فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
31 - 46
حوزههای تخصصی:
خطرات و خسارات وسیع ناشی از پدیده ی سیلاب، باعث شده تا احیا و ساماندهی روددره ها و مسیل های شهری اهمیت بیشتری یابد و در دستور کار مدیریت شهری تهران قرار گیرد. عمده اهداف این طرح، هدایت آب های سطحی و انتقال سیلاب های احتمالی از طریق این روددره ها و مسیل ها می باشد. از این رو تدوین اصول و معیارهای طراحی و ارایه ی روش های عملی در احیا و ساماندهی روددره ها، با هدف کنترل و کاهش سیلاب از ضرورتهای مطالعاتی است. هدف از پژوهش حاضر،شناسایی و ارزیابی راهکارها و تمهیدات انجام گرفته در کنترل و کاهش سیلاب در بخشی از بستر روددره ی کن، پس از احیا و ساماندهی آن در محدوده ی بوستان جوانمردان ایران است. همچنین علل و عوامل بروز سیلاب های اخیر و عدم کارایی این روددره در کاهش و انتقال سیلاب مطالعه و تحلیل گشته و راهکارهایی معمارانه در راستای ممانعت و پیشگیری از مخاطرات ناشی از سیلاب ارایه شده است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد و داده ها از منابع اسنادی، کتابخانه ای و مشاهدات میدانی به دست آمده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنترل و انتقال سیلاب در برنامه های ساماندهی این منطقه کمتر مورد توجه بوده است و باید برای پیشگیری و کاهش خطرات و خسارات ناشی از سیل، اصول طراحی و راهکارهای بهبود وضعیت، مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل ویژگی های شکلی خانه های چهارصفه و نفوذ آن در کالبد شکلی خانه های درون گرای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۲
5 - 20
حوزههای تخصصی:
خانه های چهارصفه یکی از بناهای ارزشمند معماری ایران محسوب می شوند، به گونه ای که برخی از محققین، طراحی بعضی از بناهای تاریخی با عملکردهای متفاوت در دوران اسلامی را نشأت گرفته از خانه های چهارصفه قلمداد می کنند. شناخت ویژگی های شکلی خانه های چهارصفه، سبب نگهداری و مرمت این بناهای ارزشمند خواهد شد و در شناسایی خصوصیات تأثیرگذار در شکل گیری فضاهای خانه های تاریخی، نقش مؤثری خواهد داشت. این پژوهش بر آن استوار است که ویژگی های شکلی خانه های چهارصفه، در ساختارهای خرد و کلانِ خانه های تاریخی درون گرا، نقش مؤثری داشته است. این پژوهش بر آن است تا به شناخت ویژگی های شکلی تهرنگ خانه های چهارصفه بپردازد و با استناد به آنها، خصوصیات شکلی تهرنگ خانه های تاریخی ساخته شده در شهر اصفهان را تحلیل کند. در این راستا این تحقیق به استخراج ویژگی های شکلی تکرارشونده در تهرنگ خانه های چهارصفه و تأثیر آنها در پیدایش پلان فضاهای خانه های درون گرا می پردازد. به طور کلی این پژوهش در جهت گونه شناسی اجزای خانه های چهارصفه و چگونگی استفاده از آنها در تهرنگ بناهای مسکونی که در دوره های بعد ساخته شده اند، انجام خواهد گرفت. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، تطبیقی، تاریخی و تفسیری بوده که تفسیر آنها به صورت استنتاجی انجام شده است. ابزارهای مورد استفاده شامل جمع آوری اطلاعات به روش مطالعه کتابخانه ای، میدانی و بهره گیری از مصاحبه های ساختاریافته با صاحب نظران و استادکاران است. پژوهش پیش رو، به دنبال آشکارسازی ویژگی های شکلی تکرارشونده خانه های چهارصفه در ایجاد تهرنگ فضاهای خانه های درون گرای شهر اصفهان است . نتایج به دست آمده بیانگر آن است که ویژگی های شکلی خانه های چهارصفه در مقیاس خرد و کلان، در شکل گیری تهرنگ فضاهای خانه های درون گرا نقش به سزایی داشته است.
