فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
رفتار پرخاشگری در اشکال مختلف جزو مشکلات بزرگ و اساسی جوامع به شمار می آید که اهمیت این موضوع در سطح جهانی منجر به پیشنهاد و ارائه راهکارهای کاهش پرخاشگری شده است. کارشناسان محیطی معتقدند که محیط با مؤلفه های خود می تواند بر سلامت روان، تنش های رفتاری، احساس تعلق به فضا و میزان تعاملات اجتماعی کاربران تأثیر بسزایی داشته باشد. شروع رفتار پرخاشگرانه در دوران کودکی ضمن ایجاد آسیب های جدی فردی، تهدیدهای اجتماعی در آینده را به همراه خواهد داشت. بنابراین مدرسه مؤثرترین فضایی است که دانش آموزان در کنار دوستان و همسالان خود می توانند رفتار پرخاشگری را از یکدیگر تقلید کنند و یا نسبتا آرام و منطقی رفتار کنند. هدف اصلی پژوهش در راستای کاهش این گونه رفتارهای دانش آموزان در مدارس، رسیدن به مدل روابط علی مطلوب میان مؤلفه های محیطی مؤثر می باشد. روند پژوهش بر اساس روش تحقیق پیمایشی بوده و جهت ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کاهش رفتار پرخاشگری که از چارچوب مبانی نظری استخراج شده، پرسشنامه ای میان 317 نفر از دانش آموزان پسر در مقطع دوم متوسطه تهیه و توزیع شده است. تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل عاملی بوده که به تبیین رابطه ی بین مؤلفه های محیطی پرداخته و مدل نهایی پژوهش در نرم افزار ایموس ترسیم شده و روابط علی مدل به کمک تحلیل مسیر ارزیابی شده است. در مدل نهایی سه چرخه از عامل طبیعت گرایی بر محیط بدون تنش تأثیرگذار بوده، چرخه اول که بیان گر نقش طبیعت در کنار خوانایی و انعطاف پذیری فضا، منجر به حرکت چرخه دوم با اضافه شدن عامل تنوع پذیری و سپس چرخه سوم با عامل فعالیت پذیری خواهد شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که چرخه ی طبیعت گرایی با میانجی گری تنوع پذیری به میزان %8/39 و فعالیت پذیری به میزان %2/40 موجب شکل گیری محیط بدون تنش شده است. همچنین عامل خوانایی فضایی با %4/65 و عامل امنیت محیطی با %2/50 به عنوان مؤثرترین عوامل در مدل شناسایی شدند که مدل نهایی تحت تأثیر این دو عامل بوده است.
تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت محیط مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجموعه وحدت بتن شهر صدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
21 - 36
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط های مسکونی ماهیتی چند بعدی دارد. هدف این مقاله شناخت عوامل تأثیرگذار بر ارتقاء کیفیت محیط و ایجاد الگویی جهت سنجش کیفیت در مجتمع های مسکونی برای شکل گیری مطلوب محیط های مسکونی است. برای رسیدن به این هدف، پرسش اساسی این است که چه عواملی بر ارتقاء کیفیت محیط مسکونی تأثیرگذار است؛ و چگونه این عوامل سنجش کیفیت فضا را در گونه هایی از مسکن میسر می سازد؟ برای پاسخ به پرسش ها عوامل 1)مشخصات فردی ساکنان، 2)قابلیت فضاهای بینابینی و 3)کیفیت طراحی معماری در نظر گرفته شد. به منظور ارزیابی عوامل از آزمون های t، همبستگی و تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک (در بخش مشخصات فردی)، قابلیت های فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری در کیفیت بخشی به محیط موثر هستند. نتایج حاصل از سنجش نشان داد که بیشترین میزان نارضایتی ساکنان از محیط مسکونی و مهم ترین شاخص جهت ارتفاء کیفیت بنا مربوط به دسترسی پذیری در سطح مجتمع مسکونی می باشد.
