فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۰۱ تا ۳٬۵۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
آثار معماری به جامانده از گذشته را می توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن ها از زمان شکل گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می شود که اولین بنای تاریخ دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن ها و با وجود وقوع زمین لرزه های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه ای و شفاهی برای کنترل یافته های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم افزار SAP2000 است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن ها مصون داشته است.
معیارهای مرکزیت جهت تحلیل چیدمان عملکردی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
159 - 173
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نظریه نحوفضا در معماری، امکان تبدیل پلانهای معماری به گراف به وجود آمد و به دنبال آن تئوری گراف به عنوان یکی از اصلی ترین روش ها جهت تحلیل چیدمان فضائی مطرح شد. از ویژگی های مطرح در تئوری گراف که می تواند جهت تحلیل کمی چیدمان فضایی به کار گرفته شود، معیارهای مرکزیت است. تحلیل چیدمان فضائی می تواند کارایی یک پلان را بالا برده و باعث ایجاد ارتباطات فضائی کاراتر گردد. انجام این تحلیل قبل از ساخت امکان ارزیابی طرح را فراهم می نماید. اهمیت این موضوع در پلان های عملکردی بیشتر است. در این راستا این پژوهش به دنبال استفاده از مفاهیم موجود در معیارهای مرکزیت جهت تحلیل روابط فضایی به خصوص در پلان های عملکردی می باشد. برای این منظور یکی از عملکردی ترین کاربری ها یعنی اورژانس بیمارستان ها انتخاب گردیده است. در تحلیل پلان اورژانس باید توجه کرد که نحوه ارتباط و چیدمان حوزه ها و فضاها نقش مهمی را در عملکرد اورژانس بازی می کنند. بنابراین در این پژوهش پلان یک اورژانس که دو حوزه درمانی تحت نظر و فوریت را دارا است جهت تحلیل عملکرد این حوزه ها و فضاهای مرتبط با آنها آورده شده است. در نتیجه ابتدا فضاها و حوزه های موجود در پلان کدگذاری شده و سپس با به کارگیری نظریه نحوفضا پلان به گراف تبدیل شده است. در این راستا برای محاسبه معیارهای مرکزیت از نرم افزار سایتواسکیپ استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که به کمک برخی از معیارهای مرکزیت به خصوص معیارهای مرکزیت بینیت و نزدیکی می توان به تحلیل چیدمان حوزه ها و فضاهای مرتبط با آنها در پلان ها پرداخت.
تحلیل ارتباط میان جداافتادگی کالبدی و محرومیت چندگانه در مناطق شهری بررسی موردی: محلات شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۴
29 - 46
حوزههای تخصصی:
بر اثر توسعه پراکنده شهرها، ساختار اصلی آنها دگرگون گردیده و موجب انزوای فضایی بخش های مختلف شهرها و در نتیجه انزوای اقتصادی- اجتماعی آنها شده است. بر این اساس به تازگی شهرسازان در حوزه های ریخت شناسی و ساختارگرایی مدعی شده اند که تغییرات سطح جداافتادگی ساختار فضایی نقش بسزایی در تغییرات سطح محرومیت اجتماعی و اقتصادی مناطق شهری دارد. در این زمینه این مقاله به دنبال آزمون فرضیه ارتباط میان جداافتادگی کالبدی و محرومیت چندگانه در شهر اصفهان و 155 محله این شهر را مورد آزمون قرار داده است. در این آزمون جداافتادگی فضایی محلات به روش چیدمان فضا و محرومیت اجتماعی- اقتصادی به روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفته و سپس ارتباط میان این دو ویژگی به روش همبستگی تحلیل شده است. در تحلیل جداافتادگی فضایی از شاخص هم پیوندی و در تحلیل محرومیت از شاخص محرومیت چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ارتباط معنادار قوی و مستقیمی میان جداافتادگی فضایی و محرومیت چندگانه محلات شهر اصفهان وجود دارد، به طوری که با کاهش جدافتادگی، سطح محرومیت محلات نیز کاهش می یابد و بالعکس. همچنین ابعاد اجتماعی – اقتصادی محرومیت بیش از ابعاد کالبدی با جداافتادگی فضایی- کالبدی محلات همبستگی دارند. بنابراین ارتباط میان این دو متغیر می تواند نقش مهمی در توسعه و یا عدم توسعه محلات شهر اصفهان داشته باشد.
