فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.
میزان تأثیرپذیری حس تعلق در محله های قدیمی با تآکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی شهر دزفول مطالعه موردی : محله قلعه، محله رودبند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
48-59
حوزههای تخصصی:
بافت های سنتی، برخلاف اغلب بافت های امروزی به دلیل نحوه طراحی، ساختار اجتماعی و سایر عوامل، بسیاری از نیازهای اجتماعی و روانی ساکنین خود را تأمین می کردند و پاسخگویی بهتری نسبت به بافت های امروزی داشتند . از طرفی محیط و فعالیت های اجتماعی تأثیر مهمی درشکل گیری مفاهیم اجتماعی و از جمله حس تعلق ساکنین دارند؛حس تعلق علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می شود می تواند در مکان زندگی فرد به وجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه میزان تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی با تأکید بر ابعاد کالبدی واجتماعی(مطالعه موردی: محله قلعه، محله رودبند) می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از لحاظ ماهیت بنیادی و از نوع کاربردی است، در ابتدا نظرات مدیران و کارشناسان در رابطه با میزان تأثیر پذیری حس تعلق به صورت مصاحبه ای انجام شده و سپس به شیوه ی کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار QDA عوامل تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی و با استفاده از نرم افزار PLS به بررسی یکسان بودن تأثیر حس تعلق پذیری پرداخت و آن را به صراحت رد کرد و چنین نتیجه گرفت که تأثیرعوامل مطرح شده (عوامل طبیعی، عوامل کالبدی، ساماندهی فضایی، ساماندهی فعالیتی، عوامل فردی، عوامل ذهنی، عوامل اجتماعی) برمیزان حس تعلق پذیری در این دو ناحیه متفاوت می باشد.
تبیین عوامل مؤثر بر ابهام در تاریخ گذاری بناهای مذهبی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اصلی شناخت هویت هر بنا، دست یابی به تاریخ بناست. تاریخ یک بنا به معنای شناخت بنا در بستر تاریخی آن است، به گونه ای که بتواند در ارتباط با زمینه شکل گیری اش به طور کامل فهم شود. مرور آنچه در ارتباط با نحوه شناخت مبدأ تاریخی بناهای مذهبی ایران به ویژه در دوره مغول (سده هفتم و هشتم هجری قمری) نگاشته شده است نشان می دهد، محققین و به ویژه شرق شناسانی که در باب معماری این دوره پژوهش و اظهارنظر کرده اند، به رغم تلاش های ارزنده شان، به دلیل نداشتن آشنایی عمیق با بستر جغرافیایی طبیعی ایران از یک سو، و رخدادهای سیاسی مذهبی از سوی دیگر و همچنین در دسترس نبودن بسیاری از متون و منابعی که امروزه می تواند در اختیار محققان قرار گیرد، نتایج مطالعاتشان با خطاهایی همراه بوده است. به همین دلیل، موارد مبهم زیادی در پژوهش های انجام شده بر ابنیه این دوره دیده می شود که گاه نتایج مطالعات قبلی را زیر سوال برده است. به همین منظور مقاله حاضر در پی شناخت دلایل ایجاد ابهام در تاریخ گذاری بناهای این دوره است. این که چه بر بناهای این دوره گذشته است و چه تاثیری برآنها داشته است که تا بدین حد محققان را با خطا مواجه ساخته، موضوع پژوهش است و در این راستا مصادیق متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. پژوهش مورد نظر پژوهشی کیفی است؛ که در برخورد با داده های پژوهش از شیوه توصیفی و تحلیلی بهره می برد. بر این اساس نگارندگان، نخست به بررسی و مطالعه کالبد بناهای منتسب به دوره ایلخانی پرداخته و سپس با مراجعه به متون و منابع تاریخی تلاش کرده اند به شناخت دقیق تری از دلایل ایجاد ابهام در کار پژوهشگران پیشین برسند. از این رو به منظور پرهیزدادن دیگر پژوهندگان تاریخ معماری، بر آن بوده است تا با دسته بندی عمده خطاهای صورت گرفته به الگویی برای تاریخ گذاری دست یابد. نتایج پژوهش نشان می دهد عمده خطاهای صورت گرفته تحت تأثیر تغییرات ابنیه این دوران، چه در سازماندهی فضایی بنا، چه در الحاق تزئینات در ادوار بعدی و چه در استفاده از کتیبه های مختلف به کار رفته در این گونه بنا بوده است، که عمدتاً می توان گفت با انگیزه های سیاسی مذهبی انجام می پذیرفته است.
