فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
تضعیف وجوه هویتی و معناشناختی مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین آسیب ها در جامعه معماری مطرح است که می تواند ریشه در آموزش داشته باشد. بنابراین بهره گیری از نشانه شناسی به عنوان شاخص ترین عامل معنایی، از بهترین راهکارها در معنادهی به فضا محسوب می شود که از طریق توجه به مفهوم «خوانش» در آموزش طراحی، تحقق می یابد. پیشینه پژوهش عمدتاً در قالب بیان تعاریفی از «معنا» و «نشانه» و نیز مبانی نظری و مشکلات آموزش معماری است. آنچه که خلأ تحقیقاتی در این زمینه محسوب می گردد، نگرش عملی به مفاهیم «معنا» و «نشانه» در فرآیند آموزش طراحی مسکن است. این پژوهش درصدد است تا با پاسخگویی به پرسش های «چیستی مؤلفه های نشانه شناسانه آموزش طراحی معنامحور مسکن» و نیز «چیستی محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های نشانه شناسانه»، گامی در جهت تقویت حوزه معنا در آموزش معماری بردارد. این پژوهش به منظور دستیابی به هدف زمینه سازی فرهنگ محوری و نیز تقویت سطوح هویت در جامعه معماری مسکن، از روش های تحقیق دلفی و سندکاوی بهره می برد. براساس نتایج به دست آمده، بهره گیری از مؤلفه های «خوانش محوری طراحی»، «پژوهش محوری تمام فرآیند طراحی»، «مشارکت کاربران در روند طراحی»، «زیبایی شناختی معنایی» و «معانی نشانه ای» در آموزش طراحی مسکن جهت معنامحور نمودن خروجی طراحی های دانشجویان پیشنهاد می گردد. «خوانش ذهنی» نیز به عنوان محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های آموزش طراحی معنامحور تبیین می شود.
بازنمایی جنسیت و فضا در متون تاریخی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دوره ایلخانی متون بسیاری در زمینه های مختلف به دست آمده است که با بررسی آنها می توان درکی روشن از اوضاع اجتماعی و سیاسی این دوره به دست آورد. در این گفتار، با استناد به برخی از مهم ترین متون تاریخی برجای مانده از این دوره، سعی بر درک نسبت میان حضور زنان و مردان در فضاهایی شده که شرح آن در متون این دوره آمده است. برای این کار، ابتدا فضاهای گوناگونی را که در متون تاریخی به آنها پرداخته شده، طبقه بندی نموده و در نهایت، روایت های مربوط به مناسبات میان زنان و مردان در هر فضا بررسی شده است. از جمله فضاهایی که در این متون بازنمایی شده اند ، می توان به فضای اردو، کاخ، ابواب البر، بازار و ... اشاره کرد. بر مبنای این نوشتار، می توان فضاها را به صورت کلی به دو دسته تقسیم نمود: فضاهایی که خاص مغولان بوده و فضاهایی که مربوط به شهر دوران اسلامی است. آن طور که از متون بر می آید، نسبت حضور زنان در کنار مردان و در عرصه های بازنمایی شده مربوط به مغولان، بیش از حضور آنان در فضاهای شهری اسلامی است و تفکیک پذیری های جنسیتی فضایی هم چون حرم سرا، خرابات خانه و ایلچی خانه، عموماً در فضاهای شهری روایت شده اند تا فضای اردو.
جریان حقیقت در پادسینمای محمدرضا اصلانی بر مبنای دیدگاه مارتین هیدگر در «سرآغاز کار هنری» مطالعه موردی: فیلم «جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
35 - 42
