فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۹٬۱۴۱ تا ۲۹٬۱۶۰ مورد از کل ۴۹۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The link between school and community plays an important role in improving the school and adapting to the conditions and facilities of society. Therefore, the purpose of this research was to research on effective factors, strategies and consequences on the link between school and society in Iran. Methodology: In an applied research from type of qualitative, action to identified the effective factors, strategies and consequences on the link between school and society. The population of this study was professors and experts with scientific achievements in the field of sociology of education, policy makers and managers of education and school’s managers. The required sample size of the research was considered to be 18 people according to the principle of theoretical saturation, who were selected by purposive and snowball sampling methods. The data collection tool was a semi-structured interview, which its validity was checked and confirmed by triangulation method and its reliability was checked and confirmed by reliability, trustworthiness, verifiability and transferability methods. Data analysis was done by thematic analysis method in MAXQDA software version 2021. Findings: The findings showed that the effective factors on the link between school and society had 15 sub-categories in 7 sub-categories and 2 main categories including structural factors (with 4 sub-categories of policies and strategies of macro future development, upstream document requirements and macro perspectives and ruling intellectual, philosophical and educational orientation) and process factors (with 3 sub-categories of periodic monitoring of school performance by local stakeholders, alignment and adaptation of educational content with need of society and education in the field of environmental issues). Also, the findings showed that the effective strategies on the link between school and society had 9 sub-categories in 3 sub-categories and 1 main category including strategies of link school and society (with 3 sub-categories of appropriate governance of educational system, re-engineering and refining of educational system structure and policy making in the field attracting civil participation). In addition, the findings showed that the effective consequences on the link between school and society had 6 sub-categories in 2 sub-categories and 1 main category including consequences of link school and society (with 2 sub-categories of individual consequences and social consequences). Conclusion: The designed themes network for effective factors, strategies and consequences on the link between school and society in Iran can greatly help education specialists and planners in improving the educational system and harmony with the society.
کتابت قاضی، مبنایی برای اعطای نیابت قضایی و اجرای احکام صادره از محاکم؛ با تحلیلی در فقه اسلام و رویه قضایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
407 - 434
حوزههای تخصصی:
اگر چه معرفی صحیح احکام و آثار یک نهاد حقوقی، بی نیاز از انطباق آن با رویه قضایی نیست، لکن در خصوص نهاد نیابت قضایی، با توجه به سابقه فقهی که برای آن در ابواب موسوم به «کتابت قاضی بر قاضی» وجود دارد، نیازمند این است تا مبنای فقهی پیش گفته ملاک معرفی آثار و احکام نهاد مزبور قرار گیرد. لذا در پی فحص «وضعیت مقررات موضوعه در خصوص اعطای نیابت قضایی در نظام حقوقی ایران» با جستار در روایات شریفه و آثار فقهای امامیه و عامه، ضوابط مرتبط با اعطای نیابت قضایی، مشتمل بر وثوق نیابت دهنده، استفاده از ملاک شهادت بر شهادت، تفکیک میان جزای حدی و غیر آن جهت روشن شدن وضعیت انتقال صحیح مفاد نیابت قضایی و مأخوذ بودن به آن توسط مجری نیابت از یک طرف، و از سوی دیگر اختصاص التزام به استماع مفاد نیابت قضایی توسط مرجع معطی نیابت به مجری حکم اصداری، و نه در استماع تحقیقات، دستاورد مبنایی این بررسی ها در پاسخ به سوال پژوهش معرفی شده اند. نهایتاً اصلاح و توسعه ماده 290 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، و لزوم تقنین در حوزه وجهه تحمیلی مفاد نیابت قضایی و درخواست اجرای حکمی که قاضی در آن جازم و قاصد در اجرای مفاد آن باشد نیز پیشنهاد گردید.
بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال رویکردی نوظهور از نوآوری است؛ بنابراین لازم است مطالعات بیشتری پیرامون این موضوع صورت گیرد. بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان رشته های مدیریت، فناوری اطلاعات و کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود که از این میان تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار Smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که منبع کنترل درونی، رابطه مثبت و معناداری با نگرش ها و کنترل رفتاری کارآفرینی دیجیتال دارد اما با هنجارهای ذهنی رابطه معناداری ندارد. افزون بر این، آموزش کارآفرینی نقش تعدیل کننده مثبتی در روابط بین منبع کنترل، برنامه ریزی و قصد کارآفرینی دیجیتال ایفا می کند. در پایان پژوهش پیشنهاد شد که مربیان در آموزش های کارآفرینی به نگرش و رفتارهای ادراک شده فراگیران توجه بیشتری داشته و این آموزش ها مرتبط با منبع کنترل درونی و رفتارهای برنامه ریزی (نگرش و رفتارهای ادراک شده) فراگیران باشد.
اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از بین آنها براساس پرسشنامه هویت جنسیتی (2007) و مصاحبه بالینی با فرزندانشان، 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری واگنیلد (2009-RS) و پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983-PCRS) استفاده شد، پس از آن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی (2014) در قالب 8 جلسه دو ساعته به شکل هفتگی و گروهی به گروه آزمایش آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که میزان سطح معناداری تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند گروه آزمایش بین مرحله پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری و نیز بین مرحله پس آزمون و پیگیری کمتر از 05/0 است (05/0 P<). بنابراین نتایج نشان می دهد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند در مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است.
تجربه زیسته زوجین از عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی براساس تجربه زیسته زوجین اجرا شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل تمامی زوجین متعارضی بودند که در بازه زمانی مرداد تا آبان 1399 به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد مراجعه نمودند. 22 نفر از آنها که دارای تعارض زناشویی بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد شرکت کنندگان، از ابتدا قابل پیش بینی نبوده و محقق از طریق بررسی مرتب داده ها و پرسیدن سوال ها، در نهایت به حد اشباع رسید. همچنین برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری اشتراس و کوربین (۱۹۹۶) و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده طی مراحل تحلیل اطلاعات، بر پایه داده های حاصل از سوالات تحقیقی که در قالب مصاحبه مطرح شده بود؛ استخراج گردید. تحلیل موضوعی درباره عوامل تداوم بخش تعارض زناشویی، در 3 مولفه اصلی و 12 مولفه فرعی طبقه بندی شدند که مولفه های اصلی عبارتند از: عامل بین نسلی، عوامل بین فردی و عوامل درون فردی. نتیجه گیری: عوامل درون فردی، بین فردی و بین نسلی عوامل اصلی ایجاد تعارض های زوج های متعارض می باشد. در نهایت، پژوهش کیفی انجام شده منجر به شناخت دقیق تر و عمیق تر مشکلات زناشویی زوجین می شود و از این طریق می توان راهکار های مشاوره ای مناسبی را برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.
مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۶۰-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنان دارای بیماری ام اس و عضو انجمن ام اس ایران در سال 1398 بود که از این جامعه تعداد 36 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. همه آن ها قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWB-SF) ریف (1989) را تکمیل کردند. پس از آن گروه های آزمایش مداخلات درمانی را دریافت کردند. پس از اتمام مداخلات، هر سه گروه پس آزمون را دریافت کرده اند. در نهایت پس از گذشت سه ماه مجدداً آزمون پیگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد در متغیر بهزیستی روانشناختی بین سه گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). گروه های مداخله امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری با گروه گواه داشتند. این در حالی بود که بین دو گروه امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر این اساس می توان گفت استفاده از روش های امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان دارای بیماری ام اس مؤثر باشد.
