فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۶۱ تا ۶٬۳۸۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر اصفهان به عنوان شهری که دارای تاریخ و فرهنگ غنی است، پتانسیل میزبانی از رویدادها در مقیاس های مختلف محلی تا بین المللی را دارد. این شهر می تواند از فرصت برگزاری رویدادها برای جذب گردشگر، تحریک بازآفرینی بافت های فرسوده و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کند. با این حال پیش نیاز برگزاری رویدادها و درنتیجه بهره گیری از منافع آن ها، فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات مناسب است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان-شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد، می باشد. در این راستا، از روش پژوهش مختلط (ترکیب کمی و کیفی) بهره گرفته شده است و اطلاعات موردنیاز از طریق روش اسنادی و میدانی (از نوع مشاهده و پرسشنامه) تهیه شده اند. ضمن اینکه جهت تحلیل داده ها و رتبه بندی مناطق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) با استفاده از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است و پس از استخراج نقشه ی رتبه بندی از نرم افزار GIS، نتایج نهایی مورد تحلیل قرارگرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از عدم تعادل و وجود شکاف میان مناطق کلان شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از زیرساخت های رویداد است به گونه ای که عمده ی زیرساخت ها در مناطق مرکزی و جنوبی تجمع یافته اند، امری که می تواند مانعی برای تبدیل شدن کلان شهر اصفهان به شهری رویدادمدار به صورت یکپارچه باشد.
تعیین منطقه شهری با استفاده از روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) و تحلیل تاب آوری مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه شهری سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 103
حوزههای تخصصی:
توسعه و گسترش شهرنشینی در قرن بیستم باعث شکل گیری سازمان های فضایی متفاوتی در الگوهای شهری و منطقه ای شده است. این پژوهش با بکارگیری روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) به تعیین محدوده منطقه شهری سمنان پرداخته است و هدف آن مشخص کردن مرز منطقه شهری سمنان براساس روابط عملکردی می باشد. از مرکز شهر سمنان حریمی به شعاع 20 و50 کیلومتر در GIS زده شده، شهر سمنان به عنوان شهر اصلی و شهرهای درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر به عنوان شهرهای پیرامونی انتخاب گردیدند. در روش اندازه گیری جریان ها، میزان جمعیت جابه جا شده بین دو شهر و میزان کالای جابه جا شده محاسبه گردیده و نمره نهایی (iT) هر شهر محاسبه گردید. شهرهای سرخه و درجزین با همبستگی متوسط، مهدیشهر با همبستگی بالا و شهمیرزاد با همبستگی خیلی بالا با شهر سمنان می باشند. در روش فاصله از مرکز برای تعیین محدوده منطقه شهری سمنان فاصله مناسبی برای حداکثر مسافتی که شهر سمنان می-تواند با حفظ ماهیت شهر- منطقه ای خود بر نقاط شهری پیرامونی تاثیر گذار باشد (فاصله راحت ترین زمان برای رسیدن به شهر اصلی) مشخص و شهرهایی که حد مطلوبی از امتیاز را داشته باشند با استفاده از این روش در محدوده منطقه شهری قرار می گیرند. از هم پوشانی نقشه های حاصل از روش های اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز در GIS، منطقه شهری سمنان، درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر تعیین گردید. سطح تاب آوری کل در محدوده منطقه شهر سمنان برابر با 3/21 و پایین تر از میانگین 3/5 می باشد.لذا محدوده شهر-منطقه در این ابعاد از تاب آوری لازم برخوردار نمی باشد.
تحلیلی بر نقش عوامل مؤثر بر پایداری مسکن در مناطق روستایی ایران (مطالعه موردی: دهستان ملاوی شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۴
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
شاخص های مسکن پایدار به عنوان یک برنامه و ابزاری ضروری برای بیان پایداری ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مسکن از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی مسکن روستایی برخوردار هستند. بنابراین تدوین یک برنامه در بخش مسکن پایدار روستایی نیازمند شناسایی، تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن پایدار است. از این رو هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر شاخص های پایداری مسکن روستایی می باشد که به صورت مطالعه موردی در دهستان ملاوی شهرستان پلدختر صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و همبستگی بوده که با رویکرد ترکیبی انجام گرفته است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در پژهش حاضر؛ پرسشنامه می باشد اما به دلیل تخصصی بودن پرسشنامه از روش های مصاحبه و مشاهده نیز در راستای تکمیل پرسشنامه ها استفاده گردیده است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای واحدهای مسکونی دهستان ملاوی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 180 نفر از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. ضریب آلفای کرونباخ به منظور تشخیص پایایی پرسشنامه ها محاسبه گردیده است که با بیش از 74/0 درصد، حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که پنج عامل امکاناتی- رفاهی، اقتصادی، استحکام بنا، بهره وری و همسازی با محیط زیست قادرند حدود 82 درصد از واریانس متغیرهای تحقیق را تبیین کنند و توجه به این عوامل در برنامه ریزی مسکن پایدار ضروری به نظر می رسد.
