فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
111 - 127
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بافت های ناکارآمد میانی شهرها که به عنوان بافت های فرسوده هم شناخته می شوند، یکی از معضلات و موانع اصلی توسعه پایدار بزرگ شهرها و کلان شهرهای کشورمان به حساب می آیند. شهر رشت نیز از این قاعده مستثنا نیست و با وجود به کارگیری رویکرد بازآفرینی شهری در چند سال اخیر که هنوز فرایندی ناقص و در نطفه است، نیازمند تکامل آن با نگاه علمی تر و کاراتر و در نظر داشتن چارچوب های شناختی و کاربردی است. هدف: پژوهش حاضر اهداف تبیین شاخص های بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد میانی شهری، و رتبه بندی و تحلیل ساختاری شاخص های مربوط به شهر رشت را دنبال می نماید. روش:بدین منظور ابتدا پرسشنامه دلفی برآمده از مطالعات اسنادی و نظری، با شاخص های پیشنهادی بازآفرینی پایدار بافت های ناکارامد میانی جهت طوفان ذهنی، به 8 تن از کارشناسان و نخبگان حوزه شهرسازی و برنامه ریزی شهری برای شناسایی اولیه شاخص ها ارائه گردید و در فاز دوم دلفی، اجماع نظر توسط کارشناسان صورت گرفت. سپس بر اساس روش تحلیل ساختاری و با معیار قرار دادن شهر رشت به عنوان بستر شکل گیری این شاخص ها، تحلیل ها بر اساس موقعیت شاخص ها در نمودار تأثیرپذیری- تأثیرگذاری از طریق نرم افزار توصیفی – تحلیلی میک مک، انجام گرفت. یافته ها: 68 شاخص برگزیده در 6 زمینه: 1.کالبدی – فضایی؛ 2.خدماتی – کارکردی؛ 3.توسعه اقتصادی؛ 4.توسعه اجتماعی؛ 5.توسعه فرهنگی؛ 6.حفاظت از محیط زیست؛ می باشند. پس از آن 63 شاخص از طریق تجزیه و تحلیل نرم افزار میک مک مورد رتبه بندی و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس ماتریس تأثیرگذاری- تأثیرپذیری، برترین شاخص های زمینه های شش گانه از متغیرهای تأثیرگذار شامل دو شاخص، «میزان اختلاط کاربری» در زمینه کارکردی–خدماتی و «میزان رشد تولید انرژی های تجدیدپذیر» در زمینه زیست محیطی بوده و از متغیرهای ریسک، شاخص های «میزان رشد کیفی خدمات ایمنی» در زمینه کالبدی – فضایی، «وضعیت بازآفرینی مراکز محله» در زمینه اقتصادی، «میزان توسعه فعالیت مراکز فرهنگی» در زمینه فرهنگی، و «میزان مشارکت های مردمی در فرایند بازآفرینی» در زمینه اجتماعی، رتبه نخست را به دست آورده اند.
تبیین راهکارهای اجرایی دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران با تاکید بر آسیب شناسی و ساماندهی کیفیت وضع موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به تغییرات در ساختار مدیریتی دانشکده هنرهای زیبا که منجر به تبدیل وضعیت قبلی به پردیس گردید و با هدف تهیه ی طرح جامعی که در سه حوزه ی مدیریت اجرایی، میانی و راهبردی در سه مرحله ی زمانی گذشته، حال و آینده به منظور ترسیم نقشه ی راه در ساماندهی و توسعه ی کیفی پردیس هنرهای زیبا باشد شکل گرفته است. این نوشتار، به عنوان بخشی از طرح جامع یاد شده، با پرداختن به بازه ی زمانی "حال " و "تبیین مشکل" به هدف ذکر شده پرداخته است. بر این اساس روش پژوهش شامل راهبرد مشابه سازی همراه با راهکارهای مصاحبه با اساتید صاحب نظر و طرح پرسشنامه از دانشجویان دانشکده معماری و تحلیل این اطلاعات بوده و بر این پایه، مصاحبه با اساتید به صورت انتخاب تصادفی و طرح پرسشنامه نیز بر پایه ی مدل شبکه ای پایا و هدفمند که برای طرح جامع طراحی شده بود و از میان 111 دانشجو در مقاطع کارشناسی تا دکتری با ضریب روایی 0/83 (آلفای کرونباخ) صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد اهداف سه گانه ی پژوهشی، آموزشی و کاربردی با عوامل پنجگانه ی سامانه ی آموزش عالی دارای شرایط مختلف ارتباط در طیفی پنج درجه ای می باشند که نیازمند جبران و یا تقویت در برخی شاخصه ها هستند.