مطالعه یخچال های نایین به همراه تحلیلی از نگاه مؤلّفه های معماری بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۰۸-۹۵
حوزههای تخصصی:
همان گونه که آب انبارجهت انباشت و ذخیره آب آشامیدنی مورد استفاده قرار می گرفت یخچال نیز مخزنی جهت نگهداری و حفظ یخ بوده است. یخ در زمستان و در طی ماه های سرد سال تهیه شده و در طی فصول گرم، یخ ذخیره شده تا شروع زمستان سال بعد مورد استفاده قرار می گرفت. در مناطقی که اقلیم آن باعث می شده که برف و یخ زمستانی در ارتفاعا ت پایدار بماند برای استفاده در فصول گرم از این ذخایر استفاد می شد و بنای خاصی برای تولید و ذخیره یخ وجود نداشت. اما در مناطق گرم و خشک ایران مانند شهرستان نایین که دارای تابستان های نسبتاً طولانی و درجه حرارت بالای هوا در تابستان هستند با استفاده از فنون معماری ایرانی سازه ای به نام یخچال برای تولید، ذخیره و نگهداری یخ ساخته شده است. این بناها با ساختار کالبدی و ویژگی های معماری که داشتند یخ را از فصل زمستان تا آخر فصل تابستان به خوبی نگهداری می کردند . بررسی ها نشان می دهد با وجود نقش و ویژگی های یخچال های نایین، تاکنون مطالعه کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است. اما امروزه عللی که باعث پدید آمدن این بناها در نایین شده است به تنهایی، خود ضامن حفظ و نگهداری این آثار نمی باشد بلکه شرایط معمول زندگی امروزین با مقتضیات بهره برداری معمول از این گونه آثار سازگار نیست و در حال حاضر به دلیل مسایل بهداشتی و دستیابی به روش های صنعتی و بهداشتی تولید یخ مانند پدیدار شدن یخچال های مکانیکی خانگی، به فضاهایی فاقد کاربری و متروکه تبدیل شده اند. پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی و ارزیابانه مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده می کند. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان نایین واقع در اقلیم گرم و خشک منطقه مرکزی ایران سه یخچال در شهر نایین، شهر بافران و محمدیه وجود دارد. حوضچه های یخ بند، دیوار سایه انداز و مخزن گنبد دار ذخیره و نگهداری یخ از فضاهای کالبدی مرتبط با یخچال ها محسوب می شوند.این بناها به عنوان یکی از راهکار های معماری بومی برای مقابله با اقلیم گرم و خشک نایین در انطباق کامل با شرایط محیطی بوده و دارای منافع اقتصادی نیز می باشند.
سنجش جزایر حرارتی در بافت مرزی و میانه کلانشهر شیراز با رویکرد تاب آوری اقلیمی و استفاده از نرم افزار دیتالاگر
حوزههای تخصصی:
شهرها مدام در حال تغییر و تحولاند. تغییراتی که از درون و یا بیرون حادث میشوند؛ براساس این تغییرات که میتواند مربوط به الگوهاای ضااایی، تیکیات، تغییار جمعیتی، بحرانهای اقتصادی، سیاسی وغیره باشد، ممکن است یت شهر توسعه یابد، اضول کند، و یا حتی ممکن است شکل و یا عملکرد آن تغییر یاباد، باه نوناه ای که از هم ضرو پاشد و یا برعکس در برابر این تغییرات مقاومت کنند. شهرهای تابآور به خوبی در برابرمشکلات به وجود آمده مقاومت کرده و به بهترین و موجهتارین شکل موجود به حل آن میپردازند تا اضراد ساکن در شهر و سیستمهای شهری کمترین خسارت را متحمل شوند. از طرف دیگر در ساال هاای اخیار موعاوق اقلایم و تغییرات نامناسب زیستمحیطی آن از جمله مسائلی است که متخصصان و پژوهشگران زیادی را به سمت خود جلب نموده است؛ زیرا حیات انسانها در زماین کااملا وابسته به اقلیم آن است. اما انسان خود موجب ناهمگونی اقلیمی شده و هم اکنون نیز از برخی آثار مخرب آن راه نریزی نادارد. یکای از ایان نااهمگونی هاا تشاکیل جزایرحرارتی شهری است که میتواند آسیب زیادی را برجامعه وارد نماید. دراین پژوهش ساختارنرا پس ازمطالعات اسنادی و کتابخانهای، به منظورسنجش تااب آوری شهری دو نمونه در باضت تاریخی و میانی شیراز با کاربری مسکونی انتخاب نردیده که با مشخص شدن ایساتگاه هاایی باه ضاهاله تقری اا 02 متار از هام در دو باضات منتخب، بصورت همزمان و با استیاده از دستگاه دیتالانر، دمای هوا در زمستان و بعد از غروب آضتاب اندازهنیری شد تا با توجه به متغیرهای جمعیتی، آلودنی هاوا و مورضولوژی باضت، جزایرحرارتی جوی تشخیص داده شود. نتایج حاکی از بالاتر بودن دمای هوا در باضت میانی و درنتیجه وجود جزایر حرارتی در آن است.
تبیین مدل مفهومی احیاء هویت شهری با تأکید بر زبان الگو (نمونه موردی: منطقه یک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
147 - 173
حوزههای تخصصی:
هویت شهری منطقه یک تهران درگذر زمان دچار تحولات بسیاری شده است. پژوهش حاضر با مدنظر قرار دادن تصاویر ذهنی مردمی و بررسی نقشه های سیستم اطلاعات جغرافیایی شهری به دنبال یافتن معانی ذهنی از مردم منطقه یک تهران می باشد که با تکیه بر این تصاویر و تجزیه وتحلیل آن ها، بتواند الگوهایی (پارامترهایی) زنده به جهت ارائه یک مدل مفهومی تبیین نماید. هدف اصلی این پژوهش یافتن پارامترهایی در راستای تقویت هویت فضای شهری مبتنی بر تئوری زبان الگو می باشد روش تحقیق پیمایشی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش نقشه شناختی، این الگوها متناسب با روش گفته شده توسط کریستوفر الکساندر برای منطقه یک به دست می آید. الگوهای 14 گانه تحت قالب سلسله مراتبی از کلان به خرد تقسیم بندی شده است و یافته های به دست آمده نشان می دهد که تصویر ذهنی مردمی بر پایه سه اصل اساسی دلالت های ذهنی، سطح هویت محیطی و سطح عملکردی استوار است که هریک زیرمجموعه های خرد خود را دارا می باشند.
