نیروگاهی، بازیابی می شود. و رتبه بندی پارامترهای مهم فضای باز و تاثیر آنها در رضایت شغلیِ کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی , امکان وصول دستاوردهای «رضایت از محیط کالبدی فضای کار» و «رضایت شغلی» در کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی، از یافته های پژوهش است. تائید فرضیه پژوهش، که مبتنی بر همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی(ضریب همبستگی (390/0) و سطح معناداری (001/0 )) و همبستگی شاخصه های فضای باز و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان در فضای باز نیروگاه گازی (ضریب همبستگی (393/0) و سطح معناداری(001/0)) است، یکی از نتایج تحقیق می باشد (تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، در نرم افزار SPSS نسخه 26، صورت گرفته است). مهمترین نتیجه این پژوهش، استخراج پارامترهای مهم از نظر کارکنان اتاق فرمان نیروگاه های مورد مطالعه در طراحی فضای باز نیروگاهی در راستای رضایت کالبدی کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی و تدوین رتبه بندی و اهمیت آنها با استفاده از روش دلفی بصورت تفکیک شده در هر نیروگاه است.
بررسی تهویه هواکشی در آپارتمان های اقلیم گرم و نیمه مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۰۳-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه بحران انرژی به یکی از مشکلات جهانی تبدیل شده است. در شرایطی که تمامی کشورها با این بحران درگیر هستند، راهکارهایی با نتایج هرچند کوچک می تواند منجر به تغییرات چشمگیری در مقیاس کلان شود. سرمایش به عنوان یک راهکار جهت کاهش مصرف انرژی در ساختمان به خصوص در اقلیم های گرم، کمک شایانی به کنترل میزان مصرف انرژی می کند. روش ها: پژوهش حاضر قصد دارد عملکرد تهویه هواکشی را در قالب شرایط موجود ساخت و ساز در ساختمان های 4 طبقه بررسی کند. از طرف دیگر این پژوهش از بررسی های موجود برای تهویه هواکشی که غالبا جنبه ی مکانیکی دارند فراتر رفته است و براساس کابرد هواکش در معماری به بررسی پرداخته است. بخش اول مطالعات به صورت کتابخانه ای بوده و مدل سازی با استفاده نرم افزارهای پیشرفته ی انرژی انجام شده است. یافته ها: مطالعات به بررسی موقعیت هواکش و چرخش زمین در بخش مسکونی شهرستان دزفول و همچنین تغییرات مصالح هواکش پرداخته شده است. توده ی رایج برای ساخت و ساز در این بخش از شهر 10 * 20 مترمربع می باشد. باتوجه به بررسی ها در جهت گیری های خمتلف ساختمان، یافته ها نشان می دهد که تغییرات مصالح هواکش بر روی عملکرد هواکش تاثیر دارد. نتیجه گیری: نتایج شبیه سازی نشان داد که تغییرات مصالح و چرخش در سایت می تواند باعث تغییر عملکرد هواکش شود. مشخصا عملکرد شیشه می تواند بهتر از آلومینیوم باعث افزایش سرعت هوا شود. اما موقعیت هواکش در پلان تفاوت چشمگیری را عملکرد هواکش ایجاد نمی کند.
سنجش میزان زیست پذیری در بافت های از پیش طراحی شده و خودرو شهر قزوین با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (نمونه موردی: محله های مینودر و غیاث آباد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با مطالعه ادبیات نظری، هفت مؤلفه اصلی برای سنجش میزان زیست پذیری در محلات مسکونی در نظر گرفته شد، که عبارتند از: سرمایه اجتماعی، عدالت اقتصادی، سرزندگی، هویت، محیط کالبدی سازگار، دسترسی و تاب آوری بافت. آن گاه با استفاده از آمارهای موجود، برداشت میدانی و پرسشنامه هر یک از سنجه ها را در دو بافت خودرو (محله غیاث آباد) و از پیش برنامه ریزی شده (محله مینودر) اندازه گیری شد. با استفاده از تکنیک AHP مؤلفه ها و شاخص های فوق الذکر وزن دهی و امتیاز نسبی هر یک از بافت های مورد نظر محاسبه شده است. بر اساس نتایج حاصل، میزان زیست پذیری محله غیاث آباد به عنوان بافت برنامه ریزی نشده معاصر شهر قزوین نسبت به محله مینودر با بافت برنامه ریزی شده، بالاتر است. به نظر می رسد یکی از دلایل مهم پایین بودن میزان زیست پذیری در محلات برنامه ریزی شده عدم توجه به مسائل اجتماعی-فرهنگی در فاز طراحی است. این بررسی اولویت های برنامه ریزی را در این دو بافت جهت دستیابی به زیست پذیری بالاتر را مشخص می سازد. براین اساس در بافت طراحی شده توجه به راهکارهایی جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی، ارتقاء سرزندگی محیط شهر و ایجاد هویتی منحصر به فرد اشاره نمود. در بافت طراحی نشده، برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح تاب آوری و حذف کاربری های ناسازگار می بایست در اولویت قرارگیرد.