ادراک روان شناختی وابسته به الگوها و فرم های طبیعی در طراحی معماری با آنالیز مقیاس چندبعدی (MDS)
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
99-116
حوزههای تخصصی:
سوال این است که آیا برداشت از طبیعی بودن در معماری با الگوهای بصری عینی ارتباط دارد، و تأثیر الگوهای طبیعی بر ارزیابی زیبایی شناختی عرصه های معماری چیست؟ آزمایش های تجربی آزمایشگاهی نشان داد که الگوهای بصری معماری بیش از نیمی از واریانس ارزش گذاری طبیعی بودن را توضیح داده و مشخص گردید که رتبه های ترجیحی زیبایی شناختی از نزدیک با الگوها در معماری طبیعی ارتباط دارند. روش تحقیق آزمایشگاهی بوده که شرکت کنندگان در مرتب سازی تصویر شرکت نمودند، و آنالیز مقیاس چندبعدی (MDS) بر روی داده ها انجام شده تا ابعاد پنهانی که به قضاوت های شباهت صحنه جهت می دهد مشخص گردد. طبیعی بودن و رتبه بندی ترجیحی هر دو به شدت با بعد MDS ارتباط دارد. ما این بعد را به عنوان نمایانگر برداشت های نهفته از زیبایی شناسی طبیعت گرایانه تفسیر نموده و دریافت شد که این بعد اثرات الگوهای طبیعی واسطه ترجیح طبیعت می باشند. یافته های تحقیق نشان می دهد که الگوهای بصری طبیعت-گرایانه ممکن است نقش مهمی در ارزیابی زیبایی شناختی عرصه های معماری داشته باشند.
سنجش حس مکان در روستای جابجا شده پس از سانحه (مطالعه موردی : روستای کنزق ، استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۶۲-۴۹
حوزههای تخصصی:
زلزله و صدمات ناشی از وقوع آن همواره در کمین جوامع انسانی به ویژه بافت های آسیب پذیر روستایی می باشد. اقدامات مرتبط با بازسازی کالبد پس از سانحه در کشور ما با کم و کاستی هایی مثل عدم توجه به احیای نیازهای هویتی افراد و ایجاد یا ارتقای حس مکان پس از تخریب منطقه مسکونی و بازسازی مکان جدید همراه است لذا ضرورت پژوهش در این زمینه همواره بحثی چالش برانگیز در میان جوامع آسیب دیده و بازسازی شده خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های حس مکان در جابه جایی بافت روستای کنزق پس از سانحه زلزله می باشد. لذا با استناد بر مطالعات صورت گرفته از منابع مختلف و جمع بندی آن ها به شیو ه پژوهش کمی، مؤلفه های حس مکان در چهار دسته اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت، دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان در قالب "پرسشنامه ای محقق ساخته" تنظیم گردید و به روش نمونه گیری با فرمول کوکران بین 278 نفر از 1000 نفر جمعیت روستا توزیع شد. انتخاب نمونه به صورت تصادفی بوده و اعتبار پرسشنامه با استفاده از فرمول کرونباخ-آلفا (74/0 =α) محاسبه شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss، برای آزمون فرضیه آماره های T تست تک نمونه ای و همبستگی پیرسون بود. فرض پژوهش عدم توجه به بافت روستای کنزق قدیم در ساخت روستای جدید و کاهش مؤلفه های حس مکان و در نتیجه کاهش رضایت ساکنین بود. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه جهت پاسخگویی به سوالات این پژوهش بوده : جابه جایی بافت روستای کنزق تا چه میزان بر مؤلفه های حس مکان تأثیرگذار بوده است؟ و تغییرات مؤلفه های حس مکان در جابه جایی روستای کنزق چگونه است؟ نتایج حاصل نشان داد که در این جابه جایی حس رضایت اهالی از روستای جدید به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر رفاهی افزایش یافته و بر خلاف فرض پژوهش فقط مؤلفه هویت کاهش یافته است. در میان وابستگی به مکان با اجتماع پذیری، هویت و دلبستگی به مکان، همبستگی و ارتباط مستقیم وجود دارد.
