مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رشد هوشمند شهری
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربری ها دو سه دهه ای است که به یکی از مهمترین پارادایم های برنامه ریزی شهری در کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی تبدیل شده است. این رویکرد از بین مفاهیم جدید توسعه شهری نظیر نوشهرگرایی, توسعه پایدار, ارتقاء رقابت پذیری کاربری های شهری و رشد هوشمند شهری, تولید شده است. با نگاهی به طرح های توسعه شهری که برای بسیاری از شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تهیه شده است می توان اذعان نمود که تبیین نظری و متدولوژیک این پارادایم در ادبیات دانشگاهی توسعه شهری ایران بسیار کمرنگ بوده است. همین موضوع, با هدف مشخص نمودن جایگاه رویکرد مذکور در ادبیات برنامه ریزی و توسعه شهری کشور و تبیین زمینه های بومی سازی آن, مبنای مسأله شناسی این مقاله را تشکیل داده است. برای این منظور اجزاء و محتوای 135 مقاله فارسی که در زمینه برنامه-ریزی و توسعه شهری تهیه و به چاپ رسیده اند, از طریق روش تحقیق توصیفى-تحلیل محتوا و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که جایگاه رویکرد جدید ترکیب کاربری های شهری در ادبیات دانشگاهی ایران بسیار نوپاست و به تازگی در کانون توجهات قرار گرفته است. همچنین پژوهشگران و گروه های درگیر در مسائل برنامه ریزی و توسعه شهری, تا کنون سهم متفاوت اما ناچیزی در توسعه ادبیات این رویکرد در داخل داشته اند و بیشترین سهم در این خصوص مربوط به پژوهشگران شهرساز و بعد جغرافی دانان بوده است. تحلیل محتوای مقالات به روشنی آشکار ساخت که بیشتر پژوهشگران اگرچه به طور مستقیم به مباحث مربوط به رویکرد توسعه شهری مبتنی بر اختلاط کاربری نپرداخته اند اما از لابلای مطالب آنها می توان ضرورت به کار گیری رویکرد توسعه مذکور را در نظام برنامه-ریزی و توسعه شهری کشور پیدا نمود.
ارزیابی اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری در توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتی هلدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیّت شهرهای ایران از اواسط دهه ی 1360 با افزایش چشمگیری نسبت به دهه های قبل مواجه بوده است. از جمله تحولاتی که به دنبال افزایش جمعیّت رخ داد، گسترش اسپرال شهری است که ناشی از بی برنامگی در بهره برداری مناسب از زمین های شهری است. در این راستا جوامع مختلف شهری برای روبه رو شدن با مشکل توسعه ی پراکنده شهری، راه حل های مختلفی در پیش گرفتند. از جمله این راهبردها، تئوری رشد هوشمند به عنوان یک نظریه ی برنامه ریزی شهری، منطقه ای و حمل و نقل است که در آن بر جلوگیری از پراکنده شدن شهر و تخصیص فضا به سایر کاربری ها در بخش فشرده یا مرکز شهر تأکید می کند. هدف مقاله ی حاضر نیز تحلیل راهبرد، اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری با تأکید بر توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتیهلدرن است. نتایج به دست آمده نشان داد که مساحت شهر رشت در فاصله ی سال های 1345- 1385 از 810به 12722 هکتار و جمعیّت از 109491 به 557336 نفر افزایش پیدا کرده است، که نشان از توسعه ی شتاب زده ی شهر طیّ این دوره دارد. همچنین تعداد محله های شهر طیّ همین دوره از 8 محله به 35 محله افزایش یافته است. از میان 100 درصد زمین های اضافه شده به شهر بین سال های 1345- 1369، 57 درصد مربوط به رشد جمعیّت و 43 درصد مربوط به گسترش افقی و در فاصله سال های 1370- 1385، 73 درصد مربوط به جمعیّت و 27 درصد مربوط به گسترش افقی شهر بوده است که نشان دهنده ی کاهش توسعه افقی در فاصله ی این سال ها است. بنابراین بایستی برای کنترل توسعه ی پراکنده ی شهر به توسعه ی فشرده بخش مرکزی شهر، گسترش فرهنگ عمودی سازی شهر و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر تأکید کرد.