چارچوبی نظری در تعیین آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی مفهوم خاطره جمعی در مرکز تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
187 - 209
حوزههای تخصصی:
دگرگونی ارزش ها، آداب فکری و زیستی و تغییر رابطه انسان با جهان و طبیعت، مخدوش شدن انسجام دیرینه کالبدی، اجتماعی و فرهنگی از جمله چالش های شهرهای ایرانی در دوران معاصر است که فراموشی خاطرات جمعی و دگرگونی مفهوم شهر را در پی داشته است. هدف از نوشتار حاضر، مطالعه آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی در راستای حفاظت از مفهوم شهر و خاطره جمعی در مرکز تاریخی تهران است. پژوهش، از روش کیفی و راهبرد پدیدارشناسانه (پدیدارشناسی توصیفی) استفاده می کند. در این نوشتار، ضمن مرور نوشتگان مرتبط با خاطره جمعی، دگرگونی، پیوستگی و پایایی، یک چارچوب نظری برای انجام مطالعه پدیدارشناسانه تدوین گردیده و بر پایه آن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 41 نفر از اهالی مرکز تاریخی تهران (از متولدین دهه های گوناگون و از اقشار و طیف های اجتماعی متفاوت) به انجام رسیده است. نتایج این پژوهش، علاوه بر گونه بندی خاطرات جمعی (خاطرات خانه و محله، خاطرات فرهنگی-اجتماعی، مذهبی، ملی-سیاسی، طبیعی و شهری)، صورت بندی نظری مفاهیم «دگرگونی»، «پیوستگی» و «پایایی» را دربر می گیرد. صورت بندی نظری مفهوم دگرگونی در مرکز تاریخی تهران، حکایت از چهار سندروم یا نشانگان «دگرگونی متداوم»، «ترک محله پدری»، «آشیانه خالی» و «فراموشی متداوم» دارد. برپایه چارچوب نظری پژوهش، می توان گفت که آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی در مرکز تاریخی تهران در حدودی است که در آن، «دگرگونی متداوم» محدوده متوقف گردد و ساختار هویتی آن از طریق غلبه فرهنگ مرمت بر فرهنگ تخریب و نوسازی، حفظ شخصیت مرکز تاریخی و حفظ سبک زندگی و شیوه سکونت اصیل تداوم یابد که این خود متضمن «توقف ترک محله پدری» و «بازگشت به آشیانه های خالی» است. همچنین لنگرگاه های خاطره از طریق حفظ یا یازیابی سرنخ های کالبدی (ابنیه تاریخی)، سرنخ های اجتماعی (بافت اجتماعی) و سرنخ های فرهنگی (قصه ها و ضرب المثل ها و زبان شیرین تهران) تثبیت گردند که این خود منجر به توقف «فراموشی متداوم» و حفظ خاطره جمعی خواهد شد.
رویارویی با نامعلومی ها و عدم قطعیت های برنامه ریزی حریم پایتخت به شیوه آینده پژوهی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پابرجایی پایین و از بین رفتن مناسبت برنامه های توسعه فضایی در برخورد با شرایط آشوبناک و پیش بینی ناپذیر ناشی از وجود عدم قطعیت ها و نامعلومی هایی که در رویکردهای اثبات گرا شناسایی نمی شوند، بازاندیشی مفاهیم معرفت شناسانه و شیوه های جایگزین فازی را ضروری ساخته است. در مصوبات قانونی موجود، حریم 1200 کیلومترمربعی کلانشهر تهران، با همه پیچیدگی ها و شباهت هایی که به یک منطقه شهری چندگرهی دارد، با سایر شهرهایی که مناسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن بسیار ساده تر است یکسان انگاشته شده است. برای رویارویی با این چالش مفهوم گستره تر حریم شش هزار کیلومتری پایتخت در گفتمان نظام برنامه ریزی این منطقه کلانشهری مطرح شده است که تاکنون به دلایل متعدد محقق نشده است؛ اما تهیه طرح آن در دستورکار مدیریت شهری قرار گرفته است. بر این اساس، در مقاله پیش رو کوشیده شده است به شیوه ی نوین کارگاه آینده پژوهی و با نیت تصویرسازی آینده های محتمل پیشِ روی امر هدایت و کنترل مداخلات این محدوده، با نظرداشت انواع عدم قطعیت ها و نامعلومی های ناشی از شرایط ژئوپلتیک جهانی، تحریم ها، پیشرفت های فناورانه، تضادها و تعارضات قانونی و تفرق نهادی، روایت های چندگانه ای به شیوه سناریونگاری و تحلیل ساختاری ارائه شود. در تشخیص پیش ران های اثرگذار بر آینده حریم پایتخت از ذهن کاوی عمیق 13 کنش گر نهادی و متخصص اصلی شهر تهران بهره گیری شده است. نتیجه ترسیم طیفی از سناریوها و روایت نگاری 3 سناریوی خوش بینانه حریم آرمانی و پیشرو، سناریوی بدبینانه حریم بحرانی و فروپاشیده و سناریوی میانه حریم امیدوار، رقابت پذیر و فعال است. توجه به این سناریوها در فضای تصمیم گیری و برنامه ریزی حریم پایتخت منجر به تاب آوری و پابرجایی بیشتر راهبردها و سیاست های آتی توسعه فضایی آن خواهد گشت.
ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری برمبنای نگرش شهروند و کارشناس شهری (مطالعه موردی: شهر بندر انزلی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک عنصر حیاتی برای رشد و پیشرفت شهرها به شدت اهمیت دارد. بدون چشم انداز مشخص و جامع، تصمیم گیری های مربوط به توسعه شهری به صورت پراکنده و گاهاً تصادفی انجام می شود. این موضوع باعث تضییع فرصت های مناسب و بروز مشکلات جدی در آینده منجر شود.هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری بر اساس نگرش شهروند و کارشناس شهری در شهر بندر انزلی است. روش شناسی: این پژوهش، کاربردی و از نظر نگرش، توصیفی-تحلیلی است. حجم نمونه آماری از روش کوهن، 355 نفر تعیین شده است. نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت نمونه گیری احتمالی و از نوع روش نمونه گیری طبقه ای است. جهت دستیابی به اهداف و سوالات پژوهش نیز از نرم افزار SPSSو آزمون لوین، تی دو نمونه مستقل و میانگین داده ها استفاده شده است. یافته ها و بحث: میانگین چشم اندازهای توسعه شهری بندر انزلی بیشتر از حد متوسط هستند که در این بین چشم انداز V1 «انزلی شهری با مشارکت مطلوب میان مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی»، با میانگین کلی 79/3 از دیدگاه هر دو گروه، بیشترین ارزش را بدست آورد و چشم انداز V4 «انزلی شهری موفق در توسعه فعالیت های شیلات مانند پرورش ماهی» با میانگین کلی 15/3 براساس نظرات دو گروه آماری، کمترین میانگین و ارزش گذاری را کسب کردند. در تمامی چشم اندازهای توسعه شهری بجز چشم انداز «V4» بدلیل سطح معناداری بیشتر از 05/0 در سطح اطمینان 95 درصد، فرض H1 رد و فرض H0 تایید می شود. به عبارتی، تفاوتی در میانگین دو گروه وجود ندارد.نتیجه گیری: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک ابزار استراتژیک می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری کمک کند تا راهبردهای مناسبی را برای مدیریت بهینه و پایدار شهرها شکل دهند. در این بین مشارکت مطلوب بین مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی در توسعه شهری انزلی بسیار ارزشمند است و بهبود کیفیت زندگی شهروندان و توسعه پایدار شهر را تضمین می کند.
بررسی راهکارهای بهره وری مناسب از نور روز به منظور ارتقای کیفیت فضای داخلی (نمونه موردی کانال های نوری)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مناسب نور و روشنایی طبیعی در فضای داخلی می تواند علاوه بر ایجاد آسایش بصری، تأثیرات مثبتی را بر سلامت جسمی و روحی، رفتارها و نگرش ها، همچنین حالات و عملکرد ساکنان داشته باشد. همچنین نور روز طبیعی می تواند تقاضا برای سیستم روشنایی الکتریکی را کاهش دهد، لذا پرداختن به این مهم در محیط های داخلی ضروری است. هدف کلی این پژوهش، شناخت نقش نور روز در جهت ارتقای کیفیت فضای داخلی و افزایش سلامت انسان و نیز ارائه راهکار استفاده بهینه از نور خورشید است. در این راستا به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که نور روز را چگونه می توان به فضای داخل منتقل نمود و وجود آنچه تأثیراتی بر ابعاد مختلف سلامت مخاطب دارد؟ روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است و جهت گردآوری اطلاعات، از روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش و مفهوم نور روز در فضاهای داخلی و چگونگی بهره وری مناسب از آن پرداخته است و نشان می دهد که نورگیری توسط کانال های نوری باکیفیت بالاتری نسبت به نورگیری مستقیم از پوسته ساختمان و یا نورگیرهای سنتی انجام می شود. درنتیجه می توان گفت کانال نوری انتخاب مناسبی برای انتقال نور روز است. این سیستم نور روز را با کیفیت بالا به عمق ساختمان انتقال داده و روشنایی فضاهای فاقد نور روز را تأمین نموده و درنهایت با پاسخ دهی به نیازهای انسان، موجب ارتقای کیفیت فضاهای داخلی و سلامت جسمانی، روحی، اجتماعی و ادراکی در انسان می شود؛ بنابراین می توان از کانال نوری به عنوان یکی از روش های مؤثر استفاده از نور روز بهره برد.