نقش ضوابط در تحولات مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر تاریخی مسکن نشان دهنده تغییرات گستره ای در این حوزه است که این سوال را به ذهن می آورد که چه عواملی مسکن را دگرگون کرده اند. گرچه مطالعات بسیاری برای پاسخ به این پرسش انجام گرفته، اما جای پرداختن به نقش ضوابط در این تحولات خالی است. این پژوهش با هدف ریشه یابی چگونگی تغییر مفاهیم مسکن به بررسی تحوّلات روی داده در سیر تاریخی و عوامل محرک آن پرداخته و بر این است تا علت تغییر سازمان فضایی خانه های سنتی و تبدیل آن به سازمان فضایی مسکن امروز تهران را شناسایی کرده، نقش ضوابط در این تحولات را روشن سازد. بنابراین با بهره گیری از روش تحلیل محتوا به مرور سیر تحوّلات مسکن تهران در دو مقیاس شهری و معماری و حوزه های توده-فضا و همچنین سازمان فضایی پرداخت و با روش استدلال منطقی علل تحول را واکاوی نمود. در یافته های این پژوهش مسکن الگو-محور و ضابطه-محور به عنوان نماینده تفاوت در مواجهه با مسکن معرفی شدند و نشان داده شد که وضع ضوابط نقش کلیدی در تغییرات مسکن داشته است. نتایج نشان می دهد از آنجا که ضوابط مبنای شکل گیری مبتنی بر فرهنگ ندارند، تسلط آنها بر تحول سازمان فضایی، جهت دهنده شیوه زندگی و فعالیت ها است و از طرف دیگر مبانی نظری معماری را تحت تأثیر قرار می دهد.
ارزیابی رابطه آموزش دانشگاهی و فعالیت حرفه ای در رشته های معماری و شهرسازی؛ نمونه تفصیلی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43 - 54
حوزههای تخصصی:
وجود فاصله میان آموزش دانشگاهی و فعالیت حرفه ای در رشته های معماری و شهرسازی در ایران مسئله ای جدی و رو به رشد است. مطالعه دقیق این فاصله، علل و وجوه مختلف آن و همچنین ارزیابی صحیحی از انتظارات و رویکردهای طرفین، لازمه اصلاح وضع موجود و دستیابی به فضای عمومی سالم در این رشته ها است. ابتدا عمق آسیب موجود، وجوه و دلایل مختلف آن و اهمیت تلاش برای اصلاح آن از مصاحبه با صاحبنظران حرفه و برخی مسئولین ارگان های دولتی و دانشگاهی روشن می شود. سپس ارزیابی دقیقی از وضعیت دانش آموختگان، با ارائه پرسش نامه ای در دفاتر حرفه ای انجام می شود، که نتایج آن به صورت قیاسی با پرسش موازی از دانشگاه، در محدوده اساتید و دانشجویان، و نگاهی به فضاهای آموزشی و حرفه ای در کشورهای دیگر مورد بررسی تفسیری قرار می گیرد. در نتیجه این پرسش مشخص می شود که بیشترین مشارکت دانش آموختگان این رشته ها در فعالیت حرفه ای در تهیه مدارک است و از سطح تخصصی پایین تری نسبت به کشورهای دیگر برخوردار است، توانمندی دانش آموختگان از نظر دانشگاه نزدیک به متوسط و از نظر حرفه ، به خصوص در زمینه دانش فنی و اجرایی و دانش علمی و حقوقی، بسیار ضعیف است و همچنین مهمترین معیارهای دفاتر بر خلاف کشورهای دیگر بر موضوعات اخلاق و انگیزه متمرکز است.