الزامات معماری در تحقق مدرسه به عنوان کانون محله بر اساس مبانی نظری و سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که الزامات معماری برای تحقق «مدرسه به عنوان کانون محله» چیست؟ مطابق دیدگاه برخی از محققان، رویکرد بوم شناسی یادگیری و نیز سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، معماری هر دوره محصول فلسفه تربیتی آن دوره است؛ بنابراین برای طراحی مدرسه باید از فلسفه تربیتی آن شروع کرد که فیشر آن را پداگوژی روانی_ اجتماعی فضا می نامد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی از نوع اسنادی_ تحلیلی، با هدف کاربردی و با استفاده از رویکرد بوم شناسی یادگیری و برنامه ریزی به روش دورک به این صورت انجام گرفته که ابتدا سند تحول برای استخراج مأموریت، مبانی، اصول و اهداف مرتبط موردبررسی قرار گرفت. سپس داده های لازم از طریق سندکاوی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با اطلاع رسان ها اخذ گردید. اطلاع رسان ها شامل 23 نفر از معلمین بودند که به صورت هدفمند و با به کارگیری راهبرد نمونه گیری ملاک محور، گلوله برفی و با حداکثر تنوع برای تأمین مقبولیت داده ها، انتخاب گردیدند. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوا و برای باورپذیری یافته ها، از راهبردهای چندسویه سازی و ممیزی همگنان بهره گرفته شد. به منظور تأمین معیار اعتمادپذیری، فرایند تحلیل داده ها تا حد ممکن توصیف شد. درنهایت فهرستی از الزامات معماری، برای تحقق مدرسه به عنوان کانون محله در سه موضوع اصلی و نُه مقوله شامل ویژگی محیط فیزیکی (عملکردی، انعطاف پذیری، تنوع و خوشایند بودن)، تأمین نیاز کاربر (فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی و مشارکت) و ویژگی های سازمانی (فرهنگی و همه جانبه نگری) ارائه گردید. الزامات معماری ارائه شده شباهت ها و تفاوت هایی با اسناد قبلی داشته که با توجه به منبع جمع آوری داده ها، به سه گروه مختص مصاحبه ها (ناشی از تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی _ ایرانی)، مختص اسناد قبلی (شامل نیازهای رده های بالاتر هرم مازلو) و مشترک (شامل نیازهای رده های پایین تر هرم مازلو) تقسیم گردیدند. مهم ترین ویژگی مدارس محله برای موفقیت، گسترش و تأمین همه جانبه عدالت بوده که برجسته ترین اصل آن تنوع و انعطاف پذیری در همه ابعاد آن ازجمله معماری است.
شناسایی اصول توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی به مثابه الگوی مبتنی بر زمینه با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی دانش تولید شده درباره سکونتگاه های غیررسمی به شناسایی دو خلاء مهم نظری می انجامد؛ اولا باوجود اینکه زمینه گرایی در مباحث مخلتف شهرسازی ورود نموده اما جای آن به عنوان یک نظریه مستقل برای توضیح فرایند توسعه شهری غیررسمی خالی به نظر میرسد. ثانیا، گویا ادبیات نظری شهرسازی فاقد چارچوب اصولی منسجمی است که توسط تحلیلی زمینه ای از الگوی توسعه کالبدی این سکونتگاه ها بدست آمده باشد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل ابعاد زمینه به کمک دیدگاه زمینه گرایی به منظور توضیح توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی است. همچنین این پژوهش در تلاش برای تدوین چارچوب نظری منسجمی از اصول برنامه ریزی توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی در مطالعه ای زمینه ای می باشد.
روش: این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو بهره برده است طوریکه اولا 422 مقاله از طریق جستجوی نظامند بدست آمده که پس از غربالگری به کمک نرم افزار rayyan، 27 مقاله در فرایند پژوهش قرار گرفته اند. سپس مقالات منتخب به کمک نرم افزار MAXQDA بر اساس سوالات تحقیق مورد کدگذاری استقرایی قرار گرفته و در گام های بعدی به تحلیل و سنتز مفاهیم مستخرج پرداخته شده است.
یافته ها: انتزاع اطلاعات از منابع منتخب به شناسایی 1092 کد انجامیده است. همخوان یابی و ترکیب کدها به یک مقوله جانبی: اطلاعات توصیفی منابع و پنج مقوله اصلی: زمینه کلان، زمینه محلی، کارکرد زمینه، واکنش به زمینه، عوامل مداخله گر و در ادامه به چهار نوع اصل توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی یعنی اصول فرایندی، محتوایی، مدیریتی، ضوابط-مقرراتی و مشترک منتهی شده است.
نتیجه گیری: اولاً سکونتگاه های غیررسمی پدیده ای مبتنی بر زمینه بوده و برای درک منطق حاکم بر آنها نیاز به تحلیل زمینه در مقیاس های کلان و محلی است. ثانیاً اصول حاکم بر توسعه سکونتگاه های غیررسمی در فرایندی چرخه ای، دائما در حال تکامل و ارتقا هستند. در نتیجه، توسعه شهری غیررسمی، پویایی لازم را برای تطابق با دگرگونی نیازها و شرایط داشته و تاب آور، استطاعت پذیر، و پایدار عمل می نماید.