بررسی فضا-زمان مبنای حفاظت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
179 - 191
حوزههای تخصصی:
میراث معماری پیوستار فضا-زمانی است که در تعامل انسان و فضا در زمان شکل گرفته و تمایز و تداوم خود را تعریف کرده است. ارزش های وابسته به ابعاد فضا و زمان این پیوستار، منجر به شکل گیری مفهوم و امرِ حفاظت آن در تعامل با مفهوم توسعه و امرِ تغییر شده است. فرایند حفاظت و توسعه بایستی منجر به تداوم این پیوستار فضا-زمانی و ارزش های آن شود. بر این اساس، مقاله پیش رو با هدف اصلی بیان ذهنیت و فعلیت حفاظت و توسعه معماری تاریخی نسبت به عناصر تعریف کننده معماری: فضا و زمان، به سؤال اصلی «آیا فرایند حفاظت و توسعه معماری تاریخی، توانسته است پیوستار فضا-زمانی آن را در زمان تداوم بخشد؟»، با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی و شیوه کتابخانه ای پاسخ می دهد. یافته ها نشان می دهد که در سیر تاریخی حفاظت و توسعه، معماری فضایی سه بعدی که بر آن زمان خطی عارض می شود پنداشته شده است و بر این اساس، دو دیدگاه کلی نسبت به این پیوستار فضا و زمان شکل گرفته است: یکی، جدایی زمان از فضا در طی زمان و محصول زمان گذشته بودن فضا، و دیگری، جدایی زمان گذشته از فضا در طی زمان و محصول زمان حال و آینده بودن پیوستار فضا و زمان. در دیدگاه دوم، پیوستارهای فضا و زمانی به تعداد فرایند های حفاظت و توسعه بازتولید می شود. نتیجه حاکی از آن است که حاکمیت دیدگاه خطی و عینی بر «زمان»، تقدم فضا بر زمان و عدم ورود زمان به جوهره پدیده ها و جدایی زمان از فضا، باعث عدم تداوم پیوستار فضا-زمانی در زمان شده است.
نقش سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی مبتنی بر توان افزایی جوامع محلی؛ مطالعه موردی: روستای اشتیوان، شهرستان باخرز، استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۴۴-۳۱
حوزههای تخصصی:
توان افزایی و ظرفیت سازی روستائیان و تشکل ها، یکی از پیش شرط های توسعه پایدار است. یکی از راهبردهای مؤثر در توسعه پایدار روستایی، نقش سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی حاصل تعاملات میان انسان ها، سازمان ها و نهادها است که مبتنی بر اعتماد و همدلی است و به واسطه مشارکت و همکاری اجتماعی تسهیل می شود. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت اجتماعی) در توسعه روستایی جهت توان افزایی جوامع محلی است. در این پژوهش، سرمایه اجتماعی شبکه جوامع روستای اشتیوان، ازطریق تکمیل پرسش نامه تحلیل شبکه ای و مصاحبه مستقیم با اعضای گروه های خرد توسعه روستایی بررسی می شود. پژوهش با رویکرد شبکه های اجتماعی انجام گرفت. بنابراین، کارگاه های مشارکتی بسیج منابع اجتماعی در روستا برگزار شد که خود زمینه ساز تشکیل گروه های خرد توسعه روستایی بود. به منظور تحقق توانمندسازی اجتماعی باید مؤلفه های سرمایه اجتماعی مانند مشارکت و اعتماد در میان افراد تقویت شود. پیوندهای اعتماد و مشارکت میان 113 عضو در 11 گروه خرد توسعه روستایی با استفاده از شاخص های کمی سطح کلان شبکه بررسی شد و سرمایه اجتماعی گروه های خرد توسعه در مراحل مختلف قبل و بعد از اجرای پروژه بررسی شد. نتایج نشان می دهد که میزان اعتماد، مشارکت و به نوعی سرمایه اجتماعی در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط و گاهاً ضعیف بوده که پس از اجرای این پروژه میزان این مؤلفه ها افزایش یافته است. سرعت گردش و تبادل اعتماد و مشارکت بین افراد و نیز اتحاد و یگانگی بین افراد بعد از اجرای طرح افزایش یافته است. به طورکلی باتوجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که به دنبال اجرای این پروژه میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی شبکه افزایش یافته و درواقع می توان استدلال نمود که پس از اجرای پروژه، با تقویت سرمایه اجتماعی، تحقق و ارتقای توانمندی جوامع روستایی امکان پذیر شده است.
