فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع بین مناطق شهری به عنوان یکی از مهم ترین ارکان زندگی مطلوب شهری، از الزامات برپایی جامعه ای پویا، منسجم و مترقی می باشد. با توجه به اهمیت موضوع برابری در توزیع فضایی امکانات و نقش آن در جوامع انسانی در پژوهش حاضر قصد داریم تا مناطق کلانشهر تبریز را از نظر برخورداری از شاخص های توسعه تحلیل نماییم. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. داده های موردنیاز از سالنامه آماری، طرح جامع و تفصیلی سال 1395 و سایر داده های معتبر سازمان های شهری در قالب 52 شاخص مهم که شامل داده های مرتبط با مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، رفاهی، آموزشی و محیطی می باشد، گردآوری شده است. جهت تحلیل داده از ضریب تغییرات، آنتروپی شانون و تکنیک پرومته به ترتیب برای بررسی پراکنش، وزن دهی و تعیین سطح برخورداری استفاده شده است. همچنین برای نمایش نتایج برروی نقشه از نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از عدم برخورداری متوازن و متعادل مناطق شهر تبریز از شاخص های توسعه می باشد. به طوری که تنها مناطق 5 و 2 در سطح بالاتری از برخورداری از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، رفاهی، کالبدی، زیست محیطی و آموزشی قرار داشته و مناطق 7، 3، 1 و 4 جزو مناطق کم برخوردار و منطقه 10 نیز جزو محروم ترین مناطق با عدم برخورداری از شاخص های مذکور می باشد. در کل نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت مناطق شهر تبریز سنخیتی با توزیع فضایی متوازن نداشته و نیازمند توجه و مدیریت صحیح و کارآمد می باشد.
نقش شهریاران صفوی در پیشرفت صنعت پارچه های ابریشمین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریاران صفوی به عنوان عاملان تأثیرگذار در رشد و شکوفایی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، پس از دوران طولانی مدت آشوب و فترت پیش از خود قلمداد می شوند. هنر بافت پارچه های ابریشمین، یکی از مواردی است که در پرتو توجه و حمایت بزرگان صفوی بالندگی یافت. آشنایی با چگونگی رشد ابریشم بافی در دوران صفوی، ما را در درک درست هنر این دوره یاری می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی و با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، گسترش هنر و صنعت بافت پارچه های ابریشمین تحت حمایت همه جانبه بزرگان صفوی را مورد کنکاش قرار می دهد. این که پشتیبانی اشراف و شاهزادگان صفوی چه نقشی بر پیشرفت پارچه های صفوی داشته است؟ و حوادث و رویدادهای دوران صفوی چه تأثیری بر توسعه پارچه های آن عصر داشته اند؟ سوالاتی هستند که نگارندگان تلاش دارند با هدف شناسایی عوامل و زمینه های شکوفایی پارچه های ابریشمین دوره صفوی به آن ها پاسخ دهند. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر 13 نمونه ابریشم صفوی می باشد که از مجموعه ها و موزه های خارج از کشور گردآوری و انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوره زمامداری پادشاهان دوره صفویِ علاقه مند به پارچه بافی از جمله شاه اسماعیل اول، شاه طهماسب اول، شاه عباس اول، شاه عباس دوم و شاه سلطان حسین، گرایش به باززنده سازی شکوه ایران باستان و جاه گرایی بزرگان و مال داران و هم چنین نیازهای بازار داخلی و خارجی، بر رشد و پیشرفت ابریشم بافی افزود. در این میان، بیش از همه شَمِّ اقتصادی شاه عباس اول در ارتقاء سطح کیفی و کمّی ابریشم بافی مؤثر بود و با پشتیبانی همه جانبه وی و البته صدور این بافته ها، علاوه بر اعتلا بخشیدن به این هنر اصیل و سنتی، بر اعتبار و ثروت کشور افزوده شد. برخی عوامل در رشد و پیشرفت این صنعت اهمیت داشتند که می توان به زمینه های داخلی، منطقه ای و بین المللی اشاره نمود.
