فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۹٬۸۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هوشمند سازی شهرها، فقط به معنی رشد تکنولوژی و مکانیزه شدن شهرها نیست، بلکه زمانی شهری هوشمند است که در همه زمینه های اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و حکمروایی نیز هوشمند و بهینه باشد. استفاده از منابع انرژی کمتر و ایجاد بیشترین بازدهی از ضرورت های هوشمندسازی شهرها می باشد. در سال های اخیر استفاده از تکنولوژی در جهت تسریع روند کارهای روزمره و ارتقاء کیفیت زندگی اهمیت یافته است؛ اما به صورت جامع و یکپارچه شکل نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تحقق پذیری شاخصه های شهر هوشمند در شهر تبریز شکل گرفته است. در مقاله پیش رو، تحقق پذیری ۶ مؤلفه اساسی شهر هوشمند در زمینه های اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و... موردبررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کتابخانه ای و پرسشنامه ای می باشد. با توجه به تخصصی بودن بحث هوشمندی و الزامات تحقق پذیری آن، پرسشنامه مستخرج با همکاری اساتید و متخصصان این حوزه تکمیل شده است. نتایج حاصل از این پرسشنامه، در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس اعداد کرونباخ به دست آمده می توان گفت شهر تبریز ازلحاظ تحقق شاخصه های شهر هوشمند در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار داشته است اما به طورکلی نمی توان این شهر را هوشمند نامید.
بررسی تاثیر الگوی هندسی ساختارشکل میدان نقش جهان و بناهای پیرامونی آن در تبیین گره های اجتماعی از دیدگاه هردگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۵۲-۱۳۶
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختارشکل واژه ای است که چارچوب شکل گیری اشکال را معنا بخشیده و منجربه درک نوع ترکیب اشکال می گردد، باید توجه داشت که این ساختارشکل برمبنای نسبت تداخل در الگوی هندسی قابل بررسی می باشد، لذا این الگو می تواند با تعاملات اجتماعی برآمده از لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار وارد موازنه شود به قسمی که هرچه تعاملات اجتماعی منسجم تر ظاهر گردد، لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار نیز به مراتب تطبیق پذیرتر بوده که بابهره از ابزار بصری (نقطه تا حجم) برآمده از دیدگاه هردگ می تواند به نوع دسته بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار و سپس از فصل اشتراک آنها به پیوند گره های اجتماعی حاصله منجر گردد. هدف: گره های اجتماعی می تواند منجر به فصل اشتراک الگوی هندسی موجود در مجموعه و لایه های شکلی- حرکتی اقشار مرتبط به آن شود. به نحوی که اگر این مهم احصا نگردد، جانمایی و نقطه شروع ساختار شکلی- حرکتی هر کدام از اقشار در هم ارزی صحیح با ترکیب شکل مجموعه قرار نگرفته و این خود منجر به عدم خوانش فضایی و ساختارشکنی شکلی در مجموعه نقش جهان می شود. 137 روش تحقیق: سعی شد با بهره از ماهیت تفسیری- تاریخی جستار و تحلیل روابط هندسی تصاویر ترسیمی و به واسطه درک الگوی آن و بهره از استدلال قیاسی به روند ساختارشکلی مجموعه نائل آمد و با طرح فرضیه ؛ «محتمل است که جانمایی گره های اجتماعی در مجموعه نقش جهان اصفهان می تواند دلیلی بر همسویی الگوی هندسی با ساختار شکلی-حرکتی اقشار از منظر شکل گرایی چون هردگ باشد». نتیجه گیری: با این فرض، می توان بر همنوایی الگوی هندسی میدان با ساختار شکلی مجموعه در راستای شناسایی گره های حاصله از هم ارزی ساختار حرکتی اقشار در مجموعه نقش جهان دست یافت. این مهم می تواند در جهت توجیه پیشبرد همزمان فرم و عملکرد در نحوه پیکره بندی این میدان شهری در زمان احداث آن تا به امروز، موثر واقع گردد.
تحلیل ویژگی های فنی و هنری قلمزنی ایران دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلزکاری در ایران، پیشینه بسیار پربار و طولانی دارد. در میان منابع مطالعاتی موجود پیرامون هنر فلزکاری در دوران پیش از تاریخ تا دوره قاجار به طور عمده با رویکردی تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته و منابع متنوعی در این حوزه، در دست است. در این میان هنر قلمزنی بهعنوان یکی از زیرشاخه های مهم در هنر فلزکاری مطرح است اما مطالعات کافی پیرامون این هنر از دوره پهلوی تا به امروز صورت نگرفته و آنچه مهم بهنظر می رسد سرگذشت و حیات هنر قلمزنی است که به عصر قاجار محدود نشده و نه تنها در دوره معاصر از حرکت بازنایستاده بلکه پویایی و مانایی خاصی در دوره معاصر داشته است. هدف، بررسی ویژگیهای فنی و نقوش قلمزنی در شهرستانهای اصفهان، بروجرد، تهران، شیراز، طبس، کرمان، کرمانشاه، مشهد و یزد بهعنوان شهرهای شاخص قلمزنی در دوره معاصر است. از این رو پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ بدین پرسش هاست که خصوصیات فنی و نقوش قلمزنی معاصر ایران در شهرهای مذکور چیست و نقاط افتراق و اشتراک آنها کدام است؟ تحقیق از نظر هدف، توسعه ای و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای بوده اما به طور ویژه بر دادههای میدانی استوار است. در این شهرها تاریخچه فلزکاری، طرح و نقش، تولیدات، خلاقیت و نوآوری، ابزار مورد استفاده و روش اجرای هنر قلمزنی مورد واکاوی و تحقیق قرار گرفته است. مهمترین و شاخص-ترین ویژگی مطرح شده در هر شهر معرفی گردیده و درنهایت هر یک از این ویژگیها در قالب جداولی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است.