شهر مولد مبتنی بر طبیعت، رویکردی نوین در حوزه توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
90-60
حوزههای تخصصی:
اهداف: شهرها و مناطق اطراف آن ها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و در واقع به عنوان قطب های مهم برای فرصت های اقتصادی، نوآوری، کار آفرینی، تولید و تعامل اجتماعی و فرهنگی عمل می کنند. در عین حال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستم ها از آستانه های عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابری ها و آسیب پذیری ها را بیش از پیش تقویت می کنند. از این رو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدید پذیر، انعطاف پذیر و مبتنی بر طبیعت که محدودیت های جهان ما را می پذیرد،حرکت کنیم. روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهر مولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهره وری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه 214 مقاله در سالهای 2013 تا 2022 شناسایی شدند که از این تعداد، 68 مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیست محیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است. نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنی بر طبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشار ها بر منابع طبیعی، باز آفرینی اجتماعی، دوام پذیری اقتصادی، پایداری اکولوژیکی و تداوم عملکردی - فضایی شهر ها را در مقابله با چالش ها و مخاطرات زیست محیطی پیش رو تضمین نماید، در برنامه های توسعه شهری معاصر ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی میزان نمود ارزش های معنایی نهفته درپس کالبد بدنه تاریخی خیابان سپه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: درک ساختار معنایی ذاتی بدنه های تاریخی خیابان سپه و چگونگی کمک این ساختارها به درک مکان موضوعات مهمی است که در این مطالعه فرض می شود که ارزش های معنایی معماری سازه های تاریخی را می توان از طریق 25 شاخص که در پنج سطح ارزشی گروه بندی شده اند، تجزیه و تحلیل کرد. این سطوح جنبه های مختلفی از جمله تعادل اساسی، سازگاری عملکردی، دلبستگی عاطفی، هویت فرهنگی و انتزاع نمادین را دربرمی گیرند. هدف پژوهش: این پژوهش با تمرکز بر مورد خیابان سپه تهران، به بررسی تعامل میان فرم و معنا می پردازد و به بررسی پیوندهای پیچیده بین بدن، چهره و روح معماری می پردازد. این مطالعه براساس این مفهوم است که طراحی معماری دارای ظرفیت عمیقی برای انتقال معانی است و این معانی اغلب از طریق نقش ها، انتظارات و انگیزه ها رمزگشایی می شوند. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوای تاریخی و جمع آوری داده ها به صورت کمی انجام گرفته است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد خیابان سپه، تعادلی پویا بین سنت و مدرنیته را در خود جای داده است. این معماری توانایی قابل توجهی برای گسترش فرم ارگانیک و در عین حال حفظ ویژگی اساسی خود را نشان می دهد. مؤلفه های تناسب، اتصال، ریتم و نظم در میان عناصر ساختمان، وحدتی هماهنگ را ایجاد می کند که حس مکان را تقویت می کند. بافت تاریخی خیابان به طور یکپارچه با محیط اطراف خود در تعامل است و اهمیت تداوم و تعامل را نشان می دهد. این مطالعه نشان می دهد که چگونه پیکربندی معماری خیابان سپه با ساکنان آن در سطوح احساسی ارتباط برقرار می کند. سادگی معماری این مکان، حس قوی تعلق را تقویت می کند، در حالی که گنجاندن عمدی ابهام و هماهنگی عمق احساسی را برمی انگیزد که با ناظران طنین انداز می شود. علاوه بر این، این تحقیق نشان می دهد که چگونه طراحی معماری به ارزش های فرهنگی و نمادین پاسخ می دهد و هویت، تضاد و هماهنگی را نشان می دهد. ارکستراسیون دقیق این عناصر به شکل گیری یک زمینه معماری منسجم و معنادار کمک می کند. به طور خلاصه، این پژوهش به طور جامع به تحلیل ارزش های معنایی نهفته در بافت تاریخی خیابان سپه تهران می پردازد. از طریق کاوش در ابعاد آنی، عملکردی، عاطفی، فرهنگی و نمادین، تأثیر متقابل ظریف بین فرم معماری و برانگیختن معنا را برجسته می کند. یافته ها بر اهمیت طراحی معماری نه تنها در بعد کالبدی، بلکه جوهر مکان، فرهنگ و هویت تأکید می کنند.
