فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن به عنوان مهم ترین بخش توسعه در هر جامعه ای شناخته شده است. با این حال، تأمین مسکن کافی و قابل قبول همواره به عنوان مهم ترین چالش، برای جمعیت رو به تزاید در کشورهای در حال توسعه مطرح بوده است. در این راستا، ضروری است تا با شناسایی نقاط ضعف و چالش های بخش مسکن در کشورهای درحال توسعه به ویژه برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد به ارائه ی طرح ها و راهبردهای اجرایی نائل آمد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی نظام برنامه ریزی و تأمین مسکن گروه های کم درآمد در کلان شهر تبریز نگارش شده است. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر از نظر هدف کاربردی و و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد. همچنین در راستای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تحقق پذیری در بین مؤلفه های تأثیرگذار بر تحقق برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد در کلان شهر تبریز به ترتیب مربوط به مؤلفه های شهرسازی و ساخت مسکن، مؤلفه های ساختاری و مؤلفه های اقتصادی با میانگین ارزش 56/0، 39/0 و 33/0 می باشد. همچنین بر اساس نتایج مدل ساختاری، مقدار بحرانی برای متغیر شهرسازی و ساخت مسکن بالای 96/1 و برای متغیرهای اقتصادی و ساختاری پایین 96/1 در سطح اطمینان 95 درصد محاسبه شده است. از این رو می توان گفت که نظام برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد کلان شهر تبریز در ابعاد ساختاری و اقتصادی با چالش های جدی مواجه می باشد. بنابراین نیاز به بازاندیشی در نظام و سیاست های برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد با تأکید بر رویکرد یکپارچه و سیستمی احساس می گردد.
تبیین رویکردهای شاخص احیا منظر شهری تاریخی ؛ مورد پژوهی: بافت شهری پیرامون کاروانسرا دوکوهک شیراز
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر با توجه به توسعه شهرها و گسترش ساخت و سازها و بالا رفتن امکانات زندگی در بسترکالبدی، تنوع در گوناگونی شیوه های زیست، بخش های تاریخی شهرها به دلیل فرسودگی و افت کیفیت کالبدی بناها، جایگاه خود را در خاطره ذهنی مردم از دست داده است. پیامد این اتفاقات چیزی به جز تخریب منظر شهری و فرهنگی و از بین رفتن خاطرات جمعی نبوده است. احیا این فضاها و ساختارها و همچنین تلفیق عملکردهای تاریخی و مدرن می تواند در بهبود و زنده شدن آن ها بسیار موثر باشد. مناظر میراثی و فرهنگی از جمله میراث گرانبهای هر مرز و بومی می باشد که در بستری طبیعی شکل گرفته و تعاملی پیوسته با طبیعت را دارا می باشد، این مناظر، مناظری مرکب از آثار طبیعی و انسان ساخت است که بیانگر رابطه ای طولانی میان انسان ها و محیط طبیعی اطرافشان دارد، منظر میراثی، منطقه جغرافیایی می باشد که در آن جلوه های طبیعی و فرهنگی همراه با رویدادهای تاریخی، فعالیت ها و افراد یا گروه های انسانی در هم آمیخته شده است. پژوهش حاضر با بررسی و تببین سه رویکرد شاخص مرتبط با احیای مناظر میراثی و لزوم تلفیق این سه رویکرد به دلیل موقعیت سایت پژوهش، به دستیابی به روش، راهبرد و راه حلی کارآمد در جهت احیا و بازیابی این گونه مناظر میراثی و بستر طبیعی آن ها و بسط این اصول در منظر میراثی کاروانسرای دوکوهک شیراز، پرداخته است.
تبیین ابعاد فرهنگی-هویتی فضاهای عمومی بر اساس اصول شهرسازی شهروندگرا، مطالعه موردی بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
125 - 142
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی به عنوان قلب تپنده شهرها، نقشی کلیدی در شکل دهی هویت شهری، تقویت تعاملات اجتماعی، و ایجاد حس تعلق شهروندان به محیط زندگی ایفا می کنند. یکی از راهکارهای مؤثر برای ارتقای هویت این فضاها، بهره گیری از رویکرد شهرسازی شهروندگرا است. این رویکرد، با توجه به نیازها، خواسته ها و ارزش های جامعه محلی، به دنبال طراحی و ایجاد فضاهایی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای همه اقشار جامعه، هویت فرهنگی و تاریخی آن ها را نیز حفظ کند. با وجود اهمیت این موضوع، پژوهش های محدودی به بررسی تأثیر شهرسازی شهروندگرا بر هویت و کیفیت فضاهای عمومی پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای کلیدی تأثیرگذار در ارتقای هویت فضاهای عمومی، در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران انجام شده است. روش شناسی پژوهش از نوع ساختاری بوده و با بهره گیری از نرم افزار MICMAC و نمونه گیری هدفمند از ۱۵ متخصص شهرسازی صورت گرفته است. در این راستا، ۱۷ متغیر در ابعاد عملکردی، کالبدی و هویتی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای دسترسی آسان به خدمات و امکانات شهری، تنوع کاربری، کف سازی، حفاظت از بناها و فضاهای تاریخی، و طراحی مسیرهای دوچرخه سواری به عنوان عوامل اصلی و محرک در جهت ارتقای هویت مکان در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران شناخته می شوند. این یافته ها می توانند راهنمایی مؤثر برای برنامه ریزی و مدیریت پایدار فضاهای عمومی در این منطقه ارائه دهند.