تحلیل ظرفیت های توسعه هوشمند شهر مراغه با به کارگیری اصل توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق استفاده از رویکرد توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی شهر مراغه و به دست آوردن پتانسیل های هر یک از محلات می باشد که از چندین شاخص از جمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شهر مراغه می باشد. روش تحقیق میدانی-اکتشافی می باشد که از روش های دیگر از جمله توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد شهر مراغه 867 هکتار زمین بایر دارد. 56 درصد ساختمان های موجود در وضعیت تعمیری و تخریبی قرار دارند. هم چنین 70درصد از کل ساختمان ها به صورت یک طبقه می باشد. در نتیجه شهر مراغه دارای پتانسیل های زیادی در امر توسعه میان افزا می باشد. این ظرفیت بالقوه با استفاده از اصول رشد هوشمند شهری و علی الخصوص توسعه میان افزا می تواند در توسعه پایدار شهر موثر باشد.
سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از تکنیکELEKTRE (مطالعه موردی: مناطق شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش سریع شهرها بیشتر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. به طوری که نه تنها سیاست های شهرسازی، مسایل اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی بسیاری از مناطق شهری تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. هر چند افزایش جمعیت دلیل اولیه گسترش سریع شهرها محسوب می شود، ولی پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های بسیاری برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که می توان به «رشد هوشمند» به عنوان یک استراتژی در جهت پایداری شهری اشاره کرد. می توان رشد هوشمند را عملکردی در جهت توسعه پایدار دانست. در واقع رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری محسوب می شود. هدف مقاله حاضر سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری به منظور اولویت بندی مناطق شهری است. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه (Elektre) ماست. نتایج به دست آمده نشان می دهد منطقه دو شهر کرمان از لحاظ شاخص های شهر هوشمند با تعداد 3 برد و 1 باخت در مرتبه نخست قرار دارد، منطقه یک با 2 برد و 2 باخت رتبه دوم، منطقه سه با 1 برد و 3 باخت رتبه سوم و منطقه چهار بدون برد و4 باخت رتبه چهارم را دارد. داده های موجود نشان دهنده تفاوت مؤثر و آشکار نابرابری در بین مناطق شهری شهر کرمان است که باید با توجه به پتانسیل های موجود در مناطق برنامه هایی برای پیشرفت مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و اجراء شود.
تحلیل و ارزیابی راهبرد رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبرد رشد هوشمند، مدیریت پویا و انعطاف پذیر رشد شهری بوده که دو هدف کارایی و کیفیت محیطی فضای شهری را مدنظر قرار دارد و به عنوان روشی اصلاحی برای رشد پراکندگی شهری در جهت رفع مشکلات شهری عمل می کند. بر همین اساس، پژوهش حاضر باهدف تحلیل و ارزیابی راهبرد رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان به نگارش درآمده است. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی (پرسشنامه) و جامعه آماری، شامل دو گروه شهروندان و مسئولین نخبگان بوده که به روش نمونه گیری تصادفی داده ها جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSSو جهت تصویرسازی نتایج از نرم افزار ArcGISاستفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تمامی شاخص های مورد بررسی از سطح معنی داریِ مناسبی برخوردار هستند. میانگین کلی گروه مسئولین نخبگان در رابطه با شاخص های رشد هوشمند در کرمان 45/3 و گروه شهروندان 96/2 است و گروه مسئولین نخبگان تمامی شاخص ها را در سطحی متوسط به بالا ارزیابی کرده اند اما شهروندان تنها دو شاخص مسکن (25/3) و اجتماعی/هویت (3) را در سطحی متوسط دانسته اند و این امر نشان از وضعیت بهتر شهر کرمان از دید مسئولین نخبگان دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز با سطح معناداری 023/0 و میزان آلفای کمتر از 05/0 حاکی از اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته و رابطه معنادار بین آن ها است. در نهایت بر پایه آزمون کروسکال والیس، منطقه 2 با بیشترین ارزش عددی (8/13) در رتبه اول قرار دارد و بنابراین، این گونه استنباط می شود که ساکنان مناطق چهارگانه کرمان در رابطه با وضعیت شاخص های رشد هوشمند شهری در این شهر، دیدگاه متفاوتی داشته اند.