مدل سازی عامل محور پارادایمی برای مواجه با عدم قطعیت و پیچیدگی در مسایل معماری و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
145-155
حوزههای تخصصی:
تلاش برای توصیف عمل طراحی به عنوان فرآیند، ریشه در نظریه سیستم ها دارد. بنابراین اشاره می شود که بسیاری از مسایل طراحی و برنامه ریزی محیطی از عناصر ناهمگونی ساخته شده اند که در تعامل با یکدیگر قرار دارند، دارای ویژگی های پیدایش هستند، در طول زمان ادامه پیدا می کنند و با شرایط در حال تغییر سازگار می شوند. ازاین رو طراحان و برنامه ریزان توجه ویژه ای به تفکر محاسباتی کرده اند. با وجود آن که طی سال های اخیر روش های مدل سازی محاسباتی و شبیه سازی موفقیت های زیادی را کسب کرده اند، اما همچنان بسیاری از آنها در نمایش پدیده پیدایش، ایجاد تعامل میان عامل های ناهمگن و رویارویی با پدیده های توزیع شده در طول زمان ناتوان باقیمانده اند. در چند سال اخیر، پارادایم مدل سازی عامل محور مورد توجه قرار گرفته است تا توصیفی از نحوه رفتار این گونه مسایل ارایه و نتایج متعدد بالقوه، در قالب طیف وسیعی از گزینه ها و پیش بینی آینده مورد بررسی قرار گیرد. هدف این مقاله بررسی مدل سازی عامل محور و تبیین خطوط فکری اصلی آن در کاربردهای معماری و بررسی شکاف های تحقیقاتی است. بدین منظور ۲۰۳ مقاله مرتبط در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ بررسی شد. سپس مقالات براساس موضوعات مشترک گروه بندی شدند، و هر دسته تبیین شد تا وضوح بیشتری از چشم انداز پیشرو برای مطالعات آتی فراهم شود. مطالعات نشان داد که استفاده از این مدل ها می تواند بینش های بیشتری در فرآیندهای برنامه ریزی، طراحی و مداخلات محیطی فراهم آورد، همچنین بررسی خطوط اصلی فکری در کاربردهای آن نشان می دهد که در این حوزه طراحی مشارکتی دیگر مورد توجه طراحان نیست و ربات ها از زمینه های جدید و نوظهور این حوزه هستند.
بازتاب آرکی تایپ های مادینه در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ؛ رمزمادینگی در طرح واره های ماندالاوار معماری تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: باور به ذات مادینه هستی و تقدم آیین نیایشی ایزدبانوان در غالب تمدن ها پذیرفته شده است. طبق آرای یونگ این باور در قالب آرکی تایپ های مادینه (آنیما و مادر)، که عامل مؤثر درخلاقیت هنری است، در ناخودآگاه جمعی بشر نهادینه شده و به صورت رمزهای مادینه در آثار هنری مختلف تبلور می یابد. معماری آمیخته با خلاقیت و مظهری برای ارزش ها و باورهایی است که گاه در قالب رمزی بروز می یابند و بنابر آرای یونگ نمی تواند از تأثیر ناخودآگاه جمعی عاری باشد. واکاوی این تأثیر می تواند به شناخت جامع تر از میراث برجای مانده معماری و عوامل مؤثر درآن بینجامد. مسئله این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری معماری تاریخی ایران از ناخودآگاه جمعی با تأکید بر رمزهای مادینه است. برای پیگیری این رمزها بررسی تمام مقیاس های معماری از طرح واره تا تزئینات ضروری است. این مقاله بر طرح واره ها متمرکز شده و از این رو تنها رمزهای هندسی را مد نظر خواهد داشت. هدف پژوهش: در این پژوهش نگارندگان در پی پاسخ این پرسش اند که تأثیر ناخودآگاه جمعی در معماری تاریخی ایران چگونه قابل تبیین است و آرکی تایپ های مادینه در این آثار چگونه بازتاب یافته اند. روش تحقیق: این مقاله پژوهشی بنیادی است و با برخورداری از ویژگی های کیفی با اتکا بر منابع کتابخانه ای و اسنادی و از طریق تحلیل محتوا و استنتاج منطقی متکی بر قیاس به بررسی آثار معماری تاریخی ایران و خوانش آنها براساس نظریه یونگ می پردازد. نتایج: نتایج نشان می دهد که معماری تاریخی ایران آرکی تایپ های مادینه را در مقیاس های مختلف، از طرح واره تا تزئینات، بروز می دهد. الگوهای هندسی پایدار در طرح واره ها غالباً در تعریف و شکل ماندالا قابل جمع اند که بنابر اسناد حاوی رمز مادینگی است و استمرار و دوام آنها، فارغ از مرزهای زمان و مکان، متکی بر ارزش های پایدار ناخودآگاه جمعی است.