بازآفرینی گنبد برج مقبرهسه گنبد ارومیه بر پایه مستندات معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
117 - 133
حوزههای تخصصی:
سه گنبد یکی از بناهای دوره سلجوقی است که به رغم داشتن ویژگی های خاص این دوره، چندان موردمطالعهقرار نگرفته است. تزیینات هندسی، کتیبه های کوفی در کنار سایر مشخصه های معماری، این بنا را به عنوان یکی از مصادیق بناهای آرامگاهی قرن ششم قرار داده است. اگرچه این بنا از حیث تزیینات و متن کتیبه ها توسط پژوهشگران پیشین تا حدودی مورد توجهقرارگرفته، اطلاعات محدودی در ارتباط با ساختار معماری آن در دسترس است. با توجه به اینکه برخی عناصر معماری مقابر، به ویژه پوشش خارجی آن ها، در اثر بی توجهی در طول سال ها دچار تغییراتی شده اند، سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که ویژگی های معماری گنبد خارجی برج مقبره سه گنبد به چه صورت بوده است؟ در این راستا هدف از این مطالعه، بررسی ساختار کالبد کنونی برج سه گنبد و بازشناسی ویژگی های شکلی، هندسی و تناسبات آن برایدست یافتن به ساختار اصلی بنا و درنهایتبازآفرینی بخش تخریب شده بنا یعنی «خود» گنبد است. در این مقاله، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای در قیاس با نمونه های هم عصر و همسان مورد ارزیابی قرار گرفت. ازطرفی با نگاهی جزئی تر، تحلیل های هندسی برای ارزیابی تناسبات سه گنبد در انطباق با برج مقبره های منطقه، در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی در این بناها و ویژگی های بارز پوشش خارجی آن هامؤثر واقع شد. بر همین اساس، بر مبنای تحولات کالبدی صورت گرفته در برج مقبرهسه گنبد و وجوه مشترک ساختار معماری و هندسی آن با نمونه های مشابه، می توان به این نتیجه رسید که این بنا نیز درگذشته دارای گنبد خارجی، احتمالاًبه صورت رُک، بوده است.
تحلیل مؤلفه های فضایی تأثیرگذار بر حضورپذیری فضاهای تجاری بر پایه روابط غیر شکلی؛ نمونه موردی: بازار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۵۰-۳۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: بازخوانی الگوهای پیشین در جهت روشن نمودن چگونگی ارتباط انسان با معماری و نحوه حضور وی در فضا، می تواند معیاری برای سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضای شهر و چارچوبی ساختار یافته به منظور تداوم و ماندگاری کهن الگوهای معماری گذشته در دوره معاصر و آینده معماری فراهم آورد؛ چرا که آینده اکنون است. یکی از این الگوهای باارزش، بازارهاست که نقش مهمی در حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر دارد و از هر دو جنبه معماری و شهری قابل ارزیابی است. از این میان بازار اصفهان در مجموعه میدان نقش جهان انتخاب گردیده است. روش: روش توصیفی- تحلیلی در کنار تکنیک نحو فضا و شبیه سازی در نرم افزار «دپس مپ» استفاده گردیده است. روشی که بر مبنای نظریه گراف، به جای توصیف خصوصیات هندسی (شکل، اندازه و فواصل) اجزای یک سیستم، به تبیین موقعیت، روابطه میان اشکال و چگونگی پیکره بندی آن اجزاء به عنوان یک کل، می پردازد. یافته ها: اگرچه بازار به تنهایی از اختلاف چندانی در بیشترین و کمترین مقدار در ارزش های نحوی خود برخوردار نیست که نشان از انسجام در کل مجموعه دارد، با این وجود حضور میدان در ترکیب با بازار، در ارتقاء کلیه شاخص ها به غیر از انتروپی (نظم درونی) موثر بوده است. نتیجه گیری: از آنجا که نقاط کانونی عملکردهای شهری، از بالاترین درجه هم پیوندی و تراکم حرکتی برخوردار است، با توسعه دسترسی (به عنوان مهم ترین عامل)، تراکم و تنوع؛ تعمیم هم پیوندی به ساختار شهر امکان پذیر و ایجاد همبستگی میان عناصر شهری فراهم می گردد که حاصل آن رونق بخشی، ایجاد سرزندگی و حضورپذیری در فضاست.