بررسی تطبیقی مسکن عشایر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۵۵
۳۶-۱۹
حوزههای تخصصی:
در دو سده گذشته بررسی های تطبیقی و گونه شناسی در علوم گوناگون از زیست شناسی گرفته تا معماری مطرح شده است. این بحث از لحاظ محتوایی اهمیتی در ردیف مباحث نظری پایه ای معماری مانند فضا، شکل و فرم یافته است. شناخت گونه ها در تمامی فعالیت ها، آثار مجسم، تکرارشونده و ریشه دار بشری می تواند کاربردی بس مؤثر داشته باشد. از این جهت در پژوهش حاضر قصد بر این است که آثار ارزشمند عشایر ایران با سابقه ای به قدمت تاریخ ایران مورد تفحص و جستجو قرار گیرد. سابقه تاریخی این اقوام نیز مسکن آنان را درخور توجه شایسته تر قرار می دهد. نکته دیگری که امروزه بررسی های مسکن عشایر ایران را حائز اهمیت و شایان توجه می نماید این است که امروزه نیاز به مسکن متحرک و غیردائمی برای اسکان موقت و غیر دائم به دلایل گوناگون ازجمله بحران های طبیعی، اجتماعی و مشابه رو به توسعه است. با عنایت به مسائل پیش گفته به نظر می رسد با مطالعه مسکن عشایری می توان تجربیات تاریخی مربوط به مسکن متحرک را ثبت و ضبط کرد. طبیعتاً مطالعه، بررسی و استخراج ویژگی های مسکن عشایر می تواند راهبردی برای معماران باشد. روش جمع آوری اطلاعات این تحقیق مطالعه اسنادی و برداشت های میدانی بوده و روش تحقیق با طبقه بندی و تحلیل محتوایی انجام می گیرد. در ادامه مقایسه تطبیقی بر اساس تفاوت های شکلی و کالبدی با توجه به فرهنگ قوم های متفاوت و جغرافیای زندگی آنان صورت خواهد گرفت. هدف جنبی پژوهش حاضر شناخت و بازخوانی مسکن عشایر با هدف طرح الگوی مناسبی برای مساکن متحرک و مورد استفاده در مواقع بحران است. چنین به نظر می رسد استفاده و تلفیق این اصول با تکنولوژی و فناوری های روز می تواند گامی در جهت غنای طراحی و اجرای مسکن متحرک و قابل حمل باشد. چه بسا که بتوان با تکیه به سنت و تجربیات تاریخی، راهی جدید و مؤثرتر در طراحی و تأمین مسکن متحرک ، پیش ساخته، سبک سازی ، ارزان سازی و سازگاری بیشتر با طبیعت گشود. رعایت اصولی از قبیل سازگاری حداکثری با محیط، سهولت واچینی و باز چینی و جابجایی ، سرعت کار، استفاده از مصالح بومی و غیره از جمله نکات قابل توجه در گونه های مختلف مسکن عشایری است.
تحلیل اجتماع پذیری محیط کالبدی متأثر از ادراک طبیعت در محیط انسان ساخت؛ مطالعه موردی: نمونه های مسکونی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
27 - 38
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا نقش ادراک طبیعت و عناصر طبیعی در محیط انسان ساخت را بر اجتماع پذیری محیط های کالبدی زندگی روزمره و اشتیاق به فعالیت در فضاها مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. در این تحقیق امکان ادراک طبیعت در فضاهای کالبدی به مثابه متغیر مستقلی است که برکیفیت اجتماع پذیری فضاهای کالبدی به عنوان متغیری وابسته مؤثر واقع می شود. به منظور تحلیل، محیط کالبدی به عنوان واحد مطالعه به عنوان مکانی جمعی – رفتاری مورد توجه قرار می گیرد که سامانه ای جمعی– فضایی را تشکیل می دهد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، چارچوب اصلی در بستر مطالعات انسان– محیط تدقیق شده و مؤلفه های مؤثر بر تعامل انسان و محیط طبیعی در محیط کالبدی مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه چگونگی اجتماع پذیری محیط کالبدی در تعامل با محیط طبیعی مورد تحلیل و ارزیابی واقع می شود. این تحقیق بر اساس تاکید نظریه پردازان علوم رفتاری بر مطالع? فضاهای روزمر? زندگی، نمونه های مسکونی را به منظور تبیین دقیق نتایج مورد مطالعه قرار داده است. بخش نهایی این مقاله نشان می دهد که چگونه ادراک طبیعت در محیط انسان ساخت اثر معناداری بر اجتماع پذیری فضاهای کالبدی دارد.
