فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۴۸-۳۳
حوزههای تخصصی:
در ایران با توجه به تسلط حرکت سواره بر فضاهای شهری، روزبه روز از میزان مقیاس انسانی و ارزش های اجتماعی فضاهای شهری کاسته شده است. متأسفانه در بسیاری از شهرهای ایران، تلاش هایی در راستای انسان محور بودن فضاهای شهری صورت نمی گیرد که میدان مرکزی شهر بم نیز یکی از این فضاها می باشد، در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت حیات جمعی در فضاهای عمومی شهری به عنوان یکی از عناصر اصلی شهر و عرصه همگانی، به شناسایی عوامل مؤثر در ارتقای حیات جمعی در فضاهای عمومی شهری با تأکید بر عامل محصوریت و تحلیل نقش و اهمیت هر یک از عوامل شناسایی شده در انجام و شکوفایی فعالیت های اجتماعی پرداخته شد. تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است، با استفاده از روش گروه خبرگان و نمونه گیری در دسترس، 83 نفر موردبررسی قرار گرفتند و مرحله تکمیل پرسش ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش های آماری تحلیل عاملی و مدل سنجش جذابیت استفاده شد. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان داد که از مجموع 35 معرف مستخرج از ادبیات تحقیق و مشورت با اساتید، 3 عامل اصلی کالبدی-فضایی، فعالیتی-عملکردی و ادراکی-معنایی با 29 معرف شناسایی شدند که با تأکید بر عامل محصوریت و اجتماع پذیری در ارتقای حیات جمعی فضاهای عمومی شهری نقش دارند. همچنین مشخص شد درصورتی که عوامل شناسایی شده در فضاهای عمومی شهری ایجاد یا احیا شوند، در ارتقای فعالیت های اجتماعی و اختیاری نقش مهمی دارند، ولی بر فعالیت های اجباری تأثیری ندارند. سخن آخر اینکه محصوریت فضا اصل بنیادین در طراحی معماری و فضای شهری به حساب می آید و فضا درواقع با محصوریت شروع می شود و رعایت عوامل شناسایی شده در مقاله ی حاضر می تواند فضاهای عمومی شهری را در پیوند با سایر اصول طراحی معماری برای افراد جامعه اجتماع پذیر نماید.
ارزیابی معیارهای مکانی و مکانیابی مراکز اقامتی در شهر رشت (نمونه موردی: هتل کادوس)
حوزههای تخصصی:
گردشگری بخش عمده ی اقتصاد جهانی را تشکیل می دهد و یکی از بزرگ ترین صنایع جهان می باشد. در دهه های اخیر، اهمیت گردشگری در سطح بین المللی هم از لحاظ تعداد گردشگران و هم از لحاظ درآمد ارزی همواره و به طور بی سابقه در حال افزایش بوده است. ازمهم ترین عواملی که می تواند موجب جذب گردشگران بین المللی و داخلی شود تأسیسات و تجهیزات مربوط به صنعت گردشگری می باشد. از میان این تأسیسات، مراکز اقامتی به عنوان مبدأ و مقصد گردش های روزانه در شهر از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. از این رو توزیع بهینه و مکانیابی صحیح آنها از درجه اهمیت بالایی برخوردار است زیرا مکانیابی صحیح این مراکز می تواند باعث آرامش خاطر گردشگران و رفع نیازهای آنها در زمینهی اقامت، رونق گرفتن هرچه بیش تر صنعت گردشگری و همچنین موجب رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای گردشگری شود.روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی -تحلیلی بوده که اطلاعات مورد نیاز آن از طریق مشاهده میدانی، مصاحبه، مطالعه طرحهای صورت گرفته در رابطه با شهر رشت و نقشه 1.2000 این شهر به دست آمده است. این مقاله ابتدا با استفاده از ماتریس ها وضع موجود هتل کادوس را مورد بررسی قرار می دهد و پس از ارزیابی مکانی آن به عنوان یکی از هتل های اصلی شهر رشت و پی بردن به نقاط قوت و ضعف آن، با توجه به عوامل موثر در مکان یابی هتل ها، مکان مناسب برای هتل را از طریق مدلAhP و نرم افزار GIS پیشنهاد می دهد. در این تحقیق مکان مناسب برای ساخت مراکز اقامتی در شهر رشت با توجه به شاخص های موثر در مکان یابی بر روی خروجی های نرم افزار GIS نمایش داده شده است.