سیر تحول فضاهای میانی در خانه های عصر قاجار و پهلوی اول بر مبنای تغییرات ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر فرهنگی، در هر دوره ی زمانی الگوهایی از انسان ارائه می دهد که فعالیت ها، موفقیت ها و وظایف اجتماعی افراد را مشخص می کند. افراد جامعه در قالب این الگوها و ارزش ها، طرح زندگی خود را می ریزند و آن را زیست می نمایند. بنابراین الگوها و ارزش های شکل گرفته در جوامع سنتی با توجه به تغییرات اجتماعی و انقلاب های رخ داده در جهان، تحت تاثیر قرار گرفته و دچار بازتعریف جدید می گردد. در این اتفاق ارزش های جدید، جایگزین ارزش ها و باورهایی می شوند که سالیان سال، افراد یک جامعه آن را زیسته و طبق آن محیط فیزیکی خود را شکل داده اند. بنابراین طبق نظر جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی، تغییرات اجتماعی می تواند اثرات مادی و غیر مادی بر جوامع داشته باشد، بدین منظور این مقاله قصد دارد با پرداختن به تغییرات ارزشی که بعد غیرمادی تغییرات خوانده می شود، به اثرات مادی (کالبدی) که بر فضا (در این مقاله فضای میانی) می گذارد، پی ببرد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع کیفی، و به لحاظ هدف، تاریخی- تفسیری و منطق تحقیق از نوع پس کاوی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تغییر در ارزش های جامعه در عصر قاجار و پهلوی اول، ارزش های جدیدی جایگزین آن گشته اند که سبب تغییر در مفاهیم شکل دهنده فضای میانی همچون، محرمیت و حریم، خلوت و قلمرو شده و به واسطه این اتفاق تغییرات وسیعی در شکل (کالبد)، کارکرد و معنای این فضاها به وجود آمده است.
ارزیابی عملکرد سیستم سرمایش تبخیری هیبرید در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و خشک، با رویکرد کاهش مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تامین آسایش حرارتی ساختمان های مسکونی در فصل گرما"،سبب مصرف بالای برق و متعاقبا ایجاد آلودگی، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع می گردد.این مسئله در اقلیم گرم و خشک، به واسطه مصرف بالای آب برای سرمایش تبخیری با سیستم های متداول(کولر آبی)چالش بیشتری دارد. با هدف کاهش مصرف آب و تامین آسایش حرارتی و ایجاد سرمایش نسبی، می بایست سیستمی در نظر گرفته شود که با هزینه کم، اقداماتی ساده و کمترین تجهیزات،بر روی ساختمان اعمال گردد.به همین سبب، سیستم هیبریدی متناسب با این اقلیم پیشنهاد می شود که بتواند اهداف پژوهش را تحقق بخشد. در این پژوهش،به منظور بررسی کارکرد سیستم پیشنهادی،دو اتاق مشابه،به صورت تجربی،مورد بررسی قرار گرفتند.در این زمینه،شاخص های محیطی،نظیر دما،رطوبت نسبی و جریان هوا توسط سنسور های مربوط به مدت 5 روز(شبانه روزی)در اتاق های مذکور، پایش گردید. در بخش اول،ابتدا وضعیت دو اتاق مشابه نسبت به یکدیگر بررسی شد.در بخش دوم، سیستم هیبریدی پیشنهادی در یکی از اتاق ها تعبیه و عملکرد آن نسبت به تهویه طبیعی یک طرفه وکولر آبی مقایسه شد. در بخش اول، مشخص شد، اتاق ها از نظر وضعیت محیطی، یکسان هستند و راهکارهای تهویه طبیعی یک طرفه و سرمایش تبخیری متکی به تهویه طبیعی بر شرایط اتاق ها کمترین تاثیر را داشته اند. در بخش دوم، سیستم هیبریدی کارایی خود را به اثبات رساند. زمانی که میانگین دمای محیط بیرون°C30- 32باشد، سیستم هیبریدی پیشنهادی به کاهش دمای محیط داخلی قادر است. این سیستم نسبت به شرایط تهویه طبیعی یک طرفه در محیط داخل، به طور میانگین،°C5/5کاهش دما و%16-%18افزایش رطوبت نسبی ایجاد کرده است. اگرچه در ساعات محدودی شرایط آسایش حرارتی تامین نشده است؛ این سیستم در مقایسه با کولر آبی مورد مطالعه، کاهش%96مصرف آب و%74مصرف برق را به همراه داشته است. به عبارتی، مصرف آب را از290liters/dayتوسط کولر آبی موجود، به حداکثر10liters/day،رسانده است. همچنین،سیستم مذکور مصرف برق را از 10kWh به2.6kWh کاهش داده است.
