مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
گونه بندی
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی(TOD) به عنوان راهبردی برای تسکین پراکنده رویی موجود، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در مقاله حاضر، پس از بررسی نوشتگان موجود، مفهوم شهرِ منطقه ای و الگوهای رابطه حمل و نقل عمومی و فرم شهری، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی به عنوان “راهبردی در چارچوب الگوی شهر انطباقی که با ایجاد تغییراتی در فرم و ساختار عملکردی شهر و منطقه از طریق ایجاد مراکز TOD، به افزایش کارایی شهر، حفظ منابع طبیعی و ایجاد کنترل در رشد شهری و منطقه ای کمک میکند”، تعریف شده است. پس از تبیین و بررسی این تعریف، برای تعیین نقاط مناسب جهت تبدیل به مراکز TOD، دو شرط از تعریف ارائه شده استخراج شد: 1) قابلیت بکارگیری در الگوی شهر انطباقی 2) پتانسیل لازم برای ایفای نقش در تغییر یا تعدیل هدفمند ساختار عملکردی شهر و منطقه. بر مبنای این دو شرط و با توجه به ویژگی شهرهای ایران، دو معیار: 1) سطح توسعه یافتگی و 2) موقعیت شهری، به عنوان معیارهای تشخیص ایستگاه های قابل تبدیل به مراکز TOD معرفی گشته و در همین چارچوب، ایستگاه های خط 1 مترو شیراز در ارتباط با فرم شهر مورد تحلیل قرار گرفتند.
ظرفیت سنجی معابر درون شهری بر مبنای ویژگی های ساختاری و پیوند با فعالیت های مجاور؛ مطالعه موردی منطقه 6 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی شهری، را می توان، دانش شناخت شکل و مطالعه ساختار شهر دانست که کمک می کند تا سلسله مراتب تغییرات شهری مشخص شود. با توجه به اینکه محیط کالبدی، زمینه ساز رفتارها و تحولات اجتماعی –اقتصادی بعدی است، شناخت عناصر کالبدی و اثرات آنها بر رفتارها برای پیش بینی تغییرات آتی ضروری است. از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده کالبد شهرها، شبکه معابر و کاربری های مستقر در اطراف آنها است. مطالعه قابلیت های شبکه معابر در خدمات رسانی به کاربری های همجوار می تواند در برنامه ریزی و سیاست گذاری آتی مفید واقع شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین قابلیت های ساختاری معابر و کاربری زمین در حدفاصل محور معالی آباد و شهرک گلستان (منطقه 6 شیراز) انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر بخش از شبکه معابر در محدوده مطالعاتی به لحاظ ساختاری، از توانایی ها و قابلیت های به خصوصی برخوردار است که بایستی در مدیریت عرضه و تقاضای زیرساخت ها و خدمات ترافیکی مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس، می توان یک گونه بندی از معابر بر مبنای قابلیت های ساختاری آنها ارایه داد که در هر سطح، کاربری ها بر مبنای ظرفیت شبکه توزیع شوند.