کیفیت فضای بینابین در گذرهای تاریخی نمونه موردی: گذر ساغریسازان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به کارکرد طراحی شهری در طراحی معماری حائز اهمیت می باشد، چرا که یکی از نمودهای کالبدی بحران هویت فضای معماری و شهری؛ گسست فضایی عناصر معماری و شهری است. بر اساس پژوهش های انجام گرفته؛ در بافت های تاریخی شهرهای کهن ایران، شاهد حضور فضاهای رابطی با شکل، کارکرد و معانی متعدد میان عناصر مختلف تحت عنوان فضاهای بینابین می باشیم که در مقیاس های مختلف شهری به عنوان عامل مهم پیوند فضایی عناصر معماری و شهری به یکدیگر دانسته شده اند. از طرفی با توجه به تاثیر ماندگار فضای معماری برخوردار از روح زمان بر مخاطب؛ شناخت و کاربرد کیفیات بینابینیت به عنوان کیفیت عصر حاضر، در طراحی فضای شهری و معماری امروز حائز اهمیت می باشد. بدین منظور ابتدا به بیان نظریه های موجود در خصوص مفهوم بینابینیت و شناخت کیفیات و ویژگی های آن پرداخته و در ادامه با توجه به این که گذرهای شهری یکی از مهم ترین فضاهای بینابین در مقیاس میان شهری می باشند؛ لذا کیفیات بینابینیت در یک گذر تاریخی - گذر ساغریسازان واقع در شهر رشت - جهت شناسایی الگوهای فضای بینابین در گذرها بررسی می گردد. بدین منظور به روش اسنادی، میدانی و پیمایشی به جمع آوری اطلاعات و با روش تحقیق پیمایشی و همبستگی به تحلیل متغیرها پرداخته می شود. با توجه به نتایج بررسی ها؛ عملکردها و ویژگی های استنتاج شده از بخش مبانی نظری در ارتباط با کیفیت فضای بینابین، در این گذر پذیرفته می گردد. لذا می توان استنباط کرد؛ استفاده از کیفیت بینابینیت گذرهای شهری می تواند عاملی مؤثر در جهت پیوستگی فضای شهری و فضای معماری گردد و از این طریق در جذب افراد برای استفاده از فضاهای معماری موجود در گذر، آشنایی افراد با بنای معماری و فعالیت های درون آن در حین عبور، ایجاد انگیزه در افراد برای توقف، مشاهده و حتی مشارکت در فعالیت های هدفمند درون فضای معماری گردد. درواقع موجب رونق فضاهای معماری متصل به آن گردد.
تحلیل هویتی معماری معاصر ژاپن
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
83-100
حوزههای تخصصی:
امروزه شاکله شهر معاصر بسیاری از کشورها به سمت شهر جهانی و مدرن سوق پیدا کرده است. یکی از مهم ترین عناصر سازنده شهر تک بناها هستند که با درکنار هم قرار گرفتن آنها تصویر شهر تشکیل می شود. در این میان کشورهای کهن مانند ژاپن که سابقه معماری طولانی دارند، اگر از گذشته ی معماری خود جدا بمانند و به سمت جهانی شدن پیش بروند، هویت منطقه، سنت های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و هنری جامعه شان به فراموشی سپرده می شود. در ژاپن اصول آیین های مذهبی با زندگی مردم آمیخته است و معماری هویتمند آن نیز بر پایه ی همین اصول می باشد. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با بررسی فاکتورهای هویت ساز در بناهای معاصر به معرفی معماری هویتی ژاپن پرداخته شود تا هویت شهر از منظر معماری مورد بررسی قرار گیرد. با این هدف، تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، قیاسی وکتابخانه ای شکل گرفته است. برای بررسی هویتی معماری ژاپن،ابتدا فاکتورهای هویتی تحلیل شد و از میان آنها 8 فاکتور که با مفاهیم هویتی ژاپن مرتبط بود انتخاب شد، سپس 22 بنا از بین بناهای با شهرت جهانی که دارای فاکتورهای هویتی بودند، انتخاب شد و با تحلیل فاکتورهای هویتی روی بناهای انتخاب شده، نوع فاکتور هویتی برای هر بنا تعیین گردید. نتیجه اینکه به طور کلی در تمامی بناهای انتخاب شده فاکتور هویت معنایی و حداقل یک فاکتور هویت ساز دیگر منطقه صدق می کند، که تاثیر بسزایی در حفظ هویت و اصالت منطقه در بناها و بالعکس داشته است که می تواند الگویی برای معماران در کشورهای کهن و بااصالت باشد.
تأثیر متقابل موسیقی مذهبی و معماری عصر قاجار در تحول فضاهای جمعی اسلامی(نمونه موردی: تکیه دولت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
43-50
حوزههای تخصصی:
فضاهای جمعی شهرهای ایران پس از اسلام، تحت تأثیر آموز هها و فرامین این دین مبین شکل گرفته است. کیفیت و کارکرد همراه با عوامل کالبدی به کار رفته در شهرها منجر به ایجاد فضاهای جمعی و افزایش حضور مردم در این فضاها گردیده است. در دوره قاجار با شروع حکومت ناصرالدین شاه و روابط اقتصادی و فرهنگی ایران با کشورهای اروپایی و تحولاتی چون سفر شاهان قاجار به اروپا، اعزام دانشجویان به خارج از کشور و تأسیس دارالفنون، زمینه تأثیرپذیری ایران از فرهنگ غربی فراهم آمد. ناصرالدین شاه که در مسافرت هایش به اروپا با تئاترها و سال نهای نمایش آنجا آشنا شده و چنین نمای شهایی مورد پسندش واقع شده بود، دستور به ساخت مکانی داد که نمای شهای بزرگ در آن برگزار شود، این مکان بعدها به تکیه دولت معروف گشت که باشکوه ترین تعزی هها در آن برگزار می شد. شاهزادگان و بزرگان و اشراف دولت هم به پیروی از شاه، هر یک مجالس تعزیه خوانی به راه انداختند. رفته رفته در هر محله و گذر بزرگ تهران تکیه هایی ساخته شد که مخارج آن را ساکنان هر محل فراهم م یکردند. این آغازی بود بر ایجاد بناهایی برای جا دادن تعداد افراد زیادی که به منظور تماشای تعزیه و برپایی عزاداری گرد هم جمع می آمدند. چرا که پیش از آن رسم نبود نمایش و موسیقی را برای توده مردم عرضه کنند و موسیقی تنها در مجالس خلوت اهل فن مطرح می شد. در این مقاله با روش توصیفی-تاریخی، ابتدا به بررسی موسیقی عصر قاجار و نیازی که در آن دوره برای ایجاد فضاهای جمعی پدید آمد پرداخته شده است؛ سپس پاسخ هایی که معماری آن عصر به این نیاز داد و پیشینه و جایگاه تکیه ها و نمایش خان هها در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. بنای تکیه دولت تهران به عنوان نمونه موردی این پژوهش، مورد تحلیل فضایی و کالبدی معماری قرار گرفته است.
