فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی ضعیف بین برنامه ریزی کاربری زمین و حمل ونقل می تواند منجر به مشکلات عمده ای از جمله اتلاف منابع برای اصلاح ناهماهنگی ها، تعریف کلان پروژه های ناسازگار یا دست کم ناهماهنگ در دو حوزه حمل ونقل و کاربری زمین و در نتیجه کاهش کارایی مدیریت شهری شود. در ایران، برنامه ریزی کاربری زمین در قالب «طرح جامع شهرسازی» و توسعه شبکه حمل ونقل در قالب «طرح جامع حمل ونقل» انجام می شود. در این مطالعه روند تهیه و تصویب طرح های جامع شهرسازی و حمل ونقل با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 20 نفر از متخصصان این دو حوزه مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این بررسی اسناد و ضوابط قانونی برای تکمیل مصاحبه ها انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که روند حاکم بر تهیه و تصویب طرح های جامع حمل ونقل و شهرسازی تا حد زیادی مستقل از یکدیگر بوده و می توان گفت هماهنگی بین این دو طرح پایین است. در ادامه، با مرور تجارب خارجی در این زمینه و مصاحبه با مدیران شهری و متخصصان داخلی و خارجی، تلاش شده تا پیشنهاداتی به منظور بهبود هماهنگی بین این دو طرح ارائه شود. همچنین برای راهکارهای پیشنهادی مطرح شده در سه دسته شامل 1) تلفیق طرح های جامع شهرسازی و حمل و نقل در قالب یک طرح واحد، 2) تهیه و تصویب همزمان طرح ها و 3) اصلاح روند فعلی تصویب طرح های جامع حمل ونقل و شهرسازی، چالش هایی با استفاده از نتایج مصاحبه ها بیان شده است. در نهایت، با توجه به چالش های جدی تلفیق و انجام همزمان دو طرح، به نظر می رسد زمینه سازی برای تغییر نگرش در فرآیند تهیه و تصویب طرح ها و همچنین توسعه ابزارهای تحلیل یکپارچگی، راهکاری عملیاتی باشد.
اصلاح الگوی جریان هوای داخل گاوداری های شهر سلماس از طریق مداخله در معماری با هدف بهبود وضعیت تهویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
311 - 326
حوزههای تخصصی:
مشاهدات نشان می دهند که عمده ی گاوداری های ساخته شده در ایران به صورت سوله بوده و در فرایند طراحی آن ها، چندان توجهی به وضعیت تهویه (با وجود نیاز فراوان) و الگوی گردش جریان هوای داخل سوله ها نمی شود و این امر مشکلات فراوانی در زمینه آسایش دام ها بدنبال خواهد داشت. هدف اصلی مقاله، بهبود وضعیت تهویه داخلی سوله های نگهداری گاو، از طریق معماری است به نحوی که جریان هوای مطلوب و یکنواختی در سراسر محیط گاوداری در تراز دام ها برقرار شود. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش حاضر یک پژوهش میان رشته ای بوده و روش تحقیق آن ترکیبی است و راهبردهای تحقیق تجربی، شبیه سازی و پژوهش موردی را مورد استفاده قرار می دهد. در مرحله اول پس از مشخص شدن جامعه آماری (گاوداری های منطقه سرد)، وضعیت موجود آن ها به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفت و پس از اثبات مسئله و یافتن متغیرهای تحقیق، اقدام به پیشنهاد طرح اولیه (نمونه موردی) و مدل نمودن آن شد. مدل موردنظر، ابتدا با پیش پردازشگر گامبیت (Gambit) شبکه بندی و سپس با استفاده از نرم افزار فلوئنت (Fluent) به روش CFD شبیه سازی گردید و مداخلاتی در معماری آن صورت گرفت و سپس اقدام به تحلیل و نتیجه گیری شد. نتایج نشان می دهند که با مداخلاتی مختصر در معماری سوله و موقعیت بازشوها، می توان الگوی جریان هوای داخل آن را چنان بهبود داد تا ضمن برقراری موثر جریان هوای داخلی و کاهش اختلاف دمای میان نقاط مختلف سوله و نیز کاهش نوسانات دمایی، مصرف انرژی را نیز کاهش داد.
شبیه سازی و ارزیابی تأثیر سایه بان غشایی بر آسایش حرارتی فضای بیرونی در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز انسان به حضور در فضاهای باز و نقش تأثیرگذار اقلیم در فعالیت ها و رفتارهای شهری، توجه به آسایش حرارتی بیرونی را ضروری می سازد. در فضاهای باز شهری بویژه در اقلیم های گرم، کاربران بارهای حرارتی زیادی را تجربه می کنند، که باعث عدم آسایش حرارتی می شود. با کنترل تابش و سایه اندازی می توان آسایش حرارتی در فضای باز را بهبود بخشید. مسئله، ایجاد سایه و محافظت فضاهای باز از تنش های ناشی از افزایش بیش از حد دمای سطح زمین و محیط است. اهمیت سایه و کاهش تابش در دستیابی به آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری جهت افزایش حضور انسان، ایجاد خرد اقلیم و افزایش شرایط آسایش است. با شناخت عوامل ایجاد سایه مانند سایه بان ها می توان فضای باز مطلوبی ایجاد کرد. بدین منظور سازه های پارچه ای جدید برای مناطق با آب و هوای گرم بواسطه ایجاد سایه بان و تهویه طبیعی بسیار مناسبند. پژوهش حاضر با مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی در نرم افزارهای انویمت و انسیس تأثیر سایه بان غشایی سبک بر ایجاد آسایش حرارتی بیرونی در شهر سمنان با اقلیم گرم و خشک را بررسی می کند. طبق یافته ها وجود سایه بان غشایی در تابستان، تا 4.7 درجه سلسیوس اختلاف درجه حرارت ایجاد می کند و شرایط آسایش حرارتی را بهبود می دهد. سایه بان غشایی سبب خنکی فضای زیرین خود شده و از گرمای بیش از حد زمین جلوگیری می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که سایه بان غشایی در اقلیم گرم و خشک سبب ایجاد اختلاف درجه حرارت می شود. از میان چهار مدل سایه بان غشاییِ ساده، مخروطی، چتری و زین اسبی، سایه بان زین اسبی با 43.15% تأثیرگذاری در محیط دارای عملکرد مناسبی بوده و فضای خنک تری زیر سایه بان ایجاد می کند و مدل مناسب سایه بان غشایی است.