تحلیل نشانه های سازگاری در آسایش حرارتی فضاهای باز (نمونه مورد مطالعه: محلات مسکونی منتخب شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
سازگاری در آسایش حرارتی، شامل تمامی فرایندهایی ست که افراد برای تطبیق و متناسب کردن محیط و نیازهایشان انجام می دهند. به عبارت دیگر، انسان ها خود به نحو ممکن در محیط حرارتی تغییر ایجاد می کنند تا به آسایش حرارتی برسند. بر این اساس، در مقاله حاضر تلاش می شود تا با تحلیل نشانه های سازگاری در آسایش حرارتی فضاهای باز محلات مسکونی، به اثبات نظریه سازگاری در شهر اصفهان پرداخته و نهایتاً معادله حرارتی جهت تعیین دمای راحتی کاربران در فضای باز محلات مسکونی ارائه شود. این مطالعه با بهره گیری از روش های پژوهش موردی و مطالعه میدانی، به برداشت متغیرهای اقلیمی و تکمیل پرسشنامه در چهار محله منتخب در دو فصل زمستان و تابستان پرداخته است. در این راستا چهار محله علی قلی آقا، جلفا، مرداویج و دشتستان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. این انتخاب بر اساس معیارهای اولیه، ثانویه و نهایتاً تمایز در ساختار فضایی- کالبدی و الگوی ریخت گونه شناسی محلات صورت گرفته است. نشانه های نظریه سازگاری جهت تحلیل و اثبات، شامل تحلیل دمای خنثی، رابطه دمای خارج و دمای خنثی، متوسط دمای ماهیانه و دمای خنثی و نهایتاً مقایسه معادله به دست آمده با سایر معادله ها است. نتایج حاصل از تحلیل نشانه های فوق در محلات مورد مطالعه نشان می دهد که نظریه مذکور در شهر اصفهان اثبات شده و قابل تعمیم است.
تبیین مدلی در شناسایی و تقویت عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی (نمونه موردی: حاشیه رودخانه دز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم احساس تعلق انسان به محیط پیرامون و فضاهای شهری یکی از مشکلاتی است که در نوشته های صاحب نظران و نظریات مردم دیده می شود. تبدیل شدن یک فضا به مکان و به تبع آن، پدید آمدن حس مکان، محصول مؤلفه های عینی و ذهنی است. تأثیر توأمان این مؤلفه ها به معنادار شدن مکان نزد مخاطب می انجامد و محیط را به عنصری هویت بخش تبدیل می کند. این پژوهش در پی آن است که رابطه میان مؤلفه های عینی و ذهنی فضا و سطوح حس مکان را شناسایی کند. لذا با بهره گیری از روشی کیفی تحلیلی، چارچوب نظری در قالب نمودارهایی تدوین شده است. نتیجه این تحقیق تبیین مدلی در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی است. این مدل، مؤلفه های مؤثر بر پیدایش حس مکان را به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم بندی می کند. مؤلفه های عینی با معیارهای کالبدی که به پیدایش قرارگاه های رفتاری می انجامد و مؤلفه های ذهنی با تصاویر ذهنی فردی و تصاویر ذهنی جمعی که به پیدایش خاطره انگیزی مکان می انجامد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه و در چارچوب این مدل، عوامل مذکور از طریق پرسشنامه های کیفی و مشاهدات میدانی در حاشیه رود دز ارزیابی گردیده و کارایی مدل سنجیده شده است. در واقع، نمودارهای تدوین شده در بخش اول می توانند چارچوبی برای ارزیابی ویژگی های یک مکان باشند و به کار بردن آن ها در ارتباط با رود، در عین ارزیابی محدوده، روشی کاربردی را برای سنجش سایر مکان ها ارائه می دهد. تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد آسیاب ها، پل قدیم و رودخانه دز، با دارا بودن معانی عمیق در ذهن مخاطبان، مراتب بالایی از حس مکان و خاطره انگیزی را دارا می باشند. این سطح از حس مکان نزد هر سه دسته از پرسش شوندگان (دزفولی ها، دزفولی های ساکن تهران و گردشگران) پدید آمده است. همچنین تحقیق موردی نشان دهنده آن است که رابطه معناداری میان سطح معنای مکان و سطح حس مکان وجود دارد.
بازاندیشی در نسبت طراحی شهری و برنامه ریزی: بازگشت به ریشه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 31
حوزههای تخصصی:
تفاوت گذاری و تمایز فزاینده یِ مابین برنامه ریزی و طراحی شهری چگونه شکل گرفته و سپس بسط یافته است؟ مقاله با تمرکز بر این پرسش، به مناسبت و تا جایی که منطق بحث اقتضا می کند، مقدمات این تمایز را از منظر نئولیبرالیسم، رقابت پذیریِ جهانی و الگوواره یِ نوشهرگرایی به مثابه یِ چارچوب های نوینِ تفکر و آگاهی در عرصه یِ مطالعات شهری توضیح خواهد داد. رویارویی برنامه ریزی و طراحی شهری از این منظرْ نیازمندِ توضیحی است که در این پژوهش از مجرای اشاره و مناقشه ای در ماهیّتِ طراحی شهری و کشمکش بنیادین مابینِ «علم» و «طراحی» تشریح خواهد شد. مقاله به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت تبیینی اکتشافی است و کشف روابط علّیِ موضوعِ پژوهش یعنی بررسی چرایی شکل گیریِ تمایل فزاینده به تفاوت گذاری مابین طراحی شهری و برنامه ریزی برای سنجش گری آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد. دریافت و توضیح روند «استقلال طراحی شهری» و مطرح شدن انگاشت هایی هم چون حکمروایی به جای تجویز برنامه ریزانه و تالی های آن، زمینه را برای این ادعا فراهم می کند که طراحی شهری می بایستی به ریشه ها و خاست گاه خود به مثابه یِ زیرمجموعه یِ کاربست برنامه ریزی بازگردد. در شرایطی که می بایست نظام آموزشی شالوده ای نو در عرصه یِ مطالعات شهری بر مبنای ارزش های برنامه ریزی هم چون عدالت اجتماعی و منافع همگانی برای درک ماهیت مشکلات شهری در دوران جدید فراهم می کرد، ایده ئولوژی های جزم اندیشی هم چون نوشهرگرایی به واسطه یِ چرخش به سمتِ طراحی شهری، جانشین ارزش های برنامه ریزی شده و راه برای تبیین دقیق مشکلات یاد شده دشوار و در برخی موارد مسدود کرده است. فراخوان بازگشت به برنامه ریزی و احیای جایگاهِ واقعیِ طراحی شهری، راه کار ارائه شده در این مقاله است؛ به طوری که همراه مضامینی هم چون سرزندگی و حس مکان، مفاهیم عمیق تر در حوزه یِ عدالت محیطی، اجتماعی، انصاف اجتماعی اقتصادی و قومی در ارتباط با تفاوت ها، تنوع ها و پایداریِ بوم شناختی نیز مورد توجه طراحی شهری قرار گیرد.