تأثیر هندسه و سطح نورگیر بر ویژگی های نور روز اتاق در معماری مسکونی دوره قاجار (نمونه موردی خانه های سنتی واقع در محله عودلاجان شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
باوجود تخمین های مختلفی که در خصوص راهبردهای مؤثر در ایجاد روشنایی طبیعی و آسایش بصری در پیکره ی خانه های سنتی ایران بیان گردیده، ارزیابی کمی دقیق بر میزان کارایی و کیفیت آن، مشخص نشده است. در معماری دوره قاجار جهت استفاده حداکثری از نور طبیعی روز چه راهبردهایی به کار گرفته می شده و این مهم تا چه میزان در بناهای مسکونی سنتی شهر تهران به واسطه نوسان شدت تابش و امکان بروز خیرگی موردتوجه بوده است؟ این پژوهش سعی دارد تا به تدقیق و شناسایی راهبردهای مؤثر بر میزان مطلوبیت بهره مندی از نور طبیعی روز و آسایش بصری در خانه های سنتی دوره قاجار در محله عودلاجان شهر تهران بپردازد. نوشتار حاضر از پارادایم کمی و راهبرد شبیه سازی برخوردار بوده که برای محاسبات خود، از نرم افزار راینوسروس و مبتنی بر شواهد برگرفته از خوانش کالبدی ساختار فضایی خانه های سنتی شهر تهران در دوره قاجار به صورت نمونه گیری غیر تصادفی استفاده نموده است. نتایج به دست آمده نشان داد که آتونومی نور روز فضایی در اکثریت اتاق های تحت بررسی در سطح قابل قبولی (بیش از 50٪) بوده و بنابراین این اتاق ها به خوبی توسط نور طبیعی روشن شده اند. علاوه بر این، مقایسه داده های این تحلیل ها نشان می دهد که نسبت به کاررفته در سطح نورگیرها در حدود 19.20% مساحت کف اتاق و جهت غالب نورگیری از جبهه جنوبی بوده است. همچنین، تمام اتاق ها ازلحاظ احتمال بروز خیرگی در سطح قابل قبول ذکر شده در استانداردهای نورپردازی قرار می گیرند.
بررسی تحلیلی غنای حسی در بازشناخت فضای شهری با تمرکز بر حواس بویایی و چشایی؛ نمونه موردی: خیابان حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
29 - 42
حوزههای تخصصی:
«غنای حسی» یکی از کیفیت های مؤثر بر ارتقای کیفی تجربه شهروندان از حضور در فضای شهری است. در میان حواسی که این کیفیت را شکل می دهند، حواس «بویایی» و «چشایی» و نقش آنها در کیفیت بخشی به فضا در پژوهش های حوزه طراحی شهری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در پی بازشناخت فضای شهری بر اساس تحلیل غنای حواس بویایی و چشایی است و به کمک روش های کیفی و با استفاده از بررسی منابع کتابخانه ای، برداشت میدانی در قالب «حس گردی»، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای آنها انجام شده است. نمونه مورد مطالعه بخشی از خیابان حافظ شیراز است که ضمن دارا بودن هویت تاریخی و جاذبه گردشگری، می تواند در لایه تجربه حسی و منظر حسی نیز فضای شهری مورد توجهی در مواجهه کیفی شهروندان با شهر باشد. یافته های حاصل از پژوهش، حاکی از اهمیت شاخص های «آسایش بویایی»، «حضور گیاهان مثمر» و «خاطرات توأم با محرک چشایی در فضا»، در تجربه حسی مردم است. این یافته ها نشان می دهد، محدوده مورد مطالعه در شاخص های «بوهای طبیعی»، «بوهای وابسته به زمان» و «آسایش بویایی» وضعیت مطلوب تری دارد و نیاز است که شاخص های «تنوع بویایی» و «سازگاری بویایی» در بازنگری، مورد توجه بیشتری قرار گیرند. یافته های این پژوهش همچنین حاکی از اهمیت توجه به تأثیر متقابل تجربه های حواس «بویایی» و «چشایی» بر بعد زمان و مکان و ارتقای هویت مندی و خاطره انگیزی فضاهای شهری است. این پژوهش هم با هدف بسط مطالعات آتی در این حوزه با توجه به خلأهای پژوهشی و هم در انجام پروژه های سامان دهی منظر فضاهای شهری می تواند مورد استناد پژوهشگران حوزه شهرسازی و استفاده حرفه مندان طراحی و برنامه ریزی شهری قرار گیرد.
راهکارهای افزایش هماهنگی طرح های جامع حمل ونقل و شهرسازی در ایران: تبیین چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی ضعیف بین برنامه ریزی کاربری زمین و حمل ونقل می تواند منجر به مشکلات عمده ای از جمله اتلاف منابع برای اصلاح ناهماهنگی ها، تعریف کلان پروژه های ناسازگار یا دست کم ناهماهنگ در دو حوزه حمل ونقل و کاربری زمین و در نتیجه کاهش کارایی مدیریت شهری شود. در ایران، برنامه ریزی کاربری زمین در قالب «طرح جامع شهرسازی» و توسعه شبکه حمل ونقل در قالب «طرح جامع حمل ونقل» انجام می شود. در این مطالعه روند تهیه و تصویب طرح های جامع شهرسازی و حمل ونقل با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 20 نفر از متخصصان این دو حوزه مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این بررسی اسناد و ضوابط قانونی برای تکمیل مصاحبه ها انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که روند حاکم بر تهیه و تصویب طرح های جامع حمل ونقل و شهرسازی تا حد زیادی مستقل از یکدیگر بوده و می توان گفت هماهنگی بین این دو طرح پایین است. در ادامه، با مرور تجارب خارجی در این زمینه و مصاحبه با مدیران شهری و متخصصان داخلی و خارجی، تلاش شده تا پیشنهاداتی به منظور بهبود هماهنگی بین این دو طرح ارائه شود. همچنین برای راهکارهای پیشنهادی مطرح شده در سه دسته شامل 1) تلفیق طرح های جامع شهرسازی و حمل و نقل در قالب یک طرح واحد، 2) تهیه و تصویب همزمان طرح ها و 3) اصلاح روند فعلی تصویب طرح های جامع حمل ونقل و شهرسازی، چالش هایی با استفاده از نتایج مصاحبه ها بیان شده است. در نهایت، با توجه به چالش های جدی تلفیق و انجام همزمان دو طرح، به نظر می رسد زمینه سازی برای تغییر نگرش در فرآیند تهیه و تصویب طرح ها و همچنین توسعه ابزارهای تحلیل یکپارچگی، راهکاری عملیاتی باشد.