شناسایی و اولویت بندی موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
55 - 78
حوزههای تخصصی:
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)، به عنوان یک فرایند مشارکتی تولید و مدیریت داده ها و اطلاعات یک ساختمان، در طول چرخه عمر پروژه، مورد توجه شرکت ها و سازمان های بسیاری قرار گرفته است. علی رغم اهمیت این موضوع، پذیرش این فناوری در ایران به سطوح ابتدایی محدود بوده و با موانع بسیاری رو به رو است. مطالعات نشان می دهد که فرایند پیاده سازی BIM در صنعت ساخت هر کشور نیازمند تدوین استراتژی و برنامه ریزی مدون و پشتیبانی همه جانبه در سطوح مختلف حکمرانی بوده و رفع موانع حاکمیتی ازطریقِ ایجاد زیرساخت های لازم در شرکت های ساختمانی می تواند این فرایند را تسریع و تسهیل کند. در این پژوهش کاربردی، ابتدا چالش ها و موانع حاکمیتی جهت دستیابی به پیاده سازی موفق BIM ازطریقِ مرور موشکافانه پیشینه پژوهش شناسایی شد و سپس با به کارگیری روش پژوهش آمیخته در هم تنیده، این موانع برمبنای دیدگاه خبرگان دسته بندی و با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن اولویت بندی شدند. گردآوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش نیز ازطریقِ به کارگیری هم زمان مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بسته انجام پذیرفت. براساس نتایج حاصل از تحلیل داده های گردآوری شده، موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی به ترتیب اولویت، موانع معطوف به موضوعات سیاست گذاری، حمایت گری، پرسنلی-فردی، قانونی-قراردادی، سازمانی، فراسازمانی، توجیه پذیری اقتصادی و فنی هستند که در سه دسته راهبردی، ساختاری و تکنیکی طبقه بندی شدند.
سنجش و ارزیابی شاخص های شهر هوشمند در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه، گسترش و توسعه سریع شهرنشینی همراه افزایش انواع آلودگی های محیطی و تخریب محیط زیست، استفاده نادرست از زمین و ایجاد ساختارهای نامناسب در عرصه های مختلف زندگی موجب شده است تا توجه به شهر هوشمند به عنوان راهکاری بی بدیل در جهت حل معضلات شهری مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. هدف: ارزیابی و رتبه بندی مناطق شهر ارومیه بر اساس شاخص های شهر هوشمند هدف اصلی این پژوهش می باشد. روش شناسی تحقیق: به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش شامل جابجایی هوشمند، اقتصاد هوشمند، محیط هوشمند، حکمروایی هوشمند، زندگی هوشمند و شهروند هوشمند با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شناسایی و تعریف عملیاتی شد. از طریق روش میدانی و ابزار پرسشنامه به صورت الکترونیکی تحت وب با جامعه آماری 410 نفر تکمیل گردید. ضریب پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 919/0 محاسبه گردید. وضعیت و اولویت هریک از شاخص های شهر هوشمند بر اساس آزمون های تی تک نمونه ای، رگرسیون تک متغیره و مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور تجزیه و تحلیل شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: مناطق پنج گانه شهر ارومیه قلمرو جغرافیایی این پژوهش می باشد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که به ترتیب شاخص های شهروند هوشمند، اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند، حکمرانی هوشمند و جابجایی هوشمند بالاتر از میانگین و شاخص محیط هوشمند پایین تر از میانگین هستند. همچنین تفاوت آشکاری بین مناطق شهر ارومیه از لحاظ برخورداری از شاخص های شهر هوشمند وجود دارد، در این بین مناطق 5 و 1 از وضعیت مطلوب تر و منطقه 2 وضعیت نامطلوب تری را دارا می باشند. نتایج: با توجه به ضرورت امر و یافته های تحقیق حاضر، باید در کلیه مناطق شهر ارومیه بویژه در منطقه 2 زمینه های زیرساختی برای ایجاد و گسترش شبکه های ارتباطی و تکنولوژیکی فراهم شود.
تبیین پیشران های کلیدی مؤثر بر شاخص های پایدار اجتماعی حمل و نقل شهری در شهر اصفهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، حمل و نقل به عنوان یکی از مؤلفه های بسیار تاثیرگذار تمامی زوایای زندگی شهری را در برگرفته است، به عنوان یکی از ابزارهای بسیار مهم توسعه نقش و جایگاه خاصی یافته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - اکتشافی است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه و تکنیک دلفی و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شده است. یافته های پژوهش نشان داد از میان 20 عامل اصلی تأثیرگذار بر پایداری اجتماعی حمل و نقل شهری، شهر اصفهان، 12متغیر به عنوان کلیدی و تأثیرگذار شناخته شده اند. که این متغیرها بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را بر آینده توسعه پایداری اجتماعی حمل و نقل شهری دارند و شامل عوامل حمایت از رفت وآمد زنان و کودکان، وجود آیین نامه های حمایتی از ایمنی اجتماعی و زیرساخت ها، قابلیت تأمین برای افراد معلول، حمایت از امنیت و ایمنی اقشار ناتوان و دسترسی برابر به منابع، حمایت از ارتقا و بهبود کیفیت زندگی اجتماعی، قابلیت تأمین برای اقشار کم درآمد، دسترسی اقشار جامعه به خدمات بیمه مالی و جانی، قابلیت حمایت از امنیت و ایمنی اجتماعی، حمایت از کاهش آلاینده ها، حمایت و تشویق بهره گیری از حمل ونقل عمومی، حمایت از اشتغال می باشند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با توجه به تأثیرگذاری بالای نقش عوامل حمایت از رفت وآمد زنان و کودکان، وجود آیین نامه های حمایتی از ایمنی اجتماعی و زیرساخت ها اتخاذ سیاست های منطقی در خصوص پایداری اجتماعی حمل و نقل شهری توسط مسئولین شهر اصفهان، می تواند جهات موفقیت و یا شکست شاخص های پایدار اجتماعی حمل و نقل شهری، شهر اصفهان را مشخص نماید. در خاتمه برای بهبود وضع موجود راهکارهای ارائه شده که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری می باشد.
