فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از دوره ایلخانی متون بسیاری در زمینه های مختلف به دست آمده است که با بررسی آنها می توان درکی روشن از اوضاع اجتماعی و سیاسی این دوره به دست آورد. در این گفتار، با استناد به برخی از مهم ترین متون تاریخی برجای مانده از این دوره، سعی بر درک نسبت میان حضور زنان و مردان در فضاهایی شده که شرح آن در متون این دوره آمده است. برای این کار، ابتدا فضاهای گوناگونی را که در متون تاریخی به آنها پرداخته شده، طبقه بندی نموده و در نهایت، روایت های مربوط به مناسبات میان زنان و مردان در هر فضا بررسی شده است. از جمله فضاهایی که در این متون بازنمایی شده اند ، می توان به فضای اردو، کاخ، ابواب البر، بازار و ... اشاره کرد. بر مبنای این نوشتار، می توان فضاها را به صورت کلی به دو دسته تقسیم نمود: فضاهایی که خاص مغولان بوده و فضاهایی که مربوط به شهر دوران اسلامی است. آن طور که از متون بر می آید، نسبت حضور زنان در کنار مردان و در عرصه های بازنمایی شده مربوط به مغولان، بیش از حضور آنان در فضاهای شهری اسلامی است و تفکیک پذیری های جنسیتی فضایی هم چون حرم سرا، خرابات خانه و ایلچی خانه، عموماً در فضاهای شهری روایت شده اند تا فضای اردو.
نیازسنجی استفاده از فرش دست باف ایرانی در محصولات دکوراسیون داخلی خانه ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش، نشانه فرهنگ پر قدرتی است که نه تنها در مقابل اقوام مختلف مقاومت کرده، بلکه فرهنگ های تحمیلی بیگانه را در خود حل نموده و به آن سیمایی ایرانی بخشیده است. این در حالی است که استفاده از آن در خانه های ایرانی جای خود را به انواع محصولات خانواده مبلمان با چیدمان هایی غیر ایرانی می دهد. با توجه به تأثیرات مثبتی که این محصول بر سلامتی روحی و روانی انسان دارد، احیاء آن در قالب سایر محصولات به خصوص تولیدات دکوراسیون داخلی می تواند مفید باشد. در این مقاله، به بررسی معرف های بصری حسی فرش دست باف برای جوانان ایرانی پرداخته شده است و مقصدی برای ایجاد و تعریف کاربری های تازه آن تعیین شده است. ابزار پیمایش در پژوهش کاربردی- کیفی حاضر، پرسشنامه بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی افرادی است که در معرض خرید وسایل دکوراسیون داخلی منزل قرار داشته اند. حجم نمونه ای معادل 207 نفر از افراد 25 الی 40 سال، به روش غیر احتمالی- گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پیمایش، مشتمل بر یک پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ، 749/0 بوده است که به صورت آنلاین و از طریق ایمیل برای گروه هدف ارسال شده است. یافته ها نشان دادند اگرچه تعداد بسیاری از افراد جامعه هدف از فرش دست باف استفاده نمی کردند اما محصول مذکور را دارای ارزش زیبایی شناختی و بعد از آن، ارزش معنوی و هویتی می دانستند. هم چنین مشخص شد عبارت «نرم و منعطف» دربردارنده برداشت حسی آنها از فرش ایرانی است. پاسخ دهندگان، خطوط منحنی باز و مارپیچی را مصداق فرش ایرانی در حوزه خطوط دانسته و رنگ های جگری، قهوه ای، قرمز و آبی سیر را به ترتیب مصداق آن در میان رنگ ها عنوان کرده اند. نتایج این پژوهش نشان داد بیش از هر چیز در حیطه مبلمان، روشنایی ها و کلید و پریزهای منزل، می توان کاربری های جدیدی برای فرش مستهلک تعریف نمود.
مروری بر گونه شناسی نقوش جانوری ظروف زرین فام سده های میانه کاشان موجود در موزه آبگینه و سفالینه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفالینه های زرین فام کاشان طی قرون ششم و هفتم هجری قمری بازتابی از نقش پردازی های مختلف است. بر روی ظروف زرین فام به دست آمده از این شهر، ترسیمات مختلف انسانی، گیاهی، اسلیمی، کتیبه نگاری و جانوری نقش شده است. در میان آن ها از زیباترین جلوه های خلاقیت انسان در عرصه تزیین ظروف زرین فام، طراحی نقوش مختلف جانوران است که از جذابیت بصری منحصربه فردی برخوردارند. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و طبقه بندی انواع نقوش حیوانی شامل نقوش مختلف جانوران بر سفال های زرین فام کاشان با محوریت سفالینه های زرین فام موزه آبگینه و سفالینه های ایران است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مجموعه سفالینه های زرین فام منتسب به سده های ششم و هفتم هجری قمری کاشان موزه آبگینه و سفالینه های ایران در برگیرنده چه نوع نقش مایه های جانوری هستند؟ در بررسی مقدماتی بیست سفالینه زرین فام در موزه مذکور مورد مطالعه قرار گرفت. برای جلوگیری از درازی سخن از میان سفالینه های مذکور، به جهت مشابهت های نوع تزیینات جانوری ترسیم شده بر این آثار، تنها تعداد دوزاده عدد ظرف با فرم های مختلف شامل کاسه، بشقاب و تنگ که از کیفیت تصویری بهتری برخوردار بودند انتخاب شدند. سپس بر اساس آن ها تقسیم بندی و بررسی نقوش جانوری صورت پذیرفته است. همچنین پس از معرفی هر نقش مایه، مفهوم نمادین آن نیز شرح داده شده است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت مشاهده میدانی نگارنده و مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است. بر اساس پژوهش انجام شده نقوش جانوری سفالینه های زرین فام موزه آبگینه در پنج دسته جداگانه در برگیرنده نقوش حیوانات وحشی (پلنگ، خرگوش)، حیوانات اهلی (سگ، اسب، بز) پرندگان (اردک، طاووس، لک لک)، آبزیان (ماهی) و موجودات ترکیبی (هارپی) هستند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که نقوش جانوران حضور چشمگیری در تزیین ظروف سفالین زرین فام سده های ششم و هفتم هجری قمری کاشان دارند و اغلب به عنوان عنصر اصلی تزیین بر بستر ظروف ترسیم شده اند.