بازخوانی پرده غمنامه رستم و سهراب حسین قوللر آغاسی از منظر هرمنوتیک گادامر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
75 - 86
حوزههای تخصصی:
خیالی نگاری اصطلاحی است که برای توصیف نوعی نقاشی به کار می رود که با تکنیک رنگ روغن و با محتوای مذهبی، حماسی، بزمی و رزمی و عامیانه به سفارش و خواست مردم کشیده شده است. حسین قوللر به عنوان یکی از بنیان گذاران این شیوه، با تکیه بر عنصر خیال و تصویرسازی های ذهنی خویش، روایت کشته شدن سهراب را به تصویر درآورده است. پژوهش حاضر با هدف بازخوانی نقاشی مذکور توسط دیدگاه هرمنوتیک گادامر، این اثر را در شش بخش مورد نظر این رویکرد، یعنی بافت و زمینه اجتماعی و تاریخی، زبان مشترک، گفتگو، پیش داوری و امتزاج افق ها، بررسی و خوانش می کند. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف بنیادی است و رویکردی کیفی دارد. اطلاعات و داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و به صورت اسنادی جمع آوری شده است. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که نقاشی قهوه خانه ای مرگ سهراب، اثر حسین قوللر آقاسی، از دیدگاه هرمنوتیک گادامر چگونه می تواند مورد خوانش قرار گیرد؟ و به چه نتایجی منجر خواهد شد؟ نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق پرده غمنامه رستم و سهراب اثر حسین قوللر آقاسی با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. حسین قوللر آقاسی به عنوان یک طرف مکالمه، با دانش بر این موضوع که تمام حقیقت را نمی داند و بهره گیری از هنر سنتی ایرانی و زبان مشترک فارسی، بر اساس پیش داوری هایی که نتیجه افق معنایی روزگار اوست، به مکالمه و گفتگو با اشعار فردوسی و نگارگری ایرانی می پردازد و با اخذ تأثیرات از آن، از دریچه افق معنایی خویش که رواج پهلوانی ها و مشروطیت طلبی مردم است، سعی دارد این فاصله را از میان بردارد که در انتها به خلق اثری منجر می شود که در راستای هویت ملی و متعلق به عصر اوست.
سنجش و تحلیل میزان استفاده از ظرفیت های رسانه و تأثیر آن بر برندسازی شهری؛ مطالعه موردی: شهر خلاق خوراک رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برندسازی شهری از عوامل مهم در دستیابی شهرها به توسعه اقتصادی است که یکی از راه های مؤثر جهت نیل به این هدف، استفاده از ظرفیت رسانه و وسایل ارتباط جمعی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تحقق برندینگ شهر خلاق خوراک شناسی رشت صورت پذیرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد. با مطالعات مبانی نظری و پیشینه تحقیق، چهار معیار برندسازی شهری، رسانه های جمعی، رسانه های اجتماعی و کیفیت اطلاعات رسانه ای استخراج شده و پرسش نامه ای بر مبنای آن ها با سؤالات طیف لیکرت طراحی شد. تعداد 395 پرسش نامه به صورت آنلاین در میان شهروندان و گردشگران شهر رشت جهت جمع آوری اطلاعات تکمیل شده است. داده های به دست آمده وارد نرم افزار SPSS شد و برای تحلیل داده ها از میانگین و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج رتبه بندی آزمون فریدمن نشان داد به ترتیب معیارهای برندسازی شهری، کیفیت اطلاعات رسانه ای، رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی دارای بیشترین اهمیت هستند. سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تحلیل پژوهش پرداخته شده است. ضریب مسیر معیار های رسانه های اجتماعی، کیفیت اطلاعات رسانه ای و رسانه های جمعی به ترتیب با مقادیر 361/0، 279/0 و 124/0 در ارتباط با برندسازی به دست آمدند. نتایج پژوهش نشان داد رسانه های اجتماعی به خصوص تبلیغات به واسطه افراد مشهور و تاثیرگذار در فضای مجازی نقش بسیار پررنگی را در شناساندن برند ایفا می کند و با سرمایه گذاری ها و توسعه زیرساخت های اینترنت می توان به ارتقای برند شهر کمک نمود که نیازمند تعاملات بیشتری با افراد داخل و خارج کشور است. در آخر نیز، تأثیر رسانه های جمعی بر برندسازی از نظر پاسخ دهندگان بسیارکم بدست آمد که به دلیل عدم فعالیت های مؤثر در این حوزه و اعتماد کمتر مردم به رسانه های رادیویی و تلویزیون است، با این حال نمی توان تأثیر آن را به طور کامل نادیده گرفت و لزوم فعالیت در هر دو حوزه از رسانه را می طلبد.