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
تبیین نقش ویژگی های جمعیتی- اجتماعی محله بر میزان تاب آوری اجتماعی (نمونه مطالعاتی: محله ناصرخسرو اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
39-50
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری در سال های اخیر به دنبال بروز بلایاء در بسیاری از محافل علمی مورد توجه قرار گرفته است. تاب آوری مفهومی چند جانبه است که سعی در به حداقل رساندن آسیب های ناشی از فاجعه دارد. در این میان توجه اغلب سیاست گذاران بر بعد کالبدی معطوف شده و اغلب سعی شده تا با مقاوم سازی بافت، خطرات ناشی از مخاطرات را کاهش دهند. این در صورتی است که عدم قطعیت از نوع و شدت مخاطرات، بروز بحران های انسان ساخت و همچنین مدنظر قراردادن ظرفیت اجتماعات در رویارویی با اختلالات و بهبود شرایط، کانون توجهات را به سمت بعد اجتماعی تاب آوری سوق داده است. در این میان برخی پژوهش ها ویژگی های جمعیتی-اجتماعی نظیر قومیت، جنسیت، سن و تحصیلات را به دلیل برخی از محدودیت ها، عاملی در جهت کاهش تاب آوری اجتماعی به حساب می آورند. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگی های جمعیتی- اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی می باشد. بدین منظور محله ناصرخسرو که جزء محلات حاشیه نشین شهر اصفهان می باشد و با توجه به ویژگی های جمعیتی-اجتماعی موجود به چهارچوب و اهداف پژوهش نزدیک است، به عنوان نمونه مطالعاتی پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و برای دستیابی به داده های تکمیلی از پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 5 درصد، 375 نفر برآورد شده و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل رگرسیون خطی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاکی از عدم ارتباط معنادار نوع جنسیت با تاب آوری اجتماعی می باشد و متغیرهای سن و تحصیلات نیز تاثیر ناچیزی بر تاب آوری اجتماعی داشته و به عبارتی دیگر سن و تحصیلات به ترتیب 7 و 8 درصد از واریانس تاب آوری اجتماعی را تبیین می کند. همچنین بررسی ارتباط هر یک از قومیت ها با تاب آوری اجتماعی نیز بیانگر عدم ارتباط و یا ارتباط بسیار کم با تاب آوری اجتماعی می باشد. به طور کلی نتایج این پژوهش علاوه بر نشان دادن عدم ارتباط معنادار و یا تاثیر بسیار کم ویژگی های جمعیتی-اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی، بیانگر ظرفیت و پتانسیل های کودکان و افراد سالخورده، بانوان، افراد با تحصیلات پایین و قومیت های مختلف و همچنین نقش و تاثیر مثبتی است که هر یک از اقشار و گروه های مذکور می توانند بر تاب آوری اجتماعات و همچنین مواجهه و مقابله با تهدیدات و بهبود و بازیابی شرایط بر جای گذارند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که هدف این پژوهش نفی تاثیر ویژگی ها و برخی محدودیت های جمعیتی- اجتماعی بر میزان تاب آوری اجتماعی نمی باشد، بلکه به دنبال پر رنگ کردن نقش و ظرفیت های هر یک از اقشار و گروه های مختلف و به کارگیری آن در رویارویی و مقابله با سوانح و تهدیدات است.
اثر معماری مدرسه بر پایداری اجتماعی-فرهنگی در جوامع چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است برای جلوگیری از گسست و بروز نابسامانی های اجتماعی، نیازمند پایه های محکمی هست تا بتوان از طریق آنها در جامعه هایی با چند سطح اجتماعی و فرهنگی همچنان همبستگی را حفظ کرد؛ برای نیل به هدف پایداری در اجتماع می توان به فضاهای آموزشی که از تمام سنین و گرو ها در آن حضور دارند، به عنوان فضایی اثربخش برای آموزشدهنده و آموزشگیرنده توجه ویژه داشت و با هدف ایجاد حس تعلق و تقویت هویت میان کاربران و مکان انگیزه آنها را به فعالیت در راستای پایداری اجتماعی و فرهنگی افزایش داد. از آنجا که مناطق محروم اخیراً مورد توجه مسئولان و خیرین مدرسهساز جهت کمک به محرومیت زدایی قرار گرفته است، جا دارد که پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی نیز به صورت علمی این مسیر را تبیین و اجرایی کنند. پرسش های تحقیق پیشرو این است که آیا می توان در سطح کلان با در نظر گرفتن عوامل پایداری در طراحی مدارس به پایداری اجتماعی- فرهنگی جامعه با لایه های اجتماعی متفاوت کمک کرد؟ کدام یک از عوامل پایداری در طراحی مدارس تأثیر بیشتری در پایداری اجتماعی- فرهنگی دارد؟ کدام یک از شاخص های طراحی مدارس مورد توجه قرار گیرد امکان تحقق پایداری اجتماعی- فرهنگی نیز افزایش خواهد یافت؟ در این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه ای همچنین تجزیه و تحلیل امتیازات به دست آمده از پرسشنامه، میزان تأثیر شاخص های طراحی مدرسه با عوامل پایداری اجتماعی- فرهنگی، طرح و فرم مدرسه و حیاط از موارد تأثیرگذار در ارتقاء پایداری اجتماعی- فرهنگی در کالبد مدرسه شناخته شد.