به کارگیری مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی جهت ارزیابی وضعیت نوسازی مدارس استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
303 - 317
حوزههای تخصصی:
نوسازی، بازسازی و استفاده دوباره از ساختمان های موجود به منظور بهره مندی هرچه بیشتر از تمامی قابلیت ها و ظرفیت های یک بنا، گامی موثر در جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار در جامعه است. همچنین، با توجه به سرعت توسعه و پیشرفت فناوری در جوامع امروزی، بازنگری در وضعیت ساختمان های موجود به منظور انطباق با شرایط جدید امری ضروری است. مدارس کشور از جمله ساختمان هایی هستند که با توجه به پیشرفت تکنولوژی، توسعه جوامع، تغییر روش های آموزشی و همچنین گذر زمان و فرسودگی، نیاز به بازسازی و نوسازی در سطح گسترده دارند. اما برخورد با ساختمان های موجود برای استفاده دوباره، بویژه در سطح کلان، نیازمند سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های دقیق است. اولویت بندی ساختمان ها برای استفاده دوباره از مهمترین این موارد است. با توجه به نیاز کشور، مقاله حاضر به ارائه چارچوبی برای اولویت بندی ساختمان مدارس موجود برای استفاده دوباره و نوسازی می پردازد. در تحقیق پیش رو هشت مدرسه در استان گیلان به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. بخشی از داده ها و اطلاعات لازم در مورد مدارس از اداره نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان گیلان و بخشی از طریق بازدید میدانی و انجام مصاحبه با مدیران مدارس به دست آمد. مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی (ARP)1 به عنوان ابزار اصلی برای اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده است. به این ترتیب، میزان قابلیت ساختمان ها و نیز بهترین زمان برای مداخله به منظور استفاده دوباره، به عنوان معیارهای اصلی در اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده اند. براساس نتایج به دست آمده نرخ متوسط سالانه ازکارافتادگی برای کل نمونه های مطالعاتی برابر با 0.0101 است. میانگین عمر مفید مدارس نیز برابر 35 سال ارزیابی شد، که کمترین میزان عمر مفید برابر30 سال و بیشترین میزان آن 43 سال است. میانگین شاخص ARP نیز برابر 63% است که نشان می دهد به صورت کلی نمونه ها قابلیت بالایی برای استفاده دوباره دارند.
بررسی و ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار در شکل گیری کالبدی و فضایی زیستی خانه های سنتی شهر پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
145 - 185
حوزههای تخصصی:
فضاهای زیستی در هر منطقه، تحت تأثیر خاستگاه های فرهنگی، محیطی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی آن منطقه شکل گرفته است. شهر پاوه در شمال استان کرمانشاه دارای خانه های ارزشمند تاریخی است که اکثراً به صورت پلکانی و با توجه به توپوگرافی و شیب زمین ساخته شده اند. این تحقیق باهدف شناخت عناصر کالبدی و فضایی در خانه های سنتی پاوه انجام گرفت. با بررسی این عناصر عواملی که در شکل گیری فرم و عناصر کالبدی و فضایی خانه های سنتی شهر پاوه مؤثرند، شناسایی شدند. روش این پژوهش از طریق مطالعه شرایط موجود و شیوه توصیفی-تحلیلی و ابزار مصاحبه و نیز بررسی اسناد و مدارک؛ مشاهده و نقشه برداری می باشد. جامعه هدف به شکل هدفمند و با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فضاهای داخلی خانه های سنتی پاوه دارای چند کاربری مختلف می باشد که دالان، مطبخ، انبار، اتاق، راه پله در یک طبقه یا به صورت دوطبقه در خانه ها وجود دارد، همچنین ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی شامل استفاده از مصالح بوم آورد، سلسله مراتب فضایی، تفکیک درست فضاها، ساخت خانه ها در بالا یا کنار یکدیگر و توجه به نکات اقلیمی ازجمله جهت گیری صحیح، کرسی چینی، ابعاد مناسب بازشوها مهم ترین عوامل در شکل گیری کالبد و سازمان فضایی خانه در پاوه است.
ارزیابی تأثیرات محیط های انسان ساخت بر میزان افسردگی شهروندان مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سلامت روان، به عنوان یکی از مخاطرات جدی، در نواحی سکونتی کشورهای در حال توسعه اهمیت ویژه یافته است. مسئله اصلی پژوهش، کاهش سلامتروان و شیوع انواع اختلالات روانی در میان شهروندان با تأکید بر شاخص افسردگی بود. پژوهشهای پیشین موضوع افسردگی را از ابعاد شخصیتی و اجتماعی ـ اقتصادی مورد بررسی قرار دادهاند. امّا تعداد کمی از پژوهشها در داخل کشور ایران به ارزیابی تأثیرات محیطهای انسان ساخت بر افسردگی پرداختهاند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط معنادار و میان متغیرهای کالبدی با شاخص افسردگی و همچنین شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بود. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش که در کلانشهرها بیشتر نمود دارد، کلانشهر اصفهان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. برای دستیابی به نتایج بهتر، دو محله از کلانشهر اصفهان (مفت آباد و مرداویج) که در سالهای اخیر تغییرات کالبدی زیادی را تجربه کرده و در عین حال از تنوع محیطی بالایی برخوردار هستند، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه کیفیت محیطی محقق ساخته براساس شاخصهای محیطی (زیبایی و نظم بصری، جذابیت عملکردی، فرم کالبدی و آسایش محیطی) و همچنین ویرایش دوم پرسشنامه استاندارد افسردگی بک و همکاران (1996) استفاده شد. در مجموع 203 نفر از ساکنان محله مفتآباد و 231 نفر از ساکنان محلهمرداویج در تکمیل پرسشنامهها همکاری کردند. تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از ضریب همبستگی معمولی و جزئی و رگرسیون خطی چند متغیره انجام شد. براساس یافتههای پژوهش نمره میانگین افسردگی در محله مفتآباد برابر با 06/2 و در محله مرداویج برابر با 98/0 و در نمونه آماری پژوهش برابر با 49/1 حاصل شد. طبق نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در هر دو محله مورد مطالعه، تمام متغیرهای مستقل با متغیر وابسته پژوهش، رابطه معنادار و معکوس داشتند. به این معنا که با بهبود شاخصهای محیط انسان ساخت، افسردگی شهروندان کاهش پیدا میکند. تحلیل رگرسیون نشان داد که در محله مفتآباد، تنها متغیر آسایش محیطی قادر به پیشبینی تغییرات متغیر وابسته بود. در این زمینه متغیر آسایش محیطی در محله مفتآباد حدود 31 درصد از تغییرات افسردگی ساکنان محله را پیشبینی میکند. در محله مرداویج متغیرهای جذابیت عملکردی و همچنین آسایش محیطی به ترتیب بیشترین توانایی برای پیشبینی متغیر وابسته را داشتند. در این رابطه متغیر جذابیت عملکردی 3/43 درصد و آسایش محیطی 8/18 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تعیین میکنند. نتیجه آنکه رابطه میان برنامهریزان شهری و روانشناسان باید تقویت شود تا سیاستهایی اتخاذ شود که از طریق برنامهریزی و طراحی محیطهای انسان ساخت، بتوان شاخصهای سلامتروانی شهروندان را بهبود بخشید.
