مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
اکسپرسیونیسم
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های پژوهش های میان رشته ای در حوزة فرهنگ، مطالعات مربوط به نسبت دین و هنر است. در میان نهضت های دینی، «پروتستانتیسم» به دلیل گره خوردن با «جریان اصلاح دینی» از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در همین بستر فرهنگی، «اکسپرسیونیسم»، به عنوان یکی از مهم ترین مراحل تکامل اشکال هنری است. این نوشتار، درصدد بررسی وجوه ارتباط و اشتراک این دو جریان با استفاده از روش گردآوری اسنادی است. مبانی نظری در قالب بررسی موردی، با فیلم «اتاق کار دکتر کالیگاری»(1920) تطبیق داده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اکسپرسیونیسم و پروتستانتیسم، در یک وجه عام و سه وجه خاص با یکدیگر اشتراک دارند. بر این اساس می توان خوانش های دینی از آثار هنری ارائه داد. وجود تأثیر و تأثر میان دین، فرهنگ و هنر بر اساس فهم وجودی دین، وجه عام این ارتباط است. همچنین وجود اشتراک فرهنگی تاریخی، عنصر بیانی و محتوای تنش زا و تاریک در اکسپرسیونیسم، که نظیر آنها در الهیات پروتستانی نیز دیده می شود، بیانگر وجوه خاص این ارتباطند.
معماری کیوبیک و معماری مسکونی مدرن در ترکیه و ایران (دهه 1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
71 - 86
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به معماری مدرن در کشورهای ترکیه و ایران، گفتمان «خانه مدرن» بخش عمده ای از فرهنگ معماری این دو کشور است. آرمانگرایان معماری مدرن در غرب، معماری مسکونی را جوهره معماری مدرن معرفی می کردند و آن را موضوعی مهم و قابل توجه می پنداشتند و طبیعتا این دیدگاه در فرهنگ معماری ترکیه و ایران در اوایل قرن بیستم تاثیرگذار بوده است. لذا بررسی تاثیرات معماری مدرن بر معماری مسکونی این کشورها و علت بروز شباهت ها و تفاوت های آنها ضروری است لذا این نوشتار بر آن است این تاثیرات و علت آنها را مورد مطالعه قرار دهد. این پژوهش با هدف، تاثیر معماری کیوبیک بر معماری مسکونی مدرن در ایران و ترکیه و مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی دو کشور در اوایل قرن بیستم است. در این تحقیق تفاوت ها و شباهت های موجود در عوامل زمینه ساز و نیز تحولات معماری مسکونی در دو کشور مورد پرسش قرارگرفته است. همچنین سعی شده از این طریق، زمینه مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی در دهه 1930، دو کشور فراهم شود. در این پژوهش از روش تحقیق، تطبیقی-تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. جهت بررسی تطبیقی، سه بنا از ایران و سه بنا از ترکیه انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد، مقایسه تطبیقی معماری مسکونی از جنبه های مختلف در دوره جمهوری و پهلوی اول، تشابه کلی در پیروی از جریان باوهاس و اکسپرسیونیسم در ظهور فرم های اساساً بدیع و تازه در معماری مسکونی این دوره وجود دارد. خانه های کیوبیک ویژگی های ساختاری و شکلی(فرمال) متفاوتی دارند. ساختار سازماندهی پلان های کیوبیک را می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد: پلان های دارای صفه مرکزی، صفحه درونی، صفه بیرونی و بدون صفه که رابطه دوسویه ای با سنت معماری گذشته این کشورها دارد.
