فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119-144
حوزههای تخصصی:
امروزه بازگشت شهرنشینان به روستاها، تحت عنوان مهاجرت معکوس یا شهر گریزی با شدت و آهنگ رشد سریعتری نسبت به گذشته بوده که قطعا اثراتی را بر روستاها دارد. یکی از مهمترین آنها، تغییرات مسکن روستایی میباشد. هدف اصلی تحقیق، شناسایی و سنجش پیامدهای مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی با مطالعه موردی روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال است. پژوهش به روش آمیخته (کیفی-کمی) با هدف کاربردی و روش ترکیبی (اکتشافی و تجربی) انجام شده است، ابتدا عوامل اولیه استخراج شده از مطالعه کتابخانهای به همراه عوامل احصاء شده از 20 مصاحبه ساختاریافته؛ توسط10کارشناس مورد تحلیل محتوایی (CVR) قرار گرفته و نهایتاً عوامل نهایی در قالب پرسشنامه توسط نمونه آماری ارزیابی شده است. در حالت کلی، جامعه آماری این تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال تشکیل میدهد که به روش ترکیبی تعداد 6 روستا به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. در حالت اخص ، جامعه آماری این پژوهش به دو بخش کیفی و کمی تقسیمبندی میشود. در بخش کیفی (مصاحبه)، متخصصین و خبرگان به روش انتخابی و در ادامه به روش گلوله برفی تعیین و بهصورت هدفمند مورد پرسشگری قرار گرفتند (20 کارشناس) و در بخش کمی (پرسشنامه)، جامعه آماری تحقیق ساکنان روستایی بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعیین حجم شده (352 نفر از ساکن روستاهای مورد مطالعه) و به روش تصادفی طبقهبندی شده (متناسب با جمعیت هر روستا) نمونهبرداری شدند. با توجه به آمیخته بودن پژوهش، تجزیهوتحلیل دادهها در دو مرحله صورت پذیرفت. در مرحله نخست تجزیهوتحلیل مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد. در مرحله دوم، برای تحلیل روایی پرسشنامه و نهایی کردن اثرات شناسایی شده، از روش تحلیل محتوایی CVR، جهت سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کورنباخ و جهت سنجش اثرات مهاجرت از روش ساختاری حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. در همین خصوص نتایج تحقیق بیانگر این امر است که بیش از نیمی از گویههای احصاء شده (23 از 45) به تغییرات کالبدی مسکن روستایی اشاره دارد اما به لحاظ تکرار شاخصها از نظر مصاحبهشوندگان، شاهد پراکندگی در تمامی ابعاد می باشد . با این وجود گویهها و تکرار آنها نشان از مثبت بودن نقش مهاجرت در تغییر مسکن روستایی است. بگونهای که از بین 45 گویه احصاء شده (اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی)، 25 گویه با مجموع 100 مرتبه تکرار، جزو اثرات مثبت مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی و در مقابل 20 گویه با مجموع 67 مرتبه تکرار، جزو اثرات منفی مهاجرت بر مسکن روستایی میباشند. همچنین نتایج ارزیابی پرسشنامهها حاکی از تاثیرگذاری مهاجرت به مسکن روستایی است بگونهای که حدود 68 درصد نمونه آماری تحقیق (روستائیان)، تأیید کردند که مهاجرت باعث تغییر در مسکن روستایی شده است و 14 شاخص بررسیشده ، روی هم رفته 793/0 از اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی را تبیین میکنند.
جایگاه مفهوم مسکن قابل استطاعت در برنامه های مسکن ایران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسکن قابل استطاعت یکی از مسائل حیاتی اقتصادی و اجتماعی، این مفهوم به توانایی افراد و خانواده ها برای تأمین مسکن مناسب با در نظر گرفتن درآمد و هزینه های مسکن اشاره دارد و به طور سنتی بر اساس معیارهای اقتصادی تعریف و ارزیابی می شود.
هدف پژوهش: هدف بررسی جایگاه مسکن قابل استطاعت در برنامه های توسعه پس از انقلاب و تحلیل شاخص های مورداستفاده در سیاست های آن است.
روش شناسی: روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. با استفاده از مطالعات اسنادی و بررسی اسناد قانونی و برنامه های موجود، سیاست های رفاهی مسکن در دوران پس از انقلاب اسلامی در ایران بررسی و با استناد به شاخص های جهانی مسکن قابل استطاعت توصیف و تحلیل شده است.
یافته ها و بحث: سیاست های مسکن پس از انقلاب، رویکردهای مختلفی برای تأمین مسکن قابل استطاعت اتخاذ کرده، با این حال، بسیاری از این تلاش ها بر کوچک سازی متمرکز بوده اند. این امر منجر به ایجاد مسکن های کوچک و ناپایدار و حاشینه نشینی شده است که با نیازهای خانواده ها متناسب نیستند. همچنین عدم وضع مالیات های مؤثر برای کنترل سوداگری زمین و مسکن و محدودیت های توسعه شهری، از جمله عواملی است که عرضه زمین را محدود و باعث افزایش قیمت زمین و مسکن شده است.