تحلیل ساختار لحظه در آثار رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه لحظه قطعی هانری کارتیه برسون کشف و شهودی ادراکی از آموزه های بودیسم است. در این نظریه برسون معتقد است که عکاس برای عکس گرفتن باید جذب واقعه شود و در مرکز وقایع قرار گیرد. در این صورت، واقعه همه ضرباهنگ ساختار همان شکل را به خود می گیرد و اگر عکاس بتواند این لحظه را دریابد، لحظه قطعی را دریافته است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر به آن می پردازد که تأثیر نظریه لحظه قطعی در آثار رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی به چه نحو به نمایش درآمده است. بنابراین بازتاب نظریه لحظه قطعی برسون در آثار سه تن از رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هدف این مقاله است.روش پژوهش: روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اسناد به شیوه کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با سه تن از رزمنده-عکاسان برجسته و صاحبنظر، علی فریدونی، سعید صادقی و مهرزاد ارشدی، به عنوان شاهدان عینی وقایع جنگ تحمیلی، با تأکید بر نظریه لحظه قطعی برسون است. گزینش افراد مورد نظر به واسطه خودآموختگی این افراد بوده که برحسب نیاز و اقتضا، مبادرت به عکاسی از فضای جبهه و جنگ کرده اند و در این مقاله با عنوان رزمنده-عکاس از آنان یاد شده است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مقاله حاکی از آن است که کشف و شهود عکاسانه، ذهن ناخودآگاه، ادراکات ذهنی، دیدن و زمان سنجی که از مؤلفه های محوری این نظریه است در آثار رزمنده-عکاسان مذکور نیز موجب شکل گیری جریان خودآموزی و کشف و شهود عکاسانه شده و در آثار آنان قابل مشاهده و تحلیل است.
بررسی نقش دیوارها در خوانش دیالکتیک گسست و پیوند خانه های معاصر مبتنی بر تجربه زیسته کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
25 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تأثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.نتیجه گیری: مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه مؤثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
بررسی عوامل موثر بر ایجاد سرزندگی در فضاهای شهری(نمونه موردی: بلوارطاقبستان کرمانشاه)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
238-250
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل تاثیر گذار بر کیفیت فضای شهری امری ضروری است زیرا در دنیای صنعتی امروز انسان ها بخش عمده ای از زمان خود را در طول شبانه روز در محیط های شهری می گذرانند و کیفیت این فضاها زندگی و سلامت شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. سرزندگی در فضای شهری فاکتوری است که می تواند به ارتقای کیفیت محیط و زندگی کاربران فضای شهری کمک کند. در همین راستا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر سرزندگی در بلوار طاقبستان شهر کرمانشاه به وسیله مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه می پردازد. یافته ها حاکی از آن است که 75% افراد استفاده کننده از این فضا بلوار را فضایی سرزنده می دانند. مهم ترین عوامل موثر بر سرزندگی در فضای شهری از دید کاربران این بلوار سبزینگی در محیط ، وجود درختان و گیاهان، تنوع کاربری، عدم وجود محورهای سواره و اتومبیل گرایی، رضایت فرد از محیط ، میزان استفاده افراد از خیابان مذبور ، وجود سطوح آبی مانند حوض، فضاهای ارتباط جمعی، مکان بازی برای کودکان، استفاده از رنگ های شاد در محیط، استفاده از نورپردازی مناسب و عدم وجود صداهای ناهنجار می باشند. بر طبق یافته ها پیشنهاد می شود برای افزایش سرزندگی و حضور مردم در فضای این خیابان از عناصر شهری متنوع ، انعطاف پذیر و قابل تغییر استفاده شود تا اثر روز مرگی را کاسته و نشاط را به فضا القا کند. از دیگر راهکارها کاهش نقش اتومبیل و افزودن محورهای پیاده و دوچرخه سواری در راستای بلوار است. همچنین وجود کاربری های متنوع مانند مراکز خرید، خرده فروشی ها و مراکز تفریحی در حاض می تواند بلوار را سرزنده تر کند.
مقایسه تفکر واگرا و هم گرا در فرآیند طراحی معماری با تأکید بر آموزش معماری
حوزههای تخصصی:
طراحان و معماران به واسطه فرآیند طراحی به ایده پردازی و طراحی معماری می پردازند و استادان معماری در این راه، نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفاء می کنند، زیرا خط فکری و مسیر طراحی را برای طراحان و معماران مشخص می کنند و آزادی عمل آن ها را برای ایجاد طرح های خلاقانه تعیین می کنند. بنابراین، بی شک خروجی و محصول نهایی هر یک از طراحان و معماران بی ارتباط به تفکر اساتیدی که تحت آموزش آن ها بوده اند و یا خواهند بود، نیست. با توجه به اینکه انتخاب هر یک از دو نوع تفکر هم گرا و واگرا در فرآیند طراحی نتایج متفاوتی را در پی خواهد داشت و سیمای شهرها و معماری کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین تفکر واگرا و تفکر همگرا در فرآبند طراحی با تأکید بر آموزش معماری سعی در مشخص کردن راهی برای آموزش معماری به دانشجویان این رشته داشته تا بتواند با رویکردی معاصر، یعنی با در نظر گیری صنعت و تکنولوژی در عصر حاضر و همچنین نگاه به گذشته، بسترساز رشد و پرورش خلاقیت دانشجویان باشد و با آموزش طراحان، شهرسازان و معماران آینده این مرز و بوم، سیمای شهرها و معماری کشور را در یک مسیری بهتر هدایت نماید. روش به کار گرفته در پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با استفاده از بررسی منابع موجود در حیطه موضوع مورد بررسی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تفکر واگر موجب افزایش خلاقیت دانشجویان و ارائه دستاوردهای جدید خواهد شد و توجه به تفکر همگرا نیز، وجود هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری، وجود قوانین و ضوابط اجباری و سفت و سخت برای طراحی و هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری را در پی خواهد داشت. بنابراین آموزش مطلوب معماری هر دو تفکر واگرا و هم گرا را مورد توجه قرار می دهد.