تبیین تغییرات رفتار تعاملی در فضای عمومی تحت تأثیر فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
129-149
حوزههای تخصصی:
از نیمه دوم قرن بیستم، در رویکرد به فضای شهری امکان تعامل و ارتباط اجتماعی به عنوان ویژگی اساسی برای فضاهای شهری خوب و عاملی اساسی برای ادامه حیات شهرها شناخته شد. با ظهور و گسترش رسانه های اجتماعی و ارتباطات همراه، حضور جسمانی و تمرکز بر آنچه در فضای کالبدی در جریان است به عنوان پیش شرطی برای مفهوم تعامل به تدریج کمرنگ شده و محتوا و ماهیت شهرها را وارد پارادایم جدیدی نموده است. اگرچه افراد در فضای کالبدی حضور دارند ولی توجه و ارتباط آن ها در فضای دیگری شکل می گیرد و درواقع فضای سایبر به طور مشخص حوزه رفتار تعاملی کاربران را تحت تأثیر خود قرار داده است. با توجه به فراگیر شدن ابعاد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در تمامی جنبه های زندگی انسان، آنچه کمتر مورد تأمل واقع شده تأثیر این فناوری های نوین بر حضور کنشگرانه انسان و تغییرات بعد رفتار در فضاهای شهری است. در واقع فضاهای شهری در عصر فناوری با مفهوم جدیدی که در پی اضافه شدن کاربر متصل تعریف می شود در تمامی ابعاد ماهوی و کالبدی در حال تغییر است. به طوری که این تغییرات به میزان قابل توجهی متأثر از تغییرات رفتار کاربران در سه حوزه تعاملی، شناختی و فضایی می باشد. از این رو پژوهش حاضر با بهره مندی از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک کدگذاری تحت نرم افزار تحلیلی اطلس در پی تبیین تغییرات رفتار تعاملی کاربران در دو منطقه 6 و 12 شهر تهران به لحاظ روابط و الگوهای تعاملی است. یافته های پژوهش حاصل از تحلیل نقشه های رفتاری حاکی از آن است که رفتار تعاملی کاربران از سوژه های متکلم و کنشگر به ارتباطاتی دوسویه و غیرمستقیم تغییر شکل داده و بیشتر از نوع غیر متمرکز و متمرکز بر رسانه است و توجه و ادراک فضای پیرامون و نیز ارتباط با سایر افراد در جایگاه درگیری حاشیه ای قرار گرفته است. در نتیجه ماهیت فضاهای عمومی از شاخص های سنتی به سمت قلمروهای موقت سوق پیدا کرده به طوری که کمرنگ شدن اتصال بین کاربر و فضا موجب کشیده شدن کاربر متصل از متن فضاهای رویدادپذیر به حاشیه ی فضا شده و در یک رویکرد تعاملی نقش کانونی کاربر در فضا تضعیف شده است. علاوه بر این، یافته ها بیانگر تأثیر معنادار فناوری در گزینش فضایی، تسهیل دسترسی، مسیریابی و جامعه پذیری می باشد که همگی این زیر معیارها بازنمایی مفهوم وابستگی به فناوری در الگوهای تعامل با فضا است. لازم به ذکر است شناسایی ابعاد گوناگون تغییرات شکل گرفته در رفتار تعاملی کاربران می تواند راهکارها و الگوهای بهینه ای را در جهت هرچه کارآمدتر کردن فضاها در شهرهای عصر حاضر، در اختیار برنامه ریزان و طراحان شهری قرار دهد.
تدوین فرایند مدل سازی شناختی- فضایی در معماری با تأکید بر مدل های محاسباتی و مفهومی– فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای مطالعه بازنمایی های ذهنی از محیط و فهم دقیق دستگاه شناختی انسان از مدل و شبیه سازی بهره می برند. در پژوهش های معماری به دلیل پیچیدگی فرایند، به مدل سازی شناختی-فضایی کمتر توجه شده است. از این رو رویکردی علمی و جامع که ویژگی های گوناگون مدل سازی این حوزه را دربرگیرد، وجود ندارد. هدف این پژوهش تدوین مدل فرایند ایجاد دو گونه رایج از مدل های شناختی-فضایی در معماری است. پرسش این است که چگونه می توان برای فرایند مدل سازی در حوزه شناخت فضایی مدلی تدوین کرد که به طور هم زمان چارچوب های انسانی، محیطی و زمانی را مدنظر قرار دهد؟ روش تحقیق استدلال منطقی است که با تحلیل مباحث علمی در دو حوزه علوم شناختی و مدل سازی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هنگام ساخت مدل های شناختی-فضایی، در مرحله انتخاب نظریه یا مدل مبنا و یافتن ارتباط بین مفاهیم، پرداختن به چارچوب های زمانی، انسانی و ذهنی-محیطی در اولویت قرار دارد. در مدل سازی محاسباتی، رفتارهای پیچیده فضایی از طریق الگوریتم ها شبیه سازی و امکان بازتولید رفتار بررسی می شود. در مدل سازی مفهومی-فرضی به دلیل اهمیت آگاهی مشترک مردم از محیط، روش های قیاسی-استقرایی رایج در علوم اجتماعی کارایی دارند و استفاده از ابزارهای ترکیبی، می تواند میزان خطای مدل سازی را تقلیل دهد.