واپایش مولفه های رشد هوشمند شهری در رویکرد توسعه پایدار شهری با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره(مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی، شهرها در اثر رشد جمعیت و شهرنشینی، با چالش های گسترده ای ناشی از رشدی فراتر از ظرفیت-های پاسخگو مواجه شده اند که نمود عینی آن را در مسائلی چون فقر شهری، کمبود زیرساخت ها، اسکان غیررسمی، رشد آلودگی-ها، کاهش کیفیت زندگی و در مجموع، رشد ناپایداری ها می توان مشاهده نمود. در چنین وضعیتی، یافتن راهکارهای جدید و کم هزینه در جهت دستیابی به پایداری، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر استدلال می کند که هوشمندسازی، با بهره گیری از شاخص هایی همچون حکمروایی هوشمند، محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند، زندگی هوشمند و مردم هوشمند، رویکرد موثری در جهت نیل به پایداری (در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی) محسوب می گردد.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربرد است که با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره نخست مناطق شهری برای شاخص های رشد هوشمند شهری رتبه بندی و میزان نابرابر ی ها مشخص شده، سپس از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی به سطح بندی مناطق شهری آن پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از کاربست مدل ویکور، این مناطق هرکدام رتبه های متفاوتی را به دست آورده اند، به طوری که مناطق چهار گانه این شهر ازلحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه این گونه می باشد که ازلحاظ برخورداری از شاخص های موردبررسی، منطقه یک دارای بیشترین میزان برخورداری و منطقه دو دارای کمترین میزان برخورداری می باشد. این امر نشانگر نابرابری و تفاوت چشمگیر در برخی از شاخص رشد در مناطق شهر اردبیل می باشد.
سنجش تطبیقی معیارهای رشد هوشمند شهری در نواحی شش گانه منطقه 6 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
775 - 792
حوزه های تخصصی:
مفهوم رشد هوشمند شهری راهکاری است در برابر گسترش افقی یا رشد اسپرال گونه شهر که در نیم قرن اخیر الگوی رشد جهانی شهرها بوده است. رشد هوشمند در مخالفت با گسترش افقی در بخش مرکزی شهر بر عواملی مانند باززنده سازی محلات، توسعه درونی، کاهش فواصل بین محل کار و زندگی، کاهش آلودگی های زیست محیطی، افزایش کاربرد حمل و نقل عمومی، و حداکثر دسترسی به خدمات شهری و ... تأکید می کند. در حال حاضر، منطقه 6 تهران، به عنوان بخش مرکزی شهر، با چالش های آلودگی زیست محیطی، کم رنگ شدن هویت محله ای، افت جمعیت ساکن، و... روبه روست. بنابراین، در این تحقیق اصول رشد هوشمند برای کاهش مشکلات موجود و افزایش کارایی منطقه مناسب دیده شد. هدف از این تحقیق نخست سنجش درجه فشردگی/پراکنش منطقه 6 تهران و سپس تحلیل و تطبیق 6 شاخص رویکرد رشد هوشمند شهری (تراکم، کاربری ترکیبی، حمل و نقل عمومی، فضاهای سبز و باز، بازسازی بافت قدیمی، و حس تعلق مکان) با استفاده از روش سلسله مراتبی (AHP) بوده است. ماهیت این تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از محاسبات کمّی و روش میدانی و اسنادی استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان منطقه 6 است. با استفاده از فرمول کوکران، 160پرسش نامه برای ساکنان و 30 پرسش نامه برای کارشناسان تهیه و گردآوری شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد فرم کالبدی منطقه 6 تهران فشرده است و در سنجش تطبیقی 6 شاخص انتخاب شدهناحیه 3 منطقه با فاصله نسبتاً زیاد ناحیه سازگارتر با شاخص های رشد هوشمند شهری شناخته شد. سرانجام، راهکارهایی برای سازگاری بیشتر سایر نواحی منطقه پیشنهاد شد.