اصلاح الگوی جریان هوای داخل گاوداری های شهر سلماس از طریق مداخله در معماری با هدف بهبود وضعیت تهویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
311 - 326
حوزههای تخصصی:
مشاهدات نشان می دهند که عمده ی گاوداری های ساخته شده در ایران به صورت سوله بوده و در فرایند طراحی آن ها، چندان توجهی به وضعیت تهویه (با وجود نیاز فراوان) و الگوی گردش جریان هوای داخل سوله ها نمی شود و این امر مشکلات فراوانی در زمینه آسایش دام ها بدنبال خواهد داشت. هدف اصلی مقاله، بهبود وضعیت تهویه داخلی سوله های نگهداری گاو، از طریق معماری است به نحوی که جریان هوای مطلوب و یکنواختی در سراسر محیط گاوداری در تراز دام ها برقرار شود. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش حاضر یک پژوهش میان رشته ای بوده و روش تحقیق آن ترکیبی است و راهبردهای تحقیق تجربی، شبیه سازی و پژوهش موردی را مورد استفاده قرار می دهد. در مرحله اول پس از مشخص شدن جامعه آماری (گاوداری های منطقه سرد)، وضعیت موجود آن ها به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفت و پس از اثبات مسئله و یافتن متغیرهای تحقیق، اقدام به پیشنهاد طرح اولیه (نمونه موردی) و مدل نمودن آن شد. مدل موردنظر، ابتدا با پیش پردازشگر گامبیت (Gambit) شبکه بندی و سپس با استفاده از نرم افزار فلوئنت (Fluent) به روش CFD شبیه سازی گردید و مداخلاتی در معماری آن صورت گرفت و سپس اقدام به تحلیل و نتیجه گیری شد. نتایج نشان می دهند که با مداخلاتی مختصر در معماری سوله و موقعیت بازشوها، می توان الگوی جریان هوای داخل آن را چنان بهبود داد تا ضمن برقراری موثر جریان هوای داخلی و کاهش اختلاف دمای میان نقاط مختلف سوله و نیز کاهش نوسانات دمایی، مصرف انرژی را نیز کاهش داد.
بازشناسی مؤلفه های مسکن بومی از نظرگاه زیست پذیری( نمونه مورد مطالعه: شهر املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
96 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: دردنیای معاصر نمایانی معماری بومی کم رنگ شده و بافت شهرها، شکلی متفاوت و مدرن را پذیرفته اند، زیست پذیری بر کیفیت زندگی، قابلیت پایداری، کیفیت مکان و اجتماع سالم تمرکز دارد و مسکن زیست پذیر به عنوان پیشنهاد صاحب نظران برای دستیابی به مکان مناسب زندگی است. هدف: این پژوهش، شناخت مولفه ها و دست یابی به راهکارهایی به منظور ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر با توجه به عناصر ساختاری مسکن بومی است.مقاله با بررسی بناهای بومی شهر املش، به عنوان نمونه های واجد ارزش در استان گیلان، به اثرگذاری عناصر معماری این بوم، بر زیست پذیری پرداخته است. پرسش پژوهش عبارتست از: عناصر مسکن بومی شهر املش چه تاثیری بر زیست پذیری دارند؟ چه ویژگی هایی از معماری بومی املش، برای ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر، قابل دستیابی است؟.روش: روش توصیفی-تحلیلی و در پارادایم ساختارگرایی، در زمره پژوهش های کاربردی کیفی قرار دارد.چارچوب محتوایی تحقیق متکی بر آرای راپاپورت مبنی بر تاثیرپذیری شکل معماری از فرهنگ است. ابزار پژوهش در بخش نظری بر مطالعات اسنادی و در بخش موردپژوهی بر مطالعات میدانی استوار است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که خصوصیات زیست پذیری در مسکن بومی، متاثر از عناصر و فضاهای کارکردی این معماری بوده که درنمونه های موردی و عملکرد اجزای ساختاری مشهود است.از نتایج این تحقیق می توان به خصیصه های زیست پذیریِ مشاهده شده در معماری خانه های شهر املش از جمله سازگاری ساختار فیزیکی خانه با محیط پیرامونی، تامین رفاه و راحتی، حس تعلق به مکان و هویت مندی، رضایت ساکنان، و نیز کیفیت مناسب زندگی، اشاره کرد که عمدتاً بر ویژگی های ذهنی تاکید دارد.نتیجه گیری:نتایج حاصل از این پژوهش ، خصوصیات کیفی زیست پذیری مسکن بومی، با ارایه تمهیداتی برای رسیدن به کیفیت مناسب، برای مسکن معاصر پیشنهاد شده استنکات برجسته:زیست پذیری در حل چالش های پیش رو شهروندان به معنای آینده پُر رونق ، زنده و پاسخگو و تامین کننده کیفیت مناسب زندگی است. این امر مستلزم تحقق سه هدف ، اجتماعات سرزنده، اقتصاد پویا و محیط زیست پایدار است.
