فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
هر نظام فضایی با برخورداری از قابلیت تغییرات درونی، می تواند پاسخگوی تعداد بیشتری از نیازهای کاربران آن در زمان های گوناگون باشد و بدین ترتیب کارکرد مطلوب تری نسبت به نظام های فضایی تک عملکردی داشته باشد. دستیابی به قابلیت تغییرات در نظام های فضایی از زیرشاخه های مبحث انعطاف پذیری فضا است. هدف اصلی انجام این پژوهش، سنجش انعطاف پذیری نظام فضایی خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین است که این کار با استفاده از ابزار چیدمان فضا صورت پذیرفت. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، از یک سو نمودهای گوناگون انعطاف پذیری نظام فضایی خانه و از سوی دیگر ویژگی های چیدمان فضا از میان کتاب ها و مقالات معتبر شناسایی شد. در ادامه، امکان وجود رابطه ای میان نمودهای گوناگون انعطاف پذیری و برخی مفاهیم معماری مرتبط با چیدمان فضا مشخص شد. این ارتباط که به وسیله استدلال منطقی تحلیل شد، بیان می کند که انعطاف پذیری نظام فضایی خانه، می تواند به وسیله برخی ویژگی های چیدمان فضا ارزیابی شود. در ادامه جهت پیاده کردن این نتیجه بر روی نمونه های موردی حقیقی، خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار سنجش چیدمان فضا (نرم افزار دپث مپ)، داده هایی حاصل آمد که با استفاده از نمودارهای توجیهی منتج از آنها، انعطاف پذیری نظام فضایی خانه های یادشده ارزیابی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که تأثیر نظام فضایی در ایجاد انعطاف پذیری خانه های سنتی، بسیار بیشتر از خانه های سنتی-معاصر و معاصر است. همچنین عموم خانه های معاصر با هر مساحتی، از انعطاف پذیری یکسانی در نظام فضایی خود بهره مند هستند، حال آنکه در خانه های دوره سنتی و سنتی-معاصر با تغییر مساحت، برخی انعطاف پذیری بیشتر و برخی انعطاف پذیری کمتری دارند. به علاوه در میان نمودهای انعطاف پذیری خانه، در حالی که هر سه دوره زمانی، قابلیت تغییرپذیری دارند، اما تنوع پذیری و تطبیق پذیری آنها در برخی دوره ها بیشتر و در برخی کمتر است.
رهیافتی بر خوانش روابط اجتماعی در بافت تاریخی بررسی موردی: گذر تاریخی آقا بزرگ کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
71 - 90
حوزههای تخصصی:
تاکنون غالب رویکردهای حفاظت از بافت های تاریخی ایران معطوف به ویژگی های کالبدی بوده است. این در حالی است که در طول حیات و تداوم شهرهای تاریخی، فضاهای تاریخی با وجود ارزش های ملموس و ناملموس برآمده از ساختارهای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رشد و رونق یافته اند. در این پژوهش روابط اجتماعی به عنوان یکی از عوامل سازنده بعد اجتماعی که خود جزئی از میراث ناملموس و نیازمند حفاظت تلقی می شود، عامل پویایی مؤثر بر کالبد و اثرپذیر از کالبد و فرهنگ در نظر گرفته شده است که با افزایش نیروی محرکه درونی در چارچوبی تعریف شده می تواند در حفاظت داخلی مؤثر واقع شود. لذا شناخت مصادیق روابط اجتماعی گذشته و اکنون و چگونگی احصا و خوانش آن به عنوان اهداف این پژوهش تعریف شده اند. گذر تاریخی آقا بزرگ کاشان به عنوان یکی از فضاهای عمومی بستر بررسی روابط اجتماعی بوده است. این پژوهش ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. مصادیق کلی خوانش روابط اجتماعی و شاخص های رفتاری از طریق مطالعات کتابخانه ای و نظر محققان در حوزه جامعه شناسی شهری دریافت شده است. مصادیق روابط اجتماعی گذشته با رویکردی زمینه گرا از طریق مصاحبه با ساکنان قدیمی و مطالعات تاریخی شناسایی شده است. مقایسه این مصادیق با روابط اجتماعی کنونی که از طریق مصاحبه با ساکنان و مطابقت دادن فضاها و عناصر کالبدی در نقشه های تاریخی و حال و روابط اجتماعی در آنها به دست آمده به شناسایی تغییرات منجر شده است. این اقدامات سبب نیل به نتایجی همچون پیشنهاد شیوه برداشت روابط اجتماعی در محیط های شهری تاریخی، ساخت چارچوبی جهت خوانش روابط اجتماعی در بافت های تاریخی، درک محیط ساخته شده و تأثیرات آن بر روابط اجتماعی و غیره شده است.