تاثیر فرم در معنای مکان آموزشی بر اساس نظریه وندر کلیس و کارستون (مطالعه موردی: مدارس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس به عنوان فضای آموزشی از دیرباز نقش پر رنگی را در جامعه داشته اند و ویژگی هاى معمارى آنها، در کنار دیگر ویژگی هاى محیطی، عواملی بر ایجاد معنای مکان بوده که در این میان می توان از "فرم" به عنوان یکی از این عوامل نام برد. هدف این تحقیق تحلیل و بررسی نقش فرم در جهت دهی معنای مکان آموزشی و مقایسه آن در گذر زمان بر روی مدارس تبریز می باشد. این پژوهش از تحقیقات کاربردی و از منظر ماهیت، در مجموعه پژوهش های کیفی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایش های میدانی می باشد. ابتدا با کمک مبانی نظری – بر اساس نظریه وندرکلیس و کارستون- جایگاه فرم را به عنوان یکی از مولفه های تاثیرگذار در معنای مکان مشخص نموده و با تکنیک تحلیلی-مقایسه ای به بررسی نمونه های موردی می پردازد. نتایج حاکی از آن است که با گذشت زمان ؛ مدارس معاصر نسبت به مدارس سنتی و تاریخی بخاطر تغییر فرم معنای محیطی خود را از دست داده اند و بیشتر به صنعتی سازی براساس فرم های ثابت پیش مهندسی گرایش پیدا کرده اند؛ و نتایج نشان داد فرم در ایجاد معنای محیطی و مکانی نقش و تاثیر مهمی دارد.
مکانیابی پناهگاه های اضطراری چندمنظوره با رویکرد پدافند غیرعامل (نمونه موردی:شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
66 - 84
حوزههای تخصصی:
در جنگ های اخیر، دارایی های حیاتی و حساس که در شبکه فعالیت های کشور نقش کلیدی ایفا می کنند، در زمره اولین اهداف مهاجمان هستند. بنابراین باید جان انسان های مجاور و پیرامون این دارایی ها حفظ شوند، یکی از راه های تأمین این هدف، احداث پناهگاه هایی امن جهت حفظ جان مردم در زمان بحران ها می باشد. اما پناهگاه درصورتی که به شکل تک منظوره احداث شود، و صرفاً در زمان صلح مورد استفاده قرار گیرد، صرفه اقتصادی چندانی نداشته و پایداری این کاربری را به مخاطره می اندازد. برطرف کردن این مشکل با احداث پناهگاه های چندمنظوره میسر می گردد. در این پژوهش، ابتدا لایه های اطلاعاتی مربوط به دارایی ها، حریم ها و شاخص ها شناسایی گردید. لایه دارایی ها و حریم ها در نرم افزار GIS بر یکدیگر برهم نهاده منطبق شده و پتانسیل های لازم برای استقرار پناهگاه بدست آمدند. در مرحله بعد میزان ضرایب اهمیت شاخص ها با استفاده از روش AHP بر پتانسیل های حاصل شده اعمال گردید و اولویت بندی از مکان ها ارائه گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که 16 مکان به عنوان پناهگاه مناسب در نظر گرفته شده اند و پناهگاه ها در مجاورت دارایی ها با کاربری های آموزشی، مذهبی و یا پارکینگ (با مساحت حداقل 300 مترمربع) به صورت چندمنظوره در نظر گرفته شده اند.
واکاوی نقش نهادهای مذهب پایه در توسعه اجتماع محله ای نمونه موردی: محله ششگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای مذهبی، گروهی از نهادهای اجتماعی هستند که هدفشان برآورده ساختن نیازهای دینی و مذهبی جامعه است. یکی از نهادهای مذهبی که در جوامع اسلامی حضوری فعال دارد، نهاد مسجد است. مسجد به عنوان اصلی ترین بنا در شهرهای اسلامی، دو هدف عمده دارد. هدف مذهبی: یعنی پرستش و عبادت خدا به صورت جمعی و هدف اجتماعی: یعنی ایجاد اتحاد در درون اجتماع و تقویت روابط اجتماعی. هدف از این پژوهش، شناسایی نقشی است که نهادهای مذهبی و به ویژه مساجد می توانند در توسعه اجتماعات محلی داشته باشند. روش شناسی پژوهش، رویکرد توصیفی–تحلیلی است. در قسمت چارچوب نظری و ادبیات موضوع از روش اسنادی استفاده شده است و یافته های پژوهش نیز با استفاده از روش میدانی و تهیه پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنان محله ششگلان در منطقه ده شهرداری تبریز است که برای به دست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. بر این اساس و با توجه به جامعه آماری، حجم نمونه شامل 150 نفر و واحد تحلیل در این پژوهش، فرد است. فرضیه پژوهش بر این استوار است که بین نهادهای مذهبی و توسعه اجتماعات محلی ارتباط معناداری وجود دارد. برای تعیین این ارتباط، از آزمون ضریب کندال و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مقدار ضریب کندال در بین تمامی مؤلفه های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی بیش از 60 درصد و مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نیز بیش از 65 درصد است که این امر بیانگر رابطه مثبت و معناداری میان مؤلفه¬های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی است.