تبیین مؤلفه های مؤثر کیفیت محیطی فضاهای عمومی بیمارستان بر حس رضایت مندی بیماران (مطالعه موردی: بیمارستان های شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
25 - 44
حوزههای تخصصی:
تجربه های ناخوشایند در فضا های درمانی امروزه نه تنها به خاطر نحوه ارائه خدمات بلکه کیفیت نامناسب محیط و عدم توجه کافی به نیازهای کاربران بوده که موجب افزایش فشارهای روانی و نارضایتی می گردد. فضاهای عمومی به عنوان فضاهای واسطه و انتقالی، نقش مهمی در تجربیات ادراکی بیماران در محیط بیمارستان ایفا می نمایند. با توجه به اهمیت توسعه فضاهای کاربرمحور در محیط های درمانی، کیفیت محیطی مناسب در فضاهای عمومی می تواند به ارزیابی مثبت بیماران از این فضاها و نیز بهبود رضایت مندی آنان کمک نمایند. تحقیق حاضر به دنبال تبیین ویژگی های کیفیت محیطی فضاهای عمومی موثر بر حس کلی رضایت مندی بیماران و چگونگی اهمیت و نقش این شاخصه ها در تقویت رضایت مندی در قالب ارائه مدل مفهومی می باشد. روش تحقیق بر پایه مطالعه توصیفی- تحلیلی بوده، و راهبرد نمونه موردی برای اطلاعات کمی انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، علاوه بر مرور منابع کتابخانه ای، از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. مطالعه در دو بیمارستان امام خمینی و شفا شهر ساری انجام گرفته و در مجموع 205 بیمار از طریق پرسشنامه در این پژوهش شرکت نمودند. شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS برای تحلیل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج مولفه شامل آسایش فیزیکی- روانی، دیدپذیری، دسترسی، خوانایی و ارتباط پذیری به عنوان عوامل مهم کیفیت محیطی فضاهای عمومی بیمارستان بر رضایت مندی بیماران موثر بوده اند. همچنین، دسترسی، به عنوان مهم ترین ویژگی به همراه ارتباط پذیری و خوانایی در فضاهای عمومی از عوامل قابل توجه در افزایش حس رضایت مندی می باشند. این پژوهش می تواند با ارائه چهارچوب مفید در پاسخ به نیازها و انتظارات بیماران، به معماران و طراحان در فرآیند طراحی و نیز مدیران مراکز درمانی برای بهبود کیفیت فضاهای عمومی موجود و یا آینده در جهت تقویت حس رضایت مندی کاربران کمک نماید.
تبیین اصول معماری مسکن هوشمند با هدف کاهش بهره گیری از انرژی های تجدید ناپذیر در جهت حفظ محیط زیست
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، افزایش جمعیت کره زمین، گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی، بهره برداری غیراصولی و بی حد از منابع طبیعی به شدت بر محیط زیست تأثیر گذاشته و منجر به بروز آسیب های جدی زیست محیطی شده است که تهدیدی جدی برای حیات آینده بشر و اکوسیستم های طبیعی به شمار می روند. این وضعیت نشان دهنده ضرورت تغییر در رویکرد و نگرش ها در معماری و لزوم حرکت به سوی پایداری شده است. با افزایش چالش های زیست محیطی و نیاز به بهینه سازی مصرف منابع، ساختمان های مسکونی هوشمند به عنوان یک عاملی مهم برای ارتقاء معماری پایدار و حفظ محیط زیست مطرح شده است. این مقاله به بررسی راهکارهای نوین، جهت دستیابی به ساختمان های مسکونی هوشمند می پردازد که می تواند به کاهش مصرف انرژی، بهینه سازی منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان منجر شود. ازاین رو این پژوهش که از نوع کیفی است، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای به صورت هدفمند و همچنین جست وجوی منابع موجود در این حوزه اعم از مقالات، کتب و غیره نتایج مهمی حاصل گردیده است. نتایج پژوهش گویای آن است امروزه ساختمان های هوشمند، در رسیدن به معماری و توسعه پایدار و در نتیجه حفظ محیط زیست نقش مؤثری را ایفا می کنند، ازاین رو، روش هایی همچون بهره گیری از سیستم های اتوماسیون خانگی، پیاده سازی فناوری اینترنت اشیاء (IOT)، استفاده از انرژی های تجدید پذیر، طراحی فضاهای سبز و باغ های عمودی، توسعه مصالح ساختمانی پایدار، مدیریت هوشمند آب به عنوان برجسته ترین و مهم ترین عوامل که در این حوزه مؤثر می باشند، پیشنهاد می گردد.