Density and Quality of Spaces in Relation to Built-Forms (Case S tudy: Commercially Active Centers In Addis Ababa (Pedes trian Density And Pedes trian Priority))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A vibrant and commercially active center is often the result of interesting, diverse building styles and or built-forms, pedestrian density along with variety of quality public places where people feel comfortable, spending time and shopping items for domestic and commercial functions in cities like Addis Ababa. The scale and design of buildings, pedestrian density, and other physical characteristics will determine the quality of built form and public spaces and how well they create an attractive and pedestrian friendly and welcoming environment in relation to built-up and pedestrian density.On the other hand, not many studies have been undertaken in relation to the concept and theory of “Pedestrian Density and Quality of Spaces”. This research is aimed to analyze and explore the relationship among urban space quality, pedestrian density and built-form of the city in commercially active centers so as to contribute to a better understanding of the correlation among pedestrian density, built-form and quality of urban space. Hence, the study employed multiple data sources through quantitative and qualitative approaches (Triangulation). Finally, the research ended with arriving at answers for research questions through both statistical and non statistical techniques. The research result has highly addressed and concluded that Pedestrian friendly Streets with pedestrian density thresholds in commercially active built-environments are places that people like walking and want to stay in, with real character and sense of place. It concludes with an overview of emerging thinking/implications where further efforts are required in the future
بررسی آسیب های توسعه میان افزا در بافت های میانی شهرها با کاربست مدل معادلات ساختاری (نمونه موردی: محله کوچه مشکی در شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب می شود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافت های میانی است، از سیاست میان افزایی در بازسازی و نوسازی بافت ها بهره می برد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی رخ خواهد داد. اجرای توسعه میان افزا در بافت میانی زنجان بصورت تخریب واحدهای قابل سکونت و ریزدانه و ساخت واحدهای آپارتمانی در اراضی بایر بافت میانی باعث اثرات منفی شده است. در این پژوهش، توسعه میان افزا به عنوان متغیر مستقل و آسیب های ناشی از آن بعنوان متغیر وابسته بوده و برای آزمون این رابطه از روش توصیفی و علّی و تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار pls [1] بهره گرفته شد. برازش مدل کلی روابط نشان از عدم رضایت ساکنین محله کوچه مشکی از توسعه میان افزای اتفاق افتاده دارد (GOF [2] =0.37). لیکن، تأثیر آن بر از بین رفتن مشاغل بومیِ محله، افزایش تراکم و آلودگی، کاهش میزان دستیابی به مسکن قابل استطاعت، و نابودی اراضی زراعی تأیید نشد. اما تأثیر آن بر احساس کمبود خدمات و کیفیت زندگی، کاهش روابط اجتماعی و امنیت بر نارضایتی از توسعه میان افزا تأیید شد. تأثیر موانع حقوقی بر کاهش دسترسی به مسکن قابل استطاعت مورد تأیید قرار گرفت. یافته های مدل نشان داد: مهم ترین آسیب های توسعه میان افزا از نظر ساکنین محله، به ترتیب عبارت اند از: احساس کمبود خدمات، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امنیت و کاهش روابط اجتماعی.
بررسی آراء اخوان الصفا در مورد علم عدد و هندسه مطالعه موردی نقش مایه ها و تزئینات هندسی گنبد کبود مراغه
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی سراسر نظم و هندسه است. در آثار حکیمان و فیلسوفان مسلمان جابه جا به اهمیت هندسه و شکل های هندسی برمی خوریم. چنان که گفته اند اخوان الصفا غایت قصوای علم هندسه را آماده کردن روح انسان برای تفکر و تعقل در حقایق بدون توجه و احتیاج به عالم محسوسات، می دانند و نتیجه آشنایی با هندسه را تمایل روح به ترک این عالم و پیوستن به عالم معقولات و زندگانی ازلی می پندارند. ایشان برای شکل های هندسی «فضایل»، «صفات» و «خصایص» مشخص قائل اند. اخوان الصفا در رساله دوم خویش از مجموعه رسائل، هندسه را به دو مقوله تقسیم کرده است: هندسه محسوس و هندسه معقول؛ هندسه محسوس عاملی بر صناعت و آفرینش عملی و هندسه معقول را علت فکر و آفریننده علم و هر دو را راهی برای درک حکمت و جوهر نفس می داند و درجایی دیگر هندسه را راهی به سوی تقویت فکر و خیال برای ادراک جوهر نفس و ذات اشیاء در نظر گرفته است. این پژوهش در پی بررسی آرای اخوان الصفا در مورد عدد، هندسه و مطالعه آن در نقوش هندسی گنبد کبود مراغه می باشد. گنبد کبود مراغه حلقه میانی معماری سلجوقی و ایلخانی هست و به لحاظ نقوش هندسی و به کارگیری تزئینات و رنگ در نوع خود کم نظیر می باشد. روش تحقیق به صورت تاریخی- تفسیری و تجزیه اطلاعات کیفی و گردآوری اطلاعات به روش اسنادی است. در این راستا بنای گنبد کبود مراغه به عنوان مطالعه موردی بررسی خواهد شد. متخصصان این گنبد را به لحاظ تحولاتی که در ساختار گره هندسی و تزئینات معماری ایجاد کرده، نقطه پیوند بین تاریخ هنر با تاریخ معماری و با تاریخ ریاضیات می دانند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که انتخاب و کاربرد اشکال هندسی و حتی رنگ، تصادفی نبوده و مانند سایر اجزای هنر اسلامی از مبانی اعتقادی خاصی برخوردار است. می توان یافته های مطالعه را به طراحی گره هندسی در بعد دوم، استفاده از مفاهیم رنگ و اعداد و تناسبات خاص تقسیم نمود. انتخاب این نقش مایه ها می تواند با مفاهیمی چون هندسه محسوس و معقول که اخوان الصفا مطرح کرده اند نسبت معناداری داشته باشد.
