فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بناها و ساختمان ها به عنوان اجزای تشکیل دهنده بافت های شهری در روند تحولات بطئی شهر دچار دگرگونی های مختلف می شوند که ممکن است مرمت، بازسازی، تخریب یا نوسازی شوند. متعاقب این تحولات، بافت ها و محلات شهری نیز از نظر کالبد و محتوا دچار دگرگونی شده و هویت آنها تحکیم یا بازتعریف می شوند. ورود و دخالت متغیرهای غیر منطقی و برون زا در روند بطئی مذکور، بافت ها را از سیر تکوینی تحولات مداوم و پایدار خارج ساخته و منجر به محصولی در تحول فضا می شود که نسبت مشخص و منطقی با ضرورت ها، الزامات و قواعد منطقی تحولات ندارند. از جمله تحولات فضایی تأمل انگیز که نیاز به بررسی دقیق ابعاد و دلایل آن وجود دارد، روند گسترده و سوداگرانه تخریب و نوسازی ساختمان ها در تهران است که یکی از پیامدهای جدی آن هویت زدایی از بافت ها در سیر تکوین فضاهای شهری است. در این مقاله دو وجه اصلی روند گسترده و سودجویانه تخریب و نوسازی ساختمان ها در شهر تهران در دهه های 70 و80 شمسی بررسی می شود.
ابتدا حجم عظیم و میزان گسترده این تخریب ها و نوسازی ساختمان ها در تهران و پشتوانه های مالی و اقتصادی در مقیاس کلان بررسی می شود. این پژوهش در تلاش است به این سؤال پاسخ دهد که تولید فضای کالبدی گسترده در تهران متکی به کدام درآمدها و تولیدات اقتصادی شهر است؟ برای پاسخ به این پرسش رابطه تغییرات درآمدهای نفتی کشور و تغییرات و میزان ساخت و سازها مورد بررسی قرار می گیرد. سپس تصمیمات و اقدامات مدیریت شهری در تشدید یا تعدیل روند تخریب گسترده و نوسازی ساختمان ها در شهر تهران با این سؤال که مدیریت شهری نسبت به این روند سوداگرانه فعال است یا منفعل، تحلیل می شود.
با بررسی دو وجه فوق و ویژگی های روند سوداگرانه تخریب و نوسازی ساختمان ها نشان می دهد که تخریب ساختمان ها و تولید بناهای جدید حاصل این روند رابطه مستقیمی با تغییرات قیمت نفت داشته وبافت های حاصل از روند تخریب و نوسازی های گسترده در تهران نه تنها واجد شخصیت و هویت نیستند، بلکه هویت زدایی از محلات یکی از ویژگی های اجتناب ناپذیر روند ساخت و سازهای سوداگرانه اخیر است که نباید از آن غافل و نسبت به برخورد با ریشه های آن منفعل بود. غفلت از شناسایی و بررسی ریشه های اصلی این روند، علاوه بر نابودی ثروت ملی به نزول کیفیت کالبدی و هویتی فضاها می انجامد.
آرامگاه همایون پادشاه در دهلی
حوزههای تخصصی:
آمایش منظر و مدیریت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری، ابزار تعامل و تبادل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
بین جوامع گوناگون بوده و تعامل بین «انسان » ،«محیط » ،«تاریخ » و «فرهنگ »
در آن به عینی ترین شکل ممکن تبلور یافته است. رویکرد همپیوند و یکپارچه
مدیریتی به منظور بهره برداری از منابع و رفع نیازهای موجود با دیدگاه حفاظتی
وآینده نگر و همچنین تنظیم فعالیت ها درجهت بهبود زندگی، حفظ یکپارچگی،
تعادل اکولوژیکی و هویت فرهنگی گردشگری با عملکرد آمایش منظر میتواند به
عنوان پارادیم جدیدی در حوزه گردشگری مطرح شود. منظرگردشگری ترکیبی
از فضای جغرافیایی، معماری، تاریخی و فرهنگی جاذبه های گردشگری است
که پیوند عمیقی با ادراک حسی و هویتی انسان دارد. در این نوشتار ضمن تبیین
ضرورتهای آمایش منظر به عنوان رویکردی نوین در توسعه گردشگری پایدار،
نقش مدیریت گردشگری کشور و روند این حوزه، طی پنج سال اخیر( 1393 -
1343 ) با تأ کید بر بایستگی آمایش منظر در مسیر دست یابی به هدف گردشگری
پایدار مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل انتقادی گرایش های غالب بازار هنر معاصر ایران در رویکرد به هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