تحلیلی از وضعیت انتخاب مسکن کارگران مهاجر در مقایسه با کارگران غیر مهاجر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
77 - 97
حوزههای تخصصی:
مطابق نظریه ادوار زندگی، انتخاب مسکن و به تبع آن جابه جایی افراد تحت تأثیر عوامل متعددی ازجمله وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها است. مهاجرت یکی از شرایطی است که در زیرمجموعه وضعیت اجتماعی و اقتصادی به صورت تفاوت بین گروه های شغلی ساکن و مهاجر در انتخاب مسکن اهمیت دارد. تهران به عنوان پایتخت سال هاست که با موضوع مهاجرت درگیر بوده است. از این رو موضوع پژوهش شناسایی تفاوت های انتخاب مسکن در گروه شغلی کارگران مابین مهاجران و ساکنین در شهر تهران است. بر این اساس پرسش اصلی به این صورت تنظیم می شود که آیا مهاجرت عامل تأثیرگذاری در انتخاب مسکن گروه های کارگری در شهر تهران است؟ و به عبارتی، مهاجرت در انتخاب مسکن گروه های کارگری تأثیرگذارتر است یا تعلق آنها به گروه شغلی مدنظر؟ الگوی انتخاب مسکن به صورت تابع رگرسیون لوجیت تعریف شده و داده های پژوهش به صورت تحلیل ثانویه از طرح رصد کیفیت محلات شهر تهران انجام شده است. نتایج نشان داد که مهاجرت عامل مؤثری در انتخاب محله در گروه های کارگری نیست ولی در خصوص شاخص های سرانه زیربنا و قدمت بنا، گروه های مهاجر در شرایط نامناسب تری نسبت به کارگران غیر مهاجر قرار دارند. تفاوت وضعیت در شاخص مالکیت در گروه کارگران ماهر مهاجر نشان دهنده نوعی الگوی رفتاری بارز است که به نظر می رسد برای ایجاد تداوم سکونت در کلانشهر، بدان توسل می جویند.
Explaining The Impact of Facade Architectural Components on the Visual Clutter (Case S tudy: Selected Facades of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
27 - 38
حوزههای تخصصی:
Nowadays, clutter and visual clutter have become common characteris tics of cities. The main cause of this confusion and visual clutter is the presence of urban facades with an abnormal appearance that s tands out in the city. Meanwhile, the firs t image seen of a building is its facade, which can play a role in creating the order or visual clutter. This heterogeneity is more apparent in the facades of Tehran city, especially in the vicinity of its main s treets, which have the mos t daily passers-by. However, what parts of the facade have caused visual clutter, and what was the mos t colorful visual part of the facade in this context? In the field of visual clutter, urban facades can be as effective as urban walls. Materials, colors, changing s tyles and contexts, different compositions of forms. These can be the factors that create and increase this visual clutter in monographs. In this research, by examining the three s treets that collect garbage in the areas that have had the highes t number of building permits issued in the las t ten years, single facades with visual clutter have been identified, and then by examining the components of these facades, the common characteris tics of each in terms of components have been identified. The composition of the facade was checked. This research shows that additions, materials, colors, and windows have the greates t impact on the visual clutter of urban facades in the examined samples.
توسعه ی چارچوب برنامه ریزی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن بیستم میلادی حفاظت از منظر و به طور ویژه منظرهای فرهنگی در دو بعد عملی و نظری با چالش های مدیریتی فراوانی روبرو بوده است. گستره و پیچیدگی قلمروی منظرهای فرهنگی را می توان از اصلی ترین دلایل این پیچیدگی برشمرد. با این حال بخشی از این چالش ها در طی دهه های اخیر با طرح «رویکرد منظرین» در حفاظت پاسخ داده شدهاند. البته در بسیاری موارد بهویژه در کشورهای جهان جنوب از جمله ایران که به نوعی وارد کننده ی مفاهیم مرتبط با منظر و منظر فرهنگی هستند، رویکرد های مدیریتی منظر به خوبی تبیین و پیاده سازی نشده اند؛ یعنی دسته بندی منظر فرهنگی به محدوده های جغرافیایی ای در این بخش از جهان اطلاق شده است؛ اما چگونگی مدیریت آن ها به صورت جدی موضوع بحث و گفت وگو نبوده است. از این رو مقاله ی حاضر، به عنوان یک مقاله ی موردپژوهی، به دنبال پرسش از چگونگی چارچوب بهینه ی حفاظت از منظرهای فرهنگی به طور کلی و همچنین کاربست آن در زمینه ی محوطه ی میراث جهانی میمند به طور ویژه است. در این راستا با بهره گیری از روش کیفی و از طریق راهبردهای استدلال منطقی و تفسیری- تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ی و میدانی، ابتدا چارچوب های اصلی برنامه ریزی حفاظت از منظرهای فرهنگی ارائه شده توسط یونسکو، بنیاد پارک ملی آمریکا، سازمان حفاظت از محیط زیست و کنوانسیون منظر اتحادیه اروپا و همچنین فرایند کنونی حفاظت از محوطه ی میراث جهانی منظر فرهنگی میمند واکاوی و در نهایت از مجموع آن ها و البته با توجه به شرایط زمینه چارچوب بهینه ی حفاظت از مناظر فرهنگی به منظور پیاده سازی در میمند پیشنهاد گردیده است.