مطالعه تطبیقی قلمروهای رفتاری مدارس تاریخی و معاصر اصفهان با استفاده از نظریه نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۱۱۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل پیکره بندی و سازمان دهی فضایی در پلان مدارس تاریخی معماری اسلامی و ایرانی و مقایسه آن با مدارس جدید در شاخص های همپیوندی، عمق (نفوذ فضایی)، ارتباط و دسترسی است. روش ها: روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با راهبرد استدلال منطقی است که در آن روش تحقیق شبیه سازی با کمک نرم افزار دپس مپ به کار گرفته شده است. به همین منظور مدارس چهارباغ، صدر بازار و صدر خواجو به عنوان بناهای تاریخی آموزشی با چینش و یکپارچگی زیاد و پیکره بندی یکسان و مدارس سعدی و ستاره صبح با سازمان دهی خطی به عنوان بناهای معاصر آموزشی انتخاب گردیده است. یافته ها: در مدارس چهارباغ، صدر خواجو و صدر بازار، بیشترین نفوذ فضایی را دارند. عامل تفاوت در این مدارس نزدیک به یک می باشد که نشان از یکپارچگی فضایی زیاد و پیکره بندی یکسان دارد.همچنین می توان به ارتباط فضای باز و آموزشی اشاره کرد. حیاط، بیشترین دسترسی را دارد و قلب ارتباطی پیکره بندی است. بعد از آن ایوان ها و حجره ها از کمترین میزان دسترسی برخوردارند. در مدارس معاصر همپیوندی کمتر از مدارس سنتی است.بیشترین نفوذ فضایی در این مدارس؛ در ترکیب فضاهای ورودی، راهرو و کلاس دیده می شود. نتیجه گیری: تحلیل سیر تاریخی مدارس از گذشته تا حال نشان دهنده تغییر عامل تفاوت و فاصله گرفتن از عدد یک می باشد که بیانگر تغییر در سازمان دهی، کاهش یکپارچگی فضایی و پیکره بندی غیریکسان می شود.
شکل گیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یله گردی» گی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۵۹-۴۴
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزه بلاغی «پیاده روی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکل گیری برداشت های جدید از شهر و روال های شهری، مسئله این تحقیق است. اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعه پدیده های شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است. روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایه مطالعه کتابخانه ای، نحوه شکل گیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزه مطالعات شهری تحلیل شده است یافته ها: پیاده روی شهری (به ویژه «یله گردی» دبور) به واسطه برخورداری از ظرفیت های درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نه تنها زمینه ساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روال ها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یله گردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربه ورزی های کنشگران مورد خوانش قرار می دهد. نتیجه گیری: توجه ویژه به فعالیت ها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنش های متقابل اجتماعی درزمینه شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیت ها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم به عنوان نوعی رفتار و هم به عنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیت های خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی (نمونه مطالعاتی مطالعه: شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
آپارتمان های مسکونی، به دلیل اهمیت راه اندازی سریعتر و تولید محصول، از جمله پروژه های هستند که بازگشت سرمایه بستگی بسیار مستقیم به تسریع زمان اجرا و بهره برداری آن دارد. امروزه مساله تغییرات آب وهوای جهانی و انتشار گازهای گلخانه ای و آسیب پذیری جوامع انسانی نسبت به این پدیده ها به شدت مطرح است و انرژی کارایی در توسعه های شهری یک فاکتور کلیدی در پایداری شهرها محسوب می شود. لذا در این مقاله هدف بررسی عوامل موثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی از طریق بهره گیری ازابزار نمونه سازی داده های ساختمان است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ANP فازی استفاده می شود. نتایج نشان دهنده آن است که شاخص فنی (A3) بیشترین نزدیکی را به جواب ایده آل مثبت و بیشترین فاصله را از جواب ایده آل منفی دارا می باشد و الویت نخست کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی می باشد.