واکاوی استفاده از سیستم های دیاگرید (سازه ای نوین) در ساختمان های بلندمرتبه با رویکرد معماری پارامتریک، نمونه پژوهش: ساختمان سوئیس ری لندن
حوزههای تخصصی:
در طول ده سال اخیر، سازه های دیاگرید نشان داده اند که قابلیت تطبیق پذیری بسیار بالایی با انواع و اقسام ساختمان ها، دهانه ها و اشکال دارند، از طرفی معماری پارامتریک می تواند با استفاده از الگوریتم، کدها، برنامه ها محاسبات نرم افزاری به پرامترهای محیطی توجه بیشتری نماید، به این ترتیب که فرصت پردازش بیشتر اطلاعات را فراهم می آورد. مقاله ی پیش رو در پی فرضیه ی اثرگذاری معماری پارامتریک بر سیستم دایاگرید ساختمان های بلندمرتبه است لذا روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی است که با استفاده از رویکردی کیفی و اکتشافی به بررسی مفاهیم، مبانی و زمینه های استفاده از سازه های نوین دیاگرید در ساختمان های بلند مرتبه با رویکرد معماری پارامتریک پرداخته است. رویکرد مطالعه موردی یکی از متداولترین استراتژیهای تحقیق کیفی محسوب می شود. این رویکرد یک روش یا شیوه نیست بلکه نوعی استراتژی پژوهشی است. در پی بررسی ساختمان های دیاگرید در این مقاله، ساختمان سوئیس ری لندن اثر نورمن فاستر در سال 2004 مورد بررسی قرار می گیرد. یکپارچگی در طراحی سازه ای و طراحی معماری و محیطی این ساختمان نیازمند یک نیت با رویکردی مشترک بود. ابزار دیجیتال در موفقیت این پروژه بسیار مهم بود. آروپ به تجزیه و تحلیل ساختاری، طراحی، هماهنگی و ارتباط اطلاعات ساختاری که شامل طیف وسیعی از ابزارهای طراحی پارامتریک می شد دست پیدا کرد که منجر به خلق شکل هندسی خاص ساختمان شد. ساختمان سوئیس ری به عنوان نمادی مهم در ساختمان سازی بلند مرتبه دیاگرید در جهان مطرح است، بررسی های حاکی از آن است که سیستم ساختاری ایجاد شده برای سوییس ری تأثیر بسزایی بر ساختمان های دیاگریدی پس از خودش داشت؛ به ویژه ساختمان هایی که هندسه مبتنی بر منحنی داشتند و سه گوشه سازی _ مثلث بندی _ را هم در سازه و هم در نمای خود برای تحصیل موفقیت، مورد استفاده قرار می دهند. استفاده از شفت مثلثی در نمای طبقات بالا با سطح بالای دقت در طراحی و ساخت سیستم های روکش فلزی متعدد به واسطه هماهنگی اندازه و خطوط مشترک، که از سیستم هایی مهم در جزییات هم گرا هستند، مشهود است.
انطباق پذیری مجتمع مسکونی با سامانه سرمایشی ایستا، تراس چهار طرفه، در اقلیم Cs؛ بندر انزلی
حوزههای تخصصی:
امروزه کاهش مصرف انرژی در فضای داخلی ساختمان جهت رسیدن به آسایش حرارتی ساختمان به چالشی برای طراحان تبدیل شده که موجب طراحی ساختمان هایی متکی به خود گردیده است. سامانه ایستا یکی از کارآمدترین روش های تأمین آسایش حرارتی در ساختمان بدون نیاز به سوخت فسیلی است. در ابنیه سنتی گیلان راهکارهای مختلفی جهت مقابله با عوامل جوی صورت گرفته است که امروزه بسیاری از این عناصر کارکرد خود را از دست داده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تراس ها به عنوان یکی از المان های ابنیه سنتی گیلان که تأثیر زیادی در کاهش دما فضای داخلی دارد، می باشد به گونه ای که تراس ها در واحدهای امروزی ایجاد گردد. عملکرد خرد اقلیمی این تراس ها موجب کاهش میزان مصرف انرژی در فضا داخلی خانه های مسکونی گردد. روش تحقیق در این مقاله، در ابتدا مطالعات کتابخانه ای بوده که به بررسی شرایط اقلیمی و محاسبات اقلیمی اولیه پرداختیم و سپس به شبیهسازی نرم افزاری در نرم افزار اکودیزاینر انجام شد و تأثیر ارتفاع بر قرارگیری تراس به میزان کاهش انرژی فضا داخل پرداختیم که نتایج حاصل نشان می دهد، علاوه بر اینکه دما را در فصول گرم 1 الی 3 درجه خنک تر و در فصول سرد 1 الی 5/1 درجه گرم تر می نماید، وجود تراس در طبقات بالاتر در میزان تأثیر بر حرارت داخل نیز تأثیرگذار است.