چوگان و نقش جهان؛ واکاوی دوباره فرهنگ و هویت معماری ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
253 - 273
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شناخت صحیح هر فضا علاوه بر تجزیه و تحلیل فنی و معمارانه آن، نیازمند بررسی عوامل پیدایش، کاربران و فعالیت های درون فضا(جنبه های محتوایی) به عنوان مؤلفه های هویت بخش آن می باشد، مطالعه و جستجوی عوامل فوق سبب شناخت جامعتری از هویت هر اثر می گردد. اسناد تاریخی گویای رواج افتخارآمیز چوگان در دوره صفوی – به خصوص در پایتخت دوم (اصفهان) - و اهمیت آن به عنوان بازی رسمی دربار است. تا جایی که سیاحان از میدان نقش جهان با عنوان میدان چوگان و سواری یاد کرده و هر یک به طریقی از چوگان باختن شاه و نظامیان و شهروندان سخن رانده اند. از این رو ضمن واکاوی و ارزیابی جنبه های هویت بخش بازی چوگان، اجزای اصلی درون میدان نقش جهان به روایت سیاحان شناسایی و دسته بندی شده و ضمن بررسی عملکرد و جمع بندی آن ها و پژوهش هایی که در این زمینه انجام شده است، جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهشی ذیل مورد تحلیل قرارگرفته است؛ اول آنکه شناخت دقیق ابعاد پنهان بازی چوگان به عنوان عامل هویت بخش میدان نقش جهان چگونه سبب احیای ارزش های اصیل آن می شود؟ و دوم، حفظ عملکرد اجزای درون میدان نقش جهان (نهر آب، ردیف درختان، کفسازی، دروازه های سنگی)، چگونه کیفیت ها و ارزش های تاریخی و اصیل فضای شهری آن به عنوان یک میراث منحصر بفرد را نظام می بخشد؟ در این راستا با توجه به دلایل مطروحه، از آنجا که برگزاری بازی چوگان در میدان نقش جهان، همراه با روایتگری و موسیقی، مهمترین رویداد مکرر شهری در میدان نقش جهان است، تمامی جزئیات فضای باز درون میدان ازجمله ردیف درختان سایه انداز در مجاورت جداره میدان، نهر آب وکفسازی پیرامونی، با هدف فراهم نمودن بالاترین مطلوبیت و ایجاد آسایش اقلیمی در فضای پیرامون میدان چوگان جهت برگزاری آن، درحکم یک سناریوی واحد سبب نظام بخشی ارزش های اصیل میدان نقش جهان می شود.
طراحی مقرنس نو با الهام از ساختار پوسته انار
حوزههای تخصصی:
بشر همواره به دنبال جستجوی پاسخ تمامی سوالات خود، بهترین پاسخ را از طبیعت دریافت کرده است چرا که طبیعت بصورت کاملا هوشمندانه تمامی عناصر دارای نقص را در طول زمان از چرخه حیات حذف کرده و بهینه ترین گزینه ها را نگه می دارد. از این رو، محققان در حوزه های علمی متعدد، طبیعت را منبع قوی مطالعه و الهام برای رسیدن به کشفیات جدید دانستهاند. معماران متعددی در طراحی های خود از ساختارهای موجود در طبیعت، که به جرات می توان گفت کاملا بهینه و بینقص میباشند، الهام گرفتهاند. حال سوال این است که چگونه می توان از ساختار پوسته خارجی انار در راستای طراحی مقرنس نو در یک پوسته بهره برد؟ برای فرض، به نظر می رسد از ویژگی های فیزیکی و هندسی پوسته انار(mesocarp)، میتوان الگویی به دست آورد که درعین ارائه الگوی هندسی بدیع، در ایفای نقش سازه ای، عملکرد بهینهای داشته باشد. این تحقیق از نوع تحقیق کاربردی می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با مطالعه ویژگی های پوستهها و مقرنسها و نیز ویژگیهای فیزیکی و هندسی پوسته انار و تحلیل آنها به الگوی بهینهای برای ایجاد یک هندسه مقرنس نو که در عین حال میتواند در بردارنده نقش سازهای نیز برای پوسته باشد، دست یافتیم. در الگوی پیشنهادی، نمونه ای از مقرنس بدیع نامنتظم بر روی پوسته ای دارای دندانه های سخت کننده با الهام از ویژگیهای بررسی شده ساختار پوسته انار ارائه شده است.