نقش طراحی شهری سازگار با سیل از منظر بهبود ادراک خطرپذیری (یک مرور نظام مند بین رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
32 - 43
حوزههای تخصصی:
پیرو کانال کشی نهرها و به کارگیری زیرساخت های کنترل سیل، ادراک افراد از پویایی اکولوژیکی رودخانه ها و ایمنی محیط دچار اختلالات گسترده ای شده است که این عدم درک صحیح از خطرپذیری سیل، در زمان وقوع جریان های شدید سیل می تواند به تلفات عدیده ای منجر شود. لذا در راستای تاب آوری در برابر سیل، علاوه بر معیارهای سازه ای، نحوه بهبود معیارهای غیرسازه ای همانند درک خطرپذیری در راستای ارتقاء سازگاری و آمادگی جوامع در برابر سیل، از جمله مباحث پراهمیت محسوب می شود. امروزه با وجود گذار مدیریت رودخانه ها از رویکردهای تماماً سازه ای به رویکردهای یکپارچه و تأکید بر مشارکت رشته های مرتبط در راستای تلفیق معیارهای سازه ای و غیرسازه ای در زمینه تاب آوری در برابر سیل، نقش طراحی شهری در فرایند مذکور هم چنان در هاله ای از ابهام است. لذا، با توجه به توانایی طراحی شهری در بسط تجربه ادراکی افراد در محیط، این پژوهش درصدد است با انجام یک مرور نظام مند بین رشته ای، نحوه ورود و تلاقی طراحی شهری در بحث ادراک خطرپذیری سیل را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با بسط مدل اجتماعی-اکولوژیکی پژوهش سه دیدگاه نظری روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت را به عنوان نقطه های آغازین این پژوهش بین رشته ای برمی گزیند، سپس با انجام یک مرور نظام مند در پایگاه داده اسکوپوس در شش مرحله، نقش طراحی شهری در بهبود درک خطرپذیری سیل را واکاوی می کند. طراحی شهری در هریک از حوزه های روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت می تواند از طریق کیفیت های زیبایی شناختی و ادراکی محیط، حس مکان و تنظیم خدمات اکوسیستمی نقش مهمی در بسط تجربه ادراکی افراد از رودخانه ها و متعاقباً بهبود ادراک خطرپذیری سیل ایفا کند، اما در هریک از حوزه های مذکور با چالش های متعددی مواجه است و نخست باید نحوه سازگاری و ایجاد توازن با عوامل مداخله گر مربوطه را دریابد.
بررسی عناصر اقلیمی و تاثیر بر معماری پایدار
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
55-62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عناصر اقلیمی و تاثیر بر معماری پایدار با استفاده از معادلات ساختاری بود. در مقاله حاضر از روش توصیفی پیمایشی براساس از الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر کارشناسان مدیریت ساخت و مهندسی معماری در شهر تهران بودند. براساس فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق با استفاده نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. 384 پرسشنامه در بین آنان توزیع شد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. این پرسشنامه شامل 15 گویه برای عناصر اقلیمی و 15 گویه برای معماری پایدار بود. سئوالات پرسشنامه بر اساس مقیاس پنج نقطه ای لیکرت (خیلی مخالفم(1) تا خیلی موافقم (5)) درجه بندی شده است. یکی از سوالات پرسشنامه به اینصورت بیان شده است. نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی با داده ها ی این پژوهش برازش نسبتاً خوبی دارد و اثر مستقیم در جه حرارت (دما) (45/0 =β)، تابش خورشید (39/0 =β)، جریان هوا (باد) (40/0 =β)، موقعیت جغرافیایی (پستی و بلندی و میزان ازتفاع از سطح دریا) ( 32/0 =β) و میران بارش (30/0=β) بر معماری پایدار در سطح (01/0>P) مثبت و معنادار است. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که عناصر اقلیمی به صورت کلی می توانند 77/0 از واریانس و تغییرات معماری پایدار را پیش بینی کنند.
