مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مکتب تبریز
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ ایران، وقایع مهم سیاسی همیشه بر تحولات نقاشی ایران تاثیر بسیاری نهاده و تغییر حکومت ها اغلب با جابه جایی هنرمندان و ادغام سنت های هنری همراه بوده است؛ برای مثال با تشکیل حکومت صفوی و فتح تبریز و هرات توسط شاه اسماعیل اول صفوی، شاهد انتقال هنرمندان مکتب هرات و در پی آن شکل گیری مکتب دوم تبریز هستیم. دو جریان عمده در شکل گیری این مکتب تاثیر داشته که عبارت است از:
1. سبک خیال پردازانه و زیبای ترکمانان با ویژگی هایی، چون منظره نگاری خیال انگیز، فضاسازی مفهومی و... که نماینده برجسته آن سلطان محمد تبریزی است.
2. سبک طبیعتگرا و آکادمیک هرات با ویژگی هایی، چون فضاسازی، اهمیت دادن به انسان و... که نماینده شاخص آن کمال الدین بهزاد هراتی است.
از هم آمیزی این دو جریان، سبک قوی و پرمایه مکتب تبریز شکل می گیرد که نتیجه آن به خوبی در کتاب های ارزشمند «شاهنامه شاه تهماسبی»، «خمسه نظامی» و «هفت اورنگ جامی» مشاهده می شود. اما دیری از تکمیل این کتاب ها نگذشته بود که شاه تهماسب از پشتیبانی این هنرها دست کشید و به زهد و تقوا گرایید. در نتیجه، تحولاتی در هنر نقاشی به وقوع پیوست که حاصل آن مهاجرت بسیاری از هنرمندان به کشورهای دیگر، از جمله هند و عثمانی بود و بسیاری دیگر نیز در جست و جوی کار به شهرهای دیگر رفتند و برخی هم به صورت مستقل مشغول به کار شدند؛ درنتیجه، ساختار نظام اجتماعی نقاشی متحول شد. با به حکومت رسیدن شاه عباس اول صفوی هنرهای ایران از نو رونق یافتند و این خود زمینه ای شد برای تشکیل مکتب اصفهان به عنوان آخرین بارقه نگارگری اصیل ایرانی. در این مقاله مشخصات سبک «بهزاد»، «سلطان محمد» و «رضا عباسی» در مقام هنرمندان شاخص مکتب های تبریز و اصفهان بیان می شود.
اسلوب نگارگری ساز؛ غنیمتی از غنایم چالدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط تبریز، پس از شکست چالدران (920ق/ 1514) زمینه ی به تاراج رفتن بخش اعظمی از ثروت های مادی و معنوی تختگاه صفویان را فراهم نمود. در این بین، بخش قابل توجهی از نخبگان هنری تبریز به اراضی عثمانی مهاجرت داده شدند. این مهاجرت اجباری امکان انتقال دستاوردهای مکتب نگارگری تبریز صفوی، میراث دار مکاتب هنری هرات، جلایری، ترکمن، به مکتب استانبول را ایجاد کرد. برخی از این نگارگران، همچون شاه قلی نقاش و شاگردان او، با عملکردی بسیار مؤثر موجب آفرینش و قوام یابی سبک نوینی در مکتب استانبول، موسوم به سبک ساز، شدند. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی حادثه تاریخی انتقال نگارگران مکتب تبریز به استانبول، به مطالعه نقش این هنرمندان در ایجاد تحول در هنر نگارگری عثمانی بپردازد.
بررسی تطبیقی پوشاک رزم بر اساس مطالعه نگاره های نسخ خطی در مکاتب هرات و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
71 - 83
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل بررسی در مطالعه نگاره ها مطالعه نوع پوشاک افراد است که در هر عصر با توجه به موضوع نگاره و مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی متفاوت خواهد بود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی پوشاک رزم بر اساس نگاره های نسخ خطی در مکاتب هرات و تبریز و سیر تحول پوشاک رزم در این مکاتب از طریق معرفی پوشاک هایی است که در نگاره های رزم کاربرد داشته است. بر مبنای هدف یاد شده، مهم ترین پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1 پوشاک رزم در مکتب هرات و تبریز در نسخ خطی به چه نحوی نمایش داده شده و آیا بازسازی این نوع پوشاک ممکن است؟ 2 چه تغییراتی در پوشاک رزم مکاتب فوق بر اساس مطالعه نگاره ها حاصل شده است؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که هنرمندان در خلق نگاره ها بازتابی از واقعیت جامعه را نمایش داده اند؛ به عبارتی انواع پوشاک رزم در نگاره های مکاتب هرات و تبریز در کنار مراجعه به متون قابل بازسازی است. مطالعه نگاره های مزبور امکان تغییر و تحولات ایجاد شده در پوشاک رزم در هر دوره را مشخص و نیز امکان مطالعه سلسله مراتبی آنها را فراهم آورد. پژوهش حاضر از نوع تاریخی و با رویکرد تحلیلی تطبیقی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و استفاده از منابع نوشتاری و مکتوب است.