بررسی دگرگونی های فضایی خانه های تاریخی شهر کرمان دو گونه قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : معماری خانه موضوعی مهم در مطالعات مربوط به سبک های معماری است و مطالعه تحولات آن می تواند آموزه هایی برای اندیشه معمارانه ارائه دهد. این مقاله به شناخت دگرگونی فضایی خانه های تاریخی، از طریق مقایسه گونه های حیاط مرکزی دوره قاجار و پهلوی اول در شهر کرمان پرداخته و دو سؤال مطرح می کند: 1) چه دگرگونی هایی در خانه های دوره قاجار و پهلوی اول در شهر کرمان به لحاظ توده شامل هندسه و چیدمان فضایی رخ داده است؟ 2) نقش ساختاری حیاط در این دو دوره دچار چه دگرگونی هایی شده است؟
هدف پژوهش : هدف از پژوهش تعیین وجوه تمایز بین خانه های قاجار و پهلوی اول در ارتباط با چیدمان فضایی و هندسی فضاها که مبین دگرگونی های بین دو دوره است.
روش پژوهش : متأثر از ماهیت سؤالات، مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده کرده و پس از انتخاب خانه ها، شاخص هایی برای بررسی نظم های موجود در پلان های هر دو گونه (قاجار و پهلوی اول) تعریف می کند. با تحلیل شاخص ها و مقایسه نمونه ها، تشابهات و تحولات فضایی و ساختاری دو گونه از طریق استدلال منطقی در قالب نتایجی کیفی بیان می شود.
نتیجه گیری : بر اساس تحلیل نمونه ها، هرچند تشابهاتی میان خانه های دو دوره از نظر برخی ویژگی های هندسی در نماها و وجود لایه فضایی دوم در پلان وجود دارد، اما در مجموع می توان گفت آزادی عمل بیشتری در طراحی خانه های دوره پهلوی اول نسبت به خانه های قاجار دیده می شود که از نشانه های آن می توان به افزایش تنوع در جایابی لایه فضایی دوم در پلان، چیدمان فضاهای پیرامون حیاط و نیز عدم تأکید بر لزوم هماهنگی نماهای متقابل یا حفظ تقارن اشاره کرد. چرخش محور و تغییر الگوی سازماندهی حول حیاط به معنای دگرگونی و تغییر تدریجی نقش حیاط در خانه های دوره پهلوی اول کمرنگ شدن نقش محوری و مرکزیت حیاط است.
مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گستره حوزه نمای شهری عرصه ای است برای دسته بندی میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران که شباهت ها و تفاوت های گوناگونی را در این زمینه پدید می آورد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه های نمای شهری آشکار سازد. مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی تفاوت میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری با وجود شباهت های ارائه می دهد. دیگر پژوهشگران حوزه های نمای شهری، با رویکرد منظر تاکنون برای یک مطالعه مقایسه ای در میدان های تهران به کار نبسته اند. هدف: این مقاله بر آن است تا چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدیدآمده در حوزه نمای شهری را مورد تحلیل قرار دهد. روش تحقیق: این پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است. مقاله پیش روی برای نخستین بار روش مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه نمای شهری مورد تحلیل قرارمی دهد. پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای از یک سو و داده های میدانی از سوی دیگر استوار است. از این روی پس از به دست آوردن داده ها، فرم های گوناگون و اشکال به کاررفته در ساختار معماری و نما از لحاظ چگونگی چینش در کنار یکدیگر نسبت های طولی و عرضی، شکل مورد استفاده، مورد مقایسه قرارخواهد گرفت و تأثیرات این شکل ها در نماهای میدان به دست خواهد آمد. نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده آشکار ساخت که نظام های شکل دهنده میدان منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوها، جانمایی آن ها و هندسه نما بوده که متأثر از کارکرد و جانمایی آن میدان هاست. این نظام ها هرچند ممکن است درصورت خود در طول تاریخ میادین ایرانی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن از لحاظ محتوا تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی مورد استفاده معماران منظر و شهرسازان قرارگیرد.