گونه شناسی شبهات در مطالعات قرآنی و تبیین طرحواره شبهه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضرگونه شناسی یا نوع شناسی یکی از لوازم پژوهش خصوصاً در مطالعات مرتبط با علوم انسانی است که به عنوان چارچوب و راهنمای محقق محسوب می شود و بر اساس قواعد آن، پدیده ها جهت درک و شناخت بهتر، بر اساس الگویی منطقی تقسیم بندی می شوند. یکی از شاخه های مطالعاتی در حوزه پژوهش های قرآنی که گونه بندی در آن اهمیت دارد، شبهات و انکاریه ها پیرامون قرآن است. با وجود تلاش های مؤثری که در زمینه شبهه پژوهی قرآنی صورت گرفته است به علت تمرکز غالب مؤلفان بر پاسخگویی، ارائه یک گونه بندی جامع از شبهات در حاشیه قرار گرفته است. با توجه به این که تقسیم بندی علمی شبهات یکی از لوازم شبهه پژوهی بوده و پیش نیاز ی برای پاسخ دهی روشمند به شبهات محسوب می شود ضروری است قبل از ارائه هر گونه و دفاع و ردیه بدان پرداخته شود. این مقاله در یک بررسی توصیفی-تحلیلی با مطالعه برخی از گونه بندی های ارائه شده در آثار شبهه پژوهی قرآنی و در نظر گرفتن الگوی شبهات معارضان علیه قرآن، خصوصاً مستشرقان و مسیحیان تبشیری به ارائه یک طرحواره شامل شش نوع کلی شبهات مصادر، شبهات وحیانیت، شبهات استناد به قرآن، شبهات فهم قرآن، شبهات متن و شبهات مربوط به آورندگان وحی اقدام نموده است و به تناسب زیرگونه ها و مصادیق هر یک نیز بر اساس قواعد گونه بندی، گزینش و ارائه نموده است. مبنای کلامی در این نوشتار دفاع از قرآن به عنوان کتابی وحیانی و خطا ناپذیر و مبنای علمی، عنصر شباهت در شبهات بوده و تقسیم بندی براساس الگوی هرمی صورت گرفته است. نقطه قوت این طرحواره آن است که شبهات پراکنده را با قرار دادن در دسته های همگون به صورت گونه های اصلی و فرعی جمع نموده که خود کمک شایانی به دفع توهم کثرت شبهه خواهد بود.
ارزیابی معیارهای مؤثر بر گونه بندی معابر در فرآیند طراحی شهری با تأکید بر اقتصاد حرکت. مطالعه موردی: محله فرحزاد، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۹
277 - 294
حوزه های تخصصی:
موضوع معابر شهری از جمله موضوعات اصلی و تأثیرگذار در طرح های شهری هستند. بررسی نوشتگان موجود در مورد گونه بندی معابر نشان می دهد گونه شناسی و طبقه بندی معابر شهری اغلب با استفاده از معیارهای عملکردی، مقیاس آمد و شد، عرض معبر یا ترکیبی از این معیارها صورت می گیرد و فرآیندهای گونه بندی بر اساس معیارهای چندگانه و کیفی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین شاخصه ها و پارامترهای کیفی مؤثر بر گونه بندی معابر بر اساس ویژگی های مشترک شان و تدوین مدلی که بتواند این پارامترها، ارزش ها و ویژگی های کیفی و مکان محور را در فرآیند ارائه پیشنهادات طراحی شهری مورد استفاده قرار دهد، می باشد، بدین منظور، با استفاده از مطالعات اسنادی، مرور نوشتگان و تجربیات مشابه گونه بندی، ابتدا به بررسی جامع عوامل مؤثر بر گونه بندی معابر پرداخته شده است تا چهارچوب نظری گونه شناسی معابر حاصل شود. در گام بعد، بر اساس نقد معیارهای گونه بندی در نوشتگان موجود و مطالعات اکتشافی انجام شده در مورد این موضوع، پنج معیار 1) پیاده مداری، 2) توپوگرافی، 3) نقش عملکردی، 4) میزان هم پیوندی فضایی و 5) کیفیت سیما و منظر به عنوان معیارهای گونه بندی معابر معرفی شده اند. با به کارگیری معیارهای بالا، از انطباق اسنادی و تحلیل برداشت های میدانی با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی (GIS) و روش چیدمان فضا، معابر محله فرحزاد به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار گرفته اند. گونه بندی معابر فرحزاد نشان می دهد که در یک بافت قدیمی و ارگانیک، گونه های متعددی از معابر با ویژگی های مختلف و متنوع وجود دارند که نیازمند رهنمودهای مداخله متناسب هستند. همچنین ممکن است کل یک معبر در یک تیپ معین قرار نگیرد و به سبب داشتن شخصیت های چندگانه در بخش های مختلف، هر یک از این بخش ها، در گونه های مختلفی قابل دسته بندی باشند و در مرحله پیشنهاد روش مداخله یا راهنمای طراحی، با سیاست گذاری متناسب، زمینه برخورد مناسب با هر یک از این بخش ها می تواند فراهم شود.
جستاری در گونه شناسی شوادان های دست کند دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
41-18
حوزه های تخصصی:
معماری دست کند به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد، گونه خاصی از معماری بشمار می رود. توجه به معماری زمین پناه که به معماری دست کند نیز شناخته می شود در سال های اخیر از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. به طوری که موجب شده است تا بسیاری از ابعاد ناشناخته این معماری مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. در این میان شوادان های دزفول که به عنوان گونه ای بی نظیر از معماری دست کند مسکونی از مدت ها مورد توجه محققان قرار داشته است، هیچ گاه مورد پژوهشی مستقل و با رویکرد گونه بندی معماری شکل یافته قرار نگرفته است. هدف این پژوهش شناخت و بررسی عوامل مؤثر در گونه بندی این شوادان ها است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی انتخاب شد. براساس مطالعات کتابخانه ای به بررسی پیشینه و مباحث تاریخی پرداخته و از طریق برداشت های میدانی (مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه با صاحب نظران) شناخت جامعی از شوادان ها حاصل شد. سپس با استفاده از روش دلفی و تحلیل پرسشنامه ها عوامل تأثیرگذار در دسته بندی و گونه شناسی شوادان های مورد مطالعه (۳۰ نمونه از شوادان های به جامانده از دوران قاجار تا دوران پهلوی) مشخص شدند. در نهایت مشخص شد که دو گونه عمده برای شوادان ها می توان برشمرد. گونه اول، شوادان های منفرد و گونه دوم، شوادان های گسترده هستند. در این میان وضعیت اقتصادی اجتماعی ساکنین نقش بسزایی در این گونه بندی داشته است.
تحلیل و گونه بندی نگرش نهادگرایانه در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادگرایی نگرشی اصالتاً اقتصادی است که به عنوان نظریه ای برون زا، جایگاه ویژه ای در بسیاری از رشته ها همچون مدیریت، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... یافته است. این نگرش از دهه 1990 میلادی با عنوان «گرایش نهادی» در برنامه ریزی شهری و منطقه ای مطرح شده و می توان آن را در کنار نظریه های برنامه ریزی مبتنی بر مشارکت، از رویکردهای غالب برنامه ریزی در دهه های اخیر دانست. اهمیت نهادگرایی در برنامه ریزی در این است که برنامه ریزی خود یک نهاد است که نیازمند شناخت بافتار و زمینه های نهادی برای شناسایی مشکلات و تصمیم گیری برای حل آن هاست. افزون بر آن، پیاده سازی تجویزهای برنامه ریزی، نیازمند سازوکارهای نهادی است. بنابراین، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آثار اندیشمندان برجسته درباره رابطه نهادگرایی و برنامه ریزی می پردازد تا به یک گونه بندی جامع و مانع از نظریات مختلف درباره این ارتباط دست یابد. گونه بندی نهایی، نگرش نهادی نسبت به برنامه ریزی را در سه دسته «برنامه ریزان نهادی غیر انتقادی» (نهاد در برنامه ریزی)، «برنامه ریزان نهادی انتقادی» (طراحی/مداخله نهادی) و «برنامه ریزان نهادی مبادله ای» (هزینه مبادله برنامه ریزی) جای می دهد. این دسته ها را به ترتیب می توان در ذیل رویکردهای نهادگرایانه «جامعه شناختی»، «تاریخی» و «انتخاب عقلانی» جای داد. همچنین از منظر الگوواره های کلان، این رویکردها به ترتیب در سه دسته «عمل گرایانه»، «پسا-اثبات گرایانه» و «اثبات گرایانه» جای می گیرند.