آینده پژوهی هنر گیوه بافی شهرستان دهاقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی، مجموعه هنرهای اصیل، بومی و مردمی هر کشور است که ریشه های عمیقی در فرهنگ و تمدن آن ملت دارد. یکی از هنرهای ارزشمند ایرانی که متناسب با اقلیم هر منطقه به وجود آمده، گیوه بافی است. گیوه ملکی از جمله گیوه های سنتی است که در شهرستان دهاقان از توابع استان اصفهان تولید می شود و از کیفیت خوبی برخوردار است. متأسفانه کم توجهی به این هنر و پیشه به سبب ناآگاهی از تولیدات صنعتی، تولید و استفاده از این پاپوش سنتی را در بین مردم معاصر کم رنگ کرده است به گونه ای که شاید تا سالیان نه چندان دور، جز نامی از آن در کتاب ها و مقالات مردم شناسی نتوان یافت. بنابراین این پژوهش، با هدف واکاوی عمیق در زمینه هنر گیوه بافی شهرستان دهاقان، شناسایی عوامل اثرگذار و ارائه راهکارهای مناسب برای توسعه، تداوم و آینده بهتر این هنر صورت گرفته است و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه می توان افراد را برای یادگیری و تولید این هنر جذب کرد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی از نوع مطالعات مردم نگاری از لحاظ ماهیت، کیفی و تحلیل داده ها با رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت غیراحتمالی و بر پایه اشباع اطلاعاتی با مشارکت 20 نفر از هنرمندان، صاحب نظران و مصرف کنندگان صورت گرفته و به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. نتایج حاصل از این پژوهش گویا آن بوده که بر اساس 6 عامل پیشران کلیدی، 4 سناریوی درنای امید، سیمرغ، ای کیو سان و شازده کوچولو ارائه شده است؛ ایجاد این عوامل باعث جذب، تقویت و توانمندسازی تخصصی هنرجویان و همچنین تدوام، رونق و توسعه (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) هنر گیوه بافی می شود و می توان آینده مطلوبی برای این هنر انتظار داشت.
تحلیلی بر تصاویر پیروزی فریدون بر ضحاک در سفالینه های ایران، سده های ششم و هفتم هجری قمری
حوزههای تخصصی:
از میان انواع موضوعات به کاررفته در تزیین آثار مختلف سده های 6 و 7 هجری قمری در ایران، دسته ای از آن ها به تصاویر شاهان افسانه ای و اعمال قهرمانانه آن ها تعلق یافته است. یکی از موارد بحث انگیز درباره این بازنمایی ها، یافتن منبع روایت آنهاست که به دلیل نبود نقل قول های متنی مرتبط در کنار صحنه، همواره با ابهام رو به روست. پژوهش حاضر با هدف یافتن پاسخی روشن درباره منبع ارجاعی این تصاویر، به بررسی و تحلیل یکی از مصادیق آن یعنی صحنه بردن ضحاک به کوه دماوند توسط فریدون در تصاویر سفالینه های این دوران می پردازد که بدین منظور احتمال تأثیرگذاری روایات مکتوب از این موضوع (شامل متون باستانی و متون اسلامی) و نیز روایات شفاهی به آزمون گذاشته می شود. روش گردآوری داده ها در این نوشتار به صورت مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و شیوه نگارش به صورت توصیفی تحلیلی با رویکرد تاریخی بوده است. در این بررسی مشاهده می شود هیچ یک از روایات مکتوب با تصاویر مزبور منطبق نیستند، با وجود این در برخی از جزئیات و اشارات تشابهاتی دیده می شود. در کنار آن، احتمال تأثیرگذاری روایات شفاهی نیز به اندازه روایات مکتوب احساس می شود. در نهایت، این نتیجه به دست می آید که این تصاویر نمایش یک بخش مشخص از روایت پیروزی فریدون بر ضحاک نیست، بلکه مختصری از کلیّت داستان و اشاره ای ضمنی به مفهوم پیروزمندی است.
درآمدی بر زیبایی شناسی قالی خشتی چالِشتُر
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
137 - 151
حوزههای تخصصی:
تحقیقات انجام شده در مورد طرح های قالی دستباف ایرانی بیشتر به نام محل بافت همانند قالی اصفهان، چالشتر، کاشان، نائین و غیره مشهور شده و تا حد زیادی مردم برحسب نام محل بافت قالی، آن را انتخاب می کنند؛ اما در مورد ویژگی های زیبایی شناسی قالی مناطق و در این مبحث قالی های خشتی چالشتر که از لحاظ طرح، نقش، رنگ و تکنیک بافت دارای معروفیت جهانی هستند، کمتر آثاری یافت می شود. با توجه به موضوع موردنظر، زمانی که صحبت از زیبایی شناسی قالی خشتی می شود، باید این نکته را در نظر گرفت که: چه شاخصه هایی برای زیبایی قالی خشتی باید در نظر گرفت؟ به تعبیر دیگر این سؤال مطرح می شود که: می توان اصول زیبایی شناسی را بر یک تخته قالی خشتی حاکم کرد و حکم زیبایی به آن داد؟ این سؤال به نوعی سؤال کلی تاریخ زیبایی شناسی است و آن اینکه زیبایی و امر زیبا چیست؟ برای بسط موضوع تحقیق و از آنجا که یکی از اهداف این پژوهش شناخت زیبایی در حوزه قالی خشتی منطقه چالشتر است با ارائه مفاهیم زیبایی و امر زیبا؛ از دیدگاه برخی از صاحب نظرانی که عموماً با گرایش به فلسفه (در شرق و غرب) بدین مهم پرداخته اند، مقایسه شد. در قسمت نتیجه گیری ضمن صحه گذاشتن بر سؤال تحقیق، این نکته استنباط شد که زیبایی در قالی خشتی به دو گروه بیرونی یا فرمی و درونی یا محتوایی قابل تقسیم بندی است.