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: بیان مسئله: مطالعه ارتباط سینما و فلسفه، یکی از مهمترین زمینه های مطالعاتی بینا رشته ای است. استفاده از ایده های فلسفی فیلسوفان غربی برای خوانش آثار هنرمندان شرقی، می تواند زمینه های دستیابی به ارزش های آثار هنری را ارتقاء بخشد. دیدگاه «مارتین هایدگر» و استفاده از تفکرات او در خوانش آثار پادسینمائی «محمدرضا اصلانی» یکی از موضوعات نوین بینارشته ای میان سینما و فلسفه است. «هیدگر» معتقد است که بودنِ شاعرانه، متمایز با دیگر بودن هاست و در زبان به مثابه خانه وجود تجلی پیدا می کند. حقیقت در زبانِ شاعرانه، از بودن تا شدن جریان می یابد؛ این جریان از منشاء اثر هنری تا شاعرانه سکنی گزیدنِ هنرمند در اثرش ساری و جاری است. اگر پادسینما (Acinema) را به مثابه هنر شاعرانه در نظر بگیریم، قرابتِ بسیاری با دیدگاه و نظر هیدگر بروز می دهد. بنا به نظر ژان «فرانسوا لیوتار»- فیلسوف معاصر فرانسوی- پادسینما نوعی سینمای نامتعارف است که دو نوع حرکت یعنی حرکت بیش از اندازه و سکون بیش از اندازه، مهمترین عنصر سبکی آن است. محمدرضا اصلانی با پشتوانه شاعرانه اش، حرکتی در فیلم هایش می سازد که با تأکید بر سکون به عنوان تأملی درونِ جهانِ تصویر، یادآور ایده هیدگر درباره تبیینِ جریانِ حقیقت است. فیلم جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد تولید سال 1346 خورشیدی از نمونه آثاری است که با خوانشِ شاعرانه نقش های حک شده بر روی جام حسنلو به عنوان یکی از آثار برجسته ایرانِ باستان، تلاش می کند جریانی از حقیقت بسازد که هیدگر در فلسفه خود از آن سخن گفته است.هدف پژوهش: معرفی پادسینمای محمدرضا اصلانی به عنوان جلوه ای از ارائه جریان حقیقت در اثر هنری بر مبنای آرای هیدگر. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و رجوع به آثار تصویری محمدرضا اصلانی استفاده شده است. نتیجه گیری: محمدرضا اصلانی، با اتکا به شناخت حرکت پادسینمایی و با تأکید بر ارائه تصاویری همراه با سکون، جریانی از حقیقت را در آثارش می سازد که دو سوی حقیقت، یعنی تحقق و جریان آن، در خود اثر و ایجاد و پدیدارشدن آن توسط اثر را شامل می شود.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
معرفی میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی برای رنگرزی نخ پشمی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 103
حوزههای تخصصی:
رنگزاهای طبیعی به دست آمده از گیاهان به دلیل نداشتن خطرات و تهدیدهای رنگزاهای شیمیایی و همچنین هشدارهای زیست محیطی بیان شده توسط محققان، امروزه بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. میخک گل معطر از یک درخت از خانواده ی Myrtaceae است که دارای استیل اوژنول، بتا کاریوفیلن، وانیلین، کراتیگولیک اسید، گالوتانیک اسید و متیل سالیسیلات می باشد. اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد، دارای خاصیت ضدالتهابی و ضدباکتری است. در این تحقیق میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی جهت رنگرزی نخ های پشمی استفاده شد. اثر پارامترهای رنگرزی مانند روش های رنگرزی، نوع اسید و دندانه، غلظت و دمای رنگرزی بر روی رنگرزی نخ های پشمی موردبررسی قرار گرفت. قابلیت رنگرزی نمونه ها در غلظت ها و دماهای مختلف با استفاده از روش اسپکتروفتومتر جذبی و قانون بیرلامبرت بررسی شد. نتایج نشان داد که در صورت به کار بردن غلظت بالای رنگزا، ماکزیمم قابلیت رنگرزی نمونه ها در دمای 60 درجه سانتی گراد می باشد. در غلظت پایین رنگزا، افزایش دما از 30 تا 80 درجه سانتی گراد تفاوت قابل توجهی را در قابلیت رنگرزی نمونه ها نشان نداد. استفاده از دندانه های مختلف سبب ایجاد شیدهای مختلف مانند زرد، قهوه ای و خاکستری تیره بر روی نخ پشمی رنگ شده با رنگزای میخک شد. همچنین نتایج نشان داد که روش رنگرزی همزمان و مقدار 80 درصد رنگزا نسبت به وزن کالا، شرایط بهینه رنگرزی نخ پشمی با رنگزای میخک است. با وجود اینکه نوع اسید به کار رفته بر روی شید حاصل تأثیر ندارد ولی میزان رمق کشی را تحت تأثیر قرار می دهد.