بررسی تأثیر پنجره ی تنفسی بر سیستم تهویه در ساختمان های درمانی دارای نمای دوپوسته در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
149 - 163
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر و هم زمان با آغاز بحران انرژی در جهان، توجه مجامع جهانی به مصرف بهینه ی انرژی به خصوص در ساختمان ها و جداره های خارجی آنها تبدیل به یکی از مهم ترین بخش ها در طراحی شده است؛همین امر باعث به وجود آمدن چالش های جدیدی در رابطه با کیفیت هوای داخل ساختمان، چگونگی تأمین هوای تازه و تهویه ی هرچه بهتر فضاها در صنعت ساختمان گردید.در این راستا تلاش ها در جهت بهتر شدن تهویه در حوزه ی ساخت وساز، اهمیت بسیاری یافته و هنگامی که این چالش در کنار گرایش به استفاده از سطوح شیشه ای در ساختمان ها به جهت بهره گیری از نور و استفاده ی حداکثری از تهویه طبیعی در فضاهای درمانی قرار گرفت، منجر به ابداع نوع جدیدی از پنجره گردید که تا حدودی به مشکلات با شیوه ای نوین پاسخ می دهد. هدف مقاله ی حاضر، معرفی و بررسی پنجره ی تنفسی و امکان سنجی آن به جهت کاهش مصرف انرژی و در نهایت ایجاد تهویه طبیعی در فضاهای درمانی است، چراکه در این گونه فضاها به جهت انتقال بیماری های واگیردار و بحث کنترل عفونت، اهمیت تأمین هوای تازه بیشتر می شود. برای دستیابی به این هدف،پژوهش ارائه شده با بهره گیری از روش تحقیق همبستگی و شبیه سازی با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر و انجام محاسبات عددی به بررسی پنجره تنفسی و میزان تأثیرگذاری آن در ایجاد تهویه حداکثری پرداخته تا در راستای آن به ساختاری بهینه با عملکردی مطلوب در اقلیم شهر تهران دست یابد.ازاین رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که استفاده از پنجره ی تنفسی چه تأثیری بر تهویه در نماهای دوپوسته در بیمارستان ها دارد؟نتایج پژوهش نشان می دهند که استفاده از این نوع پنجره با مشخصات ذکر شده در متن (هر دو جداره ی داخلی و خارجی دارای شیشه ی دوجداره) در مقایسه با حالت پایه (بدون شیشه دوجداره)؛سبب افزایش بهره وری نماهای دوپوسته به میزان %26.4 در بخش کاهش مصرف انرژی و مطلوب تر شدن کارایی تهویه نمای دوپوسته می شود.
ویژگی های محیطی موثر بر تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله از نگاه آنان؛ نمونه مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
3 - 16
حوزههای تخصصی:
باوجود نقش معنادار تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در سلامت و بهزیستی آنان، این نوع فعالیت ها در همسایگی ها و محلات مسکونی رو به کاهش است. یکی از راه های جبران این مسئله، تقویت آن دسته از ویژگی های محیطی مورد نظر کودکان است که آنان را به تحرک و فعالیت فیزیکی در محله هایشان ترغیب می کنند. بدین منظور، این پژوهش نظرات 450 کودک نُه تا 13 سال (8/43 درصد دختر و 2/56 درصد پسر) را درباره مجموعه ای از این ویژگی ها در شهر مشهد جمع آوری کرده است. در نهایت پاسخ های کودکان به کمک تحلیل عامل اکتشافی دسته بندی و در قالب یک مدل توسعه یافت. این مدل نشان می دهد که تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله هایشان می تواند متأثر از هفت عامل زیر باشد: 1) اجازه والدین برای حضور بیرون از خانه، 2) مسیر پیاده امن و لذت بخش به ویژه از خانه به مدرسه و برعکس، 3) امنیت اجتماعی به کمک فضاهای شاد و اجتماع پذیر، 4) قابلیت های محیطی قابل استفاده در شب و روز، 5) خوانایی به کمک مغازه ها در تراز همکف درکنار ساختمان های نشانه ای، 6) محیط متنوع و طبیعی برای کاوشگری و ماجراجویی و 7) ایمنی هنگام حرکت در فضا و بازی با وسایل. نکته مشترک این هفت عامل، تقاضای مکرر برای انجام فعالیت های بازی وار حین فعالیت فیزیکی (تفریح، شادابی و بازی با دوستان) بود. سیاست گذاران حوزه سلامت و برنامه ریزان و طراحان شهری زمانی می توانند به خلق یک محله حامی تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان نزدیک شوند که شرایط لذت بخشی را برای حضور و فعالیت مستقل آنان در فضاهای باز آن محله فراهم کنند.
سیر دگرگونی تصویر بازنمایی شده از بافت تاریخی تهران در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
79 - 90
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به ویژه در بافت های تاریخی، تحولی را از سر گذرانده اند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورت بندی های جدید از بافت های ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و به تبع آن دگرگونی زندگی روزمره ساکنین در این بافت ها می انجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک به عنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشت نمای زندگی روزمره شهری را منعکس می کنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچه سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوه نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن می کند. از این رو شناسایی و طبقه بندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال داده های تصویری و روایی فیلم های سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره می برد و می کوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سال های 1398- 1343 به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته های پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه می نماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحاله شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانه کاروان سراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمره محلات تاریخی تهران صورت بندی می گردد. به نظر می رسد که تصویر بازنمایی شده از زندگی روزمره ساکنین این محدوده در فیلم های سینمای ایران، با عبور از دهه های 70 و 80 به شدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری به عنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکل گیری کنش و دادخواهی بازتاب می یافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دست کاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شده اند.