بررسی زراعی- اقتصادی تغییرات کمی و کیفی آب آبیاری در دشت ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
89 - 130
حوزههای تخصصی:
سطح آبخوان ها، در نتیجه کاهش سطح آب دریاچه ارومیه، کاهش یافته و از سوی دیگر، نفوذ آب شور و نفوذ املاح مازاد به ویژه نیترات ناشی از مصرف کودهای شیمیایی موجب کاهش کیفیت آب های زیرزمینی در دشت ارومیه شده است. در مطالعه حاضر، با هدف بررسی زراعی- اقتصادی تغییرات کمی و کیفی آب آبیاری، به شبیه سازی عملکرد محصولات گندم آبی، ذرت علوفه ای، آفتابگردان و گوجه فرنگی با استفاده از مدل آکواکراپ (AquaCrop) در سال زراعی 1401-1400 پرداخته و سپس، گزینه های کم آبیاری، کاهش کوددهی و افزایش شوری آب زیرزمینی در تمامی مراحل رشد محصولات اعمال شد؛ همچنین، از چهار گروه داد ه های اقلیمی، گیاهی، خاک شناسی و مدیریتی برای انجام شبیه سازی استفاده شد. نتایج نشان داد که کاهش کوددهی بیشترین درصد تغییرات و افزایش شوری آب های آبیاری و زیرزمینی کمترین درصد تأثیر را روی عملکرد محصولات دارند. از آنجا که کاهش عملکرد محصولات با اثرات اقتصادی نیز همراه است، این اثرات با محاسبه شاخص های بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب و کود نیتروژن بررسی شدند که از آن میان، شاخص بهره وری اقتصادی آب و کود انتخاب شد و بر اساس آن، مقادیر حداکثر شاخص بهره وری اقتصادی آب (بر حسب ریال بر مترمکعب) و شاخص بهره وری اقتصادی کود (بر حسب ریال بر کیلوگرم)، به ترتیب، برای گوجه فرنگی 209580 و 3005000 ریال و آفتابگردان 177630 و 2115720 ریال در منطقه پنج و ذرت علوفه ای 94900 و 1323500 ریال و گندم آبی 56620 و 454570 ریال در مناطق سه و شش بود. با توجه به تأثیر زیاد گزینه کاهش کوددهی و شاخص بهره وری اقتصادی کود، باید امکان جایگزینی کودهای ارگانیک با کودهای نیتراته از نظر فنی و اقتصادی بررسی و قیمت بالا برای مصارف بیش از مقدار توصیه شده کودهای نیتراته تعیین شود. این سیاست ها برای کاهش شوری نیز موثرند، زیرا منبع اصلی شوری آب زیرزمینی کوددهی بی رویه است. همچنین، پیشنهاد می شود که فناوری های مناسب آبیاری به کشاورزان شناسانده و الگوی کشت صحیح در منطقه ارائه شود. در نهایت، باید اقدامات سخت گیرانه مدیریتی صورت گیرد تا هم زمان، از اثرات مخرب کوددهی زیاد و برداشت بی رویه آب های سطحی و زیرزمینی جلوگیری شود.
The Relationship between Resilience and Depression in Patients with Cardiovascular Disease
حوزههای تخصصی:
Coronary heart disease is the most common type of heart disease in which the arteries of the heart become narrow and stiff. The purpose of this study was to determine the relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease. This study is descriptive and correlational. The statistical population of this research includes all cardiovascular patients in East Guilan province in 2018. From the target population, 150 patients were selected using purposeful sampling, and then resilience (CD-RIS) and depression (questionnaires ZSD) were administered on them, and then the data were analyzed using correlation and regression methods. were analyzed multiple times. The findings showed that there is a negative relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease (P<0.01). Also, resilience negatively and depression positively predicted the severity of heart disease (P<0.01). The results emphasize the need to strengthen resilience in order to reduce depression in cardiovascular patients.
یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویت شخصی انسانی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان نظریّه پرداز در حکمت متعالیه است که به دیدگاه او درباره نفس، از جمله هویّت شخصی انسان، پرداخته نشده است. در این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد دیدگاه علّامه طباطبایی درباره یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویّت شخصی انسانی پرداخته می شود. در این راستا باید به ارتباط میانِ نفس و بدن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر و هویّت شخصی منتَج از آن پرداخته شود؛ زیرا نکته اساسی در بررسی ارتباطِ میانِ نفس و بدن، ارتباط علّی میانِ آنهاست. به نظر می رسد که قائلان به دیدگاهِ ارتباط علّی میانِ نفس و بدن، از جمله علّامه طباطبایی، باید قائل به دوگانه انگاری میانِ نفس و بدن باشند. امّا با توجّه به مبانی وجودشناختی علّامه طباطبایی و پذیرش حرکت جوهری در نزد علّامه، خلاف فرض اوّلیّه، این نتیجه به دست می آید که نفس و بدن دو مرتبه از یک حقیقتِ مشکِّک و سیّال اند. لذا، از نظر علّامه، با توجّه به مبانی اصالتِ وجودی، هویّت شخصی انسان به صورتِ یک جوهر واحد سیّال خواهد بود. نگاه وجودشناختی علّامه به هویّت شخصی انسان́ شاخصه اصلیِ شاکله بحث و موجب تمایز دیدگاه او از سایر دیدگاه ها درباره نحوه ارتباطِ نفس و بدن در فلسفه ذهن است. در این مقاله روشن خواهد شد که دیدگاه علّامه، با وجود اختلاف عمیق در مبنا، به یگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ناظر به ویژگی ها نزدیک است.
نقش واسطه ای مقایسه اجتماعی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با نگرش های مربوط به تصویر بدنی دانش آموزان دختر مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی گری مقایسه اجتماعی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق به انجام رسید. روش پژوهش توصیفی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر چاق مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود و ازاین بین ۲۰۸ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد بدن (MBSRQ، کش و پروزنسکی، ۱۹۶۵)، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQSF، یانگ، 1999) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ، گیبونز و بانک، ۱۹۹۱) استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه های طرح واره ای بریدگی طرد (001/0P=)، خودگردانی عملکرد مختل (027/0P=)، محدودیت های مختل (001/0P=)، دیگر جهت مندی (001/0P=) به جز گوش به زنگی (946/0P=)، به صورت منفی و معنی دار بر مقایسه اجتماعی اثر مستقیم دارند. همچنین مقایسه اجتماعی (001/0P=) به صورت منفی و معنی دار بر تصویر بدنی اثر مستقیم دارد و هر چهار حوزه به جز حوزه گوش به زنگی با تصویر بدنی از طریق مقایسه اجتماعی ارتباط غیرمستقیم مثبت و معناداری دارند (05/0P<). اما مقایسه اجتماعی میان حوزه گوش به زنگی با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق نقش میانجی گری ایفا نمی کند (05/0P>). بنابراین مقایسه اجتماعی میان حوزه های بریدگی طرد، خودگردانی عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق نقش میانجی گری ایفا می کند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود.
الهیات رخ داد؛ تاملاتی درباره «دین بدون متافیزیک» از منظر جان دی کپوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«الهیات رخ داد» نگرشی نو به الهیات است که در فلسفه های پسامدرن ریشه دارد. مفهومی که جان دی کپوتو فیلسوف دین آمریکایی به تبع اندیشه های استادش ژاک دریدا برای نفی نظام های الهیاتی مبتنی بر فلسفه سنتی غرب وضع کرده و در پی دینِ منهای متافیزیک است. الهیات رخ داد حکایت از نوعی عدم ثبات در معنا دارد، و وضعیتی آستانه ای و نامتعین در مفاهیم الهیاتی را به تصویر می کشد. این نگرش اجازه هرگونه مطلق انگاری و نظام سازی و در یک کلمه، متافیزیک محوری در مفاهیم الهیاتی را از اندیشه انسان سلب می کند. الهیات رخ داد از مفاهیمی پیوسته در حال تحقق، آینده ای باز، غیرقابل پیش بینی، و غیرقابل مهار سخن گفته و به جای سویه های معرفت شناختی، بر ویژگی های پراگماتیک و اگزیستانسیال دین تاکید دارد. در الهیات رخ داد به جای پرداختن به معرفت دینی، که لاجرم امری متافیزیکی است، به مناسک دینی همچون نوع دوستی، کارهای خیر، عدالت طلبی و اخلاق توجه جدی می شود. اما از منظری انتقادی باید پرسید که آیا الهیات منهایِ متافیزیک اصولا قابل تصور است؟ به تعبیر دیگر، آیا می توان بدون تفسیر و صورت بندی فلسفی به میدان الهیات گام نهاد؟ این مقاله پاسخی به این سوال اساسی در برابر مفهوم الهیات رخ داد است.
حکمت زندگی از نگاه غزالی و شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، به یکی از کاربردی ترین موضوعات فلسفه، یعنی زیست خردمندانه، که سعادت مندی را نوید می دهد، پرداخته شده است. این موضوع، به شیوه مقایسه ای، مشخصاً در اندیشه غزالی و شوپنهاور، ردیابی و بررسی شده است. بشر همواره دغدغه خوب زندگی کردن را داشته است. این امر را می توان در متون کهن در قالب پندها و نصیحت هایی که از نیاکان رسیده، شاهد بود. آنچه انسان را در این مسیر راهنمایی می کند تا زیست شاد و آرامی را برای خود رقم بزند، حکمت است. غزالی و شوپنهاور، هر دو، شناختن خود را مقدم بر همه شناخت ها و لازمه خوشبختی می دانند و معتقدند خرد انسانی می تواند راهبر او در جهت سعادت باشد. با این تفاوت که غزالی بر عناصر دینی تاکید بیشتری کرده و به ارائه راهکارهای عملی هم چون اجرای شریعت و طلب علم پرداخته، حال آن که شوپنهاور امور دیگری همچون انسان شناسی و شناخت سرشت زندگی بشری را مورد توجه قرار داده است، و به سلامتی و برنامه ریزی به عنوان راهکارهای عملی اشاره کرده است.
بررسی تطبیقی عوامل تبیین کننده ی تاب آوری در بافت های جدید و قدیم شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود مستمر بحران ها و مخاطرات و افزایش آسیب های ناشی از آنها بر شهرها، در عصر حاضر مفهوم تاب آوری شهری به یک اجماع جهانی برای دستیابی به توسعه ی پایدار شهری تبدیل شده است. در این راستا، به منظور برنامه ریزی و تحقق شهر تاب آور، اولین قدم شناسایی وضعیت ابعاد و مؤلفه های این رویکرد در فضاها و بافت های مختلف شهری محسوب می گردد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل تبیین کننده ی تاب آوری و بررسی میزان مطلوبیت ابعاد مختلف آن در بافت جدید و قدیم کلان شهر تبریز می باشد. بنابراین، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت اکتشافی-تطبیقی بوده که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل شهروندان بافت جدید و قدیم شهر تبریز بوده که بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مهمترین عوامل تبیین کننده ی تاب آوری در بافت قدیم شهر تبریز عوامل فردی، اجتماعی و مدیریتی-نهادی به ترتیب با ارزش 63/0، 61/0 و 54/0 و در بافت جدید شهر عوامل کالبدی-زیست محیطی، اقتصادی و مدیریتی-نهادی به ترتیب با ارزش 77/0، 72/0 و 69/0 می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که بافت جدید شهری از منظر استحکام سازه ای و کالبد در وضعیت مطلوب تری قرار داشته، درحالی که بافت قدیمی دارای سرمایه های انسانی و اجتماعی مناسب تری می باشد. این موضوع ناشی از نظام مدیریتی حاکم یعنی تکنوکرات گرا بوده که اثرات مختلفی بر روی بافت های قدیم و جدید شهر داشته است.
