مطالب مرتبط با کلیدواژه

کاراوادجو


۱.

تحلیل تاریخی-جنسیتی نقاشی هایی برگرفته از روایت جودیت با تأکید بر اثر فلورانسی آرتمیزیا جنتیلسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جودیت و هولوفرنس آرتمیزیا جنتیلسکی کاراوادجو باروک جنسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۹ تعداد دانلود : ۹۱۵
جودیت شخصیت زنی در کتاب مقدس عهد عتیق است که با قتل هولوفرنس فرمانده آشوری، توانست شهر تصرف شده خود را آزاد سازد. این روایت، موضوع آثار بی شماری در طول تاریخ هنر بوده است. یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین نمونه های این مجموعه، آثاری از آرتمیزیا جنتیلسکی، زن نقاش دوره باروک می باشد. این نقاش چهار نسخه تأیید شده با این موضوع را در کارنامه خود دارد، که نسخه فلورانسی بیش از بقیه در این مقاله، مد نظر است. پژوهش حاضر قصد دارد، چگونگی روایت پردازی تصویری این مضمون را در چند اثر متفاوت از چند نقاش، و همین طور در آثار آرتمیزیا، بر اساس بافت تاریخیشان تحلیل و با یکدیگر مقایسه کند. یکی از این نقاشان، کاراوادجو است که آرتمیزیا، از پیروان او محسوب می شود. سؤالی که مطرح می شود، این است که: جنسیت آرتمیزیا و حوادث زندگی او چگونه در انتخاب و بیان این موضوع نسبت به دیگر نقاش ها مؤثر بوده است؟ نتایج نشان داد، با وجود ثابت بودن داستان، عوامل دیگری به غیر از شرایط تاریخی و سبکی، همچون جنسیت و سرگذشت مؤلف نیز در شکل گیری متفاوت نسخه فلورانسی آرتمیزیا، مؤثر بوده است؛ به ویژه که موضوع این اثر، در گروه موضوعات قدرت و قهرمانان زن قرار می گیرد.  
۲.

بررسی تطبیقی تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر مبنای نظریه کاتارسیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی کاراوادجو ارسطو تراژدی کاتارسیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۹۳
بیان مسئله: زمینه تاریک، نورپردازی، پیکره هایی با اندازه واقعی و نمایش اوج احساسات در پرتره ها و به عبارتی تئاتر کاملاً واقع گرایانه در آثار کاراوادجو، ما را بر آن می دارد تصور کنیم در آثار وی در مواجهه با روایت یک تراژدی قرار گرفته ایم که می تواند در مخاطب منجر به کاتارسیس گردد چراکه باید اذعان داشت روان پالایی فقط در نمایشنامه نویسی شکل نگرفته است، بلکه اثرات آن را در دیگر هنرها اعم از نقاشی، موسیقی و نیز پیکره سازی می توان مشاهده کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که چگونه یک اثر نقاشی می تواند تراژدی را در ذهن مخاطب متبادر سازد و به تبع آن تأثیرات روان پالایی یا کاتارسیس داشته باشد؟ هدف پژوهش: این مقاله در پی آن است تا تطبیقی میان تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر اساس نظریه کاتارسیس (روان پالایی) انجام دهد. روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای و بررسی آثار نقاشی در منابع موجود انجام پذیرفته است. برای این منظور و تطبیق آثار نقاشی کاراواجو، تعداد پنج اثر به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس رویکرد پژوهش مورد تجزیه، تحلیل و تطبیق قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بر این مقوله تأکید داشت که در آثار کاراوادجو با یک تئاتر کاملاً واقع گرایانه از تضادها شامل: نور و تاریکی، پیری و جوانی، زندگی و مرگ، قدرت و ضعف به صورت همزمان سر و کار داریم، وی صحنه را با نمایشی خارق العاده از طریق حضور این چهره ها و شدت احساسات آنها طراحی می کند. لذا با توجه به تعریف ارسطو از تراژدی و تطبیق آن با آثار کاراوادجو، آثار وی دارای فرم تراژیک است و موجب کاتارسیس و روان پالایی در مخاطب می شود.