ارائه مدل مفهومی با تأکید بر مؤلفه های اثربخش در هویت نماهای شهری بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
87 - 102
حوزههای تخصصی:
نما در فرهنگ معماری معاصر ایران جایگاه مشخصی ندارد و تابع نظرات اعمال شده از سوی کارفرما، طراح و شهرداری در تغییر است. همچنین باوجود خلاءهای پژوهشی مشهود درزمینه بیان مؤلفه ها، عوامل، ابعاد و معیارهای هویت نماهای شهری و مفاهیم مرتبط با آن، موجب شده است تا هدف این پژوهش در راستای تبیین چارچوب برای بیان مؤلفه های اثربخش بر هویت نماهای شهری پیش برده شود. این پژوهش کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های اسنادی– فراترکیب به شمار می رود. برای شناسایی الگوی مؤلفه های اثربخش هویت نماهای شهری، تعداد 179 مقاله بررسی شده از میان آن ها 58 مقاله به کمک برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا 123 شاخص معرف هویت نماهای شهری شناسایی و در 7 مفهوم و 1 مقوله طبقه بندی شدند. بر اساس یافته های تحقیق؛ ابعاد، مؤلفه ها، معیارها و عوامل مفاهیم؛ هویت مکانی، هویت، هویت شهری، سیما شهری، منظر شهری، منظر معماری و نما بیان شده است.
ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی از منظر دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
135 - 179
حوزههای تخصصی:
امروزه در فضاهای سکونتی به دلیل عدم توجه معماران به مؤلفه های ادراکات حسی ساکنین و عدم توجه به تأثیر حواس بر فرآیند ادراک آنان، نظاره گر تنزل کیفیت سطح زندگی و همچنین رضایتمندی نامطلوب ساکنین در محل سکونتشان می باشیم. با توجه به آنکه نگرش های پدیدارشناسانه در حوزه فضاهای سکونتی کمتر موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است، این پژوهش از دیدگاه پدیدارشناسانه مرلو پونتی و نظریات برگرفته از آن بهره گرفته است و بر آن است تا به ارائه راهبردهایی به جهت ارتقا کیفی ادراکات حسی ساکنین فضاهای سکونتی بپردازد. این پژوهش از منظر روش شناسی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. ابزار این پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری آن 50 نفر از متخصصان حوزه معماری می باشد. برای تعیین اعتبار یابی پرسشنامه از نرم افزار Smartpls2 استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که مواد و مصالح بوم آورد و آشنا با انسان جهت ایجاد حس خاطره انگیزی با مقدار آماره تی 3.47، انعطاف پذیری و سیالیت فضا با مقدار آماره تی 3.44 و بهره گیری از نماد و نشانه ها با مقدار آماره تی 3.12 بیشترین تأثیر را بر ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی ایفا می کنند که به تفصیل بیان می گردد.
بررسی راهکارهای ارتقاء کیفیت محیطی و بهره برداری بهینه از منطقه فرهنگی-گردشگری عباس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اراضی عباس آباد یکی از مهم ترین ظرفیت های طبیعی و تپه های تاریخی شهر تهران است که از حدود 17 سال پیش، به منظور ایجاد قطب گردشگری و فرهنگی پایتخت ایران مورد برنامه ریزی و سپس بهره برداری قرار گرفت. با توجه به آغاز به کار حوزه های جدید فعالیتی در این مجموعه، تغییرالگوهای فراغتی و نیازهای شهروندان و نیز تعارضات مدیریتی به دلیل استقرار ارگان های مستقل در محدوده به نظر می رسد مدیریت موثر فعالیت های مجموعه در گرو توجه به تغییرات صورت گرفته و بازنگری نیازها و ظرفیت ها با توجه به شرایط حال حاضر است. در این راستا از طریق مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه های عمیق با ذینفوذان و ذیمدخلان و نظرسنجی از مراجعان به بخش های مختلف از طریق پرسشنامه در ماه ها و فصول مختلف طی یک سال، وضعیت بهره برداری از مجموعه بررسی شد و راهکارهای متناسب ارائه شد. اهم این راهکارها به لزوم افزایش تنوع و اختلاط عملکردی در مجموعه، افزایش نقش آفرینی اراضی در فعالیت های فرهنگی به ویژه با محوریت بخش خصوصی، تأمین شرایط اولیه آسایشی در فضاهای باز، ارتقاء شیوه های اطلاع رسانی و آوازه سازی و نیز ارتقاء زیرساخت های مدیریتی متناسب با بهره برداری اشاره دارد.