نتیجه گیری: در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، مسکن به عنوان مولفه ای مهم شناخته می شود که به کاهش نابرابری ها، تقویت عدالت اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد و محروم جامعه می پردازد. این برنامه ها شامل بهسازی زیرساخت های مسکن، حمایت از تولیدکنندگان واحدهای مسکونی کوچک و تضمین مسکن برای گروه های آسیب پذیر است. با این حال، به نظر می رسد که در برخی از این برنامه ها به مسکن توجه کافی نشده است، که می تواند نشان دهنده عدم هماهنگی در برنامه ریزی باشد. شفافیت، نظارت دقیق، بهسازی و تمرکز بر مسکن می تواند به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری کمک کرده و باید در همه برنامه های توسعه در اولویت قرار گیرد.
بررسی و شناخت تاثیرات نسبت های طلایی در ایجاد زیبایی بصری شهر تاریخی ماسوله
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 242
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی ماسوله، واقع در استان گیلان، یکی از نمونه های برجسته به کارگیری تناسبات طلایی و هندسی در معماری ایران است که به ایجاد زیبایی بصری و انتقال مفاهیم معنوی منجر شده است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تأثیرات نسبت های طلایی در شکل گیری زیبایی بصری ماسوله انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات میدانی و نرم افزارهایی مانند اتوکد 2024، آتریس گلدن سکشن 5.9.2 و فی ماتریکس 1.618 برای الگوها و تناسبات طلایی موجود در آرایه های معماری ماسوله استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعتقادات دینی، احترام به طبیعت، نیازهای اقلیمی و سازه ای و استفاده از مصالح بوم آورد از عوامل اصلی مؤثر بر شکل گیری معماری ماسوله بوده اند. تناسبات طلایی، از جمله دایره طلایی، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی و مثلث خیام-پاسکال، به طور گسترده در طراحی ابنیه و تزئینات این شهر به کار رفته اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تناسبات طلایی، علاوه بر ایجاد تعادل و هماهنگی بصری، ریتمی چشم نواز و پایدار را در ساختار کالبدی ماسوله به وجود آورده است. همچنین، این تناسبات در طراحی بازشوها، درب ها و تزئینات داخلی مانند نقش مایه های مذهبی و گیاهی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و معنوی کمک کرده اند. انطباق ساختار پلکانی ماسوله با سلسله اعداد فیبوناچی و مثلث خیام-پاسکال، نشان دهنده هوشمندی در هماهنگی با شرایط محیطی و اقلیمی بوده و دسترسی آسان را در محیط های شیب دار فراهم کرده است. علاوه بر این، بررسی تزئینات معماری نشان می دهد که استفاده از پیمون های کوچک و بزرگ نقش مهمی در ایجاد هویت محلی و انطباق با مصالح بوم آورد داشته است. ساختارهای معماری ماسوله توانسته اند هماهنگی میان طبیعت، فرهنگ و معماری را به بهترین شکل ممکن نمایان سازند و الگوی موفقی برای طراحی در مناطق مشابه ارائه دهند.
میراث کشاورزی روستای تاریخی وانشان با نگاهی ویژه به معماری بناهای وابسته به امور کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
231 - 246
حوزههای تخصصی:
میراث کشاورزی در فرم کالبدی به صورت باغ ها و کشتزارها و بناهای وابسته و در فرم فراکالبدی به شکل فنون کشاورزی، سامانه ای از ارزش های کالبدی و فراکالبدی را شکل داده است. گوناگونی اقلیمی، پیشینه و شیوه ساماندهی امور کشاورزی برای حصول معیشت، سبب شکل گیری نظامی متنوع از میراث کشاورزی در گستره ی جهانی شده است. امروزه شناخت و احیای این میراث نه تنها از جهت ارزش معیشتی، بلکه حفظ جوامع روستایی و دانش آن ها مورد توجه است. احیای این ارزش ها شاید با اهداف گردشگری، منظر، محیط زیستی و میراثی همراه گردد؛ اما در گام نخست باید به شناخت و مطالعه ی هردو جنبه ملموس و ناملموس به سبب آنکه لازمه ی درک یکدیگر هستند، پرداخته شود. هدف این پژوهش کیفی، مطالعه ی میراث کشاورزی یک روستا و بناهای مرتبط با امور کِشت به شیوه ای روش مند و با نگاهی وحدت بخش میان دو جنبه ی کالبدی و فراکالبدی است. در این راستا طی مطالعات کتابخانه ای پیرامون مفاهیم میراث کشاورزی، روستای وانشان به عنوان موضوع پژوهش انتخاب و طی سه سال مطالعات میدانی روی معماری بومی روستا و جنبه های گوناگون میراث کشاورزی آن انجام پذیرفت. سپس داده هایی که از طریق مشاهدات و برداشت های میدانی و مصاحبه به دست آمد، به کمک تحلیل منطقی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد میراث کشاورزی در این روستا متاثر از دو سامانه ی اقلیمی اصلی؛ کهن رود و کوه دیگاه است و دو بنای کبوترخانه و کِچِه از عناصر ارزشمند وابسته به شمار می روند. کبوترخانه کارکردی دوجانبه به عنوان برج دیده بانی نیز دارد که سبب تفاوت ویژگی های کالبدی آن با نمونه های منطقه شده است. کچه الگویی از اقامتگاه موقت در زمین های کشاورزی وانشان است که صفات خانه های تاریخی روستا را در سه خصلت سادگی، کمینگی و به اندازگی در خود حفظ نموده است. حدود هر یک از این صفات جهت درک مرز میان خانه و کچه در ادامه تفسیر شده است.