بررسی و مقایسه تطبیقی پوشش لیلی و مجنون بر اساس منظومه نظامی گنجوی و نگاره های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر فرهنگ و تمدنی یک هنر بنیادین و پایه وجود دارد که سایر هنرها بر اساس آن ایجاد می شوند. برخی هنرها پایه و منشا پیدایش هنرهای دیگر هستند و برخی برگرفته و تاثیر پذیرفته از سایر هنرها. در ایران، شعر نقش هنر بنیادین را در ایجاد سایر هنرها ایفا می کند. از میان هنرهای مختلف، نگارگری ارتباط فراوانی با شعر دارد و در بین آثار نگارگری، نقش داستان های عاشقانه قابل توجه است که حکایت لیلی و مجنون یکی از مشهورترینِ این داستان ها بوده و توسط حکیم نظامی گنجوی گردآوری شده است. اشعار در منظومه ی لیلی و مجنون رمزگونه هستند؛ بنابراین نیاز است که به تفسیر دقیق آن ها پرداخته شود. در این مقاله سعی بر آن است که توصیفات مرتبط با پوشش شخصیت های اصلی داستان لیلی و مجنون از منظومه استخراج، و به مقایسه ی آن با پوشش موجود در نگارگری های مرتبط بپردازد؛ در نهایت با بهره گیری از یافته های پژوهش به پاسخ این سوال دست یابد که اثرپذیری نگارگری از شعر چگونه است؟ در این پژوهش روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای بوده و جهت تدوین و تنظیم آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. از گزینه های مورد توجه شاعر در منظومه برای توصیف پوشش لیلی و مجنون، بیان چگونگی جنسیت پارچه ها شامل زربفت، پرند، دیبا، خز، خارا، پلاس و چرم است. برای رنگ، نیلی و کبود انتخاب شده و برای طرح، از عمامه، عصابه، سرپیچ، کَله بند، نقاب، پیراهن، دُراعه، پلاس، سَلَب و همچنین برای زیور از خلخال نام برده است. با بررسی 14 نگاره از سبک های طلایی نگارگری ایران، مشخص می شود که تاثیرپذیری نگارگر از متن، بیشتر در رنگ پوشش است.
مطالعه تطبیقی مکانیزم، فرم و تزیینات قفل های چالشتر دوره معاصر و قفل های اصفهان دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قفل، از جمله اسبابی است که ایمنی زندگی آدمی را مهیا می سازد. قفل سازان ایرانی علاوه بر ساخت قفل و رفع نیاز کاربردی، برای وجه هنری و تزیینی آن نیز ارزش قایل شدند. قفل های فلزی چالشتر و اصفهان از جمله قفل های دست ساز ایرانی هستند که دارای ویژگی ها و ظرفیت های بصری، مکانیزم، فرم و نقوش خاص هستند که قابل توجه و حائز اهمیت به شمار می آیند. موقعیت جغرافیایی اصفهان و چالشتر و فاصله نزدیک آنها نسبت به یکدیگر، این مسأله را که قفل سازان این دو منطقه تعاملاتی داشته و از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند را محتمل ساخته است. لذا هدف تحقیق آن است که مشخص شود قفل های چالشتر دوره معاصر و اصفهان دوره صفویه دارای چه ویژگی های قابل تطبیقی هستند؟ اشتراکات و افتراقات آنها در چه مواردی است و چه تأثیری بر یکدیگر داشته اند؟ با عنایت به عناصر بصری و اصیل این قفل ها و با ذکر اشتراکات و افتراقات آنها می توان به از یاد نرفتن این هنر ارزشمند کمک کرد. پژوهش پیش رو با رویکردی تطبیقی و بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این دو گروه قفل دست ساز، در مواردی چون استفاده از عناصر تزیینی خط و نقوش اسلیمی و ختایی اشتراک دارند. این تولیدات، فرم ظاهری یکسانی دارند اما در مکانیزم داخلی و استفاده از تکنیک های اجرای تزیینات با یکدیگر متفاوت اند. هم چنین سبقه کهن تر اصفهان در حرفه قفل سازی نشان گر تأثیرپذیری قفل سازان چالشتر از قفل های اصفهان است.