ارزیابی مقایسه ای حس تعلق شهروندان به میدان ایالت ارومیه و میدان حسن آباد تهران با بررسی هویت مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
29 - 40
حوزههای تخصصی:
حس تعلق شهروندان به میدان ایالت ارومیه و میدان حسن آباد تهران با استفاده از بررسی های میدانی مبتنی بر مشاهده و نظرسنجی پرسش نامه ای که براساس معیارهای عوامل اجتماعی، ادراکی - شناختی فردی و محیطی کالبدی و شاخص های ارزش و ترجیج، خاطره انگیزی، احساس امنیت، آشنایی با مکان، تشخص مکان و رضایتمندی از ویژگی های کالبدی آن که به مثابه عناصر اصلی ارتباط دهنده حس تعلق و هویت مکانی منظور شده اند به صورت مقایسه ای و از طریق تحلیل نتایج مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحلیل داده ها و تفسیر نتایج حاصل از پرسش نامه نشان داد که ارتباط معناداری میان هویت مکانی و حس تعلق به مکان وجود دارد. در واقع توجه و تمرکز اصلی تحقیق، ارزیابی مقایسه ای حس تعلق شهروندان به دو میدان مورد مطالعه از طریق بررسی هویت مکانی بوده و یافته های پژوهش حاکی از آن است که هویت مکانی و حس تعلق به میدان ایالت ارومیه نسبت به میدان حسن آباد تهران، بیشتر احساس می شود.
رفتارسنجی و پایدارسازی زمین لغزش براساس برداشت های نقشه برداری و داده های زمین شناسی مهندسی (مطالعه موردی: زمین لغزش ُنقُل در منطقه پادنای سمیرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۱۴۳-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
انتشار اخبار مربوط به زمین لغزش و رانش زمین در مناطق مختلف کشور، هر از گاهی توجه مردم و مسئولین را به این پدیده خطرآفرین معطوف می دارد. پیش بینی و در صورت امکان جلوگیری از وقوع زمین لغزش ها می تواند علاوه بر حفظ جان شمار زیادی از هموطنان، کاهش خسارت های مالی ناشی از تخریب زیرساخت ها و سایر منابع را نیز به دنبال داشته باشد. کنترل حرکات زمین و پایدار سازی لغزش ها در حریم رودخانه ها و حوضه سدها می تواند راه حلی برای کاهش رسوبات تولید شده در پشت دریاچه و افزایش عمر مفید سدها باشد. زمین لغزش ُنقُل در بخش پادنای منطقه سمیرم و مشرف بر رودخانه لای سرخ از سر شاخه های رودخانه ماربر و کارون رخ داده است. ورود رسوبات از طریق رانش و لغزش به این رودخانه می تواند به مرور زمان ذخیره آبی مفید و قابل استفاده از سدهای کارون را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین زمین لغزش ُنقُل به عنوان یکی از زمین لغزش های فعال و تأثیرگذار در منطقه مورد مطالعه می باشد. به منظور بررسی و کنترل حرکات زمین لغزش ُنقُل، از شبکه های اندازه گیری ماهواره ای استفاده شده است. در این تحقیق بر اساس نتایج حاصل از اندازه گیری های شبکه در بازه های زمانی مختلف، میزان جابه جا یی هر یک از نقاط این زمین لغزش محاسبه شد. با استفاده از داده های زمین شناسی مهندسی و ژئوتکنیکی، ابعاد سطحی و زیر سطحی زمین لغزش مشخص گردید. همچنین تحلیل های عددی با استفاده از داده های زمین شناسی مهندسی، جهت ارزیابی پایداری زمین لغزش انجام شده و در نهایت طرح های مناسب پایدارسازی ارائه شد. اشباع شدن مصالح دامنه به خصوص مصالح مارنی، باعث کاهش پارامترهای مقاومت مکانیکی خاک شده و باعث ناپایداری توده خاک شده است. جهت زهکشی عمقی یک سری گمانه های مایل با شیب نزدیک به سطح افق و در جهت مخالف دامنه طراحی شده است. همچنین اجرای عملیات ساماندهی رودخانه مطابق با جزییات ارائه شده در انتهای مقاله پیشنهاد گردید.