31 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله :در عرصه جهانی هنر معاصر، که رویدادهای به هم پیوسته ای از دوسالانه ها، داکومنتا، نمایش های سراسری1 و بازار هنر را دربرمی گیرد، حضور هنرمندان ایرانی در «بازار» برجسته تر است. بازار هنر معاصر ایران که از سال 2006 با همکاری گالری های خصوصی و شعب خاورمیانه ایِ چند حراج خانه بزرگ به شکوفایی رسید، مهم ترین عرصه ای بود که هنر معاصر «ایرانی» را به مخاطب جهانی می شناساند. بازار هنر اما با قواعد اقتصادی خود که هنر ایران را بخشی از هنر منطقه معرفی می کرد، به تنهایی نمی توانست نماینده قابل اطمینانی برای شناخت هنر ایران باشد. آثاری که در بازار، عرضه و مبادله می شدند به نشانه های فرهنگ «ایرانی» ارجاع داشتند، اما این مؤلفه های فرهنگی در آنها چگونه بروز یافته بود؟ هدف :هدف این مقاله تبیین و نقد رویکرد هنرمندان معاصر ایرانی به هویت فرهنگی در بازار جهانی است. نویسندگان مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که گرایش های بازاری در هنر معاصر ایران چه رویکردی به هویت فرهنگی داشته است؟ به نظر می رسد بهره برداری هنرمندان ایرانی از مؤلفه های هویت فرهنگی، بیش از آنکه بازتعریف معنادار آنها در نگرشی نقادانه یا ستایش آمیز باشد، در راستای بی اثرساختن و در نهایت کالایی کردن آنهاست. روش تحقیق:این پژوهش با بهره گیری از «نقد مارکسیستی» روش «توصیفی- تحلیلی»را مبنا قرار داده است. نتیجه گیری:هویت فرهنگی در آثار ایرانی، با ازدست دادن معنای تاریخی ، بی آنکه پیوندی واقعی با مسائل دوران معاصر پیدا کند، تنها به کالایی برای فروش تبدیل شده است.
زمینه گرایی در آثار معماران غیرایرانی در دوره پهلوی اول (مدرسه البرز و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۷۱-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
فعالیت معماران در دوره پهلوی به سه دسته معماران سنتی، معماران تحصیل کرده در غرب و معماران خارجی تقسیم می شود. این پژوهش سعی دارد با تمرکز روی دسته سوم، یعنی معماران خارجی، به نحوه نگرش و تأثیرات آن بر بناهای آموزشی از منظر زمینه گرایی بپردازد. لذا مدرسه البرز تهران و ایرانشهر یزد به عنوان دو نمونه از آثار این معماران بررسی شده است. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی و مطالعه موردی است که با تحلیل نمونه ها همراه است. نتایج تحقیق نشان می دهد هر دو نمونه از منظر شباهت های سبکی و ظاهری به مواردی همچون استفاده از مصالح، تزیینات و اشارات تاریخی توجه داشته اند؛ اما بخش عمده ای از نظام ارزش ها که زیرساخت زمینه های فرهنگی اجتماعی و عملکردی بناهای آموزشی را تشکیل می دهند و نقش مهمی در شیوه ها و اهداف آموزشی دارند، نادیده گرفته شده است. این بی توجهی در خصوص مدرسه البرز بیشتر مشهود است؛ زیرا با توجه به قرارگیری آن در پایتخت، تحت تأثیر نظام های حکومتی و همچنین ناسیونالیسم تجددگرا قرار گرفته است که به نوعی تحت نفوذ اندیشه های غرب است. اما مدرسه ایرانشهر علاوه بر شباهت های ظاهری به معماری ایرانی، تلاش کرده است تا شیوه های آموزش ایرانی و به کارگیری فضای باز را نیز در نظر بگیرد.
کاشی و صنعت ظروف سفالی
تاریخچه «بارفتن»
حوزههای تخصصی:
جابجایی در شهر و پروژه منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
موضوع «جابجایی پیاده در شهر» پارادایم کنونی پروژه های شهری و منظرین است. امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی خصوصاً فرانسه، شاهد راه اندازی پروژه هایی برای ساماندهی مسیرهایی در مقیاس شهر و حتی کلان شهر هستیم.