تأملی در ساختارشناسی جقه های سلطنتی قاجاری موجود در گنجینه جواهرات ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر قاجار با توجه به تعاملات اجتماعی-سیاسی جواهرات و زیورآلات بسیار باشکوه و گران قیمتی در بین حکومت ها ساخته و تبادل می شد. بنابراین در طول تاریخ شاهنشاهی گنجینه های پر عظمتی از جواهرات جمع آوری شده که هر کدام در محلی نگهداری می شود. در این میان گنجینه ی جواهرات ملی یکی از جامع ترین مجموعه های نگهداری زیورآلات گران قیمت در طول تاریخ است. هدف از این پژوهش معرفی، شناسایی و بررسی ساختار آرایه های تزئینی و مطالعه ی وجوه مختلف هنری جقه های سلطنتی قاجار در این مجموعه است. در واقع این پژوهش جهت پاسخگویی به این سوال اساسی انجام یافته است که ساختار و ویژگی های بصری جقه های سلطنتی قاجاری گنجینه جواهرات ملی ایران چیست؟ این پژوهش از نوع کاربردی می باشد و با روش توصیفی–تحلیلی انجام شده است، شیوه گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و از منابع و اسناد معتبر صورت گرفته است. برآیند پژوهش نشان داد: جقه ها بر اساس ساختار بصری بر سه وجه، قابل تقسیم بندی هستند: بخش فوقانی(شقه)، بخش میانی و بخش تحتانی(ساقه). فرم نمونه های مطالعاتی برگرفته از طبیعت بوده و از نقوش گیاهی، حیوانی، انتزاعی و در مواردی از نقوش هندسی و عناصر نوشتاری در تزئین جقه ها استفاده شده است؛ اگر چه بیشترین تزئینات مربوط به نقوش گیاهی می باشد. فرم بیشتر جقه ها به فرم بته شباهت دارند و دارای شقه(بخش فوقانی)هستند. اصلی ترین مؤلفه بصری در این آثار تعادل می باشد که گاهی از نوع تقارن بوده و گاهی از نوع توازن. همچنین فلزاتی چون طلا و نقره در اسکلت بندی آثار جهت قرار گیری اجزای تزنینی بکار رفته اند. شاخص ترین شیوه ساخت در جقه های مطالعاتی تکنیک مرصع کاری بوده که تأثیر چشم گیری در ساختار زیبایی شناسانه این آثار دارد.
مطالعۀ ویژگی های ساختاری و نقوش فرش روتشیلد کاشان محفوظ در موزۀ هنر اسلامی دوحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش بافی و طراحی فرش چون دیگر هنرهای ایران در دوره ی صفوی از تجلی و شکوفایی برخوردار شد. چنان که دست آوردهای بدیع و برجسته ای در جنبه های مختلف آن از هنر صنعتگری تا هنر بصری و نقش داشت که از بارزترین آن ها نقوش گیاهی پرمایه بر فرش است. این نقوش در تمام دوره های بعد تا به امروز تصویر بسیاری از فرش ها را تشکیل می دهند. همچنین قاب بندی ها متنوع تر و رنگ های طبیعی درخشان بر تار و پود فرش بارز هستند. در این مقاله نقوش، رنگ، جنس و بافت فرشی با نقوش گیاهی از دوره ی صفوی بررسی می شوند؛ نوشتار حاضر به مطالعه ی ساختار بصری و فیز یکی فرش روتشیلد کاشان دوره ی صفوی در موزه ی دوحه ی قطر می پردازد. در دوره ی صفوی از عناصر تصویری ترکیبی و جدید استفاده می شود و فن فرش بافی با ابریشم نیز در تولید فرش برای اشراف رونق بسیار می گیرد. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: نقوش فرش روتشیلد کاشان چه ویژگی هایی دارند؟ نقوش این فرش به چه پیشینه ای باز می گردد؟ بافت، جنس و رنگ آن چه ساختار و ویژگی هایی دارد؟ روش این تحقیق از نوع توصیفی-تاریخی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است. تحلیل نقوش نشان می دهد که آرایه های استفاده شده در فرش روتشیلد عموماً شامل نقش گل های مختص دوره صفوی مانند گل شاه عباسی و چندپر و آرایه هایی تزیینی از دوره ی تیموری مانند ابرهای چینی است که با اقتباس از نقوش تاریخی گل و نقوش خاور دور تصویر شده اند. این گل ها، برگ ها و اسلیمی ها بر بندهای ختایی در حالات و زوایای تصویر از بالا و نیم رخ، با اندازه های گوناگون و رنگ هایی همچون زرد، کرم، سرمه ای و قرمز نقش شده اند. هنرمند بافنده و طراح این فرش ناشناس بوده و در ساختار این فرش از رنگ های روشن و اصلی بهره می گیرد. جنس این فرش از ابریشم خالص بوده که رنگ ها بر آن درخشان هستند.
مطالعه شش نگاره نبرد اسفندیار با اژدها از شاهنامه فردوسی دو مکتب شیراز و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه شاهنامه فردوسی را با فرهنگ مردم و نگارگری پیوند داده، داستانهایی با مضامین پهلوانی و اسطورهای هستند که سبب شده اند تا نگارگران طی سالیان طولانی در صدد به تصویر کشیدن آن درآیند. از جمله داستان هایی که نگارگران بدان توجه کرده اند، "نبرد اسفندیار با اژده ا" است، که خان سوم از هفتخان اسفندیار محسوب می شود. اژدها یکی از عناصری است که در تمامی فرهنگ ها بدان توجه شده است و معانی متعددی را شامل می شود. این موضوع، در میان نگارگری دو مکتب شاخص شیراز و تبریز حائز اهمیت است و نگاره های این دوران نسبت به نگارههای پیش از خود، ساختاری متمایز دارند. مسئله اصلی این جستار، مقایسه تطبیقی ارتباط بصری و ساختارشناسانه بین اسفندیار و اژده ا در نگاره های مکاتب شیراز و تبریز دوم است. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سئوال ها که نگارگران از چه خصوصیات بصری در جهت به تصویر کشیدن اژده ا استفاده کرده اند؟ و نگاره های منتخب چه وجوه اشتراک و افتراق تصویری دارند؟ سازماندهی شده اند. این پژوهش از منظر روش، توصیفی و داده های آن نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شد. تفحص های صورت گرفته درباره نگاره های منتخب دو مکتب، نشان میدهد: نگارگران از ویژگیهای بصری همچون اندازه، تزیینات، فرم، ترکیب بندی، رنگ، خطوط، بافت و... بهره برده اند. ازجمله خصوصیات تصویری، تفاوت نگاره های دو مکتب از موارد مشابه بیشتری برخوردار بوده از جمله در تزیینات، جثه اژده ا و نوع ترکیب بندی، خطوط، فرم، رنگ و خشکسالی صحنه می باشد. نگاره های شیراز ساختاری تک وجهی دارند و هنرمندان در بهره گیری از این عناصر در مقایسه با نگارگران تبریز دوم، آنچنان موفق نبوده اند که ویژگی های تصویری متنوع تری به کار بگیرند.