ارزیابی اثرات نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد بر مصرف انرژی در بخش مسکونی نمونه موردی : محله آقاجانی بیگ شهر همدان
منبع:
هویت محیط دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
45 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه ساماندهی قسمت هایی از شهر ها که در اثر گذشت زمان دچار فرسودگی شده اند و همچنین کاهش مصرف انرژی در شهرها از مسائل مهم برنامه ریزان شهری است. این امر می تواند تأثیربسزایی کاهش هزینه های مصرفی و عوارض زیست محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی داشته باشد . نتاج بدست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد همراه با افزایش تراکم بافت می تواند در کاهش مصرف انرژی موثر باشد از چرا که مصرف گاز جهت گرمایش در این اقلیم سهم بیشتری از مصرف انرژی دارد و نتایج تحلیل همبستگی نشان داد مصرف گاز با تعداد طبقات و عمر بنا رابطه معکوسی نشان می دهد از طرفی مشاهده شد با تغییر کالبدی بافت و بدنبال آن تغییر ترکیب اجتماعی خانوارهای ساکن در بناهای نوسازی شده ، میانگین سنی کمتر و میانگین سطح درآمدی بیشتر می گردد و بررسی ها نشان داد این شرایط در افزایش مصرف انرژی تاثیر محسوسی دارد . اما از برایند عوامل موثر در کاهش و افزایش مصرف انرژی در این پژوهش مشخص شد مصرف انرژی در بخش آپارتمانی حدود 19/88% متوسط مصرف در بخش فرسوده و حدود 14/87% متوسط مصرف بخش غیر فرسوده و غیرآپارتمانی را نشان می دهد .
مدیریت شهری و کاربرد سیستم (GIS)
حوزههای تخصصی:
امروز یکی از مسائل عمده شهرهای کشور، فقدان مدیریت واحد شهری و عدم هماهنگی بین ادارات و سازمان های مختلفی است که در امور مختلف شهروندان نقش دارند و در این ناهماهنگی ها شهروندان که پرداخت هزینه های شهری بر دوش آنان است بیشترین زیان را متحمل می شوند. لذا شهرداری ها اگر نتوانند اطلاعات روز خود را با سرعت و دقت به دست آورند در حل مسائل شهری برنامه ریزی و تأمین منابع درآمدی با مشکل روبه رو می شوند. سیستم اطلاعات جغرافیایی همانند بازویی برای مدیریت شهری عمل می کند و می توان پیش بینی و برنامه ریزی لازم را با به کارگیری روش ها و مدل های جدید عملی نمود. سیستم اطلاعات مکانی در امور شهری و شهرسازی، در بخش هایی مانند کاربری اراضی، جمعیت، خدمات شهری، مدیریت زمین و مسکن، معماری، بافت های فرسوده و تاریخی، تأسیسات و تجهیزات شهری، ساخت وساز، حمل ونقل و ترافیک، گردشگری، اطلاعات عمومی شهری و آموزش و آمار، کمک فراوانی به مدیران شهری، شهرسازان و مشاوران طرح های توسعه منطقه ای و شهری، برای تحلیل وضع موجود و برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت می کند.