Modeling the Spatial Characteristics of City Parks Based on Geographically Weighted Regression (GWR) Analysis Using Coefficients of General Performance of Park (GPP) and Area of Supply and Demand (ASD) (Case Study: First Region of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۳ - Serial Number ۴۹, Summer ۲۰۲۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
The spatial weighted regression method is one of the bes t methods to achieve higher accuracy in analyzing space-affected relations. This article attempts to introduce a model of the results of Area of Supply and Demand and general park performance with a spatially weighted regression model for evaluating parks in Region 1 of Tehran. The density of parks and population density in Region 1 of Tehran with the help of some environmental variables-space such as the area of parks. To follow the theoretical framework, spatial dis tribution and urban green space efficiency indices were used. With their help, environmental-spatial variables have been extracted, and the required data have been collected through sys tematic scientific methods and turned into information in determining the relationship between the data. Based on the findings, it is expected that this indicator will help landscape planners to unders tand the supply and demand index of parks and their relationship with the general efficiency of parks. It can help planners reconsider their projects' policies, goals, and cos ts. The results show that the general performance development index of parks in the firs t Region of Tehran is not commensurate with their supply and demand. In some areas, parks with appropriate performance indexes have low demand. Predictions of this research show that parks with index (-0.5>S tdError) value will need more demand in the future, and demand for parks with index (S tdError>2.5) will decrease.
آسیب شناسی قوانین و مقررات تاثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید؛ مورد مطالعه: محله حکیمیه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 64
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفه های هویتی است. در سال های اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمان ها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعمل های اجرایی مختلفی برای سامان بخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمان ها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمان های جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیب شناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفه های اصلی هویت ساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفه های مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سال های اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده های اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفه های سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفه ها، با استفاده از روش های آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبه ها به روش تفسیری نشان می دهد، میزان تحقق الزامات و توصیه های مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفه های نمای ساختمان های نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاست های بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفه های هویت ساز نمای ساختمان ها از منظر اسناد رسمی بوده است.
بازتفسیر مراتب محصوریت در هزارتوی خانه های تاریخی کاشان (خانه عامری ها) برپایه معرفت شناختی ریزوماتیک ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصوریت مهم ترین اصل خلق فضا، کیفیت بارز هر مکان و ابزار خلق هویت های متفاوت است. در معماری ایران توده معلول فضا و عامل دربرگیرنده و شکل دهنده آن است که مفهوم محصوریت را در خود دارد. ریزوم اصطلاحی زیست شناسی است که در جایگاه استعاره، مفاهیمی چون هزارتویی، کثرت، ارتباط، تفاوت و موقعیت میانی را در خود دارد. به این ترتیب در مطالعه ادبیات تحقیق ابتدا عناصر ایجادگر محصوریت و نیز عناصر فضای متکثر و هزارتوی ریزومیک شناسایی شده و سپس به منظور دریافت کیفیات گونه گون مرتبه بندیِ فضای محصور در یک ساختار شبه ریزوماتیک، جنبه های ارتباط این دو دسته مقوله با یکدیگر استنباط شده است. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های دستیابی به تنوعی از عرصه های محصور در سازمان فضایی خانه های تاریخی کاشان و بازتفسیر مراتب محصوریت آن هاست و به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که کدام مؤلفه ها در مبانی معرفت شناسی ریزوماتیک را می توان در بازتفسیر مراتب محصوریت ساختار هزارتوی خانه های تاریخی کاشان مورداستفاده قرار داد؟ کدام رویکردهای کالبدی/فضایی و به چه شکل در مرتبه بندی محصوریت ساختار خانه های تاریخی کاشان نقش داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی؛ روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و هم چنین برداشت میدانی و ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزارهای دپت مپ و ای گراف بوده است. خانه عامری ها به عنوان بزرگ ترین خانه تاریخی کاشان با عرصه های متعدد درون گرا به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده و در راه بازتفسیر محصوریت با توجه به ساختار هزارتویی این خانه، مؤلفه های سازگار در مبانی معرفت شناختی ریزوماتیک به جهت قابلیت انطباق با این گونه ساختار به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رویکردهای کالبدی/فضایی متعدد در تطابق با کالبد فضای ریزومی شامل قلمروزدایی و بازقلمروسازی، سیالیت، انعطاف پذیری، تفاوت و ناهمسانی، کثرت فضاها و مسیرها و قرار داشتن در میانه و بینابین در ایجاد محصوریت و نیز تنوع و تعدد درجات محصوریت مؤثر بوده اند.