ارزیابی تاثیر ابعاد اجتماعی و کالبدی محیط محله بر سلامت روانی و حس سلامتی ساکنین (مورد پژوهی محله رشدیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع مشکلات سلامتی مزمن، در ابعاد جسمانی و روانی در جوامع کنونی رو به افزایش است. فضای محله می تواند تعیین کننده رفتار های مرتبط با سلامتی باشد و منجر به تفاوت های نتایج سلامتی در ساختار های متفاوت گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل تاثیرگذار بر حس سلامتی و سلامت روانی ساکنین، بررسی رابطه بین داده های سلامت و محیط محله، در گونه های سکونتی با ساختار فضایی متفاوت از حیث تراکم و فضای باز عمومی می باشد. راهبرد روش شناختی تلفیقی بوده و منطق نمونه گیری در انتخاب سایت هدفمند و انتخاب جامعه آماری تصادفی است. محله رشدیه تبریز در سه گونه فضایی، فضای باز نیمه خصوصی محاطی(تراکم پایین)، نیمه خصوصی محیطی(تراکم متوسط)، نیمه عمومی محاطی(تراکم بالا) در چهار مقیاس فردی، میانی، محله ای و حوزه بلافصل مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها بیانگر این می باشد که به ترتیب ساکنین گونه سکونتی تراکم پایین، تراکم متوسط و تراکم بالا با تفاوت معنی داری کمتر دچار پریشانی روانی می گردند؛ همچنین مقیاس فردی دارای بیشترین تاثیرگذاری بر حس سلامتی (سن، جنسیت، سطح درآمد) می باشد در صورتی که در مورد پریشانی روانی مقیاس میانی(مدیریت فضای جمعی، ایمنی، هویت جمعی، تفاوت های طبقات اجتماعی) میزان تعیین کنندگی بالاتری دارد.
واکاوی و تبیین کاربست مدل مدیریت راهبردی مردم گرا در تحقق توسعه درونزای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
85 - 102
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهری در جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه در بعد از انقلاب صنعتی، شهرها را با چالش های عمده و ناپایداری محیط شهری روبرو ساخته است. یکی از این مشکلات، رشد پراکنده و از هم گسیخته شهری و توسعه افقی و بدون برنامه شهری است که ترافیک، مصرف انرژی بیشتر، آلودگی محیطی بالاتر، بی هویتی و انزوای اجتماعی را به دنبال دارد. مدیریت شهری اگر برای شهرنشینی و الگوهای توسعه شهری، مدل مناسبی داشته باشد می تواند پاسخگوی این مشکلات رو به تزاید باشد بنابراین در چارچوب پارادایم پست مدرنیسم و توسعه پایدار شهری، راهبرد توسعه درونزا به عنوان یکی از راهبردها در کانون توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تبیین الگوهای توسعه برون زا و درون زا به دنبال راهکارهای پیوند مباحث احتماعی با ساختارهای کالبدی می باشد و در این راستا با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که مدل مفهومی مناسب برای توسعه درون زای شهری کدام است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد مشارکت مردمی می تواند حلقه مهمی برای بسترسازی، جریان سازی و فرآیندساز توسعه درون زا در شهر باشد و پیوند این سه مولفه نیز تسهیلگری سه عنصر شورایاری، تشکل ها و کارگزاری می تواند باشد تا مدیریت یکپارچه شهری شکل گرفته و کارسازی کند. هرچند حرکت بسمت توسعه درون زا برای دستیابی به توسعه پایدار الزامیست اما معضلاتی همچون عدم ظرفیتهای مناسب کالبدی در بافت های سه گانه قدیمی، میانی و جدید شهری، عدم استقبال بخش خصوصی در سرمایه گذاری و کمبود اراضی دولتی موانع عمده در این مسیر محسوب می شوند و گام نخست برای تحقق آن، اجرای پروژه های محرک توسعه توسط دولت می باشد.