قابلیت سنجی منطقه ۵ شهر تبریز در پیاده سازی اصول رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد هوشمند شهری انطباق نیازهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی کنونی و آینده جوامع شهری با تکیه بر سه مفهوم اختلاط کاربری، دسترسی و تراکم در محیط های شهری و خلق مکان هایی با ویژگی های منحصر به فرد به منظور کاهش هزینه های شهرسازی و آسایش شهروندان است. هدف این پژوهش بررسی و قابلیت سنجی وضعیت رشد هوشمند در محدوده منطقه ۵ شهر تبریز است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناختی توصیفی - تحلیلی است. برای انجام این پژوهش ۳ شاخص رشد هوشمند شامل مدیریت کالبدی و حفاظت از فضاهای باز، اختلاط کاربری و شبکه دسترسی و حمل ونقل موردمطالعه قرار گرفتند. در بخش نخست تحقیق اقدام به سنجش وضعیت توسعه کالبدی منطقه طی سه بازه زمانی ۶۳، ۸۷ و ۹۵ شد. در بخش دوم پژوهش وضعیت اختلاط کاربری اراضی و شبکه دسترسی محلی و ناوگان حمل ونقل عمومی اتوبوس، تاکسی و مترو و کیفیت شبکه دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفت. در فرایند پژوهش از نرم افزارهای Arc Gis وGoogle Earth و همچنین ابزارها و مدل های تحلیل گر شبکه و Z-score استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در بعد شاخص اختلاط کاربری، با توجه به کارکرد ناحیه ای - منطقه، کاربری های مسکونی، تجاری و گردشگری و جهانگردی دارای بیش ترین حجم اختلاط بوده اند که شاخص نهایی اختلاط با مقدار 6/1 زیاد ارزیابی شد. در بخش نهایی به منظور تعیین وضعیت دسترسی و کیفیت خدمات ناوگان عمومی ازطریق ابزار تحلیل شبکه با درنظرگرفتن فضای فاصله ای منهتن در یک فضای ۵۰۰ متری شعاع دسترسی به مسیرهای ارتباطی در محیط ArcMap مدل سازی شدند که شاخص دسترسی بر اساس مدل تحلیل شبکه در محدوده های چهارگانه اصلی به ترتیب برای تاکسی، اتوبوس و سپس مترو قابل دارای بهترین وضعیت ارزیابی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد مدیریت توسعه کالبدی منطقه ی ۵ شهر تبریز با نوسان همراه بوده و توسعه ی کالبدی آن بعد از دهه ۸۷ به بعد روند زایشی به خود می گیرد که بیش ترین روند توسعه ی آن به سمت فضاهای بیرون از منطقه در محدوده ی شرق بوده است.
سنجش پایداری حمل و نقل درون شهری مطالعه موردی: (محله های ولنجک، تجریش)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۷
53 - 68
حوزه های تخصصی:
حمل ونقل پایدار درون شهری در واقع تحرک روان وسایل نقلیه٬ مردم و کالاهاست که ضمن برآوردن آسان نیازهای دسترسی و جابجایی به پایداری محیط و عدالت درون و بین نسلی نیز توجه دارد. پژوهش حاضر با انتخاب محله تجریش (با دسترسی بیشتر به حمل ونقل عمومی و فعالیت ها و کاربری های متنوع) و محله ولنجک (با تسهیلات اندک شبکه حمل و نقل عمومی و توپوگرافی خاص) بر آن است تا با مطالعه ای تطبیقی، به سنجش میزان پایداری حمل و نقل درون شهری در این دو محله بپردازد. این پژوهش که بر اساس روش توصیفی – تحلیلی است در گام نخست، اقدام به تدوین و توسعه شاخص ها و زیر شاخص های حمل و نقل پایدار درون شهری در رخساره های اقتصادی، اجتماعی و محیطی نموده است. برای سنجش شاخص های پژوهش از نظر کارشناسان و ساکنان محلات استفاده شده است. مدل AHP جهت تحلیل نظرات کارشناسان و برای مطالعه میدانی از پرسشنامه بهره گرفته شده است. در نهایت، جهت تحلیل آن از آزمون های آماری آنالیز واریانس یکطرفه و جهت بررسی تطبیقی این شاخص ها در محلات از آزمون T-Test دو نمونه ای مستقل استفاده شده است. نتایج تحلیل شاخص ها در محلات نشان می دهد که در محله ولنجک شاخص محیطی حمل و نقل از وضعیت مطلوب تری و شاخص اجتماعی شرایط نامناسبی دارد. این در حالی است که میزان پایداری اجتماعی- اقتصادی حمل و نقل در محله تجریش بالاتر بوده ولیکن از لحاظ محیط زیستی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد.