ضرباهنگ کاوی قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری؛ مطالعه موردی: بوستان بهارستان و ابن سینای زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های شهری بررسی اثر ریتمیک مصرف فضاهای عمومی شهری با نام ضرباهنگ کاوی مطرح است. قرارگاه رفتاری نوعی از تولید و مصرف فضا توسط گروه های اجتماعی مختلف است که در فضاهای عمومی مانند بوستان های شهری بیشتر نمود می یابد. این پژوهش با روش تحقیق کیفی، توصیفی_تحلیلی و با ماهیت اکتشافی به بررسی ضرباهنگ قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری با نمونه بوستان بهارستان و ابن سینای شهری زنجان پرداخته است. جمع آوری داده های مورد نیاز به صورت برداشت میدانی و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی مبتنی بر نمونه دسترس و بدون سوگیری و روش مشاهده و مصاحبه انجام گرفته است. با توجه به طبقه بندی شاخص ها به سه مؤلفه اصلی ساختاری، پویایی و محیط اجتماعی، داده های جمع آوری شده طبقه بندی شده و با روش مبتنی بر جداول کیفی، ماتریس ارتباط و ریتم ضرباهنگ تحلیل صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد قرارگاه های رفتاری مبتنی بر عملکرد ایستا و گروهی، ضرباهنگ مصرف فضای فصلی تابستانه و روزانه بعد از ظهری داشته و قرارگاه های مبتنی بر عملکرد های فردی پویا مانند ورزش عمدتاً مصرف فضای چهار فصل و روزانه صبح و عصر دارند. از طرفی موقعیت و مبلمان مکانی قرارگاه در شکل گیری نوع ضرباهنگ اثر گذار و ارتباط مؤلفه های ضرباهنگی عمدتاً دارای انسجام و همبستگی عملکردی است.
گونه شناسی معماری مساجد تبریز و باکو در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
53 - 67
حوزههای تخصصی:
آذربایجان یکی از مناطق باسابقه در فرهنگ و هنر ایران است که شناخت معماری آن ضروری است. برای شناخت معماری و هنر این منطقه نباید بر مرزهای کنونیتکیه کرد، بلکه باید به یاد آوریم که در گذشته ای نه چندان دور، این منطقه دارای رابطه در تبادل اندیشه ها، انگیزه ها و پیشه وران در زمینه های هنر و معماری با سرزمین های اطراف ازجمله اَران(جمهوری آذربایجان) بوده است. در کالبد معماری اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که با توجه به ثبات الگوی رفتاری در آن می توان فارغ از مرز های سیاسی و در گستره مرزهای فرهنگی به گونه شناسی آن پرداخت. هدف این تحقیق،شناخت ویژگی های مساجد تبریز و باکو در دوران قاجار و دسته بندی آن ها براساس خصوصیات کالبدی و درنهایتگونه شناسیاست. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحقیق توصیفی تحلیلیاستفاده شده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این مقاله، ابتدا مساجد تاریخی در هر دو شهرکه شامل 28 مسجد است،شناسایی و اندام هایی بااهمیت تعریف خواهد شدو سپسبا توجه به این اندام ها و ترکیب اجزای کالبدی، به گونه شناسی آن ها پرداخته خواهد شد و در ذیل معرفی هر گونه، ویژگی های بارز آن ها مورد مطالعه خواهد گرفت. مساجد این مناطقبرسه گونه است که عبارت اند از:مساجد گنبدخانه ای، مساجد گنبدخانه ای با رواق اطراف و مساجد شبستانی. گونه شبستانی فقط آذربایجان قابل شناسایی است و گونه های گنبدخانه ای و گنبدخانه ای با رواق اطراف در هر دو منطقه موجود است.