مولفه های محیطی تأثیرگذار در ارتقای هوش حرکتی کودکان (مطالعه موردی: پارک شادی و پارک نوشیروانی بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
71-84
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی مهم ترین دوران زندگی انسان است. ارتباط کودکان با محیط اطراف آن ها سبب رشد و شکوفا شدن توانایی های فیزیکی و ذهنی آن ها می شود. امروزه، تلاش برای فراهم آوردن محیط های مناسب و مختص کودکان یکی از دغدغه های مهم معماران گردیده است. افزایش نا امنی در شهرها، افزایش ساخت و ساز و آپارتمان نشینی و کم شدن خانه های دارای حیاط موجب کاهش فضای بازی و در نهایت تحرک کودکان شده است. در سال های اخیر بخش زیادی از تفریحات و اوقات فراغت کودکان با تماشای تلویزیون و بازی های کامپیوتری سپری می شود و باعث تغییر در فضای بازی و تحرک کودکان و در نهایت کم شدن تحرک در آن ها می شود. با شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن تعطیلی مدارس و کاهش ارتباط کودکان با یکدیگر، ساخت فضاهای شهری مختص به کودکان با توجه به نیاز ها و خلاقیت های کودکان، آن ها را نه تنها به سمت تحرک، بلکه به سمت زندگی اجتماعی و فراگیری بسیاری از فعالیت های مفید و کشف خلاقیتشان سوق می دهد. هدف از انجام پژوهش بررسی و شناخت مولفه های تأثیرگذار محیطی شامل فضاسازی ها، در ارتقای هوش حرکتی کودکان و اولویت بندی مولفه های محیطی در راستای ارتقای هوش حرکتی کودکان است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است؛ ابتدا به بررسی مقالات و کتب مرتبط با هوش حرکتی پرداخته و سپس با مشاهده رفتار کودکان در تابستان و پاییز در ساعات مختلف روز از دو پارک شادی و نوشیروانی بابل به تعداد 32 دفعه حرکات کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. به دلیل شیوع کرونا در زمان انجام پژوهش و عدم حضور کودکان در فضاهای بازی بیرونی، دسترسی به کودکان کم بوده به همین علت دفعات انجام پژوهش و مشاهده رفتار کودکان بیشتر بوده است. اعتبار پذیری پژوهش بر اساس تکنیک تثلیت بوده است. به این صورت که دو متخصص با تخصص روانشناسی کودک و تجربه کار با کودک داشته اند، پس از پایان مشاهدات و تحلیل داده ها درستی روش و نتایج را بررسی کرده اند. نتایج تحقیق در این دو پارک نشان می دهد همه کودکان از هوش حرکتی برخوردار بوده و هوش ها قابلیت ارتقا دارند. کودکان دارای هوش حرکتی و استعداد کارکردن با اشیا هستند. هنگام بازی کردن و صحبت کردن و انجام هر فعالیتی از اعضای بدن استفاده می کنند و تحرک دارند. در کار های نمایشی و ورزش ها بسیار خوب عمل می کنند. در باز و بسته کردن قطعات یک شی مهارت دارند و در بازی های تعادلی خوب عمل می کنند. با توجه به مولفه های به دست آمده این هوش که شامل فضاهای دارای توالی، جمعی، فضاهایی که موجب برانگیختن حس کنجکاوی کودکان شوند و فضاهایی که سبب بالابردن تعادل و حرکت در کودکان شوند، می توان هوش حرکتی کودکان را ارتقا داد. از آن جایی که محیط بر ارتقای هوش حرکتی کودکان تأثیر زیادی دارد، طراحی و ساخت فضا های بازی شهری و فراهم کردن محیط مدرسه، آموزش با روش هایی متفاوت (مانند اجرای نمایش و انجام آزمایش های عملی برای فهم بیشتر دروس) و بازی های موجود در مدرسه تأثیر چشم گیری بر ارتقای هوش حرکتی کودکان دارد.
ارتقاء کیفیت محیط فضای باز سالمندان در مجتمع های مسکونی شهر آینده با تاکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز عصر صنعتی، آهنگ شهرنشینی رشد پرشتابی گرفته و همچنان در مسیر حرکت بسوی آینده است. آینده انسان، شهرنشینی هست. بنابراین نیاز به آینده نگری و ایجاد محیط مطلوب سکونت در شهرهای آینده از ضرورت برنامه ریزی امروز می باشد. رویکرد بیوفیلیک از رویکردهای طبیعت گراست که از اوایل قرن بیست و یکم وارد حوزه معماری و شهرسازی شده است. از چالش های مطرح در شهر آینده، رشد جمعیت سالمند و تحولات زیست محیطی با در نظر گرفتن معضلات پیش روست. هدف این پژوهش ارتقاء کیفیت فضای باز محیط سکونت سالمندان با استفاده از رویکرد و شهرسازی بیوفیلیک در شهر آینده است. این پژوهش با نگاهی به آینده شهر و چالش های پیش روی آن و با روش تحلیل روند، انجام شد. گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها با روش ترکیبی(کمی و کیفی) و با استفاده از نرم افزار spss24 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی تک نمونه ای انجام شد. نتایج نشان داد که اکثریت روابط بین عناصر رویکرد بیوفیلیک با مؤلفه های کیفیت محیط دارای ارتباط معنادار و بیشترین تعداد ارتباط همبستگی بین عناصر بیوفیلیک با مؤلفه معنایی کیفیت محیط فضای باز می باشد. بیشترین تأثیر مربوط به فعالیت بیوفیلیکی(4/25) و کمترین تأثیر مربوط به سرشت فضا(2/282 است. در بین 44 گویه بررسی شده، عنصر فضای سبز، گیاهان و آب (4/53) بیشترین و عدم ترس از درختان متراکم (2/55) کمترین عدد میانگین را است. ضمن اینکه نتایج مشخص نمود که کیفیت محیط مطلوب تر، باعث علاقه مندی و افزایش فعالیت بیوفیلیکی سالمندان مانند ورزش،پیاده روی و باغبانی و افزایش تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع می گردد. نتایج بدست آمده می تواند در برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی در شهر آینده استفاده شود.
