چکیده

درک و سعی در حل مشکلات فضاهای شهری، از بعد از پایان جنگ جهانی دوم همواره در مرکز توجه دولت ها و مدیریت های شهرها بوده اند. تاریخ این تلاش ها نشان می دهند که در کشورهای پیشرفته با وجود شرایط بسیار ویژه، نسبت به اکثریت کشورهای در حال توسعه، مسئولان امر ضمن بهره گیری از پیشرفته ترین روش های موجود در جهان برای سامان دهی محیط های زیست شهری، همواره از حوزه تحقیق و پژوهش مستمر و ارزیابی اقدامات قبلی و استقبال از روش های جدید و مبتی بر کندوکاو در لایه های مختلف آرمان های بهسازی محیط های شهری پشتیبانی می کند. همه این مجموعه ناشی از وجود شفافیت و تعهد به پاسخ گویی مدیران به کسانی است که با رأی آن ها و برای بهبود و ارتقاء محیط زیست شهری آن به میدان آمده اند. اگر مداخله در محیط و از جمله تدارک برنامه ها و طرح هایی برای به اصطلاح «بازآفرینی محیط های شهری» در فضایی غیر از آنچه توصیف شد صورت پذیرد، نمی توان به محصول نهایی به عنوان امری مثبت و سازنده دل خوش کرد. مدیریت شهری در ایران در فضایی کدر، غیرشفاف و اغلب تاریک صورت می پذیرد. بسیاری از اقدامات و مداخلات شهرداری ها به خصوص همین طرح های موسوم به بازآفرینی بافت های فرسوده شهری در کشور هرگز نتوانسته اند حتی به اهداف ادعایی نزدیک شوند. تجربه نشان می دهند که حرف ها و نوشته هایی که در این خصوص گفته و نوشته می شوند اصلاً اهمیتی ندارند. مهم حرف ها و نوشته هایی هستند که هرگز بیان نمی شوند و به رشته تحریر در نمی آیند. مثلاً هرگز گفته نمی شود که اهداف واقعی در حوزه بازآفرینی شهری کدام اند؟ یا هرگز مشخص نمی شود چه منافعی از قبل این برنامه ها و طرح ها تأمین می شوند؟ در برخوردها و سخنرانی ها بیان نمی شود که چرا و چگونه انسان و محیط در طرح های بازآفرینی شهری از هم کاملاً جدا در نظر گرفته می شوند. مشخص نیست این طرح ها برای حل کدام مسائل محیط های محروم و نا برخوردار در دستور کار قرار گرفته اند. به نظر می رسد تمرکز بر کمبودهای ظاهری و فیزیکی محلات و مناطق محروم شهری بیشتر در راستای انباشت چرخه ای قدرت و سرمایه معنا پیدا می کند. به همین علت است که تعارض منافع افراد و خانوارهای محروم با مجموعه مدیریت و اجرای طرح های بازآفرینی شهری اغلب کاملاً مشهود است. زیرا اگر هدف ارتقاء سطح زندگی جمعیت محروم شهری منظور نظر باشد، باید تبعات این حرکت انسانی و توسعه محور در همه شهرهای ایران به خوبی قابل مشاهده، اندازه گیری و ارزیابی باشد. شهر مانند بک کوه یخ بسیار عظیم است. معمولاً آن بخشی از شهر که دیده می شود و مورد قضاوت قرار می گیرد، تنها بخش کوچکی از این کوه یخ است. روند ها و فرایندها در ایران از حدود 100 سال پیش تاکنون به گونه ای رقم خورده اند که مردم عادی فقط بخش کوچکی از شهر را می بینند و درک می کند و بخش مهمی از نخبگان و متخصصان و مدیران شهری ترجیح می دهند برای تأمین منافع خاص خود آن بخش ناپیدا از شهر را عمداً نادیده بگیرند. بدین ترتیب مشخص است که علت شکست و ناکامی طرح های بازآفرینی نواحی فرسوده شهری در ایران به بخشی از ماجرا باز می گردد که اصولاً با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیست.

تبلیغات