معرفی میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی برای رنگرزی نخ پشمی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 103
حوزههای تخصصی:
رنگزاهای طبیعی به دست آمده از گیاهان به دلیل نداشتن خطرات و تهدیدهای رنگزاهای شیمیایی و همچنین هشدارهای زیست محیطی بیان شده توسط محققان، امروزه بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. میخک گل معطر از یک درخت از خانواده ی Myrtaceae است که دارای استیل اوژنول، بتا کاریوفیلن، وانیلین، کراتیگولیک اسید، گالوتانیک اسید و متیل سالیسیلات می باشد. اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد، دارای خاصیت ضدالتهابی و ضدباکتری است. در این تحقیق میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی جهت رنگرزی نخ های پشمی استفاده شد. اثر پارامترهای رنگرزی مانند روش های رنگرزی، نوع اسید و دندانه، غلظت و دمای رنگرزی بر روی رنگرزی نخ های پشمی موردبررسی قرار گرفت. قابلیت رنگرزی نمونه ها در غلظت ها و دماهای مختلف با استفاده از روش اسپکتروفتومتر جذبی و قانون بیرلامبرت بررسی شد. نتایج نشان داد که در صورت به کار بردن غلظت بالای رنگزا، ماکزیمم قابلیت رنگرزی نمونه ها در دمای 60 درجه سانتی گراد می باشد. در غلظت پایین رنگزا، افزایش دما از 30 تا 80 درجه سانتی گراد تفاوت قابل توجهی را در قابلیت رنگرزی نمونه ها نشان نداد. استفاده از دندانه های مختلف سبب ایجاد شیدهای مختلف مانند زرد، قهوه ای و خاکستری تیره بر روی نخ پشمی رنگ شده با رنگزای میخک شد. همچنین نتایج نشان داد که روش رنگرزی همزمان و مقدار 80 درصد رنگزا نسبت به وزن کالا، شرایط بهینه رنگرزی نخ پشمی با رنگزای میخک است. با وجود اینکه نوع اسید به کار رفته بر روی شید حاصل تأثیر ندارد ولی میزان رمق کشی را تحت تأثیر قرار می دهد.
هنرهای صناعی به مثابه رسانه هویت: آسیب شناسی هنر ملیله کاری اصفهان
حوزههای تخصصی:
ملیله کاری یکی از مهم ترین شاخه های هنر فلزکاری است که همواره جزء جدانشدنی هنرهای صناعی اصیل و معرف فرهنگ، هویت ملی و ارزش های ایرانی اسلامی و وجوه مادی و معنویِ فرهنگ سنتی و هنری شهر اصفهان بوده است؛ اما به رغم پیشینه درخشان این هنر در شهر اصفهان، وضعیت امروزی آن از حیثِ گستره، میزان هنرمندان فعال، بازار هنری، فرایند آموزش و توزیع و مصرف آن نگران کننده است. بدین منظور در پژوهش حاضر تلاش شد تا از منظر جامعه شناسی هنر، ضمن بازشناسی تاریخی، به مستندنگاری و آسیب شناسی این هنر در شهر اصفهان پرداخته و در ادامه، روابط عمیق این هنر با هویت ایرانی اسلامی را توصیف کرده و سپس طرح خلاقانه ای برای احیای این هنر از حیث تکنیک و نقوش ارائه شود؛ بنابراین می بایست به این سؤال ها پاسخ داده شود: ۱. میدان هنر ملیله کاری اصفهان به لحاظ مردم نگارانه چگونه قابل توصیف و تفسیر و تحلیل است؟ ۲. وضعیت فعلی هنر ملیله کاری در شهر اصفهان چگونه است و موانع توسعه این هنر و آسیب شناسی آن چیست؟ ۳. احیای هنر ملیله کاری به لحاظ تکنیکی و عملیاتی چگونه میسر است؟ ۴. طرح نوآورانه مطالعه واجد چه امتیازات خلاقانه ای است؟ مهم ترین اهداف مطرح در این مطالعه عبارت است از مطالعه مردم نگارانه میدان هنر ملیله کاری معاصر شهر اصفهان (مستندنگاری، آسیب شناسی و توصیف مفصل وضعیت موجود) و ارائه طرحی نوآورانه (در نقوش و تکنیک( به منظور احیای هنر ملیله کاری و تقویت هویت ایرانی اسلامی. برای پاسخ به سؤالات مطالعه و تحقق اهداف پژوهش، روش تحقیق کیفی و سنت مردم نگاری انتخاب شد. روش گردآوری داده ها نیز شامل مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. نتایج پژوهش در زمینه آسیب شناسی ملیله کاری مؤید آن است که عواملی نظیر درآمد ناکافی تولیدکنندگان، آگاهی اندک مصرف کنندگان، روش های ناصحیح تولید ملیله و ورود افراد فاقد صلاحیت در مرحله تولید، کمبود خلاقیت در تولید آثار و رواج کپی برداری، خلأ تبلیغات و واردات آثار خارجی مشابه در افول جایگاه این هنر در شهر اصفهان نقش اساسی دارد. همچنین با تأکید بر دو جنبه خلاقیت و کاربردی بودن که اساس هنر سنتی است، ایده ای خلاقانه با هدف بهبود و احیای این هنر که شامل نو آوری در طرح و ابتکار در تکنیک اجراست، مطرح و نمونه هایی از آثار ساخته شده با این الگو ارائه شد. در پایان نیز اهمیت تولید و مصرف آثار ملیله کاری به عنوان کالاهای هویتی مهم در راستای تقویت بُعد فرهنگی و تاریخی هویت و احساس تعلق ملی تبیین گردید.
مطالعه قوم نگاری حصیربافی مردم عرب خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مردمی که در طول تاریخ با درخت نخل زیسته اند، به جز ارزش نمادین این درخت و معناهای مشترک آن، محصولات به دست آمده از این گونه گیاهی نیز، همواره ارزشمند و کاربردی بوده است. این همزیستی دیرینه و نیز تقدس برآمده از ارزش ویژه درخت نخل یکی از دلایلی بوده که نخل داران حصیرباف عرب خوزستان، کمتر از بخش مرغوب نخل که به زبان آن مردم «قلب» نام دارد، در دست بافته های حصیری خود بهره ببرند. در نتیجه عمده محصولات حصیری این مردم، اقلامی است که از بخش نامرغوب یا دورریز نخل به نام «سعف» به دست آمده و بر همین اساس در برخی از مناطق زیست مردم عرب خوزستان از حصیربافی به نام «صنعت سعف» یاد می شود. همچنین در میان دست بافته های حصیری این مردم شیوه ای از بافت متفاوت از برخی دیگر مناطق مختلف کشور رایج است که متأثر از ویژگی فیزیکی برگ درخت نخل این منطقه است، بر این اساس در این پژوهش به سؤالاتی از جنس، چیستی شیوه های بافت حصیر و چگونگی تأثیر مواد طبیعی و باورهای مردم عرب بر روش بافت و نوع محصولات تولیدی آن پاسخ داده می شود. هدف این پژوهش، شناخت دست بافته های برآمده از مواد طبیعی نواحی مختلف ایران و به اشتراک گذاری تجربیات مربوط به این حوزه است. رویکرد این تحقیق کیفی است که با تکیه بر مطالعات میدانی و منابع کتابخانه ای به شیوه توصیفی و تحلیلی بیان می شود. بر اساس یافته های این مقاله، محصولات حصیری مردم عرب به دو روش اسفافه و اخرازه بافته می شوند که هریک از این دو روش، خود به دو شیوه مختلف اجرا می شوند. بافت خشکوری و نعمانی زیرمجموعه بافت اسفافه و بافت اخرازه و اخرازه لویی زیرمجموعه بافت اخرازه است. تفاوت مهم شیوه بافت حصیر مردم عرب با سایر نقاط کشور، بافت نواری و سپس دوختن نوارها به یکدیگر در برخی از اقلام است. این در حالی است که بافت محصولات مناطق دیگر به صورت یکپارچه و بدون دوخت است. نتیجه اینکه دلیل رواج این نوع بافت، کوتاهی نسبی برگ های نخل مناطق خوزستان است که شاید خود نشئت گرفته از گرمای بسیار شدید در خوزستان و تاب آوری بهتر گونه های برگ کوتاه در مقابل گرما باشد. درحالی که در مناطق دیگر طول برگ نخل بلندتر است. عنصر واسط دوخت در بافت نواری موجب ظرافت کمتر و در نتیجه به هم خوردن نظم مدولار نقوش می شود، درحالی که ظرافت نقش، در بافت یکپارچه بیشتر و دارای کیفیت بصری بیشتری است.
جایگاه نمادین نقش درخت در قالی های کرمان
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
5 - 21
حوزههای تخصصی:
هنرهای تزیینی و ذهنی همواره از دیرباز با نماد و اسطوره همراه بوده و باعث انتقال مفاهیم اسطوره ای از طریق ایجاد نقش به وسیله هنر بوده است. نقش درخت، یکی از این نمادها است که در قالی کرمان جایگاه خوبی به دست آورده است. نقش درخت در قالی کرمان معمولا به دو روش طراحی شده است. طرح اول، نزدیک به طرح درخت های موجود در طبیعت طراحی شده و طرح دوم، از قالب طبیعی بودن دور شده و طرح نمادین به خود گرفته و آن را حفظ کرده است. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: آیا به علت نمادین بودن طرح درختی-سروی در قالی کرمان، تزیینات و فرم بصری درخت، حفظ شده یا تغییراتی در آن به وجود آمده است؟ آیا طرح درختی های آزاد (رئالیسم) در قالی های درختی کرمان در شکل و فرم طبیعی نزدیک به طبیعت طراحی شده است؟ که در این پژوهش سوالاتی این چنین مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است که به طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، در گروه اول، فرم درخت ها (سرو) انتزاعی و متقارن و به دور از شکل طبیعی درخت در طبیعت است و مفهوم نمادین دارند و به همین علت نمادین بودن شکل آن حفظ شده و در گروه دوم، این فرم درخت ها به طبیعی بودن و یا رئالیسم نزدیک تر شده است و فرم رها و رقصان و غیر متقارن به خود گرفته و معنای نمادین ندارد.