نقد برنامه ها (طرح ها)ی بازآفرینی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
۵-۵
حوزههای تخصصی:
درک و سعی در حل مشکلات فضاهای شهری، از بعد از پایان جنگ جهانی دوم همواره در مرکز توجه دولت ها و مدیریت های شهرها بوده اند. تاریخ این تلاش ها نشان می دهند که در کشورهای پیشرفته با وجود شرایط بسیار ویژه، نسبت به اکثریت کشورهای در حال توسعه، مسئولان امر ضمن بهره گیری از پیشرفته ترین روش های موجود در جهان برای سامان دهی محیط های زیست شهری، همواره از حوزه تحقیق و پژوهش مستمر و ارزیابی اقدامات قبلی و استقبال از روش های جدید و مبتی بر کندوکاو در لایه های مختلف آرمان های بهسازی محیط های شهری پشتیبانی می کند. همه این مجموعه ناشی از وجود شفافیت و تعهد به پاسخ گویی مدیران به کسانی است که با رأی آن ها و برای بهبود و ارتقاء محیط زیست شهری آن به میدان آمده اند. اگر مداخله در محیط و از جمله تدارک برنامه ها و طرح هایی برای به اصطلاح «بازآفرینی محیط های شهری» در فضایی غیر از آنچه توصیف شد صورت پذیرد، نمی توان به محصول نهایی به عنوان امری مثبت و سازنده دل خوش کرد. مدیریت شهری در ایران در فضایی کدر، غیرشفاف و اغلب تاریک صورت می پذیرد. بسیاری از اقدامات و مداخلات شهرداری ها به خصوص همین طرح های موسوم به بازآفرینی بافت های فرسوده شهری در کشور هرگز نتوانسته اند حتی به اهداف ادعایی نزدیک شوند. تجربه نشان می دهند که حرف ها و نوشته هایی که در این خصوص گفته و نوشته می شوند اصلاً اهمیتی ندارند. مهم حرف ها و نوشته هایی هستند که هرگز بیان نمی شوند و به رشته تحریر در نمی آیند. مثلاً هرگز گفته نمی شود که اهداف واقعی در حوزه بازآفرینی شهری کدام اند؟ یا هرگز مشخص نمی شود چه منافعی از قبل این برنامه ها و طرح ها تأمین می شوند؟ در برخوردها و سخنرانی ها بیان نمی شود که چرا و چگونه انسان و محیط در طرح های بازآفرینی شهری از هم کاملاً جدا در نظر گرفته می شوند. مشخص نیست این طرح ها برای حل کدام مسائل محیط های محروم و نا برخوردار در دستور کار قرار گرفته اند. به نظر می رسد تمرکز بر کمبودهای ظاهری و فیزیکی محلات و مناطق محروم شهری بیشتر در راستای انباشت چرخه ای قدرت و سرمایه معنا پیدا می کند. به همین علت است که تعارض منافع افراد و خانوارهای محروم با مجموعه مدیریت و اجرای طرح های بازآفرینی شهری اغلب کاملاً مشهود است. زیرا اگر هدف ارتقاء سطح زندگی جمعیت محروم شهری منظور نظر باشد، باید تبعات این حرکت انسانی و توسعه محور در همه شهرهای ایران به خوبی قابل مشاهده، اندازه گیری و ارزیابی باشد. شهر مانند بک کوه یخ بسیار عظیم است. معمولاً آن بخشی از شهر که دیده می شود و مورد قضاوت قرار می گیرد، تنها بخش کوچکی از این کوه یخ است. روند ها و فرایندها در ایران از حدود 100 سال پیش تاکنون به گونه ای رقم خورده اند که مردم عادی فقط بخش کوچکی از شهر را می بینند و درک می کند و بخش مهمی از نخبگان و متخصصان و مدیران شهری ترجیح می دهند برای تأمین منافع خاص خود آن بخش ناپیدا از شهر را عمداً نادیده بگیرند. بدین ترتیب مشخص است که علت شکست و ناکامی طرح های بازآفرینی نواحی فرسوده شهری در ایران به بخشی از ماجرا باز می گردد که اصولاً با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیست.