تحلیل و گونه بندی نگرش نهادگرایانه در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادگرایی نگرشی اصالتاً اقتصادی است که به عنوان نظریه ای برون زا، جایگاه ویژه ای در بسیاری از رشته ها همچون مدیریت، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... یافته است. این نگرش از دهه 1990 میلادی با عنوان «گرایش نهادی» در برنامه ریزی شهری و منطقه ای مطرح شده و می توان آن را در کنار نظریه های برنامه ریزی مبتنی بر مشارکت، از رویکردهای غالب برنامه ریزی در دهه های اخیر دانست. اهمیت نهادگرایی در برنامه ریزی در این است که برنامه ریزی خود یک نهاد است که نیازمند شناخت بافتار و زمینه های نهادی برای شناسایی مشکلات و تصمیم گیری برای حل آن هاست. افزون بر آن، پیاده سازی تجویزهای برنامه ریزی، نیازمند سازوکارهای نهادی است. بنابراین، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آثار اندیشمندان برجسته درباره رابطه نهادگرایی و برنامه ریزی می پردازد تا به یک گونه بندی جامع و مانع از نظریات مختلف درباره این ارتباط دست یابد. گونه بندی نهایی، نگرش نهادی نسبت به برنامه ریزی را در سه دسته «برنامه ریزان نهادی غیر انتقادی» (نهاد در برنامه ریزی)، «برنامه ریزان نهادی انتقادی» (طراحی/مداخله نهادی) و «برنامه ریزان نهادی مبادله ای» (هزینه مبادله برنامه ریزی) جای می دهد. این دسته ها را به ترتیب می توان در ذیل رویکردهای نهادگرایانه «جامعه شناختی»، «تاریخی» و «انتخاب عقلانی» جای داد. همچنین از منظر الگوواره های کلان، این رویکردها به ترتیب در سه دسته «عمل گرایانه»، «پسا-اثبات گرایانه» و «اثبات گرایانه» جای می گیرند.
استراتژی توسعه اقتصاد فرهنگی صنعت مد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
63 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صنعت مد در دهه های اخیر ایران، علی رغم پیشینه تاریخی از یک سو با منطق اقتصادی و از سوی دیگر با ملاحظات اجتماعی و سیاسی ویژه ای روبه رو بوده که آن را با چالش های فراوانی مواجه کرده است. بر این اساس، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با فعالیت های تجاری، تبلیغاتی و فرهنگی، این هنر-صنعت را به حوزه صنایع خلاق وارد کنند و در عمل نیز موجب شکل گیری جریانی شدند که در سپهر توسعه اقتصادی صنایع فرهنگی کشور به نمایش درمی آید. از آن جا که بررسی دگرگونی های ارزشی در جامعه یکی از عناصر کلیدی در نظام فرهنگی هر جامعه به حساب می آید، مسئله اصلی پژوهش حاضر، با تمرکز بر صنایع فرهنگی و پذیرش دگرگونی در نظام ارزشی جامعه ایران، دستیابی به شناخت ارزش های اقتصادی هنر-صنعت مد و ابعاد آن و نقاط ضعف، قدرت و تشدیدکننده هایی است که موجب ساماندهی مفهوم و موقعیت اقتصاد خلاق در این حوزه از طریق تعاملات برون مرزی و فرایند فرهنگ سازی شده اند. هدف پژوهش: مقاله حاضر در پی دستیابی به فرایند ارزش محور در مداخله عوامل زمینه ساز و تبیین راهبردهای گزینشی توسعه اقتصاد فرهنگی صنعت مد ایران و پاسخ گویی به این پرسش های اساسی است که صنعت مد در تحقق چشم انداز اقتصاد فرهنگی کشور می تواند چه نقشی را ایفا کند؟ چگونه می توان با تغییر در نظام های ارزشی به رشد اقتصادی هنری که تولید می شود شکل داد؟ روش تحقیق: روش تحقیق این مقاله کیفی، توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و یافته های میدانی و مبتنی بر تحلیل محتواست. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است آمیزش هنر با ابتکار و خلاقیت، مدیریت دانش، تولید و فن آوری روز و مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار از طریق برکشیدن اقتصادخلاق در صنعت مد، موجب افزایش رشد اقتصادی کشور خواهد شد.