طراحی فضاهای آموزشی با رویکرد سرزندگی در محیط
حوزههای تخصصی:
امروزه در فضاهای آموزشی با پیشرفت علم و تکنولوژی علاوه بر یادگیری علم و دانش، نیاز ها و خواسته های دانش آموزان از لحاظ بصری و روانشناختی نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فضاهای آموزشی علاوه بر زیبایی بصری باید عملکرد گرا باشند و با توجه به نیازهای دانش آموزان طراحی شوند که در این راستا باید به عوامل مختلفی از جمله نور، رنگ ، ابعاد کلاس و همچنین شاخصه های آموزشی دانش آموزان،عواملی که در سرزندگی محیط های آموزشی تاثیر بسیاری دارند. بررسی تمامی موارد موجود در فضا و بررسی ادراک و نیازهای دانش آموزان و دانشجویان در رابطه با فضای آموزشی می باشد تابتوانیم ساختمان های فضای آموزشی را هر چه بهتر و دقیق تر منطبق با نیاز ها و روحیات دانش پژوهان طراحی کنیم . با امید به اینکه فضاهای آموزشی برای نسل های آینده جذابتر و کاربردی تر و قابل ارتقاء باشند. هدف از این تحقیق ،بررسی راهکار های مناسب برای طراحی بهتر و باکیفیت در محیط های آموزشی میباشدکه علاوه بر تامین نیاز های بصری افراد،نیاز های ادراکی و احساسی آنان را تامین کندتا بتوان از همه ی جنبه های فیزیکی و روانی دانش پژوه را تحت تاثیر محیط و فضای آموزشی قرار دهیم .تا بتوانیم علاقه به یادگیری را در فضاهای آموزشی بالا ببریم ودانشجویان را به سمت یادگیری و حرکت در فضاهای آموزشی سوق دهیم. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و جمع آوری مستندات و مقالات علمی صورت گرفته است. یافته ها حاکی از آن بود که تاثیر این شاخصه ها و مولفه ها از لحاظ زیبایی شناختی و روانشناسی و همینطور تعیین کیفیت عناصر کاربردی در فضاهای آموزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است . مقاله پیش رو به صورت جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع و مقالات و تحقیقات علمی می باشد .
چشم انداز پساکرونا و زندگی دوباره پایدار برای کارخانه قند و شکر کهریزک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۹۵-۷۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: مهمترین هدف از پژوهش، معرفی قابلیت ها، ظرفیت ها و جایگاه ویژه آثار میراث معماری معاصر و صنعتی ایران، در معماری و شهرسازی در دوران پساکروناست. ادبیات موضوع نشان می دهد که احیای زندگی دوباره پایدار، برای این ساختمان ها، بخشی از تلاش برای حفظ این بناها در مقیاس فرهنگی، و انتقال آن به نسل های آینده است. روش ها: تحلیل مهمترین تحولات دوره کرونا و همچنین نیازهای پساکرونا، نوعی چارچوب مفهومی ژرفانگر، بر اساس روش تحقیق توصیفی و تحلیلی را ایجاد می نماید. مدل مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد و استاندارد اجرایی ساختمان سالم طراحی شده است. راهبرد اصلی پژوهش، تبدیل عوامل ضعف به عوامل قدرت، و تبدیل تهدیدها به فرصت های موثر، با رویکرد آینده پژوهانه است. کارخانه قند کهریزک به عنوان نمونه ای از میراث مشترک ایران و بلژیک، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. یافته ها: تحلیل بایسته های طراحی هماهنگ با نیازهای دوران پساکرونا، براساس هفت مفهوم استاندارد در تحلیل و طراحی ساختمان سالم مانند 1- هوا، 2- آب، 3- نور، 4- ذهن، 5- آسایش، 6- تناسب اندام و 7- تغذیه؛ نشان می دهد که کارخانه قند کهریزک از پتانسیل های بالایی برای تبدیل شدن به الگوی معاصرسازی، متناسب با اولویت های معماری و شهرسازی در دوران پساپاندمی برخوردار است. نتیجه گیری: مفهوم سلامت در بازکاربست سبز همساز، مفهومی کلیدی است و با عنایت به آن، پروژه های معاصرسازی آثار میراث معماری معاصر و صنعتی می توانند به ظرفیت هایی رقابت پذیر، در راستای اهداف توسعه پایدار، دست یابند.