مطلوبیت سنجی عوامل موثر بر احساس امنیت در بافت های تاریخی و ارائه راهکارهای مناسب (مطالعه موردی: محله زرتشتیان شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بافت تاریخی شهرها جزئی از سرمایه ملی و فرهنگی کشور هستند که نه تنها از لحاظ زیباشناختی، تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی به شهرهای ما ارزشمند هستند، بلکه محل سکونت و معیشت میلیون ها نفر محسوب می گردند. با این حال، این بافت ها دارای خصوصیات منفی همچون آشفتگی سیما و منظر، ناامنی، عدم دسترسی مناسب، کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، آشفتگی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرسودگی کالبدی-سازه ای نیز هستند که منجر به تخلیه جمعیت زیادی از این بافت ها شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تبیین عوامل موثر بر بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان کرمان می باشد. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با چهار شاخص اصلی و ۲۳ گویه از طریق مرور اسناد معتبر پژوهشی استخراج شده است و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر با ۱۲۰ نفر محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات میدانی از روش های آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محله زرتشتیان در شهر کرمان محور مطالعاتی تحقیق حاضر را تشکیل می دهد که بخش مرکزی شهر که همان بافت کهن می باشد در غرب این شهر واقع شده است. یافته ها: نتایجی که از آزمون تی به دست آمد نشان می دهد که بیشترین رضایت عمومی از سوی شهروندان مربوط به مولفه نظارت با میانگین ۵۳/۳ می باشد. همچنین مولفه دسترسی با مجموع میانگین امتیاز ۹۹/۲ (پایین تر از حد متوسط ۳) کم ترین رضایت مندی را به خود اختصاص داده است؛ در دو مولفه دیگر پژوهش یعنی کالبدی - فضایی و اجتماعی - رفتاری نیز رتبه های متوسطی حاصل شده و میانگین این مولفه ها به ترتیب ۰۸/۳ و ۳۵/۳ به دست آمده است. همچنین در این پژوهش، چهار عامل دارای مقادیر ویژه بالاتر از یک استخراج گردید که عامل اول با مقدار ویژه ۸۲۷/۴، به تنهایی ۲۱ درصد از واریانس متغیرها را در بر می گیرد و بیشترین تاثیر را در بین چهار عامل موثر دارد. بعد از آن عامل دوم با مقدار ویژه ۳۶۱/۳ و ۱۵ درصد واریانس، عامل سوم نیز با مقدار ویژه ۶۶۸/۲ و ۱۱ درصد واریانس و عامل چهارم با مقدار ۹۲۳/۱ و ۸ درصد از واریانس کل را تبیین می کند. نتایج: در کل باتوجه به نتایجی که حاصل شد در می یابیم که فضاهای عمومی شهری محله زرتشتیان از امنیت چندان بالایی برخوردار نمی باشد؛ لذا در این پژوهش می توان با ارائه راهکار و پبشنهادهایی، زمینه و بستر لازم را به جهت برقراری و بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان فراهم آورد.
امکان سنجی و اجرای طرح خیابان کامل جهت دستیابی به سرزندگی فضایی- اجتماعی (مطالعه موردی: بلوارهای ارم شیراز و همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
105 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه اغلب فضاهای عمومی ش هری ازجمله خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وس ایل نقلیه موتوری و وابس تگی الگوی زندگی ش هری به آن ها، به شدت تحت سلطه ماشین درآمده و سرزندگی خود را ازدست داده اند. خیابان که زمانی محل تعاملات و فعالیت های انسانی بود، به مکانی بیشتر برای عبور تبدیل شد و به تصرف اتومبیل ها درآمد. مردمانی که زمانی نه چندان دور در خیابان به گفت وگو و دادوستد می پرداختند، کودکانی که خیابان را محلی برای بازی می دانستند، جوانانی که برای تفریح به خیابان می آمدند و موجب ارتقای سرزندگی می شدند، همگی ازآن پس به مخاطبان پیاده ای تبدیل شدند که جز از محل های ویژه خط کشی شده حق گذر از آن را ندارند. بنابراین با توجه به موارد مطرح شده و شواهد موجود توجه به نیازهای تمامی شهروندان ازجمله کودکان و جوانان از طریق افزایش سلامت فکری و روانی آن ها و احساس آرامش از بابت فضایی مناسب با امنیت فیزیکی و اجتماعی برای حضور یافتن به منظور ارتقا سرزندگی و نشاط را در شهرهای کشورمان مهم به نظر می رسد. در این میان طرح خیابان کامل یکی از راهبردهای مناسبی هست که می تواند امنیت، آسایش و دسترسی آسان برای اتومبیل سواران، عابران پیاده، دوچرخه سواران و رانندگان وسایل حمل ونقل عمومی را به طور هم زمان فراهم آورده و آن تعاملات و سرزندگی اجتماعی سال های گذشته را زنده گرداند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر سرزندگی فضایی - اجتماعی بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ساختاریافته بود. با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 72 نفر از شهروندان شیرازی و 39 نفر از شهروندان همدانی، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) کدگذاری شد. کدهای باز شامل 25 مفهوم مربوط به شیراز و 35 مفهوم مربوط به همدان و کدهای محوری شامل سه مقوله عمده است که مشتمل بر پویایی، جذابیت و مردم و فعالیت ها (فعال و غیرفعال) هست. عدالت فضایی – اجتماعی، به عنوان کد محوری پژوهش حاضر، ز، ایران شناسایی گردید.
تحلیل تناسبات هندسی خانه های تاریخی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل بناهای سنتی ایرانی از منظر دانش هندسه نشان می دهد که در معماری سنتی ایران تناسبات، از جمله نسبت زرین، در وجوه مختلف از جمله الگوهای معماری و هندسی، مقاطع، طراحی پلان ها و مشخصات سازه ای نقش پررنگی داشته است. در حقیقت، هندسه ابزاری است که می تواند در معماری نظم ایجاد کند و در برقراری ارتباط آگاهانه بین اجزای تشکیل دهنده بنا مؤثر باشد تا امکان بروز یکپارچگی فضا که ترکیبی هدفمند، هندسی و مبتنی بر خلاقیت است، در عین مرکب بودن، پدید آید. در معماری سنتی ایرانی، تناسب به سبب فراهم کردن گونه ای از معماری که بر مبنای برداشت سلیقه ای نبوده، بر کیفیت درک بنا، مثلاً خانه، مؤثر بوده است. در بین تعالیم معماری ایرانی، دو تئوری «مستطیل طلایی ایرانی» و «گز و پیمون» کاربست و تعریف بیشتری دارند. روش تحقیق: در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه درباره فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط خانه های تاریخی اهواز، درستی این تئوری ارزیابی شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدامیک از سیستم های برقراری تناسب در هندسه خانه های تاریخی اهواز استفاده شده است؟ یافته ها:در مقاله حاضر، صحت این فرضیه با مطالعه فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط در خانه های تاریخی شهر اهواز مربوط به دوره قاجار و پهلوی بررسی شده است. ابعاد و اندازه برداشت و داده های آماری به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. برای تشخیص عادی بودن داده های به دست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و با توجه به عادی بودن داده ها به منظور پاسخ به فرضیه های پژوهش از آزمون های پارامتریک استفاده شده است. نتیجه گیری: با درنظرگرفتن وضعیت واقعی و الگوی پلان منازل اهواز، ضریب تغییرات مقادیر به دست آمده از گز و پیمون نسبت به مقادیر به دست آمده از مستطیل طلایی ایرانی کمتر و مقادیر آن به مقادیر واقعی نزدیک تر است. این فرضیه به عنوان نظریه اصلی استفاده شده در هندسه خانه های مورد بررسی پذیرفته می شود.