تبیین و سطح بندی ابعاد مدل معماری پارامتریک بر مبنای زمینه گرایی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری پارامتریک به عنوان یکی از رویکردهای مهم طراحی در دوران معاصر امکان ایدهپردازی و خلق فرم های متنوعی را بوجود آورده است؛ اما با وجود پتانسیل های آن، در برخی موارد شکل گیری طرحهای ناهماهنگ با مؤلفه های فرهنگی زمینه طراحی مشاهده میشود که منجر به کمرنگ شدن اهمیت زمینه های فرهنگی در تعریف فرمهای پاسخگو به نیازهای انسانی شده است. از اینرو بازخوانی ارتباط معماری پارامتریک با زمینه گرایی فرهنگی دارای ضرورت است. این تحقیق با هدف شناسایی و سطحبندی ابعاد مدل معماری پارامتریک بر مبنای زمینه گرایی فرهنگی انجام گرفته است. روش تحقیق در گام اول به صورت مطالعات کتابخانهای جهت شناسایی معیارها، مؤلفه ها و ابعاد مدل بوده و در وهله دوم با هدف سطح بندی ابعاد از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC بهره گرفته شد. بر اساس مرور ادبیات مرتبط، مدلی متشکل از 44 معیار، 20 مؤلفه و 9 بعد تبیین شد. همچنین یافته های رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری بیانگر آن است که فرایند علی ارتباط متغیرها در سه سطح قابل تمییز بوده که در سطح زیرین و مبنایی ابعاد مدل موردنظر، بعد «طراحی قاعدهمند در ارتباط با زمینه فرهنگی» مشاهده می شود؛ بنابراین اصل اولیه در دستیابی به معماری پارامتریک مبتنی بر زمینه فرهنگی ایجاد ساختارهای قاعده مند و ترکیب عناصر فنی و فرهنگی بوده که نیازمند دستیابی به زبان مشترک در حوزه هایی چون معماری، فرهنگ و ریاضیات جهت تبیین الگوهای نظاممند و قابل اجرا در معماری معاصر است.
سنجش شاخصه های تأثیرگذار بر منازعات و ادعا های پیمانکاران در شهرداری تهران در سال های ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۳
حوزههای تخصصی:
پروژه های عمرانی بخش عظیمی از اعتبارات و منابع مالی یک کشور را به خود اختصاص می دهند. ادعاها و در پی آن اختلافات به ویژگیهای ذاتی در پروژه های تب دیل ش ده ان د ک ه بس یاری از ذینفع ان پروژهها، آن را از مخربترین اتفاقات این صنعت میدانند. در بیشتر پروژهها ب ا سیس تم ه ای مختل ف انج ام پروژه، امکان بروز ادعاهایی از سوی طرفین، به خص وص پیمانک اران وج ود دارد. اگرچ ه در ه یچ پ روژه ای نمیتوان احتمال بروز این ادعاها را از میان برد، اما میتوان با شناسایی علل و منش أ اص لی ب روز ادعاه ا، تا حد زیادی از وقوع آنها در پروژه جلوگیری کرد. پژوهش حاضر با بررسی علل منازعات و ادعاهای پیمانکاران در شهرداری ها صورت پذیرفته است. در تحقیق حاضر با بررسی ادبیات تحقیق عوامل احتمالی موثر بر علل منازعات و ادعاهای پیمانکاران با شهرداری ها شناسایی شده و سپس در قالب پرسشنامه در اختیار 20 نفر از خبرگان و متخصصان قرار گرفته است. در گام اول احتمال وقوع این موارد بین پیمانکاران و شهرداریها، سپس میانگین احتمال تبدیل به اختلاف موارد بین پیمانکاران و شهرداری با استفاده از آزمونهای آماری سنجیده شد و در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی عوامل اختلاف زا طبقه بندی و میزان احتمال تبدیل هر گروه به اختلاف بررسی شد، در گام سوم، عوامل تاثیر گذار بر اختلاف با استفاده از روش AHP رتبه بندی شدند. نتایج نشان داد شاخص های مربوط به ضعف و نواقص مشاور و ضعف و نواقص کارفرما در بروز اختلاف بین شهرداری و پیمانکاران سهم بیشتری را به خود اختصاص می دهند، در زمینه ضعف و نواقص کارفرما، دخالت کارفرما در اموری مانند طراحی و جزئیات، نحوه ی اجرا و زمان بندی پروژه باعث دو باره کاری و افت راندمان در فعالیتها می شود، همچنین تعلل در تصمیم گری توسط کارفرما مانند تاخیر در بازبینی، تصویب یا ابلاغ تغییرات و سستی در پیشرفت پروژه ها تاثیرگذار است، تعلل در پیش پرداخت برای آماده سازی یا تجهیز کارگاه نیز سبب متضرر شدن پیمانکار و ایجاد اختلاف خواهد شد، تاخیر در اخذ مجوز از سازمانها نیز برعهده کارفرما می باشد که تاخیر در آن سبب کند شدن فعالیت های پروژه می شود و ادعاهای پیمانکاران را در پی خواهد داشت.
پارامترهای بهینگی فرم و ساختار پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی (RSS) در طبیعت و معماری؛ بررسی موردی: پوسته تخم پرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
99 - 121
حوزههای تخصصی:
فرم ها و ساختارهای طبیعی همواره یکی از مهم ترین منابع الهام انسان به منظور خلق فضا بوده است. پژوهش حاضر بر روی یکی از منابع الهام مهم از طبیعت که پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی (RSS) است، متمرکز شده و به بهینگی فرمی و ساختاری این پوسته ها و الگوپذیری در معماری پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شبیه سازی است و از منابع اولیه این حوزه و نمونه موردی تخم پرندگان استفاده نموده تا از طریق بررسی پارامترهای فرم و ساختار نمونه تخم مرغی از پوسته های طبیعی RSS ، به چگونگی استفاده از ظرفیت های شاخص آنها در معماری بپردازد. در این راستا، مقاله ابتدا به گونه شناسی پوسته های RSS و بررسی اصول فرمی آنها در طبیعت می پردازد. سپس، گونه شناسی این پوسته ها که در قالب پوشش های فضا در معماری گذشته و معاصر بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. از اهداف دیگر این پژوهش، بررسی پارامترهای بهینگی فرمی و ساختاری در طبیعت و معماری بوده است. نتایج نشان می دهد، پارامترهای بهینگی فرمی و ساختاری پوسته های RSS در طبیعت می توانند الگوهای مهمی برای معماران باشد، نظیر کاهش مصرف مصالح، افزایش دهانه ها، کاهش مقاومت هوا در طراحی پوسته و اجرای پوسته های RSS متمرکز بر زمینه و بستر.