تحلیل تطبیقی شاخص های کالبدی شهر ایمن در کلانشهر اهواز با استفاده از Geoda و GIS (مطالعه موردی: محله های کیانپارس، گلستان و سپیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
55 - 77
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر برای ایجاد، حفظ و افزایش ایمنی در شهرها راه های متفاوتی به کار گرفته شده است. از مهمترین آن ها که در بسیاری از شهرها، به ویژه در شهرهای توسعه یافته بکار برده می شود. شناسایی شاخص های شهر ایمن و ارتقاء سطح آنها در جهت ایمنی سازی می باشد. به عبارتی پیشگیری قبل از درمان است. این پژوهش درصدد است به تحلیل و ارزیابی شاخص های کالبدی شهر ایمن در محلات کیانپارس، گلستان و سپیدار در شهر اهواز بپردازد. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، نظری- کاربردی و روش مطالعه ی آن توصیفی – تحلیلی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات پیمایشی- کتابخانه ای می باشد و در فرآیند تحلیل از نظرات خبرگان بهره گرفته شد. در این پژوهش تعداد 8 شاخص که بیشترین درجه تکرارپذیری را داشته اند انتخاب شده اند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش خودهمبستگی فضایی موجود در نرم افزارGeoda استفاده شد و برای توزیع فضایی شاخص کالبدی شهر ایمن و ارزش گذاری آن ها، از نرم افزار ArcGIS و مدل چند متغیره(FAHP)، بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده گویای آن است که 9/56 درصد بافت کالبدی محله کیانپارس در وضعیت کاملا ایمن و 5/10 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 34 درصد بافت کالبدی محله گلستان در وضعیت کاملا ایمن و 19 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 9/24 درصد بافت کالبدی محله سپیدار در وضعیت کاملا ایمن و 6/33 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار دارند.
مطالعه تطبیقی تاب آوری اجتماعی در راستای اهداف بازآفرینی شهری (نمونه موردی: محلات ایران؛ فیلیپین و مالزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
94 - 109
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل گسترش شتابان شهرنشینی، افت منزلت اجتماعی و بی توجهی به ارزش های فرهنگی موجب گسترش محلات ناکارآمد شهری شده است که یکی از بزرگترین چالش های این بافت میزان تاب آوری اجتماعی در برابر مدیریت و کنترل تغییرات می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه تطبیقی تاب آوری اجتماعی برای بازآفرینی شهری در محله های ناکارآمد شهری از جمله محله نوغان مشهد، محله اینترواروس مانیل در کشور فیلیپین و محله ملاکا تنگاه ملاکا در کشور مالزی مورد مطالعه قرار گرفته است که به دنبال بررسی روند و رویه های تاب آوری اجتماعی در سه محله و ساختار تطبیقی در محله نوغان می باشد از نظر روش شناسی مورد محور،کیفی و ابزار تحلیل تماتیک می باشد و از مصاحبه نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد و مدارک جهت مقایسه و مقوله سازی استفاده گردیده است.نتایج بررسی نشان می دهد که با بهره گیری تطبیقی به صورت مورد محور بین مولفه های سه نمونه تم اصلی و تم فرعی استخراج می گردد که ساختار پیشنهادی جهت استفاده در محله نوغان را در قالب سه مولفه مردم و ذینفعان، نهاد تسهیل گر و حفاظت از بناهای تاریخی با استفاده از ظرفیت های انطباقی و باززنده سازی کیفیت محیطی شکل می دهد.
تبیین نقش پیاده راه ها در ارتقائ امنیت در فضاهای شهری جرم خیز و ایجاد سرزندگی در بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
44 - 55
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در شهر ایجاد امنیت برای کلیه شهروندان است. این مهم ارتباط تنگاتنگی با کیفیت فضاهای شهری دارد به گونه ای که یکی از مولفه های اصلی سنجش کیفیت فضاها، بررسی میزان امنیت است. میزان امنیت در بافت های تاریخی که در قلب مناطق متراکم شهرها واقع شده اند، اهمیت خاصی پیدا می کند، چرا که کیفیت محیط زندگی بیشتر مردم در این مکانها سنجش می شود..پیاده راه ها یکی از اصلی ترین فضاهای شهری در شهرها می باشند و به دلیل ماهیت جذب افراد نقش عمده ای در سرزندگی فعالیت های شهری دارند، بنابراین می توان گفت تامین امنیت در این فضاها می تواند کمک شایانی به رشد شهر داشته باشد.به همین دلیل بررسی میزان امنیت در پیاده راه ها و ارایه اصول ارتقا آن می تواند در ایجاد شهر زنده و فعال نقش حیاتی داشته باشد. هدف این تحقیق، تحلیل میزان امنیت در پیاده راه ها می باشد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها، به روش کتابخانه ای و میدانی با استفاده از پرسشنامه و نظرسنجی از شهروندان انجام شده است. در این پژوهش، برای تحلیل پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بعد از تبدیل خیابان علم الهدی به پیاده راه، از لحاظ کالبدی، تمهیداتی در نظر گرفته شده است که در ارتقا امنیت این بافت تاریخی نقش قابل توجهی داشته است.