صورت بندی جدید از مفهوم گفتمان عدالت فضایی چارچوبی برای تحلیل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
21 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: موضوع عدالت و پیوند آن با فضا در قالب گفتمان عدالت فضایی در دو دهه اخیر به یکی از مباحث اصلی در موضوعات شهری تبدیل شده است. در شهر تهران به دلیل دگرگونی و تغییرات گسترده به ویژه در سال های اخیر، حساسیت فضایی به مقوله عدالت و شناخت فرایندها و قانونمندی های منجر به آن مسئله ای بسیار مهم به شمار می رود. هدف: در این راستا هدف پژوهش، ارائه تحلیل متفاوتی از گفتمان عدالت فضایی بر پایه صورت بندی دیالکتیکی از این مفهوم و سنجش آن در شهر تهران بوده است. روش:روش شناسی پژوهش از نوع ترکیبی با تأکید بر روش کیفی بوده به طوری که رهیافت کمی به دنبال رهیافت کیفی و به عنوان مکمل اجرا شده است. در این زمینه پس از انتخاب نهایی معیارهای گفتمان عدالت فضایی و مؤلفه های آن بر اساس چارچوب های نظری، با توجه به ابعاد در نظر گرفته شده برای پژوهش؛ در ابتدا سند سیاست گذاری مدیریت شهری بر اساس این معیارها با استفاده از روش کیفی و تحلیل تممورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعدی نتایج سیاست گذاری مدیریت شهری در فضای شهری از طریق روش کمی و تحلیل ثانویه و تحلیل نتایج آمارهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب دو مفهوم «عدالت/ نا عدالتی حالت فضایی» و «حالت فضایی نا عدالتی/ عدالت» تبیین شده است. نتیجه: در چارچوب مفهوم نخست که بر ظرفیت ساختارهای موجود در تولید نا عدالتی از طریق فضا دلالت دارد؛ در سند سیاست گذاری مدیریت شهری، برخی زمینه ها و ابعاد عدالت فضایی به صورت نسبی مورد توجه قرار گرفته است. در چارچوب مفهوم دوم که می توان با تحلیل الگو های توزیعی به تشخیص نا عدالتی در فضا پی برد؛ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در بستر اجرا در شهر تهران حالت فضایی ناعدالتی نمود عینی دارد و اهداف مورد نظر سیاست گذاری مدیریت شهری در بسیاری از زمینه ها محقق نشده است.
طراحی به مثابه حل مسئله؛ مدلی مبتنی بر سوابق طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل طراحی بر خلاف مسائل علوم تجربی، دارای ماهیتی بدساختار و بدتعریف بوده و مسیرهای شفاف و چارچوب های از پیش تعیین شده ای برای حل آن ها وجود ندارد. با توجه به این که طراحان مبتدی فاقد تجربه کافی در مواجهه با این مسائل هستند، ممکن است در حل آن ها دچار سردرگمی شده و به کپی برداری و یا تبعیت کامل از رویکرد مدرس روی آورند که نتیجه آن ممانعت از ارتقاء مهارت و خلاقیت در آن ها می باشد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به راهکاری برای تغییر ماهیت مسئله بد ساختار طراحی به مسئله ای نسبتاً خوش ساختار و بهره گیری از آن در آموزش طراحان مبتدی بوده است. این هدف با تبیین مدلی جهت قاب بندی مسئله طراحی با بهره گیری از نمونه آثار پیشین طراحی که اصطلاحاً سوابق طراحی نامیده می شود، پی گرفته شد. این مدل پیشنهادی بر اساس روش تحقیق شبه تجربی مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور ابتدا 28 نفر از دانشجویان ترم 4 رشته معماری در دو گروه شاهد و آزمون دسته بندی شدند، سپس اعضاء گروه شاهد بدون بهره گیری از سوابق طراحی و تنها بر پایه تجارب قبلی و اعضاء گروه آزمون با استفاده از مدل پیشنهادی و بر اساس ترکیب نمونه هایی از سوابق طراحی، تمرین مورد نظر را انجام دادند. نتایج حاصل نشان داد طرحواره های گروه آزمون در مقایسه با طرحواره های گروه شاهد میانگین امتیاز بالاتری را کسب کردند. همچنین بهره گیری از مدل پیشنهادی موجب کاهش احتمال تقلید و افزایش تنوع در طرحواره های گروه آزمون گردید.
تطبیق نشانه شناسانه الگوی معماری ارگ کریم خان با درون مایه های فرهنگ ایلاتی زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
193 - 209
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری آثار معماری گذشته، فرهنگ بر مبنای امکانات، نیازها، اعتقادات، بوم و اقلیم در کنار پدیده های محیطی دیگری ازجمله خصوصیات کارکردی، انسانی، جنبه های زیبایی شناسانه، مصالح و سازه، همواره به تناسب موقعیت زمانی-مکانی و عملکرد بنا با نقش ها و ارزش های مختلف اثرگذار بوده است. ازاین رو این تحقیق با به کارگیری نشانه شناسی فرهنگی به عنوان ابزاری در خوانش دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده ها به مثابه نظامی از نشانه های فرهنگی، درصدد رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی در شیوه سازمان یابی فضا و مفاهیم اصلی شکل دهنده به معماری ارگ کریم خان است. پژوهش حاضر به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به شناسایی مفاهیم فرهنگی و زمینه های تأثیرپذیری بنا از شیوه زندگی و حکومت خاندان زندیه و تطبیق خصوصیات منحصربه فرد آن با درون مایه های هنر ایلیاتی رسیده است. نتایج نشان می دهد هنر ایلیاتی واجد مراتبی از خلق دنیایی غیر بازنمودی است که در آن واقعیت تصویری پدیده ها مستقل از هر خصلت بازنمودی و بیانگری شکل می گیرد. می توان گفت توجه به این فرآیند (مواردی همچون سادگی؛ بی پیرایگی؛ پیوند با طبیعت؛ سرخوشی و شادابی و آرامش) عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند که «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» پس از درون مایه «طبیعت گرایی» و «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم»، به عنوان سومین درون مایه ی مهم هنر قومی در الگوی فضایی و تزئینات ارگ کریم خان تأثیرگذار بوده، که به صورت تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره ها با مضمون نقوش انتزاعی و هندسی عناصر طبیعت با فن و اسلوب اجرای مکتب شیراز نمود یافته است.