بررسی مفهوم طبیعت در آرایه های معماری دوره پهلوی براساس رهیافت گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آرایه های برگرفته از طبیعت بخش جدایی ناپذیر معماری ایران بوده که با مخاطبان به گفت وگو نشسته است و دنیایی از باورها، ارزش ها و اندیشه ها را با استفاده از نقوش هندسی و غیر هندسی به تصویر می کشد. گذر زمان تغییرات ساختاری و معنایی بدیعی در آرایه های معماری ایجاد کرد، به طوری که در ایران دوره پهلوی، با تولد گفتمان های جدید، تزیینات معماری سیمایی متفاوت به خود گرفتند و مفاهیم متنوعی را به مخاطب عرضه کردند. هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تفسیر مفهوم طبیعت در آرایه های دوره پهلوی براساس رهیافت گفتمانی است. روش تحقیق: از نوع کیفی است، داده ها با مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده و برای تحلیل از تکنیک تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه گیری: تجلی طبیعت در آرایه ها، در قالب «صورت» و «محتوا» و از طریق معانی صریح و ضمنی، در معماری دوره پهلوی اول، با پیروی از گفتمان های ملی گرایی، سنت گرایی و غرب گرایی و تحت سیطره «قدرت سیاسی-مذهبی» و در معماری دوره پهلوی دوم، با پیروی از گفتمان های سنت گرایی، تاریخ گرایی و مدرن گرایی و تحت سیطره «قدرت فرهنگی-تاریخی» و «فناوری مدرن» است. این گفتمان ها از یک سو با نمایش عناصر قابل ادراک جهان پیرامون، که برگرفته از روایت های دوره باستان است، عقاید مذهبی و نظم کلاسیک در صورت آرایه ها را، از طریق تصاویر تجریدی و غیرتجریدی، به مخاطب نشان دادند و از سوی دیگر با بازنمایی معانی برگرفته از طبیعت، به ویژه نمادهای کهن الگویی، که در گذشته تجلی وحدت، قدرت و جاودانگی بودند، پیام های جدیدی را به مخاطب منتقل کردند. معانی تولید شده و پیامدهای اجتماعی حاصل از تجلی طبیعت در آرایه های دوره پهلوی در سایه «گفتمان های غالب و پدیده قدرت» عبارت است از مشروعیت بخشی به سیاست های حکومت، از طریق نمایش قدرت سیاسی حکومت و قدرت فرهنگی جامعه، ترغیب افکار عمومی و قانونی جلوه دادن سیاست های حکومت از طریق قدرت مذهبی، ایجاد همبستگی ملی و همسویی با تحولات جهانی.
شمایل نگاری پوشش و آرایه های زن قاجار به روایت تابلوی «دختر با طوطی» اثر مهرعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
29 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: درتاریخ هنرایران، نقاشی قاجار از جایگاه ویژه ای برخوردار است و پیکرنگاری به عنوان شاخه ای برجسته از نقاشی در دوره حکومت فتحعلی شاه قابل تأمل است. دراین دوره زنان، به عنوان یکی از سوژه های اصلی نقاشان، غالبا بدون حجاب ، با آرایشی غلیظ، و آراسته به زیورآلات بسیار تصویر شده اند. مهرعلی یکی از نقاشان شاخص این دوره است که، علاوه بر پیکرنگاری از شخص شاه، تعداد اندکی از زنان قاجاری را نیز به تصویر کشیده است. در تابلوی «دختر با طوطی» منسوب به مهرعلی نقاش دربار فتحعلی شاه، پوششی متفاوت از آنچه به عنوان پوشش رایج زنان قاجار است مشاهده می شود. هدف: هدف این تحقیق تحلیل پوشش و آرایه های زن در تابلوی مهرعلی و میزان هم سویی آن با پوشش و آرایه های متداول زنان قاجار از منظر شمایل نگاری است. بدین منظور سعی شده است تا، از طریق توصیف و تحلیل مضمون های واقع در این اثر، لایه های پنهان در آن آشکار شود. این مقاله در پی یافتن دلیل انتخاب پوشش و زیورآلات در نقاشی این زن است. روش تحقیق: این تحقیق به صورت کیفی (توصیفی-تحلیلی) و به روش تحلیل محتوایی صورت گرفته است. چارچوب نظری تحقیق براساس رویکرد شمایل نگاری مکتب اروین پانوفسکی1 و منابع تحقیق به شیوه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش مخاطب را با نوع متفاوتی از پوشش زنانه آشنا می کند که کمتر شباهتی با البسه رایج زنان قاجاری دارد و در اسناد و کتب تاریخی نیز اشاره ای به آن نشده است. نوع پوشش تصویرشده در تابلوی مهرعلی تحت تأثیر لباس زنان هندی در عصر گورکانیان است و شیوه آرایش زن در تابلوی مورد نظر متأثر از ادبیات و بازنمایی تشبیهات آن در نقاشی است.