سهم مفهوم «مقیاس انسانی» در موفقیت طرح های شهری (موردپژوهش: طرح های مرمتی شهری تهران در دهه 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد در پی بازتعریف مقیاس انسانی، ابعاد پنهان آن را در موفقیت طرح های شهری بکاود. هدف، تقویت طرح های شهری در بافت های تاریخی با تعریف معیارهای مؤثر موفقیت است. ازهمین رو، طرح های مرمتی شهری اجراشده دهه 1380 شمسی منطقه 12 تهران به عنوان مورد مطالعه در نظرگرفته شده است. روش کیفی-کمی با به کارگیری «کدگذاری مفاهیم» در مرحله بازتعریف، «تکنیک دلفی» در مرحله انتخاب طرح ها، رتبه بندی از طریق «تحلیل سلسله مراتبی» سپس تأیید با «مشاهدات» است. پس از تفسیر کیفی مفهوم مقیاس انسانی، میزان رعایت آن در طرح های منتخب با سایر معیارها و موفقیت کلی هر طرح سنجیده شده است. نتایج حاکی است که گرچه مقیاس انسانی از مهم ترین معیارهای موفقیت است ولی بیشتر، فهم کالبدی از آن شده درحالی که ابعاد فراکالبدی همچون مشارکت، پیاده پذیری و هویت در این مفهوم مستتر است. مقیاس انسانی تأثیر متناسب و همسویی با کل معیارهای سنجش موفقیت یک طرح دارد؛ یعنی می توان از آن به عنوان حد مشترک و تام در فضاهای موفق شهر نام برد. سهم رعایت مقیاس انسانی در هر طرح، نمایانگر نسبتی قابل قبول از کل معیارهای موفقیت طرح است. با شرایط نسبی یکسان در بافت های ارزشمند تاریخی از میان معیارهای درونی مقیاس انسانی، نقش مشارکت مردمی یعنی مؤلفه فراکالبدی در موفقیت بالاترین است.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کالبدی بر حس دلبستگی به مکان در فضاهای جمعی مجتمع های مسکونی منتخب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با گسترش جوامع انسانی و ارتقای نیازهای اجتماعی بشری، ضرورت حضور در فضاهای جمعی و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقای حس دلبستگی به مکان، جهت انجام برخی از فعالیت های انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است. از بین رفتن حس دلبستگی، جدایی افراد از یکدیگر و کمبود تعاملات اجتماعی در کنار سایر معضلات شهری ماحصل دید مدرنیستی به فضا است. هدف تحقیق: طبقه بندی مؤلفه های کیفی سازنده فضاهای جمعی در مجتمع های مسکونی با تراکم متوسط شهر تهران و استخراج مؤلفه های کیفی کالبدی، فعالیتی و ادراکی و ارزش گذاری آنها در مقیاس مجتمع مسکونی و همچنین نحوه و میزان تأثیرگذاری مؤلفه های کالبدی در ایجاد حس دلبستگی به مکان هدف اصلی این پژوهش است. روش تحقیق: روش این پژوهش، ترکیبی کمی-کیفی است. به کمک راهبرد علی- مقایسه ای، میزان تأثیر ویژگی های کالبدی فضاهای جمعی مسکونی بر حس دلبستگی ساکنان بررسی شد. به منظور انجام آزمون تجربی و مطالعات پیمایشی، پس از برداشت میدانی براساس مقیاس، طبقه و شکل همنشینی فضای باز و بسته، گونه های متفاوت مجتمع های مسکونی انتخاب و از طریق بازدیدهای منظم روزانه به شیوه ثبت رفتاری و تکمیل ۳۶۱ پرسشنامه به همراه تحلیل (رگرسیون) چند متغیره از طریق راهبرد همبستگی و تحلیل مطالعات کمی با استفاده از نرم افزار SPSS19، به آزمون چندین مؤلفه و ویژگی های شخصیتی و رفتاری استفاده کنندگان پرداخته شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی اعم از «انسجام و وحدت»، «محرمیت»، «مدیریت تسهیلات و نظارت»، «عناصر طبیعی و سبز»، «غنای بصری» و «قابلیت جهت یابی و خوانایی» به ترتیب اولویت، بیشترین تأثیرگذاری را بر حس دلبستگی به مکان دارند. بنابراین طراح به عنوان خالق فضا با انتخاب مقیاس و چیدمان بلوک ها توأمان با طراحی ساختار فضاها منجر به تغییر در میزان حس دلبستگی افراد ساکن در آینده می شود.