ارزیابی ضوابط و مقررات شهرسازی ملاک عمل در ساختار فضایی محله یاغچیان با نگرش مولفه های فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 111
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: شهر و محلاتی که با تنوع فرهنگ و سلایق شهروندان، فارغ از برنامه ریزی دو بعدی «طرح جامع» فضای زندگی و رُشد ساکنین بوده، هم اکنون در چارچوب الگوی تقلیدی تعیین سرانه و کاربری طرح های جامع و تفصیلی -که با غفلت از مبانی نظری فرهنگ اسلامی و سبک زندگی ایرانی همراه بوده - زندگی و سلامت شهروندان را با مخاطره روبرو نموده است. هدف: این موضوع ضرورت بازبینی و آسیب شناسی وضعیت موجود را به متخصصین و مدیران شهری یاد آور می نماید. روش: روش این مقاله تطبیقی است، بدین معنا که در پاره ای از موارد با تجزیه و تحلیل همبستگی ها، داده های پرسشنامه ای را مورد کنکاش قرار می دهد و در پاره ای دیگر از طریق پالایش دادها و استخراج اشتراکات، رویکرد کیفی را در تجزیه و تحلیل داده ها در پیش می گیرد. تکنیک این مقاله دلفی است که به کمک 30 نفر از متخصصان تکمیل گردیده است. یافته ها: با در نظر گرفتن تمام معیارهای ارتباط انسان با خدا، جامعه، طبیعت و تاریخ، معیار ادراکی و بصری رتبه اول را دارا بوده و پس از آن به ترتیب معیارهای فعالیتی، زیست محیطی و کالبدی جای می گیرند. در نهایت این نتیجه مستفاد می گردد که معیارهایی که باید برحسب ضوابط و مقررات شهرسازی اسلامی امتیازبندی گردند باید دارای این درجه بندی باشند. نتیجه گیری: تحلیل های مولفه فرهنگی ارتباط انسان با طبیعت، تاریخ، خدا و جامعه از منظرهای کالبدی و کاربری، فعالیت، ادراکی و بصری و زیست محیطی در مجموع ماتریسی بوجود آورده است که در قسمت تحلیل های این مقاله بدان پرداخته شده است. این تحلیل ها در محله یاغچیان مطابقت داده شده و رهاورد آن ها تحلیل های راهبردی ای است که در زمینه ضوابط و مقررات ملاک عمل در ساختار فضایی آن محله مثمر ثمر می باشد.
تحلیل معیارهای کالبدی بناهای میان افزا به منظور به کارگیری در طراحی و ارزشیابی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
41 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاکنون رویکردهای مختلفی در خصوص طراحی بناهای میان افزا مطرح شده که دسته بندی آن رویکردها عمدتاً با تأکید بر موضوعات کالبدی بوده است. از این رو معیارهای کالبدی در طراحی بناهای میان افزا واجد اهمیت هستند ولیکن می توان گفت با توجه به عدم وجود گفتمانی واحد در خصوص معیارهای کالبدی تأثیرگذار برای انتخاب رویکردها از نظر نظریه پردازان و همچنین وجود تفاوت های محرز در مورد معیارهای معرفی شده و فقدان برخی معیارها در این تعاریف، اهمیت درنظرگرفتن تمامی معیارهای کالبدیِ مؤثر و دستیابی به یک مجموعه منسجم ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش: هدف این پژوهش تحلیل و بررسی نظریات مختلف به منظور تدقیق و دستیابی به مجموعه ای جامع از معیارهای کالبدی تأثیرگذار در انتخاب و تعریف رویکردها و دسته بندی آن ها در معیارهای اصلی و زیرمعیارها به جهت به کارگیری در طراحی و ارزشیابی بناهای میان افزاست. روش تحقیق: این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی به منظور ساماندهی معیارهای اشاره شده از سوی نظریه پردازان و نهادهای مرتبط در سامانه ای جامع تر، از راهبرد استدلال منطقی و تکنیک تحلیل محتوا با استفاده از منابع کتابخانه ای، بهره گرفته است. نتیجه گیری: در نتیجه این پژوهش تمامی آن معیارها در چهار حوزه کلیِ 1. موقعیت قرارگیری، 2. فرم و شکل، 3. مقیاس و تناسبات، 4. ویژگی های ظاهری مصالح به دلیل داشتن بیشترین فراوانی و اهمیت در مبانی بررسی شده، به عنوان معیارهای اصلی، طبقه بندی شده و سپس زیرمعیارهای هر یک از آن ها در قالب یک نمودار ارائه شده است تا بتوانند به منظورِ تعیین رویکردهای مختلف در خصوص طراحی و ارزشیابی بناهای میان افزا کمک کننده باشند.
بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری و نقش شهرداری در احیای آن ها؛ مورد مطالعه: شهرستان خوی، محله خاماچیلار
حوزههای تخصصی:
شهرها و فضاهای شهری در اثر گذشت زمان شرایط و موقعیت های اقلیمی، اتفاقات و حوادث گوناگون دست خوش فرسودگی در کالبد خود گشته اند. توجه به بهسازی و نوسازی بافت های تاریخی شهر و به طورکلی دخالت در بافت قدیم همواره یکی از مسائل اساسی شهرهای تاریخی و شهرهایی که دارای هویت و روحیه خاص بوده اند می باشد. تحقیق حاضر به صورت تحلیلی و توصیفی انجام پذیرفته است. از میان شهرهای استان آذربایجان غربی، خوی یکی از شهرهای تاریخی به شمار می رود که هنوز عناصر تاریخی شهر اعم از بازار تاریخی، عمارت شهرداری، کاروانسراها و مساجد فراوان و دروازه سنگی شهر در قسمت بافت تاریخی شهر مشاهده می شود. ثبت بازار تاریخی خوی، عمارت خوی، مسجد مطلب خان خوی، دروازه سنگی و خانه کبیری و آرامگاه شمس تبریزی در فهرست آثار ملی، شهر خوی را در ردیف شهرهای تاریخی قرار داده است و این امر موجب حضور گردشگران داخلی و حتی خارجی در شهر خوی گردیده است. بافت فرسوده محله دو ناحیه 1 (محدوده خامچیلار)، شهر تاریخی خوی با مراکز تاریخی و فرهنگی که گنجینه ای گرانبها از تاریخ و فرهنگ را در خود جای داده است با مشکلات فیزیکی و اجتماعی روبرو است.