نقش طب سنتی و فیزیولوژی انسانی در معماری حمام ایرانی (نمونه موردی: حمام کهیار دهدشت، حمام علی قلی آقا اصفهان، حمام وکیل شیراز و حمام بکان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
103 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری دامنه وسیعی داشته و با علوم بسیاری در ارتباط است، که این موضوع اهمیت آن را افزایش می دهد. لذا به نظر میرسد یکی از علومی که معماران گذشته آن را فرا می گرفتند، طب بوده است؛ و مؤید آن بنا های به جای مانده از گذشته، آثار مکتوب مرتبط با توصیه های طبی و کاربرد آن در معماری است. حمام یکی از کاربردی ترین و تخصصی ترین عناصر طبی معماری شهرها و روستاهای ایران است که متأسفانه اطلاعات موجود پیرامون آن، بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد و معماری آن از بعد فضایی درمانی و رابطه کالبد بنا با انسان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اهداف تحقیق: تحقیق حاضر با رجوع به منابع معتبر طب سنتی، به رابطه عناصر حمام های ایرانی با مسئله پیشگیری و درمان و نیز چگونگی شکل گیری حمام با توجه به طب سنتی می پردازد. باتوجه به اینکه تبیین نظام سلسله مراتب حمام بر مبنای کارکردهای بهداشتی و درمانی بوده است، هدف این تحقیق، مطالعه این فرضیه است که معماری حمام های ایرانی از ادوار پیش از اسلام و سپس در دوران اسلامی، در راستای حفظ سلامتی و یا درمان شکل گرفته است. روش تحقیق: رهیافت مقاله حاضر مبتنی بر تفسیر تاریخی شواهد مستند است که در قالب متون طبی به موضوعات مرتبط در معماری حمام پرداخته اند. چارچوب نظری که این پژوهش بر آن استوار است، بررسی رابطه عناصر و اجزا معماری حمام و سلامت انسان از منظر طب سنتی است. بنابراین این پژوهش به لحاظ معرفت شناسی در پارادایم تفسیری یا برساختی (ساختارگرایی)، به لحاظ جهت گیری نظری، به لحاظ رویکرد (شیوه استدلال) تطبیقی، به لحاظ نوع داده ها کیفی، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناسی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سند خوانی و فیش برداری انجام شده است.
بازنمایی فضای معماری در آثار نقاشی با رهیافت نشانه شناسی لایه ایی (نمونه موردی: منتخبی از آثار ایران درودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعات بین رشته ایی در حیطه هنر، فهم عمیقی از معنای اثر را فراهم می سازد. اگر نقاشی را نوعی بازنمایی پنداشت که توان ارائه معانی متعدد را دارد، این مسأله مطرح می شود که در خلق تصویر چه رهیافت های فضایی به ماهیت تولید معنا منجر شده و چگونه مورد خوانش قرار می گیرد. این پژوهش با هدف پیوند دو رسانه هنری نقاشی و معماری، به کشف لایه های معنایی فضا در تصویر می پردازد. روش پژوهش با رویکرد کیفی، بر پایه نشانه شناسی لایه ایی، به مرور رمزگان فضایی پرداخته و ساختار بدست آمده در آثار منتخبی از «ایران درودی» مورد خوانش قرار می گیرد. در نهایت دلالت های فضایی در تصاویر به روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. نتیجه بر آن است که تصور فضای شهری توسط نقاش می تواند در نشانه های فضایی به صورت برابرجای، دگرجای و یا آرمانشهر نمود پیدا کند، که در لایه های همنشین: متن؛ بافت؛ بینامتنیت؛ رمزگان و در محور جانشینی: شکل شناسی؛ نشانه شناسی و پدیدارشناسی قابل خوانش اند.
شناخت و تحلیل موانع نهادی مشارکت شهروندان در فرایند برنامه ریزی توسعه شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
55 - 75
حوزههای تخصصی:
تغییر الگوی واقعی به سمت فرایندهای مشارکت مؤثر و تثبیت شده شهروندان در کلانشهر تهران، به منزله پایتخت و نخست شهر جمعیتی کشور و بستر مهم ترین تصمیم های اداری، اجرایی و سیاسی در نظام برنامه ریزی ایران، مستلزم توجه به عوامل بازدارنده (موانع) مشارکت مؤثر شهروندان در فرایندهای برنامه ریزی توسعه شهری از منظر نهادهای رسمی و غیر رسمی مؤثر بر آن است. شناسایی موانع نهادی مشارکت شهروندان در برنامه ریزی توسعه شهری که در عمل به معنای طبقه بندی طیف وسیع موانع ناشی از ناکارآمدی نهادهای رسمی و غیر رسمی دخیل در فرایند برنامه ریزی توسعه شهری و تعیین چگونگی تأثیرپذیری این فرایند از هر دسته از این موانع است. پژوهش در قالب طرح ترکیبی کمّی-کیفی موازی و هم زمان، به آزمون مدل ساختاری روابط متغیرهای اصلی در چارچوب نظری پژوهش در سطح کلان با روش کمّی مدل سازی معادلات ساختاری، و به موازات آن، به تدوین مدل نظری مستقلی مبتنی بر یافته های پژوهش کیفی در مقیاس مورد مطالعاتی پژوهش (شهر تهران) پرداخته است. در قالب «مدل ساختاری تحلیل روابط نهادها، توسعه شهری و مشارکت در سطح کلان»، مسیرهای بحرانی و روابط حاکم بر چگونگی اثرگذاری نهادها، رسمی و غیر رسمی، بر فرایند مشارکت پذیری شهروندان تهرانی در طرح های توسعه شهری شناسایی شده است و با تلفیق یافته های کمّی و کیفی پژوهش، در قالب رویکرد توصیفی-تبیینی، «مدل مفهومی یکپارچه ساختار و موانع نهادی برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی شهر تهران» و در قالب رویکرد تجویزی، «راهکارهای حذف موانع نهادی مشارکت مردمی در برنامه ریزی توسعه شهری تهران» ارائه شده است.