الگوی توسعه گردشگری اکولوژیک مناطق کوهستانی صعب العبور در بستر زیرساخت کهن شبکه ریلی (محور مطالعه: مسیر ریلی تهران-مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق صعب العبور کوهستانی یکی از مقاصد جذاب گردشگری هستند؛ که به دلیل دسترسی دشوار به این مناطق کمتر موردتوجه قرار می گیرند. بهترین راه دسترسی به این مناطق استفاده از شبکه ریلی است، شبکه ریلی می تواند موجب حفاظت از محیط طبیعی و سکونتگاهی گردد و از آلودگی های محیطی و ورود بیش ازحد جمعیت به این مناطق جلوگیری نماید. با توجه به این موضوع هدف از این پژوهش تبیین الگوی توسعه گردشگری اکولوژیک در مناطق صعب العبور کوهستانی به وسیله محور ریلی است. محور ریلی تهران-مازندران به دلیل قدمت و پیشروی آن در دل مناطق کوهستانی و داشتن قطار گردشگری فعال به عنوان نمونه مورد مطالعاتی این پژوهش انتخاب شد. برای شناخت و تحلیل وضعیت موجود محور ریلی و مناطق مجاور آن از مطالعات اسنادی، کتابخانه ای در کنار پیمایش های میدانی و برای آگاهی ازنظر ذی نفعان و کنشگران این پژوهش از پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. سپس با بهره گیری از این موارد، الگوی توسعه منطقه تدوین شد. در این توسعه ایستگاه های راه آهن نقش کانون توسعه گردشگری در یک منطقه را فراهم می نمایند. ایستگاه هایی که دارای بیشترین ظرفیت توسعه بودند به عنوان کانون های توسعه گردشگری اکولوژیک انتخاب شدند. این کانون ها با تشکیل یک مجموعه گردشگری اعم از جاذبه های طبیعی، روستایی و تاریخی نقش محور توسعه منطقه را پیدا می کنند و نواحی پیرامونی خود را با ایجاد یک شبکه گردشگری رشد می دهند. با این عمل علاوه بر توسعه اقتصادی سکونتگاه ها و رونق گردشگری، حفاظت و نگه داری از محیط زیست نیز به بهترین نحو انجام می پذیرد و بدین ترتیب گردشگری اکولوژیک در مناطق کوهستانی با محوریت مسیر ریلی تحقق می یابد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزشی (نمونه موردی : دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
15 - 32
حوزههای تخصصی:
پارادایم پایداری، به عنوان نقطه عطفیدر مسیر توسعه توجه مجامع جهانی را به خود جلب کرده است و اقبال عمومی به موضوع پایداری که به موجی قوی در معماری امروز جهان تبدیل شده است. ایجاب کننده نوعی بازنگری ناقدانه، به منظور تنقیح و ارتقای گفتمان پایداری در معماری است. پایداری اجتماعی مکان، به معنای توانمندی مکان برای غلبه بر چالشها و مسایل و واکنش بهینه به تغییرات بیرونی است. که نیازها و عکس العمل های افراد را نسبت به مکان حاضر در آن، مورد توجه قرار داده است. ارتباط بین کیفیت آموزش و تعامل انسان – محیط توجه به کیفیت فضای آموزش عالی را تبیین می کند. فلذا، احقاق پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزشی الزامیست. این مطالعه با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزش معماری در قالب تحقیقی توسعه ای – کاربردی با روش تحلیل عاملی به عنوان روش آماری جهت ارایه مجموعه ای از متغیرها بر حسب تعداد متغیرهای فرضی و متغیر های مشاهده شده به صورت کتابخانه ای و میدانی در دو فاز مطالعه کیفی و کمی صورت گرفته است. محدوده تحقیق به دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تحدید شده و نمونه گیری با روش های ترکیبی بنیادی به دو صورت هدفمند و تصادفی بوده است نتایج، حکایت از تاثیر سه عامل، هویت مندی مکان و تعاملات اجتماعی، یکپارچگی و تناسبات کالبدی و آسایش محیطی بر پایداری اجتماعی مکان را دارد.