بازنگری پراگماتیستی تعریف شهرسازی در ایران بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
21 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حدود شش دهه از فعالیت رسمی شهرسازی در ایران می گذرد، اما دستاوردهای توسعه شهری متناسب با مدت زمان این فعالیت نبوده است. یکی از علل ناکارآمدیِ نظام شهرسازی ایران فقدان تعریف مشخص در چارچوب یک پارادایم نظری صریح است که نتیجه آن ابهام در تعریف، نقش، جایگاه و عملکرد این رشته است.هدف: پژوهش حاضر جستجوی تعریف شهرسازی را مبتنی بر فلسفه پراگماتیسم موردنظر قرار داده تا بتوان با ارائه مفهومی صریح از شهرسازی، زمینه ای واقع گرا برای عبور از ابهامات و دستیابی به توسعه شهری فراهم نمود.روش: پژوهش از نوع کیفی است و در آن از راهبرد نظریه زمینه ای برای فهم الگوهای شهرسازی ایران از دیدگاه حرفه مندان به منظور ارائه تعریف عمل گرا و با هدف زمینه سازی برون رفت از کاستی ها استفاده شده است. یافته ها: یافته ها از طریق تحلیل داده ها پس از کدگذاری 3 مرحله ای، به 5 مورد شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامدها تفکیک و درنهایت مقوله اصلی: «نقص و ناکارآمدی رویکرد برنامه ریزی در مسیر توسعه شهری» به دست آمد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج، شهرسازی دانشی بین رشته ای و عمل محور است که با رویکردی انتقادی و مردم نگارانه به شناخت شهر و تعاملات و کنش های ساکنان پرداخته و در چارچوب حکمرانی دموکراتیک و مشارکتی، به توسعه یکپارچه و پایدار شهر و پاسخگویی به مطالبات شهروندان می انجامد. پراگماتیسم می تواند به عنوان یک پارادایم فلسفی- روش شناختی، مبنایی برای بازتعریف شهرسازی و مفاهیم آن در آینده ایران قرارگرفته و زمینه تحولات در نگرش، روش ها و الگوهای حاکم را در تناسب با زمینه و مطالبات شهروندان، با هدف دستیابی عمل گرایانه به توسعه یکپارچه و پایدار فراهم نماید.
واکاوی الگوهای فضاهای آستانه ای در بافت قدیم شهر بابل بر اساس نظریات الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به مرور زمان از اواسط دوره قاجار تا دهه اول حکومت پهلوی، فضاهای عمومی و خصوصی، سلسله مراتب فضایی بین این دو و کالبدشان تغییر یافته و سبکی تلفیقی به وجود آمده است. یکی از فضاهایی که دستخوش تغییرات شده، فضای آستانه ای است که به عنوان یک مفهوم و کالبد، می تواند طیف وسیعی از مفاهیم مرتبط با عرف و فرهنگ را در برگیرد و فضا را واجد کیفیت کند. در باب اهمیت فضای آستانه ای می توان به دردسترس بودن فضای عمومی و ادغام آن با فضای خصوصی و ارتباط آن با کیفیت محیط شهری اشاره کرد تا جایی که کریستوفر الکساندر در مجموعه کتاب های سرشت نظم به مفاهیمی از حوزه معماری اشاره دارد که یکی از آنها مفهوم پیچیده آستانه است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله، بررسی طبقه همکف و اول در مناطق مسکونی از منظر ارتباط با فضای عمومی در مقیاس ساختمان و همچنین ارتباط بین محلات و ساختمان ها با یکدیگر در مقیاس خیابان و انطباق آن با نظریات کریستوفر الکساندر در زمینه آستانه است. ازاین رو این پژوهش عمدتاً بر فضاهای آستانه ای تمرکز می کند و الگوهای بین این دو مؤلفه را مبتنی بر نظریه کریستوفر الکساندر بررسی می کند. روش پژوهش: فرایند این پژوهش کیفی است و داده های آن با بررسی ادبیات موجود، مصاحبه و مطالعه مدارک ثبت شده (اسناد، نقشه ها و تصاویر)، مشاهده شخصی، عکاسی، ترسیم و تحلیل وضعیت موجود فضاهای آستانه ای جمع آوری شده است. بخش تاریخی شهر بابل در استان مازندران به عنوان مطالعه موردی این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سلسله مراتب دسترسی به فضای خصوصی خانه از فضای عمومی شهری و ارتباط بین محلات مسکونی در دوران قاجار باوجود تأثیر مدرنیته بر معماری آن دوران، منطبق بر نظریه الکساندر و متناسب و درخور با عرف، فرهنگ و نیازهای ساکنان بوده است.