بررسی رابطه شهر های اسلامی مرتبط با هویت شهری و حس تعلق شهروندان (نمونه موردی میدان فلسطین، تهران)
منبع:
هویت محیط دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رویکرد هایی که سعی در تعریف هویت واحد برای طراحی نما و منظر شهر دارند عملاً هویت شهر را که از برخورد چند هویت، سلیقه، ارزش و... به وجود می آید، با تعریف یک هویت واحد که در نهادهای دارای قدرت تعریف می شوند، تبدیل به شهر تک هویتی و یکسان می کند. هدف کلی که در این پروژه دنبال شد نشان دادن رابطه حس تعلق با عوامل و روابط اجتماعی و المان های شهر های اسلامی که فضا را شکل می دهند و بررسی ماهیت این روابط اجتماعی است. از این نظر جمعآوری اطلاعات بر پایه برداشت میدانی بر اساس پرسشنامه های مردمی است. از آن جهت که فقط یک محله در این پژوهش بررسی و بیش از دو متغییر برای سنجش انتخاب شده بود، برای انجام تحلیل این پژوهش 4 گزینه موجود بود که شامل آنالیز کوورایانس، واریانس با اندازهگیریهای مکرر، رگرسیون چند متغییره و تحلیل عاملی میشدند که به وسیله نرم افزار Smart PLS تحلیل گردید. متغییر های مورد بررسی به دوسته عوامل فردی و اجتماعی و عوامل ادراکی و بصری تقسیم بندی شده است. با تحلیل و بررسی نتایج بدست آمده می توان گفت که میزان ارتباط حس تعلق شهروندان ساکن در محدوده با المان های بصری موجود، پایین و با عوامل فردی و اجتماعی نظیر مشارکت در برنامه ریزی محله خود بالا می باشد.
شناخت و تحلیل کالبدی معماری بومی روستای لیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
153 - 169
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی در بستر طبیعت شکل می گیرد و پیوندی بین انسان و طبیعت بر اساس این معماری ایجاد می گردد که لازمه آن هنری کاربردی در خدمت نیاز انسان است. برای فهم این هنر رجوع به نمونه های موجود و شناخت و تحلیل آن ها بهترین مسیر است. هدف مقاله حاضر شناخت و تحلیل دلایل شکل گیری یکی از روستاهای منحصربفرد معماری ایرانی است. روستای لیوس علاوه بر این که حامل الگوهای معماری بومی روستایی ایران است، ویژگی های کالبدی خاصی دارد که برآمده از محیط شکل گیری روستا -کوه پایه های جنوب غربی زاگرس- است. بر مبنای هدف شناخت معماری بومی در روستای لیوس سؤال، استقلال در ساخت وساز(بوم آورد بودن معماری روستای لیوس) و پیوند با محیط پیرامون چگونه باعث بروز عناصر معماری و ساختاری و فرم های جدید در این روستا شده است؟ شکل می گیرند. بنابراین روش میدانی و پیمایشی برای گردآوری اطلاعات و پس از آن تحلیل مطالعه موردی مبنای روش تحقیق قرار گرفت. روستای لیوس در 80 کیلومتری شمال شرق دزفول، در دامنه کوهی صخره ای قرار دارد. تحلیل کالبد روستا در دو مقیاس کلان شامل: معابر، جهت گیری خانه ها و بازشوها، معماری پلکانی؛ و خرد شامل: کیفیت ورود و ابعاد بازشوها، مصالح، پوشش ها، کنوسازی و عایق بندی بام، تابو (ظرف سفالی بزرگ برای ذخیره حبوبات)، انجام می شود. نتیجه این شناخت و تحلیل نشان می دهد که شکل خاص زندگی مردم لیوس(لزوم رعایت مسائل امنیتی، زندگی در حالتی بین یکجانشینی و کوچ و ایجاد واحدهای مستقل زیستی در قالب خانه) دلیل عدم وجود عناصر معماری زیرساختی زندگی اجتماعی(بازار، مسجد و مرکز محله ای از پیش فکر شده) است. این نوع زندگی، معماری ایجاد می کند که بر اساس آن می توان ادعا کرد خلاقیت در معماری بومی به معنی ساده ترین و دم دست ترین پاسخ به نیازهای اصیل و مبنایی انسان است.