در این مقاله در ابتدا برای فهم بهتر جایگاه موضوع تفرجگاه های شهری و فراشهری مرور تاریخی مختصری از موضوع آورده شده است. سپس در ادامه برای تبیین گفته های نظری، سه پروژه که مبتنی بر ایده جابجایی پیاده در شهر اجراشده اند؛ تحلیل شده اند. در این پروژه ها که در مقیاس های متفاوت شهری و کلان شهری هستند، متخصصین منظر دخالت مؤثر داشته اند و ارزش های منظرین نقش تعیین کننده ای در تصمیمان اتخاذشده ایفا کرده اند.
این نمونه ها، از یک سو گواه تحولات شکلی در پروژه های منظر، و از سوی دیگر نشان دهنده نقش ساختاریِ جابجایی، به مثابه کانسپت و کاربردِ پروژه های منظر در مقیاس های مختلف هستند. با شرح این سه نمونه، دو محور اصلی در زمینه جابجایی شهری قابل بیان است : اول، آگاهی فرد پیاده از عمل جابجایی و تجربه حاصل از آن و توانمندی او در تولید منظر؛ دوم، روشی که نوع جابجایی برای مشارکت در راهبرد بازتولید شهری اتخاذ می کند. همچنین می توان گفت میانه گرایی [رفت و برگشتی بودن] جوهر اصلی پروژه های منظر است؛ خواه موضوع تغییر منظر باشد خواه مدیریت آن.
میراث فرهنگی حمایت نمی کند
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی فضای عمومی؛ هنر به مثابه ابزار یا ابزاری شدن هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
امروزه، خروج هنر از حوزه زیباشناسی، همگانی و حتی جهانی شده است. هنر، به هر صورتی که باشد، «ابزار» نمایش پروژه های توسعه شهری و سرزمینی شده و از طریق واردکردن هنرمندان در عرصه فرهنگ، به اجتماع نظم داده است. اگرچه هنر نقشی جذاب در جهت جلب خیل مردم و سرمایه گذاران ایفا می کند، اما در مقابل، سرزمین، شهر و فضای عمومی توسط هنر تغییر شکل می یابند، در ارتباط ملموس با هنر عمومی، زمینه ای یا «در محل»، حامل پیام زیباشناسانه می شوند و به این واسطه، ارتباط مخاطب را با فضای عمومی تغییر داده و با اعطای ابعادی فراتر از عملکرد صرف به آن، غنا می بخشند. همان گونه که هنر می تواند تغییر شکل دهد و اَشکال یا فضاسازی های جدید تولید کند، برگشت پذیری این فرآیند نیز می تواند این اطمینان را ایجاد می کند که هر حوزه ای در ارتباط ملموس با هنر قرار گیرد، حامل پیام زیباشناسانه خواهد بود. این اصل تعامل که به فضای عمومی هم بسط داده می شود، مولد نمودهایی نو از شهر است که گسترش کارکردها و کاربری هایی محسوس تر را در سطح شهر به دنبال دارد.
محیط مطلوب بصری و معماری
حوزههای تخصصی:
مفهوم منظر با تأکید بر نظر صاحبنظران رشت ههای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه منظر با مفاهیم پیچیده عینی و ذهنی و ابعاد گسترده فیزیکی و غیر فیزیکی همواره محل بحث صاحبنظران و نظری هپردازان حوزه های فکری مرتبط با محیط زیست، جغرافیا، طراحی شهری ، معماری منظر و سایر رشته های وابسته بوده و به همین علت، تعاریف متنوع و رویکردهای متفاوت به موضوع منظر از سوی آنها مطرح شده است. در این راستا گاه سعی شده تا با گزینش نظریات صاحبنظران خارجی به تعریف منظر پرداخته یا گاه دریافت خود را از منظر به مثابه تعریفی خود بنیاد از آن در نظر گرفت هاند. ارتباط انسان و محیط و تعامل بین این دو عنصر در مباحث منظرین، روابط پیچیده ای را در تعاریف منظر به وجود آورده است. گاه تعریف منظر را به سمت و سویی زیس تمحیطی سوق داده که با نگاهی اکولوژیک به آن توجه شده است ، گاه آن را عینیتی فارغ از انسان و ذهن او در نظر گرفته و گاه منظر را ذهنیتی مجرد تلقی کرده است. پیچیدگی وجوه عینی و ذهنی منظر باعث شده رشته های علمی که در جهان دو قطبی دکارت به وجود آمده و رشد کرده اند، منظر را به مفهومی تک بعدی تنزل داده و آن را به طور انتزاعی در وجوه عینی یا ذهنی جستجو کنند. تعاریف تصریح شده همواره بهترین شاخص و عیار برای ارزیابی نوع نگاه متخصصین به موضوع و نوع رویکرد آنهاست. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با گردآوری و دسته بندی اسناد کتابخانه ای شامل تعاریف داخلی و خارجی منظر در حوزه های و رشته های مختلف و تحلیل کیفی آنها به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی مفهوم منظر و شناخت رویکردهای مواجهه با آن دست یابد.