بهینه سازی فضاهای نیمه باز خانه های آپارتمانی جهت تبدیل به گلخانه خورشیدی با استفاده از الگوریتم ذوب فلزات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
183 - 209
حوزههای تخصصی:
بهبود آسایش حرارتی، از جمله مسائل مهمی است که در ساختمان های امروزی مورد تأکید است. با توجه به روند رو به رشد مصرف انرژی، تلاش برای صرفه جویی در ساختمان های کشور یک ضرورت انکار ناپذیر است. از طرفی استفاده بهینه از انرژی رایگان خورشیدی، محیطی مطلوب را برای ساکنین ساختمان فراهم می آورد و از سوی دیگر، سبب کاهش میزان انرژی مصرفی ساختمان در فصول سرد سال خواهد شد. از آنجا که روند کلی ساخت و ساز های مسکونی در کشور به سمت توسعه واحدهای آپارتمانی سوق پیدا کرده است؛ استفاده از راهکارهای اقلیمی که بتواند در چنین بناهایی به عنوان واقعیت موجود شهرسازی کشور مورد استفاده قرار گیرد، نیاز مهمی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از فضاهای نیمه باز همچون بالکن، مهتابی و ایوان تحت عنوان «فضای نیمه باز» در واحدهای آپارتمانی مورد تأکید مقررات ملی ساختمان ایران است و در اکثر ساختمان های امروزی وجود دارد. درصورت طراحی هوشمندانه، این دسته از فضاها قابلیت تبدیل به یک گلخانه خورشیدی به عنوان یک سامانه ایستا برای جذب و بهره برداری از انرژی خورشیدی را فراهم می کنند. هدف از این پژوهش، استفاده از هوش مصنوعی و بهینه سازی الگوریتمی به منظور یافتن ابعاد، فرم مشخصات فنی بهینه فضاهای نیمه باز آپارتمانی در اقلیم گرم و خشک، در جهت تبدیل آن ها به یک گلخانه خورشیدی برای استفاده در مواقع سرد سال است. روش تحقیق در این پژوهش شبیه سازی و استدلال منطقی است. از این رو با به خدمت گرفتن روش شبیه سازی فضایی مسکونی در شهر شیراز، پارامترهای فضای نیمه باز ساختمان (ابعاد فضای نیمه باز، ابعاد پنجره متصل به فضای داخل، نوع فضای نیمه باز، جنس شیشه و تهویه) به منظور ایجاد قابلیت تبدیل به گلخانه خورشیدی مورد بررسی قرار گرفت و شرایط بهینه هریک از این پارامترها برای شهر شیراز تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که چنین فضایی در حالت بهینه می تواند تا 54 درصد از مصرف انرژی گرمایشی ساختمان را کاهش دهد. در این میان بهترین پاسخ را فضای نیمه باز مهتابی با استفاده از پوشش شیشه دوجداره، از خود نشان داد.
مداخلات پیشین و نوین در میراث معماری؛ تبیین رویکردهای ارزشی در یک سیر تاریخی از 1309 تا 1355 ه.ش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
با موضوعیت یافتنِ بحث میراث فرهنگی پس از وقوع انقلاب مشروطه و به دنبال آن شکل گیری انجمن آثار ملی در اوایل سده معاصر، همچنین تصویب مجموعه ای از اصول در قانون عتیقات سال 1309 ش؛ زمینه های بیشتری برای حفاظت آثار تاریخی ایجاد شد. پس از تاسیس اداره عتیقات، تعمیر بناهای تاریخی در مرکز کشور به این اداره و در دیگر نقاط به دوایر باستان شناسی در شعبات معارف واگذار شد. سپس از میانه دهه 1340 ه.ش و تاسیس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، بستری برای ورود مقولاتی نو به حیطه حفاظت و مرمت میراث معماری ایجاد شد، که الزامات نظری جدیدی را به همراه داشت. پژوهش در بادی امر، این پرسش را تتبع می کند که آگاهی های ایجاد شده با فعالیت های انجمن آثار ملی و قانون عتیقات، چه دیدگاه های ارزشی یا بایسته های نظری را در تعمیرات اداره عتیقات به دنبال داشت. سپس در پی فهم چرخش های رخ داده در دیدگاه های ارزشی با پیوستن به جریان های جدید حفاظت و مرمت، مواجهاتِ روی داده میان رویه های پیشین و مداخلات نوین نیز، جستجو خواهد شد. پژوهش که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، پس از تجزیه و تحلیل محتوایی داده های به دست آمده از گزارش ها و منابع تاریخی، به تشریح مباحث می پردازد و سپس با استدلال منطقی، نتایج تبیین می شوند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در تعمیرات اداره عتیقات همچنان می توان شاهد رویکردهای بنیان یافته ای از سنتِ تعمیرات پیشین، با توجه به بقای حیات اثر در زندگی اجتماعی بود. با این حال گونه های ارزشی تعمیرات اداره عتیقات را می توان در قالب رویکردهای برآمده از سنت، رویکردهای التقاطی و رویکردهای ارزشیِ نو؛ مطرح کرد. بن مایه های ارزشی در اقدامات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، از توجه به ماهیت تاریخی و زیبایی شناختیِ میراث معماری سهم زیادی می گرفت. با این وجود رویکردهای ارزشی گروه های داخلی، علی رغم التفات به این مقولات، گرایشات فرهنگی و کارکردمحورانه ای را نیز در برداشتند.سرانجام می توان به مواجهاتی مبتنی بر تباین در دیدگاه های زیباشناسانه ، اختلاف دیدگاه در چگونگی و میزانِ مداخله، انطباق با روش های بومی یا ذوق و سلیقه ایرانی، و حتی تشابه با برخی رویه های پیشین نسبت به مرمت سبکی اشاره کرد که غالبا برخاسته از تفاوت های فرهنگی جوامع در فهم و نگرش نسبت به میراث معماری بود.