اثر پوشش گیاهی بر تعدیل احساس گرمایی فضای باز منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
155-171
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضای باز، مبحثی است که از حدود 1970 مطرح شده است و با توجه به تفاوت هایی که با آسایش حرارتی فضای بسته دارد، باید بر اساس شاخص های مناسب خود مورد سنجش قرار گیرد. همچنین ضرورت دارد که آسایش حرارتی فضای باز در هر منطقه جغرافیایی به صورت مستقل ارزیابی شود. بنابراین، هدف از این پژوهش به طور کلی، مطالعه شاخص های اندازه گیری آسایش حرارتی در فضای باز و تعیین مناسب ترین شاخص، و به طور خاص بررسی وضعیت احساس گرمایی در فضای باز در اقلیم گرم و خشک سیستان با توجه به شاخص مناسب و شناخت عوامل ساختاری مؤثر بر تعدیل شرایط آسایش حرارتی فضای باز است. ازاین رو برای مطالعه، دو سایت متفاوت از لحاظ نوع و تراکم پوشش گیاهی، تراکم ساختمانی و پوشش کف در منطقه سیستان در نظر گرفته شد. کار میدانی در روزهایی از ماه های تیر و مرداد 1395 به عنوان نماینده ایام گرم تابستان و با فاصله زمانی 3 ساعت طی روز برای اندازه گیری تعیین شد. مطالعه و بررسی پژوهش های پیشین در فضای باز نشان داد که شاخص «دمای معادل فیزیولوژیکی» ( PET ) مناسب ترین و متداول ترین شاخص برای ارزیابی آسایش حرارتی فضاهای باز به شمار می رود. طبق تحلیل توصیفیِ سایت های منتخب به عنوان نماینده فضاهای باز منطقه سیستان ، میزان شاخص PET سایت شماره 1 که صرفاً پوشش گیاهی و فاقد ساختمان است، از سایت شماره 2 که ترکیبی از پوشش گیاهی و ابنیه می باشد، 5/1 درجه سانتی گراد کمتر، و سایت شماره 1 از شرایط آسایش بهتری برخوردار اس ت. همچنین مشخص شد که به طور کلی، احساس گرمایی منطقه سیستان طی تابستان در وضعیت «خیلی داغ» قرار دارد و تنها در نقاطی که پوشش گیاهی سایه انداز و متراکم وجود داشته باشد، این وضعیت به احساس گرمایی «داغ» تعدیل می یابد. تحلیل استنباطی داده ها نیز نشان داد که بین شاخص PET و متغیرهای اقلیمیِ دمای هوا، رطوبت نسبی و میانگین دمای تابشی و عوامل ساختاریِ نوع گونه گیاهی و تراکم پوشش گیاهی رابطه معناداری وجود دارد؛ بدین نحو که در حالتی که پوشش گیاهی وجود ندارد، بیشترین میزان PET ، در نقاط دارای پوشش گیاهیِ تُنُک و بوته ای PET متوسط و در نقاط دارای پوشش گیاهیِ درختی و متراکم کمترین میزان PET مشاهده شده است .
ارزیابی میزان تغییرات پوشش زمین و کاربری های مربوطه در بازه های زمانی سال 1999 و2009 و2019 میلادی در پهنه شمالی شهرقی استان قم(شهرستان قم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهر فرایند اجتناب ناپذیری است که به علل مختلف در پهنه های پوششی زمین رخ می دهد و سبب ایجاد آثار زیستی و تخریبی مختلفی در پوشش زمین می شود. استفاده از ویژگی های خاص جغرافیایی زمین از جمله استفاده از دریاچه ها و رودخانه ها و آب های زیرزمینی تا استفاده از مراتع و تخریب هایی که در راستای دستیابی به سنگ ها و مواد آلی ارزشمند صورت می گیرد، همگی به گونه ای سبب تخریب پوشش زمین به واسطه کاربری اراضی بوده است. بخش شمال شرقی استان قم و شهرستان قم(نواحی مرکزی استان قم) از جمله محدوده هایی به شمار می رود که با روند تغییرات عمده پوششی زمین رو به رو است. هدف این پژوهش ارزیابی میزان تغییرات پوشش زمین و کاربری های مربوطه در بازه های زمانی سال 1999 و 2009 و 2019 میلادی در پهنه شمالی شهرقی استان قم بوده است. ماهیت پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیل مبتنی بر تحلیل های فضایی و مکانی و استفاده از تصاویر ماهواره لندست بوده است. نرم افزار های مورد استفاده در پژوهش GIS و TerrSet بود. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر میزان تغییرات عمده در بازه زمانی 2009 تا 2019 به نسبت 10 سال قبل بوده است و عمدتا تغییرات در نواحی شمالی و جنوبی محدوده رخ داده است. کاربری های عمده ای که تحت تاثیر این تغییرات قرار گرفته اند شامل پهنه های سبز(مراتع و جنگل ها) نواحی توسعه شهری و پهنه آبی بود.
