تحلیل مفهومی متغیرهای تعدیل کننده و میانجی در پژوهش های کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله گسترش دامنه پژوهش های کسب و کار با ارائه تحلیل مفهومی از متغیرهای تعدیل کننده و میانجی و بررسی تأثیرات قوی آنها در پژوهش های کسب و کار است. برای ارائه مفاهیم خاص ، الگوی کانگ و همکاران (2015) با توجه به فن ارزیابی متوازن به صورت مفهومی گسترش یافته است. مبانی نظری مربوط به متغیر های تعدیلی، میانجی و تمایزات عمده آنها به همراه آزمون های آماری مناسب قابل اجرا در هر موقعیت نیز ارائه شده اند. این الگو همچنین به واکاوی اثرات متقابل طرح های میانجی و میانجی تعدیل شده و آزمایش آنها می پردازد. این مقاله نتیجه می گیرد که: 1) ماهیت مشکلات پیچیده کسب و کار با در نظر گرفتن متغیرهای تعدیل کننده و میانجی شفاف تر می شود، 2) بدون تعیین متغیرهای تعدیل کننده و میانجی الگوهای کسب و کار ناقص هستند و بنابراین قادر به رفع موانع واقعی کسب و کار نیستند. عدم گنجاندن اثرات تعدیل کننده و میانجی یکی از دلایل قابل قبولی است که نشان می دهد چرا اکثر الگوهای کسب و کار در واقعیت عمل نمی کنند، 3) متغیرهای تعدیل کننده و میانجی در حال گستردن دامنه تئوری های رایج کسب و کار هستند، و 4) متغیرهای تعدیل کننده و تعدیل کننده، پاسخگویی به پرسش های مربوط به اینکه «چه زمانی» «چگونه» و «چرا» رابطه خاصی بین متغیرهای مستقل و وابسته وجود دارد را امکان پذیر می کنند. از این رو، این مطالعه بر پژوهش های همبستگی و تجربی آینده درباره کسب وکار تأثیر زیادی می گذارد.