بررسی و تحلیل مکتب اکسپرسیونیسم در رمان ارمیا از رضا امیرخانی
حوزه های تخصصی:
هنر قرن بیستم را به گونه ای عام اکسپرسیونیسم نامیده اند که در سال های جنگ جهانی اول به اوج خود رسید. در این مکتب نویسنده بر آن است تا احساسات درونی خود را در پاسخ به واقعیت بیرونی منعکس کند. هسته مرکزی داستان های اکسپرسیونیستی انسان است. انسانی که در جست وجوی بهشت گمشده خویش، در مقابل ظلم و تجاوز می ایستد. این مبارزه و پایداری می تواند آثار اکسپرسیونیستی را تحت عنوان ادبیات مقاومت قرار دهد. رضا امیرخانی، نویسنده جوانی است که آثار وی در حوزه ادبیات مقاومت قرار دارد. در آثار وی همچون داستان های اکسپرسیونیستی انسان مبارز هسته مرکزی داستان است. این آثار که در قالب رمان مدرن نگاشته شده اند و نویسنده با درهم شکستن برخی از قراردادهای سنتی داستان نویسی ایرانی، از تکنیک های مدرن در پیشبرد داستان بهره برده است. در رمان ارمیا، شخصیت جوان و جویای عدالت داستان به کمک هم رزمانش در پی مبارزه با ظلم و دگرگونی دنیای فعلی است تا بتواند جامعه ایده آل مدّنظر اکسپرسیونیسم را پایه ریزی کند. مخالفت با نسل گذشته (پدر و مادر)، رد عقاید مادی گرایانه اطرافیان و نفی مدرنیته و قالب های سنتی با هم، بیان احساسات درونی شخصیت ها و فشار اجتماعی حاکم بر زندگی آنها در رمان ارمیا، همگی نشان دهنده تأثیر پذیرفتن امیرخانی از مکتب اکسپرسیونیسم است.
زیبایی شناسی اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم در سروده های مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم دو مکتب مهمّ هنری در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بیستم است که توانست در ادبیّات نیز اندیشمندانی را به تکاپو وادارد. مسائل مهمّ انسانی، جهش های بزرگ صنعتی، جنگ، استثمار و هزاران بحران بزرگ دیگر دست مایه بسیاری از آثار بزرگ و ماندگار هنری شد. ایران و خاورمیانه نیز همانند دیگر کشورهای پرآشوب قرن از تنش ها و پیامدهای خارجی و داخلی این بحران ها درامان نبودند. مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب دو نماینده هنر ایرانی و عراقی هستند که هم صدا با دیگر هنرمندان، تنهایی و انزوای انسان در قرن آشوب زده را ترسیم کردند و با به تصویرکشیدن تابلوهایی از جنس واژه و خیال، به آرزوی آزادی، مجال پرواز دادند. در نوشتار پیش رو با توجّه به حال و هوای سروده ها، نقاط اشتراک آن ها با برخی از آثار نقّاشی در سبک های مورد نظر بررسی شده است. سروده ها با توجّه به درون مایه آن ها در دو سبک نقّاشی مورد نظر دسته بندی شد. جستار حاضر درپی گزینش و بازنمایی زیبایی شناختی تصاویر امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی است. با توجّه به پژوهش پیش رو، اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب تصویرسازانی در هردو سبک هنری هستند؛ ولی تصاویر برساخته خیال سیّاب با همه درد و رنج دورانش به سبک امپرسیونیسم و اخوان ثالث به اکسپرسیونیسم گرایش بیشتری دارد. دلیل این امر، توجّه شاکر سیّاب به محیط زیست پیرامونش یا همان دیده های ملموس او و تمایل اخوان به تاریخ است. از همین روی، ذهنیت مبهم تری در تصاویر شعری اخوان دیده می شود.