تحلیل فضایی – کالبدی نواحی شهری بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری (نمونه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
83 - 97
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت در سال های اخیر و به دنبال آن پدیده اسپرال شهری ، موجب گردیده تا توسعه شهری و الگوهای مناسب در جهت رشد و توسعه فضایی - کالبدی شهر ، اهمیت ویژه ای یافته است . در این زمینه جهت ساماندهی و انتظام فضایی - کالبدی سطوح پراکنده شهری ، از نظریات و الگوههای نوین برنامه ریزی شهری از جمله ، مدل رشد هوشمند شهری استفاده می کند .در حقیقت راهبرد رشد هوشمند ، سعی در شکل دهی مجدد شهر ها و هدایت آن ها به سوی اجتماع توانمند با دسترسی به محیط زیست مطلوب ، سیستم حمل و نقل یکپارچه شهری ، تراکم و فشردگی شهرها و اختلاط کاربری ها را دارد . پژوهش حاضر با هدف فراهم کردن اطلاعات تحلیلی در زمینه ارزیابی نواحی به لحاظ میزان تناسب با شاخص های رشد هوشمند ، توجه ویژه به نواحی با اولویت پایین ، ترویج بلند مرتبه سازی و استفاده از اراضی بایر و ترویج کاربری های مختلط شهری در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار ، و با روش توصیفی – تحلیلی و همبستگی ، گام های مهمی در دستیابی به رشد هوشمند شهری برداشت . نمونه مورد مطالعه نواحی چهارگانه شهر یاسوج می باشد . اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی ، پرسشنامه و میدانی گرد آوری شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد از بین شاخص های چهارگانه ، شاخص های کاربری اراضی و ( دسترسی و زیست محیطی ) بیشترین سطح معناداری در تبیین و پیش بینی رشد هوشمند شهری را دارد . یعنی در نواحی که کاربری اراضی ( اختلاط کاربری ) متنوع تر و با دسترسی مناسب وجود دارد ، به الگوی رشد هوشمند نزدیک تر است در این خصوص جهت توسعه آتی شهر ، ضروری است که توجه ویژهای به نواحی با رتبه پایین شود .
مجموعه فرهنگی مردم شناسی با رویکرد احساس تعلق به فضا
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، هنر و معماری از دیرباز در کشورمان مورد توجه و اهمیت بوده است. اما در چند دهه ی اخیر معماری بومی موجود در اقلیم های سرزمین پهناورمان همواره مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته است. بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است. فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزش ها ویافته های معنوی مردمان آن جامعه را در برمی گیرد. پس فرهنگ میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسل بعد انتقال یافته است. نقش حیاتی موزه ها در جوامع بشری نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب ترین پدیده های فرهنگی است. موزه ها از معدود مراکز حافظ یادگاران نسل گذشته و در حقیقت فرزندان هنر و تاریخ هستند. همراه با تحولات زمانه، علم موزه داری نیز شیوه های نو و متفاوتی را با گدشته، به منظور حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی، اختیار کرده و بنا بر ویژگی هایش بیش از پیش با معماری، علوم اجتماعی و محیط زیست عجین شده است. تحقق اهداف مذکور، این نوشتار به بررسی مفاهیم در راس ارتباط انسان و مکان، پیوند انسان و مکان از نظرگاه های مختلف و در نهایت به حس مکان با رویکردی کالبدی که بیشتر در اختیار طراحان و قابل کنترل است، می پردازد. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی –تحلیلی بررسی شده است. با بررسی مفهوم موزه و ریشه یابی این واژه در منابع مختلف به صورت ریشه ای به بررسی این مفهوم می پردازد. همچنین انواع موزه ها را از جنبه های گوناگون مورد کنکاش قرار می دهد. در مهمترین بخش از مباحث این پژوهش به بررسی موزه های مردم شناسی و آثار و دستاورد های آن ها می پردازیم .هدف از این مقاله، موزه ها در حقیقت نماد، پیشینه تاریخ و تمدن، غنای فرهنگ و هنر کشورها هستند که احداث آن ها به امری زیر ساختی و یک ضرورت ملی- فرهنگی تبدیل شده است.
تبیین اثرات سیاست های دولت بر تحولات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مسکن روستایی با استفاده از تکنیک اهمیت- عملکرد (IPA) (مطالعه موردی: روستاهای استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۶۶-۵۱
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی بافت فیزیکی روستاها، محلی برای سکونت و مکملی برای انجام فعالیت های اقتصادی ساکنین محسوب می شود. استفاده از مصالح غیراستاندارد، قدمت دیرینه بناها و غیرمقاوم بودن خانه های قدیمی در مقابل رخدادهای طبیعی، برنامه ریزان و سیاست گذاران دولتی را بر آن داشته تا در راستای ارتقای شاخص های کمی و کیفی مسکن روستایی، اقداماتی عملی انجام دهند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تحول در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مسکن روستایی، در نتیجه عملکرد طرح ویژه بهسازی مسکن انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، تعداد 38467 سرپرست خانوار روستایی می باشد که تاکنون از تسهیلات طرح نوسازی مسکن بهره مند شده اند. سه شهرستان قروه، کامیاران و سروآباد به عنوان نمونه تحقیق، انتخاب شده و با تعیین مؤلفه های سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مسکن روستایی، از طریق پرسشنامه و مشاهده میدانی، داده ها جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تکنیک اهمیت- عملکردIPA و آزمون T تک نمونه ای) استفاده گردید. یافته های تحقیق در زمینه آثار سیاست های توسعه مسکن روستایی نشان داده که در بعد اجتماعی، تغییرات مطلوبی در رابطه با تراکم خانوار و کیفیت بهداشتی مساکن به وجود آمده اما در زمینه تطبیق پذیری و تناسب فرهنگی- هویتی طرح ها، نتایج مطلوبی حاصل نشده است. در بعد اقتصادی اگرچه طرح ویژه بهسازی موجب کاهش یا حذف فضاهای معیشتی شده اما موجب ارتقای کیفیت سوخت مصرفی، صرفه جویی در هزینه ها و تحرک بخشی اقتصادی شده است. در بعد کالبدی نیز طرح ویژه بهسازی بیشترین اثرگذاری مطلوب را داشته و به عبارتی، تحول کالبدی به لحاظ استحکام مساکن، ایجاد شده است.