از اتوپیای خیالی تا دستوپیای واقعی سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاریخ سینما نمونه هایی را آشکار می سازد که نشان از آن دارد، فیلم سازان با خلق آثار خود در گونه های مختلف، در جهت نقد و تغییر جامعه کنونی و رسیدن به اتوپیا (آرمان شهر)ی مفروضشان در تلاش بوده اند، اما در رسیدن به این مسیر، ناپایدار و متزلزل بوده و شهر آرمانی شان را به دستوپیا (ویران شهر) تبدیل کرده و به تصویر کشیده اند. سینمای ایران نیز بر همین منوال رفتار نموده و تولیدات فراوانی را تجربه کرده است. تخیل و توهم زدگی، بدبینی، تقدیرگرایی، ناباوری و بی اعتقادی عناصر اصلی دستوپیاست و سینمای با شهرت جهانی ایران مملو از سوژه هایی بوده که بن مایه اش از این مضامین تشکیل شده است. مسئله اصلی پژوهش واکاوی چگونگی و چرایی دورشدن فیلم سازان سینمای ایران از اهداف آرمان شهر مورد علاقه خود و مخاطبانشان، و رسیدن به ویران شهر ناخواسته واقعی در دوره های گوناگون تاریخی است. هدف: این پژوهش با هدفی کاربردی بررسی آرمان خواهی سینمای ایران را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق: روش تحقیق کیفی و با رویکردی تاریخی-تحلیلی، به مرور منابع کتابخانه ای، مشاهده فیلم و مقایسه تاریخی سینمای ایران و مصاحبه می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه حاصله نشان از آن دارد که سینمای ایران در تمام دوره های تاریخی به سوی دستوپیا گرایش پیدا کرده است.
ساختار معماری باروی قلعه ایرج با استناد به کاوش های باستان شناسی (پاییز ۱۳۹۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
15 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قلعه ایرج یکی از محوطه های دوره ساسانی ایران در دشت تهران است. این محوطه با باروی مربع-مستطیلی به ابعاد ۱۴۷۰×۱۳۰۰ متر محدود شده است. تا کنون در مطالعات میدانی هیچ گونه بقایای آثار گسترده معماری از فضای درون محوطه یافت نشده است. از این رو نوشتار حاضر در وهله اول تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که «۱. ساکنان این محوطه، با قریب به ۱۹۰ هکتار وسعت، در کدام بخش از محوطه سکونت داشته اند؟». پرسش مهم دیگر این است که «۲. نحوه نظم فضایی بقایای معماری در قلعه ایرج چگونه است؟». در پاسخ به این دو پرسش ۱. با توجه به نبود بقایای معماری در فضای درون محوطه و فراوانی بقایای معماری بر روی باروی قلعه ایرج، گمان می رود سکونت در این محوطه روی سازه های معماری بارو بوده است. به علاوه، ۲. با استناد به مطالعات میدانی، فضاهای معماری روی بارو به صورت نظام مند در سراسر باروی قلعه ایرج دیده می شود و شامل ۸۲۸ اتاق یکسان، راهروی سراسری، ۱۴۸ برج دیدبانی و طاق های بیرونی است. هدف: در نوشتار پیش رو تلاش می شود با استناد به داده های باستان شناسی قلعه ایرج، در وهله اول وجود بقایای معماری روی باروی محوطه اثبات شود و در مرحله بعد، کیفیت فضاهای معماری بارو ارزیابی و راجع به انتظام فضایی آن فرضیه هایی ارائه شود. روش: در تحقیق حاضر از روش توصیفی-تحلیلی برای رسیدن به اهداف پژوهش استفاده شده است. در ابتدا بقایای معماری و عناصر فضایی کشف شده از مطالعات میدانی قلعه ایرج توصیف شده است و در ادامه، با قرار دادن این عناصر فضایی در کنار یکدیگر و یافتن یک کلیت، تحلیل و ارزیابی باستان شناسی انجام شده است تا بتوان راجع به ساختار بارو و نظم فضایی آن گمانه هایی مفروض ارائه داد. نتیجه: پیش تر کیفیت بقایای معماری روی باروی محوطه مبهم و تا حدودی نامشخص بود. به نحوی که گمان می رفت روی باروی قلعه ایرج ساخت وسازهای معماری وجود نداشته است. در نتیجه آخرین مطالعات میدانی باستان شناسی در قلعه ایرج، مشخص شد که نه تنها روی باروی قلعه ایرج بقایای آثار معماری وجود دارد، بلکه با ترکیب داده های کاوش و بررسی های باستان شناسی، سازه های معماری در تمام بخش های باروی قلعه ایرج به صورت همسان اجرا شده و شامل اتاق ها، راهروی سراسری، برج های دیدبانی و طاق های بیرونی است. به علاوه، این انتظام معماری در فازهای متأخرتر به دلایل احتمالاً امنیتی تغییر کرده است.