تبیین شاخص های طراحی فرم به منزله واسط جلوه و معنا، در ارتباط درون و بیرون خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش جستجوی چیستی و چگونگی پیوستگی وجه نظری و کاربردی فرم در جهت بهبود ارتباط درون و بیرون خانه است. فرم واسط ارتباط درون و بیرون در دولایه "ارتباط فضای داخل (درون) و خارج (بیرون)" و "ارتباط کالبد انسان (درون) و کالبد خانه (بیرون)"، در سه سطح کالبدی-محیطی، عملکردی-رفتاری و ادراکی-معنایی است. رابطه "فرم" با "آن چه فرم نیست"، این مفهوم چندمعنا را در یک مدل جامع، تبیین می نماید. هدف اصلی، یافتن شاخص هایی است که ارتباطی چندسطحی بین جلوه (وجه عینی) و معنا (وجه ذهنی) در فرم، برای ارتباط درون و بیرون ایجاد کنند؛ لذا پرسش اصلی پژوهش این است که چه شاخص هایی برای طراحی فرم خانه، امکان ارتباط چندسطحی و چندمعنایی را، در رابطه درون و بیرون فراهم می کنند؟ این پژوهش به روش کیفی، با استقراء جزء به کل و با تحلیل محتوای کیفی متون معماری مدرن و پست مدرن، از طریق کدگذاری در اطلس تی آی، انجام شده است. نتایج نشان می دهد که وجه اشتراک شاخص های تبیین شده، ارتقای محرک های مرئی و نامرئی "جلوه" ، ایجاد سلسله مراتب گذار نرم بین درون و بیرون، مشابهت یابی بین تصاویر ذهنی ایجاد شده از فرم و تنظیم توامان ویژگی های بصری، حرکتی و حسی در عناصر معماری، در سه مقیاس خرد، میانه و کلان، است. این انگاره نسبت به فرم، زمینه ساز "مولد معنا بودن" می شود.
واکاوی نقش موسیقی خیابانی در سرزندگی فضای شهری (مطالعه موردی؛ خیابان خیام ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: هنر شهری، به عنوان رویدادی سیال درصدد کاهش تبعات ناشی از زندگی صنعتی و ایجاد رفتارهای مناسب اجتماعی و فرهنگی است. در فضای شهری انواع مختلف هنرها دیده می شوند؛ که از این بین موسیقی کمتر مورد توجه واقع شده است؛ به گونه ای که صحنه ی کالبدی- فضایی شهر اصولا" جایگاهی مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی ندارد. در این تحقیق بررسی خواهیم کرد که آیا علت کم توجهی به این هنر ناشی از کم اثر بودن آن در ارتقا کیفیت فضای شهری است یا اینکه علت را باید در عدم وجود زمینه مناسب جهت قدرت نمایی و نمایش آن جستجو کنیم؟
هدف: هدف پژوهش حاضر، توجه بر ایجاد حس تعلق مکان و سرزندگی به فضای شهری و تاثیر موسیقی خیابانی بر حضار در فضای شهری می باشد.
روش: روش تحقیق در این مقاله به صورت پیمایشی بوده و با تهیه پرسش نامه و انتخاب سه جامعه آماری متفاوت، تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری با انتخاب نمونه موردی (خیابان خیام ارومیه) بررسی می گردد.
یافته ها و نتیجه گیری: با بررسی دیدگاه ها، مهم ترین انتظار رهگذران و مشتریان از اجرای موسیقی خیابانی ایجاد سرزندگی و نشاط عنوان شده در حالی که کسبه خیابان بیشتر از آن که به شاد بودن فضای کسب و کار خود بیندیشند، به افزایش فروش خود اهمیت داده اند و این انتظار در نظر اساتید حفظ شان و جایگاه هنر موسیقی خیابانی، اصلاح دیدگاه از تکدی بینی به امری هنری، در کنار ایجاد راهی برای بهبود شرایط معیشت هنرمندان بوده است. لیکن با وجود این تفاوت انتظار، نظر هر سه گروه بر ارتباط و تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری بوده و لزوم تامین فضای مناسب به عنوان جزئی از فضای شهری جهت اجرای آن مورد انتظار همگان ذکر شده است. از طرف دیگر با توجه به عدم دسترسی افراد به اجرای زنده موسیقی در سایر نقاط شهری، تامین و مهیا نمودن امکان اجرای آن در سایر نقاط پرتراکم جهت سرزندگی آن فضا مورد انتظار رهگذران بوده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که، از نظر کسبه، رهگذران و اساتید موسیقی؛ بین موسیقی خیابانی و نقش آن بر فضای شهری رابطه معناداری وجود دارد و موسیقی به عنوان هنری خیابانی می تواند تاثیر مناسبی در سرزندگی فضای شهری و ارتقا حس تعلق مکان بر رهگذران و از طرفی ایجاد فضای شورانگیز و رونق کسب و کار و افزایش میل پیاده روی در افراد داشته باشد؛ به طوری که در بسیاری مواقع، انگیزه حضور مجدد رهگذران در آن مکان، از طریق خاطره انگیزی و درک غنای حسی مکان می باشد.