تحولات مسکن شهری در تعامل با موقعیت مرزی (مطالعه موردی شهر بانه)
حوزههای تخصصی:
مرز های سیاسی مهمترین عامل تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی از واحدهای دیگر است.هدف از ایجاد مرزها اعمال حاکمیت دولت ها بر مناطق تحت کنترل خود بوده است اما با تحولاتی که در دهه های گذشته در جهان صورت گرفته است مساله حاکمیت دولت ها بر مناطق تحت کنترل خود تضعیف گردیده است. بنابراین مفهوم سنتی مرزها نیز با تحولات جدید دگرگون شده است. بسیاری از شهرهای موجود تحت شرایط طبیعی، روابط اجتماعی ساکنان، روابط با سکونتگاه های اطراف خود و همچنین دارای نقش و کارکرد در نظام اقتصادی و سیاسی ملی خود هستند و از سوی دیگر با توجه به موقعیت مرزی خود، تحت تاثیر تحولات و فرایندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی فراملی و حتی جهانی هستند. بدین سان مساله پایداری در اینگونه شهرها به مراتب مهم تر و نسبت به بسیاری از دیگر شهرها چالش برانگیزتر می باشد. بر این اساس، مساله اصلی این تحقیق بر پایه پایداری شهر مرزی بانه و سپس جایگاه مسکن در توسعه شهری پرداخته است. روش انجام این تحقیق تلفیقی از روش های کمی- پیمایشی و کیفی و همچنین مطالعه ای تطبیقی است. در این راستا شیوه های کمی- پیمایشی و کیفی در این پژوهش صورت به کار رفته است. در این تحقیق برای گرد آوری اطلاعات در بخش ادبیات نظری از طریق روش های اسنادی و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، منابع و مواد لازم برای تدوین مبانی و چارچوب های نظری تحقیق جمع آوری گردید. در بخش اطلاعات و مواد تجربی تحقیق، با توجه به متغیرهای تحقیق جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه ، مصاحبه، منابع مربوط به آمارهای رسمی مرکز آمار ایران و نیز آمارهایی که سازمان ها و ادارات شهرستان و استان در اختیار گذاشتند جمع آوری گردید.شهر بانه در حال حاضر که به صورت مستقیم از موقعیت مرزی تاثیر پذیرفته و تحت تاثیر تغییر و تحولات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مرز واقع شده است و در حال حاضر که شرایط این شهر (مرزی بودن آن) باعث شده که شرایط اقتصادی خانوارهای شهر بهبود یافته و به دنبال آن تغییراتی در سهم و درصد کاربری ها به ویژه در بخش مسکن به وجود آید. با این وجود نقش و عمکلرد اقتصادی این شهر دچار تغییر و تحول شده است.
گونه شناسی و تحلیل هندسی و سازه ای یزدی بندی در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
53 - 64
حوزههای تخصصی:
پوشش یزدی بندی یکی از مهم ترین عناصر معماری ایرانی محسوب می شود و در این مقاله با در نظر گرفتن آن به عنوان یکی از انواع کاربندی آسمانه بناهای معماری ایران، و با هدف دسته بندی، تحلیل هندسی و بررسی سازه ای، سعی در بیان یک تعریف و بررسی ویژگی های این پوشش معماری شده است. در این راستا، ابتدا با کنکاش در هندسه دو مورد از تاق های کهن معماری ایران سعی در پی یافتن خاستگاه شکل گیری هندسه یزدی بندی شده است و پس از دسته بندی انواع یزدی بندی ها، تحلیل هندسی و سازه ای آن ها در دستور کار بوده است. بنابر یافته های پژوهش، شرط اطلاق یزدی به یک کار، وجود آلت هندسی "سینه فخری" عنوان شده است و کار یزدی بندی در زمینه هندسه و نقش سازه ای به دو دسته: 1. یزدی هایی که در پی تحول هندسی و سازه ای رسمی بندی به وجود آمده اند و به نظر می رسد هندسه آن ها بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید و 2. یزدی هایی که با بررسی آن ها نتیجه می شود که هم از لحاظ هندسی و سازه ای و همچنین روش ساخت از فرمول مقرنس پیروی می کنند دسته بندی می شود. پژوهش حاضر به روش مشاهده مستقیم مصادیق مرتبط با موضوع مقاله تدوین شده است و در تحلیل نمونه ها از منابع کتابخانه ای و اسناد مرتبط استفاده شده است.