پژوهشی بر عرفان نور، رنگ و هندسه در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر ایرانی اسلامی، ماهیتی عرفانی و معنوی دارد. نور، رنگ و هندسه در عرفان و هنر، به ویژه هنر معماری و هنرهای تزیینی که جزء اصلی هنر معماری است، همواره جایگاه ویژه ای داشته است. هنرهای تزیینی علاوه بر ظاهر مسحورکننده و زیبای خود، صرفاً جنبه تزیینی نداشته و برای درک آن زیینی نداشته و برای درک آن ی-- که آورده شود.ها، می بایست با رموز و مفاهیم عرفانی نور و رنگ و هندسه آشنا بود. هنرمند ایرانی از این ویژگی ها آگاه بوده و استفاده هوشمندانه ای که از آن ها در خلق آثار هنری می کرده، باعث شده که آثاری ماندگار و تأثیرگذار خلق نماید. هدف اصلی این پژوهش، معرفی هنر شیشه رنگی با تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ است با این فرض که مطالعه و بهره گیری از عرفان نور و رنگ، که در طراحی ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک به کار برده شده، می تواند در تزیینات داخلی و هنرهای دستی مرتبط با شیشه استفاده شده منجر به آرامش و احساس مثبت گردد. برای نیل به این منظور، ابتدا حکمت نوری ایران باستان، حکمت اشراق، رنگ و معانی عرفانی آن، شیشه، تاریخچه و نحوه ساخت آن و همچنین هنر ارسی سازی در مسجد نصیرالملک و ارسی های آن مطالعه شد. نحوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش آن توصیفی تحلیلی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد با شناخت و الهام گیری صحیح از شیوه های ساخت، طراحی و استفاده از شیشه و هنرهای مرتبط با آن، همچنین بهره گیری مناسب از نگرش ها و گرایش های عرفان ایرانی، می توان ضمن حفظ میراث مادی و معنوی ملی، به احیای این هنر ایرانی که تلفیقی از هنر، علم و عرفان است همت گماشت. همچنین به نظر می رسد تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ و همچنین تحلیل و مطالعه نقوش و رنگ های به کاررفته در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک، می تواند هنرمندان را در به وجود آوردن آثاری مانا و تأثیرگذار، که موجب آرامش در بیننده می شوند، یاری دهد.
مطالعه بینامتنی قالیچه داستانی حضرت سلیمان و ملکه سبا
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 17
حوزههای تخصصی:
اگرچه امروزه ایران یک کشور اسلامی است، اما در دوره های مختلف تاریخی، مأمن مناسبی برای سایر اقلیت های مذهبی، بوده است. پیروان دین یهودی نیز مانند سایر ادیان و اقلیت های مذهبی از دوران باستان در ایران زندگی و کار کرده اند، که این امر در فرهنگ و هنر ایشان تأثیر گذاشته است. روایات و داستان های مذهبی همواره از جمله مسائل خوبی برای خلق آثار هنری هستند. به گواه اسناد و یافته های تاریخی فرش کهن ایرانی نیز، محملی جذاب و تأثیرگذار برای ثبت و ضبط باورها و حوادث مذهبی بوده اند. یکی از این نمونه ها، قالیچه منقوشِ موسوم به داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، با ترکیبی از باورهای دین یهود و فرهنگ و هنر ایرانی است. هدف از این تحقیق چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نیز نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است. این پژوهش با استفاده از نظریه بینامتنیت و به روش کتابخانه ای و مصاحبه و به صورت کیفی به مطالعه اجزا و کلیات طرح و نیز نقش قالی پرداخته و بر آن است تا با خوانش مفاهیم و محتوای قابل دریافت از نقوش، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم آنان را با فرهنگ و آیین یهود و هم چنین تطبیق آنان با آیات قرآنی و داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، تخت مشهور حضرت سلیمان و داستان هایی مربوط به پیامبران یهود از جمله حضرت ابراهیم، حضرت موسی و فرزندان یعقوب نبی بپردازد. هم چنین در پی یافتن پاسخ برای چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقوش بافته شده بر روی فرش مربوط به دین یهود است که از این بین می توان به تصویر ملکه سبا و حضرت سلیمان، دوازده فرزند یعقوب نبی و تصاویری مربوط به داستان از آب گرفتن حضرت موسی و قربانی کردن حضرت ابراهیم اشاره کرد. با مطالعه بینامتنی نقوش می توان به حضور آن ها در باور و کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن نیز پی برد.