تبیین تأثیر معماری نئوکلاسیک قرن 18 و 19 روسیه بر معماری بناهای اداری-خدماتی ایران (دوره قاجار و پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
73 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله :یکی از عوامل مهم درک و شناخت عالم تجدد توسط ایرانیان، جنگ های ده ساله ایران و روس بوده است و سفرهای صورت گرفته توسط صاحب منصبان به روسیه، به واسطه رخدادهای تاریخی و سیاسی بعد از جنگ، عامل اصلی رویارویی با دنیای جدید و مشاهده تجدد به شمار می آید. از این رو، در راستای تعاملات دیرینه در زمینه های مختلف با روسیه و از طرفی به واسطه هم جواری دو کشور، به نظر می رسد که با انعقاد قراردادهای متعدد، علاوه بر افزایش حضور روس ها در ایران (خصوصاً در نواحی شمالی) و ساخت ابنیه مختلف با دانش معماری آن زمان (معماری نئوکلاسیک)، صاحب منصبان ایرانی نیز با مشاهده بناهای نئوکلاسیک روسیه، در راستای نمایش قدرت حکومت خویش، اقدام به ساخت بناهایی با معماری الهام گرفته از این سبک در ایران کرده اند. هدف :هدف از این پژوهش، بررسی نقش روسیه در نحوه ورود معماری اروپا و عناصر معماری غربی به ایران و شناسایی الگوهای معماری نئوکلاسیک روسی و بازیابی آنها در بناهای اداری-خدماتی ایران است. روش تحقیق:این پژوهش به صورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در حیطه معماری استفاده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که روسیه نقش بسیار مهمی در ورود عناصر معماری غربی به ایران طی سه مرحله «درک»، «مشاهده» و «اجرا» داشته است. الگوها در هر سه حوزه پلان، حجم و نما تأثیرگذار بوده اند که ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر، شاخص تر بوده است. پارامترهای معماری پرکاربرد این سبک در بناهای اداری-خدماتی ایران عبارت اند از: راهروهای طولانی و اتاق های متعدد در اطراف آن، سقف شیروانی، بالکن، پنجره های نیم دایره ای و مستطیل شکل باریک و بلند و طارمی های تزئینی.
ارزیابی عوامل موثر در ارتقاء هویت و حس مکانی بر مبنای تجربه حضور در فضاهای شهری با رویکرد هویت تاریخی در شهر همدان
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهر همدان دارای ارزش کالبدی و فرهنگی تاریخی است. حفظ بافت های تاریخی به عنوان هویتی ضروری برای ادامه حیات شهرها مهم است. تحقیق صورت گرفته ، در پی بررسی پیوند هویت گذشته با تغییرات ایجاد شده در خیابان بوعلی همدان است و به دنبال بررسی عناصر تاثیرگذار بر هویت تاریخی است. امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهمترین مسائل جهت ارتقاع تعامل بین انسان و فضا است. مقاله حاضر درصدد است تا با شناخت به بررسی عناصر شکل دهندة هویت مکان و حس مکان و همچنین بررسی عوامل موثر در ارتقاء هویت و حس مکانی با رویکرد هویت تاریخی به بررسی تاثیر متریال و رنگ و عناصر و المان ها به ارتقاع هویت تاریخی پی ببرد. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش و روش جمع آوری داده ها مبتنی بر و مطالعه مبانی مکان و حس مکان، و مطالعات کتابخانه ای به بررسی این موضوع پرداخته شود که آیا محور واحد شهری ( پیاده راه خیابان بوعلی) توانسته در ارتقاع هویت تاریخی میدان اصلی شهر تاثیری بگذارد؟
گونه شناسی معماری مدارس سنتی با تأکید بر تأثیر سیاست های آموزشی مطالعه موردی: دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
63 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از ضروریات حیات انسان، تغییر و تکامل به سمت تعالی است و تنها راه دستیابی به آن، آموزش است. تغییر اصولی و منظم توسط حکومت با استفاده از آموزش جامع و همگانی در جهت ترویج آموزه های مذهبی، از شاخصه های ویژه عصر صفوی بود که باعث شد حاکمان برای دستیابی به این امر اقدام به تأسیس مدارس و دیگر بناهای تأثیرگذار کنند. در این راستا مدارس به عنوان مهم ترین مراکز آموزشی در خدمت مذهب تشیع به یکی از مهم ترین انواع ابنیه در این عصر مبدل شدند. هدف: رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن نیاز دارد و از آنجا که چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس صفویه مشخص نیست، این پژوهش تأثیر سیاست های آموزشی صفوی بر عناصر کالبدی و هماهنگی آنها را با سازماندهی فضایی و معماری مدارس علوم دینی بررسی کرده و در پی آن است تا معماری مدارس دوره صفویه را با توجه به سیاست های آموزشی گونه شناسی کند. روش تحقیق: این پژوهش، با توجه به روند اوج گیری معماری و تشدید سیاست های آموزشی در دوره صفویه که منجر به شکوفایی و گسترش مدارس علوم اسلامی شیعی شد، سعی بر آن دارد تا از روش تفسیری-تاریخی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی، به شناخت جایگاه و اهمیت آموزش در سیاست های حکومت صفوی بپردازد و چگونگی تأثیر آن را بر کالبد معماری مدارس این دوره گونه شناسی کند. در این راستا چهار مورد از مدارس دوره صفویه به عنوان نمونه های هدفمند انتخاب و از لحاظ ویژگی های کلی بنا، سلسله مراتب و سازماندهی فضایی، با توجه به جایگاه و روش آموزشی این دوره، تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن است که هم زمان با توسعه همه جانبه معماری در عهد صفوی، آموزش و جایگاه آن نیز، تفاوت هایی با ادوار پیش از خود داشته است. از طرفی با توجه به اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور و سیاست حاکمان صفوی در ترویج آن، آموزش علوم شیعی در مدارس به منظور استفاده همگانی از آن فراهم گردید. این تغییرات باعث به وجود آمدن تغییراتی در نظام آموزشی و معماری مدارس شده است که از آن جمله می توان به گسترش ابعاد مدارس، افزایش تعداد و کیفیت حجره ها و مَدرس ها، توجه به حیاط مدارس به عنوان عنصر حیات بخش مدرسه، تغییر در دستگاه ورودی، ارتباط با شهر و عرصه عمومی و ارتباط مدرسه با فضای نیایشی اشاره کرد.
Comparative Analysis of Common Patterns of Language and Architecture in Traditional and Modern Mosques of Iran (Cases Study: Sheikh Lotfollah Mosque, Nasir Al-Molk Mosque, Al-Gهادیr Mosque, Shahrak-e-Gharb Central Mosque)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, the system of language and architecture has been studied in three levels of elemental, structural and semantic in cases of traditional and modern mosques in Iran through the method of analyzing the content of texts and in a conceptual model. Then, in a comparative method, the common patterns of these systems have been explained at all three levels. The common features at the elemental level included double-edged signs, the notion of sign value, as well as syntagmatic relations. Concepts such as the two-way functioning of the systems, textuality and spatial cohesion were identified at the structural level. The concepts of marking, explicit and implicit meanings, and metaphors were investigated at the semantic level of the architecture of the mosques. In the following, the variables were categorized in tables based on the concepts and the data were analyzed through inferential analysis. Then, the findings were coded based on the indices of each variable. On this basis, it became clear that the common patterns, the mental forms of the language sign system can be translated into the physical forms of the architecture system through representation. The respondent also reads or interprets based on a picture or a represented form when confronting the representation. The research findings indicate that readings are based on the collective language and interpretations are based on the individual’s personal language. In the meantime, the cultural, historical, and ethnic contexts, as well as the role of mass media are of high prominence.