سنجش عملکرد عناصر اقلیمی خانه های سنتی بافت تاریخی شیراز با رویکرد آسایش حرارتی؛ مورد پژوهی: ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
89 - 115
حوزههای تخصصی:
با رجعت به گذشته و نگاهی بنیادین به زیستگاه ها و عناصر همخوان با طبیعت، پایداری اقلیمی را از ویژگی های اصلی خانه های سنتی می توان برشمرد. انسان ها در گذشته آموخته بودند که برای عملکرد حرارتی مناسب ترِ فضاهای سکونتی خود راهکارهای متفاوتی را اتخاذ کنند، لذا با خلق فضاهای بینابینی در حد فاصل فضای باز و بسته توانستند دمای محیط پیرامونی خود را کنترل کنند. غایت اصلی ایوان ها همانا عملکرد اقلیمی آن ها بوده است که با سایه اندازی در کنترل دما و ایجاد آسایش حرارتی نقش مهمی ایفا کرده اند. از مهم ترین اهداف این پژوهش، بررسی داده های اقلیمی ایوان ها و شناخت عملکرد حرارتی آن ها با توجه به تناسبات کالبدی است. سه بنای سنتی ایوان دار با موقعیت های مختلف جغرافیایی انتخاب شدند. سنجش داده های آب وهوایی با وسایلی همچون ترموپیرومتر و ترموهیگرومتر انجام و سپس توسط نرم افزار شبیه سازی Envi-met اعتبارسنجی شده اند و در نهایت با نرم افزار Bio-met شاخص آسایش حرارتی PET اندازه گیری شد. داده های آب وهوایی از طریق ضرایب همبستگی ارزش گذاری شدند. بر اساس نتایج حاصل شده و با وجود تمامی متغیر های فیزیکی مؤثر در حیاط پیرامونی ایوان ها نظیر مساحت، پوشش گیاهی، حوض آب، ارتفاع دیوارها و مصالح دیده شد که برای عملکرد حرارتی بهتر، نیاز به کاهش دمای متوسط تابشی در حیاط و ایوان ها هستیم، لذا با توجه به همبستگی بسیار قوی دمای متوسط تابشی و شاخص آسایش حرارتی در حیاط و ایوان این سه خانه دیده شد که به رغم اثرات محیطی مؤثر در حیاط پیرامونی، افزایش عرض ایوان ها، افزایش مساحت گشایش فضایی ایوان در نما و افزایش ارتفاع از سطح حیاط از یک طرف و سایه اندازی بیشتر در حیاط از دیگر سو از درجه اهمیت بالاتری برخوردارند. در نهایت شاهد بهینه تر شدن شاخص PET و در پی آن کاهش استرس حرارتی خواهیم شد. ضوابط به دست آمده در این پژوهش دریچه ای جدید برای بازیابی مفاهیم الگوهای کهن و کمک به حل مشکلات اقلیمی خواهند شد.
گونه شناسی مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک با تکیه بر ویژگی های کالبدی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیرامون شهرهایی مانند قم، کاشان، اصفهان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران محل شکل گیری مزارع مسکون تاریخی بیشماری بوده است. این پژوهش از میان مزارع شناسایی شده تعداد هفت باب به نام های سورآباد، عباس آباد، گَوَرت، طِرازآباد، دولت آباد، نصرت آباد و قاضی بالا را برای بررسی دقیق تر انتخاب کرده است. آن ها دارای ویژگی های کالبدی و کارکردی برجسته ای هستند و برای شناخت گونه های مختلف مزارع تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته اند. مسئله اصلی تحقیق، کمبود آگاهی درباره گونه های مختلف مزارع تاریخی در این اقلیم است. شناخت نادرست در این باره می تواند تأثیر نامناسبی در حفاظت از آن ها داشته باشد. هم اکنون تعدادی از مزارع در استان های یزد، قم، اصفهان و پیرامون کاشان و نیاسر با نام های دیگری در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده اند و غالباً بدون شناخت کامل درحال مرمت هستند. در این تحقیق دو پرسش مطرح می شود: 1. مزارع مسکون تاریخی در اقلیم گرم و خشک بر چند گونه قابل تقسیم بندی هستند؟ 2. ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع چه تأثیری بر گونه بندی آن ها دارد؟هدف تحقیق معرفی گونه های مزارع مسکون تاریخی در اقلیم مرکزی ایران است و مطالعات میدانی و سندپژوهی در بستر اسناد تاریخی و جغرافیای تاریخی قالب های اصلی تحقیق را ذیل رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی تشکیل می دهند. این تحقیق با بررسی ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع منتخب، از آن ها به عنوان معیارهایی برای دستیابی به گونه بندی در مزارع استفاده کرده است. ویژگی هایی چون 1. موقعیت قرارگیری و نظام دسترسی2. دوره بندی تاریخی3. استقرارعناصرکالبدی4. ساختار، مصالح و تزئینات 5. نوع مالکیت6. وسعت تقریبی7. نوع محصولات و تولیدات زراعی و دامی 8. ویژگی اجتماعی و فرهنگی به عنوان معیارهای گونه بندی مطرح شده اند و براساس این معیارها، گونه هایی چون 1.گُله ای و یَله2. قاجاری و پهلوی3. دساکر کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی4. مجلل و ساده 5. اربابی و رعیتی 6. کبیره (معتبر) و صغیره (کوچک) 7. شتوی و صیفی 8. مسکون و غیرمسکون در مزارع مسکون اقلیم گرم و خشک ایران قابل شناسایی هستند. این پژوهش نشان می دهد که مزارع تاریخی براساس نوع ویژگی هایی که درآن ها وجوددارد، قابل دسته بندی و گونه بندی هستند. هر ویژگی چه از منظرکالبدی و چه از منظرکارکردی به معرفی یک گونه منجر می شود.