توسعه پایدار محله ای در چارچوب حکمروایی خوب شهری(مورد مطالعه : محلات منطقه شش شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۲
21 - 36
حوزه های تخصصی:
امروزه نحوه مدیریت شهری می تواند در پایداری محلات تاثیر گذار باشد. در حال حاضر رویکردی که به عنوان اثر بخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت شهری معرفی می شود «حکمروایی خوب شهری» می باشد. هدف کلی این پژوهش تحلیل الگوی حکمروایی خوب شهری در توسعه پایدار محله ای محلات منطقه شش تهران می باشد. روش تحقیق نوصیفی تحلیلی است. به همین منظور ابتدا محلات منطقه شش به لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری و توسعه پایدار محله ای با استفاده از مدل وزن دهی آنتروپی شانون و VIKOR مورد بررسی قرار گرفتند و در مراحل بعدی برای بررسی ارتباط بین پایداری محله ای و حکمروایی خوب شهری از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغییره بهره گرفته شد. نتایج حاصل از مدل VIKORنشان میدهد که محلات منطقه 6 از لحاظ حکمروایی خوب شهری و توسعه پایدار محله ای در وضعیت ضعیف و ناپایداری هستند و از لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری محله گاندی در رتبه اول و محله بهجت در رتبه آخر قرار دارد. همچنین از لحاظ شاخص های توسعه پایدار محله ای محله آرژانتین ساعی به عنوان پایدارترین محله و محله نصرت به عنوان ناپایدارترین محله معرفی شدند. آزمون همبستگی پیرسون هم نشان می دهد که بین حکمروایی خوب شهری و توسعه پایدار محله ای در محلات منطقه 6 رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چند متغییره نشان دهنده این امر است که در بین شاخص های حکمروایی خوب شهری، شاخص مشارکت بیشترین تاثیر را در توسعه پایدار محله ای دارند
تحلیل خطر لرزه ای با رهیافت احتمالی و با استفاده از مدل کرایسس در شهر زرین شهر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
69 - 80
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه به عنوان یکی از شاخص ترین مخاطرات محیطی زمینی، اغلب مناطق ایران را مورد تهدید قرار می دهد. اهمیت خطر زلزله در کشور به واسطه گسترش سریع شهرها و تمرکز جمعیت و سرمایه در سال های اخیر بیشتر شده است. شهر زرین شهر به عنوان مرکز بخش شهرستان لنجان در استان اصفهان از حیث جمعیت، زیر ساخت های اقتصادی_ اجتماعی و از سویی به واسطه قرار گرفتن چندین گسل فعال در اطراف و نزدیک به آن از ریسک بالایی در برابر خطر لرزه ایی برخورد دار است، بر این اساس بررسی های مربوط به تحلیل خطر لرزه ای این شهر و یافتن مناطق پر خطر یکی از ضروریات مدیریت شهری می باشد. لذا از اهداف این تحقیق استفاده از روش احتمالی جهت تحلیل و پهنه بندی خطر زمینلرزه در شهر زرین شهر با استفاده از مدل کرایسس بوده است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای(اسناد، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، مدل رقومی زمین ، کاتالوگ دادهای لرزه ای ،تصاویرگوگل ارث) اقدام به تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش گواه آن است که بیش از هفده هزار هکتار از اراضی شهری در محدوده با خطر بالا قرار می گیرد و لذا با توجه به جمعیت پانزده هزار نفری ساکن در این بخش لزوم توجه به طراحی و اجرای ساز های مقاوم در برابر خطر لرزه ایی و همچنین مقاوم سازی بخش های فرسوده تر کمک قابل توجهی به کاهش خسارات احتمالی ناشی از زلزله می نماید.
تحلیل فضایی – کالبدی نواحی شهری بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری (نمونه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
83 - 97
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت در سال های اخیر و به دنبال آن پدیده اسپرال شهری ، موجب گردیده تا توسعه شهری و الگوهای مناسب در جهت رشد و توسعه فضایی - کالبدی شهر ، اهمیت ویژه ای یافته است . در این زمینه جهت ساماندهی و انتظام فضایی - کالبدی سطوح پراکنده شهری ، از نظریات و الگوههای نوین برنامه ریزی شهری از جمله ، مدل رشد هوشمند شهری استفاده می کند .در حقیقت راهبرد رشد هوشمند ، سعی در شکل دهی مجدد شهر ها و هدایت آن ها به سوی اجتماع توانمند با دسترسی به محیط زیست مطلوب ، سیستم حمل و نقل یکپارچه شهری ، تراکم و فشردگی شهرها و اختلاط کاربری ها را دارد . پژوهش حاضر با هدف فراهم کردن اطلاعات تحلیلی در زمینه ارزیابی نواحی به لحاظ میزان تناسب با شاخص های رشد هوشمند ، توجه ویژه به نواحی با اولویت پایین ، ترویج بلند مرتبه سازی و استفاده از اراضی بایر و ترویج کاربری های مختلط شهری در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار ، و با روش توصیفی – تحلیلی و همبستگی ، گام های مهمی در دستیابی به رشد هوشمند شهری برداشت . نمونه مورد مطالعه نواحی چهارگانه شهر یاسوج می باشد . اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی ، پرسشنامه و میدانی گرد آوری شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد از بین شاخص های چهارگانه ، شاخص های کاربری اراضی و ( دسترسی و زیست محیطی ) بیشترین سطح معناداری در تبیین و پیش بینی رشد هوشمند شهری را دارد . یعنی در نواحی که کاربری اراضی ( اختلاط کاربری ) متنوع تر و با دسترسی مناسب وجود دارد ، به الگوی رشد هوشمند نزدیک تر است در این خصوص جهت توسعه آتی شهر ، ضروری است که توجه ویژهای به نواحی با رتبه پایین شود .