تبیین نقش ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی شهری در بهبود وضعیت بافت های تاریخی ناکارآمد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
45 - 60
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری به مثابه رهیافتی توانمند برای برون رفت از جریان زوال پهنه های ناکارآمد شهرها، به رغم اقبال نسبی در پژوهش های شهرسازی ایران طی دهه گذشته، به ندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمی پژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به آن بررسی شده است. پژوهش، با رویکرد کیفی و به روش استدلال استقرایی در سه فاز انجام شده است. نخست، با استفاده از مطالعه اسنادی، مؤلفه ها و ابعاد بازآفرینی شهری استخراج گردید. سپس به مدد شاخص روایی محتوایی و نظر کارشناسان، ابعاد و مؤلفه های مرتبط ثبت و تأیید شدند. در فاز دوم به کمک انتخاب نظام مند، مقالات مرتبط با بازآفرینی شهری انتخاب و با استفاده از نرم افزار MaxQda2020 و VOSviewerتحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. نهایتاً با استفاده از یافته های پژوهش، مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. بر اساس یافته ها، ابعاد اجتماع، اقتصاد و فرهنگ و مؤلفه های مشارکت اجتماعی، اقتصاد شهر و محله و میراث فرهنگی بیشترین میزان توجه و مشارکت را در ترکیب محتوای ساختار پژوهش ها داشته و ابعاد محیط زیست، مدیریت و قانون و مؤلفه های قوانین و مقررات و آلاینده های زیست محیطی کمترین میزان توجه را داشته اند. با توجه به نتایج، در دهه گذشته دو رویکرد کاربست اقتصادیِ میراث فرهنگی به منظور رونق اقتصادی و با هدف نهایی رونق اجتماعی پهنه های ناکارآمد شهرها و بهره بردن از بالقوگی های اجتماعی پهنه های شهری به منظور احیای حیات آنها بیشترین میزان توجه را داشته اند. بنابراین پیشنهاد می گردد به منظور افزایش بهره وری پژوهش ها، رویکردی متعادل با بهره گیری از هر دو نو نگرش اتخاذ گردد که در این میان توجه به قابلیت رویدادهای شهری به مثابه مفهومی مرتبط با هر دو جنبه راهگشاست. به علاوه، انطباق چارچوب سیاست گذاری بازآفرینی شهری در ایران با کلان نظریات وحدت بخش همچون نظریه شهر رویدادمدار، نظریه شهر ایرانی اسلامی و نظریه ایرانشهر می تواند منجر به موفقیت آنها در چارچوب برنامه های توسعه در ایران گردد.
تحلیلی بر چالش ها و موانع حمل ونقل شهری هوشمند در کلانشهر تبریز بر بستر اینترنت اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
185 - 219
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها و ترافیک از یک سو و توسعه فناوری های نوین از سوی دیگر کشورها را با مسائل جدیدی مواجه ساخته است. نهادها و شیوه های مدیریت قدیمی با جهان پیچیده و به سرعت در حال تغییر در تضادند، درنتیجه برنامه ریزان در تلاش اند تا با نگاهی یکپارچه، مدل هایی را برای توسعه شهرهای قرن 21 به منظور پاسخگویی به انتظارات جدید، توسعه دهند. یکی از این مفاهیم، توسعه شهر هوشمند است که محور تحول و توسعه هزاره سوم می باشد. حمل ونقل شهری نیز از حوزه هایی است که از فناوری ها نظیر اینترنت اشیاء (IoT) متأثر می گردد. این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی و ازنظر گردآوری و تحلیل اطلاعات، توصیفی- تحلیلی می باشد. با انجام تحلیل های کیفی به کمک پرسشنامه باز، مؤلفه های تأثیرگذار شناسایی و سپس پرسشنامه بسته ای طراحی و با روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی، اقدام به جمع آوری اطلاعات به تعداد 177 نمونه از سطح جامعه آماری گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهر تبریز به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با مشکلاتی زیادی در زمینه حمل ونقل هوشمند درون شهری مواجه می باشد که تحقق آن با چالش ها و موانع متعدد من جمله ضعف مدیریت یکپارچه شهری، نداشتن چشم انداز مشخص، ضعف برنامه ریزی، کمبود منابع مالی، نبود ساختارهای تشکیلاتی مرتبط، نبود سامانه های هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و استفاده از سامانه های ناهمگون، عدم آشنایی با سیستم های هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و... روبرو می باشد.