نقش محوری فضای باز در تحقق معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
81 - 90
حوزههای تخصصی:
نتایج فاجعه آمیز استفاده بی رویه از منابع طبیعی و عدم توجه به مسائل زیست محیطی، طراحی پایدار و به دنبال آن معماری پایدار را اجتناب ناپذیر کرده است. پژوهش حاضر با تکیه بر ویژگی پایداری در معماری بومی ایران در مناطق کویری و همچنین با تأکید بر نقش جوهری فضاهای باز در این معماری بر آن است تا نقش کلیدی فضاهای باز را در خلق معماری بومی پایدار، مورد بررسی قرار دهد؛ لذا فضاهای باز به عنوان عناصر پایه معماری کویر مورد ارزشیابی قرار گرفته و با اصول پایداری مورد مقایسه تطبیقی قرار می گیرند. نتایج حاصل از پژوهش بر این مهم تأکید دارند که فضاهای باز در معماری بومی کویر نه تنها خود دارای مختصات پایداری محورند بلکه زمینه ساز دستیابی به پایداری بوده و نقشی اساسی در تحقق پایداری داشته اند. پژوهش به روش کیفی صورت گرفته و ابزار جمع آوری اطلاعات منابع مکتوب، اسناد و مشاهدات عینی بوده است.
بررسی رابطه تئوری ترجیحات محیطی و نظم بلوک های شهری نمونه موردی: محله های خانه اصفهان و مرداویج شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
125 - 136
حوزههای تخصصی:
تئوری ترجیحات محیطی، یکی از تئوری های پایه در روانشناسیمحیطیاست که تاکنون پژوهش های زیادی براساس آن انجام شده است. آنچه که تاکنون بر اساس این تئوری رایج بوده، بررسی متغیرهای آن به عنوان معانی صریح بوده درحالی که در این پژوهش متغیرهای این تئوری به عنوان معانی ضمنی مورد مطالعه قرار گرفته اند. در این پژوهش هدف آن است که ارتباط بین چهار متغیر این تئوری (انسجام، پیچیدگی، خوانایی، رمزآلودی) و نظم بلوک های شهری مورد مطالعه قرار گیرد. برای رسیدن به این هدف دو محله خانه اصفهان و مرداویج شهر اصفهان به عنوان محدوده های پژوهش انتخاب شده اند. جامعه آماری مورد بررسی افراد ساکن دو محله نام برده هستند که طبق روش های آماری، حجم نمونه مورد بررسی 200 نفر (100 نفر در هر محله) هست. روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بوده و رابطه متغیرهای تئوری ترجیحات محیطی و نظم بلوک های شهری با آزمون خی دو و فیشر بررسی شده و به این نتیجه می رسد که محدوده ها با نظم ساده دارای انسجام و خوانایی بیشتر بوده و محدوده ها با نظم پیچیده دارای رمزآلودی و پیچیدگی بیشتر بوده است.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «انتزاع» در هنر اسلامی و هنر غربی (براساس نظریات سنت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه پرد ازان حوزه حکمت و هنر اسلامی نظیر «بورکهارت» هنر اسلامی را انتزاعی یا تجرید ی می د انند که با بیانی نماد ین، رموز الهی را د ر هنر شرقی بازتاب می د هد . از این رو هنر سنتی هنری قد سی با بیانی انتزاعی است که از بازنمایی فیگوراتیو و طبیعت نگاری می پرهیزد . از سوی د یگر، د ر اروپای قرن بیستم جنبشی د ر هنرهای تجسمی پاگرفت که «کاند ینسکی» مبد ع آن بود و د ر پی کشف امکانات بصری فارغ از د ایره د ید اری - روایی جهان واقعی تلاش می کرد . آن ها عقید ه د اشتند نقاشی باید همچون موسیقی خود ش را از بند میمه سیس Mimesis یا تقلید از طبیعت و روایت برهاند و صرفاً با اَشکال و رنگ، د ر مخاطب تأثیر کند . هرد و نگرش، د لایل و مبانی نظری خود را د ارند که با یکد یگر متفاوتند . د ر این تحقیق تلاش بر این است که بد انیم واژه «انتزاع» د ر هرد و د ید گاه د ارای چه مفهوم، کارکرد و ویژگی هایی است؟ مفاهیمی که سنت گرایان و هنرشناسان غربی از واژه «انتزاع» اتخاذ می کنند ، چیست و چه نسبتی باهم د ارند ؟روش پژوهش: این مقاله پژوهشی، بنیاد ی با روشی توصیفی-تحلیلی است که ابتد ا به شناخت د قیق واژه «انتزاع» می پردازد، سپس با بررسی ویژگی های هنر اسلامی نزد متفکران سنت گرا و نیز مفهوم واژه «انتزاع» نزد هنرشناسان غربی آشنا می شود . و در نهایت به تطبیق این د و مفهوم می پرد ازد .اهد اف پژوهش: این مقاله طرح بحثی هنرشناسی و سبک شناختی است که به حوزه نظری پژوهش هنر مربوط می شود و د ر امر توسعه بحث هایی د ر باب «چیستی هنر» مؤثر خواهد بود .نتیجه گیری: شباهت ها و تفاوت هایی د ر کاربرد از واژه «انتزاع» د ر هنر اسلامی و هنر غربی د ید ه می شود ؛ د ر هرد و هنرمند و مخاطب از جهان و ماد یات و عینیات جد ا می شوند . هر د و د ید گاه، چیزی را فراتر از آنچه ما می بینیم بر ما عرضه می کنند از این رو هنرمند ان برای این کار به رمز و راز و سمبل و نماد رو می آورند .