The Role of Daylight within the Vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۳ - Serial Number ۳۷, Summer ۲۰۲۰
41 - 46
حوزههای تخصصی:
Light plays an important role in the valuation of architectural elements, and it is a factor in designing spaces. Elements have no visual identity without light. This paper is intended to analyze the lighting in the vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque with an emphasis on the role of daylight in order to find out how the designer has viewed the use of daylight in designing this mosque. The main ques tion of this research is, “what is the role of natural daylight within the vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque?”. For this purpose, the light intensity was measured in the Shabes tan and the vault of the mosque as an architectural monument using photometric ins truments. Then, the trajectory of natural light was simulated using DIALux during a whole year, and the results were analyzed indicating that the role of natural light as an identity element in exhibiting the luminance of the mihrab has been neglected, and the light intensity seems uniform and boring within the vault.
بازآفرینی بافت فرسوده شهری با تاکید براقتصاد خلاق (مطالعه موردی: محله بازار شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، توسعه اقتصادی است که با ایجاد در نظام مدیریت شهری در کنار دسترسی به خدمات، امکانات و بهره برداری از قابلیت های اجتماعی ساکنان محله مقدور می گردد. این تحقیق با سنجش مؤلفه های محرک اقتصادی خلاق، به اندازه گیری و ارائه راهکارهای پیشنهادی پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری داده ها با برداشت های میدانی و توزیع 176 پرسشنامه در میان کسبه محله بازار و ساکنین که به روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شاخص هایی که می توان در بازآفرینی محله قدیم بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق استفاده کرد عبارت اند از صنایع دستی، صنایع خلاق (صنایع فرهنگی) و صنعت گردشگری. اطلاعات به دست آمده، با استفاده از آزمون های برازش نکویی «خی دو»، «تی تک نمونه ای» و «رتبه بندی فریدمن» تجزیه وتحلیل شده است. درنهایت با استفاده از آزمون مقایسه ای دلفی مدل های راهبرد دهی، راهبردهای مناسب جهت بازآفرینی محله بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق پیشنهادشده است.
الگوهای ترکیب اندا م های بنیادین معماری مساجد شهر اصفهان در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
125 - 150
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت ترکیب بندی اندام های بنیادین مساجد دوره صفوی شهر اصفهان با تاکید بر طبقه بندی آن ها سبب می شود تا بتوان با بهره گیری از این الگوها در لایه های کالبدی و همچنین معنایی، در معماری مساجد جدید، آن ها را تداوم بخشید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف شناخت این الگوها تدوین گردیده است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی– تحلیلی بوده و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مساجد دوره صفوی اصفهان را می توان به سه دسته مساجد شبستانی، گنبدخانه ای و شبستانی- گنبدخانه ای طبقه بندی نمود که هر یک از دسته های فوق را می توان براساس اندام های اصلی و محورهای فضایی و وضعیت قرارگیری نسبت به بافت شهری به دسته های مجزا دسته بندی نمود. در طبقه بندی عنوان شده، هر الگو گسترش یافته الگوی قبلی است و در نهایت تکامل یافته ترین نوع الگو، الگویی با حفظ تعین هندسی اندام های اصلی معرفی می شود، مساجد امام و حکیم از این قبیل هستند.