تأثیر مدرنیزاسیون زیر ساخت های سنتی تأمین آب بر اجزاء کالبدی خانه های سنتی و معاصر شهرهای مناطق مرکزی و جنوبی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اثرات آب بر عناصر تشکیل دهنده شهر به عنوان عنصر مستقل در بستر طبیعت موضوعی است که توسط صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته است. نظر به اینکه خانه ها بیشترین مساحت و توده فضایی شهر را تشکیل می دهند چگونه ویژگی های مرتبط با تحول زیرساخت های سنتی و مدرن تامین این عنصر را در اجزا کالبدی خود منعکس کرده اند؟هدف پژوهش : این تحقیق سعی بر شناسایی ویژگی های اجزا کالبدی مرتبط با آب در خانه های قبل و بعد از مدرنیزه شدن سیستم آبرسانی دارد. هدف نشان دادن ارتباط میان تحول شیوه های سنتی دستیابی به آب و اجزا کالبدی خانه هاست که زمینه ساز تغییرات در سلایق و فرهنگ استفاده از آب ساکنین می شود. روش تحقیق روش همبستگی علی مقایسه ای با استدلال استنتاجی است. خانه های سنتی و معاصردر دو منطقه مرکزی و منطقه جنوبی استان فارس به عنوان نمونه های مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، جمع آوری مدارک پراکنده و مصاحبه های عمیق با ساکنان و افراد مطلع و متخصص به دست آمده است.نتیجه گیری : به کار گیری و ورود دانش و امکانات جدید فنی مرتبط با آب در شهرها به تدریج تغییر شکل عناصر کالبدی خانه ها را در پی داشته است. نگرش کمی و شیوه استفاده از آب در طراحی خانه های جدید باعث فراموشی ارزش های متعالی زیبایی شناسی و اثرات روانی و اقلیمی آب و فروکاهی کیفیت فضایی خانه ها شده است.
باز خوانی یک بنای یادمانی؛ کاخ خورشید در کلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلات یا کلات نادری منطقه ای در شمال شرقی استان خراسان رضوی است که به دلیل وجود حصاری از کوهها به عنوان یک قلعه طبیعی شناخته می شود. این محدوده در گذشته به دلیل برخورداری از حصاری طبیعی و دست ساز انسانی، از نظر دفاعی و نظامی اهمیت داشت. کلات در دوره نادرشاه افشار مورد توجه ویژه قرار گرفت و بناهایی به دستور وی در آن بر پا شد که از میان آنها می توان به عمارت معروف به « کاخ خورشید» اشاره نمود. این بنا شاخص ترین اثر برجامانده از دوره افشاریه در ایران می باشد . عمارت خورشید به لحاظ حجم ونمای بیرونی و نیز ابهام در عملکردش، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش بررسی عملکرد وخصوصیات اصلی این بنا و تعیین جایگاه آن از نظر تاریخ معماری ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد طراحی عمارت خورشید تلفیقی از عناصر معماری ایرانی و هندی می باشد که به شیوه ایی ماهرانه در هم آمیخته شده اند، و از این نظر توانسته پیوندی میان سنت های معماری ایرانی با معماری گورکانیان هند بوجود آورد. بعلاوه این مطالعات نشان می دهد که عملکرد این بنا نه آرامگاه و نه کاخ بوده، بلکه بنایی یادمانی با کارکرد تشریفاتی بود که به دستور نادر ساخته شده تا یادآور نام و سلطنت وی باشد.
بررسی تطبیقی تزئینات بازشوهای قاجاری در شاه نشین بناهای تاریخی شهر اردبیل (مطالعات موردی: شاه نشین خانه های ابراهیمی، خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسی ها و درهای دولنگهٔ خورشیدی دار، از عناصر مهم در تزئینات کاربردیِ فضای شاه نشین ها در معماری دورهٔ قاجار است. استفاده از نوشتار با مضامین مذهبی، به صورت مشبک، پارچه بری و یا نقاشی پشت شیشه، در اردبیل بیش از سایر مناطق ایران رواج داشته است. در اغلب بناهای تاریخی این شهر، ارسی های بزرگ دوجداره وجود دارند و معمار با قراردادن درست آن در بناهایی با پلان نعلی شکل یا ایوان دار، از ارسی ها در این اقلیم بهره مند شده است. این مقاله برگرفته از گزارش های پژوهشی مربوط به تزئینات بناهای تاریخی شهر اردبیل است. سه نمونهٔ موردی بازشوهای خانهٔ ابراهیمی، خانهٔ خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد، به دلایلی هم چون پُرکار بودن، سالم بودن، قابل دسترس بودن برای تصویربرداری، و تنوع در روش های تزئینات چوبی انتخاب شده اند. بازشو های موردمطالعه در این سه مکان در بافت قدیمی شهر اردبیل، مربوط به دورهٔ قاجار هستند. پرسش اصلی مقاله این است که تفاوت ها و شباهت های این بازشوها در چیست و آیا عبارت «هنر ارسی سازی در دوره قاجار رو به افول گذاشت» قابل تأیید است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته و داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده اند. یافته ها نشان می دهند استفاده از گره چینی برای تزئین ارسی ها و بازشوها در اوایل دورهٔ قاجار، در اولویت قرار داشته و به تدریج سبک تزئین ارسی ها متفاوت شد؛ قطعات پارچه بری جای خود را به قطعات آینه ای داد و شیوهٔ قواره بری جای گره چینی را گرفت.