تبیین ارزش های خبرگان جامعه طراحی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
23 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث اصلی در حوزه روانشناسی اجتماعی مطالعه در خصوص ارزش هاست. پرداختن به «ارزش به عنوان عامل هدایتگر رفتار» اصلی بنیادی در این حوزه است که سابقه ای نزدیک به یک قرن دارد. مطالعه درباره ارزش ها و تأثیر آن بر رفتار به حوزه های دیگر نیز وارد شده که یکی از این حوزه ها معماری است. اگرچه در حوزه معماری «طراحی به مثابه عملی تأملی» از دهه 1970 میلادی نماینده این دیدگاه است، اما تا کنون بحث ارزش ها در معماری ایران مورد مطالعه قرار نگرفته است. در این راستا این پژوهش به دنبال شناسایی ارزش های خبرگان در جامعه طراحی معماری ایران، منشأیابی این ارزش ها و چگونگی پارادایم ارزشی غالب در این جامعه است.هدف پژوهش: آشکارکردن الگوی مسلط ارزشی و چارچوب فکری و عملی خبرگان طراحی جامعه معماری ایران است. در واقع این مقاله به دنبال وضوح بخشیدن و آشکارکردن ارزش ها، منشأ ارزش ها و نحوه اندیشه و عمل، منطبق بر ارزش های طراحان خبره در جامعه مذکور است.روش پژوهش: این پژوهش کیفی، به روش میدانی با ابزار مصاحبه عمیقِ نیمه ساختار یافته، داده ها را جمع آوری کرده و با روش نظریه داده بنیاد آنها را تحلیل کرده است، در این زمینه از نرم افزار «مکس کیودا 2018» استفاده شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد «نوآوری» اصلی ترین ارزش طراحان خبره است و پس از آن «ارزش های زیست محیطی، تاریخی و سنتی و ارزش های اجتماعی» نزد این طراحان اهمیت دارد. نمود خلاصه شده مجموعه این ارزش ها را می توان با عبارت «آینده نگری زمینه گرا» در قالب پارادایمی معرفی کرد. این ارزش ها تحت تأثیر «تلاش شخصی»، «دانشگاه» و فعالیت در «حرفه»، در اندیشه طراحان شکل گرفته است و طراحان بیشتر از رضایت بهره برداران و عام مردم، به دنبال «مقبولیت نزد نخبگان» هستند.
پیوند فضا و جنسیت بر بستر مدرنیته در شهر و معماری ایران
منبع:
هویت محیط دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
90-103
حوزههای تخصصی:
این نوشتار چکیده ی پژوهشی است جامع که برای بررسی چگونگی پیوند میان فضای کالبدی و ساختار جنسیت در دوره ی مدرنیته در ایران انجام شده است. نگرش انتقادی به دگرگونی های فضایی مدرنیته در شهر و معماری ایران پیوسته به پدیده ی گسست میان فرم و محتوی اشاره کرده است. معماران و پژوهش گران شهری از این پدیده به عنوان یک مسئله در روند پویای دگرگونی های فضای کالبدی/اجتماعی یاد کرده اند. روند تحولات مدرن جامعه که از اواخر قرن نوزدهم در ایران چشمگیر می شود، با کمیت و کیفیت های گوناگون تا به امروز هم چنان ادامه دارد. اگرچه مناسبات اجتماعی/جنسیتی و سازمان فضای کالبدی هریک در روند تحولات تاریخی خود در عصر معاصر دچار گسست شده اند، اما به نظر رسیده و چنین ادعا شده است که این دو پیوند دیرینه ی خود را نیز از دست داده اند. این پژوهش با رویکردی جامعه شناختی به روند دگرگونی های فضای معماری و شهر، بار دیگر پدیده ی گسست این دو منظومه، اجتماعی/جنسیتی از یک سو و فضایی/کالبدی از سوی دیگر را به پرسش می کشد. پاسخ این پرسش با تکیه بر نظریه ی "هویت اجتماعی" گیدنز و "تمایز" بوردیو در چرایی و چگونگی هویت مدرن نهفته است، پاسخی که پیوند تاریخی میان فرم و عملکرد یا فضا و متن را تایید می کند، هویت اجتماعی مدرن در حین تحول و در کنشی متقابل مناسبات اجتماعی/جنسیتی و همچنین اشکال فضایی را، آگاهانه یا ناآگاهانه، دگرگون می کند.
تحلیل راهبردهای ارتقاء کیفی لبه مهران رود مجاور بازار تاریخی تبریز با کاربست مدل برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)
حوزههای تخصصی:
مهران رود در تبریز به عنوان یکی از عناصر اصلی استخوان بندی شهر شناخته می شود و حضورش در تمامی طول شهر مشهود است. آنچه که در احیاء بافت تاریخی در مجاورت مهران رود انجام گرفته فاقد هر نوع توجه به بعد انسانی و بسترسازی برای ارتقاء تعاملات اجتماعی است. حال آنکه ارتقاء کیفی لبه رودخانه می تواند به شهر هویتی دیگر گونه بخشد؛ چنان که در تصویر ذهنی شهروندان و گردشگران به عنوان نشانه شاخص شهری حک گردد. بنابراین هدف از این پژوهش ارائه راهبردهایی در راستای ارتقاء کیفی فضای شهری لبه مهران رود تبریز می باشد. برای این منظور از تکنیک های تحلیل کیفی (SWOT) و مدل برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) بهره گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل (SWOT) نشان می دهد که به دلیل غلبه ضعف ها بر قوت ها از یک سو و نیز غلبه فرصت ها بر تهدیدات از سوی دیگر نوع راهبردها باید بازنگرانه و انطباقی(WO) باشد. به طوری که مختصات نقطه تلاقی عوامل داخلی و خارجی (36/2و 76/2) در ناحیه مربوطه به راهبردهای محافظه کارانه قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل کمی (QSPM) نیز بیانگر آن است که استراتژی ایجاد شبکه هم پیوند پیاده از لبه رودخانه به سمت بافت تاریخی مجاور با احراز نمره (406/6) از اولویت عمل بیشتری در اجرا برخوردار است. بنابراین با ایجاد گشایش فضایی در بدنه های صلب مجتمع تجاری صاحب الامر و پل بازارها با تقویت نفوذپذیری عملکردی و بصری می توان این محدوده را به یک لبه فعال شهری تبدیل نمود.
بررسی تطبیقی الگوی فضایی سکونتگاه روستایی و علل شکل گیری آن نمونه های (موردمطالعه: روستای شلحه امام حسن آبادان و روستای حدبه ی خنافره شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستا، نوعی دیرین از سکونتگاه های بشری است که مأمن الگوی بومی سکونت بشر و شیوه های بدیع سازگاری با محیط است. روستاییان خالق مناظر فرهنگی بی بدیل هستند، مناظری که میراثی ماندگار برای نسل های آینده اند. به همین دلیل شناخت الگوهای غالب در مناظر روستایی همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. سازمان فضایی زیستگاه های انسانی را نتیجه ی مستقیم فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نهادی می دانند. هدف از این مطالعه، بررسی الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستایی و واکاوی تأثیر سبک زندگی و معیشت روستاییان در شکل گیری آن با مطالعه و قیاس دو روستا در جنوب غربی ایران می باشد. روستاهای موردمطالعه، روستای شلحه امام حسن در شهرستان آبادان، در امتداد رودخانه جزرومدی اروند و روستای حدبه ی خنافره در شهرستان شادگان در جوار تالاب شادگان می باشند که دارای محیط فرهنگی مشابه لیکن از نظر نوع معیشت متفاوت اند. روش این پژوهش از نوع مدل سازی و مطالعه موردی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در دو مقیاس منظر و بافت، الگوی فضایی روستاهای موردمطالعه کمی و مورد تجزیه وتحلیل هندسی قرار گرفت. مطالعه و قیاس نتایج حاکی از وجود تفاوت هایی در الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستا به رغم محیط فرهنگی و بستر اجتماعی مشابه هر دو روستا است. تجربه حاضر نشان داد که عوامل فرهنگی اجتماعی اگرچه در مقیاس مسکن بسیار تأثیرگذارند، اما در مقیاس منظر آنچه بیشتر می تواند نظام فضایی و الگوی سکونتگاه روستایی را تعیین کند، ظرفیت بهره برداری معیشتی از بستر جغرافیایی است. با توجه به ریشه های اقتصادی شکل گیری الگوی منحصربه فرد کالبد هر دو روستا، هرگونه تغییر در معیشت یا طبیعت مورد بهره برداری معیشتی روستاییان می تواند منجر به تغییر در ساخت و الگوی کالبد روستاهای موردمطالعه شود و تبعاتی چون آسیب های اجتماعی و مهاجرت به دنبال داشته باشد. این مهم، ضرورت شناخت الگوی فضایی سکونتگاه را پیش از هرگونه سیاست گذاری جدید و طرح های توسعه ای در سطح روستاها و یا در سطوح کلان و تأثیرگذار بر بستر جغرافیایی روشن می سازد.
گونه شناسی فرم شهر و ساختار فضایی پایدار با نظری بر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
17 - 32
حوزههای تخصصی:
فرم و ساختارفضایی شهر، از ابعاد مهم شناخت و تحلیل شهر می باشند. بررسی ادبیات نظری پیرامون مفاهیم ساختار فضایی، فرم شهری، استخوان بندی، شکل شهر و... نشان می دهد تشتت آراء در این حوزه ها بسیار است؛ لذا محقق با استفاده از روش های پژوهش قیاسی به دنبال تبارشناسی و واکاوی دقیق مفاهیم فرم و ساختار فضایی شهر است. از طرف دیگر، یکی از مهم ترین منابع ناپایداری، فرم و ساختارفضایی شهر شناخته شده است. محقق با استفاده از روش پژوهش استقرایی و بهره گیری از مدل خوشه بندی K-means در نرم افزار Pyton و همچنین استفاده از نر م افزارGIS جهت تحلیل داده های مکانی و پرسش نامه ساکنین برای شاخص-های کیفی، به دنبال آن است که ارتباط میان مؤلفه های فرم شهری و ساختار فضایی را بر مؤلفه های پایداری در مقیاس مناطق شهر تهران شناسایی نماید. همپوشانی بالای خوشه بندی مناطق تهران بر اساس شاخص های فرم و ساختار فضایی و نیز شاخص-های پایداری، نشان دهنده تأثیرگذاری مستقیم شاخص های فرم و ساختار فضایی شهری بر پایداری در شهر تهران است.
تبیین الگوی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی (مورد مطالعه: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مشارکت، در مدیریت شهری یکی از مباحث مهم و پر چالش در شهرسازی است. متأسفانه در کشور ما اکثر اقدامات مدیریت شهری، از بالا و از بیرون انجام شده که اکنون به حرکتی از پایین و از درون، برای بومی شدن آن ها نیاز است. در این پژوهش، هدف اصلی، تبیین الگوی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی در شهر زنجان است. این پژوهش، با اتخاذ روش استدلال منطقی از رویکرد واقع گرایانه، از استراتژی پس کاوی استفاده می کند. مبنای این پژوهش، مبتنی بر اصل ولایت علامه طباطبائی است و روش تحقیق این پژوهش، به صورت تلفیقی (استدلال منطقی-تحلیلی) خواهد بود. با توجه به رویکرد نظری تحقیق که نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز است؛ الگوی اولیه مبتنی بر مشارکت اسلامی در چهار بُعد: بدنه تصمیم گیری، بدنه تصمیم سازی، بدنه اجرایی، بدنه کنترل و نظارت، مطرح شد. با توجه به اینکه عمل تجزیه تحلیل داده ها به عنوان یکی از مهم ترین بخش ها در تحقیقات اجتماعی، به ویژه در حوزه داده های جمع آوری شده از میدان تحقیق، مطرح است، در مرحله بعد داده های حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط جامعه آماری مورد جمع بندی قرار گرفت و نتایج آن درنتیجه گیری و ارزیابی فرضیه ها به کار گرفته شد. در همین راستا، پس از ارزیابی الگوی ارائه شده توسط شهروندان، متخصصان و مدیران شهری شهر زنجان، بدنه ارزیابی و پایش نیز به چهار بدنه قبلی الگوی مدیریت شهری اضافه شد. سرانجام، الگوی نهایی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی در شهر زنجان در پنج بُعد: بدنه تصمیم گیری، بدنه تصمیم سازی، بدنه اجرایی، بدنه کنترل-نظارت و بدنه ارزیابی و پایش تبیین شد.
میراث باغ ایرانی، در جست وجوی ردپای باغ ایرانی از شرق تا غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۰
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی یک کالبد نیست، یک فرهنگ است. مجموعه ای است از هنر، معماری، نظام گیاهی، نظام آبیاری، اعتقادات، ادبیات شفاهی، سبک زندگی و قواعد زیبایی شناسی. در نتیجه ردپای باغ ایرانی را تا جایی که این فرهنگ حضور دارد، می توان دنبال کرد. اگرچه گستره باغ ایرانی غالباً به سرزمین ایران محدود شده، اما اگر باغ را یک امر فرهنگی در نظر بگیریم، می تواند حوزه نفوذ وسیع تری را در بر گیرد. شواهد ارائه شده در این پژوهش که جوانب تازه تری از باغ ایرانی را بررسی کرده، حاکی از گسترش باغ ایرانی تا کرانه اقیانوس اطلس از غرب و تا میانه چین از شرق است. همچنین ردپاهایی از آن در شرق آفریقا و منطقه سواحیلی قابل رؤیت است. بنابراین می توان تصویری نو از میراث باغ ایرانی ترسیم کرد که اصالت، غنا و تعامل آن با جهان را توضیح می دهد و دلیل ماندگاری آن در طول تاریخ را آشکار می کند.
بررسی تصاویر ذهنی ارزیابانه شهروندان در کناره رود کارون (نمونه موردی: حدفاصل پل سفید و پل طبیعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر ارزیابانه، انعکاسی از تصویرهای ذهنی مؤثّر عمومی شهر هستند. این تصاویر، تصوّر سودمندی از کیفیت درک شده از عناصر غالب شهر را ارائه می دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تصویر ذهنی شهروندان اهوازی نسبت به عناصر موجود در کناره ی رودخانه ی کارون، صورت گرفته است. معیارهای این بررسی، صفات ارزیابانه ای چون: آرامش بخشی، ایمنی، رضایت بخشی، تحریک کنندگی، هیجان انگیزی محیط و موردعلاقه بودن، هستند. بخش اعظم این نوشتار با استفاده از تحقیقات میدانی و بکارگیری پرسش نامه، صورت گرفته است و جامعه ی آماری آن افراد مراجعه کننده به کناره ی رود کارون حدفاصل پل هفتم و پل طبیعت می باشد که نمونه های آماری تحقیق، مجموعاً 186 نفر از این افراد است. داده ها با هدف بررسی تصویر ذهنی افراد جمع آوری شده است و میزان مطلوب یا نامطلوب (تأثیرگذار) بودن این تصاویر با استفاده از پرسش نامه و تحلیل آن ها با استفاده نرم افزار اس پی اس اس 20، صورت گرفت. بنابراین نگارندگان جهت رسیدن به هدف تعیین شده و بر اساس انتخاب روش، میزان تأثیرگذاری تصاویر ارزیابانه ذهنی را به صورت کمّی مورد بررسی قرار داده اند، البته با توجه به ماهیت موضوع، مطالعات کیفی آتی نیز می تواند در بهبود و تکمیل نتایج این تحقیق مؤثر واقع گردد. درنهایت یافته های تحقیق نشان داد که، عموم شهروندان در جذابیّت و عدم جذابیّت بصری فضاها اتّفاق نظر دارند و طی بررسی های صورت گرفته، تصویر ذهنی شهروندان اهوازی با توجه به صفات ارزیابانه نسبت به محیط به گونه ای است که فضاهای با عملکردهای متفاوت و با کیفیت های محیطی بالا، تصاویر ذهنی مثبت قوی و فضاهای باکیفیت محیطی پایین، تصاویر ذهنی ارزیابانه مثبت ضعیفی را در ذهن شهروندان ایجاد می کنند.
نقد و آسیب شناسی آغاز آموزش معماری در مدرسه هنرهای زیبا: از ورود سیستم بوزار تا سال 1348(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق نقد و بررسی آسیب شناسانه آغاز آموزش آکادمیک معماری در ایران متاثر از سیستم آموزش بوزار است. پرسش های اصلی عبارتند از: تا چه حد استفاده از سیستم بوزار به عنوان سیستم آغازگر آموزش آکادمیک معماری در ایران صحیح بود؟ نقاط قوت و ضعف این سیستم و ریشه آسیب های آن در دانشکده هنرهای زیبا چه بوده است؟ روش به کار رفته در این تحقیق روش تفسیری-تاریخی است. فرایند تحقیق، در دو گام صورت می گیرد. گام اول شامل شناخت اولیه، تحلیل ارکان پنج گانه این سیستم و معرفی نقاط قوت و ضعف آن می باشد. گام دوم مرحله آسیب شناسی است که به ریشه یابی مسائل و مشکلات این دوره می پردازد. دستاوردهای تحقیق نشان می دهد که بهره گیری از سیستم آموزش بوزار به سبب شهرت و رواج آن در جهان و خصوصا نیازهای جدید و تحولات معماری کشور، گزینه ای قابل تامل می نمود. اما از سه زاویه موجد آسیب هایی بود که در سه بخش به صورت آسیب شناسی بیرونی، آسیب شناسی انتقال و آسیب شناسی درونی مورد مطالعه قرار می گیرد. از آنجائی که ردپای سیستم آغازین و آسیب های آن در سیستم جاری آموزش معماری قابل ردیابی است، نتایج تحقیق ضمن تبیین نقاط قوت و ضعف سیستم، پیشنهاداتی در راستای باززنده سازی نقاط قوت و رفع نقاط ضعف متناسب با شرایط امروز مطرح می نماید.
بررسی معماری فضاهای آموزشی با تأکید بر ارتقاء کیفیت های فضایی (مدارس دخترانه متوسطه دوم شیراز)
حوزههای تخصصی:
طراحی فضاهای آموزشی از آن جهت که به عنوان یکی از کاربری های مورد استفاده مداوم است، هم از نظر معماری و هم از نظر سازه، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهشگران اصول مهمی را به صورت پراکنده برای طراحی این گونه کاربری ها معرفی کرده اند که رعایت آن ها، می تواند اماکن مطلوب و متناسبی را از لحاظ کیفیت فضایی به وجود آورد. پژوهش حاضر با هدف ارائه اصول کلی و جامع به منظور بررسی کیفیت فضایی در محیط های آموزشی و بررسی کیفیت فضایی چند مدرسه موجود انجام شده است. ابتدا اصول کلی با روش گردآوری مطالعات کتابخانه ای با کمک مدارک مرتبط در این حیطه، جمع بندی شده اند و پس از آن، ده مدرسه طراحی شده در شهر شیراز به صورت نمونه گیری احتمالی از نوع خوشه ای از نواحی یک و سه آموزش و پرورش این شهر انتخاب شده و با روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی و نمونه موردی) به صورت میدانی از طریق مشاهده فردی مورد بررسی قرار گرفته اند تا مشخص شود که طراح یا طراحان این کاربری ها بیش تر به کدامیک از این اصول توجه نموده اند. نتایج حاکی از آن بود که طراح یا طراحان، بیش تر به خوانایی و نفوذپذیری فضاها توجه نموده اند و نسبت به دیگر شاخص های طراحی، بی توجه یا کم توجه بوده اند.
بررسی راهکارهای کاهش اثرات مخرب زیست محیطی انسانی و افزایش رابطه ی انسان با طبیعت از طریق اصلاح الگوی طراحی معماری
حوزههای تخصصی:
امروزه مساله ی انرژی به مساله ی اصلی جهان تبدیل شده است و دولت ها با تبیین برنامه های بلند مدت سعی در کاهش مصارف سوخت های فسیلی دارند. طبعاتی که زمین، از این ازدیاد مصرف متحمل شده است ابعاد گسترده ای، مانند گرمایش زمین و آلودگی های زیست محیطی را شامل شده است؛ اما قدر مسلم اینکه ساختمان ها به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان مصرف، سهم به سزایی در مصرف انرژی را به خود اختصاص داده اند که همین امر سبب شده است توجه معماران و طراحان شهری به اصلاح الگوی مصرف جلب شود. از دیگر سو پیوند انسان با طبیعت در جهت ارتقا سطح سلامت روحی و جسمی، امری کتمان ناپذیر است؛ به همین دلیل است که معماران علاوه بر اندیشیدن تدابیر طراحی در راستای کاهش مصرف انرژی های تجدید ناپذیر، بر آن شدند که کابران را به محیطی دلچسب فراخوانند، که هم پاسخگویی شرایط آسایش جسمانی باشد، هم نیازهای معنوی را پوشش دهد. در این پژوهش تلاش می شود جنبه های کالبدی کاهش آسیب های زیست محیطی به وسیله ی یک طراحی مناسب بررسی و معرفی شود که در عین حال می توانند سازوکار بسترسازی رفع نیازهای روحی کاربران در برقراری ارتباط با طبیعت باشد.
رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی در نظریه معماری سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
75-83
حوزههای تخصصی:
اهداف : آسیب شناسی صورت گرفته نشان می دهد که روش های متداول آموزش، در عمل نتوانسته اند در انتقال مفاهیم کاهش مصرف انرژی موفق باشند. بنابراین این پژوهش با استفاده از دستگاه فکری "نظریه معماری سرآمد"، به تبیین ویژگی های رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی و تاثیر آن بر افزایش بازدهی آموزش طراحی معماری می پردازد. روش ها: پژوهش از طریق پرسش نامه های بسته، به صورت خوداظهاری با مشارکت 20 استاد و 85 دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری، سئوال می کند که مخاطب با مباحث "فیزیک ساختمان" و بهره وری در مصرف انرژی چه میزان آشنایی دارد و مخاطب تا چه اندازه آموزش های دانشگاهی مربوط را کاربردی می داند. یافته ها: نتایج پرسش نامه گویای آن است که آموزش های موجود در دانشگاه های برتر کشور براساس مدل اطلاعات- مبنا (و نه طراحی- مبنا) اجرا می شوند و در نتیجه توسط مخاطب "غیرکاربردی" ارزیابی می شوند. نتیجه گیری: نظریه معماری سرآمد استفاده از الگوهای "طراحی- مبنا" در کاهش مصرف انرژی را در "آموزش طراحی معماری" و تغییر دیدگاه برای جایگزین کردن تربیت ابرمعمارِ "احساساتی- فرمالیست" (روش های متعارف)، با تربیت یک معمار آشنا به استفاده از فناوری های روزآمد را پیشنهاد می دهد. مهم ترین موضوعات برای تحقق این نظریه در آموزش معماری عبارتند از: حرکت از "دانش ضمنی" به "یادگیری عمیق"، از "داده های یکه" به "ابرداده ها"، از "روش های متعارف کنترل و نظارت" به "اینترنت اشیا"، و از نظام قدیمی "نقشه کشی ساختمان" به "مدل سازی داده ای ساخت".
تدوین معیارهای طراحی اکوپارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
89 - 98
حوزههای تخصصی:
اکوپارک فضایی تفریحی است که هدف از طراحی آن علاوه بر حمایت از محیط زیست، خلق مکان تحقیقاتی به منظور بالا بردن دانش محیط زیستی افراد است. با توجه به روند توسعه کشور و مشکلات محیط زیستى موجود و تأثیرات ازدیاد و رشد پرشتاب جمعیت و در پى آن افزایش مصرف و تولید زباله های خانگى و صنعتى، ضرورت طراحى و اجراى اکوپارک اجتناب ناپذیر است. از نخستین الزامات در طراحی اکوپارک، معیارهایی است که این گونه پارک ها را از سایر پارک ها متمایز می سازد. در این بحث با اتکا به روش های توصیفی- تحلیلی و با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای متن، فرآیند دستیابی به این معیارها از طریق تحلیل نمونه های موردی موفق و بررسی دیدگاه نظریه پردازان در ارتباط با ویژگی های اکوپارک ارائه گردیده است. در نهایت جمع بندی در رابطه با معیارهای طراحی در چهاراصل پایداری محیط زیستی، پایداری اجتماعی– اقتصادی، ارتقاء سطح فرهنگی و آموزشی و پایداری کالبدی و طراحی اکولوژیکی ارائه شده است.
طراحی و سامان دهی محلات و بافت های فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل (نمونه موردی: بافت فرسوده محله اوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
36 - 55
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان مرکز تجمع سرمایه های مادی و انسانی، در زمان تهدیدات انسان ساخت به هدفی اصلی مبدل می شوند. این در حالی است که روند شهرنشینی در ایران روندی فزاینده داشته به گونه ای که در حال حاضر حدود 75% از جمعیت کشور شهرنشین هستند. از طرف دیگر 13% از کل محدوده های شهری را بافت های ناکارآمد تشکیل می دهند که بیش از 15% از جمعیت کشور در این مناطق سکونت دارند. بافت های مسکونی موجود در شهرهای ایران در برابر تهدیدات به شدت آسیب پذیر و نیازمند توجه بیشتری هستند. تدابیر پدافند غیرعامل می تواند آسیب های احتمالی این بافت ها را در مواقع بحران کاهش داده و حفظ سرمایه ها و ارزش های موجود در آن را رقم بزند. هدف اصلی این تحقیق طراحی و سامان دهی بافت فرسوده محله اوین شهر تهران با رویکرد پدافند غیرعامل است. بر اساس این هدف، ارزیابی ریسک برای 7 بلوک واحد همسایگی این محله انجام درنهایت با توجه به نتایج به دست آمده از ارزیابی ریسک، راهکارهایی برای کاهش ریسک این محله در احیا و ساماندهی آن پیشنهاد شده که در قالب نظامات حرکت و دسترسی، ایمنی و امنیت، اجتماعی، عرصه همگانی، کاربری، کالبدی و پدافند غیرعامل می باشد.
جستاری در ریشه های پیدایش تالار در معماری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابداعات فضایی چشمگیر در معماری عصر صفوی، تالارهایی است که هرچند بازماندگان امروزی شان اندک است و در پاره ای موارد نظیر تالار عالی قاپو با یک فاصله زمانی به این بناها الحاق شده ، برازندگی و زیبایی ترکیب این عنصر با این عمارات ها چنان است که امروزه تصور این بناها بدون تالارهایشان، تقریباً امکان ناپذیر است. این موضوع به خودی خود پرسش هایی را درباره ریشه این تالارها، نحوه ظهورشان در معماری این دوره و سیر تحول آن ها پیش می کشد؛ پرسش هایی که هرچند پاسخ های گوناگونی برای آن ها تدارک شده، به عقیده اغلب صاحب نظران هنوز هیچ یک از پاسخ ها به حد کافی قانع کننده به نظر نمی رسد. بررسی حاضر ظهور این پدیده را در ارتباط با گونه ای از ساختارهای معماری ایرانی که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، یعنی سازه های چادری و ساختارهای موقت به کاررفته در باغ ها، ریشه یابی می کند. این پژوهش به روش تفسیری تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های متنی و تصویری (نگاره ها) انجام می گیرد. این تحقیق نشان می دهد که تالارها را باید حاصل تحولی گسترده تر در روند تکامل سایبان های موقت کوشک مانند به شمار آورد؛ تحولی که در پی آن سایبان با ابعادی به مراتب گسترده تر ، با ستون های بیشتر و به نیت استقرار دائم ساخته می شود.
تأثیر فضاهای معماری در فیلم های اکسپرسیونیستی ایران مطالعه تطبیقی با سینمای اکسپرسیونیست آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سینما و معماری به عنوان دو مقوله متناظر که از زمان حیات سینما مدام بر یکدیگر تأثیرات دوسویه داشته اند شناخته می شوند. در قرن اخیر تأثیرات کالبد معماری بر سینمای جهان مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است. از آنجا که سینمای ایران جزو سینماهای صاحب سبک در جهان به شمار می آید، طبیعتاً تأثیرپذیری این سینما از فضاهای معماری می تواند ضرورت مطالعه در این زمینه را نشان دهد. شاید شاخص ترین سبکی که تأثیرات معماری آن در سینما فرمی جدانشدنی را آفرید، تأثیر معماری اکسپرسیونیست بر سینمای بین دو جنگ جهانی بود؛ جایی که معماری و سینما بی اندازه به یکدیگر نزدیک می شوند. اکسپرسیونیست به عنوان یکی از جلوه های قرن بیستم در سینمای ایران نیز بروز داشته است. چه در فیلم های هم دوره اکسپرسیونیست آلمان و چه در دهه های اخیر، اما فقدان پژوهش در این زمینه سبب ناشناخته ماندن تأثیرات این نوع معماری بر فیلم های اکسپرسیونیستی ایران شده است.هدف پژوهش: در این پژوهش، هدف بررسی سینمای اکسپرسیونیستی ایرانی در دوره معاصر و نحوه تأثیرپذیری فیلم ها از فضاهای معماری است.روش پژوهش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با روش مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوایی انجام گرفته است. در این گذر، ابتدا به شناخت اکسپرسیونیست و مفاهیم آن در معماری و سینما پرداخته می شود سپس با بررسی نمونه ها و تحلیل محتوا، نقش فضاهای معماری در سینمای اکپرسیونیست ایران مورد بررسی قرار می گیرد.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که تأثیر فضاهای معماری در فیلم های اکسپرسیونیستی در فیلم «شب نشینی در جهنم» به علت دکورسازی عظیم آن و وفادار ماندن به ارکان اکسپرسیونیست، ارجاعات ملموس و قابل درکی (از نظر بصری) به فضاهای معماری دارد. برخلاف نمونه های دیگر که اثرات کالبدی فضاهای معماری تا حد مینیمالی کاهش پیداکرده است، اما همچنان دیگر عوامل نظیر سایه و نور مورد توجه قرارگرفته است.
بررسی رابطه رویکرد منظر تاریخی شهری با زیست پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر «بررسی رابطه بین رویکرد منظر تاریخی شهری با زیست پذیری شهری» می باشد. اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه دارد. روش تحقیق مورداستفاده، روش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه همراه با مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 ساله و بالاتر ساکن در شهر ایلام تعریف شده اند و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان حجم نمونه و با استفاده از شیوه خوشه ای چندمرحله ای متناسب با حجم انتخاب شده اند. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا با میانگین کل (833/0) و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ به میزان (828/0) برای متغیر رضایت از زیست پذیری شهری و (824/0) برای متغیر رویکرد فرهنگی شهروندان محقق شده است. در تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده است. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی (10/49)، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی (00/55) و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی (66/32) بوده است.
مطالعه تطبیقی برنامه های آموزشی دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
73 - 95
حوزههای تخصصی:
برنامه آموزش دوره کارشناسی ارشد معماری در ایران، که از سال ۱۳۷۸ به صورت ناپیوسته درآمده، از یک سو براساس تجزیه برنامه سابق به دو دوره، و از سوی دیگر تطابق با نظام هماهنگ آموزش و محدودیت های غالب بر آن، توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تنظیم شده است. تحولاتی که طی دو دهه گذشته در تنوع تخصص های مرتبط با معماری، در مقام رشته دانشگاهی و حرفه، رخ داده است و رشد شتابان دانشکده های معماری با امکانات و توانایی های بسیار متفاوت، بازنگری در برنامه آموزشی را ناگزیر ساخته است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی تطبیقی برنامه آموزشی در دانشگاه های معتبر در آمریکا، اروپا، و آسیا، رابطه میان هدف گذاری و برنامه درسی و همچنین ویژگی های کلی برنامه از نظر طول دوره، نسبت حوزه های مختلف دروس، و ساختار برنامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بررسی و تحلیل شود. این تحقیق از نوع توسعه ای است و با رویکرد کیفی به روش تحلیل، تطبیق و استنتاج منطقی انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که برنامه کارشناسی ارشد معماری در ایران تنها از نظر طول دوره و ساختار کلی با برنامه های آموزشی دانشگاه های معتبر برگزیده قابل مقایسه است اما از نظر کیفیت هدف گذاری، تنوع و ارتباط حوزه های آموزشی، و برخی جزئیات آموزشی دیگر نیازمند بازنگری دقیق تر و تغییرات اساسی منطبق بر ویژگی های معماری درکشور و منطقه است که می تواند در تدوین برنامه های آموزشی لحاظ شود.