رسوب شناسی نهشته های بادی دشت سیستان (شرق شهرستان زهک) و تعیین شدت فرسایش بادی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
566 - 579
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق و هدف: جهت بررسی های رسوب شناسی در منطقه مورد مظالعه بررسی های میدانی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای با دوره های زمانی مختلف، بررسی مورفولوژی عمومی و بادهای منطقه (120روزه) و مکان یابی به لحاظ مطالعه ژئومورفولوژی منطقه، نمونه برداری از رسوبات (رسوب شناسی و ترسیم نمودارهای مربوطه) و مطالعات آزمایشگاهی (آزمایشات XRD"دیفراکسیون اشعه ایکس" و XRF"فلوئورسانس اشعه ایکس"، آزمایشات دانه بندی، گرانولومتری، مورفوسکوپی و تعیین پارامترهای آماری)، انجام پذیرفت. پس از انجام آزمایشات مربوطه، تحلیل مقایسه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها صورت خواهد پذیرفت. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، نرم افزارهای رایانه ای ازجمله ENVI و GIS استفاده شد. برای تعیین شدت فرسایش بادی در اراضی منطقه موردمطالعه و تهیه نقشه حساسیت اراضی به فرسایش بادی، با توجه به نمرات به دست آمده در هر یک از واحدهای کاری با رخساره های ژئومورفولوژی و انطباق کلیه اطلاعات موجود با رخساره های فوق الذکر که به عنوان بستر و پایه مطالعات مدنظر قرارگرفته است. نقشه حساسیت اراضی منطقه مطالعاتی به فرسایش بادی و بر مبنای جدول ذکرشده حاصل شده است. این نقشه با مقیاس ۱:۵۰000 تهیه و رقومی شده است.یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق، آنالیز نمونه ها در دو کریدور نیاتک و جزینک نشان داد که دانه های کوارتز کم زاویه و پر زاویه بارنگ های مختلف و هم چنین فلدسپات ها، خرده سنگ ها و میکاها در همین نمونه ها مشاهده می شود که این خود دلالت و همسانی و مشابهت نمونه ها دارد. هم چنین مورفوسکوپی نمونه ها حکایت از رفتار آبی و بادی در آن ها دارد، زیرا که این ذرات توسط رود هیرمند و بادهای ۱۲۰ روزه به طور مرتب در یک چرخه بسته دائماً جابجا می شوند؛ بنابراین رسوبات منطقه متأثر از دو محیط آبی و بادی هستند و ویژگی های هر دو محیط در آن ها مشاهده می شود. به طورکلی رسوبات منطقه تقریباً شبیه هم بوده که نشان از محلی بودن ذرات و یکسان بودن منطقه برداشت دارد.
حدود مصلحت صغیر در جرایم کیفری از نظر فقهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم اسفند ۱۴۰۲ شماره ویژه حقوق جزا
53 - 64
حوزههای تخصصی:
ولایت بر صغار تا زمان بلوغ بر عهده پدر، جد پدری، وصی، قیم و حاکم است که این ولایت مشروط به عدم مفسده و ضرر، رعایت اصلحیت و مصلحت برای صغار است و تنها چیزی که اختیارات ولی را محدود می سازد، مصلحت و غبطه صغیر است. لذا باید در اعمال و تصمیمات خود، مصلحت مولی علیه را رعایت نماید. در خصوص قصاص و جرایم کیفری نیز این مصلحت در عدم قصاص به صورت طلب دیه می باشد از نظر فقها معاصر غالباً أخذ دیه به مصلحت صغار است، ولی در مواردی ممکن است مصلحت صغار در عفو یا قصاص باشد. هدف از این پژوهش، تبیین نظریات فقهای معاصر است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به موضوع مصلحت صغار از نظر فقهای معاصر می پردازیم. اگر طفلی در اثر جنایت عمدی یا غیرعمدی به قتل برسد، اختیار قصاص یا أخذ دیه یا عفو با ولی او است، اما اگر جنایت بر صغیر، ضرب وجرحی باشد که موجب قصاص یا دیه گردد، قانون مجازات اسلامی در این مورد ساکت است و باید طبق اصل 167 قانون اساسی به فتوای مشهور فقها مراجعه نمود. در نتیجه در مورد قصاص، حق عفو برای ولی ثابت نیست و نسبت به گذشت از دیه هم، تنها در جایی ولی این حق را دارد که عفو برای صغیر مصلحت داشته باشد، نه برای خود ولی. فقهای معاصر در خصوص مصلحت صغیر نظریات متفاوتی دارند.