تبیین رویکرد برنامه ریزی کاربری زمین شهری در شهر هوشمند با استفاده از روش پرامتی (مطالعه موردی : منطقه 22 شهرداری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
124 - 142
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع فنآوری اطلاعات و ارتباطات شهرها را به لحاظ فعالیتی و کالبدی و کیفیت زندگی ساکنان شهرها تحت تاثیر قرار داده است. علاوه بر این، تراکم رو به رشد جمعیت در شهرها، برنامه ریزان شهری را با چالش تامین سرانه کاربری زمین شهری که از منابع محدود تلقی میشود مواجه نموده است. در این میان، مفهوم شهرهوشمند به عنوان استراتژی برندهی شهری برای افزایش کیفیت زندگی در شهر مطرح شده است. هدف مقاله ی حاضر تحلیل وضعیت کاربری زمین شهری از طریق ابعاد شهرهوشمند و در نظر گرفتن قابلیت های جدیدی است که فضای مجازی در اختیار قرار میدهد تا رویکرد نوین برنامه ریزی کاربری زمین شهری ارایه گردد که مناسب ترین بهره برداری از ظرفیت های شهر ایجاد شود. مقاله ی حاضر از نوع هدف کاربردی و از نظر روش پردازش اطلاعات توصیفی – تحلیلی است. اولویت بندی های برنامه ریزی محدوده مطالعه با روش رتبه بندی پرامتی و تحلیل گایا انجام شده است. یافته ها نشان میدهد که بر اساس شش بعد اصلی شهرهوشمند که هر کدام بر اساس فعالیت با کاربری های متناظر خود معادل سازی شده اند، برنامه ریزی کاربری زمین شهری دارای اولویت بندی متفاوتی نسبت به روش های سنتی میباشد. بدین ترتیب که نواحی 3 و 2 در محدوده مطالعه دارای وضعیت مناسب و نواحی 4 و1 نیازمند بازنگری در برنامه ریزی کاربری ها با اولویت کاربری تجاری – مسکونی ، تجاری – اداری ، شبکه دسترسی ها، حمل ونقل، تاسیسات و تجهیزات و پارکینگ، آموزشی و فرهنگی میباشد. بر اساس نتایج این مقاله رویکرد نوین در اولویت بندی تخصیص زمین به کاربری ها و در کنار آن معرفی فضای جریان ها به عنوان مکمل فضای مکان ها به عنوان ظرفیتی نو برای برنامه ریزی کاربری زمین شهری ارایه شده است.
طراحی معماری به کمک پیشینه ها؛ مطالعه شیوه های بهره گیری معماران حرفه ای ایران از پیشینه های طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان معمولاً در طراحی خود، به پیشینه های طراحی مراجعه می کنند. این مراجعه ممکن است در مراحل مختلفی از فرایند طراحی و با اهداف مختلفی صورت گیرد. با توجه به اهمیت این مراجعه، بررسی نکات مثبت و منفی آن، پژوهش های متعددی را در این حوزه و در جهت دستیابی به شیوه های صحیح کاربرد پیشینه ها در طراحی، به خود معطوف داشته است. در پژوهش حاضر با مراجعه به طراحان خبره و پرسش از آن ها به ارزیابی چگونگی این کاربرد پرداخته و نتایج حاصل با نتایج سایر پژوهش ها مقایسه شده است. هدف از این پژوهش مطالعه شیوه های مراجعه طراحان خبره معماری در ایران به پیشینه های طراحی و نحوه بهره گیری از آن ها در فرایند طراحی است. در مسیر پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. با نُه نفر از طراحان خبره معماری در ایران مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام شده و در ادامه، متن مصاحبه ها تحلیل محتوای کیفی شده است. از نتایج این پژوهش، با توجه به ارائه انواع معیارهای انتخاب و راهبردهای بررسی و کاربرد پیشینه می توان به این موضوع اشاره کرد که در همه مراحلِ طراحی می توان به پیشینه ها مراجعه کرد، اما نوع پیشینه انتخابی و راهبردهای بهره گیری از آن بر نتایج این مراجعه بسیار تأثیرگذار است و نمی توان مراجعه به پیشینه ها را محدود به انواع خاصی از پیشینه ها یا مراحل خاصی از طراحی دانست.
ظرفیت ها، موانع و مشوق های توسعه انرژی های پاک در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی و بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در آن، با توجه به پراکندگی جغرافیایی، تنوع اقلیمی، تنوع بافت جمعیتی و آسیب پذیری اقتصادی آن ها امری پیچیده، هزینه بر و نیازمند زمان و امکانات فراوان است. مشکلات ناشی از آلایندگی سوخت های فسیلی، اتلاف انرژی، هزینه های تعمیر و نگهداری خطوط و شبکه انتقال و نظایر آن موجب جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر به عنوان راهکار اصلی در دیگر کشورها شده است اما این نوع انرژی نیز همواره با موانعی چون مشکلات سیاستگذاری، اجتماعی، فنی، اقتصادی و ... مواجه بوده که استفاده از ظرفیت های کشور را محدود ساخته است. از این رو این مقاله می کوشد با تبیین موانع توسعه انرژی های پاک در مناطق روستایی و شناخت ظرفیت های آن در کشور، با نگاهی واقع گرایانه راهکارهای مجرب این توسعه را بررسی کند. به این ترتیب با استفاده از پرسشنامه نظرات 38 نفر از متخصصین و مسئولان حوزه های انرژی، برنامه ریزی و توسعه شهری و روستایی و سازمان های مرتبط، در رابطه با موانع و ظرفیت های توسعه انرژی های پاک در روستاها