چیدمان معماری داخلی: معماری داخلی نهال ریشه داری است که دوباره جوانه زده!؛ در گفتگویی با دکتر عبدالرضا محسنی
حوزههای تخصصی:
نقش مهندسان آلمانی در معماری معاصر ایران (با تأکید بر دوره پهلوی اول بین سال های 1304 تا 1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلمان همواره یکی از شرکای مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران بوده است. در دوران حکومت پهلوی اول کشور آلمان نقش ملموسی در شکل گیری برخی مراکز دانشگاهی، اقتصادی و صنعتی در ایران داشت. از این رو عده ای متخصص و صاحب نظر آلمانی در حوزه های مختلف نظیر صنعت، اقتصاد و اساتید برجسته دانشگاه، زمینه را برای بنیان کردن کشوری مدرن فراهم کردند، بالطبع معماری نیز در کنار سایر پدیده های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دستخوش تغییرات اساسی شد و معماران آلمانی در این جریان نقش ویژه ای ایفا کرده اند.هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش متخصصان آلمانی در معماری معاصر ایران است تا در نهایت به تبیین دستاوردها و ویژگی های آثار معماران و متخصصان آلمانی ای بپردازد که در ایران حضور داشته اند.چارچوب نظری تحقیق: با قدرت گرفتن رضاشاه روابط ایران و آلمان به تدریج از مرحله سردی که جنگ جهانی اول موجبات آن را فراهم کرده بود خارج شد، و از طرف دیگر در سال های دهه سوم قرن بیستم آلمان دوباره درصدد برآمد تا روابط خود را با ایران گسترش دهد، از همین رو مراوده بین دو کشور، زمینه حضور متخصصان و مهندسان آلمانی را در ایران فراهم کرد.روش تحقیق: در این پژوهش از روش تحقیق تاریخی تفسیری و همچنین روش توصیفی و تحلیلی به صورت آمیخته استفاده شده است. بر این اساس با بهره گیری از منابع تاریخی و منابع اسنادی به شناسایی و معرفی متخصصان آلمانی و نقش آنها در ایران و بازتاب آن بر جنبه های مختلف معماری معاصر پرداخته خواهد شد.نتایج تحقیق: تأثیر مهندسان آلمانی بر معماری ایران را می توان در سه بخش دسته بندی کرد:1. افزایش کیفیت ساخت و تحول در روند معماری سنتی ایران از طریق به کارگیری مصالح نوین؛2. زمینه طراحی عملکردهای جدید؛ و 3. بخش زیبایی شناسی و نمادپردازی.