بازنمایی فضای معماری در سینمای اصغر فرهادی با رویکرد نشانه شناسی (نمونه موردی: فیلم «فروشنده»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: د ر سال های اخیر نزد یکی روزافزون د و رشته هنری معماری و سینما که از خصوصیات و تأثیرات د وسویه یک د یگر کاملاً آگاه اند به یک مبحث جد ى آکاد میک تبد یل شد ه است. سینما به عنوان یک رسانه پرمخاطب و ابزار بیانی تأثیرگذار، از طریق بازنمایی فضای معماری سهم مهمی را د ر خلق معنا، برقرای ارتباط حسی با مخاطب، بیان روایت و شخصیت پرد ازی بر عهد ه د ارد . اما آنچه د ر سینمای ایران مورد غفلت قرار گرفته است نظریه پرد ازى د قیق د ر رابطه با تعامل میان رشته اى میان این د و حوزه و راهکارهای بهره گیری از ظرفیت های مد یوم معماری د ر راستای تجلی معنا د ر فضای حاکم بر فیلم است.هد ف پژوهش: این پژوهش د ر پی واکاوی کارکرد د راماتیک کالبد و عناصر فضای معماری د ر سینمای اصغر فرهاد ی، به طور خاص فیلم «فروشند ه»، و کشف مضامین آشکار و پنهان نشانه های متن فیلم است.روش پژوهش: د ر این مطالعه با استفاد ه از روش تحلیل محتوای کیفی و چارچوب نشانه شناسی سوسور، یافته های تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شد ه است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه مبین این نکات است که د ر سینمای فرهاد ی ساختار معمارانه فضا نه فقط به عنوان پس زمینه د استان، بلکه همچون عاملی د خیل د ر روند فیلم ها، با رفتار شخصیت ها و د رونمایه آثار منطبق بود ه و به تنهایی مؤید احساسات و حتی اد راک معانی خاص هر فیلم هستند . همچنین هر عنصر و المانی از فضای معماری براساس مقاصد معنایی و نشانه شناختی خاصی بازنمایی می شود . به علاوه نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که د ر فیلم «فروشند ه» حجمی گسترد ه از نشانه ها به صورت کاملاً محسوس و هد فمند د ر قالب کالبد و عناصر فضایی معماری گوناگون همچون خانه، رنگ، نور، بافت، بازشو و اشیا به کار گرفته شد ه تا روایت د راماتیک د استان و انتقال معانی نهفته آن، تعریف عملکرد و حالات کاراکتر ها و برانگیختن احساسات بینند ه حاصل شود.
تبیین ابعاد و راهبردهای ارتقای معنویت در شهرهای زیارتی با تاکید بر بقاع متبرکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنویت اسلامی به عنوان یکی از حالات روحی و روانی انسان ها است که در کمال وی از منظر تفکر شیعی جایگاه والایی دارد. زیارت که یکی از آداب و اخلاق اسلامی است در الگوی گردشگری زیارتی در فضاهای مذهبی، عبادی و نیایشی میتواند معنویتی معطوف به ارکان دین اسلام بیافریند. بقاع متبرکه در راستای اصل تعظیم و بزرگداشت شعائر خداوندی بهویژه مزارات اهل بیت (ع) از کانون های مورد توجه در شهرهای ایرانی است که با رویکرد زیارتی قابل توسعه است. هدف این مقاله، بازشناسی جایگاه بقاع متبرکه در معنویت شهرهای زیارتی است که با روش تحقیق تحلیلی و پژوهش میان رشته ای و استدلال منطقی و با استفاده از شیوه های مطالعه اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش بر چهار راهبرد 1) طراحی ارسن زیارتی 2) توجه بر بافت پیرامون بقاع متبرکه 3) حفاظت مناظر ارسن زیارتی 4) توسعه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی تأکید می کند. در شهرهای زیارتی که دارای بقاع متبرکه هستند با توسعه لایه های مکمل زیارت و نیازهای پهنه های پیرامون، ارسن شهری با مرکزیت بقاع متبرکه ایجاد می شود. طراحی راسته های مختلط سازگار با مجموعه ارسن شهری و حال و هوای معنوی آن به همراه رعایت حقوق شهروندی ساکنان و مالکان بافت پیرامون و نیز احترام به حریم بصری و ارتفاعی عنصر مرکزی و تسلط بنای مذهبی بر سایر فضاها و بناها ضروری است. بقاع متبرکه می توانند برای نیاز گروه های مختلف اجتماعی به ویژه علاقمندان، گردشگران زیارتی، خانواده ها، کودکان، زنان، نوجوانان، جوانان و سالمندان برنامه ریزی کنند.