جمع آوری شده و با استفاده از تحلیل های آماری و با بررسی ادبیات موضوع و تجربیات دیگر کشورها در زمینه تشخیص موانع و چالش ها، تعیین ظرفیت ها و تطبیق محتوایی این موارد بررسی و جمع بندی شده است. این راهکارها در حوزه های فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاست گذاری ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اولاً آبگرم و پانل های خورشیدی مناسب ترین فناوری های تجدیدپذیر در مناطق روستایی کشور براساس مطالعات ظرفیت سنجی و آرا خبرگان است. به علاوه زمین گرمایی در این فهرست در آخرین رتبه قرار دارد. همچنین مشکلات اقتصادی و ضعف در سیاستگذاری اصلی ترین موانع این توسعه شناخته شد. راهکارهای اصلی پیشنهادی برای این موارد به ترتیب اعطای وام های کم بهره طولانی مدت و نیز تهیه برنامه جامع حمایتی و سیاست های تشویقی و اعطای یارانه و مخاطب اصلی این موارد نیز صندوق های سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، سیستم های مشارکت مردمی و ارگان های سیاستگذار است. بدیهی است که فرهنگ سازی پیش نیاز چنین رخدادی در جوامع روستایی خواهد بود. به این جهت نقش رسانه ها و سازمان های مردم نهاد در این مهم مورد تأکید جامعه خبرگان قرار گرفت.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
تغییر کاربری تطبیقی میراث صنعتی، رویکردی براساس بازیافت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45-53
حوزههای تخصصی:
تجلی مفاهیم اسلامی و قرآنی در آثار دوره صفویه و قاجار (مطالعات موردی: مسجد- مدرسه چهارباغ و آستان شاه عبدالعظیم(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
191-202
حوزههای تخصصی:
اهداف: تجلی مفاهیم اسلامی و قرآنی در آثار دوره صفویه و قاجار موضوعی بسیار مهم در درک معماری اسلامی ایرانی است. هدف از مطالعه حاضر، نمایش تاثیر قرآن مجید در شکل دهی آثار دوره های صفویه و قاجار بود. ابزار و روش ها: این مطالعه با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و تحقیقات میدانی به مقایسه تطبیقی نقوش کاشی کاری دو بنای مهم از این ادوار پرداخت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که در دوره صفوی رنگ های غالب کاشی کاری لاجوردی و فیروزه ای و در دوره قاجار زرد و نارنجی بوده است. خط غالب در مجموعه چهارباغ ثلث و کوفی- بنایی و در آستان حضرت شاه عبدالعظیم (ع) نستعلیق بود. در کاشی دوره صفوی نقوش هندسی و گیاهی هر کدام به صورت مجزا و ساده به کار رفته بودند، ولی در دوره قاجار، استفاده تلفیقی از نقوش گیاهی و هندسی با جزییات فراوان مشاهده شد. همچنین مشخص شد که با توجه به تاثیر هنر غرب بر هنر قاجار، نقوش آن از حالت روحانی خارج شده است و استفاده از نقوش طبیعت گرا مانند نقوش انسانی، جانوری، گل ها و میوه ها تحت تاثیر هنر غربی در هنر کاشی کاری معماری ایران به وجود آمدند. همچنین قرآن مجید منبع الهام هنرمندان و طراحان آثار دوران اسلامی بوده است. نتیجه گیری: مروری بر دو نمونه موردی مطالعه شده، مسجد- مدرسه چهارباغ و آستان شاه عبدالعظیم (ع) نشان دهنده آن است که آیات قرآن مجید را می توان منشا ایده پردازی هنرمند در درک آثار دوره صفویه و قاجار دانست.
سطح بندی محرومیت شهرستان های استان های بوشهر و هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله نابرابری های منطقه ای و محرومیت تنها معضل مناطق درگیر نیست و پیامدهای آن، کل کشور را دربرخواهد گرفت. برهم خوردن تناسبات جمعیتی و فضایی، عدم بالفعل شدن پتانسیل های منطقه درگیر و امثالهم از مشکلات جدی نابرابری ها است. هدف مقاله پیش رو، سنجش و سطح بندی محرومیت در استان های بوشهر و هرمزگان، از استان های مرزی و ساحلی جنوب کشور، با بررسی مهم ترین ابعاد محرومیت است. بدین ترتیب، شاخص های محرومیت مطابق با ادبیات نظری پژوهش در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، آموزش، بهداشت و مسکن، استخراج و سپس شهرستان های دو استان، براساس ابعاد مذکور، سطح بندی و سنجش شده اند. روش مورد استفاده، روش تحلیل عاملی با رویکرد ادغام داده ها و در بخش سطح بندی شهرستان ها، روش تحلیل خوشه ای است. یافته ها نشان می دهد که محرومیت در شهرستان های استان هرمزگان، نمود بیشتری دارد و با حرکت به سمت شرق، شدت بیشتری می گیرد. سنجش تغییرات ابعاد محرومیت طی سال های 1375 تا 1390 نشان می دهد که طی سال های اخیر، به طورکلی میزان محرومیت کاهش یافته و بر تعداد شهرستان های برخوردار افزوده شده است. کاهش محرومیت در شهرستان های استان بوشهر نمود بیشتری دارد و تعدادی از شهرستان های شرقی استان هرمزگان طی سالیان گذشته، بهبود حداقلی را تجربه کرده اند. شدت محرومیت نیز در ابعاد آموزشی و بهداشتی در هر دو استان بیشتر بوده و شاخص های ابعاد اجتماعی و اقتصادی وضعیت مناسب تری داشته اند.