بررسی نقش فضاهای تعاملات اجتماعی بر کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی سعیدیه، کاشانی، بوعلی و امام رضا در شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
109 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که چه رابطه ای میان فضاهای اجتماع پذیر و مجتمع های مسکونی وجود دارد که باعث افزایش کیفیت زندگی ساکنین می شود، صورت گرفته است. بر اساس مدل هایی که برای نیازهای انسان ارائه شده اند، تعاملات اجتماعی یکی از این موارد ضروری است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگی های کالبدی فضاهای یک مجتمع مسکونی می تواند بر میزان مطلوبیت آن ها تأثیرگذار باشد. روش تحقیق موضوع به شیوه کمی و میدانی و برای بررسی نمونه های موردی، پرسشنامه سنجش شاخصه ها تنظیم گردید و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شد و اطلاعات به دست آمده با نرم افزارهای Spss و smartpls تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و کمیت فضاهای شهری به خصوص مسکونی، نوع طراحی بر اساس اصول و معیارهای اجتماعی و فرهنگی ازجمله همسایگی و اجتماع پذیری است.
بررسی اثر استفاده از منابع تجدید پذیر انرژی بر شاخص ردپای اکولوژیکی در محیط های روستایی (مطالعه موردی: روستای نجوبران استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۱۱۲-۹۷
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ارزیابی تغییرات شاخص ردپای اکولوژیکی در محیط های روستایی در اثر جایگزینی انرژی فسیلی با منابع تجدید پذیر انرژی می پردازد. رشد جمعیت و به تبع آن افزایش استفاده از سوخت های فسیلی، اثرات مخرب زیست محیطی گوناگونی را به دنبال داشته است. بیش از 40 درصد استفاده از کل انرژی که 70 درصد آن را مصرف برق تشکیل می دهد، در ساختمان ها مصرف می شود. از این رو ضروری می نمود با تمرکز بر بخش ساختمان، انرژی های تجدید پذیر که به مراتب اثرات زیست محیطی کمتری دارند، جایگزین انرژی حاصل از سوخت های فسیلی گردند. محیط های روستایی نیز بخشی از جمعیت ساکن در زیست کره را شامل می شوند که نسبت به محیط های شهری از پتانسیل های متنوعی در بهره گیری از منابع تجدید پذیر انرژی برخوردار می باشند. ردپای اکولوژیکی شاخصی به منظور بررسی تأثیرات زیست محیطی تولیدات، فعالیت ها و خدمات بشری بر زیست کره است. شاخص ردپای اکولوژیکی در ایران و در سال 2015 میلادی برابر با 2.8 هکتار در مقیاس جهانی به ازای هر نفر بوده است، این در حالی است که ظرفیت زیستی ایران 0.9 هکتار در مقیاس جهانی به ازای هر نفر است که نشان از برداشت بیش از حد از منابع طبیعی دارد. با توجه به ضرورت موضوع، روستای نجوبران در استان کرمانشاه به عنوان نمونه موردی انتخاب و پس از جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهدات، پرسشنامه و مصاحبه، آمارهای رسمی، سایت ها و منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفت تا میزان اثرگذاری بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر بر شاخص ردپای زیست محیطی کشوری به شیوه تحلیلی-توصیفی، محاسبه و بررسی گردد. نتایج این مقاله نشان داد که ردپای اکولوژیکی برق مصرفی در روستای نجوبران در سال 1396 برابر با 6.894 هکتار در مقیاس جهانی می باشد. استفاده از صفحات فتوولتاییک به مساحت 1000 مترمربع و دو توربین آبی کوچک ردپای اکولوژیکی مصرف برق در این روستا را به صفر رساند. استفاده از این دو سامانه در کنار یکدیگر و تزریق برق تولیدی مازاد بر نیاز به شبکه سراسری، در مجموع 10.364 هکتار در مقیاس جهانی به ظرفیت زیستی منطقه و کشور اضافه نمود که می تواند سایر فعالیت ها در نقاط شهری را از لحاظ زیست محیطی پشتیبانی نماید.
استفاده از قابلیت های نور و رنگ در خانه های سالمندان در راستای ایجاد دلبستگی به مکان
حوزههای تخصصی:
انسان در محیط به دنبال یافتن پاسخ برای نیازهای خود میباشد، در صورت تأمین این نیازها از مکان، احساس عاطفی مثبتی بین فرد و مکان به وجود از مهمترین ابعاد نیاز انسان برای ارضای نیازهای روحی- روانی و مادی او محسوب » دلبستگی به مکان « خواهد آمد. پیوند و تعامل بین انسان و مکان و یا میشود.کیفیت فضا و توجه به نیازهای انسان در طراحی در ایجاد حس دلبستگی به مکان موثر است. هرچه سطوح تأمین این نیازها به سطح فوقانی نیازهای مازلو نزدیکتر باشد، مقدار حس رضایتمندی در انسان بیشتر و به همان نسبت ارتباط عمیقی میان فرد با مکان شکل میگیرد. این پژوهش به بررسی قابلیتهای رنگ و نور و حس دلبستگی به مکان در خانههای سالمندان میپردازد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نظریههای موجود در زمینه دلبستگی به مکان و بازشناسی نقش رنگ و نور مؤثر در جسم و روان انسان و تأثیر آن بر ایجاد حس دلبستگی ساکنان خانههای سالمندان مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اگر رنگ و نور مکان با توجه به تأثیرات زیست شناختی و روانشناختی که دارند، متناسب با نیازهای ساکنین هر مکان انتخاب شوند به شکل مستقیم در رضایتمندی افراد و غیرمستقیم بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارند.
فرایند آفرینش هنری بر مبنای حکمت وتعالیم قرآنی
حوزههای تخصصی:
آفرینش هنری موضوعی حکمی و فلسفی است که با اساسی ترین مسائل پیرامون انسان و هستی در ارتباط است. تعمق در فرآیند آفرینش و خلق آثار در هنر اسلامی نشان می دهد که محصولی برآمده از قوای باطنی هنرمند چون عقل و خیال است. مسئله تحقیق این است که هدایتگر هنرمند در فرآیندِ خلقِ آثار هنری چیست؟ و چگونه این آثار تعالی هنرمند و مخاطب را به مراتب بالاتر معنایی فراهم می سازد؟ بر مبنای حرکت نفس و مراتب کمال در حکمت و فلسفه اسلامی فرض تحقیق تحول هنرمند به واسطه آفرینش اثر هنری با انطباق بر مبانی آفرینش است. تحقیق با رویکردی تفسیری-تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای و جستجو در منابع قرآنی و حکمت متعالیه با استدلالی منطقی در پی پاسخ آن است. نفس انسان جوهری مجرد است که به بدن حیات بخشیده و از آن در آفرینش بهره می گیرد. این نفس جوهری ایستا و بی حرکت نیست بلکه در ذات خود حرکت داشته و مراتبی دارد که تحولات پیشینی و پسینی را شامل می شود. مدارج پیشینی مقدمات نفس برای تحولات بعدی عقلانی و مجرد و طی مراتب کمال را محیا می سازد. جوهر نفس پیوسته از مرتبه ای وجودی به مرتبه ای دیگر می رود و هویت شخصی که دربرگیرنده فردیت هنرمند است مرتبه ای ثابت ندارد. به این نسبت فرآیند آفرینش ظهور حقیقتی از مرتبه متعالی، در مراتب پایین تر وجود و فرآیند آفرینش های انسانی نیز فعلیت و ظهور حقایق مراتب متعالی نفس در مراتب پایین تر است که درنهایت در بدن جسمانی و عالم ماده نمود یافته و از خلال آن اثری محسوس و عینی به وجود می آید. فرآیند آفرینش های هنرمند نیز تفصیل حقیقت نفس در قوای مختلف است که جوهر و حقیقت نفس در مراتب خیالی و عقلی مبدأ آفرینش های هنری است. هنرمند با تجلی صورت از عوالم معنا و مخاطب با تاویل صورت و سیر در معنا امکانات بالقوه نفسشان را بالفعل ساخته و متحوّل می شوند و آفرینشی تازه را پدید خواهند آورد که این خلق نو ادراک و کمالی نو برای نفس محسوب می گردد.
واکاوی انسجام کالبدی بازار تاریخی شهر ایرانی، مطالعه تطبیقی بازارهای تاریخی کرمان و شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
111 - 130
حوزههای تخصصی:
بازار تاریخی شهر ایرانی امروزه در تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهری مورد غفلت و آسیب قرار گرفته و نقش خود را به مثابه یک کلیت منسجم کالبدی-اجتماعی از دست داده است. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد تا انسجام کالبدی بازار را از طریق شناسایی ویژگی های کالبدی آن مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. روش پژوهش در گام اول مطالعه اسنادی متون نظری، تحلیل محتوای کیفی آنها و دستیابی به چارچوب مفهومی معطوف به انسجام کالبدی است. در گام دوم بر اساس آن، بررسی انسجام کالبدی دو بازار تاریخی کرمان و شیراز از طریق مطالعه و تحلیل نقشه ها، اسناد و مشاهدات میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام کالبدی بازار تاریخی را می توان در سه مؤلفه ریخت شناختی، بصری-زیباشناختی و عملکردی تعریف کرد. بررسی انسجام کالبدی دو بازار کرمان و شیراز بیانگر این موضوع است که بازار کرمان در هر سه مؤلفه و زیرمؤلفه های آن ها نسبت به بازار شیراز از وضعیت بهتری برخوردار است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که انسجام کالبدی ابعاد مختلفی دارد که حفظ و تقویت توأمان ویژگی های کالبدی دربرگیرنده مؤلفه های آن برای دستیابی به انسجام بازار تاریخی شهر ضروری می نماید. نتایج این پژوهش الزامات توجه به نقش این ساختار مهم در شهرهای ایران را برشمرده و قابل ترجمه به رهنمودهای طراحی در طرح های تجدید حیات بافت تاریخی است.
تبیین مؤلفه های موثر در احیاءگری مسکن (مورد پژوهی بالکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
93 - 107
حوزههای تخصصی:
زندگی در نواحی شلوغ شهری و خانه های حداقلی، و مواجهه با استرس در طولانی مدت، سلامتی جسمی و روانی شهروندان را تهدید می کند. در این راستا، محیطی که با دور کردن فرد از زندگی روزمره امکان استراحت، پاک سازی ذهن و تمدد اعصاب را فراهم آورد، محیطی مطلوب بشمار می آید که علت آن برخورداری از قابلیت «احیاء» است. مطالعات بسیاری بر قابلیت احیاءگری «طبیعت» اشاره دارد چراکه تماس با طبیعت می تواند موجب بهبود استرس و تجدید قوای ذهن شود. پژوهش حاضر به روش کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 100 نفر از ساکنین دو مجموعه مسکونی در تهران، نشان می دهد بالکن در عرصه مسکن به عنوان یک فضای نیمه بازِ پیونددهنده درون و بیرون، در صورت برخورداری از برخی کیفیت های فضایی ، می تواند از قابلیت احیاءگری بالایی برخوردار باشد. بر اساس نتایج این پژوهش وسعت بالکن -- به شرط امکان استقرار مبلمان کافی و امکان انجام فعالیت در آن، عمق بالکن -- به شرط تامین محرمیت نسبی—و موقعیت بالکن از سطح زمین—به شرط تامین دید و منظر مناسب، قابلیت احیاگری بالکن را بطور قابل توجهی افزایش می دهد نتایج این پژوهش ضمن آشنا کردن معماران و طراحان محیط با موضوع احیاءگری، آنان را نسبت به لزوم ارتباط با طبیعت از طریق تخصیص سطوح مناسب به بالکن در ساختمان های مسکونی حساس می نماید.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصله گرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزه اجتماعی می شود. این فضا به زعم لوفور هم تولید و هم مصرف می گردد و به تعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی به شمار می رود. برهم نشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان به عنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته می شود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید می شود. درهم تنیدگی نظریه لوفور، با مدار ثانویه انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامی ساختن کارکرد سرمایه داری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه حامل فراورده هایی است که اغلب متفکرین چپ گرا آن را به شیوه های ارتجاعی تمدن نسبت می دهند. آنچه اهمیت فزاینده تری نسبت به فراورده های فضای سرمایه دارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم است که در این زمینه، هاروی، به عنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهم نشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخه تریالکتیکی از اصلی ترین مسائل این پژوهش به شمار می رود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراورده های آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده می شود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی می باشد. مسئله اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته می شود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمره شهروندان در فضای زیسته یا چرخه دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرف گرایی آنان است»، نشان می دهد که فضای سرمایه دارانه با پیش ران فرایند تریالکتیکی به سوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرف گرا) و پایه گذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.
ارزیابی عملکرد سیستم های ایستای انرژی (دیوار ترومپ و پدیده گلخانه ای) بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر به دنبال افزایش مصرف انرژی و استفاده بیش از حد از منابع تجدیدناپذیر در بخش ساختمان، گرمایش خورشیدی ایستا یکی از استراتژی های طراحی معماری برای استفاده کارآمد از انرژی می باشد. دیوار ترومپ و پدیده گلخانه ای از مهمترین سامانه های ایستا می باشند. این پروژه طی مطالعات آزمایشگاهی-میدانی به سنجش میزان تأمین انرژی در پنج حالت متفاوت از ترکیب دیوار ترومپ و پدیده گلخانه با اتاقک مورد نظر درشش ماه اول و دوم سال در اقلیم سرد وکوهستانی شهر اردبیل پرداخته است. حالت های مورد بررسی عبارتند از : اتصال دیوار ترومپ، اتصال پدیده گلخانه، اتصال ترکیب دیوار ترومپ و پدیده گلخانه، اتصال دیوار ترومپ و پنجره و اتصال دیوار ترومپ و پنجره و سایه بان به اتاقک مذکور. دراین پژوهش منظور عدم مصرف نیست بلکه هدف به کارگیری انرژی سبز و به حداقل رساندن مصرف انرژی از طریق جذب انرژی های تجدیدپذیر درساختمان می باشد که در این خصوص طراحی معماری می تواند نقش بسیار مهمی را داشته باشد. این پژوهش بصورت نیمه تجربی بوده و روش تحقیق شبیه سازی است. در راستای دستیابی به اهداف پروژه از نرم افزار تحلیل گر دیزاین بیلدراستفاده شده است . با توجه به جستار حاضر می توان دریافت که ازمیان گزینه های مختلف بکارگیری دیوار ترومپ وپدیده گلخانه ای، تعبیه دیوار ترومپ و سایه بان همراه با پنجره های مناسب در جداره جنوبی ساختمان با کسب امتیاز 25/83 دارای بهترین عملکرد در تأمین انرژی می باشد: میانگین دمای 20/67 درجه سانتیگراد در زمستان و میانگین دمای 22/84 درجه سانتیگراد در تابستان و دمای آسایش ( 18 تا 22 درجه سانتیگراد) در تمام ماه های سال و دریافت نور روز مناسب از شرایط این انتخاب می باشد. بنابراین با حفظ شرایط آسایش محیطی وکاهش مصرف انرژ یهای تجدیدناپذیر می توان در راستای دستیابی به پایداری زیست محیطی و همچنین کاهش هزینه ها قدم برداشت.