بازتوسعه زمین های قهوه ای، رهیافتی به سوی توسعه محلی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه شهری فرایندی غیر قابل اجتناب و همواره در حال تغییر و تحول محسوب می شود. یکی از مهمترین دغدغه ها در این توسعه، تعیین جهات مناسب و نحوه گسترش فیزیکی شهر برای جوابگویی به نیازهای فعلی و پیش بینی، برای نیازهای آینده است. چرا که این مهم علاوه بر سیاست های شهرسازی، مسائل اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی بسیاری از مناطق شهری را تحت تأثیر قرار می دهد. در این راستا با توجه به محدودیت زمین برای توسعه شهرها و همچنین مشکلات حاصل از رشد بی رویه و پراکنده شهرها، رشد هوشمند به عنوان یک راهبرد مطرح، مورد توجه قرار گرفته است. رشدی که کمترین آسیب را به محیط وارد کرده و کی شهر سالم جهت زندگی را فراهم می آورد. یکی از رویکردهای مطرح در رشد هوشمند شهرها، توجه به Brownfield ها است. در این رویکرد تأکید بر استفاده مجدد از زمین های شهری است که به دلیل آلودگی و بلا استفاده بودن رو به زوال می روند. رها نمودن این زمین ها باعث بروز مشکلات عدیده ی زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی می شود و به مرور زمان، موجب ضررهای جبران ناپذیری در شهرها می شود. در صورتی که توسعه مجددBrownfield ها علاوه بر ارتقای کیفیات فضایی و کالبدی شهرها، عنصری کلیدی در حرکت به سوی اجتماعات پایدار به شمار می آید.
در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی، تکوینی و موردی به بررسی اهداف و مزایای توسعه مجدد Brownfield ها پرداخته می شود و فرایند نحوه برخورد با انواع این زمین ها مشخص می شود. در ادامه برای هر چه عینی نمودن مباحث، یک نمونه موردی توسعه مجدد Brownfield ، در کشور انگلستان، در شهر لندن، معرفی می شود و به تشریح چگونگی تبدیل یکBrownfield به یک مجموعه ورزشی که بسیاری از معیارهای پایداری را دارا است، پرداخته می شود. در انتها با استفاده از مطالعات و نتایج به دست آمده، راهکارهایی در راستای استفاده بهینه و مجدد این زمین ها ارائه می شود.
The livability measurements in the old urban fabric of Zone 1 in District 9, Tehran
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
50 - 65
حوزههای تخصصی:
Ever-increasing population and urbanization have had a detrimental effect on the cities and the continuing urbanization resulted in the social, economic, and environmental problems of the cities which is a crisis and the warning for the cities’ sustainability. This situation is also the case in many cities in Iran, which are faced with the consequences of urban rapid growth and the lack of sufficient financial and human resources in the management process. It is well understood that the livability based on the participation of residents in a neighborhood emphasizes on the social capital, public participation and the sense of belonging of the neighborhood residents. This, with an emphasis on the role of people and community in the neighborhood, can provide better outcome to the neighborhood in identifying neighborhood problems and subsequently decision making, planning and the related authorities in a neighborhood. Indicators of this study are socioeconomic, physical, and environmental indicators. The purpose of this research is to identify the threats, opportunities and capabilities of Zone1 in District 9 by using a survey in the form of a five-point Likert scale. This study was done by using the SWOT model and prioritizing them using a Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM). The results of the research show that the construction of class parking, the construction of a hangout, the rehabilitation of existing gardens and parks, defining of the incentive development projects in the state and municipal lands, are of the basic needs of the neighborhood and have the highest priority which are mostly physical and infrastructural.
تبیین رویکرد توسعه حفاظت محور درهویت یابی منظر شهری زاهدان دوره پهلوی از طریق نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهری زاهدان متنی چند لایه است که در آن لایه های مختلف انسانی، طبیعی و مصنوع بر پایه ی قواعد هم نشینی/جانشینی در کنار یک دیگر قرار گرفته و از طریق فرایندی ارتباطی به صورت ریزوماتیک، با به کارگیری ابزار مذاکره و ترجمه بینارمزگانی هم تافت معنا داری را به وجود آورده اند و از زمان پیدایش تا به امروز در مواجهه با تغییرات ناشی از توسعه و پیشرفت، به سبب رابطه ی دیالکتیکی که با فرایند توسعه برقرار نموده، ویژگی ها، قابلیت ها و ظرفیت های هویتی جدیدی کسب کرده که در راستای الگوواره ی پیشین بوده است. اما در دهه های اخیر، توسعه به مثابه ی «دیگری» با عدم مذاکره و ارتباط صحیح با رمزگان سنتی این شهر، رفتار ریزوماتیک آن را مختل کرده و شکافی میان شبکه ی منسجم شهر به وجود آورده است. در این چرخش الگوواره امروزه ساکنین شهر زاهدان با روایتی شلخته روبه رو بوده و احساس تعلق و دل بستگی به آن را تا حدی از دست داده اند. لذا هدف این پژوهش ارائه ی راهکاری است که هویت یابی منظر شهری زاهدان دوره ی پهلوی را مد نظر دارد که این مهم از طریق بازیابی و خوانش نشانه های هویت مند مستتر در لایه های این شهر از طریق نشانه شناسی لایه ای و روش پیدایشی آن ممکن می گردد. نشانه شناسی لایه ای معتقد است متن یک شهر به تدریج با رمزگذاری/رمزگشایی رمزگانی که در بین یک گروه انسانی مشترک است، شکل گرفته و از همین طریق نیز قابل فهم می گردد. نشانه شناسی لایه ای همچنین متنِ شهر را شبکه ای همواره در صیرورت می پندارد، به همین سبب راهکاری همه جانبه مانند «توسعه حفاظت محور» را پیشنهاد می کند که حیات شهری را در گرو واکنش و پاسخ به موقعیت های جدید و بسط و توسعه استراتژی های تازه و خلاقانه برای روبه رو شدن با آن در نظر می گیرد؛ به شیوه ای که تغییرات را پذیرا شود و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود به شبکه ی پیشین متصل بماند.