باز خوانی یک بنای یادمانی؛ کاخ خورشید در کلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلات یا کلات نادری منطقه ای در شمال شرقی استان خراسان رضوی است که به دلیل وجود حصاری از کوهها به عنوان یک قلعه طبیعی شناخته می شود. این محدوده در گذشته به دلیل برخورداری از حصاری طبیعی و دست ساز انسانی، از نظر دفاعی و نظامی اهمیت داشت. کلات در دوره نادرشاه افشار مورد توجه ویژه قرار گرفت و بناهایی به دستور وی در آن بر پا شد که از میان آنها می توان به عمارت معروف به « کاخ خورشید» اشاره نمود. این بنا شاخص ترین اثر برجامانده از دوره افشاریه در ایران می باشد . عمارت خورشید به لحاظ حجم ونمای بیرونی و نیز ابهام در عملکردش، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش بررسی عملکرد وخصوصیات اصلی این بنا و تعیین جایگاه آن از نظر تاریخ معماری ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد طراحی عمارت خورشید تلفیقی از عناصر معماری ایرانی و هندی می باشد که به شیوه ایی ماهرانه در هم آمیخته شده اند، و از این نظر توانسته پیوندی میان سنت های معماری ایرانی با معماری گورکانیان هند بوجود آورد. بعلاوه این مطالعات نشان می دهد که عملکرد این بنا نه آرامگاه و نه کاخ بوده، بلکه بنایی یادمانی با کارکرد تشریفاتی بود که به دستور نادر ساخته شده تا یادآور نام و سلطنت وی باشد.
Evaluation of the Flexible Elements Components in Housing Design to Determine their Priority according to Delphi Design Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
37 - 50
حوزههای تخصصی:
In a different context, the user's needs in a housing apartment are constantly changing; it is required that the provided house, by having flexibility, can always be responsive to the user's needs in various situations, which would be a challenge for specialized areas of housing, including design. To perform a flexible housing design, the architects face many different design solutions and variables, leading to confusion in this field. So, the objective of this study is to identify these variables and achieve an effective solution by considering their priority of them. The variables of this study were proposed in three scales of macro, medium, and micro according to the previous valid research studies in the field of flexible housing. Then, the variables have been evaluated using the specialist's idea through the Fuzzy Delphi method (FDM). The Friedman test has been used to analyze the data obtained from the questionnaires and achieve a valid ranking, which performs the ranking by calculating the mean rank for each variable. According to the results of data analysis, the characteristics of "spatial expansion and division," which means the possibility of space to be expanded (the expansion) or divided (the contraction), as the medium scale of housing design, has the greatest impact on the housing flexibility. On the macro scale, the "structure" component, and the micro-scale, the "use of flexible elements" provide the highest effectiveness in this regard. Moreover, as the medium scale, the modular design of space falls in the second place of influence compared to all other variables. Increasing the properties of spatial expansion and spatial division can be an effective design strategy for achieving flexibility in apartment housing. Also, modular space designing and flexible elements have been introduced as two solutions in the next priorities. All are considered small and medium scales and can be prioritized in designing flexible apartment housing.
گونه شناسی معماری مساجد تبریز و باکو در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
53 - 67
حوزههای تخصصی:
آذربایجان یکی از مناطق باسابقه در فرهنگ و هنر ایران است که شناخت معماری آن ضروری است. برای شناخت معماری و هنر این منطقه نباید بر مرزهای کنونیتکیه کرد، بلکه باید به یاد آوریم که در گذشته ای نه چندان دور، این منطقه دارای رابطه در تبادل اندیشه ها، انگیزه ها و پیشه وران در زمینه های هنر و معماری با سرزمین های اطراف ازجمله اَران(جمهوری آذربایجان) بوده است. در کالبد معماری اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که با توجه به ثبات الگوی رفتاری در آن می توان فارغ از مرز های سیاسی و در گستره مرزهای فرهنگی به گونه شناسی آن پرداخت. هدف این تحقیق،شناخت ویژگی های مساجد تبریز و باکو در دوران قاجار و دسته بندی آن ها براساس خصوصیات کالبدی و درنهایتگونه شناسیاست. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحقیق توصیفی تحلیلیاستفاده شده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این مقاله، ابتدا مساجد تاریخی در هر دو شهرکه شامل 28 مسجد است،شناسایی و اندام هایی بااهمیت تعریف خواهد شدو سپسبا توجه به این اندام ها و ترکیب اجزای کالبدی، به گونه شناسی آن ها پرداخته خواهد شد و در ذیل معرفی هر گونه، ویژگی های بارز آن ها مورد مطالعه خواهد گرفت. مساجد این مناطقبرسه گونه است که عبارت اند از:مساجد گنبدخانه ای، مساجد گنبدخانه ای با رواق اطراف و مساجد شبستانی. گونه شبستانی فقط آذربایجان قابل شناسایی است و گونه های گنبدخانه ای و گنبدخانه ای با رواق اطراف در هر دو منطقه موجود است.