آزمون رابطه فشردگی سیستم فعالیت اقتصادی و تاب آوری مناطق شهری، موردپژوهی: شهرستان های استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸
111 - 144
حوزههای تخصصی:
سیستم های اجتماعی و بوم شناختی از جمله سیستم های احتمالاتی هستند که به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن رفتار آنها، پیچیدگی و دشواری رویارویی با نامعلومی ها دوچندان می شود. مطالعات بسیاری بر اهمیت تاب آوری سیستم های اقتصادی در برابر بحران های انسانی و طبیعی تأکید دارند. در حالی که ارتباط میان فشردگی اقتصادی سیستم و تاب آوری در این مطالعات، به صورت مثبت تحلیل شده است، این پژوهش با مطالعه تحولات فضایی در بحران زلزله بم، نشان داده است که در مقطع 1375، فشردگی اقتصادی با شاخص های عملکرد اقتصادی همبسته بوده است. به طوری که هرچه روابط متقابل فعالیت های اقتصادی در واحد فضایی تنگاتنگ بوده باشد، تمایل به افزایش تاب آوری اقتصادی منطقه بیشتر بوده است اما در شرایط سال های پس از زلزله، که سیستم دچار تغییر شده، این رابطه به صورت منفی و معکوس عمل کرده است. به بیانی دیگر، با افزایش فشردگی اقتصادی، کارایی اقتصادی کمتر شده است. بدین ترتیب، برای افزایش تاب آوری سیستم های اقتصادی مناطق شهری که قدرت پذیرش تغییر و تبدیل آن به فرصت توسعه تعریف شده است، تخصصی شدن و تمرکز فعالیتی کافی نیست بلکه در شرایط تنوع اقتصادی، با افزایش قدرت تغییرپذیری سیستم برای احیا، زمینه برای مواجهه با بحران های غیرمترقبه فراهم می آید. در این زمینه، توجه به میزان مرتبط بودن فعالیت های اقتصادی نیز در خودسازماندهی مناطق اهمیت دارد.
ارتقا آسایش حرارتی و بهینه سازی مصرف انرژی به کمک سیستم های تهویه طبیعی در کتابخانه ها
حوزههای تخصصی:
با توجه به ساعات کار و ابعاد کتابخانه ها که هر روز از آغازین لحظات صبح تا اواخر شب ها باز و مشغول ارائه خدمات به مخاطبین خویش هستند می توان گفت که این بناها در زمره ابنیه با مصرف انرژی بالا در امر ایجاد تهویه مطبوع و آسایش حرارتی قرار می گیرند که باعث می گردد هزینه بهره برداری از آن ها خیلی زیاد باشد. براین اساس، منظور از پژوهش حاضر پیش از آنکه در پی دستیابی به فرمولی برای خلق پروژه ای موفق در زمینه معماری باشد، سعی در جلب توجه ویژه صاحب نظران اهل فن و سیاست گذاران به مقوله بهینه سازی مصرف انرژی و معماری پایدار و به طور خاص، بررسی رابطه بین عملکرد فضاهای مختلف کتابخانه با سیستم های تهویه طبیعی است. هدف این تحقیق در درجه اول دل پذیرتر کردن فضای کتابخانه برای دانشجویان و کاربران به جهت طولانی بودن ساعت اقامت در این بنا و در درجه دوم ارائه راهکارهایی برای ارتقاء آسایش حرارتی و بهینه سازی مصرف انرژی مرتبط با طراحی کتابخانه در راستای چگونگی استفاده از انرژی های پاک در امر تهویه می باشد. نتایج این پژوهش حاکی بر آن است که سیستم و اصول تهویه طبیعی منافاتی با عملکرد فضاهای مختلف کتابخانه ندارد و می توان با در نظر گرفتن و اعمال ضوابط در طراحی همساز با اقلیم، از تهویه طبیعی و مزیت های آن به عنوان ارائه راهکارهایی برای ارتقاء شرایط آسایش حرارتی کاربران و بهینه سازی معماری کتابخانه ها در اقلیم گرم و خشک بهره برد. گرداوری اطلاعات در این تحقیق با استفاده از جدیدترین پژوهش ها و مقالات در منابع کتابخانه ای، استفاده از سایت های معتبر، اطلاعات محلی، مطالعه میدانی و تهیه پرسشنامه در زمینه موردنظر می باشد.