معماری مطلق: مروری بر ایده متافیزیکی ارسطو از معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
49 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تحقیق درباره «فلسفه معماری» چنان چه معنای دقیق کلمه مدنظر باشد با مطالعه در آراء فیلسوفان در خصوص معماری آغاز می شود. در میان اندک فیلسوفانی که درباره معماری، اعم از علم یا هنر آن، سخن گفته اند، ارسطو با اندیشه های ناب و آغازین خود به راستی در مقام بلندی جای دارد. در رأی این فیلسوف، معماری با شالوده آن تعریف می شود. شالوده بنا برای او هم چون اصل، مبدأ در هستی انگاشته شده است. معماری به وجود عرضی و مسئله عرض تحدید تعریف نمی شود بلکه برخلاف تصور صاحب نظران دوره مدرن معماری باید در بازگشت بنیاد خویش شناخته شود و نه از طریق شناخت عوارض و حالات انسانی که در زندگی در فضاهای معماری بروز می کند. بدین گونه اثر معماری در محدوده یک وضعیت عرضی و یا پدیداری شناخته نمی شود. هم و غم یک معمار، ساختن چیزهای عرضی بی پایانی که همراه خانه ساخته می شود نیست بلکه او چیزی را می سازد که سرانجام عرضی نیست و حتی در نهایت و غایت از خویشتن معمار استقلال دارد. در یک کلمه، خانه برای خود خانه و نه برای چیز دیگر ساخته شده است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی نظریه معماری ارسطویی و شناخت هستی شناسی ساختن معمارانه است.نتیجه گیری: در این تحقیق مجمل نظریه معماری ارسطویی از منظر و خاستگاه نظریه «معماری به نحو مطلق» یعنی آن معماری که مطابق با حکم فیلسوف و احتمال هستی شناختی ساختن معمارانه است و در دفاع از آن مورد بحث قرار گرفته و برخی ملاحظات سازنده در نظریه با استعانت از طرح ارسطویی کشف و تبیین شده است.
واکاوی اثربخشی واقعیت افزوده مجازی بر تفکر سطح بالای دانشجویان معماری در درس طراحی فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 103
حوزههای تخصصی:
علی رغم تمامی تحولات در آموزش معماری، پرورش خلاقیت و تقویت توانایی های حل مسئله همچنان به عنوان ارکان اصلی این حوزه باقی مانده است. مطالعات مختلف نشان می دهد درباره تاثیر فناوری های دیجیتال بر ارتقای خلاقیت و حل مسئله دانشجویان معماری ابهام وجود دارد. این پژوهش، با رویکردی کاربردی و روش آمیخته-تشریحی، تأثیر بهره گیری از فناوری واقعیت افزوده مجازی را بر تفکرات سطح بالای دانشجویان در درس طراحی فنی بررسی کرده است. برای ارزیابی تفاوت ها بین دو گروه آزمایش و کنترل، از پرسشنامه ویلیامز و هوانگ استفاده شد. بخش کیفی پژوهش نیز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده میدانی انجام گرفت. یافته ها نشان دادند که استفاده از این فناوری موجب شد گروه آزمایش در سه مؤلفه تفکر خلاق، یعنی حس کنجکاوی، پنداره ، و انعطاف پذیری، عملکردی چشمگیرتر از گروه کنترل داشته باشد. همچنین فناوری واقعیت افزوده ضمن کاهش بارشناختی دانشجویان، توانایی حل مسئله دانشجویان را ارتقا داد. مشاهدات و مصاحبه ها نیز تأیید کردند که واقعیت افزوده از طریق عینی سازی مفاهیم، تسهیل فرآیند یادگیری، افزایش انگیزه و تقویت حس کنجکاوی و تخیل، با کاهش تلاش ذهنی ابزار موثری در آموزش معماری به شمار می رود. با این وجود، چالش هایی نظیر کاهش تعاملات اجتماعی و ضعف در توسعه مهارت ها و تجربه عملی نیز به همراه دارد. برای بهره وری بهینه، باید تعادلی میان استفاده از فناوری های نوین و روش های مرسوم آموزشی برقرار شود.
جایگاه ساختِ دیجیتال در معماری: ساختِ معماری در نسبت با تعیّن معرفت شناسانه ساختِ دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
79 - 101
حوزههای تخصصی:
ساختِ دیجیتال فقط حوزه ای مبتنی بر دانشی فنّی نیست، بلکه می تواند از منظر مبانی معرفتی نیز مورد بررسی قرار گیرد. برخلاف مباحث فنّی در ساختِ دیجیتال که راهکارهایی برای حل مسائل مختلف ساختِ معماری ارائه می دهند، مبانی معرفتی این حوزه با جهت دهی گفتمان ساختِ دیجیتال مستقیماً بر ساختِ معماری و نتیجه آن اثر دارد، بنابراین لازم است تا جایگاه آن در نسبت با معماری مشخص شود. در پاسخ به این پرسش که: «جایگاه گفتمان ساختِ دیجیتال در نسبت با ساختِ معماری چیست؟» این پژوهش در چارچوبی کیفی، ازطریق تحلیلِ انتقادی گفتمان ِ دیجیتال، با رویکرد تاریخی، تلاش می کند تا در مواجهه ای آزاد و بدون پیش فرض های دانشی، در دو سطح روساختی و زیرساختی، تصاویری از این گفتمان را در نسبت با معماری ارائه کند. در بخش اول، با تحلیل متون موجود در ویترین ساختِ دیجیتال، به تحلیل روساختی گفتمان ساختِ دیجیتال می پردازد: نتایج این تحلیل، چارچوبی برای فهم گفتمان ساختِ دیجیتال را مشخص می کند که در گره گاه آن، هرچیزی ازجمله معماری قابل ساخت است. بخش دوم با رجوع به زیرساخت تاریخ ِ دیجیتال در معماری مبتنی بر نظرات کارپو، با تفاوت قائل شدن بین دو تاریخ : یکی تاریخ [دور] وقوع انقلاب ِدیجیتال در معماری و دیگری تاریخ [نزدیک] شکل گیری گفتمان ساختِ دیجیتال در معماری، بزنگاهی را در تبادل ابزار فناوریِ دیجیتال به منظور تحقق ایده های نظریات پست مدرن معماری، مشخص می کند. تحلیل مقایسه ای این دو پاسخ، تفاوتی معرفت شناسانه را بین دو جایگاه از ساختِ دیجیتال در نسبت با ساختِ معماری نمایان می کند.