بررسی مؤلفه های مکتب اکسپرسیونیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بینی انسان در آغاز قرن بیستم ، تحت تأثیر جنگ جهانی اول ، دستخوش دگرگونی هایی می شود و در پی آن ، هنر این عصر نیز چهره ای دیگرگون می یابد. انسان در این دوران ، انسانی است مرگ اندیش و تلواسه و تشویش بر وجود او سایه افکنده است. رهاورد این فرایند در هنر ، اکسپرسیونیسم است که به عنوان مکتبی هنری ، به بازنمایی وضعیت یاد شده می پردازد و آثاری را به عرصه هنر عرضه می دارد که با آثار دوره های پیشین تفاوت هایی آشکار دارند. این مقاله کوشیده است با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی - تحلیلی ، مؤلفه های مکتب اکسپرسیونیسم را در رمان همنوایی شبانه ارکستر چو ب ها ، اثر رضا قاسمی، بررسی کند تا ضمن کمک به درک بهتر جنبه های اکسپرسیونیستی داستان، به معرفی بیشتر این اثر به عنوان الگویی متفاوت در زمینه رمان نویسی فارسی بپردازد. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که نویسنده از مؤلفه هایی همچون بیان ترس ، مسائل روانی، سردرگمی ، اعتقادات و باورها، روابط عاشقانه و پرداختن به شگردهایی مانند پیشگویی ، ایجاد بحران هویت ، تحریف واقعیت ، مسخ ، تاکید بر درهم ریختن فرم و بی توجهی به قواعد نگارشی بهره برده است و در به کارگیری برخی از این مؤلفه ها، از بن مایه های مکتب اکسپرسیونیسم که در نمایشنامه نویسی و به ویژه سینمای اکسپرسیونیستی آلمان دیده می شود، متأثّر بوده است؛ ترس از مرگ، استفاده از ظرفیت فضاهای تاریک و نورپردازی ، ایجاد اختلال در شخصیت راوی توسط سایه او و پیامدهای آن که به مشکلاتی همچون خود ویرانگری و بحران هویت منجر می شود، ازجمله این موارد است؛ افزون بر این ، ردپایی از نیم نگاه نویسنده به نقاشی اکسپرسیونیستی نیز در رمان به چشم می خورد که این ویژگی جلوه ای خاص به اثر قاسمی بخشیده است.
تحلیل تطبیقی شعر «آی آدم ها» ی نیما یوشیج و نقاشی «فریاد» ادوارد مونک با تأکید بر مؤلفه های اکسپرسیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
49 - 72
حوزه های تخصصی:
هنر مدرن پدیده ای است که با تشکیک در قراردادهای سنتی فرهنگ و تمدن غربی و همچنین پیچیدگی و انعطاف دنیای معاصر آغاز شد. این پدیده در تقابل با قوانین و سنن پیشین است و تلاش دارد تا به چیرگی و مهارت انسان بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز تنوع طلبی های روانی و روحی او کمک کند. یکی از جلوه های هنر مدرن، مکتب اکسپرسیونیسم است که جریانی هنری و ادبی در اوایل قرن بیستم میلادی به شمار می آید. اساس این مکتب بر درون گرایی، فرار از واقعیت و طغیان برضد قراردادهای سنتی قرار دارد و به دلیل ماهیت فرامرزی و توجّهش به مخاطب عام، مورداقبال و تأیید هنرمندان و اندیشمندان قرار گرفت. نیما یوشیج، شاعر معاصر ایران که به دلیل تقابل با سنت ها و قواعد کهن و نیز طرح امکانات معنایی و تنظیمات ساختاری تازه در شعر فارسی او را بنیان گذار شعر مدرن ایران می دانند، اشعاری سرود که نمونه ی بارز سنت ستیزی و نوآوری در ادبیات فارسی بود. در مقاله ی پیش رو شعر «آی آدم ها»، سروده ی نیما یوشیج، را با یکی از نقاشی های معروف اکسپرسیونیستی به نام «فریاد»، اثر ادوارد مونک نروژی، با شیوه ای کیفی و تحلیلی - تطبیقی بررسی می کنیم. هدف مقاله، تحلیل مؤلفه های اکسپرسیونیستی و مشترک در دو اثر است تا نشان دهد که شعر آی آدم ها نه تنها شعر مدرنی است؛ بلکه رگه های اکسپرسیونیستی فراوانی دارد.