تبیین مدلِ محله فرهنگی در بافت های تاریخی برای توسعه اقتصاد و حضور صنایع خلاق (مورد پژوهشی: خیابان لاله زار، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اینکه محله های تاریخی به عنوان موجودیتی منسجم، تلاش های فرهنگ بومی را برای پاسخگویی به نیازهای گذشته به بهترین شکل نشان می دهند، انطباق پذیری آنها با نیازهای زمان حال و شناخت فرصت های موجود در آنها، به عنوان ظرف پذیرنده عملکردهای فرهنگی و مولد اقتصاد، امری در خور توجه است. مهم ترین مسئله این پژوهش بهره گیری از روش های خلاق برای انطباق پذیری بافت های تاریخی با اقتصاد و شرایط جدید، از طریق تمرکز بر سرمایه های فرهنگی، به عنوان ابزاری برای احیای محله های تاریخی، و ایجاد فعالیت های جدید اقتصادی با هدف جایگزینی کاربری هایی است که رو به انحطاط هستند یا از منطقه محو شده اند. استفاده از سیاست های نوآورانه و راهبردهای مبتنی برخلاقیت برای حضور بافت ها و محله های تاریخی کشورمان در عرصه های رقابت، با هدف توسعه و رشد اقتصادی فرهنگی و تجدید حیات محله، رویکردی است که فقدان آن، هم در حوزه نظری و هم در حوزه کاربردی بافت های تاریخی، قابل توجه است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش ایجاد شرایط تبدیل محله های تاریخی به مولد اقتصاد و فراهم آوردن امکان حضور آن ها در عرصه صنایع خلاق است که از طریق اتخاذ سیاستی خلاق و سنجش میزان قابلیت های موجود در بافت های تاریخی، و تبیین شاخص های چندگانه محله فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی انجام شده است و یافته ها با استفاده از پرسش نامه و مشاهدات میدانی استخراج شده اند. نهایتاً، با استفاده از یافته های پژوهش، تحقق پذیری یک محله فرهنگی در نمونه لاله زار با استفاده از روش کمّی معادلات ساختاری ارزیابی و در نتیجه مدلی از محله فرهنگی تاریخی، براساس اولویت اقدامات تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش راهکارها و اقدامات لازم را براساس ترتیب اولویت در مدل محله فرهنگی تاریخی، پیشنهاد می کند و اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیز به اثبات می رساند.
مرزهای مفهومی فرم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸۹
55 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فرم، مفهومی بنیادین در گفتمان معماری است که متأثر از تحول اندیشه معماری دستخوش تحولات متعددی شده است. انباشت غیر نظام مند مفاهیم فرم در گفتمان معاصر، ابهام و پیچیدگی معنایی فرم را موجب شده است. از سوی دیگر عدم توجه به ماهیت پویای فرم و شناخت ناکافی از نیروهای مؤثر بر تحول آن، فرم را همچون مفهومی منجمد نمایان ساخته و کارایی آن را در پاسخگویی به مسائل امروز معماری با تردید همراه کرده است. اهداف پژوهش: این مقاله درپی بنانهادن بستری نظری است که ضمن وضوح بخشی و ساماندهی بدین مفهوم گونه گون، پویایی مفهومی آن را نیز تضمین کند. روش پژوهش: این پژوهش با استناد به رهیافت تبارشناسی فوکو به انجام رسیده است. نخست شرایط شکل گیری مفهوم فرم از مبدأ پیدایش آن در اندیشه فلسفی بررسی شده، سپس با تکیه بر دستاوردهای حاصل به نظریه های جریان ساز معماری رجوع شده است. پس از کدگذاری و مقوله بندی، تحولات بنیادین مفهوم فرم و شرایط و پیامد تحول آنها تحلیل و نقدی از وضعیت امروز فرم ارائه شده است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تحول مفهوم فرم ریشه در تحول شناخت معماری از سه منظر هستی شناسی، زیبایی شناسی و معرفت شناسی دارد. در میان این نیروها، معرفت شناسی و تحلیل نحوه شناخت انسان مهمترین عامل تحول فرم از گفتمان پیشامدرن تا دوره معاصر بوده است. تحول شناخت معماری به شکل گیری شش مرز مفهومی فرم مشتمل بر جلوه، ایده، گونه، ساختار، معنا و قابلیت انجامیده است که هریک ناگزیر از اقتضائات شناختی، فهم معماری را به وجوه خاصی از آن محدود کرده اند. در چنین وضعیتی با طرح مفهوم «میدان فرم» تلاش شده ضمن ایجاد بستری برای ساماندهی مفاهیم فرم و تضمین و پویایی این مفهوم، متناسب با تحولات شناختی، دست یابی به فهمی جامع از معماری نیز تضمین شود.