بررسی وضعیت شاخص های پایداری محیطی شهر چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89-104
حوزههای تخصصی:
شهر چابهار، در دهههای اخیر با مشکلات و مسائل عدیدهای همچون آلودگیهای زیست محیطی، کاهش توان اکولوژیک، مسائل محیطی، افزایش بار وارده بر محیط زیست، افزایش شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی (بیش از ۵۰ هزار نفر)، و ... مواجه بوده است که پایداری محیطی شهر را تحت تاثیر قرار داده است. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی وضعیت شاخصهای پایداری محیطزیست در شهرچابهار انجام شد. ابتدا مطالعات کتابخانهای در راستای شناخت ابعاد، شاخصها و متغیرهای پایداری محیطی انجام شد و با توجه به اطلاعات گردآوری شده، شاخصها و معیارها با توجه به وضعیت شهر چابهار شناسایی شد، و نهایتا 21 متغیر در قالب 5 شاخص به عنوان شاخصها و معیارهای پایداری محیطی شهر چابهار شناسایی شد و در قالب پرسشنامه تاثیرات متقابل طراحی و برای 10 کارشناس فرستاده شد. دادهها گردآوری و با نرمافزار میکمک تجزیه و تحلیل شدند. با توجه به هدف کاربردی این پژوهش، که استفاده از نتایج این پژوهش توسط سایر محققان و ادارات شهر چابهار است سعی شد از عواملی که به عنوان عوامل کلیدی شناخته شدند به واسطهی قدرت انعطاف و اثری که بر روی سایر عوامل دارند، شناسایی و استفاده شوند و مورد تحلیل بیشتری قرار بگیرند. نتایج حاصل از سنجش شاخصهای پایداری محیط شهر چابهار حاکی از ناپایداری در وضعیت محیطزیست شهر است ولی قرارگیری 15 متغیر از 21 متغیر پایداری محیط در محدوده عوامل کلیدی جای امیدواری را نشان میدهد زیرا این متغیرها قابلیت انعطاف و از قدرت تغییر خود و سایر متغیرها برخوردارند که باید مدنظر شهرسازان قرار بگیرد. پوشش گیاهی، روانگرایی و زمین لغزش، خشکسالی، وجود فرسایش آبی و بادی، فرسایش خاک، سیل خیزی، وجود تپههای شنی سست در جنوب شرق، عدم وجود سفره های آب زیرزمینی و بهره برداری ناچیز از آنها، پیدایش و رشد سکونتگاههای غیررسمی درون شهر چابهار، محدود بودن منابع آب سطحی، محدودیت رشد کالبدی در جهتهای غرب و جنوب و شمال، آسیب پذیر بودن اراضی شهر و دو اسکله شهر در برابر سونامی به دلیل افزایش ارتفاع أمواج؛ زمینلرزه، طوفان، نسبت ساختمانهای بادوام به کل ساختمان عوامل کلیدی در این پژوهش انتخاب شدند. متغیر پوشش گیاهی بیشترین میزان اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بدست آورده است که حاکی از نقش بسیار مهم این عامل در پایداری محیطی شهر چابهار است که تحت تاثیر اقلیم منطقه و فقر منابع آبی است و باعث شده است از نظر سبزینگی فقیر باشد و سبزینگی و پوشش گیاهی در این شهر صرفا بصورت خطی در حاشیه محورهای تردد و به صورت لکههایی در قالب پارک است.
مطالعه نمود والایی با توجه به مبانی نظری آن در آثار نقاشان آلمان و انگلیس قرن 18 و 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: والایی ریاضی و پویا از نظر اندازه و قدرت توان، قوای انسان را به چالش می کشند و به نظر می رسد اغلب مصادیق والای متفکران قرن 18 پیش از کانت را در برمی گیرد. به نظر می رسد نقاشان قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس هم بر امر والا به عنوان مضمونی برجسته تکیه کرده اند. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است: وجه مشخص رمانتیک آلمان و انگلیس از حیث والایی چیست؟ هدف پژوهش: مطالعه رابطه والایی در آرای متفکران قرن 18 و آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس است تا بتواند تمایزهای رمانتیک آلمان و بریتانیا را از حیث والایی بررسی کند. روش پژوهش: پژوهش از نظر نوع کیفی است. روش مطالعه آثار توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است.نتیجه گیری: شکوه، ویژگی ذاتی امر والاست و ویژگی های برجسته امر والا در نقاشی ها به بزرگی، وسعت، بی کرانگی، ابهام، بی محدودگی و ویرانی نیروهای طبیعت اشاره دارد. مطالعه آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 مانند فردریش، آیخن باخ، ترنر، مارتین و دنبی نشان می دهد رمانتیک آلمان به وسعت و عظمت طبیعت و جنبه های وحشت آور آن پرداخته است، اما در کنار آن جنبه های معنوی و سمبولیک طبیعت را هم مدنظر داشته است. در رمانتیک انگلیس امر والای پویا، ترس و وحشت نیروهای مخرب و قهار طبیعت با تأکید و شدت بیش تری پی گرفته شده است. بنابراین می توان آن را جزء مضامین برجسته و وجه مشخص رمانتیک انگلیس دانست.