مطالعهٔ هنر سرمه دوزی استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
103 - 120
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی، نمایانگر فرهنگ و هنر یک ملت هستند که در باورها و آیین های آن قوم ریشه دوانیده اند. رودوزی های سنتی از هنرهای ارزشمند ایرانی هستند که از شیوه ها و مواد اولیهٔ گوناگون بهره می برند. سرمه دوزی یکی از رودوزی های سنتی ایران است که در اصفهان تولید می شود و از پیشینه ای غنی در این شهر برخوردار است، به طوری که در گذشته در بسیاری از خانه ها زینت بخش اثاثیهٔ منزل بوده است. در سال های اخیر، استفاده از رودوزی های سنتی به دلایل گوناگون کم رنگ شده و رونق گذشته را ندارد. هدف این پژوهش مطالعهٔ وضعیت گذشته و حال هنر سرمه دوزی و برنامه ریزی برای اعتلای آن در آینده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان با روش آینده نگاری وضعیت این هنر را پیش بینی و برای دستیابی به یک آیندهٔ مطلوب برنامه ریزی نمود؟ این پژوهش که از نظر ماهیت کیفی است، با روش مردم نگاری از نوع سناریو نویسی و با رویکرد آینده پژوهی انجام شده است. داده های پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی از نوع مصاحبه جمع آوری شده اند. نمونه گیری در این پژوهش به روش هدف مند و برمبنای شیوهٔ گلوله برفی انجام شده است که مشتمل بر ۲۰ نفر شرکت کننده در چهار گروه صاحب نظران، فروشندگان، هنرمندان و مصرف کنندگان می باشد. در این پژوهش، سرمه دوزی از چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است و بر این اساس پیشران ها شناسایی شده اند و دو سناریو شامل درخت سرو، و گل نیلوفر ارائه شده است. ایجاد بازارهای صادراتی، تولید مواد اولیه در داخل کشور، خلاقیت در نقوش، کاربرد ایجاد بازارهای مستقیم برای فروش و گسترش آموزش، موجب تداوم رشد هنر سرمه دوزی می شود که می تواند برای هنر سرمه دوزی در استان اصفهان آیندهٔ مطلوبی را رقم بزند.
واکاوی مفهوم خلوت با تکنیک نحو فضا در سازمان فضایی خانه های روستایی؛ نمونه موردی: استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های روستایی بوشهر به عنوان بخشی ارزشمند از تاریخ معماری ایران است که بر اساس نیازهای اقلیمی، فرهنگی و معیشتی آن ها شکل گرفته است و برای درک ارزش آن ها نیاز به پژوهش های بسیار است. یکی از جنبه های مهم این ارزشمندی شناخت این بناها برای پاسخ گویی به نیازی اساسی برای ساکنین، یعنی خلوت است. عوامل گوناگونی در شکل گیری خلوت تأثیرگذار هستند ولی می توان سازمان دهی فضایی را مهم ترین عامل معرفی نمود؛ لذا برای درک بهتر و شناخت دقیق تر شکل گیری خلوت و چگونگی پاسخ گویی خانه های روستایی بوشهر به آن، ضرورت دارد سازمان دهی فضایی آن ها مورد واکاوی قرار گیرد. ابتدا با نمونه گیری هدفمند نُه خانه روستایی از مجموع روستاهای بررسی شده انتخاب شدند. سپس پنج شاخص سنجش خلوت شامل سلسله مراتب دسترسی، عمومی و خصوصی بودن فضاها، ارتباط و حریم بصری، دسترسی بصری و خوانایی از مبانی نظری پژوهش استخراج گردید. در مرحله بعد برای تحلیل نمونه ها از تکنیک تحلیل گراف نمایانی جهت استخراج داده ها از نقشه های ترسیم شده به کمک ابزارهای هم پیوندی، ارتباط، عمق گامی، عمق متریک و زاویه دید به کمک نرم افزار دپس مپ استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که خانه ها در عین داشتن سازمان دهی فضایی مشابه، در عمق و سلسله مراتب دسترسی به فضاها دارای تفاوت هایی هستند. نتایج نشان می دهد تفاوت در نوع دسترسی و جانمایی فضاها باعث ایجاد مرزبندی های متفاوت در خانه ها شده است که همین موضوع باعث تفاوت در خلوت کسب شده آن ها دارد. در برخی خانه ها باتوجه به کمتر بودن میزان شاخص های هم پیوندی، ارتباط و عمق، دارای نفوذپذیری و یکپارچگی کمتر و نیز سلسله مراتب دسترسی بیشتر بوده؛ بنابراین از میزان خلوت بیشتری بهره می برند. در ضمن اتاق ها (به خصوص اتاق خواب) و سرویس خانه ها که جزء عرصه خصوصی هستند دارای بیشترین عمق و کمترین میزان هم پیوندی بوده که نشان از بالاتر بودن درجه خلوت آن ها دارد و در مقابل، فضای ورودی و حیاط با کمتر بودن این شاخص ها عمومی ترین فضاها هستند.