The Complexity of Relationship between the Physical Environment and Residents' Walking in Tehran, Iran: A Qualitative S tudy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۴ - Serial Number ۴۲, Autumn ۲۰۲۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
We know little about the physical environment -walking relationship in middle-eas t countries. There is also a need for qualitative approaches to s tudying this relationship. This s tudy aimed to unders tand the physical contextual factors influencing the everyday walking experience of middle-aged residents in an area of Tehran, Iran. It utilized an inductive qualitative content analysis along with Cons tant Comparative Analysis (CCA). The main themes and categories explored were safety and security (sense of insecurity, sense of inadequate safety), comfort and convenience (lack of physical comfort, accessibility to des tinations and amenities, the possibility to do rhythmic walking, sense of overcrowding), and aes thetics and attractiveness (variety and harmony, cleanliness and maintenance, natural elements). The subset concepts of the categories were also explored, including lighting, presence of others, air pollution, crossing s treets, the surface of sidewalks, walking on the side of s treets roadway, thermal comfort, s tepping s tairs, noise nuisance, dis tances to the neighborhood facilities, sitting places, characteris tics of paths, overloaded s treets, non-local offices and s tores, variety and harmony of building facades, old buildings, a variety of colors, various s tores, enclosure, upkeep of buildings, greenery, presence of water and birds, and natural sounds. Narrow and uneven sidewalks influenced walking in multiple aspects. This s tudy proposed considerations and details to the general urban policies and interventions to encourage walking. The results of this s tudy can facilitate urban designers and planners in creating community built environments, which promote clean transportation and public health.
بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک و معتدل شمال ایران با استفاده از ریاضیات گسسته
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها در تمام علوم ازجمله معماری نقش مهمی در شناسایی و بازشناسی نظم موجود در دیدگاه های اندیشمندان به عنوان چراغ راه آیندگان ایفا کرده است. اهمیت گونه شناسی در معماری به گونه ای است که از حدود دو هزار سال پیش در آثار معماران مشهور ازجمله ویترویوس دیده می شود. بررسی کهن الگوها درگذشته بر اساس مقایسه پلان خانه ها و به صورت تحلیل دیداری صورت می گرفت ولی اکنون مقایسه کهن الگوها را می توان به صورت کمّی بررسی و تحلیل نمود که این کار با استفاده از ترسیم گراف پلان توجیهی و محاسبات ریاضیاتی انجام می گیرد. به عبارت دیگر با استفاده از تفکیک و کدبندی فضاها و مشخص نمودن ارتباط فضاها با یکدیگر می توان به پلان محدب دست یافت و بدین وسیله گراف پلان توجیهی ترسیم می شود و با محاسبه درجه هم پیوندی، اهمیت و نقش فضاها در هر پلان مقایسه شده و درنهایت می توان به یک کهن الگو دست یافت که پلان ها فارغ از اندازه و فرم از یک الگوی واحد تبعیت می کنند. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک کاشان با خانه های سنتی معتدل و مرطوب شمال ایران با استفاده از نحو فضا و ارتباط آن ها با یکدیگر می پردازد و این پرسش را پاسخ می دهد که چه تفاوتی در کهن الگوی این خانه ها با توجه به تفاوت اقلیم زیستی در آن ها وجود دارد. نتایج مطالعه نشان می دهد که بیشترین هم پیوندی و یکپارچگی فضایی در حیاط و ایوان خانه های موردمطالعه مشاهده می شود و کم ترین هم پیوندی مربوط به پستوها و بیرونی هست. بدین ترتیب افق فکری معماران در این دو اقلیم بدین گونه بوده است که از حیاط و ایوان به عنوان فضایی که مرکزیت دسترسی به فضاهای دیگر را فراهم می کند استفاده می شود و پستوها به عنوان خصوصی ترین فضا بکار گرفته شده است. در این تحقیق نمونه های موردی خانه های اقلیم گرم و خشک کاشان (نشاسته پور، کارخانه چی، بنی احمدی و قریشی) و خانه های اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران (شفاهی، دارویی، کاشانی، قدیری، کیا و فاطمی) مورد مطالعه قرار گرفته اند و نمونه کهن الگوهای پیشنهادی هر دو اقلیم، بررسی و مقایسه شده است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۶۲-۴۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: از دغدغه های اصلی کشورهای در حال توسعه، دستیابی به حکمرانی مطلوب است و در این بین، موضوع اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن اهمیت زیادی دارد. ازاین رو، این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن انجام شده است تا از این طریق، گام مهمی در جهت توسعه بخش مسکن برداشته شود. از نظر هدف، توسعه ای و از نظر ماهیت، اکتشافی است. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی و سازمان های دولتی بودند و نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی به تعداد 18 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات از نوع مصاحبه بود و برای تجزیه وتحلیل آن از تکنیک کدگذاری استراوس و کوربین استفاده شده است. از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری برای توزیع پرسش نامه، بنیاد مسکن جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد (N=5967) و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان (n=360) و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها از نوع پرسش نامه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL و MATLAB انجام یافته است. یافته ها نشان دادند که ابعاد شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن شامل مشارکت و شفافیت و پاسخ گویی می شوند و مشارکت پذیری اقتصادی در انجام طرح های تولید و عرضه مسکن و استفاده اثربخش از منابع مالی، بیشترین اثر را در ارتباط با بُعد مشارکت حکمرانی دارد. توجه به ابعاد و مؤلفه های حکمرانی بر اساس مدل ارائه شده، در بهترین حالت اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن را تا 83/0 بهبود می دهد.