زیبایی شناسی سایه پردازی در فیلم-نوآر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سایه در فیلم، یک مفهوم تکنیکی و محتوایی است که گستردگی ابعاد آن در تاریخ سینما، موجب پدیدارشدن تحلیل های بسیار متنوعی گشته است. این مسئله که سایه پدیده ایست قابل خوانش و تحلیل آنها از ضرورت بالایی برخوردار است، فرض کلیدی این مقاله می باشد که به موجب آن به سئوالاتی مانند مفاهیم و کارکردهای ساختاری سایه در فیلم چیست؟ و آیا سایه از ابعادی فرهنگی در هر دوره تاریخی برخوردار بوده است؟، پاسخ داده خواهد شد. سایه بخشی از میزانسن فیلم به شمار می آید و در نتیجه تحلیل سایه، بخشی از نقد میزانسن است. این مقاله نخست با ارائه پیشینه ای از پیدایش و بهره گیری ادبی از سایه، پیش زمینه های فرهنگی- نمایشی سایه را بررسی می نماید. سپس با استفاده از روش نقد میزانسن و با توجه به زمینه های تاریخی، به تحلیل مفاهیم سایه در دوران سینمای کلاسیک تا آغاز دهه1960 و با تاکید بر فیلم نوآر می پردازد، به برخی از مهم ترین نمونه های سبکی سایه پردازی اشاره خواهد کرد و با تاکید بر اینکه فرم و اندازه سایه در برگیرنده مفاهیمی پنهان در ارتباط با کاراکتری است که سایه را آفریده، به خوانش این مفاهیم می پردازد.
تأثیر گوستاو مالر بر آهنگسازان مکتب دوم وین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نوشتار این مقاله بررسی آثار و زندگی موسیقایی گوستاو مالر آهنگساز اتریشی اواخر رومانتیک و تأثیر آن بر آهنگسازانی همچون آرنولد شوئنبرگ، آنتون وِبِرن و آلبان بِرگ است. در تاریخ موسیقی، پس از بزرگانی نظیر هایدن، موتسارت و بتهوون که در دوره کلاسیک در شهر وین مشغول بکار بوده و به آهنگسازان مکتب وین معروف شدند، در اوایل قرن بیستم نیز این شهر شاهد تجمع و ظهور آهنگسازان مهمی همچون شوئنبرگ به همراه دو شاگردش - وبرن و برگ- بود که به سبب نفوذ آثار و عقاید هنری شان در مجامع موسیقی به آهنگسازان مکتب دوم وین شهرت یافتند. مکتب دوم وین، مانند سایر مکاتب هنری، در شاخصه های پیشرفت به یک زنجیره تاریخی قبل از خود متصل می شود. این مقاله در کارکردی مقایسه ای و انطباقی نشان خواهد دادکه آهنگسازان این مکتب در برخورد با عناصری نظیر بافت موسیقی، هارمونی، ارکستراسیون و سایر عوامل موسیقایی پیرو تفکر مالر بوده اند. البته در این رهگذر، مشخص می شود که مالر هم در آثار متأخر خود به نوعی متأثر از فعالیت های این مکتب و خصوصاً شوئنبرگ بوده است؛ اما در رویکرد کلی این مقاله نشان می دهد که مکتب دوم وین و منسوبین آن ها همگی در فراشد موسیقی به مالر و تفکر هنری او ارتباط می یابند.
جلوه پذیری اکسپرسیونیستی سازواره های زبان و معنا در سروده های عائشه أَرناؤو ط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
26 - 45
در میان شیوه های پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزاره گری پدیده ها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم می آیند-عدول می کند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورت های عینی پدیده ها را در ذهن گزاره کرده و چون خواب گزاری از آن ها تعبیر می کنند؛ جریانی پرهیجان که در مقابل هر ساختار از پیش تعریف شده ای می ایستد و کُرنش می کند . این رویکرد با ظرفیت های گسترده خود، فرصت بسیار مناسبی را برای بازنمایی تصویری برون فکنانه از جهان درون و برون انسان معاصر فراهم ساخته است. در این میان، از جمله چهره هایی که در ساحت شعر، سروده های پرانطباقی را با مبادی این مکتب برجای نهاده، عائشه ارناؤوط (زاده 1946م)، نویسنده و شاعر سوری-آلبانیایی است. اشعار او در دو بخش فرم و محتوا، نمودهای برجسته ای از ادبیات آبستره را ارائه بخشیده اند. از این رو، این قلم می کوشد تا در جستار حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، برساخت های زبانی و محتوایی سروده های این شاعر معاصر عربی را بر اساس مؤلفه های اکسپرسیونیسم واکاود. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون-فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.