تبیین نقش ویژگی های جمعیتی- اجتماعی محله بر میزان تاب آوری اجتماعی (نمونه مطالعاتی: محله ناصرخسرو اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
39-50
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری در سال های اخیر به دنبال بروز بلایاء در بسیاری از محافل علمی مورد توجه قرار گرفته است. تاب آوری مفهومی چند جانبه است که سعی در به حداقل رساندن آسیب های ناشی از فاجعه دارد. در این میان توجه اغلب سیاست گذاران بر بعد کالبدی معطوف شده و اغلب سعی شده تا با مقاوم سازی بافت، خطرات ناشی از مخاطرات را کاهش دهند. این در صورتی است که عدم قطعیت از نوع و شدت مخاطرات، بروز بحران های انسان ساخت و همچنین مدنظر قراردادن ظرفیت اجتماعات در رویارویی با اختلالات و بهبود شرایط، کانون توجهات را به سمت بعد اجتماعی تاب آوری سوق داده است. در این میان برخی پژوهش ها ویژگی های جمعیتی-اجتماعی نظیر قومیت، جنسیت، سن و تحصیلات را به دلیل برخی از محدودیت ها، عاملی در جهت کاهش تاب آوری اجتماعی به حساب می آورند. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگی های جمعیتی- اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی می باشد. بدین منظور محله ناصرخسرو که جزء محلات حاشیه نشین شهر اصفهان می باشد و با توجه به ویژگی های جمعیتی-اجتماعی موجود به چهارچوب و اهداف پژوهش نزدیک است، به عنوان نمونه مطالعاتی پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و برای دستیابی به داده های تکمیلی از پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 5 درصد، 375 نفر برآورد شده و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل رگرسیون خطی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاکی از عدم ارتباط معنادار نوع جنسیت با تاب آوری اجتماعی می باشد و متغیرهای سن و تحصیلات نیز تاثیر ناچیزی بر تاب آوری اجتماعی داشته و به عبارتی دیگر سن و تحصیلات به ترتیب 7 و 8 درصد از واریانس تاب آوری اجتماعی را تبیین می کند. همچنین بررسی ارتباط هر یک از قومیت ها با تاب آوری اجتماعی نیز بیانگر عدم ارتباط و یا ارتباط بسیار کم با تاب آوری اجتماعی می باشد. به طور کلی نتایج این پژوهش علاوه بر نشان دادن عدم ارتباط معنادار و یا تاثیر بسیار کم ویژگی های جمعیتی-اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی، بیانگر ظرفیت و پتانسیل های کودکان و افراد سالخورده، بانوان، افراد با تحصیلات پایین و قومیت های مختلف و همچنین نقش و تاثیر مثبتی است که هر یک از اقشار و گروه های مذکور می توانند بر تاب آوری اجتماعات و همچنین مواجهه و مقابله با تهدیدات و بهبود و بازیابی شرایط بر جای گذارند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که هدف این پژوهش نفی تاثیر ویژگی ها و برخی محدودیت های جمعیتی- اجتماعی بر میزان تاب آوری اجتماعی نمی باشد، بلکه به دنبال پر رنگ کردن نقش و ظرفیت های هر یک از اقشار و گروه های مختلف و به کارگیری آن در رویارویی و مقابله با سوانح و تهدیدات است.
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزههای تخصصی:
تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر تحولات مسکن معیشت محور در نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان معجزات، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۴۸-۳۵
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به عنوان اصلی ترین عنصر کالبدی فضا با ماهیت معیشتی، تحت تأثیر عوامل و نیروهای مختلف همواره در حال تغییر و تحول بوده است. این تغییرات بر روی مؤلفه های مسکن محور نیز مؤثر بوده است. در تحقیق حاضر به تحلیل و رتبه بندی مؤلفه های مسکن معیشت محور و نقش عوامل اقتصادی در تحولات آن پرداخته شده است. نوع تحقیق، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه)، روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون باینومیال و رگرسیون چند متغیره) و مدل ویکور است. جامعه آماری تحقیق حاضر 3464 خانوار روستایی در دهستان معجزات است. با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه ،321 خانوار و در 7 روستا به دست آمد. یافته های تحقیق نشان می دهد مقدار نسبت مشاهده در مؤلفه های تولیدی و تدارکاتی مساکن روستایی در نواحی مورد مطالعه در مقایسه با نسبت آزمون، در سطح پایینی قرار دارد. همچنین مقدار نسبت مشاهده در مؤلفه های زیستی و اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با نسبت آزمون، در سطح بالایی قرار دارد. نتایج نشان می دهد شاخص های سرمایه های مادی و اعتبارات به ترتیب با مقادیر 0.467، 0.317 بیشترین سهم را در تحولات مسکن معیشت محور داشته اند. نتایج مدل تصمیم گیری ویکور برای بررسی شاخص های اقتصادی نشان می دهد که روستاهای گوجه قیا و روستای اژدهاتو به ترتیب با 1 و 0.453 دارای بالاترین مقدار Qi در رتبه های اول و دوم و روستاهای باروت آغاجی (0.065) و رازبین (0.044) دارای پایین ترین مقدار Qi در رتبه های ششم و هفتم قرار گرفته اند. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که کارکرد مسکن در سکونتگاه های روستایی به سمت "خوابگاهی" در حال تحول می باشد که ادامه این روند که متأثر از جایگاه ضعیف اقتصاد روستایی است در آینده باعث کاهش سطح تولیدات خواهد شد.