مقدمه ای بر تحلیل هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی چگونگی تأثیر علم هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری به وسیله ی روش های طراحی معماری وابسته به بستر یا متن پروژه می باشد. روش های طراحی ذکر شده در این پژوهش دارای مفهوم طراحی مشترکی هستند و آن مفهوم متن معماری می باشد. روش های طراحی معماری موردمطالعه در این تحقیق زمینه گرایی و توسعه گرایی می باشد. روش تحقیق کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و سپس تحلیل و بررسی این اطلاعات و همچنین ارائه نمونه های موردی مربوط به روش های طراحی معماری مذکور، روش این پژوهش بوده است. از نتایج این تحقیق می توان به توصیف روش های طراحی زاینده در تولید فرم ها و کالبدهای معماری و شهرسازی از طریق تفسیر و خوانش متن موجود اشاره کرد. با استفاده از مفاهیم این روش ها می توان در بافت های تاریخی از روش های زیر در طرح معماری بهره برد 1. استفاده از آثار و بقایای قدیمی یا حتی توصیفات آن به عنوان ایده، ساختار یا زیرنقش طرح جدید 2. طراحی اثری حاوی روح، مفاهیم، کارکرد یا خاطرات بنای پیشین.
کندو کاوی در تغییر نگرش های مفهومی در شهر در شرایط بیماری های همه گیر از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
127 - 151
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مدیریت بحران های حوزه سلامت، با هدف تقویت تاب آوری جوامع محلی، طیف وسیعی از مفاهیم در ابعاد برنامه ریزی، سیاست گذاری، اقدام و کنترل در تمام مراحل قبل، هنگام و بعد از رخداد در برمی گیرد. شهرها به صورت دوره ای با برخی از این بحران ها درگیر هستند. هدف: پژوهش حاضر با بررسی شیوع کووید -19، تغییر نگرش های مفهومی به شهر به زبان برنامه ریزی و طراحی شهری در جهت کنترل و انطباق با شرایط جدید تحلیل می کند تا درک بهتری از تغییرات و تأثیر آن ها در مدیریت موضوعات مرتبط به دست آورد. روش: تحقیق کیفی و مروری حاضر به روش تحلیل محتوای نگرش های درحال تغییر و با مراجعه به متون علمیِ مدیریت شهری در گفتمانِ جهانیِ پس از ورود ویروس، سعی در استنباط و استخراجِ محورهای جدید سیاست گذاری داشته است. بنابراین، با جست وجوی کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی آغاز شیوع تا همه گیری آن، مفاهیم اولیه با بررسی حدود 50 مقاله استخراج و استنباط گردید. در ادامه ارتباط مؤلفه ها باهم سنجیده شد و تحلیل های تلفیقی در ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط با برنامه ریزی شهری مورد بازبینی قرار گرفت. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شهرهای دارای عرصه های عمومی باز، واجد سیستم های شفاف مدیریت داده های مکانی و اقدمات مشارکتیِ مرتبط با تحلیل زمانیِ رویدادها، فرصت های بهتری جهت اجرای ایده های برنامه ریزی و طراحی شهری در مدیریت بیماری های همه گیر وجود دارد. نتیجه گیری: محدوده های جدید محلات پس از این بیماری، براساس معیارهایی مانند قابلیت جداسازی و اقدامات سریعِ تشخیصی بازتعریف می شوند و مفاهیم مکانی-زمانیِ جدیدی از اختلاط محیط های واقعی-مجازی در محل های کار و زندگی، ترکیب بندی های فضایی جدیدی از عرصه های عمومی در نظام فعالیتی و سناریوهای حساس به زمانِ رشد بیماری مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر کیفیت های با قابلیت جداسازی نظام فعالیت و حرکت و دسترسی، به واسطه ترکیب لایه هایی از محیط های طبیعی و مصنوع را در سلسله مراتب مبتنی بر مدیریتِ زمان-جریان محورِ عملکردها فراهم می کند.