برنامه ریزی راهبردی مناطق شهری کرمان بر اساس رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برنامه ریزی راهبردی مناطق شهری کرمان بر پایه رشد هوشمند شهری به نگارش درآمده است. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و پیمایشی(پرسشنامه) و جامعه آماری، شامل دو گروه شهروندان و مسئولین نخبگان بوده که به روش نمونه-گیری تصادفی داده ها جمع آوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS، ArcGIS، SWOT، ANP و نرم افزار Super Decision استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تمام شاخص هایی که برای ارزیابی وضعیت رشد هوشمند شهری در کرمان به کار برده شده اند، از سطح معنی داری مناسبی برخوردار هستند اما تفاوت معنی داری در سطح آلفای 01/0 از دید پاسخگویان در کرمان وجود دارد. این مسأله، دسته بندی مناطق شهری به لحاظ شاخصهای رشد هوشمند را تأیید می کند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز با سطح معناداری 023/0 و میزان آلفای کمتر از 05/0 حاکی از اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته و رابطه معنادار بین آن ها است. در نهایت، بر پایه الگوی تحلیلی سوات مشخص گردید که راهبرد اصلی، جذب ایده های نوآورانه رشد هوشمند شهری از طریق مشارکت ذینفعان شهری بوده و راهبرد افزایش مشارکت شهروندان و گرفتن ایده های برتر در مورد شهر کرمان و تطابق آن با اصول رشد هوشمند" به عنوان راهبرد جایگزین تعیین گردید.
الگوی گسترش کالبدی شهر آمل با رویکرد رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
175 - 190
حوزه های تخصصی:
گسترش سریع شهرها، اکثر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. هر چند افزایش جمعیت علت اولیه ی گسترش سریع شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که عمده ترین آنها راهبرد "رشد هوشمند" به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با "پراکندگی" توسعه شهری است که در واقع رشد هوشمند جایگزینی برای پراکندگی محسوب می شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است، داده های مورد استفاده در این پژوهش، بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار ایران می باشد. از نرم افزارهای GIS و SPSS برای استخراج و طبقه بندی داده ها استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از روش های مورا وتحلیل خوشه ای سلسله مراتبی بهره گرفته شده است بدین صورت که برای رتبه بندی محلات از روش مورا و برای دسته بندی محلات از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد محلات مرکزی شهر شرایط مطلوب تری نسبت محلات پیرامونی دارند. این محلات از نظر شاخص های اصلی رشد هوشمند مانند ترکیب کاربری ها، اتصالات، فضاهای باز، زیرساخت ها و مالکیت خودرو از وضعیت مناسب تری برخوردارند.. نتایج رتبه بندی آزمون مورا نشان داد که سه محله 7، 2 و 6 به ترتیب بهترین رتبه ها در بین محلات 25 گانه شهر کسب کرده اند و در مقابل محلات حاشیه ای 14، 13 و 4 دارای بدترین وضعیت و رتبه ها در بین محلات شهر هستند.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند مناطق شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش جمعیت علت اولیه ی گسترش سریع شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که عمده ترین آنها راهبرد رشد هوشمند به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با پراکندگی توسعه شهری است. در واقع رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری محسوب می شود.در این پژوهش، هدف، تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری مناطق چهارگانه اردبیل می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با روش « توصیفی – تحلیلی» انجام گردیده است. با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ی ویکور و روش وزن دهی آنتروپی شانون، نخست مناطق شهری برای شاخص های رشد هوشمند شهری رتبه بندی و میزان نابرابر ی ها مشخص شده، سپس از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) به سطح بندی مناطق شهری آن پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از کاربست مدل ویکور بیانگر این است که منطقه یک شهرداری اردبیل با کسب میزان سودمندی 13767/0 و رتبه اول از نظر برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری از وضعیت کاملا برخوردار بهره مند است. منطقه سه و چهار شهرداری با کسب میزان سودمندی(161393/0-149829/0 ) در رتبه دوم و سوم و در وضعیت نیمه برخو ردار قرار دارند. رتبه آخر را منطقه دو شهر اردبیل به خود اختصاص داده است که از نظر برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری محروم ترین منطقه شهر می باشد.این امر نشانگر نابرابری و تفاوت چشمگیر در برخی از شاخص رشد در مناطق شهر اردبیل می باشد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که، در شهر اردبیل برای دستیابی به توسعه پایدار شهری، باید استراتژی رشد هوشمند به عنوان راهبرد اصلی در انتظام بخشی به شکل پایدار شهری قرار گیرد،تا شهر در آینده بتواند به توزیع عادلانه فضایی متوازن دست پیدا کند.