بررسی الگوهای رومی و بیزانسی برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی؛ بر بنیان نمونه های آناتولیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
49 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی دو مرحله سکونت و کاربری متفاوت داشته است که کاربری مرحله دوم آن، نظامی بوده است. فرم و پلان برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی در تاریخ معماری ایران پیشینه ای ندارد؛ بنابراین، دو پرسش پژوهندگان حاضر این است که فرم و پلان آن برگرفته از کدام الگو است؟ و معمار یا بانی احتمالی این برج کیست؟ فرضیه پژوهندگان این است که برج بزرگ جنوبی قلعه پساایلخانی رشیدیّه ساخته عثمانیان است و الگوی رومی و بیزانسی دارد. در قلمروی غربی عثمانی نمونه هایی از برج های بیرونی بر جای مانده اند که فرم و پلان آن ها می تواند چونان الگوی نمونه رشیدیه معرفی شوند؛ همچنین دیگر فرضیه پژوهندگان، جعفر پاشای فرنگی عثمانی را بانی این برج و قلعه پساایلخانی رشیدیه پیشنهاد می کند که در فترت رومیّه تبریز ساخته شده است.هدف پژوهش: مرمت روشمند این اثر تاریخی نیازمند رعایت دو شرط اصالت و شناسایی الگوی آن است؛ زیرا در این حالت، می توان از تجربه موفق مرمت نمونه های مشابه بهره گرفت.روش پژوهش: برج های بیرونی در قلعه رشیدیه تبریز و آنتالیا، بودروم، ایاسوس، کلیدالبحر و معموره در آناتولی باختری مجموعه داده های این پژوهش را تشکیل می دهند که نمونه های آناتولی باختری، الگوی رومی و بیزانسی دارند. فرم و پلان و موقعیت این برج های بیرونی نسبت به باروی قلعه آن ها، با نمونه ربع رشیدی به روشی استقرائی مقایسه و هم چنین ده گزارش تاریخی مهم سده های شانزدهم و هفدهم میلادی درباره قلعه رشیدیه و لشکرکشی عثمان پاشا و جعفرپاشای فرنگی به تبریز بررسی شده اند.نتیجه گیری: برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی که با یک دیوار دارای مردرو به باروی اصلی قلعه رشیدیه وصل شده است، از گونه برج های بیرونی دارای منشأ رومی و بیزانسی است. برج بزرگ جنوبی قلعه رشیدیه دو طبقه دارد. دو طبقه ساختن برج های بیرون از بارو، میراثی است که از روم به بیزانس و سپس به عثمانی رسیده بود.
تبیین چارچوب مفهومی فضای شهری سالم بر اساس اصول شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
141 - 160
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی، فضاهای شهری از یک طرف و شهروند معاصر از طرف دیگر به شدت تحت تأثیر فضاها و تکنولوژی های هوشمند و مجازی قرارگرفته است. از این رو تأمین فضاهایی که بتواند هم زمان با پاسخگویی به نیازهای سلامتی انسان معاصر، توجه ویژه به بعد هوشمندی زندگی معاصر داشته باشد، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف تببین مؤلفه های مؤثر بر فضای شهری سالم هوشمند و ارائه یک چارچوب مفهومی عام در این راستا به این موضوع پرداخته است. پژوهش از منظر هدف گذاری کاربردی و از لحاظ ماهیت اطلاعات و شیوه تحلیل آنها، کیفی است و در زمره پژوهش های اسنادی و درنهایت برمبنای روش تحقیق آمیخته می باشد. در این راستا ابتدا ابعاد و مؤلفه های شهر سالم و شهر هوشمند که از سوی صاحب نظران و حرفه مندان گستره دانش شهرسازی مطرح شده است، جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و چارچوب عام شهر سالم و شهر هوشمند احصا می شود. در مرحله بعدی، شاخص های احصا شده در مرحله اول، تجمیع شده و با استفاده از معیارهای 5 گانه و با روش ماتریس گولر، امتیازدهی و رتبه بندی می شوند و «چارچوب مفهومی عام فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند» تبیین می شود. در گام سوم با استفاده از شاخص کاپا، کنترل کیفیت چارچوب استخراجی، انجام می شود و شناسنامه شاخص ها ارائه می گردد. این چارچوب متشکل از 5 بعد اقتصادی (1 مولفه، 3 شاخص)، اجتماعی (3 مولفه، 13 شاخص)، مدیریتی (1 مولفه، 4 شاخص)، کالبدی (5 مولفه، 26 شاخص) و زیست محیطی (2 مولفه، 5 شاخص) می باشد. بر اساس امتیازات نهایی، بعد زیست محیطی با امتیاز 9.4، بعد کالبدی با امتیاز 8.6، بعد اجتماعی با امتیاز 8، بعد اقتصادی با امتیاز 7.6 و بعد مدیریتی با امتیاز 6.9، به ترتیب اهمیت در برنامه ریزی فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند باید مورد توجه قرار بگیرند.