شهرشناسی و برنامه ریزی برای شهر با فلسفه ژیل دلوز
حوزههای تخصصی:
فلسفه ژیل دلوز، فلسفه ای فضامند و معطوف به شیوه های چینش عناصر انسانی و غیر- انسانی در قالب اژانسمان های ناهمگن و چندگانه است. دغدغه اصلیِ این فلسفه، شدن های متعلق به جغرافیاست؛ شدن هایی که بیش از یک سرهم بندی(اسمبلج) ساده هستند و از توان به هستی درآوردنِ فعال عاملیت خاص خودشان برخوردارند که بدان «اژانسمان» گفته می شود. آنچه یک اسمبلج را به یک اژانسمان تبدیل می کند، روابطی است که میان عناصر وجود دارد. از این رو، آنچه در این فلسفه اهمیت دارد روابط میان عناصر و نه سرشت خودِ عناصر است. این مقاله، تلاش می کند توضیح دهد چگونه چنین فلسفه ای می تواند به عنوان چارچوبی تحلیلی و انتقادی به ما در درک شیوه هایی که واقعیت های موجود در شهریت و برنامه ریزی شهری به هستی درآمده و در طی زمان دچار تحول می شوند کمک کند. در این میان، توجه شهرشناسان روی شدن های برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیت های شهری به هستی درمی آیند، و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمندساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهم ترین درس هایی بوده که از فلسفه دلوز آموخته شده است.
گونه شناسی کبوترخانه های منطقه آذربایجان در ایران
حوزههای تخصصی:
از جمله بناهای تاریخی و فرهنگی که مورد بی توجهی قرار گرفته است کبوترخانه ها می باشند. این بناها در دوران پیدایش و اوج خود تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی و کشاورزی داشتند. ازآنجایی که کبوترخانه های منطقه آذربایجان چندان مورد مطالعه واقع نشده اند و ویژگی های متمایزی نسبت به کبوتر خانه های دیگر مناطق دارند، پژوهش حاضر در تلاش است، به طور اختصاصی به بررسی تاریخی و فرهنگی این بناها در این منطقه بپردازد و علت های تمایز آن ها با دیگر کبوترخانه ها بپردازد. روش به کارگرفته شده مطالعات تاریخی و فعالیت های میدانی و مصاحبه با ساکنان مناطق مورد پژوهش است و به دنبال این سؤال می باشد که ساختار کالبدی کبوترخانه ها شامل چه گونه هایی می باشد. به این منظور 20 کبوترخانه ای که اطلاعات آن ها تا حدودی در دست بود، در روستاهای دو استان آذربایجان شرقی و غربی شناسایی سپس از نظر تاریخی، الگوی پراکندگی، قدمت، ساختار کالبدی، فرم و عملکرد مطالعه شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد بیشترین پراکندگی در جنوب دریاچه ارومیه و در جوار رودخانه های سیمینه رود و زرینه رود است. کبوترخانه های این منطقه عموما مربوط به دوره قاجار است به دلایلی از جمله نقش مصالح، الگو برداری از کشورهای همسایه و موارد دیگر، برخلاف سایر نقاط ایران، کبوترخانه های این منطقه بصورت مکعب بودند و کاربرد آن ها علاوه بر تولید کود، تشخص دادن به باغ ها و نامه بری توسط کبوتران در دوران قدیم است.
شناسایی گونه های سقف های تیر چوبی تخت در خانه های تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.
A Comparative S tudy on Residential Architecture in the Qajar era (Case S tudy: Mansions in Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
49 - 58
حوزههای تخصصی:
In exploring the evolution of Iranian architecture from prototypes to the present day, Qajar architecture is an important part of Iranian architecture history. The importance of this era's architecture is because large changes in conceptual and physical context occurred slowly in Iranian architecture during this time. These changes, especially from the Nasserian period (the second Qajar era), have intensified and with the influence of Western architecture, Iranian architecture is gradually moving away from its traditional, rooted forms, manifestations and concepts, and blending European architectural patterns with Iranian models and styles to the extent that architecture progresses. These changes in Residential buildings (especially mansions) also appeared. Therefore, in this study, a comparison between the architecture of the residential buildings of the three periods of Qajar dynasties has been carried out to compare the changes of each period. The results showed that Qajar architecture has been influenced by western and European architecture from beginning to end.
ارزیابی کیفی فضاهای شهری: کاربرد رویکرد کل نگر منظر در ارزیابی پروژه میدان شهدای مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۰
50 - 61
حوزههای تخصصی:
طرح ساماندهی میدان شهدای مشهد تحت عنوان پروژه بازآفرینی شهری در دو دهه اخیر در حال اجرا و اکنون در شرف اتمام است که نتیجه آن به گواه شهروندان و به نشانه حضورنیافتن آنان در این میدان چیزی جز شیء پنداشتن فضای شهری نبوده است. سابقه مطالعات و برنامه های توسعه شهری نشان می دهد که رویکرد آنها عمدتاً معطوف به دو بعد عملکردی و کالبدی آن بوده و به بعد معنایی فضا به درستی توجه نمی شود، درحالی که بی توجهی به مقوله معنا از عوامل اصلی بروز پدیده بی مکانی در شهرهاست. در این راستا این پژوهش با رویکرد کیفی و در قالب دیدگاه کل نگر، منظر میدان شهدا را مورد ارزیابی قرار می دهد. ارزیابی در سه مرحله صورت می پذیرد: مرحله اول شامل تحلیل میدانی در مقیاس جزء نگر شامل حضور پژوهشگر در محل و برداشت عناصر کالبدی، فعالیتی و معنایی است. گام دوم به تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده پیرامون میدان شهدا اعم از مقاله، گزارش، خبر و... می پردازد. گام سوم با استفاده از روش تحلیل محتوا در پی کشف نقش در ذهن مخاطبان، از طریق مصاحبه عمیق با استفاده کنندگان از فضاست که براساس یافته های این مرحله ادراکات مخاطبان از میدان شهدا را در پنج سته کلی می توان جای داد: «مرکز شهر»، «آستانه حرم»، «فضای عمومی شهری»، «فضای سرد و بی روح» و «فضای بی هویت». این عوامل بیانگر معنای میدان شهدا در ذهن مخاطبان است. این پژوهش در نهایت از برایند سه مرحله، ارزیابی خود را از میدان شهدا ارائه کرده و با وزن دهی به آنها آسیب های اصلی میدان را در سه مورد نتیجه گیری کرده است. جمع بندی این پژوهش بر پایه مطالعات و ارزیابی صورت گرفته، سه هدف «زندگی بخشی و تغییر فضای حکومتی به فضای مدنی»، «بازتولید و انباشت لایه های معنایی میدان در راستای تداوم هویت» و «سازماندهی فضایی به منظور حضور مجدد شهروندان» را به منظور احیای میدان پیشنهاد و بر پایه این سه، راهبردها و سیاست های خود را مطرح کرده است
بررسی عوامل مؤثر بر تحول کالبدی خانه و فرهنگ زندگی در یک قرن اخیر ایران موردپژوهی: تحولات الگوی خانه در شهر تاریخی لار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی امروز، خانه همچنان مأمن و محل آرامش و آسایش هر فرد به حساب می آید، اما میزان این بهره مندی در گونه های متنوع خانه، متفاوت است. وجود خانه های تاریخی و حضور در این خانه ها و شنیدن خاطرات نسل های قدیمی تر و بررسی دیدگاه صاحب نظران در حوزه نقد آثار معماری، روشن می سازد که چرا بسیاری از معماران در حال حاضر، به دنبال شناخت کیفیت هایی در آن خانه های سنتی هستند. در این مقاله، نگارندگان پس از معرفی و بررسی عوامل مؤثر بر تغییر و تحول در معماری مسکونی سنتی ایران، به نحوه شکل گیری شهر جدید لار با عنوان «شهر بدون کوچه» پس از زلزله سال 1339 و هم زمان با ورود اصول شهرسازی و معماری نوین به ایران در دوره پهلوی دوم می پردازند. روش این تحقیق در بخش اول، مطالعات کتابخانه ای و استنادی و در بخش دوم، بررسی میدانی و جمع آوری و مقایسه گونه های مختلف مسکن در شهر لار بوده است. نتایج نشان می دهد که مجموعه ای از تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی از ابتدای قرن سیزدهم در ایران آغاز شد و اگرچه اغلب سرمنشائی خارج از فرهنگ داخلی داشته، پذیرش تدریجی و یا بعضاً تحمیل آن ها در سبک زندگی مردم، زمینه بروز و ظهور تغییرات کالبدی مسکن در یکصد سال اخیر را به وجود آورد. در این میان، مداخلات دولت در نوسازی شهری و ساخت مسکن انبوه، به پشتوانه درآمد نفتی، بیشترین تأثیر را بر تغییر شکل شهرها داشته است. همچنین، گونه شناسی الگوی خانه در شهر لار، در طول صد سال گذشته، نشان داد که در الگوهای مسکونی اخیر، خلاقیت های مردمی ناشی از تجربه زیست در خانه های سنتی و نبوغ طراحان در معماری خانه های ضد زلزله، به کلی نادیده گرفته شده است.