ارزیابی شاخص های تأثیرگذار در بازآفرینی گردشگری شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
92 - 109
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بازآفرینی شهری به عنوان یکی از رویکردهای توسعه پایدار شهری درصدد افزایش عملکرد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی شهرها بوده است، در بازآفرینی بافت های قدیمی، سازمان فضایی جدیدی منطبق با شرایط تازه و ویژگی های نو خلق می شود. گردشگری نیز به عنوان صنعتی در راستای تشویق به بازآفرینی اقتصادی در شهرها مورد استفاده قرار می گیرد.هدف: هدف اصلی این پژوهش ارزیابی شاخص های بازآفرینی گردشگری شهر رشت در 5 شاخص عملکردی- کالبدی، زیبایی شناختی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی می باشد.روش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر نوع هدف کاربردی است. جامعه آماری شهروندان شهر رشت می باشند و حجم نمونه 384 نفر است. برای ارزیابی میزان تأثیرگذاری هر یک از شاخص ها بر یکدیگر از نرم افزار Smart-PLS و همچنین از آزمون های دو جمله ای و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که از بین شاخص های بازآفرینی گردشگری، شاخص زیباشناختی دارای بالاترین میانگین (3 ) و شاخص زیست محیطی دارای پایین ترین میانگین (6/2) می باشد. با توجه به نتایج آزمون دو جمله ای شاخص زیست محیطی دارای پایین ترین میزان رضایت 19 درصد و شاخص زیباشناختی دارای بالاترین میزان رضایت 47 درصد در بین شهروندان رشت می باشد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را بر شاخص های اجتماعی - فرهنگی و زیست محیطی با مقدار ضریب مسیر 678/0 و 624/0 دارد. همچنین شاخص زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر شاخص های عملکردی – کالبدی و اقتصادی با مقدار ضریب مسیر 663/0 و 624/0 دارد.
مدیریت رشد کلان شهر تهران بر پایه شاخص رشد هوشمندانه(SGI): کاربست تکنیک چهار دی(4D) در برآورد مسافت طی شده وسیله نقلیه(VMT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل شهری، رشد بیش ازحد آن ها در قالب کلان شهرهاست. این رشد فزاینده در اغلب موارد می تواند با آثار و پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- سیاسیِ بسیاری همراه باشد. یکی از رویکردهای بسیار مؤثر برای مقابله با این مسئله، «مدیریت رشد شهری» است. «مدیریت رشد شهری» به عنوان یک راهبرد عملی در طی چند دهه گذشته کوشیده است از طریق برخی رویکردها، سیاست ها و برنامه ها، فرایند رشد کلان شهرها را در مسیری پایدارتر و هوشمندانه تر هدایت کند. ازجمله مدل های بسیار مهم و کاربردی در برآورد کمّیِ وضعیت رشد شهری، مدل «شاخص رشد هوشمندانه»(SGI) است که از تکنیک های گوناگونی، ازجمله تکنیک «چهار دی»(4D)، استفاده می کند. با عطف به پیشینه نظری و تکنیکی در این زمینه، این مقاله، کلان شهر تهران را بر پایه برخی شاخص های رشد هوشمندانه و در چارچوب رویکرد مدیریت رشد شهری، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که مداخله مثبت در وضعیت «تراکم»، «تنوع»، «طراحی» و «دسترسی» در فصل مشترک کاربری زمین- حمل ونقل می تواند اثر معناداری بر مسافت طی شده وسایل نقلیه داشته و درنتیجه سبب کاهش در میزان جابجایی ها و کنترل رشد در منطقه کلان شهری تهران شود.
تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا در کارگاه های طراحی بر اساس توانایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
51 - 62
حوزههای تخصصی:
در طراحی محیط های یادگیری کلاسی براساس اصول و فرض های سازنده گرایی باید به فرایندهای شناختی مرتبط با دانشجو توجه کرد. هدف پژوهش، تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر اساس توانایی شناختی دانشجویان معماری در آموزش کارگاه های طراحی بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش دانشجویان معماری دانشگاه فنی و حرفه ای دختران همدان به تعداد 600 نفر بود. نمونه با حجم 120 نفر با استفاده از نرم افزار محاسبه حجم نمونه بصورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و توانایی های شناختی استفاده شد. آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه جهت تحلیل داده ها محاسبه شد. نتایج رگرسیون به روش همزمان نشان داد که توانایی شناخت اجتماعی و توانایی شناخت غیراجتماعی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند. از ابعاد توانایی شناخت غیراجتماعی فقط تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند.