مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
انسجام کالبدی
حوزه های تخصصی:
وسعت بالای بافت های فرسوده شهری از یک سو و آسیب پذیر بودن این فضاها در قبال سوانح طبیعی (به ویژه زلزله) از دیگر سو، نوسازی آنها را به یکی از مسائل اساسی در حوزه شهرسازی تبدیل کرده است. مقاله حاضر در پی آن است تا محله 19 از منطقه 17 شهرداری تهران را به عنوان یکی از بافت های فرسوده در بخش میانی شهری با رویکردی ترکیبی و بر پایه ویژگی اجتماع از یک سو مورد مطالعه قرار دهد، و ویژگی فضا و نحوه برخورد با این بافت ها را با تکیه بر نظم درونی آنها از سوی دیگر، با رویکردی منطقی به دست دهد. نظام کالبدی محدوده مورد مطالعه برگرفته از شهرسازی معاصر است و نظام اجتماعی آن از جوامعی مهاجر با خرده فرهنگ های متفاوت اما همبسته، به ودیعه گرفته شده است که در ترکیب های طایفه ای ـ زبانی، انسجام اجتماعی شان را به طور نسبی تا به امروز حفظ کرده اند. چنین امری ارزش زیست و سکونت این بافت را به طور نسبی ـ به رغم فرسودگی آن ـ به همراه داشته است. از سوی دیگر، فضا دارای ویژگی تجانس در حوزه های مسکن و سکونت است که این عامل نیز تنوع پذیری را کاهش دارد و انسجام کالبدی آن را به طور نسبی تضعیف کرده است. یافته های تحقیق حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از شیوه پیمایش میدانی (مشاهده و پرسشنامه) انجام شده است، نشان می دهد که ضعف همبستگی بین اجتماع و فضا در مراحل تکوین و بهره برداری با گذشت زمان موجبات تضعیف و فرسودگی ساختار اجتماعی ـ کالبدی را فراهم می آورد. بازخوانی این فضای تحقیق به روش علمی می تواند درک قابلیت و ضعف ها را در این دو حوزه (اجتماع و فضا) به دست دهد و زمینه را برای به کارگیری یافته ها در مرحله نوسازی فراهم سازد.
بررسی مؤلفه های علّی در انسجام بخشی به کالبد شهر (مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام شهری همواره از اساسی ترین کیفیت های ساختاری و از اصول و مفاهیم محوری در شهرها بوده است. ساختار شهری منطقه یک کلان شهر کرج، با مشکلات عدیده ای در زمینه مشارکتی، رشد اسکان غیررسمی، مدیریتی، کالبدی، رشد بی رویه شهر، نبود برنامه ریزی منسجم و کارآمد، نابرابری توزیع درآمد، آسیب های اجتماعی، توزیع نامناسب خدمات شهری، مشکلات زیست محیطی، سیاسی زدگی عملکرد مدیریت شهری و ... روبرو هستند؛ بنابراین، توجه به فضا و کالبد شهر و یافتن راه حل هایی برای برون از وضعیت موجود و نحوه انسجام بخشی به کالبد شهر و چگونگی کنترل و هدایت شهر از جنبه های مختلف از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. پژوهش حاضر باهدف بررسی و ارزیابی مؤلفه های علّی در انسجام بخشی به کالبد شهر منطقه یک شهرداری کرج تدوین شده است. روش به کار گرفته توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی-پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. شاخص های مؤثر بر انسجام بخشی کالبدی در قالب ساختار مدیریتی، مشارکت و کالبدی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مقادیر DI-RI در بخش کالبدی شاخص اجتماع پذیری فضاهای شهری تأثیرگذارترین و نماهای متحدالشکل اثرپذیرترین معیار؛ در بخش مشارکتی شاخص تطابق هرچه بیشتر تصمیمات، برنامه ها و فعالیت های مدیران شهری با خواسته و نیازهای مردم جز اثرگذارترین و افزایش مشارکت مردمی از طریق به کارگیری های مادی و معنوی آنان و استفاده از و ظرفیت توانمندی مثبت از امکانات شهروندان در راستای تنوع محیطی و کارکردی جز اثرپذیرترین معیار و در نهایت بخش مدیریتی شاخص ساماندهی بافت های رهاشده درون بافت های مرکزی شهرها و تراکم فروشی به ترتیب جز معیار تأثیرگذار و اثرپذیر شناسایی شده اند.
انسجام بخشی کالبدی به محدوده مرکزی شهر شیراز ارائه راهکارهای طراحی شهری به منظور افزایش انسجام کالبدی بر اساس نظریه پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
5 - 18
حوزه های تخصصی:
انسجام کالبدی کیفیتی است که در کالبد شهرهای معاصر به سختی یافت می شود. در پاسخ به این مسأله، هدف این پژوهش دستیابی به راهکارهای طراحی شهری است که با استفاده از آنها بتوان به کالبدی منسجم تر و پاسخگو به نیازهای معاصر شهروندان دست یافت. در این راستا، در قالب یک تحقیق کیفی و با مرور اسناد کتابخانه ای و پیمایش میدانی، اصول فرم شهر بر پایه نظریه ی سیستم های پیچیده در بافت تاریخی شهر شیراز مورد سنجش قرار می گیرد تا از این طریق امکان به کارگیری این اصول به عنوان پایه ای نظری برای راهنمای طراحی مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که محدوده قدیمی شهر شیراز بر اساس اصول فرم شهر در نظریه پیچیدگی از انسجام کالبدی برخوردار بوده و بنابراین اصول مذکور قابل تعمیم به این محدوده است و می توان بر اساس آنها، راهکارهایی را برای افزایش انسجام کالبدی شهرهای معاصر با توجه به شرایط زندگی امروز ارائه کرد.
واکاوی انسجام کالبدی بازار تاریخی شهر ایرانی، مطالعه تطبیقی بازارهای تاریخی کرمان و شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
111 - 130
حوزه های تخصصی:
بازار تاریخی شهر ایرانی امروزه در تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهری مورد غفلت و آسیب قرار گرفته و نقش خود را به مثابه یک کلیت منسجم کالبدی-اجتماعی از دست داده است. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد تا انسجام کالبدی بازار را از طریق شناسایی ویژگی های کالبدی آن مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. روش پژوهش در گام اول مطالعه اسنادی متون نظری، تحلیل محتوای کیفی آنها و دستیابی به چارچوب مفهومی معطوف به انسجام کالبدی است. در گام دوم بر اساس آن، بررسی انسجام کالبدی دو بازار تاریخی کرمان و شیراز از طریق مطالعه و تحلیل نقشه ها، اسناد و مشاهدات میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام کالبدی بازار تاریخی را می توان در سه مؤلفه ریخت شناختی، بصری-زیباشناختی و عملکردی تعریف کرد. بررسی انسجام کالبدی دو بازار کرمان و شیراز بیانگر این موضوع است که بازار کرمان در هر سه مؤلفه و زیرمؤلفه های آن ها نسبت به بازار شیراز از وضعیت بهتری برخوردار است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که انسجام کالبدی ابعاد مختلفی دارد که حفظ و تقویت توأمان ویژگی های کالبدی دربرگیرنده مؤلفه های آن برای دستیابی به انسجام بازار تاریخی شهر ضروری می نماید. نتایج این پژوهش الزامات توجه به نقش این ساختار مهم در شهرهای ایران را برشمرده و قابل ترجمه به رهنمودهای طراحی در طرح های تجدید حیات بافت تاریخی است.