بررسی نقش توسعه حمل و نقل محور (TOD) در بازآفرینی کاربری اراضی شهری (نمونه موردی: ایستگاه مترو میدان ساعت شهر تبریز (خط یک))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
23 - 46
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و ابعاد شهرنشینی در دنیای امروزی منجر به آشفتگی در فضاهای شهری، کاهش کارایی کاربری ها، گسترش مشکلات حمل و نقلی و اختلال در برنامه ریزی های میان مدت و بلند مدت برای دستیابی به توسعه پایدار شهری شده است؛ از این رو مشکلات فوق سیاست گذاران و برنامه ریزان عرصه مدیریت شهری را بر آن داشته است تا با تدبیر ها و رویکردهای متناسب، گامی در راستای پاسخگویی به این مشکلات بردارند. رویکرد توسعه حمل و نقل محور (TOD) در پژوهش حاضر (Transit-Oriented Development) به عنوان یکی از راه حل های موجود برای پاسخگویی به آشفتگی ها ارائه شده است. در این رویکرد کوشش می شود تا با ایجاد تغییراتی در مجاورت سیستم های حمل و نقل عمومی بر عواملی چون بازآفرینی کاربری های اراضی پیرامون و جابه جایی کالا و خدمات اثر گذار باشد. ایستگاه مترو میدان ساعت (خط یک) در منطقه دو شهرداری تبریز به دلیل مشکلات عدیده، بافت فرسوده و تراکم زیاد، پتانسیل مناسبی را برای تبدیل شدن به مرکز TOD دارد. هدف از پژوهش حاضر آن است که نقش توسعه حمل و نقل در بازآفرینی کاربری اراضی پیرامون ایستگاه مترو شهر تبریز بررسی شود تا به دنبال آن محیطی دوستانه براساس معیارهای TOD ایجاد شود. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی با هدف های کاربردی بوده که به صورت تهیه پرسشنامه و داده های استخراج شده از نرم افزار GIS (Geographic Information System) انجام و نیز برای بررسی نتایج از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (Analytical Hierarchy Process) استفاده شده است. نتایج پژوهش برمبنای تحلیل 4 معیار اصلی و 9 زیر معیار اثرگذار نشان دهنده اهمیت گزینه های افزایش بازده اقتصادی، افزایش کارایی سیستم حمل و نقل عمومی است که این عوامل به همراه افزایش تراکم به ترتیب با امتیاز های 25/0، 183/0 و 161/0 و برحسب اولویت انتخاب و سپس براساس آنها برنامه ریزی کاربری زمین پیشنهاد شده است.
انتخاب قانون نامتعارف به عنوان قانون حاکم بر قرارداد در قواعد حل تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی بین المللی سال ۴۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
151-176
حوزههای تخصصی:
اگرچه اصل حاکمیت اراده در تعیین قانون حاکم بر قرارداد، به عنوان اصل کلی حقوقی پذیرفته شده است، برخی مصادیق انتخاب قانون همچنان موضوع مناقشه است. مسئله اصلی این است که آیا طرفین میتوانند در زمان قرارداد، صرفاً شاخص های کلی برای قانون حاکم بر قرارداد وضع و تعیین قطعی قانون قابل اعمال را به رویدادی در آینده موکول کنند؟ اگرچه بر حسب ظاهر، قطعیت و ثبات در قراردادهای بین المللی با انتخاب یک قانون نامعین تأمین نمیشود، عرف بازرگانی و رویهقضایی در کشورهایی از قبیل ایالات متحده تمایل دارد به جای تکیه بر معیارهای ثابت و قطعی، انعطاف بیشتری به روابط قراردادی اعطا نماید و به طرفین اجازه دهد که در مورد انتخاب قانونی که در آینده قطعیت مییابد، توافق کنند. به نظر میرسد صرف عدم مغایرت با نظم عمومی به معنی صحت و اعتبار انتخاب متعاقدین است. این نوشتار با روش تحلیلی، تطبیقی چنین استدلال مینماید که قابلیت تعیین قانون در زمان مورد نیاز یعنی زمان اقامه دعوا کافی است و منعی برای انتخاب و اجرای قانون نامتعارف وجود ندارد.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های استعدادیابی در فوتبال نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