ارائه مدل ارزیاب ی خطر سیل در استان همدان به منظور رده بندی آسیب پذیری و پیامدهای محتمل در مراکز جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۳۲-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت بحران، ارزیابی ریسک سوانح و تحلیل مؤلفه های آن (خطر و تهدید، آسیب پذیری و پیامد) به منظور تعریف اقدامات پیشگیری، کاهش آثار و حتی آمادگی جهت پاسخ بهنگام در مواجهه با انواع سوانح بیش از قبل موردتوجه است. در حال حاضر هرچند محققین و سازمان های بین المللی ذی ربط با توجه به پیچیدگی مدیریت ریسک، سعی در ارائه روش هایی برای ارزیابی ریسک، تحلیل آسیب پذیری و رده بندی پیامدهای مؤثر در یک سیستم در مواجهه با سوانح نموده اند، لیکن اکثر روش ها بر مبنای اهداف محققین و شاید به صورت سلیقه ای (بر حسب دقت و راحتی کار) انتخاب می گردد. بر این اساس، این تحقیق با نگاه تطبیقی به برخی از روش های موجود و انتخاب روشی مناسب، با هدف ارائه مدل ارزیابی خطر سیل در استان همدان به منظور رده بندی آسیب پذیری و پیامدهای محتمل در مراکز جمعیتی انجام گرفته است. لذا ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل یافته های مطالعات موجود و بررسی تطبیقی آن ها، روش مناسب برای استان همدان به صورت ترکیبی از روش توزیع گمبل، مدل K میانگین و خوشه بندی فازی پارامترهای تأثیرگذار، است. در این روش با پیاده سازی و ترکیب لایه های استاندارد پارامترهای تأثیرگذار ازطریق AHP فازی و لایه خطر سیل که ازطریق ماتریس استانداردشده نظرات کارشناسان در نرم افزار GIS به دست آمده، نقشه خطر سیل تهیه و سپس مراکز جمعیتی (شهرها) طبقه بندی می شوند. در ادامه با اجرای روش، رده بندی مراکز در معرض خطر استان همدان به ترتیب شهرهای همدان، ملایر، تویسرکان، نهاوند، اسدآباد، کبودرآهنگ، رزن، بهار، فامنین و قروه درگزین به دست آمد. لذا شهر همدان به عنوان مرکز استان همدان در پهنه ریسک نسبی زیاد تا خیلی زیاد قرار گرفته و با توجه به تراکم جمعیت بالا نسبت به سایر شهرهای استان، در اولویت برآورد دقیق ریسک، تحلیل آسیب پذیری و اقدامات کاهشی قرار دارد.
ارائه چارچوب برندسازی به منظور توسعه گردشگری در شهرهای خلاق ایرانی (مطالعه موردی: شهرخلاق موسیقی سنندج)
حوزههای تخصصی:
شهرهای خلاق می توانند به وسیله خلاقیتی که دارند، تصویر خود را به جهانیان نمایان کنند. این برندسازی درست و مؤثر است که منجر به ماندگاری شهرهای خلاق در رقابت های جهانی می شود و درعین حال توسعه گردشگری را برای شهر به همراه دارد. شهر سنندج به تازگی در حوزه موسیقی شبکه شهرهای خلاق یونسکو ثبت شده است. بنابراین فرصت مهمی در اختیار ذی نفعان قرارگرفته است که با همکاری هم به نمایان شدن برند شهر سنندج کمک کنند. لذا هدف اصلی پژوهش بررسی این فرآیند و پیشنهاد چارچوب برندسازی برای شهر خلاق موسیقی و کمک به توسعه گردشگری سنندج است. این پژوهش از نوع توصیفی-کمی با ماهیت کاربردی است که باهدف برندسازی شهر خلاق موسیقی به ارزیابی شاخص های شهر خلاق و برندسازی در سنندج پرداخته است. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 390 پرسشنامه به صورت آنلاین، توسط ساکنین و شهروندان پر شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های دوجمله ای، فریدمن، تحلیل عاملی و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که شاخص اجتماعی-فرهنگی بهترین و کیفیت خدمات رسانی بدترین وضعیت را دارد. بنابراین در کنار حفظ کیفیت فرهنگ لازم است که جهت بهبود وضعیت کیفیت خدمات رسانی اقدام به برنامه ریزی راهبردی برای شهر سنندج کرد.