بررسی طرح عشاق در نگارگری ایرانی؛ مطالعه موردی: نگاره آبتنی کردن شیرین در دو مکتب هرات و تبریز
هدف دراین مقاله بررسی تأثیر مسائل سیاسی اجتماعی روز بر موضوعات مورد انتخاب نگارگران در دو مکتب هرات و تبریز است. این پژوهش تلاش می کند به سوالاتی با عنوان: آیا سیاست های دولت ها و مسائل اجتماعی در انتخاب موضوع برای نگارگران تأثیرداشته است، بپردازد. موضوعی که بیش از همه در تمامی مکاتب نگارگری ایران به تصویر کشیده شده موضوع «آبتنی کردن شیرین»، مربوط به یکی از بخش های داستان «خسرو شیرین نظامی گنجوی» است. این مقاله به مطالعه موردی این موضوع در دو مکتب نگارگری هرات و تبریز می پردازد و ضمن بررسی زبان تصویری و تکنیک به کار رفته در نگاره ها، از حیث جامعه-شناختی در انتخاب موضوع نگاره ها مورد تحلیل قرار می دهد. در پایان این پژوهش به تأثیر مستقیم سه نهاد اجتماعی، دین، دولت و خانواده بر روی هنر و سوژه های مورد توجه نگارگران اشاره می شود. در یک جمع بندی کلی، یافته های این پژوهش نشان می دهد از آنجا که شاهکارهای ادبی در کتابخانه های سلطنتی در دسترس هنرمندان بوده و آنها از طریق ارتباط با دربار، این کتب را در اختیار می گرفتند، نگارگران و موضوعات مورد توجه آنها، تحت تأثیر مستقیم دربار قرار داشته است. حمایت دولت در روند کلی نگارگری، تأثیر مستقیم و به سزایی داشته و این تأثیر در موضوعات تصاویر نگاره ها و ساختار تجسمی آنها مشاهده می شود. نگارگر در اکثر مواقع تحت تأثیر سفارشی بوده که از طرف حامی خود به وی داده می شده.
انعکاس مضمون دعا و نیایش در نگاره های نسخ خطی مکتب تبریز اول و دوم
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
67 - 92
حوزه های تخصصی:
دعا و نیایش نیازی است که در فطرت همه انسان ها سرشته شده است و از این رو در تمام فرهنگ های جهان جایگاه ویژه ای دارد. چنانکه این مضمون در هنر نیز جلوه گر شده است. در کنار نمایش مضامین ادبی، حماسی، تاریخی و... هنر نگارگری، مفاهیم دینی همچون دعا و نیایش را نیز به تصویر کشیده است. از این رو، هدف این پژوهش آن است که به شیوه ای توصیفی تحلیلی به بررسی نگاره های مکتب تبریز اول و دوم با مضمون دعا و نیایش بپردازد. از طریق بررسی نگاره های منتخب این مکتب، نویسندگان این مقاله نشان خواهند داد که چگونه نگارگران ایرانی با تأثیرپذیری از فرهنگ معنوی حاکم و تلفیق آن با عناصری چون پیکره های در حال دعا، تصاویر فرشته و به کاربردن ترکیب بندی های اسپیرال و رنگی، درکی زیباشناختی از مفهوم نیایش و فرهنگ معنوی در نگاره ها ارائه دادند.