محتوای آموزش معماری در ایران و میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
91-112
حوزههای تخصصی:
معماری یک مقوله چندمحوری چندبُعدی است. به همین علت، تحقق معماری و یادگیری آن، نیازمند برخورداری از مجموعه ای از معرفت ها و دانش های گوناگون است. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی محتوای لازم برای آموزش معماری و تحلیل میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتواست. این تحقیق یک پژوهش کاربردی به شیوه پیمایش کمّی است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید و سپس دیدگاه استادان، کارفرمایان، دانش آموختگان و دانشجویان در خصوص میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا، از طریق پرسشنامه اخذ و بررسی شد. بر اساس یافته ها سه بنیان دانش، توانش و بینش، محتوای آموزش معماری را تشکیل می دهد و ارز ی اب ی میزان موفق ی ت دوره کارشناسی معماری در انتقال این محتوا نشان م ی دهد ب ی شتر ی ن موفق ی ت آموزش در انتقال بنیان توانش است که در سطح متوسط قرار دارد و در دو مؤلفه دانش و بینش، سطح موفق ی ت درمجموع پایین تر از حد متوسط است.
فضای جریان ها و فضای مکان ها، از تقابل تا تعامل: واکاوی تاثیر فناوری های جدید بر ویژگی های فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 124
حوزههای تخصصی:
پیشرفت قابلیت های فناوری های دیجیتال و برخط (آنلاین) که به عنوان فناوری های جدید شناخته می شوند، در طول در حدود نیم قرنی که از ظهورشان می گذرد موجب نزدیکی و پیوند فضای مجازی شکل گرفته توسط آنها با فضای کالبدی شهرها شده است. امروزه برای بسیاری تصور حضور در فضای شهری بدون دسترسی به نقشه های بهنگام در گوشی های هوشمند و مکانمندسازی خود در جهان اطلاعات بسیار مشکل به نظر می رسد. محیط شهرها و فضاهای عمومی شهری اکنون متأثر از قابلیت ها و ویژگی های حاصل از دو فضایی شدن دیگرگونه درک، تجربه و ساخته می شوند و فهم جریان زندگی شهری و محتوای فضای شهری امروز تنها با شناخت این ویژگی های جدید امکان پذیر خواهد بود. مقاله حاضر در پویشی نظری به تشریح و تحلیل تحولات ارتباط فناوری با موضوعات مکانی و تاثیرات آن بر ویژگی های فضای شهری معاصر پرداخته است و شامل دو بخش اصلی می باشد. در بخش اول با رویکرد تحلیلی-تاریخی تحولات ارتباط فناوری با شهر و موضوعات مکانی از دهه 1970 تا به امروز تشریح شده اند. در بخش دوم با رویکردی تحلیلی-تطبیقی سه ویژگی کلیدی فضای شهری خوب شامل ادراک پذیری، جامعه پذیری و تنوع فعالیتی در بستر شهر دوفضایی معاصر بازتعریف شده اند. بر اساس یافته های پژوهش ادراک فضا دیگر نه فقط از طریق درگیری حسی با مکان، بلکه با دسترسی به لایه اطلاعاتی و آگاهی از داده ها، تاریخ و روایت های مربوط به مکان شکل می گیرد؛ تجربه اجتماعی در فضای شهری بیش از روابط چهره به چهره، حول موضوعات مشخص و با اتصال به شبکه های گسترده و موقت معنا می یابد؛ و فضاهای شهری نه مکان های مکث، بلکه محل شکل گیری گره های برخورد جریان های مادی و برخط شهری هستند. طراحی و مدیریت فضای شهری هیبریدی تنها با توجه به کیفیت های جدید می تواند بستر لازم برای جریان زندگی شهری دوفضایی را فراهم آورد.
فهم فضاهای خاکستری: جایگاه قدرت در فرایند مناسبات سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: شهرک رضویه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فضای خاکستری شهری به یکی از پدیده های رایج کلانشهرها و به ویژه تهران تبدیل و منجر به ظهور مجموعه ای از نهادها، هویت ها، روابط قدرت، شیوه ها و گفتمان ها در این فضاها شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی ساختارهای موجود، جایگاه قدرت و سیاست در سطوح برنامه ریزی شهری این فضاها است. در راستای این هدف، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به دو سوال اصلی است، ابعاد شکل دهنده ی تجربه زندگی در فضاهای خاکستری چیست؟ وآیا ساکنان این فضاها می توانند در برنامه ریزی و تصمیم گیری این محیط نقش داشته باشند؟ بنابراین، با اتکا بر روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بر پایه مصاحبه ی ساخت نیافته، به تفسیر توصیف های ساکنان شهرک رضویه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شش مقوله ی "سایه اندازی مناسبات قدرت، سایه ی سرمایه ی محیطی، سایه ی تعارض منافع، حاشیه ی سیاست گفتمان، حاشیه ی حق شهری و حاشیه ی شهروندی نابرابر"، مقولاتی هستند که توسط آن ها می توان تجربه ی ساکنان این فضاها را توصیف و در چارچوب مدل پارادایمی، مفهوم یابی فضای خاکستری شهری و فرایند مشروعیت بخشی، آن را تعریف نمود. همچنین، اهمیت بُعد اقتصادی- سیاسی تغییرات و جایگاه قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی- فضایی این فضاها، طیفی از شهروندی نابرابر در مناطق کلانشهری با ضریب قطبش بالا را نمایان می سازد.