سیر تحول خانه های تاریخی کلانشهر تبریز از منظر ادارک بصری (نمونه موردی: خانه های دوره قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانه های دوره ی قاجار تبریز از زیباترین خانه های تاریخی تبریز محسوب می شوند. زیبایی شناسی این خانه ها نه تنها صوری و ظاهری است بلکه توده ای از زیبایی شناسی معنایی و عملکردی پشت ظاهر این خانه ها نهفته شده است. هدف: تحقیق حاضر با هدف تبیین و بررسی مولفه های تاثیرگذار در زیباشناسی کارکردی خانه های تاریخی تبریز در دوره قاجار است روش شناسی تحقیق: این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، روش کیفی و با استفاده از مصاحبه مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش دو نوع جامعه آماری وجود دارد. یکی خانه های دوره قاجار تبریز که بصورت طبقه ای از بین 14 خانه مشهور قاجاری تبریز 4 مورد انتخاب شده اند. و دوم اساتید و خبرگان در زمینه معماری و میراث تاریخی شهر تبریز که 135 نفر می باشد که 16 نفر بصورت گلوله برفی و تصادفی انتخاب شدند. برای تحلیل خانه ها در رابطه با زیبایی شناسی از روش تفسیری-تاریخی و برای مصاحبه هم بصورت نیمه ساختاری با افراد متخصص از اساتید و خبرگان تبریز در زمینه های مرتبط با معماری این خانه ها انجام شد، مصاحبه ها با استفاده از ضبط صوت انجام گرفته است. صوت پاسخ دهندگان با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی "مکس کیودیای" به کمک رایانه، کدبندی شده است و پس از بررسی سیر تحول خانه های تاریخی کلانشهر تبریز از منظر ادراک بصری، به بررسی تاثیر عوامل کارکردگرایی، زیبایی شناختی و معناشناختی بر ادراک بصری این خانه ها پرداخته شد. به این منظور از مدلسازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید. داده های این بخش توسط پرسشنامه ای محقق ساخته مشتمل بر 25 سوال (مولفه کارکرد گرایی 5 سوال، مولفه زیبایی شناختی 5 سوال، مولفه معناشناختی 5 سوال و ادراک بصری 10 سوال) میان 100 نفر (مطابق فرمول کوکران) از اساتید و خبرگان مرتبط با موضوع تحقیق تهیه شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه شهر تبریز است. یافته ها: یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که زیبایی شناسی خانه های قاجاری بصورت کارکردی، بصورت کالبدی، فرمی، ساختاری و کارکردی- اجتماعی و رابطه با طبیعت متجلی می گردد. مهم ترین نمودهای این دوره در قالب سه سبک و دوره صرفاً عملکرد (تهی از پرداخت به ز یبایی شناسی)، زیبایی شناسی تقلیدی و زیبایی شناسی همراه با زیبایی شناسی عملکردی پدیدار می شود.. نتایج: نتایج نشان می دهد که عوامل زیبایی شناسی در بستر کالبد و کارکرد همخوانی با عرف و فرهنگ بومی، مصالح بومی و توجه به نیازهای تمام اعضای خانواده و انعطاف پذیری جلوه گر شده است و سیر تحول خانه های تاریخی تبریز در مسیر زیبایی شناسی (کارکردی، عملکردی) است.
تبیین فرآیند ادغام روستاها در شهرهای اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
گونه های متفاوتی از عرصه های روستاشهری در فرایند ادغام روستاها در شهرها شکل می گیرند. درک صحیح از فرایند این ادغام و تبیین مراحل آن می تواند از جمله مسائل جامعه باشد. در این پژوهش، فرایند ادغام روستاها در اقلیم گرم و خشک، مبتنی بر سه مرحله آغاز ادغام، میزان ادغام و آثار ادغام تبیین در نمونه شهرهای یزد،کرمان وکاشان تحلیل و تدقیق شدند. گونه شناسی روستاشهرها براساس سه عامل ساخت محور، جامعه محور و طبیعت محور، و با استفاده از تحلیل خوشه بندی و روش k-means صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان می دهد که براساس عوامل موقعیت روستا در شهر، نوع توسعه آن و رابطه سه وجهی مساحت، تراکم جمعیتی و تراکم ساختمانی، میزان ادغام روستا تعیین می شود. در مرحله آثار ادغام، بیشترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد نابرابری های محیطی، درآمد پایین، ارزش پایین مسکن و مهاجرین غیربومی هستند. این نابرابری ها در مرحله اول ادغام بر اساس نیروهای تبادل، تعامل و تقابل شهر-روستا شکل می گیرند و در مرحله میزان ادغام تثبیت می شوند.
سرزندگی با ارتقاء کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 115
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای باز مجتمع های مسکونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از این مجتمع ها، بخشی از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان را به خود اختصاص می دهد و ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، سرزندگی، خلاقیت و... مؤثر باشد.
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های موثر بر ارتقا کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه می باشد.
روش تحقیق: با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی برخی از عوامل مؤثر و هم چنین ترتیب اهمیت هرکدام از این مولفه ها که در ارتقای کیفیت این فضاها مدنظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل اطلاعات دریافتی از 298 پرسشنامه، ابتدا از نرم افزار SPSS استفاده گردید و سپس معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش می توان گفت؛ طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که ضمن برقراری حس امنیت ساکنین، حس تعلق به مکان را برای سکنه به وجود آورد. ایجاد فضاهای خوانا، با پوشش گیاهی سبز که نورپردازی و مبلمان مناسب داشته باشد و امکان تغییرپذیری در فضا نیز وجود داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد. هم چنین این فضاها می بایست زمینه ساز مشارکت و فعالیت گروهی و مکان تعاملات عمیق اجتماعی باشد.
نتایج: از میان مولفه های موثر در ارتقای کیفیت فضاهای مذکور؛ مؤلفه تعاملات اجتماعی با مجموع اثرات 0.924، بیشترین اثرگذاری در ارتقای کیفیت محیط دارد و سپس به ترتیب انعطاف پذیری فضا با 0.903، حس تعلق به مکان 0.864، حس امنیت 0.812، نورپردازی و مبلمان 0.791، فضای سبز و پوشش گیاهی 0.706 و خوانایی فضا با 0.631، مؤثرترین مؤلفه ها در ارتقای کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی بوده است.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
Factors Influencing the Place Attachment & rsquo;s Users of Social Housing Complexes From the Perspective of Residents (Case Study: Residential Complexes in Districts 3, 7, 9 and 11 of Shiraz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research aims to determine the factors influencing the place attachment users of social housing complexes from the residents' perspective using the content analysis research method. From the research methodology perspective, this research is qualitative research conducted with the help of library and field studies by studying documents related to the topic, taking photographs, and semi-structured interviews with 387 residents of social housing complexes in Shiraz who were selected by random probability method. The interviews, which were in the form of audio and video files, were converted into text and entered into the ATLAS-TI 9 software. After coding and determining the validity of the subcategories, concepts, and codes by ten experts in the design of residential complexes, they were extracted in the form of diagrams. The data coding by subcategories and concepts is also compared with the effective components of designing social housing complexes. It is worth mentioning that the selection of social housing complexes in Shiraz was done by the AHP method with the help of Expert Choice 11 software. The findings revealed that the components related to the place attachment of the residents's social housing complexes based on interviews with their users include social connections, emotional connection with the place, the meanings of the place, and the dark side of the attachment to the place.