چگونگی حضور نور طبیعی در معماری سنتی ایران، نمونه موردی خانه عامری ها کاشان
حوزههای تخصصی:
در معماری سنتی ایران، نور طبیعی که به عنوان تنها منبع روشنایی روز بوده، به تأمین روشنایی محدود نشده و از نظری کیفیت بصری و زیبایی فضا نیز مورد توجه معماران بوده است. یکی از نمونه های خوب بازی نورپردازی طبیعی در معماری ایرانی را می توان در خانه های سنتی با فضاهای متفاوت آن یافت. وجود بازشوهای متنوع دیواری و سقفی در این نوع معماری شاهد این ادعاست. در این مقاله با اندازه گیری میدانی و شبیه سازی کامپیوتری، تلاش می کند تا با نحوه توزیع نور و میزان آن از طریق نورگیرهای قدیمی، در فضاهای مختلف خانه آشنا شده و ویژگی نورپردازی تعدادی از فضاهای منتخب این خانه که از نظر شکل هندسی فضا، وضعیت و موقعیت نورگیر، محل قرارگیری در مجموعه و کاربری فضا متفاوت هستند، بررسی شده و رابطه بین تصمیمات طراحانه معمار و کیفیت نورپردازی فضا معرفی می گردد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در معماری مسکونی خانه های سنتی ایران، نور روز در کلیه تصمیمات طراحی اعم از انتخاب فضاهای پر و خالی، تناسبات و ابعاد حیاط ها و اتاق ها، جهت گیری هر فضا نسبت به خورشید، میزان دید هر فضا به حیاط و آسمان، عمق هر فضا و شکل و موقعیت نورگیر آن، اهمیت هر فضا از نظر دسترسی و کاربری و غیره نقش تعیین کننده ای داشته و یکی از مهم ترین ارکان طراحی محسوب می شده است راهکارهای طراحانه به کار رفته در این شیوه از معماری، امروز هم می تواند راهگشا و الهام بخش معماران معاصر باشد و امکان بهره مندی هر چه بیشتر از نعمات نورپردازی طبیعی درخانه و کاشانه مردم را فراهم کند.
مدل پارادایمی مصرف محصولات سفالی در سبک زندگی مردم شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های رایج برای تعیین هویت و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش استفاده و ارزش مادی شان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی و ارزش نمادین آن ها مصرف می کنند و در این نوع از مصرف تلاش دارند که تصویر مطلوبی از خویش در ذهن دیگران ایجاد کنند. در این میان، استفاده از محصول سفالی به عنوان یک کالای فرهنگی، نه به معنای استفاده ی صرف(آنچه در دوران پیشامعاصر مدنظر بود) بلکه در بردارنده معناهای متفاوتی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی در ارتباط با مصرف و عدم مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز و در پی پاسخ به سوالات تحقیق، یعنی؛ چگونه مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز سبب ایجاد سبک های متنوع زندگی می شود؟ و چه پیامدی در پی خواهد داشت؟، از روش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده می کند. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه از 60 نفر تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان، درحوزه سفال و سرامیک در شهر تبریز، و به روش نمونه گیری نظری صورت پذیرفت. محتوای مصاحبه ها براساس مدل توسعه یافته فرآیند اجرای داده بنیاد کدگذاری و در مجموع 249مفهوم به عنوان کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف تکرارها و مفهوم سازی در مرحله ی کدگذاری باز، تعداد 87 مفهوم استخراج شد. با غربالگری مفاهیم اولیه به 40 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی دست یافتیم که در قالب پنج بعد و منطبق بر مدل پارادایمی داده بنیاد مشخص شد. ضمن اینکه برای تضمین کیفیت کدگذاری از روش خودبازبینی محقق و کنترل های اعضا استفاده گردید. در نهایت نتایج تحقیق نشان می دهد، افراد محصولات سفالی را با هدف کسب تشخص، هویت، سرمایه اجتماعی و فرهنگی، ایجاد زندگی سالم، حس نوستالژیک و یادآوری آفرینش انسان مورد استفاده قرار می دهند و از این طریق زندگی خود را در ارتباط با استفاده از محصولات فرهنگی و سفالی سبک مند می کنند.