تحلیل کاربری اراضی شهر ایلام بر اساس نظریه رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت در سال های اخیر و به دنبال آن گسترش پدیده شهرنشینی، موجب گردیده توسعه شهری و الگوهای مناسب در جهت رشد و توسعه کالبدی شهر، اهمیت ویژه ای یابد . در این زمینه جهت ساماندهی سطوح پراکنده شهری، از الگوهای نوین برنامه ریزی شهری از جمله رشد هوشمند استفاده می کنند. در این راستا این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیل کاربری اراضی شهر ایلام بر اساس نظریه رشد هوشمند شهری به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. اطلاعات موردنیاز به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است. در این پژوهش با بهره گیری از نظرات 80 کارشناس و متخصص امور شهری و با استفاده از مدل AHp ، شاخص های موردنظر، وزن دهی گردیده و به وسیله مدل تصمیم گیری چندمعیاره ELECTRE ، به تحلیل و ارزیابی نواحی چهارگانه شهر ایلام براساس شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که توزیع کاربری در سطح شهر ایلام در سطح استاندارد نیست. همچنین در بخش رتبه بندی مناطق، منطقه یک شهری بیشترین انطباق را با شاخص های رشد هوشمند شهری دارد. این نشان می دهد که کاربری اراضی موجود در این منطقه نسبت به دیگر مناطق شهری به شکل مناسب تر و منطبق با اصول رشد هوشمند شهری تخصیص یافته اند.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند مناطق شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال مسائل زیست محیطی، مبحث توسعه پایدار در سال 1987 از طریق گزارش برانت لند مطرح گردید. در همین زمینه، نظریه پردازان برنامه ریزی شهری مقوله شهر پایدار و در قالب آن شهر فشرده و رشد هوشمند را در دستور کار قرار دادند .در این پژوهش، هدف، تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری مناطق چهارگانه اردبیل می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با روش « توصیفی – تحلیلی» انجام گردیده است. با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ی ویکور و روش وزن دهی آنتروپی شانون، نخست مناطق شهری برای شاخص های رشد هوشمند شهری رتبه بندی و میزان نابرابر ی ها مشخص شده، سپس از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) به سطح بندی مناطق شهری آن پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از کاربست مدل ویکور، این مناطق هر کدام رتبه های متفاوتی را به دست آورده اند، به طوری که مناطق چهار گانه این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه این گونه می باشد که از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد بررسی، منطقه یک دارای بیشترین میزان برخورداری و منطقه دو دارای کمترین میزان برخورداری می باشد. این امر نشانگر نابرابری و تفاوت چشمگیر در برخی از شاخص رشد در مناطق شهر اردبیل می باشد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که، در شهر اردبیل برای دستیابی به توسعه پایدار شهری، باید استراتژی رشد هوشمند به عنوان راهبرد اصلی در انتظام بخشی به شکل پایدار شهری قرار گیرد،تا شهر در آینده بتواند به توزیع عادلانه فضایی متوازن دست پیدا کند
اثرات رشد هوشمند شهری بر توسعه پایدار اجتماعی در منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : رشد هوشمند رویکردی برای توسعه پایدار شهری است که مسائل و مشکلات حاصل از گسترش پراکنده رویی شهری مناطق کلان شهرها را مهار می کند. این رویکرد با سیاست های سطح خرد و کلان، برابری اجتماعی و عدالت محیطی را تقویت می کند، علاوه بر این، جنبه های پایداری را نیز موردبحث قرار می دهد. داده و روش : روش پژوهش از لحاظ نوع توصیفی-تحلیلی و از لحاظ ماهیت کاربردی است. روش گرداوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری جمعیت ساکن منطقه 12 شهر تهران (241475 نفر) است که حجم نمونه برابر با 400 نفر مشخص شد. متغیرهای پژوهش شامل رشد هوشمند شهری در 10 مؤلفه و توسعه پایدار اجتماعی در 8 مؤلفه بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های گرایش به مرکز (میانگین) و پراکندگی (انحراف معیار و ضریب پراکندگی) و مدل سازی معادلات ساختاری از رویکرد حداقل مربعات جزئی(PLS) استفاده شده است. یافته ها : یافته ها حاصل از آمار توصیفی از طریق شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی نشان داد که نمره متغیر رشد هوشمند شهری در بین دامنه 51/2 تا 5/3 یعنی تا حدودی مطلوب قرار دارد. همچنین نمره متغیر توسعه پایدار اجتماعی همراه با تمام مؤلفه های آن بر اساس طیف 5 سطحی در بین دامنه 51/2 تا 5/3 یعنی تا حدودی مطلوب قرار دارد. همچنین نتایج در بخش اثرگذاری متغیرهای مستقل بر وابسته با توجه به مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که اثر رشد هوشمند شهری بر توسعه پایدار اجتماعی در سطح ضریب معناداری 005/1 و میزان سطح معناداری315/0 معنا دار نیست. نتیجه گیری : بنابراین برای دست یابی به توسعه پایدار اجتماعی منطقه 12 شهر تهران، باید استراتژی رشد هوشمند را به عنوان راهبرد اصلی در انتظام بخشی به شکل پایدار شهری قرار داد.