تحلیل محتوای پژوهش های بین المللی مقبولیت اجتماعی معماری خاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
5 - 24
حوزههای تخصصی:
معماری خاک به عنوان یکی از فنون ساخت با غنای تاریخی چندهزارساله از منظر نظری جزء زیرشاخه های معماری بومی در دانش معماری تلقی شده که علی رغم پیشینه؛ هم اکنون به تناسب زمان و تغییرات در "فرهنگ" و " فناوری"در حوزه روند استفاده فراگیر و مقبولیت دچار دگرگونی شده و با افول محسوسی روبرو است. کاهش میزان استفاده و مقبولیت معماری خاک ناشی از تغییرات اشاره شده در عصر حاضر بیش از گذشته دارای اهمیت و مورد تمرکز محققان است. در این راستا، شناخت از «مقبولیت عمومی»، به عنوان یکی از زمینه های تخصصی ابعاد اجتماعی معماری خاک می تواند به کندوکاو علل و دلایل این موضوع کمک نماید. رجوع به متون و منابع علمی در دسترس در این حوزه نیز یکی از ابزارهای مناسب به منظور پوشش دهی به جریان غالب علمی در موضوع مورد بررسی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل محتوای مجموعه پژوهش های موجود بین المللی در خصوص مقبولیت اجتماعی معماری خاک است. رویکرد روش شناسی این پژوهش؛ کمّی و ناظر بر استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در مجموعه پنجاه پژوهش منتخب است. بدین منظور، این پژوهش بر اساس مجموعه ای از شاخص های توصیفی همانند «فراوانی انتشار»، «تمرکز متون»، «پراکنش جغرافیایی» و «محورهای اصلی موضوعی مقاله ها» به منظور تجزیه وتحلیل مقاله ها و طبقه بندی محتوایی تنظیم شده است. نتایج پژوهش، بیانگر امکان مقایسه، مطابقت سازی پژوهش ها، تجمیع سازی و نیز خلأیابی حول این موضوع است. براین اساس، مقبولیت اجتماعی در معماری خاک یک مفهوم غنی و چندسطحی است که دربردارنده مباحثی همانند مزایا، معایب، چالش ها، موانع، پیش ران ها و متغیرهای مقبولیت عمومی این شیوه ساخت از معماری است. به علاوه، یافته های این پژوهش ناظر بر امکان شناخت مجموعه ای از چالش ها، مزایا، موانع متنوع چندگانه و پیش ران های ارتقای مقبولیت عمومی استفاده از مصالح خاکی، ترویج معماری خاکی و پرکردن خلأهای علمی در این موضوع تخصصی به ویژه در متون علمی داخلی است. بر این مبنا؛ یافته های پژوهش دامنه ای از «چالش های فنی و معمارانه»، «موانع سیاست مبنا و اجتماعی - فرهنگی» و «پیش ران های فنی و علمی - آموزشی» را در بردارد. ازاین رو بخشی از خلأهای موجود توسط این پژوهش برطرف گردیده است.
بررسی آثار اجتماعی مگامال ها بر محیط پیرامون و سبک زندگی ساکنین (نمونه موردی: تورک مال و اوریاد مال ارومیه)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
117 - 127
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در شهرهای در حال توسعه که شهرنشینی پیش از شهرسازی انجام شده است، مراکز تجاری و تفریحی در سطح شهر به طور عادلانه توزیع نشده است و مراکز تجاری بیشتر در دور چند هسته شهری شکل گرفته است. مال های تجاری خود یک جامعه کوچک هستند که افراد علاوه بر خرید برای گذراندن اوقات فراغت نیز به آنجا می روند و سبب می گردند تا از نظر اجتماعی دارای آثار بسیاری باشند.
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش سنجش آثار اجتماعی و رضایت مردم از احداث مگامال ها در شهر ارومیه است که با استفاده از استخراج مولفه های تاثیرگذار در این امر صورت می گیرد. این آثار براساس نظر مردم شهر سنجیده می شود.
روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف اصلی آن کاربردی است و از داده های کمی پرسشنامه جهت تحلیل و نتیجه گیری استفاده شده است. این پژوهش ابتدا با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی اقدام به جمع آوری اطلاعات کرده و از نرم افزار spss جهت انجام تحلیل و نتیجه گیری بهره برده است.
یافته ها و بحث: به طور کلی از نظر مردم تورک مال نوآورانه تر، دارای صرفه اقتصادی و خدمات بیشتری است و این مجموعه توانسته از نظر اشاعه هویت شهر بهتر عمل کند. در مجموع رضایت شهروندان از پروژه تورک مال به نسبت اوریادمال بیشتر بوده و از نظر اجتماعی آثار مخرب کمتری داشته است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که رضایت شهروندان از این مگاپروژه ها از حد متوسط پایین تر بوده است. این مگامال ها در طی چند سال پس از تاسیس آثار مثبت و منفی بسیاری داشته اند که آثار منفی تاثیر بیشتری بر سبک زندگی مردم گذاشته اند و در رفع نیازهای عمومی شهروندان در حد انتظار کارا نبوده اند. از ویژگی های مثبت این پروژه ها می توان به ایجاد چشم انداز بصری مطلوب، توجه به کاربری های حاشیه خیابان و تامین فضای سبز مناسب اشاره نمود.