پدیدارشناسی تولید فضای شهری در تجربه زیسته شهروندان تهران از فضاهای عمومی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۴۳-۲۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: در تهران که شهری زاده دوران مدرن و همواره مهاجرپذیر است، برقراری رابطه معنادار میان فضای شهری/کالبدهای معماری با شهروندان، یکی از مهم ترین چالش های طراحی و برنامه ریزی بوده است. بافت جمعیتی و کالبدها با سرعت زیاد دچار تحولات چشم گیر می شوند و شهروندان نقاط اتکای کمتری می یابند تا خود و خاطرات شان را با آن ها بازیابند. روش ها: پارادایم تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کمی است. منطق استدلال مبتنی بر استدلال استنتاجی است. آنالیز داده ها از طریق طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی و آزمون میانگین داده ها، تعیین ضریب همبستگی مؤلفه ها و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. یافته ها: در بعد کنش فضایی، «فیزیک و ساختار فضا» و «ساختار نشانه ها» بیشترین امتیاز را کسب کرده اند. پاسخ دهندگان قادر به درک ساختار فضا و رابطه اجزا و فهم زبانی هستند که معانی را منتقل می کند. در بعد بازنمایی فضا، «ایدئولوژی و پیش داشته های ذهنی» بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. پاسخ دهندگان ذهنیت های خود را در تطبیق با تجربه های جدید در قضاوت ارزش های کیفی فضا، دخالت داده اند و نسبتی از آن را انتظار دارند. در بعد فضای بازنمایی، «ادراک اجتماعی» بالاترین میانگین را داشته است و این می رساند که افراد به پاسخ گویی فضا به نیازهای روانی آن ها از امر اجتماعی و تجربه فضا در کنار سایر شهروندان اهمیت داده اند. نتیجه گیری: ابعاد پدیدارشناختی فضا در روند تولید فضای عمومی شهری در قلمروی کاربری های فرهنگی، به نحوی قابل احصا و ارزیابی است که در تجربه زیسته افراد از فضا ملموس است. این امر می تواند به طرز معناداری برنامه ریزی فضاهای شهری و طراحی کالبدهای معماری را تحت تأثیر قرار دهد.
ارزیابی تحقق پذیری شاخصه های شهر هوشمند (نمونه موردی شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
هوشمند سازی شهرها، فقط به معنی رشد تکنولوژی و مکانیزه شدن شهرها نیست، بلکه زمانی شهری هوشمند است که در همه زمینه های اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و حکمروایی نیز هوشمند و بهینه باشد. استفاده از منابع انرژی کمتر و ایجاد بیشترین بازدهی از ضرورت های هوشمندسازی شهرها می باشد. در سال های اخیر استفاده از تکنولوژی در جهت تسریع روند کارهای روزمره و ارتقاء کیفیت زندگی اهمیت یافته است؛ اما به صورت جامع و یکپارچه شکل نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تحقق پذیری شاخصه های شهر هوشمند در شهر تبریز شکل گرفته است. در مقاله پیش رو، تحقق پذیری ۶ مؤلفه اساسی شهر هوشمند در زمینه های اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و... موردبررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کتابخانه ای و پرسشنامه ای می باشد. با توجه به تخصصی بودن بحث هوشمندی و الزامات تحقق پذیری آن، پرسشنامه مستخرج با همکاری اساتید و متخصصان این حوزه تکمیل شده است. نتایج حاصل از این پرسشنامه، در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس اعداد کرونباخ به دست آمده می توان گفت شهر تبریز ازلحاظ تحقق شاخصه های شهر هوشمند در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار داشته است اما به طورکلی نمی توان این شهر را هوشمند نامید.
تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تاکید بر حکمروایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
64 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بسیاری از چالش های برنامه ریزی شهری بسیار متنوع بوده و ساختارهای سنتی نیز از کارآمدی لازم جهت تعدیل این چالش ها برخوردار نیستند. بنابراین نیاز به ارائه راه حل های مبتنی بر همکاری، تعامل و ارتباط درون سازمانی، ایجاد شبکه های فراتر از سطوح سلسله مراتبی و سازمان رسمی، ضروری است. در این راستا مانوئل کاستلز، جامعه شبکه ای را به عنوان ساختار جدیدی برای بازاندیشی در مورد جامعه به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر، حکمروایی شهری به عنوان عاملی تسهیلگر در راستای جامعه شبکه ای مطرح می گردد.
هدف: تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تأکید بر حکمروایی شهری، تعریف جامعه شبکه ای، سیاست گذاری آن.
روش: این پژوهش بر اساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون در زمینه جامعه شبکه ای و جایگاه آن در برنامه ریزی شهری می پردازد. روش تحقیق به کار گرفته شده در جهت دستیابی به هدف مورد نظر، تحلیل محتوای کیفی است؛ به طوری که با مفروض گرفتن تعریف های مشخص به مطالعه متون پرداخته شد. این مفاهیم و تعاریف عملیاتی بر اساس مباحث نظری استخراج شد. در گام دوم بازیابی منابع بر اساس کلید واژگان، عنوان و انجام شد و در مرحله سوم تحلیل و چارچوب مفهومی تدوین شد.
یافته ها: از دیدگاه جامعه شبکه ای نظام برنامه ریزی شهری یک نظام باز و غیرمتمرکز و گفتمان- محور بوده که در آن فعالیت ها آزادانه و مبتنی بر هوشمندسازی صورت می گیرد. بدین معنی که جامعه شبکه ای به عنوان شکل غالب سازمان اجتماعی، انعطاف پذیر و همگرا بوده که جایگزین ساختار سلسله مراتبی، واگرا و عمودی است.