مقایسۀ ساختار تذهیب صفحات مذهّب مُزدوج در چهل نسخه از شاهنامه ها و خمسه های دورۀ صفوی (سده های 10 و 11 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت و تدوام هنر تذهیب منجر به انجام مطالعات بسیاری در این زمینه شده است ولیکن مطالعه ای که در آن رابطه میان نوع تذهیب با نوع محتوای نسخه (ژانر یا گونه اثر) را به صورت اختصاصی مورد سنجش قراردهد تاکنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو آن است تا ویژگی های ساختاری تذهیب را در صفحات مذهّب مزدوج هریک از دوگروه شاهنامه ها و خمسه های دوره صفوی (چهل نسخه منتخب از کتابخانه ها و موزه های کشورهای مختلف)، به عنوان نمایندگان ادبیات حماسی و تغزّلی، بر اساس شاخصه های کمّی، تعیین و در نهایت علت وجود تفاوت ها را در تذهیب این دو گروه توضیح دهد. بر این اساس، سؤالات ذیل پاسخ داده شد: ویژگی های شاخص در ساختار تذهیب صفحات مذهّب مزدوج شاهنامه ها و خمسه های سده دهم و یازدهم کدامند؟ و تفاوت های ساختاری آنها چگونه قابل توضیح است؟ یافته های این تحقیق که به روش، کیفی و استقرایی بوده و از نقطه نظر بررسی داده ها، توصیفی-تحلیلی است نشان می دهند که، ساختار صفحات مذهّب مزدوج چه در شاهنامه ها و چه در خمسه ها در نیمه اول سده دهم غالباً هندسی، کادرها ساده و عرض آنها کم و یا متناسب بوده و از نیمه دوم سده دهم ساختارهای غیر هندسی در کنار ساختارهای هندسی رواج یافته و کادرها عریض تر و کنگره ای شده اند و این تغییرات در شاهنامه ها بیش تر از خمسه ها نمود داشته است و علت آن وابسته به نوع متن، یعنی نظم و یا نثر بودن متن در این صفحات است و نه گونه (ژانر) اثر همچنین بررسی ها مشخص نمود که در سده یازدهم این سبک از تزیین (صفحات مذهّب مزدوج) در شاهنامه ها تداوم یافته ولیکن در خمسه ها بسیار محدود بکار رفته است. علاوه براین در هر دو گروه مورد مطالعه (خمسه ها و شاهنامه ها) الگوهای مشترکی شناسایی شد، الگوهایی که در قرآن ها نیز شاهد بکارگیری آنها هستیم که این خود نشان دهنده عدم اختصاصی بودن تذهیب ها در گونه های مختلف (ژانرهای مختلف) است.
بررسی و شناسایی سبک بافت، نوع الیاف و مواد به کاررفته درگلابتون استفاده شده در قالی بشریت عیسی بهادری موجود درموزه هنرستان هنرهای زیبا اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف سال های زیادی است به عنوان هنر کاربردی و تزیینی و اصیل ایرانی در زندگی مردم این خطه نقش و جایگاه ویژه دارد. ازاین رو در حال حاضر پژوهش در خصوص این شاخه از هنرهای سنتی، از وجوه مختلف صورت می پذیرد. در این بین، پژوهش های فن شناسانه در خصوص فرش دستباف نیز یکی از شاخه های تخصصی پژوهش در این حوزه است؛ به ویژه فن شناسی قالی های قدیمی و آنتیک یا آن گروه از فرش هایی که از لحاظ تکنیک بافت یا مواد اولیه حائز اهمیت و متفاوت هستند. به وسیله فن شناسی علمی می توان به تکنیک تولید و نوع مواد اولیه به کاررفته در فرش دستباف پی برد. این مقوله به ما کمک می کند که با مددگیری از یافته های به دست آمده و ارائه آن، در پیشبرد این هنر بکوشیم. پژوهش پیش رو با توجه به اهمیت قالی موسم به بشریت، به علاوه کاربرد متفاوت الیاف گلابتون در قسمت گلیم باف قالی به منظور شناخت بهتر ساختار لیف گلابتون مورد نظر و آسیب های واردشده بر آن، با رویکرد بررسی فن شناسی گلابتون های به کاررفته در قالی بشریت متعلق به دوران پهلوی صورت گرفته است. در این راستا با معرفی کلی قالی بشریت، به بررسی تکنیک بافت و نحوه تولید، ساختار و آسیب شناسی گلابتون های به کاررفته در این قالی با کمک روش های آزمایشگاهی از جمله تصویربرداری میکروسکوپی، EDS، طیف سنجی مادون قرمز و... پرداخته شده است. در نتیجه با استناد به داده های پژوهش می توان به دانش تولید گلابتون در دوران پهلوی پی برد؛ به علاوه با بررسی نوع و دلیل آسیب وارده به این الیاف می توان از وارد شدن آسیب به قالی یا حتی الیاف با شرایط مشابه جلوگیری کرد. و در نهایت به وسیله روش های آزمایشگاهی به کاررفته در این پژوهش، همچنین پژوهش های متناظر، می توان از روش های نوین و علمی در جهت شناخت بهتر و عمیق تر فرش دستباف یاری گرفت. از سوی دیگر با توجه به نوع کاربرد گلابتون در این قالی، می توان به نوآوری و خلق آثاری بدیع به کمک الیاف گلابتون پرداخت.
مطالعه ارتباط معنادار نقوش با شکل پا (آناتومی) مطالعه موردی: جوراب های سنتی و دستباف استان گیلان
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
جوراب بافی یکی از محصولات دستبافی صنایع دستی دربسیاری ازنقاط ایران دارای پراکندگی جغرافیای است.این هنر بومی در استان گیلان ،ازپیشینه تاریخی برخورداراست. .نحوه این بافت، بسیار ساده بوده و به دستگاه خاصی نیاز ندارد.بافت جوراب های پشمین از قدیمی ترین دستبافته ها و هنر های سنتی استان های مرکزی ،شمال، غرب وشرق ایران به شمار می رود و تقریبا در تمامی مناطق بافته می شود.فرض براین است که با دیدگاه هنرهای تجسمی و طراحی لباس بتوانیم بین مفاهیم فرم، نقوش وآناتومی درجوراب بافی سنتی رابطه معناداری بیابیم. تحلیل نقوش جوراب ها بر اساس فرم ومکان بافت مطابق آناتومی پا مد نظر این مطالعات می باشد. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است که: ویژگی های این هنر صنعت بومی چیست ؟نقوش جوراب سنتی چه رابطه ی معناداری با آناتومی پا دارد؟روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.نتایج حاصل نشان می دهد .تنوع بصری در رنگ ، نقش مایه ها با مفاهیم زیبایی شناسی آمیخته در طراحی کاربردی جوراب هارعایت شده است.