ادراک ساکنان از همپیوندی بافت قدیم و رشد جدید سکونتگاه انسانی (نمونه موردی: روستای تاریخی قهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت همواره نیاز رشد کالبدی و ساخت و سازهای جدید را در برهه زمانی در سکونتگاه های انسانی به وجود آورده است. رشد کالبدی معاصر بسیار شتاب زده و براساس طرح های توسعه شهری الهام گرفته از شهرسازی غربی صورت گرفته اند که رنگ و بوی متفاوت از زمینه اصیل دارند لذا در بهسازی این بافت ها، عملاً همپیوندی اجزای کالبدی نوظهور با بافت های قدیمی به چالشی جدی در علوم طراحی به ویژه طراحی شهری تبدیل شده اند. روستای قهی به عنوان یکی از روستاهای تاریخی با قدمتی چند صدساله و با بافت ارگانیک نیز همچون بسیاری از سکونتگاه های انسانی در معرض گسترش کالبدی روستا تحت تأثیر طرح های توسعه در سال های اخیر به شکل بافت های شطرنجی معاصر و در تعارض با نظام کالبدی ارگانیک روستا قرارگرفته است و عملاً از نظر کالبدی همپیوندی میان بافت قدیم و جدید روستا و هویت تاریخی آن از بین رفته است. این مقاله درصدد است با توجه به ماهیت تاریخی این سکونتگاه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر تجربه انسجام و همپیوندی کالبدی ساکنان را میان بافت قدیم و بافت جدید در سکونتگاه انسانی تدوین نماید. این مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده میدانی ناظر تعلیم دیده به صورت مستقیم و انجام تکنیک های فضایی توده و فضا، مکان و ارتباط و در نهایت تحلیل برداشت ها صورت گرفته است. همچنین تجربه ساکنان با انجام 10 مصاحبه با ساکنان اصیل روستا در هر دو بافت قدیم و جدید جمع آوری شده است. فرایند جمع آوری داده تا اشباع نظری ادامه یافته و به روش تحلیل محتوا، تحلیل شده اند. تحلیل محتوای داده های مطالعه نشان می دهد که تجربه ساکنان برای ارتباط عناصر و انسجام کالبدی بافت قدیم و جدید سکونتگاه انسانی از طریق عواملی مانند تشخیص مرز اتصال، ارتباط پذیری، تداوم نقاط لنگرگاهی، معاصر سازی، تعلق مکانی، تداوم هویت مکانی و کیفیت زندگی درک شده است. به کارگیری این عوامل چه در سطح مداخلات کالبدی و چه در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنان می تواند به ویژگی های اصلی در جهت همپیوندی بافت های درحال رشد کالبدی به خلق مکان های با هویت و منسجم با کالبد پیشین در فرایند برنامه ریزی و طراحی کمک کند.
تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر انسجام کالبد شهری در فضاهای عمومی واقع در بافت های تاریخی (نمونه موردی: مرکز محله شهیدگاه اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۳۱۶-۳۰۱
حوزه های تخصصی:
شهرها و فضاهای شهری، همانند بسیاری از مصنوعات ساخت دست بشر، در گذر زمان دچار فرسودگی و تأثیرات ناشی از آن در کالبد و عملکرد خود می باشند. عدم تصمیم گیری به موقع سازمان های دولتی برای کاهش تأثیر فرسودگی بر کالبد و فقدان هماهنگی بین آن ها، در کنار کمرنگ شدن حس تعلق شهروندان به مکان، منجر به عدم حفاظت و نگهداری از بافت ها و در نتیجه تشدید فرسودگی آن ها گشته است. تمام این رویدادها عاملی برای از میان رفتن انسجام کالبدی در بافت و ایجاد حس عدم یکپارچگی در ذهن شهروندان می شود. با توجه به اینکه بافت های تاریخی هر شهر، حافظه تاریخی یک ملت و بخش های جدایی ناپذیر و هویت بخش آن شهر هستند، جاری ساختن مجدد زندگی شهری در آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این امر می تواند از طریق بازنگری در فضاهای عمومی رهاشده در بافت های تاریخی و تجدید حیات آن ها به عنوان محل هایی برای برقراری تعامل اجتماعی شهروندان، صورت پذیرد. هدف از انجام این پژوهش، شناخت عوامل انسجام بخشِ به فراموشی سپرده شده یا کم اثر شده بافت های تاریخی، تحلیل آنها، ارائه راهکارهایی کارآمد برای پیوند فضاهای عمومی واقع در بافت های تاریخی با شهر به صورت یک کلیت یکپارچه با استفاده از عوامل منتج از پژوهش می باشد. به ویژه آنکه بازنگری توأم با تجدید حیات این فضاها، علاوه بر اعتلای مناسبات درون بافتی، می تواند به رونق صنعت گردشگری و مآلاً بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی شهر منجر گردد. برای رسیدن به این منظور از روش های تحقیق اسنادی (کتب، مقالات و طرح های فرادست) و میدانی (گشت زدن و عکس برداری از محیط) بهره گرفته شده است که در انتها با تحلیل و نتیجه گیری از آن ها، به عوامل ناکارآمدی اصلی (از جهت انسجام و یکپارچگی کالبدی) مرکز محله شهیدگاه اردبیل به عنوان یک فضای عمومی واقع در بافت تاریخی ارزشمند، پرداخته شده و پس از تحلیل این عوامل، راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود، ارائه می گردد. شایان توجه است که رفع مشکلات یک بافت تاریخی و رسیدن به یک وضعیت مطلوب، نیازمند راهکارهایی بنیادی تر، با صرف زمان و هزینه بیشتر خواهد بود.