بررسی نگاره های مربوط به رستم ودیو سپید در نگارگری
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۵
15 - 27
حوزه های تخصصی:
داستان نبرد رستم و دیو سپید از داستان های معروف شاهنامهٔ فردوسی در خوان هفتم آن است. این صحنه بارها و بارها در شاهنامه های مکتب های مختلف به نمایش درآمده است. در اینجا سعی شده تا به بررسی این موضوع در نگاره های مکتب های شیراز، هرات، تبریز و اصفهان بپردازیم؛ که شاید بتوان این چهار مکتب را مهم ترین مکتب های نگارگری ایران به حساب آورد. با بررسی این صحنه در مکتب های چهارگانه ای که مطرح شد، این سؤال پیش آمد که ویژگی های این نگاره درمکتب ها و دوره های مختلف به چه صورت است و چگونه می توان با کمک بررسی این نگاره مکتب و دورهٔ نسخه ای خطی را مشخص کرد؟ نکته جالب توجه در خصوص مکتب های گفته شده در بالا آن است که این مکتب ها در دوره های مختلف ویژگی های متفاوتی دارند؛ که این تفاوت ها در نگارهٔ نبرد رستم و دیو سپید نیز دیده می شوند؛ و سعی شده به آن ها نیز پرداخته شود و در آخر با عنوان تعدادی از ویژگی های شاخص هر مکتب و دوره به دسته بندی این نقش بپردازیم. با توجه به آنکه در این مقاله تنها یک طرح مطرح است، بررسی تفاوت ها، شباهت ها و تأثیرات متقابل مکتب های مختلف بر یکدیگر آسان تر خواهد بود؛ و می توان با بررسی جزئیات بیشتر و دقیق تر ازنظر ترکیب رنگ ها، عناصر نقش شده در پس زمینهٔ تصویر، نحوهٔ چهره پردازی شخصیت ها و پوشاک آن ها به تفکیک ویژگی های شاخص این مکاتب پرداخت. موضوعی که در بررسی نگاره های مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مطالعه شش نگاره نبرد اسفندیار با اژدها از شاهنامه فردوسی دو مکتب شیراز و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه شاهنامه فردوسی را با فرهنگ مردم و نگارگری پیوند داده، داستانهایی با مضامین پهلوانی و اسطورهای هستند که سبب شده اند تا نگارگران طی سالیان طولانی در صدد به تصویر کشیدن آن درآیند. از جمله داستان هایی که نگارگران بدان توجه کرده اند، "نبرد اسفندیار با اژده ا" است، که خان سوم از هفتخان اسفندیار محسوب می شود. اژدها یکی از عناصری است که در تمامی فرهنگ ها بدان توجه شده است و معانی متعددی را شامل می شود. این موضوع، در میان نگارگری دو مکتب شاخص شیراز و تبریز حائز اهمیت است و نگاره های این دوران نسبت به نگارههای پیش از خود، ساختاری متمایز دارند. مسئله اصلی این جستار، مقایسه تطبیقی ارتباط بصری و ساختارشناسانه بین اسفندیار و اژده ا در نگاره های مکاتب شیراز و تبریز دوم است. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سئوال ها که نگارگران از چه خصوصیات بصری در جهت به تصویر کشیدن اژده ا استفاده کرده اند؟ و نگاره های منتخب چه وجوه اشتراک و افتراق تصویری دارند؟ سازماندهی شده اند. این پژوهش از منظر روش، توصیفی و داده های آن نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شد. تفحص های صورت گرفته درباره نگاره های منتخب دو مکتب، نشان میدهد: نگارگران از ویژگیهای بصری همچون اندازه، تزیینات، فرم، ترکیب بندی، رنگ، خطوط، بافت و... بهره برده اند. ازجمله خصوصیات تصویری، تفاوت نگاره های دو مکتب از موارد مشابه بیشتری برخوردار بوده از جمله در تزیینات، جثه اژده ا و نوع ترکیب بندی، خطوط، فرم، رنگ و خشکسالی صحنه می باشد. نگاره های شیراز ساختاری تک وجهی دارند و هنرمندان در بهره گیری از این عناصر در مقایسه با نگارگران تبریز دوم، آنچنان موفق نبوده اند که ویژگی های تصویری متنوع تری به کار بگیرند.
نگارگری عثمانی با رویکرد به دستاوردهای هنری ایران (بررسی تطبیقی نگارگری عثمانی و نگارگری ایران نیمه نخست قرن دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۹
19 - 30
حوزه های تخصصی:
دولت عثمانی در نیمه دوم قرن نهم هجری با هدف اعتبار بخشیدن به موقعیت سیاسی و فرهنگی خود، اولین کارگاه های هنر استانبول را با اقتباس از ایران که در زمینه فرهنگ و هنر آن روزگار پیشگام بود، تاسیس کرد. تحولات سیاسی و ناآرامی های مختلفی که در طی این سال ها در ایران رخ داد، شرایط را برای خروج بسیاری از گنجینه آثار و دست نوشته های نفیس و همچنین مهاجرت گروهی از هنرمندان و اساتید فن ایران که در جهت یافتن حمایت و پشتیبانی هنری بودند، به استانبول فراهم ساخت. این شرایط، بستر مناسبی را جهت رشد و توسعه نگارگری عثمانی بر پایه دستاوردهای هنری مکاتب ایران در کارگاه های تازه تاسیس استانبول بوجود آورد. بررسی تطبیقی نگارگری ایران با نمونه های عثمانی نیمه نخست قرن دهم هجری تشابهات بارزی را بین آثار دو گروه به نمایش می گذارد و بازتاب این حقیقت است که نه تنها از نسخ مصور ایرانی موجود در خزانه توپقاپی سرای، به عنوان الگو در تولیدات نسخ مصور دربار استانبول استفاده می شده، بلکه فعالیت هنرمندان مهاجر ایرانی در کارگاه های توپقاپی سرای و نیز رهنمون های برخی صاحب نظران بر تولید آثار مکتب استانبول، تاثیرات قابل ملاحظه ای را از دستاوردهای هنر ایران زمین بر نگارگری عثمانی بر جای گذاشته است.