تسهیل پیاده مداری در محلات از طریق بازطراحی محور اصلی (مطالعه موردی: محله ساغری سازان رشت)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
128 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات شیوه های حمل ونقل در یک قرن اخیر و ورود خودرو به شهر در کنار مزایای بسیار، پیامدهای نامطلوب فراوانی مانند آلودگی هوا، ترافیک و کاهش ایمنی پیاده را به دنبال داشته است. در نظریات مطرح شده در قرن بیست ویکم، ترویج حرکت پیاده در شهر به عنوان اقتصادی ترین و سالم ترین شیوه حمل ونقل موردتوجه جدی قرار گرفته است و برنامه ریزان را بر آن داشته تا پیاده روی را به عنوان یک شیوه حمل ونقل مطلوب و در عین حال منطبق با اصول توسعه پایدار در اولویت برنامه های توسعه یا بازآفرینی شهرها قرار دهند.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی برای ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله ساغری سازان از طریق بهبود مسیرهای عابر پیاده و ارتقای قابلیت پیاده روی در آن است.
روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی-تحلیلی است. ابتدا یک مدل مفهومی برای پیاده مداری تعریف شده و سپس از تحلیل SWOT برای ارایه راهبردها و از مدل AHP برای اولویت بندی آنها استفاده می شود. در تحلیل و مدل سازی محیطی نیز از نرم افزارهای GIS و Sketch Up به عنوان ابزار کار استفاده شده است.
یافته ها و بحث: در این مقاله محور اصلی محله ساغری سازان شهر رشت، بررسی و پتانسیل های آن برای ایجاد یک محیط با قابلیت پیاده روی پایدار شناسایی شده است. از بطن تحلیل ها مشخص شد، نقطه قوت اصلی این محدوده، دسترسی به خدمات و فضاهای عمومی و نقطه ضعف اساسی آن، عدم وجود زیرساخت لازم و حجم بالای ترافیک است. در پایان با استفاده از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، راهبردهای موثر برای محله، اولویت بندی و پیش طرح هایی برای محدوده در قالب سه بعدی ارایه شدند.
نتیجه گیری: بهینه سازی زیرساخت ها و بازطراحی مناسب محورها می تواند محله ساغری سازان را به یک الگوی مطلوب برای حمل ونقل پیاده تبدیل کند که نه تنها می تواند به افزایش کیفیت زندگی ساکنان کمک کند؛ بلکه به عنوان الگویی برای سایر محله ها و شهرها نیز موردتوجه قرار گیرد.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
تحلیل مفهوم سازگارسازی در بناهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود زبان مشترک و تعریف مورد توافقی از اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده در هر حوزه ی دانشی، لازمه ی احاطه بر ابعاد مختلف آن و پیشبرد آن در ادبیات ملی و بین المللی و رسیدن به فهم مشترک در روابط حرفه ای و آکادمیک است. استفاده ی مجدد از بناهای تاریخی به عنوان روشی پایدار در حفاظت از آن ها، با مجموعه مداخلاتی همراه است که با عناوین گوناگونی مورد اشاره قرار می گیرند. وجود واژگان و اصطلاحات گوناگون در زمینه ی مداخلات کارکردی و کالبدی در بناهای موجود و بناهای تاریخی و کاربرد آن ها به صورت مترادف و بعضاً اشتباه، مسئله ای است که ممکن است فضایی سردرگم در مباحث مربوطه ایجاد کند. هدف این مقاله بررسی این اصطلاحات و مفاهیم و تبیین نقش و کاربرد هریک و روابط میان آن ها است. در این پژوهش، از یک روش تحلیل مفهوم سیستماتیک برای شفاف سازی اصطلاحات مربوط به سازگارسازی استفاده شده است. ابتدا محدوده ی مورد نظر از واژگان پرکاربرد در دامنه ی گسترده تری از مفاهیم حفاظت معماری، تعیین شد و در قالب چارچوبی از رویکردها، سطوح مداخلاتی، برنامه های سازگارسازی و راهبردها ارائه شد. سپس کاربرد اصطلاحات مرتبط تر به صورت ویژه در یک مرور ادبیات به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفتند. «استفاده ی مجدد سازگار» متداول ترین اصطلاح است که مجموعه ای از مداخلات کالبدی و کارکردی در ابعاد مختلف پایداری را دربر می گیرد. واژگان «نوسازی»، «توان بخشی» و «بهسازی» متداول ترین اصطلاحات در مداخلات کالبدی هستند و به طور غالب با اهداف زیست محیطی انجام می شوند. در این میان تغییرات مربوط به سیستم های ساختمانی بیشتر با عنوان بهسازی و تغییرات ساختاری با عنوان توان بخشی شناخته می شوند. اصطلاح نوسازی گسترده تر از دو واژه ی دیگر، در مورد بهبود شرایط کلی بنا در لایه های مختلف به ویژه معماری بنا در جهت تأمین استانداردهای نوین ایمنی و زیست محیطی کاربرد دارد.