65 - 90
حوزههای تخصصی:
استعدادیابی به کسب و تکرار موفقیت در بازی های پارالمپیک کمک و مسیر شرکت افراد با معلولیت در ورزش را هموارتر می کند. بنابراین هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی شاخص های استعدادیابی در فوتبال نابینایان بود. روش: در یک مطالعه دلفی (3 دور) به جمع آوری نظر گروه متخصصان، شامل استعدادیابان و مربیان فوتبال نابینایان، فوتبالیست های نابینا (B1) و اساتید، متخصصان و پژوهشگران در زمینه ورزش نابینایان، در مورد شاخص های مهم برای استعدادیابی در فوتبال نابینایان پرداخته شد. سپس درجه اهمیت شاخص های مورد توافق با روش تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد. در این مرحله، گروه متخصصان شامل 7 نفر از استعدادیابان و مربیان فوتبال نابینایان بودند. برای تحلیل داده ها در این مرحله از نرم افزار اکسپرت چویس، نسخه 11، استفاده شد. نتایج: فهرست نهایی شاخص های مهم برای استعدادیابی در فوتبال نابینایان شامل 36 شاخص بود که در 6 گروه دسته بندی شدند. مهارت های تاکتیکی با وزن (254/0) به عنوان مهم ترین معیار استعدادیابی در فوتبال نابینایان انتخاب شد. مهارت های تکنیکی (207/0)، شاخص های فیزیولوژیکی/ آمادگی جسمانی (189/0)، شاخص های آنتروپومتریکی (170/0)، شاخص های روانشناسی اجتماعی (117/0) و عوامل مرتبط با معلولیت بینایی (063/0) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار گرفتند. نتیجه گیری: فرآیند استعدادیابی در فوتبال نابینایان، یک فرآیند چندوجهی است و فوتبالیست های نابینا باید در همه شاخص های تعیین شده از سطح مناسبی برخوردار باشند تا بتوانند در این رشته پارالمپیکی به موفقیت دست یابند.
تشبیه چیزی به خودش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
119 - 134
حوزههای تخصصی:
تشبیه یکی از ساده ترین راه های تصویرآفرینی است. سخن شناسان همواره انواع تشبیه را به صورت مبسوط بررسی کرده اند. تشبیه چیزی به خودش ازجمله تشبیهاتِ نایاب در بلاغت به شمار می آید که در نزدِ علمای بیان توجیه ناپذیرمی نماید. به زعم آنها این تشبیه خاصیتِ خیال برانگیزی ندارد و ذهن برای درک آن کوششِ چندانی نمی کند. با وجود این نمونه هایی از تشبیه چیزی به خودش را در ادبیات فارسی می توان ملاحظه کرد. این تشبیه در شعر شاعرانی مانند عطار، نظامی، مسعود سعد، جمال الدین اصفهانی، مولانا، ظهوری ترشیزی، اخوان ثالث و امین پور دیده می شود. بلاغت پژوهان هندی مانند میرزا خان بن فخرالدین محمد، سراج الدین علی خان آرزو و آزاد بلگرامی تأملات دقیقی دربابِ این تشبیه انجام داده اند. مقاله حاضر در استوارداشت این نکته است که تشبیه چیزی به خودش یک سره تهی از ارزش های ادبی نیست و در برخی موقعیت ها می تواند کارکردی خلاقانه داشته باشد. ما در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است به بررسی ابعاد مختلف تشبیه چیزی به خودش پرداخته ایم. ابتدا آرای کتب بیانی مختلف را درباره این شگرد بلاغی بررسی کرده و سپس جزئیات آن را شرح داده ایم. در پایان بحث نیز اغراض این نوع از تشبیه را برشمرده ایم. تنزیه، تأکید و بیان کمالِ عظمتِ ممدوح مهم ترین مقصودِ شاعران و نویسندگان از ساخت تشبیه چیزی به خودش بوده است.
تأملی در گزارش بیت هایی از کلیات شمس در فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.