طرحها و برنامههای شهرسازی-مفاهیم، روندها و الزامات
حوزههای تخصصی:
نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم آنکه از چند دهه پیش با توسعه علوم محیطی، جنبه های ذهنی فضاهای معماری در محافل علمی مورد توجه قرار گرفت، بیشتر تجارب کنونی در زمینه حفاظت میراث معماری ایران گویای کم توجهی به این مقوله و توجه زیاد به کالبد و عملکرد در برنامه ریزی های مربوطه است. مفهوم حس مکان به عنوان یکی از مفاهیم علوم محیطی، متخصصان و طراحان را در شناخت ویژگی های ذهنی فضاهای طبیعی و مصنوع یاری کرده است. مقاله حاضر معتقد است جنبه های فضایی حفاظت می تواند با در نظر گرفتن مفهوم حس مکان، شناخته شده و راهکارهای عملی برای آفرینش رابطه ای همه جانبه بین فضا و انسان را پایه ریزی کند. از آنجایی که حس مکان رابطه انسان – فضا را از طریق شناساندن معانی فضا شکل می دهد، بنیان مناسبی برای شناخت معانی فضاهای میراثی و تبیین نگرشی مناسب نسبت به اقدامات حفاظتی خواهد بود. براساس این دیدگاه، فرضیه های زیر تدوین شده است : آ. حفاظت معنایی مبنای اصلی حفاظت معماری است، ب. توجه به حس مکان بخش مهمی از حفاظت معنایی است و پ. حفاظت براساس حس مکان الگوی حفاظت های کالبدی و عملکردی را تبیین می کند. بررسی نسبت بین حفاظت معماری و مفهوم حس مکان نشان می دهد که شناخت مفهوم حس مکان فضاهای میراثی سبب شناخت ساختار و کاراکتر آنها شده، حفاظت معماری را به سوی خط مشی هایی در مورد اقدامات کالبدی – عملکردی سوق می دهد که در نهایت به حفظ حس تعلق مردم نسبت به آن فضاها منجر شود. این پژوهش با اتکا به روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تفسیر و طبقه بندی آنها انجام شده است.
نمادهای عرفانی در نگاره های دوزخ معراج نامه میرحیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
63 - 74
حوزههای تخصصی:
دوزخ بنابر ادیان، جایی است در جهان دیگر که گناهکاران را در آنجا به انواع عقوبت کیفر دهند. شرح این موضوع در قرآن کریم و روایات مربوط به معراج در اندیشه های اسلامی به تفصیل آمده است و بازنمود آن را نیز می توان در نقاشی اسلامی و به ویژه در نسخ خطی مصور ایرانی مشاهده کرد. یکی از نسخ مصوری که موضوع دوزخ به صورت گسترده در آن مورد تصویرسازی قرار گرفته است نسخه ای از معراج نامه ، معروف به معراج نامه میرحیدر است که در عصر تیموری در هرات تهیه شده است. با توجه به ماهیت معنوی موضوع از یک سو و بافتار عرفانی عصر تیموری از سوی دیگر، نگارگران این نسخه در آفرینش تصاویر به دفعات از نمادهای عرفانی بهره برده اند. هدف از این مقاله دستیابی به نحوه ترجمان بصری دوزخ و روایت قرآنی آن توسط نقاشان تیموری است که شامل قرآن و احادیث است. مقاله حاضر می کوشد تا ضمن شناسایی و مطالعه نمادهای عرفانی در این نگاره ها با روش توصیفی تحلیلی به بررسی 16 نگاره دوزخی از نسخه مذکور بپردازد که به روش کتابخانه ای به دست آمده اند. در همین راستا سؤال پژوهش حاضر این است که تصویرگران تیموری معراج نامه میرحیدر از کدام نمادهای عرفانی در بیان تصویری دوزخ بهره گرفته اند؟ نتایج حاصل شده نشان می دهد که نگارگران علاوه بر مصور کردن روایت ادبی به بیان مفاهیم نمادین مورد نظر خود نیز پرداخته اند. این بیان با رویکردهای بصری متنوع در اثر دیده می شود که با نمادهای عرفانی همگام است. نمادهایی همچون آتش، تاریکی، خار، غل و زنجیر و ... در نگاره های این نسخه مشاهده می شوند. دو عنصر آتش و تاریکی که به عنوان نشانه تصویری دوزخ هستند و در تمامی نگاره ها دیده می شوند؛ آتش، که مفاهیمی همچون عشق، حرص، ریاضت، شهوت، شیطان، و... را مصداقی برای آن می دانند و تاریکی نیز سرچشمه نفس در عالم روحانی است پیوند نفس به جسم، در واقع نزولی است از عالم روشنایی به عالم ظلمانی، ظلمانی به آن جهت که از اصل خود دور شده است. این مفاهیم عرفانی در نگاره های این نسخه اشاراتی است از دیدگاه عارفانه مصور این نگاره ها، به این طریق از معنای ظاهری که بیانگر داستان است، به معنای باطنی که همان معارف آموزه های دینی است رهنمون شده اند.
اقتصاد، شهر و مسکن مهر
منبع:
منظر آذر ۱۳۸۸ شماره ۲
حوزههای تخصصی: