مطالب مرتبط با کلیدواژه

پیکربندی فضایی


۱.

بررسی ارتباط میان پیکربندی فضایی و حکمت در معماری اسلامی مساجد مکتب اصفهان (نمونه های موردی: مسجد آقانور، مسجد امام اصفهان و مسجد شیخ لطف الله)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چیدمان فضا پیکربندی فضایی حکمت در معماری اسلامی مساجد مکتب اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸۳ تعداد دانلود : ۵۵۶۶
مساجد در طول تاریخ از شاخص ترین نمونه های معماری اسلامی بوده اند؛ آن ها نشانه هایی شهری هستند که به عنوان مِفصل، نقشی اساسی در ارتباطات میان عناصر شهری بازی می کنند. نگاه به اجزای تشکیل دهنده و فضاسازی مساجد و بررسی عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه هر فضا و نقشی که در ارتباط با دیگر فضاها دارد، رهیافتی برای دستیابی به تأثیر حکمت معماری اسلامی در شکل دهی شاکله بنای مساجد فراهم خواهد آورد. از این جهت در نوشتار پیش رو، به ترکیب فرمی و شکلی فضاهای مساجد در مکتب اصفهان و نیز چگونگی پیکربندی فضایی در عرصه بندی ساختار مساجد پرداخته می شود. در این پژوهش، فرض بر این بوده که پیکربندی فضاییِ بنای یک مسجد با توجه به مختصات قرارگیری هر فضا در ارتباط با دیگر فضاها، با عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه و نقش هر عنصر، برآمده از حکمت اسلامی دارای ارتباطی معنادار است. این تحقیق از نمونه پژوهش با شیوه تحقیق ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و سرانجام نتیجه گیری منطقی است. بدین ترتیب موضوع پژوهش با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای، شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی چیدمان فضا و مقایسه تطبیقی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد میزان نفوذپذیری، پیکربندی فضایی و همچنین قرارگیری هر فضا در عمق بنای مساجد، ارتباط مستقیمی با مؤلفه های شناخته شده حکمت در معماری اسلامی ازجمله نحوه انتظام فضاها دارد؛ با توجه به نقد زمینه اثبات گراییِ شبیه سازی چیدمان فضا سعی بر آن بوده تا با بهره گیری از مؤلفه های ساختاری حکمت در معماری اسلامی، در این زمینه رفع و رجوع لازم صورت گرفته باشد. در تحلیل نقشه های در دست، فضا، امور کیفی، مؤلفه ها و پیکربندی فضایی با مدل سازی رایانه ای همراه شده تا تحلیل های کیفی از مدل سازی های کمی صورت گرفته باشد. نتایج به دست آمده نشان از تأثیر مستقیم و نقش تعیین کننده حکمت اسلامی در جایگاه تک تک فضاهای مساجد مکتب اصفهان و تعیین ارتباط هر فضا با فضاهای دیگر و همچنین با کلیت بنای مساجد دارد.
۲.

مطالعه تطبیقی نقش پیکربندی و چیدمان فضایی محله های شهری در میزان احساس امنیت ساکنین (نمونه موردی: محلات جهانشهر و مهرویلا در شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امنیت چیدمان فضا پیکربندی فضایی شهرکرج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۳۴
احساس امنیت به عنوان یکی از نیازهای انسان، عامل اصلی پایداری فضاهای شهری است. از آن رو که سبب تداوم استفاده از فضای عمومی بوده و زمینه ارتکاب به برخی رفتارهای نابهنجار را از بین می برد. یک عامل کالبدی تأثیرگذار بر جنبه های متنوع امنیت انسان در فضای عمومی کیفیت نفوذپذیری معابر شهری است. این مقاله با طرح فرضیه تأثیر الگوی پیکربندی محلات بر بعد روانی امنیت به مطالعه این موضوع می پردازد. پیکربندی با تقویت امکان حرکت راحت و جریان رفت و آمد پیاده در شبکه محلی و افزایش امکان نظارت افراد بر محیط زندگی، در ارتقاء احساس امنیت در فضای محله تأثیرگذار است. جهت آزمون فرضیه ابتدا از روش مشاهدات میدانی و برداشتهای کارشناسی در محدوده مورد مطالعه استفاده شده و کروکی ها و پلان های مورد نیاز تهیه گردید، سپس  روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر در محلات مهرویلا و جهانشهر در شهر کرج با استفاده  نرم افزار Depth Map، تعیین شد. همچنین  معابر امن و نا امن هر دو محله توسط ساکنین مشخص گردید. برای بررسی درجه ایمنی معابر از تکنیک تحلیل خوشه ای و از نرم افزار  SPSS در زمینه  معناداری روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر استفاده شد. نتایج نشان دهنده این امر بود که معابر منزوی که کم تر مورد استفاده عابر پیاده قرار می گیرند، در مقایسه با معابر همپیوند با متوسط ارزش عمق پایین، نا امن ترند. جریان حرکت و نظارت بهتر افراد (به ویژه پیاده) در سطح معابر با متوسط ارزش عمق پایین و به اصطلاح همپیوندتر، عامل اصلی افزایش درجه ایمنی آن ها برای افراد است؛ بنابراین محلاتی که از ساختار فضایی عمیق تری در مقیاس محلی برخوردارند، عموماً برای ساکنین خود نا امن ترند. با تقویت همپیوندی میان معابر در ساختار محلی پیکربندی نواحی مسکونی، جریان حرکت و نظارت افراد بر محیط بیشتر شده و احساس امنیت در فضای عمومی محله افزایش می یابد.
۳.

بهره گیری از نظریه چیدمان فضا در کاهش انزوای اجتماعی-فضایی محله های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انزوای اجتماعی - فضایی پیکربندی فضایی چیدمان فضا شهر زنجان طراحی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۳۷۶
توزیع نابرابر منابع و موقعیت های اجتماعی-اقتصادی در فضاهای شهری، ارتباط بین گروه های اجتماعی مختلف را کاهش داده، با تأثیرگذاری بر فرصت مشارکت در زندگی شهری، انزوای اجتماعی-فضایی را منجر می شود. اگرچه در زمینه تأثیر شکل شهری بر انزوای اجتماعی، پژوهش هایی صورت گرفته است، دانش کمی درباره تأثیر پیکربندی فضایی شهر بر ظهور شبکه های اجتماعی مختلف وجود دارد که به واسطه تأثیرگذاری بر حرکت، بر انزوای اجتماعی-فضایی نیز مؤثرند. این مقاله با تأکید بر امکان حضور افراد در فضاها و مکان های عمومی در مراکز محله ای دوازده محله از شهر زنجان، به بررسی اهمیت چیدمان فضایی در فرایند تعاملات اجتماعی پرداخته است تا نحوه تأثیر پیکربندی فضایی شهر را بر فرصت مشارکت در زندگی شهری بررسی کند. از سوی دیگر، در پی بررسی جایگاه طراحی شهری در تسهیل دسترسی به منابع و ظهور شبکه های اجتماعی به منظور کاهش تأثیرات منفی انزواست. نوع پژوهش، کاربردی و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات به روش میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. تحلیل های پیوستگی فضایی به وسیله ابزار Space Syntaxو نرم افزار UCL Depthmap و تحلیل اجتماعی با نرم افزار SPSSصورت گرفته است. نتایج نشان می دهند که چگونگی روابط فضایی فضاها و مکان های عمومی در سطح محلی و فرامحلی و قابلیت دسترسی متأثر از آن، نتایج اجتماعی مهمی درپی دارد. در صورتی که پیکربندی فضایی شهر، پیوستگی محله ها را در مقیاس های مختلف تأمین کند، توزیع عادلانه منابع و فرصت های کار، زندگی و فعالیت، از انزوای اجتماعی-فضایی می کاهد و منجر به افزایش همبستگی اجتماعی در سطح محله های شهری و شهر می شود.
۴.

تبیین نقش پیکربندی فضا بر نحوه ادراک امنیت محیطی در بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امنیت محیطی بافت تاریخی شهر یزد پیکربندی فضایی چیدمان فضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۲۴۳
نظریه و روش چیدمان فضا یکی از نظریه های مرتبط با رویکرد موضعی است که در فرایند توسعه رویکردهای رفتاری و موضعی به مسائل شهری، به منظور تحلیل مناسبات میان پیکربندی فضا و شیوه های ادراک این پیکربندی ها از سوی مردم ارائه شده است. برای این منظور نیز از شاخص های فضایی مانند اتصال، هم پیوندی، میانگین عمق و کنترل استفاده شده است. پژوهش حاضر با استفاده از این نظریه و همچنین روش های آماری، مانند رگرسیون جغرافیایی موزون و رگرسیون چندمتغیره، میزان اثرگذاری عناصر فضایی شهر را بر ادراک امنیت محیطی ساکنان بافت تاریخی شهر یزد ارزیابی و تبیین کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد ادراک امنیت محیطی مشاهده شده ساکنان بافت پایین تر از حد مدنظر است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار به شمار می آید. افزون بر این، نتایج نشان می دهد شاخص های چیدمان فضا می توانند براساس روش رگرسیون جغرافیایی موزون 36 درصد و براساس روش رگرسیون چندمتغیره معمولی 51 درصد واریانس تغییر در ادراک امنیت محیطی را تبیین کنند. مقدار B در معادله رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد شاخص هم پیوندی کلی بیشترین تأثیر را بر امنیت روان شناختی ساکنان دارد؛ به بیان دیگر براساس نظریه چیدمان فضا، هرچه میزان پیوستگی یک خیابان در کل شبکه ارتباطی شهر افزایش یابد، امنیت روان شناختی بهتری از سوی ساکنان بافت تاریخی شهر یزد گزارش می شود.
۵.

بررسی میزان اثر مواد درسی برگرفته از زبان شناسی شناختی بر آموزش حروف اضافه انگلیسی در کلاس درس زبان آموزان EFL(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حروف اضافه انگلیسی زبان شناسی شناختی مفهوم سازی پیکربندی فضایی تحلیل شبکه چندمعنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۲۶۲
حرف اضافه، اگرچه بخش نسبتا ً کمی از زبان را شامل می شود اما در عین حال نقش اساسی و مهمی را ایفا می کند. نظر به اینکه میزان به کارگیری حروف اضافه در کتب درسی دوره متوسطه زیاد است؛ گاه دانش آموزان از تلاش برای یادگیری آن ها باز می مانند و موفقیت کم رنگ تری از استفاده آن حروف در کاربردهای روزمره حاصل می شود. در این مقاله با بهره گیری از روش شبه تجربی به منظور بررسی تاثیر آموزش الهام گرفته از زبانشناسی شناختی بر یادگیری حروف اضافه زبان انگلیسی in، on و at پرداخته شده است. آزمودنی ها متشکل از دو گروه (n=44)، بودند. گروه شناختی اسلایدهای تصویری حاوی ابزارهای ادراکی و شناختی، در حالی که گروه سنتی مواد آموزشی به شیوه سنتی دریافت کرد. با وجود اینکه گروه شناختی به طور قابل توجهی در پس آزمون عمل کرد، اما اثر مثبت آموزش به سبک شناختی تا زمان اجرای پس آزمون باتاخیر آشکار نشد. یافته های مربوط به نتایج نمره های افراد نشان می دهد که گروه شناختی به طور قابل توجهی بهتر از گروه سنتی در پس آزمون بلافاصله و باتاخیر عمل کرد.
۶.

تأثیر ساختار کالبدی و پیکربندی فضایی بر کیفیت تجربه منظر صوتی عابران پیاده در فضاهای عمومی با استفاده از واقعیت مجازی؛ بررسی موردی: حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان جهاد، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر صوتی ساختار کالبدی پیکربندی فضایی ادراک صوت واقعیت مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۸ تعداد دانلود : ۱۶۷
امروزه در روند طراحی و ساماندهی فضاهای شهری، نقش منظر صوتی و متغیرهای تأثیرگذار آن، به عنوان پتانسیلی در افزایش قابلیت افراد جهت درک عمیق و با کیفیت از محیط کالبدی، نادیده گرفته شده است. از جمله متغیر مهم تأثیرگذار بر صوت و ادراک انسان از محیط، بحث ساختار کالبدی فضا است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، دستیابی به منظر صوتی مطلوب برای عابران، از طریق بررسی روابط میان متغیرهای کالبدی-فضایی بر تجربه منظر صوتی عابران می باشد. پژوهش حاضر از روش اکتشافی-تحلیلی و روابط علی-معلولی، با تکیه بر روش تحقیق آمیخته بهره برده است و به سبب ناممکن بودن تغییر شرایط کالبدی وضع موجود و دشواری کنترل متغیرهای غیرکالبدی، از تکنیک واقعیت مجازی استفاده نموده است. با استخراج شاخص های کالبدی مهم از چارچوب پژوهش، آزمون های تحقیق در قالب گروه های کالبدی-فضایی طبقه بندی شده اند و از طریق پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته اند. سپس، ارتباط میان متغیرهای هدف پژوهش با یکدیگر از طریق آزمون های آماری در SPSS، در کنار مقایسه نتایج با نحوه توزیع واقعی صوت، در نرم افزار Arraycalc، تحلیل شده اند. نتایج گویای این مطلب اند که بین ساختار کالبدی-فضایی با متغیرهای تجربه منظر صوتی ارتباط معنادار و منطقی وجود دارد. در واقع، بنابر میانگین نتایج رضایت خاطر از منظر صوتی آزمون ها، در آرایش فضایی محدب (182.53)، کاهش ارتفاع ساختمان ها (190.58)، کاهش عرض مسیر (188.1) و ایجاد گشودگی (206.36) در مسیر حرکت عابران، کیفیت تجربه منظر صوتی از مطلوبیت نسبی بالاتری برخوردار خواهد بود.
۷.

بازشناسی پیکر بندی فضایی و چیدمان اجتماعی در معماری شهر سوخته برپایه رویکرد چیدمان فضا (نمونه های موردی: ساختمان 1 از دوره II, III و ساختمان 20 از دوره IV)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری پیش از تاریخی شهرسوخته رویکرد چیدمان فضا پیکربندی فضایی چیدمان اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۱۷۲
چیدمان فضا، یک رویکرد پژوهشی ساختارگرایی در معماری است که با مطالعه ی فنوتایپ(ساختار) و درک ژنوتایپ(کارکرد)، امکان تفسیر پیکربندی فضایی و سازمان اجتماعی را در محیط های ساخته شده فراهم می کند. بقایای معماری به جای مانده از گذشته، شاخصه ای مهم در جایگاه های باستان شناختی محسوب شده و مهم ترین یافته در به کارگیری رویکرد چیدمان فضا هستند. این که بناهای پیش از تاریخی تا چه میزان از قابلیت ارائه پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی برخوردارند یا رویکرد چیدمان فضا تا چه حد قادر به شناسایی، ادراک و تفسیر آن ها در ساختارها و استقرارگاه های پیش از تاریخی و آغاز تاریخی است؛ اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. مطالعات پیشین- جز موارد اندک- استفاده از رویکرد چیدمان فضا را نه در خانه ها یا مناطق جمعیتی پیش از تاریخی و آغاز تاریخی بلکه در دوران متأخر و معاصر لحاظ کرده اند. مقاله پیش رو با به کارگیری روش چیدمان فضا و استفاده از ابزارهای مشاهده، برداشت های میدانی، اسنادی، نرم افزارهای ای گراف و دپس مپ، به قیاس تحلیلی پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی ساختمان های شماره ی 1(دوره های II و III ) و 20 (دوره ی IV ) شهرسوخته پرداخته و شاخص های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا را از منظر ارتباط و نحوه ی دسترسی، خصوصی و عمومی بودن بررسی کرده تا به دو پرسش: الگوی پیکربندی فضایی در ساختمان های شماره 1 و 20 شهر سوخته چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟ و چه ارتباطی بین پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی آن ها وجود دارد؟ پاسخ دهد. مطالعه ی تحلیلی-تطبیقی ساختمان های 1 و 20 شهرسوخته آشکارا نشان گر آن است که ساختمان شماره ی 1 از عمق بیشتر و متعاقباً از درجه خصوصی بودن بالاتری برخوردار است که می تواند به طبقه ی اشراف یا فردی با موقعیت اجتماعی بالا تعلق داشته باشد؛ اما ساختمان شماره ی 20 دارای حرکت، هم پیوندی و اتصال بیشتری است بنابراین نمی توان آن را فقط به مثابه بنای کاملاً خصوصی لحاظ کرد احتمالاً این بنا، ساختمانی با درجه ی عمومی تر بوده است.
۸.

رابطه سیستم فعالیت های جمعی و پیکربندی خانه های کوهدشت با رویکرد نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نحو فضا پیکربندی فضایی عرصه های جمعی سیستم فعالیت ها قانونمندی های فرهنگی - اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۱۵
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل بین پیکربندی فضایی و نظام فعالیت ها در مقیاس عرصه های جمعی از طریق دسته بندی فعالیت های جمعی و اندازه گیری داده های نحوی خانه ها می پردازد. برای تعیین خواسته مورد نظر تعداد 110 خانه از سه گونه مسکن کوهدشت به صورت غیر تصادفی با توجه به روش مبتنی بر هدف و ملاحظات انتخاب گردید؛ برای تحلیل فعالیت های جمعی از مصاحبه ابزار–غایت، مشاهده و ثبت فعالیت ها استفاده شد و برای همخوانی و پیدایی مهمترین فعالیت ها از روش تحلیل تناظر استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آنست، گونه های مسکن پیکربندی های متفاوتی دارند اما با وجود تغییر پیکربندی فضایی، سیستم فعالیت ها تغییر نکرده و ساکنان خود را با فضاهای مورد نظر انطباق داده اند. میزان پاسخ گویی ساکنان به تطبیق پذیری بستگی به تامین نیازهای فضایی-رفتاری آنها دارد؛ بنابراین استمرار سیستم فعالیت ها نشان از قدرت قانونمندی های فرهنگی- اجتماعی است. ساکنان ترجیحات کالبدی خود را با تغییرات تطبیق داده و رفتارها، ارزش ها و نیازهای خود را با آن هماهنگ می کنند. توانایی افراد در انطباق با محیط، نتایج تحلیل های نحو فضا را مورد تردید قرار می دهد، لذا پیشنهاد می شود جهت اعتبار بخشی بیشتر به تحلیل های نحوی سطح رضایتمندی نیز بررسی گردد.
۹.

سیرتحول پیکربندی فضا در خانه های صد سال اخیر نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
بیان مسئله : خانه های صد سال اخیر نجف آباد با تغییر از خانه های حیاط مرکزی، در جریان مدرنسازی به ترتیب به چهار شکل هال مرکزی، سواره-پیاده، هال خصوصی و آپارتمانی ساخته شدند. تاکنون تحقیقی نه در مقام معرفی و نه تحلیل، بر روی این سیر تحول صورت نگرفته تا با معرفی گذشته و تغییرات آن، محققان و طراحان معاصر را  نسبت به زمینه و سابقه موضوع طراحی خانه در این شهر آگاه کند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که سیر تحول معماری خانه های نجف آباد طی صد سال اخیر چگونه بوده است؟ مقایسه تطبیقی خانه های صد سال اخیر نجف آباد براساس تکنیک نحو فضا چه اطلاعاتی به دست می دهد؟ هدف پژوهش : هدف تحلیل سیر تحول معماری خانه های نجف آباد طی صد سال اخیر و مقایسه تطبیقی آنها براساس تکنیک نحو فضا است. روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و مقایسه تطبیقی با استدلال منطقی، به معرفی سیر تحول خانه ها از دیدگاه پیکربندی فضایی پرداخته و با مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و شبیه سازی با نرم افزار تخصصی نحو فضا، سیر تحول را در چند مقوله با چند شاخصه بررسی و الگوهای رفتاری در پیکربندی فضایی را تحلیل می کند. سه مقوله فضای ورودی، مسیر حرکتی و محرمیت با شاخصه عمق قابل پیمایش، سازماندهی داخلی فضاهای اصلی با شاخصه هم پیوندی و چگونگی فضاهای مکث، حرکت و سلسله مراتب فضایی با شاخصه عمق بررسی و برای اثبات نتایج عددی روش های آمار استنباطی با آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزار (SPSS20) استفاده می شود. نتیجه گیری : با گذر زمان پیکربندی فضایی خانه ها چنان تغییرکرده که حریم خصوصی کاهش یافته است. همبستگی آماری مستقیمی بین همپیوندی، عمق و عمق قابل پیمایش از فضاهای مشترک در تمام دوره های زمانی وجود دارد و تغییری تدریجی در موارد زیر مشخص است: کاهش ارتباط حیاط با بنا و تغییر نقش آن از حالت فعال به منفعل، کم رنگ شدن محرمیت در ورودی، تشخص یافتن و چند عملکردی شدن مسیرهای ارتباطی عمودی، کم رنگ شدن سلسله مراتب در مسیرهای افقی، افزایش تعداد عناصر سازمان دهنده و تغییر نحوه سازمان دهی از حالت مرکزی به خطی. این نتایج برای محققان و نیز طراحان معاصر مسکن موضوعی قابل تأمل جهت تأمل در کیفیت های فضایی مسکن معاصر به منظور کاستن از نواقص فوق است.
۱۰.

بررسی تطبیقی الگوی فضایی سکونتگاه روستایی و علل شکل گیری آن نمونه های (موردمطالعه: روستای شلحه امام حسن آبادان و روستای حدبه ی خنافره شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکونتگاه روستایی پیکربندی فضایی الگو شلحه امام حسن حدبه ی خنافره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۹۹
روستا، نوعی دیرین از سکونتگاه های بشری است که مأمن الگوی بومی سکونت بشر و شیوه های بدیع سازگاری با محیط است. روستاییان خالق مناظر فرهنگی بی بدیل هستند، مناظری که میراثی ماندگار برای نسل های آینده اند. به همین دلیل شناخت الگوهای غالب در مناظر روستایی همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. سازمان فضایی زیستگاه های انسانی را نتیجه ی مستقیم فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نهادی می دانند. هدف از این مطالعه، بررسی الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستایی و واکاوی تأثیر سبک زندگی و معیشت روستاییان در شکل گیری آن با مطالعه و قیاس دو روستا در جنوب غربی ایران می باشد. روستاهای موردمطالعه، روستای شلحه امام حسن در شهرستان آبادان، در امتداد رودخانه جزرومدی اروند و روستای حدبه ی خنافره در شهرستان شادگان در جوار تالاب شادگان می باشند که دارای محیط فرهنگی مشابه لیکن از نظر نوع معیشت متفاوت اند. روش این پژوهش از نوع مدل سازی و مطالعه موردی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در دو مقیاس منظر و بافت، الگوی فضایی روستاهای موردمطالعه کمی و مورد تجزیه وتحلیل هندسی قرار گرفت. مطالعه و قیاس نتایج حاکی از وجود تفاوت هایی در الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستا به رغم محیط فرهنگی و بستر اجتماعی مشابه هر دو روستا است. تجربه حاضر نشان داد که عوامل فرهنگی اجتماعی اگرچه در مقیاس مسکن بسیار تأثیرگذارند، اما در مقیاس منظر آنچه بیشتر می تواند نظام فضایی و الگوی سکونتگاه روستایی را تعیین کند، ظرفیت بهره برداری معیشتی از بستر جغرافیایی است. با توجه به ریشه های اقتصادی شکل گیری الگوی منحصربه فرد کالبد هر دو روستا، هرگونه تغییر در معیشت یا طبیعت مورد بهره برداری معیشتی روستاییان می تواند منجر به تغییر در ساخت و الگوی کالبد روستاهای موردمطالعه شود و تبعاتی چون آسیب های اجتماعی و مهاجرت به دنبال داشته باشد. این مهم، ضرورت شناخت الگوی فضایی سکونتگاه را پیش از هرگونه سیاست گذاری جدید و طرح های توسعه ای در سطح روستاها و یا در سطوح کلان و تأثیرگذار بر بستر جغرافیایی روشن می سازد.
۱۱.

تحلیل عوامل پیکربندی فضایی مؤثر بر قابلیت بازدیدپذیری اماکن تاریخی (نمونه مطالعه: مسجد عتیق قزوین و بافت پیرامون)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پیکربندی فضایی بازدیدپذیری اماکن تاریخی مسجد عتیق قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۹
اماکن و حوزه های تاریخی به مثابه نشانه های شهری از قابلیت های متعدد در برنامه ریزی و توسعه محیط شهری برخوردارند. ازآن جمله، آگاهی از نحوه اثرگذاری اجزای پیکربندی فضایی بر قابلیت بازدید و استفاده از آن هاست که نقش مؤثری در تدوین راهبردهای گردشگری شهری در مسیرهای منتهی به اماکن تاریخی خواهد داشت. در مقاله حاضر به کمک روش توصیفی تحلیلی ازطریق تمرکز بر ابعاد کالبدی مؤثر بر امکان بازدید از مکان های تاریخی توسط گردشگر، مؤلفه های اثرگذار تدوین شده و سپس با روش استدلال منطقی، اعتبار شاخص ها در بازدیدپذیری محدوده بافت تاریخی موردتحلیل قرار می گیرد. هدف تحقیق ارزیابی عوامل پیکربندی فضایی مؤثر بر قابلیت بازدیدپذیری مسجدجامع عتیق شهر قزوین ازطریق مطالعه کالبد بنا و محدوده بافت پیرامون است. سؤال تحقیق آن است که کدام رویکردهای کالبدی در افزایش بازدیدپذیری بافت های تاریخی و ابنیه شاخص موجود در آن نقش دارد. مؤلفه های بازدیدپذیری در بافت تاریخی شهر قزوین در محدوده مطالعه چگونه ارزیابی می شود. ابزار تحلیل نرم افزار تخصصی نحو فضا و نیز تکیه بر مشاهدات و برداشت های میدانی است. نتایج نشان می دهد موقعیت استقرار ابنیه شاخص درون بافت تاریخی بیش ترین اثرگذاری را بر امکان و قابلیت بازدید خواهد داشت و ازسوی دیگر در مقیاس معماری، عناصر طبیعی و مصنوع موجود در کالبد بنا، مبلمان فضا و تناسبات ارتفاعی بر کشش و جاذبه بصری/ حرکتی و حضور و هدایت ناظر به سمت مقاصد معین اثرگذاری بیشتری دارد. همچنین گستردگی فضا نسبت به توده در مکان استقرار عناصر نشانه به دلیل تأثیر بر شاخص تردد فضایی و حدود رؤیت پذیری، امکان هدایت ناظر در مسیرهای منتهی به آن ها و احتمال بازدید ناظران را افزایش می دهد.
۱۲.

تحلیل ادراک حریم در پیکربندی فضایی مجتمع های مسکونی معاصر با رویکرد نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی آسمان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
پژوهش حاضر به تحلیل رابطه متقابل بین پیکربندی فضایی، عمق فضا، روابط فضای معماری در ادراک حریم، جهت شناسایی الگوی پنهان و ساختار اجتماعی ارتباطات در یکی از مجتمع های مسکونی معاصر در تبریز، می پردازد. "عمق"، "هم پیوندی" از پارامترهای بسیار مهم در ادراک حریم می باشند که به کمک ترسیم نمودارهای توجیهی و خروجی متغیرهای عددی در نرم افزار تخصصی نحو فضا مورد مطالعه قرار گرفته اند. تکنیک نحو فضا در واقع بررسی ارتباط هر واحد فضایی در یک مجموعه در فضای هم جوار است که می توان با شناخت ساختار اجتماعی ارتباطات اجزا باهم، به الگوی فعالیت های نظام یافته و بار معنایی و روابط فضایی دست یافت. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از نوع استدلال منطقی می باشد که در تدوین چارچوب نظری از روش کیفی و در تحلیل نقشه ها و مدلسازی، از روش کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق بر روی 11 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای مسکونی این مجتمع، نشان از وجود ارتباط بین روابط فضای معماری و پیکر بندی کالبد معماری و عمق فضایی در تعریف حریم دارد، همچنین می تواند ارتباطات مناسب فضایی را برای دستیابی به حریم بیشتر جهت استفاده در طراحی پلان مجتمع های معاصر را، مشخص نماید.
۱۳.

تبیین و ارزیابی مؤلفه های کیفی فضاهای عمومی به صورت کمّی با استفاده از روش چیدمان فضا (مطالعه موردی: باغ فردوس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای عمومی چیدمان فضا اجتماع پذیری فضا پیکربندی فضایی باغ فردوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
بیان مسئله: محققین حوزه شهری جهت افزایش راندمان عملکرد اجتماعی فضای عمومی مؤلفه های فراوانی را در مدل های مفهومی گوناگون برشمرده اند. به نظرمی رسد می توان این ویژگی های کیفی را جهت همگرایی مفاهیم در ذیل خصوصیات شکلی فضا در دسته بندی کلان تری قرارداده و آن ها را به صورت کمّی مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. هدف پژوهش: بین عوامل کیفی که در توانایی و قابلیت یک فضا برای شکل دهی به زندگی عمومی شهری تأثیرگذار هستند روابط علت و معلولی برقرار است. این عوامل از طریق روش های کمی و کیفی قابل ارزیابی هستند. این پژوهش سعی دارد تا بتواند از طریق تلفیق روش های فوق، فاکتورهای لازم جهت افزایش کیفیت فضا را در دسته بندی جامع تری قرارداده و به ارزیابی آن ها بپردازد. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و از نظر شیوه مطالعه برحسب روش و ماهیت توصیفی-تحلیلی است. ابتدا متغیرهای کیفی مؤثر در ساخت و شکل گیری فضای عمومی با مرور در ادبیات موضوع شناسایی و دسته بندی شدند. عامل دسترسی پذیری به عنوان عامل مشترک که تمامی نظریه پردازان به آن تأکید داشته اند، به عنوان مبنای استفاده از روش چیدمان فضا قرار گرفت. روش چیدمان فضا ارزیابی کمی ویژگی های کیفی فضا را در سطح کلان ارزیابی کرد. سپس نتایج حاصله با استفاده از استدلال منطقی مورد بحث قرار گرفتند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد می توان تحلیل کیفیات فضایی را در یک پروسه دومرحله ای تعریف کرد. ابتدا در ارزیابی اولیه فضای عمومی از طریق نقشه های خطی برمبنای میزان دسترسی پذیری و قابلیت تحرک، که اساس، پایه و مبنای سایر کیفیات فضایی را تشکیل می دهد، در سطح کلان مورد تحلیل اولیه قرار می گیرد. در مرحله دوم جهت سنجش این که در واقعیت فضا به چه صورت توسط کاربران تجربه می شود، با استناد به تکنیک های تحلیلی از قبیل پرسش نامه، نقشه برداری، نظرسنجی و غیره، در مقیاس خرد به بررسی در خود سایت پرداخته شود.
۱۴.

ارائه روشی برای بررسی و تحلیل ساختار فضایی موجود شهرها با رویکرد بهبود سازمان فضایی شهر (مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چیدمان فضا فضای شهری پیکربندی فضایی بندرعباس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
بیان مسأله: افزایش وسعت و جمعیت و عناصر فضایی و ساختار شهرها باعث پیچیدگی های کالبدی – فضایی در شهرها شده است؛ به طوری که درک روابط شهری و شناخت ساختار و استخوان بندی اصلی شهرها و ریخت شناسی آن ها بر اساس تحلیل تمام اجزای شهر، به سختی امکان پذیر است. تحلیل ساختار فضایی شهرها نیاز به روش هایی دارد که بتواند به این پیچیدگی ها پاسخ دهد. از جمله نظریه ها و روش هایی که به مطالعه ساختار و پیکربندی فضای شهری می پردازد، نظریه چیدمان فضا است. برای تحلیل مورفولوژیکی شهر، روش چیدمان فضا طیفی از پارامترهای ویژگی فضایی را فراهم می آورد که مؤلفه های بررسی آن در این روش عبارتند از: هم پیوندی، اتصال، عمق، انتخاب، قابلیت کنترل، توزیع، وضوح و رابطه وضوح و نشانه. ضرورت هدف: هدف این مقاله بررسی تحلیلی و شناخت شهر بندر عباس به عنوان نمونه موردی با استفاده از روش تحلیل ساختار فضایی و ارائه راهکارهای سازماندهی و اصلاح ساختار فضایی شهر براساس آن است. روش: روش تحقیق مبتنی بر نمونه موردی با تکیه بر تحلیل محتوا براساس ترکیب الگوهای کمی و کیفی است. برای این منظور در ابتدا، با استفاده از روش چیدمان فضا به کشف ساختار فضایی موجود شهر بندرعباس پرداخته شده و در ادامه، بررسی تطبیقی میان خروجی های مستخرج از روش چیدمان فضا با مشاهدات میدانی و مطالعات اسنادی صورت گرفته است. یافته ها: بررسی انجام شده بیانگر آن است که رشد و گسترش شهر در جهات مختلف و وسیع شدن گستره کالبدی شهر، زمینه ساز تغییرات بسیار در پیکره بندی فضایی شهر شده است. تمرکزگرایی، مشکلات حمل و نقل درون شهری و برون شهری، وجود کاربری های بزرگ مقیاس که باعث عدم انسجام شهری می شوند، ارتباط ضعیف شهر و حومه و عدم توزیع متوازن خدمات از مهم ترین مشکلات در راستای سازماندهی فضایی شهر است. همچنین، تحلیل ها نشان می دهد که عدم شکل گیری ارتباط ساختاری مناسب میان برخی از محلات دارای بافت فرسوده و شهر و همچنین عمق زیاد و نفوذناپذیری بافت از مشکلات اصلی توسعه این بافت ها در کنار کاستی های درون بافتی است. نتیجه گیری: آسیب شناسی ساختار فضایی شهر برای سازماندهی پیکره بندی فضایی و ایجاد یکپارچگی در کل شهر ضروری است و روش چیدمان فضا ابزاری مناسب در این زمینه می باشد. همچنین، بهسازی محلات کمترتوسعه یافته شهری، بدون شناخت دقیق ساختار فضایی محلات در ارتباط با ساختار کلان شهر باعث شکست پروژه، از دست رفتن توانایی ها و چه بسا منزوی تر شدن آن محلات خواهد شد.