نتیجه گیری: ایجاد شهری که انسان و نیازهای او به عنوان موضوع کانونی در برنامه ریزی شهری باشد و نه به عنوان ابزار توسعه، توجه به داوری پلورالیستی در نظام برنامه ریزی شهری حائز اهمیت است. در این راستا، تئوری جامعه شبکه ای و توجه به اصول و سیاست گذاری های آن به عنوان انعطاف پذیرترین و سازگارترین رویکرد مطرح می گردد.
بازآفرینی گنبد برج مقبرهسه گنبد ارومیه بر پایه مستندات معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
117 - 133
حوزههای تخصصی:
سه گنبد یکی از بناهای دوره سلجوقی است که به رغم داشتن ویژگی های خاص این دوره، چندان موردمطالعهقرار نگرفته است. تزیینات هندسی، کتیبه های کوفی در کنار سایر مشخصه های معماری، این بنا را به عنوان یکی از مصادیق بناهای آرامگاهی قرن ششم قرار داده است. اگرچه این بنا از حیث تزیینات و متن کتیبه ها توسط پژوهشگران پیشین تا حدودی مورد توجهقرارگرفته، اطلاعات محدودی در ارتباط با ساختار معماری آن در دسترس است. با توجه به اینکه برخی عناصر معماری مقابر، به ویژه پوشش خارجی آن ها، در اثر بی توجهی در طول سال ها دچار تغییراتی شده اند، سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که ویژگی های معماری گنبد خارجی برج مقبره سه گنبد به چه صورت بوده است؟ در این راستا هدف از این مطالعه، بررسی ساختار کالبد کنونی برج سه گنبد و بازشناسی ویژگی های شکلی، هندسی و تناسبات آن برایدست یافتن به ساختار اصلی بنا و درنهایتبازآفرینی بخش تخریب شده بنا یعنی «خود» گنبد است. در این مقاله، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای در قیاس با نمونه های هم عصر و همسان مورد ارزیابی قرار گرفت. ازطرفی با نگاهی جزئی تر، تحلیل های هندسی برای ارزیابی تناسبات سه گنبد در انطباق با برج مقبره های منطقه، در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی در این بناها و ویژگی های بارز پوشش خارجی آن هامؤثر واقع شد. بر همین اساس، بر مبنای تحولات کالبدی صورت گرفته در برج مقبرهسه گنبد و وجوه مشترک ساختار معماری و هندسی آن با نمونه های مشابه، می توان به این نتیجه رسید که این بنا نیز درگذشته دارای گنبد خارجی، احتمالاًبه صورت رُک، بوده است.
مقایسه تطبیقی رویکردهای طراحی میان بافت تاریخی در پژوهش های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
195 - 213
حوزههای تخصصی:
طراحی ساختارهای جدید در بافت تاریخی در راستای حفاظت از آن، موضوعی است که حفاظت گران و معمارانی که در بافت تاریخی طراحی می کنند، بر سر آن اختلاف نظر دارند؛ ازاین رو پژوهش های بسیاری به عنوان بخشی از ادبیات موضوع، معطوف به مطالعه رویکردهای مختلف طراحی و پیامدهای آن تدوین شده است که به طور آشکار یا ضمنی ماهیت توصیه ای دارند. بنابراین بررسی و تحلیل آن ها نیز در کنار اسناد سازمان های بین المللی و سایر دستورالعمل ها و راهنماهای طراحیِ ملی و منطقه ای اهمیت دارد؛ مطالعه ای که تابه حال صورت نگرفته است. بر این اساس، این پژوهش با هدف صورت بندیِ مواضع پیشنهادی در قالب رویکردهای طراحی در این دست از پژوهش ها می پردازد؛ به بیان دیگر، معطوف به چیستی رویکردهاست. بدین منظور، داده های مورد نیاز در پژوهش های مرتبط به کمک مطالعه پژوهش های مرتبط گردآوری و براساس مضمون و مبتنی بر ساختار رویکرد در سه سطح نگرش، رهیافت و روش، به تفکیک کدگذاری شدند. سپس، به کمک مقایسه تطبیقی توصیف شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد در مطالعات گروت (1985) و ستوده و وان عبدالله (2013) در سطح نگرش، سندانگاری بافت تاریخی بر بافت شهری انگاریِ آن ارجح است؛ ازاین رو به اجتناب از تغییر در سطح رهیافت و همانندی در سطح روش توصیه شده است. این درحالی است که در سایر موارد نگرش سندانگاری و بافت شهری انگاریِ بافت تاریخی مبنا بوده است؛ با این تفاوت که در مطالعات ائرز (2010)، بیانکا (2010)، آدام (2010)، دوچ (2010)و دیسکو (2012)، چهارچوب مرجع، سنّت و در باقی پژوهش ها مدرنیته است. متأثر از نگرش مبنا، ائرز، بیانکا، دیسکو، آدام و دوچ به مدیریت تغییر از طریق کاربست الگوهای معماری و شهرسازیِ سنّتی توصیه می کند؛ولی باقی پژوهش ها، متأثر از نگرش مبتنی بر مدرنیته به مدیریت تغییر با ارجاع به ویژگی های بافت تاریخی با هدف طرحی هماهنگ توصیه کرده اند.