فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۰۱ تا ۳٬۶۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۴
29 - 46
حوزههای تخصصی:
بر اثر توسعه پراکنده شهرها، ساختار اصلی آنها دگرگون گردیده و موجب انزوای فضایی بخش های مختلف شهرها و در نتیجه انزوای اقتصادی- اجتماعی آنها شده است. بر این اساس به تازگی شهرسازان در حوزه های ریخت شناسی و ساختارگرایی مدعی شده اند که تغییرات سطح جداافتادگی ساختار فضایی نقش بسزایی در تغییرات سطح محرومیت اجتماعی و اقتصادی مناطق شهری دارد. در این زمینه این مقاله به دنبال آزمون فرضیه ارتباط میان جداافتادگی کالبدی و محرومیت چندگانه در شهر اصفهان و 155 محله این شهر را مورد آزمون قرار داده است. در این آزمون جداافتادگی فضایی محلات به روش چیدمان فضا و محرومیت اجتماعی- اقتصادی به روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفته و سپس ارتباط میان این دو ویژگی به روش همبستگی تحلیل شده است. در تحلیل جداافتادگی فضایی از شاخص هم پیوندی و در تحلیل محرومیت از شاخص محرومیت چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ارتباط معنادار قوی و مستقیمی میان جداافتادگی فضایی و محرومیت چندگانه محلات شهر اصفهان وجود دارد، به طوری که با کاهش جدافتادگی، سطح محرومیت محلات نیز کاهش می یابد و بالعکس. همچنین ابعاد اجتماعی – اقتصادی محرومیت بیش از ابعاد کالبدی با جداافتادگی فضایی- کالبدی محلات همبستگی دارند. بنابراین ارتباط میان این دو متغیر می تواند نقش مهمی در توسعه و یا عدم توسعه محلات شهر اصفهان داشته باشد.
تحلیل فرم-ریخت شناسانه هسته تاریخی شهر خرم آباد با بهره گیری از تکنیک های Agraph و Spacemate(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
85 - 110
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهری سبب ایجاد ساختار شکلی ناهمگون در محله ها شده است. برقراری تعادل کالبدی- فضایی تأثیر بسزایی در سیمای بصری شهر دارد و نیازمند درک کاملی از زمینه بافت و مداخله براساس آن است. محله درب باباطاهر واقع در هسته تاریخی خرم آباد، با وجود همجواری با جاذبه های میراثی متعدد برای گردشگران، به دلیل عدم توجه به ملاحظات فرم-ریخت شناسانه، با معضلات بافت تاریخی چون ریزدانگی، فشردگی، خوانایی کم و نفوذپذیری نامناسب روبه روست. مطالعات فرم-ریخت شناسانه کمک شایانی به برون رفت از این معضلات می کند و افق روشن تری از شهر را در اعتلای طرح های شهری برای طراحان و برنامه ریزان شهری به تصویر می کشد. این پژوهش با هدف تحلیلی همه جانبه از فرم-ریخت شهری، در پی دستیابی به مدلی مفهومی برگرفته از نظریات اندیشمندان در حوزه «فرم شهری» و «ریخت شناسی شهری» است تا بر اساس آن به سنجش جامعی از وضعیت دست یابد. برای این مدل تحلیلیِ فرم-ریخت شناسانه، دو بعد و هفت مؤلفه پیشنهاد شده و شاخص های ده گانه از تناظر مؤلفه ها بازشناسی شده است. روش تحقیق برحسب هدف کاربردی و از نوع آمیخته (کمّی و کیفی) است. روش کیفی بر تکنیک تحلیل محتوا و روش کمّی بر تکنیک های Agraph و Spacemate استوار است. پس از معرفی تکنیک های تحلیلی و سنجش شاخص ها در محله درب باباطاهر، چهار منطقه مورفولوژیک بازشناسی شد و الزامات طراحانه همچون حفظ گونه های تاریخی، نوسازی ابنیه، رعایت ضوابط تراکمی، تعریض توأم با احترام به تاب بافت، بهسازی و تزریق کاربری عمومی و تسهیلات گردشگری و محلی به عنوان محرک توسعه به تفکیک هر زون ارائه گردید.
بازتاب آموزه های عرفان اسلامی در هنرهای سنتی
حوزههای تخصصی:
از مباحث کلیدی و مهم در حوزه هنرهای سنتی، درک نسبت هنر با عرفان و آموزه های دینی است. برخی فلاسفه در ارتباط با دین و عرفان اساس رسیدن به عرفان را از رهگذار دین برمی شمارند؛ این در حالی است که برخی از هنرمندان چنان غرق در خلق اثر هنری خویش اند؛ که گویی چندان توجهی به ارتباط علمی و عملی بین حوزه عرفان و خلق اثر هنری ندارند، اما گروهی از هنرمندان به ویژه در حوزه هنرهای سنتی با آموزه های دینی پیوندی عمیق دارند؛ ایشان از ناخودآگاه خویش قدم در خودآگاهی و خدا آگاهی می گذارند. برخی فلاسفه و اهل دانش، عرفان را عین دین برمی شمارند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین بشمار می آورند. شناخت عرفان و دین و ارتباط این دو با هنرهای سنتی جز با کشف ماهیت هر یک و تأثیر و تأثر آن ها بر دیگری و محیط پیرامون امکان پذیر نیست. ازاین رو پژوهش حاضر با تبیین و مکاشفه ارتباط فطری انسان با دین، عرفان و هنر می کوشد به این نکته دست یابد که عرفان به عنوان باطن دین و باطن آثار هنری خصوصاً هنرهای سنتی چگونه انسان را به حقیقت خویش رهنمون می سازد؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی صورت گفته است. تا بتواند با معیاری روشن به دریافت نسبت دین، عرفان و هنرهای سنتی و درک چیستی آن ها، بپردازد. تا درک بهتر و روشن تری از معیار تشخیص هنر دینی و اصیل، بر مبنای عرفان و هنرهای اسلامی به دست دهد؛ که عرفان و مذهب در پی رسیدن به حقیقت عالم اند، اما در دنیا هیچ نمی یابند و اساساً یافته های این دو اخروی است؛ اما هنر در پی آشکار ساخت این حقیقت برای نسل بشر در دنیا است.
The study of Cypress appearance in the Persian art and architecture in the light of Gestalt theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The impetus behind this s tudy is to discover the aes thetic and semantic patterns of the cypress tree and show how this element has been employed by Iranian artis ts. The ques tion of this research is how a cons tant element (the cypress tree) has been transfigured in different Iranian arts. Four categories of miniature, carpet, textile and architecture decoration. The present research is qualitative in nature and is descriptive-analytic and mainly uses the available published data. Data were analyzed inductively and interpreted in the light of Ges talt theory. Exploratory results reveal that the cypress as a cons tant element in Iranian art has been transfigured differently in different arts. With the aid of Ges talt laws, the visual appearance of the cypress tree was analyzed in the different samples a few of them are presented in the s tudy. It was found that dis tinguishing the cypress element has been made: by highlighting the role of the cypress and reducing the visual significance of the field while increasing the visual emphasis of the cypress. Application of different ges talt laws such as proximity, figure, and ground, similarity, continuity in Persian carpet mos tly makes the cypress at the center of attention and reduces the visual importance of the other elements. In some of the other Persian carpet designs, this element has semantic and extraterres trial concepts and sits is in the center (eg. Mehrabi carpets. In the miniature and fabric textiles, cypress tree has not received the urgent priority and often been on the margins of the image.
فهم فضاهای خاکستری: جایگاه قدرت در فرایند مناسبات سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: شهرک رضویه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فضای خاکستری شهری به یکی از پدیده های رایج کلانشهرها و به ویژه تهران تبدیل و منجر به ظهور مجموعه ای از نهادها، هویت ها، روابط قدرت، شیوه ها و گفتمان ها در این فضاها شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی ساختارهای موجود، جایگاه قدرت و سیاست در سطوح برنامه ریزی شهری این فضاها است. در راستای این هدف، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به دو سوال اصلی است، ابعاد شکل دهنده ی تجربه زندگی در فضاهای خاکستری چیست؟ وآیا ساکنان این فضاها می توانند در برنامه ریزی و تصمیم گیری این محیط نقش داشته باشند؟ بنابراین، با اتکا بر روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بر پایه مصاحبه ی ساخت نیافته، به تفسیر توصیف های ساکنان شهرک رضویه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شش مقوله ی "سایه اندازی مناسبات قدرت، سایه ی سرمایه ی محیطی، سایه ی تعارض منافع، حاشیه ی سیاست گفتمان، حاشیه ی حق شهری و حاشیه ی شهروندی نابرابر"، مقولاتی هستند که توسط آن ها می توان تجربه ی ساکنان این فضاها را توصیف و در چارچوب مدل پارادایمی، مفهوم یابی فضای خاکستری شهری و فرایند مشروعیت بخشی، آن را تعریف نمود. همچنین، اهمیت بُعد اقتصادی- سیاسی تغییرات و جایگاه قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی- فضایی این فضاها، طیفی از شهروندی نابرابر در مناطق کلانشهری با ضریب قطبش بالا را نمایان می سازد.
مقایسه تطبیقی دوره کارشناسی ارشد پیوسته با کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری در ایران از دیدگاه اساتید،کارفرمایان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارایی آموزش و نوع تربیت معماران در تعالی معماری و ارتقا فرهنگ جامعه نقش به سزایی دارد. مقایسه محتوای آموزش با یکدیگر، از روش های مورد استفاده متخصصین برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی است. از حدود80سال پیش، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسی ارشد پیوسته جهت تربیت نقشه کش و معمار تعریف و با یک امتحان ورودی تشریحی آغاز گردید. از سال1372، بخش تشریحی امتحان حذف و در سال1377دوره کارشناسی پایه ریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه آموزش معماری به شیوه کارشناسی ارشد پیوسته با شیوه کارشناسی و کارشناسی ارشد ناپیوسته، از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و فارغ التحصیلان می باشد. این تحقیق یک پژوهش کاربردی، به شیوه توصیفی تطبیقی است که با استفاده از روش جرج بردی در چهار مرحله؛ توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد .در مرحله اول، محتوای آموزش معماری و اهداف برنامه توصیف شدند. سپس در مورد این محتوا(دانش، بینش و توانش)، تفسیرها و نظرات اساتید، کارفرمایان و دانش آموختگان دو دوره و دانشجویان با مصاحبه و پرسشنامه، اخذ گردید و پس از همجوارسازی، مقایسه انجام گرفت. که نتیجه بررسی حاکی از مناسب تر بودن دوره کارشناسی ارشد پیوسته از دیدگاه ایشان می باشد. پیشنهاد می گردد ضمن احیا دوره کارشناسی-ارشد پیوسته، دوره کارشناسی به صورت محدود و صرفا به عنوان تربیت کمک طراح تداوم یابد.
تأثیر پوشش محافظ کج باران بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم معتدل و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر راهکارهای جدید و سنتی محافظت از دیوار غربی ساختمان را در اقلیم معتدل و مرطوب ایران با هدف دست یابی به راهکار بهینه از نظر عملکرد حرارتی موردبررسی قرار می دهد. براین مبنا پس از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به روش تحلیل محتوا، مؤلفه های شاخص جهت مقابله با کج باران در منطقه گیلان به دست آمد. سپس مصاحبه ای بازپاسخ با 10 نفر از متخصصان معماری صورت گرفت و از روش نظریه زمینه ای با تکنیک کدگذاری باز به تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد. در ادامه از کدگذاری محوری جهت تولید ابزار پژوهش (تولید جدول هدف محتوا و پرسش نامه) بهره گرفته شد. تحلیل نتایج پرسش نامه به جهت به دست آوردن اولویت های شاخص در معماری از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد و مشخص گردید مؤلفه ی «امتداد سقف تا روی ایوان و ایجاد سایبان» با وزن 0.176752 بیشترین تأثیر را در راهکار مقابله با کج باران دارا می باشد. برای بررسی تأثیر پوشش محافظ باران در جداره غربی بر میزان مصرف انرژی، یک ساختمان مسکونی در سه حالت شامل پوشش حلبی جداره غربی، افزایش شیب و سایبان، نصب سلول های فوتوولتائیک بر روی بام به روش شبیه سازی بررسی و نتایج به دست آمده موردمقایسه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که پوشش دیوار غربی با استفاده از حلب باعث افزایش بار گرمایش و سرمایش و افزایش بار کل ساختمان به میزان % 9/2 می شود. افزایش شیب بام با سایبان موجب افزایش مصرف انرژی گرمایش ساختمان به میزان 24/0 درصد، کاهش بار سرمایش ساختمان به میزان% 8/4 و کاهش بار کل ساختمان به میزان% 56/0 می شود. افزودن سلول فوتوولتائیک بر روی بام میزان مصرف انرژی را به میزان 7/0 درصد کاهش می دهد.
اولویت بندی شاخص های طراحی فضای مابین مجتکع های مسکونی براساس اصول پدافند غیر عامل (نمونه موردی : شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
1 - 23
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز مابین بلوک های مسکونی به دلیل عدم مالکیت خصوصی و تعلق آن به عموم ساکنان، می توانند در مواقع بحرانی به منظور اهدافی مانند امدادرسانی، اسکان موقت و مانند آن، نقش بسیار مهمی در کاهش آسیب پذیری ها داشته باشند. براین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی و شناسایی محدودیت ها و توانایی های فضاهای باز از نظر چگونگی ترکیب توده و فضا، تنوع پذیری عملکردی برای مواقع بحرانی و همچنین چگونگی دسترسی مناسب از منظر پدافند غیرعامل می پردازد. به همین منظور معیارهای کلی تبدیل فضای مابین مجتمع های مسکونی به فضای باز شهری براساس اصول پدافند غیرعامل، توسط 24 نفر از کارشناسان و اساتید حوزه معماری، مسکن و شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران به روش دلفی در طی دو مرحله شناسایی شدند پس از شناسایی مهمترین معیارها با تکمیل ماتریس تصمیم گیری شباهت به گزینه ایده آل با تاپسیس توسط گروه خبره، معیارها اولویت بندی شدند.نتایج نشان میدهد که سه شاخص سلسله مراتب حریم و قلمرو، انعطاف پذیری و نفوذپذیری به ترتیب دارای اولویت برای طراحی فضای باز مابین بلوک های مسکونی طبق اصول پدافندغیرعامل میباشند. در آخر سه معیار دارای اولویت در بلوک های مسکونی شهرک اکیاتان تهران تحلیل شد. با طراحی هوشمندانه این فضاها به کمک این سه معیار نه تنها می توان تا حدود زیادی از آسیب پذیری فضای مسکونی در شرایط بحرانی و در زمان اولیه حمله دشمن، جلوگیری نمود بلکه می توان با ایجاد فضاهایی زیبا و متباین به غنای معمارانه فضاها در مواقع عادی نیز افزود.
تحلیلی بر تاب آوری زیرساخت شریانی برق در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
123 - 138
حوزههای تخصصی:
تاب آوری مفهومی راهبردی برای افزایش تحمل پذیری دارایی های شهری می باشد که در این بین زیرساخت های شریانی انرژی از جمله برق در این زمینه حساسیت و ضرورت دو چندانی دارد. چرا که هرگونه ایجاد شوک و تهدید بیرونی برای آن می تواند زندگی در شهرها را با توجه به ماهیت امروزی شهرنشینی و شهرگرایی با اختلال جدی مواجه سازد. در این راستا در پژوهش حاضر با رویکرد کاربردی و روش شناسی توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا به هدف آن که تحلیل تاب آوری زیرساخت شریانی برق در کلانشهر مشهد می باشد، پرداخته شود. با توجه به نامشخص بودن شاخصه های تبیینی و عدم پهنه بندی مناطق پر خطر در این فرآیند برای گردآوری شاخص های تبیین کننده تاب آوری از روش دلفی به صورت هدفمند و برای تحلیل فضایی این مساله از نرم افزار Arc GIS 10,3 و همچنین مدل تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اولا شاخص های تبیین کننده تاب آوری در زیرساخت شریانی برق به صورت الگوی تراکم مصرف شبکه، الگوی طراحی شبکه و همچنین الگوی قرارگیری در بافت شبکه می باشد و ثانیا پهنه شمالی و شرقی شهر با توجه به تحلیل فازی و تحلیل فضایی آن در محیط نرم افزار Arc GIS 10,3 نشان دهنده آسیب پذیری و متعاقبا تاب آوری پایین تری نسبت به سایر پهنه های شهر برای زیرساخت شریانی برق می باشد.
بررسی جایگاه شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری در فرآیند چرخه ای تاب آوری و در هم کنش آن ها از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
83 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اصلی در طول زندگی بشر مواجهه با حوادث (طبیعی و انسانی) می باشد. در سال های اخیر وقوع این گونه حوادث، پیکره شهرها به ویژه زیرساخت های شهری را با خسارت روبرو کرده است. یکی از رویکردهای مطرح در برابر این حوادث، تاب آوری شهری می باشد. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، ابتدا به جمع آوری شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری و سپس به تحلیل و تعیین اهمیت معیارها با استفاده از تکنیک دلفی، روش تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار Super Decision می پردازد. با توجه به نتایج پژوهش، تاب آوری زیرساخت های شهری مفهومی نوین و چندجانبه می باشد؛ که در کنار توانمندسازی اولیه، به برگشت پذیری و تداوم عملکرد توجه دارد. تاب آوری از ویژگی های ذاتی زیرساخت ها و طراحی و برنامه ریزی آن ها به صورت تاب آور جهت دستیابی به شهر تاب آور از الزامات می باشد؛ زیرا درصورت وقوع تهدیدات، وابستگی متقابل زیرساخت ها منجربه اختلال آبشاری کل سیستم می شود. تاب آوری زیرساخت های شهری دارای چرخه پیش گیری، جذب، بازیابی و سازگاری می باشد. همچنین از بین شاخص ها به ترتیب مدت زمان بازگشت به شرایط اولیه، میزان جذب، میزان وابستگی متقابل، مقاومت و کیفیت طراحی ساختاری، برخورداری از زیرساخت های پشتیبان و حیاتی، منابع در دسترس، توانایی جایگزینی، توزیع فضایی، موقعیت مکانی، میزان سرانه مصرف و امکان استفاده چندمنظوره دارای اهمیت می باشند.
بررسی رابطه بین هوش هیجانی جوانان و تمایل آنها نسبت به نمادهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
179 - 192
حوزههای تخصصی:
نیاز انسان به نظم دادن و سازمان دهی زمان و مکان، او را به استفاده از نمادها سوق داده و تاریخ معماری بشر مملو از عناصر نمادینی است که مستقل یا در ارتباط با یک بنا یا مجموعه ای از بناها ظهور می کنند.المان های شهری نیز به عنوان عناصری که در آنها غالبا نقش مفهومی و نمادین قوی تر از عملکرد کالبدی است، به عنوان گونه اصلی عناصر نمادین در سکونتگاه های انسانی درک می شوند.این پژوهش به بررسیرابطه بین مولفه های هوش هیجانی استفاده کنندگان فضا و تمایل آنان به استفاده از عناصر نمادین معماری یا شهرسازی درجوانان پرداخته است.برای بررسی این موضوع دو پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت: در درجه اول پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی( بار – آن) برای سنجش میزان هوش هیجانی پاسخ دهندگان بکار رفته و سپس با طراحی پرسشنامه ای دیگر ترجیحات فضایی آنان مورد سنجش قرار گرفت. داده های بدست آمده از هر دو پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. دراین پژوهش میزان تاثیرگذاری عناصرنمادین معماری به عنوان یکی از مولفه های کیفیت فضای شهری از منظراستفاده کننده ارزیابی گردید.براساس نتایج به دست آمده، میان مولفه های هوش هیجانی (شامل خودآگاهی هیجانی – خودابرازی - عزت نفس – استقلال) و همچنین میزان کل هوش هیجانی افراد و اقبال و تمایل آنان به استفاده از عناصر نمادین معماری رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بنابراین سنجش ویژگی های شخصیتی افراد به عنوان شاخصی در فرآیند بهبود کیفیت محیط براساس تمایلات و ترجیحات آنان، در طراحی فضای شهری حائز اهمیت بوده که بتواند عرصه های عمومی پاسخگو را برای شهروندان به وجود آورد.
معاصرسازی پوسته های سنتی (شباک) معماری ایرانی، جهتِ بهینه سازی دریافت نور و انرژی؛ نمونه مطالعاتی: بناهای اداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی ایرانی نمونه ای از معماری سرآمد و توجه همه جانبه به مسائل فنی و اقلیمی، در کنار سایر مفاهیم بومی و فرهنگی است. به عنوان نمونه عنصر "شباک" نه تنها حافظ محرمیت و پوشش دهنده نمای ساختمان بوده، بلکه تأثیر بسزایی در تأمین نور فضای داخلی و بهره وری و مصرف هوشمندانه انرژی داشته و ایده ای برای دستیابی به معماری سرآمد است. هدف اصلی این پژوهش، تجزیه و تحلیل کارکردهای اقلیمی عنصر شباک، و بهینه سازی فرم و شکل آن، بر اساس مشخصات معماری اقلیم گرم و خشک ایران است. در این راستا، پژوهش حاضر، باهدف ارتقا کیفیت و عملکرد شباک، با تغییر ابعاد و نحوه پراکنش روزنه ها روی پوسته شباک، به بررسی بهینه ترین حالت ممکن برای دریافت نور روز و کاهش مصرف انرژی پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و علاوه بر مطالعات میدانی، بررسی داده ها با نرم افزار راینو و پلاگین های گرس هاپر، لیدی باگ و هانی بیو درنهایت کدنویسی و بهینه سازی با الگوریتم ژنتیک انجام شده و شرایط تابش خورشیدی در تهران و برای ساختمانی با کاربری اداری، طراحی و مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که فرم هندسی روزنه در دریافت نور مؤثر بوده و بیشترین میزان دریافت مربوط به فرم هندسی ترکیبی است؛ از طرفی در تمامی نمونه ها، تغییر در پراکنش روزنه ها بر مبنای طرح بهینه، موجب افزایش کمیت و کیفیت روشنایی و کاهش مصرف انرژی به صورت سالیانه است. این اطلاعات می تواند، در جهت بهره برداری بهینه از این سنت، متناسب با معماری امروز راهگشا باشد.
فضاهای جمعی و حیاط مدرسه کتاب سه بعدی آموزش مفاهم توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
38 - 47
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر بحران محیط زیست از دغدغه های اصلی بشر محسوب شده و نگرش توسعه پایدار به عنوان نگرشی جامع، سعی در تعدیل و رفع مشکلات ناشی از آن دارد. یکی از کاربردی ترین شیوه ها در راستای ارتقای مفاهیم توسعه پایدار، بحث آموزش آن به اقشار و سنین مختلف جامعه است. به خصوص آموزش در مقطع ابتدایی که از بنیادی ترین سطوح آموزش در هر جامعه ای محسوب می شود و یکی از مهم ترین اهداف آن پرورش نسل های آینده برای زندگی در جامعه است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش تحقیق مبتنی بر مطالعات اسنادی و مرور متون، منابع و تجارب و تحلیل آنها، الگویی بوم شناختی در راستای آموزش توسعه پایدار در بستر حیاط مدرسه ابتدایی ارائه دهد. فرض بر این است که حیاط مدرسه، خصوصاً در صورت طراحی بر مبنای اصول طراحی توسعه پایدار، همانند یک کتاب سه بعدی، توانایی قابل توجهی در راستای آموزش و تفهیم مفاهیم زیست محیطی به دانش آموزان و سایر افراد حاضر در جامعه مدرسه دارد. در این راستا مدلی از طراحی حیاط مدرسه بر مبنای سه اصل اقتصاد منابع، چرخه حیات و طراحی انسانی ارائه شده است و نتیجه حاصل حاکی از آن است که حیاط مدرسه مبتنی بر این سه اصل طراحی توسعه پایدار می تواند به صورت گسترده آموزش دهنده مفاهیم توسعه پایدار به دانش آموزان و سایر افراد مدرسه باشد.
تحلیلی بر جایگاه سرمایه های اجتماعی در بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی محله امامزاده یحیی با بکارگیری معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
49 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در فرایند بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای امروز، عدم توجه به اعمال مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از پتانسیلهای محله است.اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی از آن جهت محسوس است که مداخله در بافتهای فرسوده در بیشتر موارد در ظرف مکانی محله انجام میشود، اما این عنصر معمولا مغفول باقی میماند.هدف این پژوهش تدوین چارچوبی است که علاوه بر معرفی شاخص های سرمایه اجتماعی دخیل در بازآفرینی بافتهای فرسوده و سنجه های مرتبط، آنها را در موقعیت بومی ایران و محله تاریخی امامزاده یحیی مورد سنجش قرار دهد.روش تحقیق مقاله حاضر، روش کمی و با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. نوع پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) است و از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است.پس از تکمیل مطالعات نظری با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه، کارائی سنجه ها در محله امامزاده یحیی به کمک سوالات پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخصهای اعتماد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته مشارکت،در بازآفرینی این محله موثر و انسجام اجتماعی بلاتاثیر بوده و سرمایه اجتماعی در محله امامزاده یحیی با شدت تاثیر0.93بر بازآفرینی موثر است.در انتها پیشنهاداتی در جهت ارتقاء تحقق اهداف بازآفرینی بوسیله سرمایه اجتماعی بیان شده است.
تحول معنای اجتماعی_فضایی بناهای دوره قاجار تهران (نمونه موردی:تکیه سادات اخوی،رضا قلی خان)
حوزههای تخصصی:
هرچند که مبدا پیدایش تکایا در ایران و بخصوص در کشورهای اسلامی به وضوح مشخص نیست، اما ارائه واژه ها و عباراتی که معانی لغوی متفاوت در تعریف واژه تکیه، این فرضیه را روشن می سازد که تکیه در زمان های مختلف کاربردهای گوناگون داشته و کاربرد آن به تبع، معنا و تعریف آن در دوره های تاریخی تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آن دسته از تحولات معنایی است که مربوط به الگوی فعالیت ها، روزمره و روابط اجتماعی است.در این پژوهش روش تاریخی برای بررسی خانه ها و روش مردم نگاری برای خانه هایی که به تکیه تبدیل شده اند به کار رفته است.یافته های این پژوهش نشان می دهد که در الگوی فعالیت های افراد؛ شیوه های تفریح، نحوه انجام وتقسیم کار، نحوه تنظیم زمان و روابط اجتماعی درون و برون تغییرات صورت گرفته است. این تغییرات همراه با تغییرات فضایی بوده است. از معانی اجتماعی- فضایی که در شکلی جدید هنوز به حیات خود ادامه می دهند می توان به اثرات فضایی- اجتماعی آن اشاره کرد. از سوی دیگر تحول جایگاه معنایی تکیه ها، نقشی نمادین به این بناها داد و باعث شد فضاهای مذهبی چند عملکردی با کاربردهای آموزشی، عبادی، مقابر آرامگاهی، اقامتی و حتی تفریحی، در قالب کالبدهای قدیمی خویش، با معانی تازه در کنار هم قرارگیرند.
بازتاب کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
5 - 14
حوزههای تخصصی:
روان ناخودآگاه جمعی انسان ها متشکل از کهن الگوهایی است که از طریق انتخاب ها، آئین ها و رفتار آنها در قالبی نمادین بازتاب می شود. یکی از رسانه هایی که می تواند با بازتاب این نمادها عرصه تبلور کهن الگوهای روان ناخودآگاه باشد، معماری و از مهم ترین کهن الگوها، کهن الگوی مادر است. بیان مسئله: مادر برای جنس مذکر بار نمادین بیشتری دارد. براساس آرای یونگ، مادر برای جنس مؤنث، جنبه واقع گرایانه بیشتر و برای جنس مذکر وجه نمادین مؤثرتر دارد. از آنجا که معماری تاریخی ایران ظاهراً عرصه ای مردانه است، می تواند بستر مناسبی برای بازتاب وجوه نمادین کهن الگوی مادر باشد. مسئله این پژوهش چگونگی بازتاب نمادهای کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران است. ضرورتپژوهش: بررسی آثار معماری تاریخی ایران غالباً شامل نقدهای سبک شناسانه، فنی، تاریخی و یا رمزگشایی از نمادهای تصویری مبتنی بر دانش نمادشناسی و فرهنگ دینی بوده است که بیشتر بنیانی خردمحور دارند؛ لذا خلأ نقدهای روانکاوانه در معماری ایران مشهود است. هدف: این پژوهش قصد دارد با اخذ رویکردی میان دانشی، به مفاهیم بنیادین در معماری تاریخی ایران بپردازد و با خوانشی روانکاوانه جنبه های جدیدی را ورای منظر کلی پژوهش هایی که تاکنون انجام شده است، فراهم آورد. پرسش: معماری ایران چگونه از ناخودآگاه جمعی تأثیر پذیرفته است؟ مظاهر کهن الگوی مادر در معماری ایران کدام اند؟ روشتحقیق: تحقیق، کیفی و بنیادین و متکی بر روش توصیفی- تحلیلی است. داده ها براساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج: نتایج پژوهش حاکی است که انگاره زمین مادر در ناخودآگاه ایرانیان وجه تقدس داشته است. این انگاره در نشانه های یونگی کهن الگوی مادر در فضاهای معماری و از طریق آمیزش این فضاها با زمین و عوارض آن بروز یافته است. واژگانکلیدی: معماری تاریخی ایران، کهن الگوی مادر، یونگ.
Analysis of Educational Services Distribution and Accessibility as Education Quality Indicators: Evidence from Geospatial Analysis and Administrative Time Series Data (Case Study: Gambela City, Gambella Regional State, Ethiopia, East Africa)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
It is universally agreed concept that education is a corner s tone for socio economic transformation. Education has been recognized as weapon to fight backwardness, poverty and illiteracy for ages. Experience have shown that all the good benefit of education has been assured only when there is quality education. However, there are visible indicators that education quality has not been s till achieved in the entire world. Particularly, education quality in developing countries is perceived as discouraging. Hence, the sharp decline of education quality is becoming major concern for developing countries like Ethiopia. This is also more serious concern in emerging regions like Gambella regional s tate where mos t people share pas toralism way of life. It is also unders tandable fact that there are locally known spatial and non-spatial factors that affect education quality. Therefore, the main objective of this s tudy was to identify spatial and non-spatial factors that influence educational quality of primary schools in emerging regions. As methodological approach, the s tudy was used descriptive design approach with mix of qualitative and quantitative method. The main data sources were both primary and secondary data. Primary data were collected from spatial and non-spatial data sources. The spatial information was mainly collected from GPS reading, aerial photo and land use plan. Non spatial primary data were collected using interviews and discussions. The perceptions and reflections of key informants (teachers, students, principals and parents) were entertained by using focus group discussion, key informant interview and public hearings. The secondary data sources were collected by means of desk review. As result, the study was found that education quality in the city is weakening. The underlying causes are, low teachers motivation level, high students- teacher ratio, high students- section ratio, lack of instructional materials, lack of infras tructure and facilities. From the spatial perspective, the education institutions are an unevenly dis tributed that students from the central part of the city are more advantageous.
تأثیرپذیری تزیینات معماری کرمان از فرهنگ ایرانی، هندی و چینی از عهد صفویه تا دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۲
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کرمان از دیرباز جایگاه تاریخی مهمی در ایران داشته و در دوره هایی این جایگاه با اهمیت تر شده است. از دوران صفوی و بعد از تبدیل بندرعباس به یک بندر مهم تجاری، کرمان به مرور تبدیل به یک نقطه مهم تجاری در پهنه کشور می شود و در یکی از شاخه های جاده ابریشم قرار می گیرد. در این زمان مبادلات زیادی با هندوستان و چین در کرمان انجام شده و در نتیجه این شهر از یک شهر درجه دو به یک شهر درجه یک تبدیل می شود. بررسی تأثیر این مراودات و نزدیکی جغرافیایی روی معماری و تزیینات کرمان از دوران صفوی به بعد بسیار کم بوده است.<br /> هدف : هدف تحقیق حاضر واکاوی تزیینات ساختمان های کرمان از دوران صفوی به بعد و بررسی تأثیرات این موارد از سایر کشورها به خصوص هندوستان و چین است. با درنظرگرفتن برخی از بناهای این دوران در کرمان تحقیق حاضر به دنبال تحلیل و دسته بندی تزیینات ساختمان های کرمان از لحاظ اصالت و نوع تزیین است.<br /> روش تحقیق : روش تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای است. برای آنالیز داده ها از شیوه قیاسی استفاده شده است. در این تحقیق به منظور تحلیل و دسته بندی تزیینات معماری بناها از لحاظ اصالت، از میان بناهای برجای مانده تعدادی بنا انتخاب و به تحلیل ویژگی های طراحی آنها پرداخته شده است. انتخاب نمونه ها بر مبنای دوره ساخت آنها و داشتن تزیینات معماری اعم از کاشی کاری، آجرکاری، نوع رنگ و احجام استفاده شده در آنها بوده است. فرضیه تحقیق حاضر آن است که تزیینات معماری کرمان از دوران صفویه به بعد ترکیب تزیینات اصیل ایرانی، هندی و چینی را به نمایش می گذارد.<br /> نتیجه گیری : نتایج کاوش ها فرضیه تحقیق را تأیید می کند. در بناهایی که مورد بررسی قرار گرفتند به وضوح ردپای معماری هندوستان و چین در کنار عناصر معماری سنتی ایرانی و گاهاً تأثیر معماری غرب دیده می شود. نتیجه تحقیق حاضر به ویژه از این جنبه حائز اهمیت است که باب جدیدی را در تحقیقات معماری ایران در دوره صفوی به بعد باز کرده و در دیدگاه های رایج گذشته سنت شکنی می کند.
الگوی درونی سازی ارزش ها در آموزش معماری طرح، کاربست و آزمون مدلی برای رشد عاطفی دانشجویان در کارگاه طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
229-246
حوزههای تخصصی:
عدم تطابق بین حساسیت ها، علاقه مندی ها، نگرش ها و ارزش ها نزد مدرس و دانشجو نسبت به عناصر ارزشمند و درخور توجه موقعیت طراحی، همواره در آموزش معماری تجربه شده است. به طور مشخص تا زمانی که عناصر درخور توجه از دیدگاه مدرس در سامانه ارزشی دانشجو نهادینه نشود، باوری به ارزشمندی و سودمندی آن ها در فرایند طراحی نیز در دانشجو به وجود نخواهد آمد و تضمینی برای توجه به آن ها و به کارگیری شان در عمل وجود نخواهد داشت. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که «درونی سازی یک ارزش و جای دهی آن در سامانه ارزشی دانشجو، در کارگاه طراحی معماری، چگونه اتفاق می افتد؟» بدین ترتیب هدف اصلی مقاله نیز تدوین و طراحی یک مدل یا چارچوب نظری برای «درونی سازی ارزش ها»ست. در این مسیر، ابتدا با تفسیر و تحلیل منطقی بر منابع کتابخانه ای به ویژه مدل پنج مرحله ای رشد در حوزه یادگیری عاطفی، یک الگوی آموزشی برای «درونی سازی ارزش ها» پیشنهاد می شود که از مواجهه عاطفی یادگیرنده با ارزش چیزها حکایت دارد و هرچه این مراحل پیشتر می روند، آن چیز یا ارزش در ساختار درونی کنترل کننده رفتار شخص بیشتر جای می گیرد. مدل یادشده دارای پنج مرحله است: انگیزش غیرفعال، انگیزش فعال، طرح ریزی سناریوی کشف ارزش، طرح ریزی تمرین مواجهه با چند ارزش و در نهایت تعریف تمرین در موقعیت های مختلف. سپس برای سنجش کارایی عملی مدل پیشنهادشده نیز یک آزمون میدانی طراحی، اجرا و گزارش شده است. آزمون از نوع شبه آزمایشی یا شبه تجربی بود و نتایجش گواه آن است که بهره گیری از الگوی پیشنهادی، توسط مدرس کارگاه طراحی، می تواند زمینه ساز رشد عاطفی دانشجویان نسبت به چیزی که مدنظر مدرس است، باشد و به این ترتیب دانشجو آن را، در صورت حضور در موقعیت طراحی، مهم شمرده و در تصمیم گیری هایش در فرایند طراحی وارد می کند.
منظر شهری از جنبه های نوا و آوا به صورت شبکه ای
حوزههای تخصصی:
صدا بخش لاینفک اجتماع شهری می باشد و منظر صوتی یکی از مهمترین عوامل موثر در تجربه مردم از تجربه مکان ها می باشد. منظر صوتی درباره ی روابط بین حس شنوایی، انسان، صدای محیط و جامعه می باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا آرا و نظریات اندیشمندان در مورد منظر صوتی با تاکید بر جنبه های مختلف آن ارایه شود و از سویی دیگر با ارایه این چارچوب نظری، تعریف منظر صوتی به عنوان یک رهیافت در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری توسعه یافته و ارزش های منظر شهری از دیدگاه های صرف زیباشناختی مبتنی بر کالبد خارج شده، نیروهای محتوایی را که تداوم بخش زندگی و پویایی فضای شهری هستند در بر گیرد. این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم منظر صوتی، به تبیین نقش آن در کیفیت محیط های شهری پرداخته است و در جهت ارزیابی منظر صوتی دو رویکرد کلامی و احساسی را معرفی می کند.همچنین عوامل موثر در ارزشیابی کیفیت منظر صوتی را بررسی می نماید.