بررسی نکات اشتراک و افتراق دو نگاره به قلم سلطان محمد و صادقی بیک افشار در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
127 - 146
کرامت زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی و انعکاس آن در نگارکاری مکتب تبریز صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
401 - 417
زن در ادیان ابراهیمی دارای مقام و منزلت متفاوتی است. تردیدی نیست که تمام پیامبران، مدافع ارزش و مقام انسان ازجمله زن و مخالف ظلم به او بوده اند، در دین مبین اسلام نیز تمام ویژگی ها میان مردان و زنان به صورت برابر بیان شده و این نشان دهنده استعداد و توانایی زنان در رسیدن به مراتب والای کمال و قرب الهی است. با توجه به این که زنان اغلب در جوامع مختلف بشری از شأن و حقوق واقعی خود دور مانده اند و حتی در برخی موارد شخصیت و منزلت انسانی آنان به طور کامل زیر پا گذاشته شده است، اما در طول دوران مختلف تاریخ بشریت به آن توجهاتی نیز شده و همواره سران حکومتی و اندیشمندان هر زمان در این خصوص اقدامات و قوانینی را وضع نموده اند. جایگاه و شخصیت زن در فرهنگ هر جامعه، نشان دهنده میزان اهمیت و منزلت زنان در آن جامعه است. هدف از این نوشتار درآمدی بر کرامت و مقام زن در مذاهب پنج گانه اسلامی از جمله حنفیه، حنبلیه، شافعیه، مالکیه و امامیه ایران است. سعی بر این است که آیات قرآنی و بعضی از دیدگاه های مهمی که نسبت به زن در این مذاهب وجود دارد با تطبیق بر حقوق موضوعه ایران بررسی شود. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش حاکی از این است که حقوق و کرامت زن در جامعه ایرانی در قوانین جاری بر متون فقهی و آیات قرآنی تطابق دارد. در نگارگری مکتب تبریز نیز زنان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی حضور دارند. اهداف پژوهش: بررسی کرامت زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی. درآمدی بر کرامت زن در مذاهب پنج گانه اسلامی ایران و انعکاس آن در نگارگری مکتب تبریز صفویه. سؤالات پژوهش: زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی چه جایگاهی دارد؟ مقوله کرامت زن چه انعکاسی در نگارگری مکتب تبریز صفویه داشته است؟
باستان شناسی و تاریخ: تصویر زنان در نگاره های مکتب تبریز و متون دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
267 - 287
حوزه های تخصصی:
متون تاریخی به جهت روایت گری های مردانه از فرمانروایان و بزرگان دوره های تاریخی، اغلب کمتر از مردمان عادی، به ویژه زنان، گفته اند. درواقع،زنان با اینکه نیمی از جامعه بشری و تربیت دهنده مردان و نسل آینده هستند و در ادوار تاریخی نیز تأثیر انکارناپذیری در روابط اجتماعی، حفظ و تداوم سنت ها، رسوم و حتی بازی های سیاسی داشته اند، در بیشتر مواقع به دلایل فرهنگی کمتر سخنی از حضور آنان در اجتماع به میان آمده یا زیر سایه مردان تعریف شده اند. بنابراین، برای روشن کردن موضوع و پاسخ به خلأها و پرسش های موجود روش های باستان شناختی و مطالعه مواد فرهنگی بسیار ارزشمند و کارگشاست، زیرا باستان شناسی همواره با استفاده از مواد فرهنگی به بازسازی جوامع، فرهنگ و نقش های انسان می پردازد. مقاله پیش رو نگاره های مکتب تبریز را به عنوان شواهد مادی دوره صفوی بررسی کرده است و تلاش می کند تصویری را که در متون دوره صفوی از زنان ارائه می شود با تصاویر باقی مانده از آنان در نگاره های مکتب تبریز مقایسه کند و تناقض ها و شباهت های بین آن دو را به بحث بگذارد. در اینجا مطالعه نگاره های شاهنامه شاه تهماسب ، خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی نشان داد که زنان در دوره صفوی دست ِکم در دوران هم زمان با مکتب تبریز برخلاف متون تاریخیِ آن دوره نقش پر رنگ و فعال تری در جامعه داشته اند.