معرفی و گونه شناسی تزیینات هندسی در آرایه های معماری گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
165-178
حوزههای تخصصی:
گنبد سلطانیه یکی از مهم ترین بناهای تاریخی دوره ایلخانی در ایران، دارای پلان هشت ضلعی، هشت مناره و سه بخش گنبدخانه، تربت خانه و سرداب است که با تزیینات متعدد کاشی کاری، گچ بری، آجرکاری و... آراسته شده است. یکی از انواع تزیینات شاخص در آرایه های معماری این بنا، تزیینات هندسی است که به تنهایی و گاه در تلفیق با سایر نقوش یا کتیبه ها از آن ها استفاده شده است. این پژوهش با هدف معرفی انواع تزیینات هندسی به کاررفته در آرایه های معماری گنبد سلطانیه و گونه شناسی این تزیینات شکل گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی این مقاله به تزیینات هندسی موجود در آرایه های معماری گنبد سلطانیه و معرفی گونه های شاخص تزیینات هندسی در این بنا اختصاص دارد. روش یافته اندوزی بر اساس پژوهشی میدانی (عکاسی) و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که روشی توصیفی تحلیلی دارد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که کاربرد تزیینات هندسی از جایگاه بسیار مهمی در تزیینات گنبد سلطانیه برخوردار است به نحوی که تقریباً در تمامی قسمت های بنا از قبیل طاق ها، سطوح دیوارها و...، می توان به نمونه های متنوعی دست یافت. این تزیینات عمدتاً شامل گره های پُرکاری است که تلفیق این گره ها با تزیینات گیاهی و کتیبه ها و همچنین کاربرد تکنیک های اجرایی متنوع بر پیچیدگی، تنوع و زیبایی آن ها می افزاید. بیشترین درصد را گره هایی بر پایه عدد مبنای شش، هشت، ده و دوازده، به خود اختصاص داده که از بداعت و گستردگی فراوانی برخوردار است. همچنین سنت تبدیل گره ها (تبدیل گره کُند به تُند)، یکی از گونه های مهم موجود در تزیینات هندسی این بنا به شمار می رود.
تبیین یک رویکرد پراگماتیک به موضوع مکان سازی در بافت های تاریخی شهر ایرانی (نمونه مطالعاتی: راسته بازار استر و مردخای شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
219-236
حوزههای تخصصی:
سال هاست که بافت های تاریخی در شهرهای معاصر از دیدگاه های متفاوت، مورد توجه شهرسازان در سطوح و جایگاه های مختلف قرار گرفته و بر این اساس موضوع انواع مداخلات بوده اند. با وجود این، هنوز هم انتقادات بسیاری در خصوص این مداخلات مطرح بوده و بغرنجی های بافت های تاریخی نیز کماکان برجا و برپا هستند. دوگانه نظر و عمل در این حوزه فاصله ای بسیار دارند و تشدید و تمدید این فاصله یکی از معضلات جدی قابل تأمل است. اغلب انتقادات مطرح از جایگاه نظریه پردازی نسبت به عمل شهرسازانه در بافت تاریخی صورت می گیرد. در عین حال، مداخله کنندگان نیز معتقدند در پس اعمال ایشان نظریه های مختلفی قرار داشته و هدایتگر ایشان است. به نظر می رسد تمامی این تلاش ها چه در عرصه عمل و نیز عرصه نظر در جهت تحقق مکانی مطلوب و آرمانی که در قالب تصور و تصاویر شهرسازانه نظریه پردازان، حرفه ای ها و یا مدیران صورت گرفته و می گیرد. در این مقاله، ضمن پرداختن به ماهیت دوگانه نظر و عمل در این باره با تکیه بر خوانشی پراگماتیستی سعی می شود تا نحوه ای از مداخله در این بافت های شهری معرفی و در یکی از مکان های تاریخی در شهر همدان آزموده گردد. در این شیوه، ضمن معرفی جستاری مفهومی و بازآرایی تلقی پراگماتیستی از یوتوپیا بستر مناسب برای ارائه سناریوهای متفاوت و در نتیجه، برنامه ها و طرح های متعدد به منظور مواجهه با عدم قطعیت و پیچیدگی موجود در بافت های تاریخی فراهم می آید. این تلاش فقط با لحاظ زمینه و فراهم کردن بستر لازم برای طرح دیدگاه های مختلف فراهم می شود. نتایج این مطالعه در بخشی از بافت تاریخی شهر همدان نشان می دهد که رویکرد پراگماتیسم می تواند گشودگی مناسبی در نحوه مداخله در بافت های تاریخی شهر معاصر ایرانی فراهم کند. به علاوه می توان با اتخاذ رویکردی پراگماتیک که در آن آموزش و فرهنگ سازی اصل قرار می گیرد، امکان رسیدن به مداخلاتی هدفمند برای مکان سازی متناسب با نیازهای جامعه را فراهم کرد.
مدیریت شهری و کاربرد سیستم (GIS)
حوزههای تخصصی:
امروز یکی از مسائل عمده شهرهای کشور، فقدان مدیریت واحد شهری و عدم هماهنگی بین ادارات و سازمان های مختلفی است که در امور مختلف شهروندان نقش دارند و در این ناهماهنگی ها شهروندان که پرداخت هزینه های شهری بر دوش آنان است بیشترین زیان را متحمل می شوند. لذا شهرداری ها اگر نتوانند اطلاعات روز خود را با سرعت و دقت به دست آورند در حل مسائل شهری برنامه ریزی و تأمین منابع درآمدی با مشکل روبه رو می شوند. سیستم اطلاعات جغرافیایی همانند بازویی برای مدیریت شهری عمل می کند و می توان پیش بینی و برنامه ریزی لازم را با به کارگیری روش ها و مدل های جدید عملی نمود. سیستم اطلاعات مکانی در امور شهری و شهرسازی، در بخش هایی مانند کاربری اراضی، جمعیت، خدمات شهری، مدیریت زمین و مسکن، معماری، بافت های فرسوده و تاریخی، تأسیسات و تجهیزات شهری، ساخت وساز، حمل ونقل و ترافیک، گردشگری، اطلاعات عمومی شهری و آموزش و آمار، کمک فراوانی به مدیران شهری، شهرسازان و مشاوران طرح های توسعه منطقه ای و شهری، برای تحلیل وضع موجود و برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت می کند.