تحلیلی بر الزامات و بایسته های رشد هوشمند شهری (مطالعه موردی: شهر تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
111 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیلی بر الزامات و بایسته های رشد هوشمند شهری شهر تویسرکان است. ساخت یک شهر هوشمند به عنوان یک استراتژی برای کاهش مشکلات تولید شده توسط افزایش جمعیت شهری، رشد ناموزون و از هم گسیخته فیزیکی درحال ظهوراست حکمروایی هوشمند، انرژی هوشمند، ساخت وساز هوشمند، حمل و نقل هوشمند، هوشمندسازی زیرساخت ها، تکنولوژی هوشمند، مراقبت های بهداشتی و شهروند هوشمند، این عوامل اساس یک چهار چوب یکپارچه هستند که می تواند در بررسی چگونگی ابتکارات و راهبردهای شهر هوشمند استفاده شود. مؤلفه های رشد هوشمند شهری بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهر تویسرکان اثرگذار بوده و موجبات کاهش هزینه های شهری، بهبود بخشی شرایط زیست محیطی و صرفه جویی در وقت و زمان شهروندان را فراهم می کند. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- پیمایشی است و حجم نمونه با به کارگیری فرمول کوکران برابر 381 نفر است که به صورت تصادفی از میان شهروندان و کارشناسان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. با توجه به بررسی های انجام شده و یافته های این پژوهش که با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. در نهایت نتایج نشان داد که شهر تویسرکان از آمادگی لازم جهت استقرار رشد هوشمند شهری برخوردار نمی باشد و با وجود وضعیت نامناسب زیرساخت های رشد هوشمند شهری در شهر، هیچ یک از فرایندهای رشد هوشمند شهری در شهر از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. در میان زیرساخت های رشد هوشمند شهری، خدمات الکترونیک با رتبه (92/1) وضعیت نامساعدتری دارد و متغیرهای محیط زیست و فضای سبز(99/2)، کیفیت زندگی(65/2)، کاربری های مختلط(25/2)، پیاده مداری(24/2) و اجتماعی-اقتصادی(99/1) با در نظر گرفتن رتبه بندی در وضعیت مساعدتری نسبت به سایر زیرساخت ها قرار می گیرند.
نقش شاخص های سبز رشد هوشمند شهری در توسعه گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی شهری به علت آن که جاذبه های تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی دارند، غالباً مقاصد گردشگری بسیار مهمی محسوب می شوند. به همین دلیل تأسیسات و تجهیزات شهری ازجمله مهم ترین عواملی هستند که می توانند موجب جذب گردشگران بین المللی و داخلی در یک شهر شوند. لذا این پژوهش، به بررسی توسعه گردشگری و شاخص های سبز رشد هوشمند شهری در شهر اصفهان می پردازد و نقش و تأثیر سه شاخص سبز، مبلمان و آرایه های شهری، پیاده راه ها و فضاهای سبز را موردسنجش قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، روش توصیفی تحلیلی و از نوع پیمایشی است و ازنظر قابلیت اجرایی، کاربردی می باشد. با به کارگیری ابزار پرسش نامه جهت گردآوری اطلاعات اولیه و بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و PLS مشخص شد که سه شاخص سبز، مبلمان و آرایه های شهری، پیاده راه ها و فضاهای سبز بر اساس مدل پیشنهادی پژوهش تأثیر و نقش مثبتی در توسعه گردشگری اصفهان داشته و نتایج به عمل آمده بر نمونه ای از مردم شهر اصفهان، نشان داد که شاخص فضاهای سبز شهری بر توسعه گردشگری منطقه تأثیر بیشتری نسبت به دو شاخص دیگر دارد و شاخص مبلمان و آرایه های شهری و پیاده راه ها در رده های بعدی قرار می گیرند