واکاوی نقش نهادهای مذهب پایه در توسعه اجتماع محله ای نمونه موردی: محله ششگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای مذهبی، گروهی از نهادهای اجتماعی هستند که هدفشان برآورده ساختن نیازهای دینی و مذهبی جامعه است. یکی از نهادهای مذهبی که در جوامع اسلامی حضوری فعال دارد، نهاد مسجد است. مسجد به عنوان اصلی ترین بنا در شهرهای اسلامی، دو هدف عمده دارد. هدف مذهبی: یعنی پرستش و عبادت خدا به صورت جمعی و هدف اجتماعی: یعنی ایجاد اتحاد در درون اجتماع و تقویت روابط اجتماعی. هدف از این پژوهش، شناسایی نقشی است که نهادهای مذهبی و به ویژه مساجد می توانند در توسعه اجتماعات محلی داشته باشند. روش شناسی پژوهش، رویکرد توصیفی–تحلیلی است. در قسمت چارچوب نظری و ادبیات موضوع از روش اسنادی استفاده شده است و یافته های پژوهش نیز با استفاده از روش میدانی و تهیه پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنان محله ششگلان در منطقه ده شهرداری تبریز است که برای به دست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. بر این اساس و با توجه به جامعه آماری، حجم نمونه شامل 150 نفر و واحد تحلیل در این پژوهش، فرد است. فرضیه پژوهش بر این استوار است که بین نهادهای مذهبی و توسعه اجتماعات محلی ارتباط معناداری وجود دارد. برای تعیین این ارتباط، از آزمون ضریب کندال و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مقدار ضریب کندال در بین تمامی مؤلفه های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی بیش از 60 درصد و مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نیز بیش از 65 درصد است که این امر بیانگر رابطه مثبت و معناداری میان مؤلفه¬های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی است.
بازشناسی رابطه رمزگان معماری مساجد و کیفیت حضور قلب نمازگزاران (مورد پژوهی: مساجد عصر صفوی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد مهمترین نهاد تمدنساز در اسلام است و در واقع روحی بزرگ در کالبد مکان است وجدا کردن این روح از آن کالبد کاری ناصواب است. معماری مساجد گذشته به گونه ای بود که معماران وهنرمندان علاوه بر استفاده از فنون خاص معماری، تمام هنر خویش را به کار می گرفتند تا مسجدی بسازند که جز ءجزء آن سبب آرامش نمازگزار باشد و او را به توحید وخداشناسی رهنمون شود.در این تحقیق، معماری صفوی که از شاخص ترین دوره های معماریست، انتخاب شد. هدف پژوهش، شناسایی رمزگان معماری مساجد بر میزان حضورقلب، همچنین یافتن اصول و الگوهای شکل دهنده مساجد مؤفق گذشته است؛ و برای دستیابی به این اهداف، محققان با انجام مطالعات میدانی و تحلیل شرایط در پی پاسخگویی به سئوالات «رمزگان کالبدی معماری در مساجد سنتی ایران چیست؟» و «رمزگان کالبدی معماری مهم برای تحقق حس حضورقلب افراد در معماری مساجد دوره صفوی کدام هستند؟» است. در تحقیق حاضر از روش تحقیق آمیخته استفاده شد؛ وتأثیر رمزگان های کالبدی معماری مسجد بر میزان حضورقلب، و بازشناسی تأثیر مؤلفه های رمزگونه معماری مساجد بر میزان حضورقلب در مساجد صفوی، بررسی شد.دو نوع پرسش نامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل تصمیم گیری چند معیاره، روابط بین متغیرها و میزان تأثیر آنها در مساجد اصفهان بررسی ( امام خمینی (ره)؛شیخ لطف الله؛حکیم؛وآقانور) جمع آوری و تحلیل شد. یافته های تحقیق وجود رابطه ای معنادار بین مؤلفه های رمزگان کالبدی معماری مساجد با میزان حضورقلب نمازگزاران در مساجد را نشان می دهند، که در آن میزان تأثیر مؤلفه کالبدی از دیگر مؤلفه ها بیشتر بود. همچنین رعایت همه رمزگان کالبدی معماری مساجد در کنار هم، سبب ایجاد حضورقلب بیشتر در نمازگزاران می شود.